Blackfishvoice (BFV)
7.44K subscribers
4.89K photos
3.79K videos
101 files
272 links
Download Telegram
Blackfishvoice (BFV)
Photo
چرا اعتصاب را به تعویق انداختیم؟

دستگیری بیشتر همکاران

روز جمعه ۶ آبان‌ماه ۱۴۰۱ یکی دیگر از کارگران پروژه‌ای به نام #محمد_ململی_گلزاری توسط نیروهای امنیتی در پارک بی‌بی‌مریم شهر #ایذه بازداشت شده است. تاکنون از محل نگهداری و دلایل بازداشت این کارگر بازداشتی خبری در دست نیست. طبق خبرهای دریافتی نیروهای امنیتی در هماهنگی کامل با حراست پالایشگاه و حراست سایر پروژه‌ها تاکنون تعداد زیادی از همکاران را بازداشت کرده‌اند.

با توجه به این شرایط و امنیتی شدن بیشتر محیط‌های کار شورای سازماندهی در هم‌فکری با همکاران به این نتیجه رسید که #اعتصاب اعلام شده در هفتم آبان‌ماه را موقتا به تعویق اندازد و با تدارک بیشتری برنامه‌های اعتراضی آتی خود را تعیین نماید.

گفتی است که شورای سازماندهی در بیانیه هفتم مهر ماه خود در اعتراض به سرکوب‌گری های حکومت اولین اولتیماتوم به اعتصاب را داده بود که متعاقب آن همکاران ‌شاغل در پروژه‌های نفت و گاز در تداوم خیزش سراسری مردم روزهای ۱۸ و ۱۹ مهرماه در چند پروژه دست به اعتصاب و اعتراض زدند و بلافاصله مورد هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی قرار گرفتند که تعدادی از آنها هنوز در بازداشت به سر می‌برند.
در برابر این سرکوبگری ها ما اعلام کردیم و دوباره هم اعلام می کنیم که کارگران ساکت نخواهند ماند.

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت بار دیگر بر هم‌بستگی با اعتراضات مردمی و خواستهای اعلام شده خود تاکید می‌کند و در تدارک اعتراضات گسترده‌تر است.

شورای سازماندهی بر اتحاد تمام بخش های کارگران در نفت تاکید دارد. کارگران نفت خود بخشی از همان مردمی هستند که علیه فقر و ستمگری و ضدیت با زن و برای داشتن یک زندگی شایسته در اعتراضند.
خواست‌های فوری ما: آزادی فوری همکاران زندانی و تمامی دستگیرشدگان اخیر و زندانیان سیاسی، جمع شدن نیروهای سرکوب از محیط های کارمان و جمع کردن بساط پیمانکاران از محیط های کارمان است.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد

https://t.me/shoranaft
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
کوتاه درباره‌ی بیش‌خاص بودن صدورِ حکم اعدام برای #شریفه_محمدی
و ضرورتِ سکوتِ نکردن در قبالِ آن



صدور حکم اعدام برای یک فعال کارگری بعد از اعدام‌های سال ۶۷ بی‌سابقه است. جمهوری اسلامی بعد از اعدام‌ِ چپ‌گرایان و قلع و قمعِ کاملِ تمامی تشکل‌های کارگری، تلاش کرد تا "فکرِ سازمان‌یابی" را ریشه‌کن کند؛ امری که هرگز در تحققِ به آن کامیاب نبوده است.
وجود شوراهای حکومتیِ کار از یک‌سو، ایجادِ رسته‌ای از چپ‌نمایانِ وابسته به اتاق فکرهای امنیتی که مروجِ خیریه‌گری و سیاست‌زدایی کردن از خواست‌های کارگران هستند و کارِ بی‌‌وقفه‌‌ی ماشین سرکوب، نتوانست و نخواهد توانست تا خواست‌های انضمامیِ نیروی کار را زیر فرش بزند.

زندان‌ها همواره پذیرایِ مدافعین حقوق کارگران بوده‌اند و جوانی و سلامتِ بسیاری از مبارزين این عرصه پشت میله‌های زندان و در اتاق‌های بازجویی، سپری شده است.

اما بیش‌فعال شدنِ گسلِ طبقاتی پس از #دی۹۶ حکومت را بیش از پیش نسبت به سرکوب برابری‌خواهان مصمم کرد؛ خاصه آن‌‌که رهبر جمهوری اسلامی خود، صحنه‌گردانِ اصلی ساختِ یک طبقه‌ی اشراف در ایران است که تکیه‌گاه وی باشند. هم‌او بوده که واضع سیاست‌های نئولیبرالی برای برون‌سپاری صنایع و کوچک‌سازی دولت بوده است و بیش از هر فرد دیگری در تاریخ جمهوری اسلامی، از تشکل‌های کارگری هراسیده است.

