Blackfishvoice (BFV)
Video
🔺 هنوز دو هفته از آغاز قیامِ #زن_زندگی_آزادی نگذشته بود که مرتجعانِ اپوزیسیوننما، لگدپرانی به خیزشی با محوريت زنان را شروع کردند و فغان سر دادند که حجاب مسالهی مهمی نیست. حتی تا جایی پیش رفتند که عقبنشینی تاکتیکی جمهوری اسلامی از برخورد با "بدحجابان" را نشانهی بیاهمیت بودن این مساله تفسیر کردند و ماهیتِ ارتجاعی خود را پشت جملاتی نظیرِ "مسالهی اصلی سرنگونی جمهوری اسلامی است" مخفی میکردند.
علاوه بر ماهیت ارتجاعی، انبوهی از #جسدمعاشان و #سلبریتی_اکتیویستها بهخوبی میدانند که در صورت به ثمر نشستنِ مبارزات زنان و عقبنشینی کامل حکومت از مسالهی حجاب، آنها یکی از گرانبهاترین فرصتهای بیزنس سیاسی در خارج از کشور را از دست میدهند: همانها که با مرثیهسرایی بر اجساد زنان یا بدنهای کبودشده، فاند و دلار دشت میکنند ولی مبارزاتِ مستقلِ زنانِ داخل کشور را بایکوت میکنند.
🔺#حجاب_اجباری آخرین پسماند از ایدئولوژی مذهبی جمهوری اسلامی است. در بهمن ۱۴۰۱ با بالا گرفتنِ تبلیغات شبهاپوزیسیون علیه مبارزه با حجاب اجباری، نوشتیم:
"حاکمیت برای نگهداشتِ جمعیتِ شریعتگرا که از قابلیت بسیجِ خیابانی در شرایط بحرانی برخوردارند، از حجاب اجباری کوتاه نخواهد آمد و هرگونه سخیفانگاری مبارزه برای آزادی پوشش، به اشکال مختلف همنوایی با جمهوری اسلامی و کمک به بازتولیدِ یکی از ضدزنترین دولتهای جهان است".
🔺حجاب اجباری حامل مجموعهای از ستمهاست که بدونِ آن طبقهی حاکم ایران، هرچیزی خواهد بود بهجز، "جمهوری اسلامی". چنین است که اکنون با دستور صریحِ آن رهبرِ حقیر، بار دیگر گزمههای شریعت به خیابانها گسیل شدهاند و مشغول بازداشت زنان هستند و دستگاه امنیتی-قضایی نیز مشغول دستگیر کردن، محاکمه و زندانی کردنِ مدافعین حقوق زنان است.
🔺#ژن_ژیان_ئازادی شعار نیست. تمرین مبارزه/مقاومت روزمره در برابر انقیاد و ارتجاع و استبداد است. زنانِ بینام و بیچهرهای که زیر سایهی درندگانِ زنستیز، از تمکین به خواستِ حاکم خودداری میکنند، در صفِ مقدم این مبارزه هستند.
🔺️همهی اسلایدها مربوط به #تهران روز شنبه ۲۵ فروردین
#پوشش_اختیاری #گشت_ارشاد #زن_ستیزی #سرکوب_زنان #ستم_مضاعف #نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری #علیه_ارتجاع
@Blackfishvoice1
علاوه بر ماهیت ارتجاعی، انبوهی از #جسدمعاشان و #سلبریتی_اکتیویستها بهخوبی میدانند که در صورت به ثمر نشستنِ مبارزات زنان و عقبنشینی کامل حکومت از مسالهی حجاب، آنها یکی از گرانبهاترین فرصتهای بیزنس سیاسی در خارج از کشور را از دست میدهند: همانها که با مرثیهسرایی بر اجساد زنان یا بدنهای کبودشده، فاند و دلار دشت میکنند ولی مبارزاتِ مستقلِ زنانِ داخل کشور را بایکوت میکنند.
