Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺یکسال پیش از همین روزها باند رونقی-توکلی با همراهی جمعی وسیع از کاربران پرمخاطب در توئیتر ( عمدتا سلطنتطلب) پروژهای امنیتی را علیه #کانون_صنفی_معلمان_ایران کلید زدند.
کانون موفق شده بود بدونِ کوبیدن بر طبلِ شعارهای توخالی، به امرِ خطیرِ تشکلیابی و سازماندهی معلمان بپردازد که نتیجهی آن چندین مورد اعتصاب-تحصن فرهنگیان در چهارگوشهی ایران بود.
آنها موفقیت کانون را برنمیتابیدند چرا که نقطهی مقابلِ سلبریتیسازی، سلبریتیبازی و آلترناتیوسازی از بالا-بیرون بود. کانون دریافته بود مبارزه به ثمر نخواهد نشست مگر با عبور از وعدههای آخرالزمانی براندازانِ خارج از کشور و در عوضِ آن، تقویتِ جبهههای متشکل داخل کشور. پروژهی رونقی-توکلی زمینهی مساعد را برای بازداشت گستردهی اعضای کانون، ایجاد کرد. سرکوب معلمان، از اینرو بود که اتاق فکرهای حاکمیت از بروز خیزشی در سال ۱۴۰۱ اطمینان داشتند و لازم بود تا فعالین کارگری و معلمیِ سازمانده، از پیش، قرنطینه شوند.
حکومت با بازداشتهای مکررِ اعضای کانون، صدور احکام زندان و انفصال از خدمت، مشغول انتقامگیری از معلمان بود چرا که هیچچیز بیش از فعالیت تشکیلاتیِ منسجم، هدفمند و مستمر موجب وحشت جمهوری اسلامی نمیشود.
🔺 بسیاری از مهمترین اعضای کانون صنفی در سراسر ایران در فاصلهی اردیبهشت تا مرداد بازداشت شده بودند و حتی دستگاه امنیتی برای جوسازی علیه آنها فیلمی را بر پایهی سناریوهای نخنمای خود، از تلوزيون پخش کرده بود.
با آغاز قیام، موج دیگری از ربودن اعضای کانون در سراسر کشور آغاز شد.
علاوه بر این تعداد زیادی از معلمانی که در اقصی نقاط کشور، در برابر حملات پلیس و بسیج به دانشآموزانشان مقاومت کرده بودند، بازداشت یا از کار اخراج شدند و بگذریم از اینکه آنها مانند هر فردِ معترض دیگر در خیابان و دوشادوش فرزندانشان حضور داشتند.
🔺 امسال نوبتِ شهیار قنبری است تا لشگر اوباش پهلویگرا و ترولهای ضدانقلاب را علیه معلمان به خط کرده و جمهوری اسلامی را خرکیف کند.
آقا! که دغدغهی مهماش شده تذکر به ملت برای "اعلیحضرت" و "شهبانو" خطاب کردنِ پسماندهای دربار، از خانهی اعیانی خود در لسآنجلس از معلمان در #سقز میپرسد: "کجا بودید"؟
تصویری که قنبری روی آن اعتراض نابخردانهاش را درج کرده، مربوط است به تجمع معلمان در اعتراض به بازداشت #سلیمان_عبدی نه تجمع برای دستمزد.
از این مهمتر، از کِی، مبارزه برای "خواستههای صنفی" مانند دستمزد شده است "غیبت"؟
قنبری _که خود را با چسب دوقلوی رازی به فرهنگ روشنفکری فرانسه چسبانده بود_ نمیبیند که اعتراضات در آن کشور توسط همین اصناف و اتحادیهها سازماندهی میشود؟
قنبری در جریان نیست که امثال #اسماعیل_عبدی بابت فعالیت صنفی از ۸ سال پیش در زندان به سر میبرند یا امثال #جعفر_ابراهیمی با محکوميتهای ۵ ساله در زندان محبوس شدهاند.
