Blackfishvoice (BFV)
Photo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۵ سال پیش در چنین روزی #محمد_مختاری شاعر، منتقد ادبی، عضو #کانون_نویسندگان_ایران و نویسندهی چپگرا توسط پاسداران خامنهای در تهران یه قتل رسید.
#قتلهای_زنجیره_ای #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_فراموشی #روشنفکر_ستیزی #روشنفکر_کشی
@Blackfishvoice1
#قتلهای_زنجیره_ای #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_فراموشی #روشنفکر_ستیزی #روشنفکر_کشی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺️از آنجا که حکومتهای فردی، معمولاً قشری از فاسدترین و سودجوترین افراد جامعه را به گرد خود متبلور میکند که جز سوء استفاده از قدرت هدفی ندارند، سانسور حصاری میشود که تودههای مردم را از عمق فساد گروه حاکمه، از کشف ارقام نجومی غارت و چپاول ثروتهای ملّی و از درک اسراری که در پس پردههای فرو افکنده و درهای بسته میگذرد بیخبر نگه میدارد.ــ این توجیه که پارهیی از لبها را برای آنکه دکهی آزادی جامعه باز بماند میدوزیم، توجیه خررنگکنی بیش نیست. زیرا وقتی که «جزئی از یک ملّت» نتواند آنچه را که در فکر و اندیشهی جستوجوگر یا سازندهاش گذشته است به آزادی بیان کند، دیگر «آزادی کُل آن ملّت» حرف مفتی بیش نخواهد بود. و این موضوعی خندهآور است که معمولاً «دولتها» همه میهنپرست و طرفدار آزادی هستند و «ملّتها» همه دشمن آزادی و میهن خویش!
🔺️سانسور که حق هر گونه بازخواستی را از نویسندگان و سخنگویان ملّت سلب کرده است، میدان بلامعارضی در اختیار مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی دولتی میگذارد تا تصویری مجعول و نادرست از حقایق اجتماعی در ذهن تودههای مردم به وجود آرند. سیاه را سفید و دوغ را دوشاب جلوه دهند و معیار و محکی جز آنچه خود به دست مردم میدهند، برای تمیز درست از نادرست و صحیح از سقیم و حق از باطل باقی نگذارند. در هر گوشهٔ دنیا هر رژیم حاکمی که چیزی را ممنوعالانتشار به قلم داد، من به خودم حق میدهم که فکر کنم در کار آن رژیم کلکی هست و چیزی را میخواهد از من پنهان کند.
#احمد_شاملو، شهریور ۱۳۵۷
🔺️ پانزده سال پیش در آبان سال ۱۳۸۷ کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای روز ۱۳ آذر را به یاد دو جانباختهی راه آزادی اندیشه و بیان، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده، #روز_مبارزه_با_سانسور نامید و از همهی افراد و تشکلهای فعال در عرصههای مختلف اجتماعی خواست که این روز را به رسمیت بشناسند و از آن حمایت کنند.
#علیه_سانسور #روشنفکر_ستیزی #آزادی_بیان #کانون_نویسندگان_ایران
@Blackfishvoice1
🔺️سانسور که حق هر گونه بازخواستی را از نویسندگان و سخنگویان ملّت سلب کرده است، میدان بلامعارضی در اختیار مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی دولتی میگذارد تا تصویری مجعول و نادرست از حقایق اجتماعی در ذهن تودههای مردم به وجود آرند. سیاه را سفید و دوغ را دوشاب جلوه دهند و معیار و محکی جز آنچه خود به دست مردم میدهند، برای تمیز درست از نادرست و صحیح از سقیم و حق از باطل باقی نگذارند. در هر گوشهٔ دنیا هر رژیم حاکمی که چیزی را ممنوعالانتشار به قلم داد، من به خودم حق میدهم که فکر کنم در کار آن رژیم کلکی هست و چیزی را میخواهد از من پنهان کند.
#احمد_شاملو، شهریور ۱۳۵۷
🔺️ پانزده سال پیش در آبان سال ۱۳۸۷ کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای روز ۱۳ آذر را به یاد دو جانباختهی راه آزادی اندیشه و بیان، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده، #روز_مبارزه_با_سانسور نامید و از همهی افراد و تشکلهای فعال در عرصههای مختلف اجتماعی خواست که این روز را به رسمیت بشناسند و از آن حمایت کنند.
#علیه_سانسور #روشنفکر_ستیزی #آزادی_بیان #کانون_نویسندگان_ایران
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۵سال پیش در چنین روزی #محمدجعفر_پوینده یکی از ستونهای روشنفکری و تفکر انتقادی در ایران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات به قتل رسید. پوینده کودک کار بود و ستم طبقاتی را با گوشت و استخوان درک کرده بود و تا روزی که زنده بود به تفکر انتقادی و مبارزه طبقاتی وفادار ماند.
صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، میگوید نخستین کتاب غیردرسیاش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود. او از برادرش میگوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی میخواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتابهای من انسان را بیدار میکند.»
#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #قتلهای_زنجیره_ای #جمهوری_کشتار
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، میگوید نخستین کتاب غیردرسیاش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود. او از برادرش میگوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی میخواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتابهای من انسان را بیدار میکند.»
#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #قتلهای_زنجیره_ای #جمهوری_کشتار
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1