🔺#حجاب_اجباری آخرین پسماند از ایدئولوژی مذهبی جمهوری اسلامی است. در بهمن ۱۴۰۱ با بالا گرفتنِ تبلیغات شبهاپوزیسیون علیه مبارزه با حجاب اجباری، نوشتیم:
"حاکمیت برای نگهداشتِ جمعیتِ شریعتگرا که از قابلیت بسیجِ خیابانی در شرایط بحرانی برخوردارند، از حجاب اجباری کوتاه نخواهد آمد و هرگونه سخیفانگاری مبارزه برای آزادی پوشش، به اشکال مختلف همنوایی با جمهوری اسلامی و کمک به بازتولیدِ یکی از ضدزنترین دولتهای جهان است".
🔺حجاب اجباری حامل مجموعهای از ستمهاست که بدونِ آن طبقهی حاکم ایران، هرچیزی خواهد بود بهجز، "جمهوری اسلامی". چنین است که اکنون با دستور صریحِ آن رهبرِ حقیر، بار دیگر گزمههای شریعت به خیابانها گسیل شدهاند و مشغول بازداشت زنان هستند و دستگاه امنیتی-قضایی نیز مشغول دستگیر کردن، محاکمه و زندانی کردنِ مدافعین حقوق زنان است.
🔺#ژن_ژیان_ئازادی شعار نیست. تمرین مبارزه/مقاومت روزمره در برابر انقیاد و ارتجاع و استبداد است. زنانِ بینام و بیچهرهای که زیر سایهی درندگانِ زنستیز، از تمکین به خواستِ حاکم خودداری میکنند، در صفِ مقدم این مبارزه هستند.
🔺️همهی اسلایدها مربوط به #تهران روز شنبه ۲۵ فروردین
#پوشش_اختیاری #گشت_ارشاد #زن_ستیزی #سرکوب_زنان #ستم_مضاعف #نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری #علیه_ارتجاع
@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
🟣 طوفان توییتری #جنگ_علیه_زنان
از روز شنبه ۲۵ فروردینماه، مقابله با زنان دارای پوشش اختیاری به نام «طرح نور» با خشونت و سرکوبی چندجانبه و حداکثری بهپیش رفته است. در این طرح، نیروهای ناجا، لباس شخصی و بیشمار ماموران لباس خاکستری به فحاشی، رعب و وحشت، ضربوشتم و بازداشت زنان در میادین و معابر شهری پرداختهاند.
زنان که در تمامی دهههای گذشته، علیه اشد سرکوبها، ستمها و تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی، سیاسی، اتنیکی و اجتماعی ایستاده و مبارزه کردهاند، اینبار نیز متحمل خشونت و بازداشتهای گسترده در قبال حق پوشش آزاد خود هستند.
🔵 روز سهشنبه، ۲۸ فروردینماه، ساعت ۲۱ بهوقت ایران، از #جنگ_علیه_زنان میگوییم. جنگی تمامقد از سوی حاکمیت که جان و تمامی حقوق اساسی زنان را نشانه گرفته است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از روز شنبه ۲۵ فروردینماه، مقابله با زنان دارای پوشش اختیاری به نام «طرح نور» با خشونت و سرکوبی چندجانبه و حداکثری بهپیش رفته است. در این طرح، نیروهای ناجا، لباس شخصی و بیشمار ماموران لباس خاکستری به فحاشی، رعب و وحشت، ضربوشتم و بازداشت زنان در میادین و معابر شهری پرداختهاند.
زنان که در تمامی دهههای گذشته، علیه اشد سرکوبها، ستمها و تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی، سیاسی، اتنیکی و اجتماعی ایستاده و مبارزه کردهاند، اینبار نیز متحمل خشونت و بازداشتهای گسترده در قبال حق پوشش آزاد خود هستند.