معلمانی که با میلیونها دانشآموز سر و کار دارند، با تحصن و اعتصاب به آنها درس مقاومت و همبستگی میدهند، بعد پهلویگرای نیمهفسیل، از لسآنجلس عربده میزند "کجا بودید"؟
وقتیکه شورای فرهنگیان ایران تجمعاتی را در اعتراض به #حملات_شیمیایی_به_مدارس_دخترانه سازمان داد، هستهی سخت قدرت و آتش به اختیارانِ استبداد را به مبارزه میطلبید، شما کجا بودید؟
🔺راستی آقای قنبری! بهذهن بسیار انقلابیتان خطور نکرد که لااقل برای ریاکاری هم که شده که از کپیرایت دستکم ۹ جلد از کتابهایتان که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محوز گرفتهاند و سودش به جیب مبارک واریز میشود دست بکشید و یا مثلا بگویید در همراهی با بازداشت اعضای کانون نویسندگان ایران، بهتر است هیچ ناشری آثار شما را در ایران منتشر نکند؟
راستی! وقتی که بکتاشِ شاعر روی تخت بیمارستان زنجیر شده بود تا بمیرد، شما کجا بودی آقای قنبریِ "همیشه غایب"؟
آقای قنبری، از آن ترانهسرایِ جوانِ معترض خاطرهای بسیار دور مانده است. آنقدر دور که میتوان گفت:
مُرده باد شاعری که رازِ سنگر و ستاره را نداند.
@Blackfishvoice1
کانون موفق شده بود بدونِ کوبیدن بر طبلِ شعارهای توخالی، به امرِ خطیرِ تشکلیابی و سازماندهی معلمان بپردازد که نتیجهی آن چندین مورد اعتصاب-تحصن فرهنگیان در چهارگوشهی ایران بود.
آنها موفقیت کانون را برنمیتابیدند چرا که نقطهی مقابلِ سلبریتیسازی، سلبریتیبازی و آلترناتیوسازی از بالا-بیرون بود. کانون دریافته بود مبارزه به ثمر نخواهد نشست مگر با عبور از وعدههای آخرالزمانی براندازانِ خارج از کشور و در عوضِ آن، تقویتِ جبهههای متشکل داخل کشور. پروژهی رونقی-توکلی زمینهی مساعد را برای بازداشت گستردهی اعضای کانون، ایجاد کرد. سرکوب معلمان، از اینرو بود که اتاق فکرهای حاکمیت از بروز خیزشی در سال ۱۴۰۱ اطمینان داشتند و لازم بود تا فعالین کارگری و معلمیِ سازمانده، از پیش، قرنطینه شوند.
حکومت با بازداشتهای مکررِ اعضای کانون، صدور احکام زندان و انفصال از خدمت، مشغول انتقامگیری از معلمان بود چرا که هیچچیز بیش از فعالیت تشکیلاتیِ منسجم، هدفمند و مستمر موجب وحشت جمهوری اسلامی نمیشود.
🔺 بسیاری از مهمترین اعضای کانون صنفی در سراسر ایران در فاصلهی اردیبهشت تا مرداد بازداشت شده بودند و حتی دستگاه امنیتی برای جوسازی علیه آنها فیلمی را بر پایهی سناریوهای نخنمای خود، از تلوزيون پخش کرده بود.
با آغاز قیام، موج دیگری از ربودن اعضای کانون در سراسر کشور آغاز شد.
علاوه بر این تعداد زیادی از معلمانی که در اقصی نقاط کشور، در برابر حملات پلیس و بسیج به دانشآموزانشان مقاومت کرده بودند، بازداشت یا از کار اخراج شدند و بگذریم از اینکه آنها مانند هر فردِ معترض دیگر در خیابان و دوشادوش فرزندانشان حضور داشتند.
🔺 امسال نوبتِ شهیار قنبری است تا لشگر اوباش پهلویگرا و ترولهای ضدانقلاب را علیه معلمان به خط کرده و جمهوری اسلامی را خرکیف کند.
آقا! که دغدغهی مهماش شده تذکر به ملت برای "اعلیحضرت" و "شهبانو" خطاب کردنِ پسماندهای دربار، از خانهی اعیانی خود در لسآنجلس از معلمان در #سقز میپرسد: "کجا بودید"؟
تصویری که قنبری روی آن اعتراض نابخردانهاش را درج کرده، مربوط است به تجمع معلمان در اعتراض به بازداشت #سلیمان_عبدی نه تجمع برای دستمزد.