قیام‌های دی و آبان، اعتراضات مربوط به آرد و آب و متعاقبا خیزش ۱۴۰۱ با کشتار وسیع متوقف شدند. سوژه‌ی تحتِ ستم بیش از هر زمانِ دیگری درمی‌‌یابد که شورش‌های مقطعی دستاوردی جز قتل‌عام نداشته و حاکمیت جمهوری اسلامی برای بقای خود ابایی از دست بردن به هیچ‌گونه جنایتی ندارد. بنابراین نقشِ فعالین کارگری و صنفی که ده‌هاست از لزومِ تشکل‌‌یابی و مبارزات پیوسته با اتکا به توانِ کمی و کیفی نیروی کار تأکید می‌کنند، برجسته‌تر می‌‌شود.

سیرکِ جرج‌تاون،‌ معرکه‌گیری‌های جسدمعاشانِ خارج از کشور و در یک کلامِ بی‌ریط بودنِ مطلقِ خود-رهبرپنداران اپوزيسيون‌، در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ روشن‌تر از هر زمانِ دیگری اثبات کرد که هیچ نجات‌دهنده‌ای در خارج از کشور وجود ندارد مگر آن‌که با دریوزگی از قدرت‌های جهانی در پیِ دوختنِ کیسه‌ای برای ایرانِ بدون جمهوری اسلامی باشد.

اهمیتِ کسانی‌که با وجود سرکوب در ایران ماندند و با دوری از فضاهای کاذب، شناختِ خود از آرایش طبقاتی جامعه‌ی ایران را ژرف‌تر کرده و به امکان‌یابی برای پیش‌بردِ مبارزه طبقاتی یاری رساندند، بیش از هر زمانی دیگری اکنون آشکار می‌شود؛ اکنون که خیابان سرکوب شده و دلقک‌های سیاسی در اروپا و آمریکا، مشغولِ بیزنس‌اند.

صدور حکمِ اعدام برای شریفه محمدی به‌عنوان یک زنِ مدافع حقوق کارگران
را در چنین بستری می‌توان درک کرد. نهادهای امنیتی با چنین حکمی قصد دارند پیامی محکم به تمامی فعالین صنفی، مدافعین حقوق زحمت‌کشان و زنانِ برابری‌خواه، مخابره کنند که نزدیک شدن به خطِ قرمزِ خامنه‌ای _تشکل‌سازی و مبارزاتِ خودبنیادِ ستم‌دیدگان با غارت‌گران_ عاقبتی جز مرگ نخواهد داشت؛ به‌یاد آورید که در روز تشییعِ لاشه‌ی ابراهیم رئیسی، خاطرات خاوران را در بلندگو فریاد می‌زدند. و از خاطر نبریم که در همین روزهای اخیر جمعی از زنان گیلان را با احکام سنگین قضایی روانه‌ی زندان کردند.


جمهوری نکبت اسلامی با این حکم، ( فارغ از آن‌که در مرحله‌ی تجدیدنظر و دیوان عالی، تأیید یا نقض شود) شمشیرِ تابستان ۶۷ خود را از نیام خارج کرده و بدون تعارف می‌گوید که به حبس‌های چندین ساله بسنده نخواهد کرد.

سکوت کردن در قبالِ این حکم، هم به‌معنای فراموشیِ قتل‌عامِ چپ‌گرایان ایران در دهه‌ی شصت و هم به‌معنای مماشات با دستگاهی‌ست که به آن جنایت افتخار می‌کند و از بازسازی‌اش دریغ ندارد. کمااینکه "کمپین دفاع از شریفه محمدی" گزارش کرده است که به سیاقِ دادگاه‌های مرگِ ۶۷، بازجویان اطلاعاتی از تهران به #زندان_لاکان_رشت رفته‌‌اند تا با شکنجه و تهدید و تشدید فشارها، وی را بر دو راهی اعتراف به جرمِ ناکرده یا مرگ قرار دهند.

تکراری‌ست اما جا دارد کلماتِ جاودانِ
مارتین نیمولر را مرور کنیم:
اول سراغ کمونیست‌ها آمدند
سکوت کردم چون کمونیست نبودم

بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم

بعد سراغ یهودی‌ها آمدند
سکوت کردم چون یهودی نبودم

سراغ خودم که آمدند
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید


#جمهوری_اعدام #علیه_سکوت #علیه_فراموشی #کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #خاوران_حافظه_تاریخی #خاوران_هنوز_سرخ_است #علیه_بی_تفاوتی

@Blackfishvoice1