🔵 روز سهشنبه، ۲۸ فروردینماه، ساعت ۲۱ بهوقت ایران، از #جنگ_علیه_زنان میگوییم. جنگی تمامقد از سوی حاکمیت که جان و تمامی حقوق اساسی زنان را نشانه گرفته است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Blackfishvoice (BFV)
Video
🔺کمتر از دو سال قبل سلسله توحشهای #گشت_ارشاد علیه زنان به مرحلهی قتلِ زنی بهنام #ژینا_امینی رسید و جرقهای شد برای برافروختهشدن آتشِ خشم از تمامیِ ستمهای طبقهی حاکم. حاکمیتِ اوباش، بیش از ۶۰۰ معترض را به خاک و خون کشید و ردیفی از رذائل از جمله آزار و تجاوز جنسی به بازداشتشدگان را در سیاههی تاریخِ یکسرهِ چرک و عفونتِ خود ثبت کرد.
اگر نزدِ "هستهی سختِ قدرت" درصدی از عقلانیت سیاسی وجود داشت، از آن تجربهی خونبار درس میگرفت و حتی شده برای بقایِ خود از #حجاب_اجباری عقبنشینی میکرد. اما چنانکه پیشتر نیز گفتیم، حجاب واپسين پسماند از ایدئولوژی مذهبی جمهوری اسلامی است و حاضر نیست از آن دست بشوید. این دست نشستن، نمادِ بارزِ تحجر است و همین یک قلم کافیست تا کلِ هارت و پورتهای جمهوری اسلامی و حامیاناش در رابطه با "مقاومت در برابر امپریالیسم" باد هوا باشد.
🔺در این لحظهی خاص که اوباش بسیجی و پُستتوابها در حال زوزهی شادی بابت حمله به #سرزمين_های_اشغالی هستند، و همزمان بدنِ زنان را عرصهی تهاجم/تجاوز خیابانی قرار دادهاند، باید بیش از پیش بر مسالهی زنان نزد ارتجاع حاکم متمرکز شد و نشان داد که آنچه "محور مقاومت" نامیده میشود چیزی جز یک کالبدِ متعفن نیست.
🔺 حاکمیتی سیاسی که طی بیش از ۴ دهه با انحصارِ مطلقِ دستگاههای تبلیغاتی و آموزشی، تسلطی بر جامعهی مدنی ندارد مگر با توحش، نمیتواند خود را نیروی مقاومت در برابر قدرتهای جهانی بداند. چرا؟ کافیست به موردِ فلسطین نگاه کنیم: مازادِ ۴۵سال به گروگان گرفتنِ مسالهی فلسطین، برساختهشدن ملتیست که از حیثِ همدلی با نازیهای اسرائیل شاید در هیچجای کرهی زمین نظیر نداشته باشد. در واقع حاکمیت ارتجاع اگر نه تنها از حیثِ گفتمانی کمترین پیروزیای در برابر گفتارهای راستِ جهانی نداشته است، بلکه کوشاتر از هر "براندازی" زمینه را برای حذب و هضمِ ایدئولوژیهای صادره از شمالِ جهانی مهیا کرده است.
🔺به مجموعهای از نستوهترین رزمندگان آزادی و برابری که در زندانهای ایران محبوس شدهاند، نگاه کنید. قاطبهی آنها خواستار کرامت انسانی برای تمامی جمعیت ساکن در این جغرافیا هستند. علیه کالاییسازی درمان، آموزش و حتی بدنها سخن گفتهاند. علیه فساد ساختاری و تبعیض سیستماتیک سخن گفتهاند. علیه چپاولگریِ بورژوازی چرکِ این کشور سخن گفتهاند. علیه نابودی محيطزیست و بلعیدن کوه، جنگل و دریا توسط اعوان و انصار حزبالله سخن گفتهاند. علیه کارِ کودک و در دفاع از کارگران نوشتهاند. برای دستمزد شایسته و عادلانه، برای حق تشکلهای صنفی و سندیکاها فعالیت کردهاند. علیه اشرافیگری و خصوصیسازی هست و نیستِ مردم نوشتهاند. علیه تبدیل کردن دانشگاه به پادگان گفتهاند. علیه ریاضتهای اقتصادی، حذف سوبسیدها و خرد کردن استخوانهای زحمتکشان نوشتهاند. علیه انقیادِ زنان و تقلیل آنها به ملکِ طلقِ مردان کوشيدهاند.