از این مهمتر، از کِی، مبارزه برای "خواستههای صنفی" مانند دستمزد شده است "غیبت"؟
قنبری _که خود را با چسب دوقلوی رازی به فرهنگ روشنفکری فرانسه چسبانده بود_ نمیبیند که اعتراضات در آن کشور توسط همین اصناف و اتحادیهها سازماندهی میشود؟
قنبری در جریان نیست که امثال #اسماعیل_عبدی بابت فعالیت صنفی از ۸ سال پیش در زندان به سر میبرند یا امثال #جعفر_ابراهیمی با محکوميتهای ۵ ساله در زندان محبوس شدهاند.
معلمانی که با میلیونها دانشآموز سر و کار دارند، با تحصن و اعتصاب به آنها درس مقاومت و همبستگی میدهند، بعد پهلویگرای نیمهفسیل، از لسآنجلس عربده میزند "کجا بودید"؟
وقتیکه شورای فرهنگیان ایران تجمعاتی را در اعتراض به #حملات_شیمیایی_به_مدارس_دخترانه سازمان داد، هستهی سخت قدرت و آتش به اختیارانِ استبداد را به مبارزه میطلبید، شما کجا بودید؟
🔺راستی آقای قنبری! بهذهن بسیار انقلابیتان خطور نکرد که لااقل برای ریاکاری هم که شده که از کپیرایت دستکم ۹ جلد از کتابهایتان که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محوز گرفتهاند و سودش به جیب مبارک واریز میشود دست بکشید و یا مثلا بگویید در همراهی با بازداشت اعضای کانون نویسندگان ایران، بهتر است هیچ ناشری آثار شما را در ایران منتشر نکند؟
راستی! وقتی که بکتاشِ شاعر روی تخت بیمارستان زنجیر شده بود تا بمیرد، شما کجا بودی آقای قنبریِ "همیشه غایب"؟
آقای قنبری، از آن ترانهسرایِ جوانِ معترض خاطرهای بسیار دور مانده است. آنقدر دور که میتوان گفت:
مُرده باد شاعری که رازِ سنگر و ستاره را نداند.
@Blackfishvoice1
به گزارش #کانون_صنفی_معلمان_ایران ساعتی پیش #محمد_حبیبی سخنگوی کانون در منزل خود بازداشت شد.
چهار نیروی امنیتی که خود را از اطلاعات غرب تهران معرفی کردند؛ با حمله به منزل شخصی این معلم و فحاشی رکیک به محمد حبیبی و همسرش؛ او را بازداشت کردند.
#سرکوب_معلمان
@Blackfishvoice1
چهار نیروی امنیتی که خود را از اطلاعات غرب تهران معرفی کردند؛ با حمله به منزل شخصی این معلم و فحاشی رکیک به محمد حبیبی و همسرش؛ او را بازداشت کردند.
#سرکوب_معلمان
@Blackfishvoice1
#کانون_صنفی_معلمان_ایران و فعالینِ تشکیلاتیِ داخل کشور
در مقابلِ
#سلبریتی_اکتیویستها #صنعت_اپوزیسیون
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#محمد_حبیبی
@Blackfishvoice1
در مقابلِ
#سلبریتی_اکتیویستها #صنعت_اپوزیسیون
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#محمد_حبیبی
@Blackfishvoice1
ساعت ۲۰ شامگاه چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰٢ #فریبا_زندکریمی ۳۵ ساله و از معلمان قراردادی اداره آموزش و پرورش سنندج، پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده است.
#سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت #کانون_صنفی_معلمان_ایران
@Blackfishvoice1
#سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت #کانون_صنفی_معلمان_ایران
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
سال گذشته، همین روزها بود که حملات در فضای مجازی از جانب به اصطلاح براندازان معروف به «ابتذال شر» علیه #جنبش_معلمان و شخصِ #محمد_حبیبی آغاز شد؛ و پس از چند روز خبر آمد که محمد حبیبی را بازداشت کردهاند. امسال نیز درست همان سناریو یک بار دیگر تکرار شد این بار اما سلطنت طلبان بودند که از چند روز قبل از بازداشت محمد حبیبی حمله در فضای مجازی را به جنبش معلمان آغاز کردند.
آن روز کسانی به حمله به وی پرداختند که در واقع خود را تنها نیروی قابل اتکا در تقابل با شرّ حاکمیت میپنداشتند و هر شکلی از تردید و پرسش، در ارتباط با این دو قطبیسازی را محکوم به حذف میدانستند. مدتی کوتاه نیز پس از آنکه این حملات تحت عناوینی چون: اعتراض مجاز، مصرف خیابان ؛ اوج گرفت؛ با بازداشت گستردهی بیش از ۲۰۰ فعال صنفی در اردیبهشتماه سال گذشته فروکش کرد.
