کیمیابارانی ھەڵەبجە
۳۵ سال پیش در چنین روزی جنایتکاران رژیم وقت عراق به دستور #صدام_حسین و فرماندهی #علی_حسن_المجید ( معروف به علی شیمیایی) منطقهی #حلبچه را با بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار دادند.
این بمباران بخشی از عملیات گستردهای بهنام عملیات انفال بود که بر ضد #کوردستان انجام گرفت.
بر اساس برآوردهها ۳۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر در اثر این حملات ضدبشری کشته و ۱۰هزار نفر مجروح شدند؛ صدها تن از مجروحین بعدها در اثر آثار ناشی از گازهای شیمیایی جان باخته و کودکان پرشماری در هنگام تولد از دنیا رفته با با نقص عضو متولد شدند.
#جنایت_جنگی #علیه_فراموشی
@Blackfishvoice1
۳۵ سال پیش در چنین روزی جنایتکاران رژیم وقت عراق به دستور #صدام_حسین و فرماندهی #علی_حسن_المجید ( معروف به علی شیمیایی) منطقهی #حلبچه را با بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار دادند.
این بمباران بخشی از عملیات گستردهای بهنام عملیات انفال بود که بر ضد #کوردستان انجام گرفت.
بر اساس برآوردهها ۳۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر در اثر این حملات ضدبشری کشته و ۱۰هزار نفر مجروح شدند؛ صدها تن از مجروحین بعدها در اثر آثار ناشی از گازهای شیمیایی جان باخته و کودکان پرشماری در هنگام تولد از دنیا رفته با با نقص عضو متولد شدند.
#جنایت_جنگی #علیه_فراموشی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
متن دریافتی به یادِ شهید ۸۸ #امیر_اسلامیان
سنِ کسانیکه در انتخابات با افتخار کاندید ریاست جمهوری شدهاند را روی شناسنانه لعنتیشان میبینم و میگویم تو چند ساله بودی که کشته شدی امیرجان؟
هنوز به ۲۵ نرسیده بودی.
امیر را در آذر ۸۸ کشتند. او دانشجوی جامعهشناسی و دانشجویی فعال و آزادیخواه بود که دغدغههای صنفی_سیاسی را به درستی پیگیری میکرد. در سال ۱۳۸۶ مراسم سالگرد شهدای #حلبچه را برگزار کرد که از جانب "ارژنگ" ریاست وقت دانشگاه و "زرنگار" رئیس حراست #دانشگاه_یاسوج تهدید شد و مقامات امنیتی استان کهگیلویه و بویراحمد، لحظهای از آزار و اذیت او دست برنداشتند و مدام او را تهدید میکردند.
یکی از تهدیدها این بود:
"رای ما سخت نیست که با ماشین از روی تو رد بشیم و جنازت رو بندازیم جای پرتی".
امیر را بعد از برگزاری مراسم حلبچه در بهمن ۸۶، به دو ترم تعلیق و محرومیت از تحصیل محکوم کردند و به دانشگاه همدان تبعید شد.
با وجود گذراندن یک ترم تحصیل در دانشگاه همدان، بدون درج نمرات درسی، به دلیل افشاگری علیه کشتار در دانشگاه همدان و گزارش دستگاه امنیتی، دوباره به یاسوج منتقل کردند و در تابستان ۸۷ از دانشگاه یاسوج نیز اخراج شد.
امیر باز هم نترسید و حافظه تاریخی کشتار آزادیخواهان در دهه ۶۰ را، در ذهن دانشجویان و مردم تقویت کرد. در سال ۱۳۸۸ مثل تمام دانشجویان آزادیخواه در اعتراضات خیابانی شرکت فعال کرد و با فعالیت در ستاد مهدی کروبی، دوباره علیه کشتار دهه ۶۰ و قتلهای زنجیرهای دست به افشاگری زد. در جایی که منطقه محروم نام داشت و نشر هرگونه مجله و صدایی را ممنوع کرده بودند، این تنها تریبونی بود که کسانی مثل امیر بتوانند صدای دادخواهی را به گوش مردم برسانند. امیر خود زاده مناطق محروم و فرودست کردستان بود و صدای فرودستان شد. او سرانجام پس از تهدیدها و فشارهای امنیتی از جانب دستگاههای امنیتی و بخصوص سپاه پاسداران استان کهکیلویه و بویراحمد و همدان به صورت مخفی زندگی کرد و از سوی نهادهای امنیتی در آذر ۸۸ به قتل رسید و جسدش را همانگونه که تهدید کرده بودند در حوالی روستای زادگاهش، #چراخ_وال واقع در شهرستان #بوکان رها کردند.