کدامیک از اینها پیادهنظامِ قدرتهای خارجی هستند؟ اجازه دهید بگوئیم شخص آن رهبر حقیر، باندهای وابسته و کلیت بورژوای ایران، خادمانِ راستینِ قدرتهای جهانی هستند که حقترین و شریفترین صداهای این آب و خاک را به بند کشیدهاند و مقاومت را به موشک بالستیک تقلیل دادهاند.
خود-مقاومتیپنداری که رئیسجمهورش از قضات دادگاههای مرگ دههی شصت بوده و دستاش تا آرنج به خونِ هزاران برابریخواه و ضدامپریالیست آغشته است و رهبرش، مهمترین مداحِ برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است و برای افزایش نرخ بنزین صدها تهدیست را قتلعام میکند،
باید بداند که چیزی جز یک حنجرهی اجارهایِ متوهم در خدمتِ غارتگران نیست.
🔺حاکمیتی که در سال ۲۰۲۴ میلادی حتی حق انتخاب پوشش را برای زنان بهرسمیت نمیشناسد و داعشیگونه زنان را در قفسهای پولادین به بازداشتگاهها منتقل میکند، صرفا حاکمیتِ اقلیتِ برخوردار از امتیازات و رانتهاست و حتی اگر سرنگون نشده باشد، پیشاپش مُرده است.
حاکمیتی که در شرایطِ جنگیِ منطقه، از اموال عمومی برای تجهیز نیروی سرکوب جهتِ تحقیر زنان ایران استفاده میکند، شایستهی نامی بیش از #محور_کذایی_مقاومت نیست. در این میان مردانی که چشم بر سرکوب زنان بسته و ترهاتِ اپوزیسیون جسدمعاشان، مبنی بر "نامساله بودن" یا "کماهمیت" بودن حجاب را تکرار کرده و تماشگرانِ توحش و آزار خیابانی زنان توسط پلیس و بسیج هستند، خواه/ناخواه در خدمتِ ابقا و چهبسا بازتولید ماشین سرکوب خواهند بود. حجابِ پاشنهآشیلِ ارتجاع است.
یاریگرِ لاشهی متعفنی بهنام جمهوری نکبت اسلامی نباشید.
#محور_کذایی_مقاومت در #جنگ_علیه_زنان
#سرکوب_زنان #گشت_ارشاد #گشت_شریعت #زن_ستیزی #علیه_بی_تفاوتی #علیه_ارتجاع #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #مبارزه_طبقاتی #آزادی_زن_معیار_آزادی_جامعه_است
@Blackfishvoice1
اگر نزدِ "هستهی سختِ قدرت" درصدی از عقلانیت سیاسی وجود داشت، از آن تجربهی خونبار درس میگرفت و حتی شده برای بقایِ خود از #حجاب_اجباری عقبنشینی میکرد. اما چنانکه پیشتر نیز گفتیم، حجاب واپسين پسماند از ایدئولوژی مذهبی جمهوری اسلامی است و حاضر نیست از آن دست بشوید. این دست نشستن، نمادِ بارزِ تحجر است و همین یک قلم کافیست تا کلِ هارت و پورتهای جمهوری اسلامی و حامیاناش در رابطه با "مقاومت در برابر امپریالیسم" باد هوا باشد.