این بار نیز پس از گذشت چند روز از آن که حملاتی هدفمند از جانب سلطنتطلبان علیه تمامیت فعالیت صنفی شکل گرفت؛ محمد حبیبی بازداشت شد.
در روزهایی که معلمان، کارگران، دانشجویان و سایر نیروهای مستقل با محوریت مسأله #تشکل_یابی در حال تسخیر خیابان بودند؛ سلطنتطلبان و ابتذال شریها که به سختی میتوان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد؛ با تحلیلی خوشبینانه در این مدت، بدل به «تسهیلگران سرکوب» شدند.
محمد حبیبی، تنها نمونهای است از خیل کسانی که به همگرایی نیروهای مترقی حول محور تشکلیابی باور دارند و با وجود سرکوب حاکمیت، بایکوت رسانهای و پروندهسازی و تخریبهای این چنینی به باور خود پایبند مانده و هزینهی آن را میپردازند.
امروز، پیشروی معترضین، ما را به نقطهی عطفی تاریخی در تقابل با حاکمیت رسانده که از هر نظر حساس و تعیین کننده است. شناخت ستم داخلی، مداخله و استعمار خارجی و تقابلی مستمر، بدون لکنت و فارغ از هر گونه مصلحتاندیشی با فردگرایان، لاجرم رویکردی مترقی مبتنی بر صورت بندی مشخص را میطلبد.
این، تقابلی است بین باورمندان به متشکل کردن نیروها با مؤمنان به کیش شخصیت. اکنون مسأله، تقابل با هر شکلی از ارتجاع بین پوزیسیون و اپوزیسیون است.
#سلبریتی_اکتیویستها
#صنعت_اپوزیسیون
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
@Blackfishvoice1
آن روز کسانی به حمله به وی پرداختند که در واقع خود را تنها نیروی قابل اتکا در تقابل با شرّ حاکمیت میپنداشتند و هر شکلی از تردید و پرسش، در ارتباط با این دو قطبیسازی را محکوم به حذف میدانستند. مدتی کوتاه نیز پس از آنکه این حملات تحت عناوینی چون: اعتراض مجاز، مصرف خیابان ؛ اوج گرفت؛ با بازداشت گستردهی بیش از ۲۰۰ فعال صنفی در اردیبهشتماه سال گذشته فروکش کرد.
این بار نیز پس از گذشت چند روز از آن که حملاتی هدفمند از جانب سلطنتطلبان علیه تمامیت فعالیت صنفی شکل گرفت؛ محمد حبیبی بازداشت شد.
در روزهایی که معلمان، کارگران، دانشجویان و سایر نیروهای مستقل با محوریت مسأله #تشکل_یابی در حال تسخیر خیابان بودند؛ سلطنتطلبان و ابتذال شریها که به سختی میتوان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد؛ با تحلیلی خوشبینانه در این مدت، بدل به «تسهیلگران سرکوب» شدند.
محمد حبیبی، تنها نمونهای است از خیل کسانی که به همگرایی نیروهای مترقی حول محور تشکلیابی باور دارند و با وجود سرکوب حاکمیت، بایکوت رسانهای و پروندهسازی و تخریبهای این چنینی به باور خود پایبند مانده و هزینهی آن را میپردازند.
امروز، پیشروی معترضین، ما را به نقطهی عطفی تاریخی در تقابل با حاکمیت رسانده که از هر نظر حساس و تعیین کننده است. شناخت ستم داخلی، مداخله و استعمار خارجی و تقابلی مستمر، بدون لکنت و فارغ از هر گونه مصلحتاندیشی با فردگرایان، لاجرم رویکردی مترقی مبتنی بر صورت بندی مشخص را میطلبد.
این، تقابلی است بین باورمندان به متشکل کردن نیروها با مؤمنان به کیش شخصیت. اکنون مسأله، تقابل با هر شکلی از ارتجاع بین پوزیسیون و اپوزیسیون است.
#سلبریتی_اکتیویستها
#صنعت_اپوزیسیون
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در محکومیت صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی
جنبش زن زندگی آزادی به عنوان یکی از مهمترین جنبش های تاریخ معاصر ایران واجد دستاوردهای مهمی بود که یکی از آنها پیشتازی زنان و دختران این سرزمین در صف مطالبه گری از حاکمیت است.