امیر خانواده فرودست و زحمتکشی داشت که حتی نتوانستند صدای #دادخواهی او شوند.
صدایت در گوش من زمزمه میکند ای رفیق:
عصیانگر همیشه زنده است، اما زنان عصیانگر خطوط سرخ تاریخ را خواهند نوشت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_فراموشی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
@Blackfishvoice1
سنِ کسانیکه در انتخابات با افتخار کاندید ریاست جمهوری شدهاند را روی شناسنانه لعنتیشان میبینم و میگویم تو چند ساله بودی که کشته شدی امیرجان؟
هنوز به ۲۵ نرسیده بودی.
امیر را در آذر ۸۸ کشتند. او دانشجوی جامعهشناسی و دانشجویی فعال و آزادیخواه بود که دغدغههای صنفی_سیاسی را به درستی پیگیری میکرد. در سال ۱۳۸۶ مراسم سالگرد شهدای #حلبچه را برگزار کرد که از جانب "ارژنگ" ریاست وقت دانشگاه و "زرنگار" رئیس حراست #دانشگاه_یاسوج تهدید شد و مقامات امنیتی استان کهگیلویه و بویراحمد، لحظهای از آزار و اذیت او دست برنداشتند و مدام او را تهدید میکردند.
یکی از تهدیدها این بود:
"رای ما سخت نیست که با ماشین از روی تو رد بشیم و جنازت رو بندازیم جای پرتی".
امیر را بعد از برگزاری مراسم حلبچه در بهمن ۸۶، به دو ترم تعلیق و محرومیت از تحصیل محکوم کردند و به دانشگاه همدان تبعید شد.
با وجود گذراندن یک ترم تحصیل در دانشگاه همدان، بدون درج نمرات درسی، به دلیل افشاگری علیه کشتار در دانشگاه همدان و گزارش دستگاه امنیتی، دوباره به یاسوج منتقل کردند و در تابستان ۸۷ از دانشگاه یاسوج نیز اخراج شد.
امیر باز هم نترسید و حافظه تاریخی کشتار آزادیخواهان در دهه ۶۰ را، در ذهن دانشجویان و مردم تقویت کرد. در سال ۱۳۸۸ مثل تمام دانشجویان آزادیخواه در اعتراضات خیابانی شرکت فعال کرد و با فعالیت در ستاد مهدی کروبی، دوباره علیه کشتار دهه ۶۰ و قتلهای زنجیرهای دست به افشاگری زد. در جایی که منطقه محروم نام داشت و نشر هرگونه مجله و صدایی را ممنوع کرده بودند، این تنها تریبونی بود که کسانی مثل امیر بتوانند صدای دادخواهی را به گوش مردم برسانند. امیر خود زاده مناطق محروم و فرودست کردستان بود و صدای فرودستان شد. او سرانجام پس از تهدیدها و فشارهای امنیتی از جانب دستگاههای امنیتی و بخصوص سپاه پاسداران استان کهکیلویه و بویراحمد و همدان به صورت مخفی زندگی کرد و از سوی نهادهای امنیتی در آذر ۸۸ به قتل رسید و جسدش را همانگونه که تهدید کرده بودند در حوالی روستای زادگاهش، #چراخ_وال واقع در شهرستان #بوکان رها کردند.
امیر خانواده فرودست و زحمتکشی داشت که حتی نتوانستند صدای #دادخواهی او شوند.
صدایت در گوش من زمزمه میکند ای رفیق:
عصیانگر همیشه زنده است، اما زنان عصیانگر خطوط سرخ تاریخ را خواهند نوشت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_فراموشی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
@Blackfishvoice1