🔺در این لحظهی خاص که اوباش بسیجی و پُستتوابها در حال زوزهی شادی بابت حمله به #سرزمين_های_اشغالی هستند، و همزمان بدنِ زنان را عرصهی تهاجم/تجاوز خیابانی قرار دادهاند، باید بیش از پیش بر مسالهی زنان نزد ارتجاع حاکم متمرکز شد و نشان داد که آنچه "محور مقاومت" نامیده میشود چیزی جز یک کالبدِ متعفن نیست.
🔺 حاکمیتی سیاسی که طی بیش از ۴ دهه با انحصارِ مطلقِ دستگاههای تبلیغاتی و آموزشی، تسلطی بر جامعهی مدنی ندارد مگر با توحش، نمیتواند خود را نیروی مقاومت در برابر قدرتهای جهانی بداند. چرا؟ کافیست به موردِ فلسطین نگاه کنیم: مازادِ ۴۵سال به گروگان گرفتنِ مسالهی فلسطین، برساختهشدن ملتیست که از حیثِ همدلی با نازیهای اسرائیل شاید در هیچجای کرهی زمین نظیر نداشته باشد. در واقع حاکمیت ارتجاع اگر نه تنها از حیثِ گفتمانی کمترین پیروزیای در برابر گفتارهای راستِ جهانی نداشته است، بلکه کوشاتر از هر "براندازی" زمینه را برای حذب و هضمِ ایدئولوژیهای صادره از شمالِ جهانی مهیا کرده است.
🔺به مجموعهای از نستوهترین رزمندگان آزادی و برابری که در زندانهای ایران محبوس شدهاند، نگاه کنید. قاطبهی آنها خواستار کرامت انسانی برای تمامی جمعیت ساکن در این جغرافیا هستند. علیه کالاییسازی درمان، آموزش و حتی بدنها سخن گفتهاند. علیه فساد ساختاری و تبعیض سیستماتیک سخن گفتهاند. علیه چپاولگریِ بورژوازی چرکِ این کشور سخن گفتهاند. علیه نابودی محيطزیست و بلعیدن کوه، جنگل و دریا توسط اعوان و انصار حزبالله سخن گفتهاند. علیه کارِ کودک و در دفاع از کارگران نوشتهاند. برای دستمزد شایسته و عادلانه، برای حق تشکلهای صنفی و سندیکاها فعالیت کردهاند. علیه اشرافیگری و خصوصیسازی هست و نیستِ مردم نوشتهاند. علیه تبدیل کردن دانشگاه به پادگان گفتهاند. علیه ریاضتهای اقتصادی، حذف سوبسیدها و خرد کردن استخوانهای زحمتکشان نوشتهاند. علیه انقیادِ زنان و تقلیل آنها به ملکِ طلقِ مردان کوشيدهاند.
کدامیک از اینها پیادهنظامِ قدرتهای خارجی هستند؟ اجازه دهید بگوئیم شخص آن رهبر حقیر، باندهای وابسته و کلیت بورژوای ایران، خادمانِ راستینِ قدرتهای جهانی هستند که حقترین و شریفترین صداهای این آب و خاک را به بند کشیدهاند و مقاومت را به موشک بالستیک تقلیل دادهاند.
خود-مقاومتیپنداری که رئیسجمهورش از قضات دادگاههای مرگ دههی شصت بوده و دستاش تا آرنج به خونِ هزاران برابریخواه و ضدامپریالیست آغشته است و رهبرش، مهمترین مداحِ برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است و برای افزایش نرخ بنزین صدها تهدیست را قتلعام میکند،
باید بداند که چیزی جز یک حنجرهی اجارهایِ متوهم در خدمتِ غارتگران نیست.
🔺حاکمیتی که در سال ۲۰۲۴ میلادی حتی حق انتخاب پوشش را برای زنان بهرسمیت نمیشناسد و داعشیگونه زنان را در قفسهای پولادین به بازداشتگاهها منتقل میکند، صرفا حاکمیتِ اقلیتِ برخوردار از امتیازات و رانتهاست و حتی اگر سرنگون نشده باشد، پیشاپش مُرده است.