اینکه حاکمیت با همه تلاشها و بسیج نیروهای اجتماعی، انتظامی و امنیتی خود، همچنان نتوانسته است جنبش زنان ایران در پیگیری مطالبه حجاب اختیاری را متوقف کند، نشانهای از افزایش قدرت زنان و دختران ایرانی در پیگیری مطالبات عمومی خود می باشد.
افزایش برخورد های امنیتی و قضایی با زنان فعال در حوزههای مختلف اجتماعی در ماههای اخیر از همین زاویه قابل درک و تحلیل است.
صدور احکام سنگین برای فعالان حقوق زنان در گیلان، بازداشت عاطفه رنگریز فعال حقوق زنان در سمنان و صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی از جمله این برخورد های امنیتی و قضایی بوده است.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) به عنوان یک تشکل صنفی/ مدنی در حوزه آموزش، بنا بر رسالت خود در دفاع از حقوق فعالان اجتماعی این سرزمین و در اعلام همبستگی با سایر نهادها و تشکلهای صنفی/ مدنی، ضمن اعتراض به صدور حکم غیرانسانی و غیر عادلانه اعدام برای شریفه محمدی موارد زیر را به اطلاع معلمان، فعالان صنفی و مدنی و دیگر هموطنان میرساند:
۱.تشکل یابی و فعالیت در راستای مطالبات معیشتی و عمومی از حقوق بنیادین انسانی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید و تصریح شده است. در کنار آن، مقاوله نامههای سازمان جهانی کار که جمهوری اسلامی ایران هم آن را امضا کرده است، براین حق بنیادین تاکید دارد. لذا از نظر ما به عنوان یک تشکل صنفی صدور چنین حکمی برای یک فعال کارگری، تلاشی از جانب حاکمیت در جهت ایجاد هراس در جامعه برای جلوگیری از تلاش برای هرگونه سازماندهی جمعی است. از نظر ما شریفه محمدی کنشگری است که فعالیتهایش در راستای تحقق این حق بنیادین بوده است؛ مگر آن که در یک روند دادرسی عادلانه و با تشکیل دادگاهی علنی با حضور هیئت منصفه و وکلای متهم، خلاف این ادعا اثبات شود.
۲. برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالین صنفی در طول چهار دهه گذشته همواره وجود داشته است. با این همه و باوجود صدور صدها سال احکام قضایی برای معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان، مطالبهگری جنبشهای اجتماعی هرگز متوقف نشده است. قطعا صدور حکم اعدام برای این فعال کارگری نیز نمیتواند خللی در عزم این جنبشها در پیگیری مطالبات اجتماعی ایجاد کند. نشانه آن را میتوان در همبستگی همه جانبه همه فعالان صنفی و مدنی و سیاسی و تشکلهای معلمی، کارگری، حقوق زنان، بازنشستگان و دانشجویی در محکومیت صدور این حکم غیرانسانی دید.
۳. بازداشت فعالین صنفی، مدنی و سیاسی و صدور احکام قضایی سنگین که پس از جنبش مهسا/ ژینا شدت بیشتری یافته است، نمادی است از افزایش هر چه بیشتر شکاف میان مردم و حاکمیت که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است. لغو احکام اعدام برای فعالین سیاسی و مدنی و بهویژه حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی همه فعالین کارگری، صنفی و سیاسی و فعالان حقوق زنان، میتواند گامی اولیه از سوی حاکمیت برای ترمیم این شکاف باشد. امری که چشمانداز روشنی از آن به چشم نمیآید؛ اما ما به عنوان یک نهاد مدنی متعهد به مطالبه آن از حاکمیت هستیم.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) بار دیگر ضمن محکومیت صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی، اعلام می دارد، در پیگیری مطالبات به حق مردم ایران، همواره در کنار جنبشهای مطالبهگر خواهیم بود، چرا که این مسیر را مطمئنترین و صحیحترین مسیر فرایند دمکراسی خواهی در ایران می دانیم.
#شریفه_محمدی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد ##علیه_بی_تفاوتی
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
#طبقه_کارگر #اتحاد_ستمدیدگان #جمهوری_اعدام
@Blackfishvoice1
جنبش زن زندگی آزادی به عنوان یکی از مهمترین جنبش های تاریخ معاصر ایران واجد دستاوردهای مهمی بود که یکی از آنها پیشتازی زنان و دختران این سرزمین در صف مطالبه گری از حاکمیت است.