حاکمیتی که در شرایطِ جنگیِ منطقه، از اموال عمومی برای تجهیز نیروی سرکوب جهتِ تحقیر زنان ایران استفاده میکند، شایستهی نامی بیش از #محور_کذایی_مقاومت نیست. در این میان مردانی که چشم بر سرکوب زنان بسته و ترهاتِ اپوزیسیون جسدمعاشان، مبنی بر "نامساله بودن" یا "کماهمیت" بودن حجاب را تکرار کرده و تماشگرانِ توحش و آزار خیابانی زنان توسط پلیس و بسیج هستند، خواه/ناخواه در خدمتِ ابقا و چهبسا بازتولید ماشین سرکوب خواهند بود. حجابِ پاشنهآشیلِ ارتجاع است.
یاریگرِ لاشهی متعفنی بهنام جمهوری نکبت اسلامی نباشید.
#محور_کذایی_مقاومت در #جنگ_علیه_زنان
#سرکوب_زنان #گشت_ارشاد #گشت_شریعت #زن_ستیزی #علیه_بی_تفاوتی #علیه_ارتجاع #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #مبارزه_طبقاتی #آزادی_زن_معیار_آزادی_جامعه_است
@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
🟣 ضرورت تشکیل کمیتههای مقابله با قتلهای ناموسی و زنکشی، مرئیسازی جنایات در هر استان
۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی تنها در دو ماه نخست سال جاری
نویسنده: شکیبا عسگرپور
اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، دارای لایههای گوناگون و متکثری است. این خشونتها «از خانه تا خیابان» برقرار است و با محوریت قوانین نابرابر، جنسیتزده و ارتجاعی در اشکال مختلف، بهوقوع میپیوندد. خشونتهای، روانی، جسمی، سیاسی، اقتصادی، جنسی و جنسیتی در غاییترین شکل خود یعنی «زنکشی» و «قتلهای ناموسی» خود را نمایان میکند.
اخبار فجیع قتل زنان و بعضا اعضای جامعهی کوئیر، به تیتری همیشگی و عادیسازی شده در بین رسانههای حقوقبشری و خبری، تبدیل شده است. تنها در فروردین و اردیبهشت سال جاری، ۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی (منهای دو مورد که با وقفهای دوماهه از قتل، مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند)، در شهرهای مختلف به وقوع پیوسته است. دلایل این قتلها از دفاع از سنت، حیثیت و آبرو تا دستپخت زنان و «استفاده از رب گوجه فرنگی» در غذا را شامل میشود.
هویت کامل این زنان، بعضا در دست نیست، زنانی که تنها سن و شهر سکونت آنها و صد البته انگیزهی قتل آنان توسط همسر، برادر، پارتنر (دوست پسر) آن هم بهمدد رسانههای حقوقبشری، منتشر شده است. بسیاری از زنکشیها و قتلهای ناموسی، به دلیل آنچه پایبندی به سنت و آبرو میدانند، هرگز رسانهای نمیشوند. در این میان، نبود آمار حقیقی از سوی پزشکی قانونی و مرکز آمار ایران، این جامعهی آماری را بیش از پیش محدود میکند.
براساس جدولبندی صورت گرفته، سه استان تهران، آذربایجان شرقی (تبریز) و خورستان (اهواز و آبادان)، بالاترین آمار زنکشی و قتلهای ناموسی را به خود اختصاص دادند…
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/jpsCZ
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی تنها در دو ماه نخست سال جاری
نویسنده: شکیبا عسگرپور
اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، دارای لایههای گوناگون و متکثری است. این خشونتها «از خانه تا خیابان» برقرار است و با محوریت قوانین نابرابر، جنسیتزده و ارتجاعی در اشکال مختلف، بهوقوع میپیوندد. خشونتهای، روانی، جسمی، سیاسی، اقتصادی، جنسی و جنسیتی در غاییترین شکل خود یعنی «زنکشی» و «قتلهای ناموسی» خود را نمایان میکند.
اخبار فجیع قتل زنان و بعضا اعضای جامعهی کوئیر، به تیتری همیشگی و عادیسازی شده در بین رسانههای حقوقبشری و خبری، تبدیل شده است. تنها در فروردین و اردیبهشت سال جاری، ۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی (منهای دو مورد که با وقفهای دوماهه از قتل، مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند)، در شهرهای مختلف به وقوع پیوسته است. دلایل این قتلها از دفاع از سنت، حیثیت و آبرو تا دستپخت زنان و «استفاده از رب گوجه فرنگی» در غذا را شامل میشود.
هویت کامل این زنان، بعضا در دست نیست، زنانی که تنها سن و شهر سکونت آنها و صد البته انگیزهی قتل آنان توسط همسر، برادر، پارتنر (دوست پسر) آن هم بهمدد رسانههای حقوقبشری، منتشر شده است. بسیاری از زنکشیها و قتلهای ناموسی، به دلیل آنچه پایبندی به سنت و آبرو میدانند، هرگز رسانهای نمیشوند. در این میان، نبود آمار حقیقی از سوی پزشکی قانونی و مرکز آمار ایران، این جامعهی آماری را بیش از پیش محدود میکند.
براساس جدولبندی صورت گرفته، سه استان تهران، آذربایجان شرقی (تبریز) و خورستان (اهواز و آبادان)، بالاترین آمار زنکشی و قتلهای ناموسی را به خود اختصاص دادند…
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/jpsCZ
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
ضرورت تشکیل کمیتههای مقابله با قتلهای ناموسی و زنکشی، مرئیسازی جنایات در هر استان
Bidarzani ۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی تنها در دو ماه نخست سال جاری نویسنده: شکیبا عسگرپور اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، دارای لایههای گوناگون و متکثری است. این خشونتها «از خانه تا خیابان» برقرار است و با محوریت قوانین نابرابر، جنسیتزده و ارتجاعی…
Forwarded from بيدارزنى
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🟣 تایید حکم بیش از ۶۰ سال حبس فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی گیلان در دادگاه تجدیدنظر
صبح امروز سهشنبه ۸ خردادماه، احکام بازداشتشدگان مردادماه ۱۴۰۲ در گیلان در شعبه ۱۱ تجدیدنظر دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی محمدصادق ایران عقیده، «بدون تشکیل دادگاه» عینا تایید شد.
⚪️بر اساس این احکام:
«زهره دادرس» به ۹ سال و ۶ ماه حبس (به اتهام تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت ملی به ۶ سال و یک روز حبس تعزیری
و به اتهام اجتماع و تبانی، به ۳ سال و شش ماه و یک روز حبس تعزیری) محکوم شد.
همچنین«فروغ سمیعنیا»، «سارا جهانی»، «یاسمین حشدری»، «شیوا شاه سیاه»، «نگین رضایی»، «متین یزدانی»، «آزاده چاوشیان» و «زهرا دادرس» هریک به ۶ سال و ۳ ماه و ۱۷ روز حبس (اجتماع و تبانی به سه سال و شش ماه و یک روز حبس و برای اتهام عضویت در گروه، به دو سال و هفت ماه و شانزده روز حبس) محکوم شدند.
از سوی دیگر «جلوه جواهری» و «هومن طاهری» به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
صبح روز ۲۵ مردادماه ۱۴۰۲، این فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی با یورش ماموران امنیتی به منازل خود در شهرهای رشت، انزلی، لاهیجان و فومن بازداشت شدند.