اینکه حاکمیت با همه تلاشها و بسیج نیروهای اجتماعی، انتظامی و امنیتی خود، همچنان نتوانسته است جنبش زنان ایران در پیگیری مطالبه حجاب اختیاری را متوقف کند، نشانهای از افزایش قدرت زنان و دختران ایرانی در پیگیری مطالبات عمومی خود می باشد.
افزایش برخورد های امنیتی و قضایی با زنان فعال در حوزههای مختلف اجتماعی در ماههای اخیر از همین زاویه قابل درک و تحلیل است.
صدور احکام سنگین برای فعالان حقوق زنان در گیلان، بازداشت عاطفه رنگریز فعال حقوق زنان در سمنان و صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی از جمله این برخورد های امنیتی و قضایی بوده است.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) به عنوان یک تشکل صنفی/ مدنی در حوزه آموزش، بنا بر رسالت خود در دفاع از حقوق فعالان اجتماعی این سرزمین و در اعلام همبستگی با سایر نهادها و تشکلهای صنفی/ مدنی، ضمن اعتراض به صدور حکم غیرانسانی و غیر عادلانه اعدام برای شریفه محمدی موارد زیر را به اطلاع معلمان، فعالان صنفی و مدنی و دیگر هموطنان میرساند:
۱.تشکل یابی و فعالیت در راستای مطالبات معیشتی و عمومی از حقوق بنیادین انسانی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید و تصریح شده است. در کنار آن، مقاوله نامههای سازمان جهانی کار که جمهوری اسلامی ایران هم آن را امضا کرده است، براین حق بنیادین تاکید دارد. لذا از نظر ما به عنوان یک تشکل صنفی صدور چنین حکمی برای یک فعال کارگری، تلاشی از جانب حاکمیت در جهت ایجاد هراس در جامعه برای جلوگیری از تلاش برای هرگونه سازماندهی جمعی است. از نظر ما شریفه محمدی کنشگری است که فعالیتهایش در راستای تحقق این حق بنیادین بوده است؛ مگر آن که در یک روند دادرسی عادلانه و با تشکیل دادگاهی علنی با حضور هیئت منصفه و وکلای متهم، خلاف این ادعا اثبات شود.
۲. برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالین صنفی در طول چهار دهه گذشته همواره وجود داشته است. با این همه و باوجود صدور صدها سال احکام قضایی برای معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان، مطالبهگری جنبشهای اجتماعی هرگز متوقف نشده است. قطعا صدور حکم اعدام برای این فعال کارگری نیز نمیتواند خللی در عزم این جنبشها در پیگیری مطالبات اجتماعی ایجاد کند. نشانه آن را میتوان در همبستگی همه جانبه همه فعالان صنفی و مدنی و سیاسی و تشکلهای معلمی، کارگری، حقوق زنان، بازنشستگان و دانشجویی در محکومیت صدور این حکم غیرانسانی دید.
۳. بازداشت فعالین صنفی، مدنی و سیاسی و صدور احکام قضایی سنگین که پس از جنبش مهسا/ ژینا شدت بیشتری یافته است، نمادی است از افزایش هر چه بیشتر شکاف میان مردم و حاکمیت که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است. لغو احکام اعدام برای فعالین سیاسی و مدنی و بهویژه حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی همه فعالین کارگری، صنفی و سیاسی و فعالان حقوق زنان، میتواند گامی اولیه از سوی حاکمیت برای ترمیم این شکاف باشد. امری که چشمانداز روشنی از آن به چشم نمیآید؛ اما ما به عنوان یک نهاد مدنی متعهد به مطالبه آن از حاکمیت هستیم.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) بار دیگر ضمن محکومیت صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی، اعلام می دارد، در پیگیری مطالبات به حق مردم ایران، همواره در کنار جنبشهای مطالبهگر خواهیم بود، چرا که این مسیر را مطمئنترین و صحیحترین مسیر فرایند دمکراسی خواهی در ایران می دانیم.
#شریفه_محمدی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد ##علیه_بی_تفاوتی
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
#طبقه_کارگر #اتحاد_ستمدیدگان #جمهوری_اعدام
@Blackfishvoice1