پس از گذران قریب به دوماه، همگی این فعالین در فواصل زمانی متفاوت، با تودیع قرار وثیقه بهصورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز سهشنبه ۸ خردادماه، احکام بازداشتشدگان مردادماه ۱۴۰۲ در گیلان در شعبه ۱۱ تجدیدنظر دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی محمدصادق ایران عقیده، «بدون تشکیل دادگاه» عینا تایید شد.
⚪️بر اساس این احکام:
«زهره دادرس» به ۹ سال و ۶ ماه حبس (به اتهام تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت ملی به ۶ سال و یک روز حبس تعزیری
و به اتهام اجتماع و تبانی، به ۳ سال و شش ماه و یک روز حبس تعزیری) محکوم شد.
همچنین«فروغ سمیعنیا»، «سارا جهانی»، «یاسمین حشدری»، «شیوا شاه سیاه»، «نگین رضایی»، «متین یزدانی»، «آزاده چاوشیان» و «زهرا دادرس» هریک به ۶ سال و ۳ ماه و ۱۷ روز حبس (اجتماع و تبانی به سه سال و شش ماه و یک روز حبس و برای اتهام عضویت در گروه، به دو سال و هفت ماه و شانزده روز حبس) محکوم شدند.
از سوی دیگر «جلوه جواهری» و «هومن طاهری» به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
صبح روز ۲۵ مردادماه ۱۴۰۲، این فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی با یورش ماموران امنیتی به منازل خود در شهرهای رشت، انزلی، لاهیجان و فومن بازداشت شدند.
پس از گذران قریب به دوماه، همگی این فعالین در فواصل زمانی متفاوت، با تودیع قرار وثیقه بهصورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 از کردستان تا گیلان، سرکوب علیه زنان
⚪️ پوسترهای ارسالی به بیدارزنی
«گروهی از فعالان حقوق زنان کردستان، همصدا و همراه با فعالان جنبش زنان در ایران، از «صدور احکام سنگین قضایی علیه زنان» میگویند.
حکم ۲۱ سال حبس «ژینا مدرس گرجی» و احکام بیش از ۶۰ سال حبس «فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی گیلان»، نمونهای از این موارد است.
▪️اما جنبش زنان با دستگیری فعالان خود، خاموش نمیشود
▪️دوشنبه ۲۱ خردادماه ساعت ۲۱ به وقت ایران از #نه_به_سرکوب_زنان میگوییم».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ پوسترهای ارسالی به بیدارزنی
«گروهی از فعالان حقوق زنان کردستان، همصدا و همراه با فعالان جنبش زنان در ایران، از «صدور احکام سنگین قضایی علیه زنان» میگویند.
حکم ۲۱ سال حبس «ژینا مدرس گرجی» و احکام بیش از ۶۰ سال حبس «فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی گیلان»، نمونهای از این موارد است.
▪️اما جنبش زنان با دستگیری فعالان خود، خاموش نمیشود
▪️دوشنبه ۲۱ خردادماه ساعت ۲۱ به وقت ایران از #نه_به_سرکوب_زنان میگوییم».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 سیروس فتحی، همسر شریفه محمدی بازداشت شد
صبح امروز ۲۲ خردادماه، سیروس فتحی در منزل خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
سیروس فتحی، همسر شریفه محمدی فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت است که از ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ در بازداشت موقت بهسر میبرد.
دو روز پیش (۲۰ خردادماه) دادگاه شریفه محمدی در شعبه ۱ دادگاه انقلاب برگزار گردید.
سیروس فتحی در این مدت، پیگیر امور همسر خود بوده است و بارها با تهدید ماموران امنیتی و پروندهسازی قضایی مواجه شده بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز ۲۲ خردادماه، سیروس فتحی در منزل خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
سیروس فتحی، همسر شریفه محمدی فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت است که از ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ در بازداشت موقت بهسر میبرد.
دو روز پیش (۲۰ خردادماه) دادگاه شریفه محمدی در شعبه ۱ دادگاه انقلاب برگزار گردید.
سیروس فتحی در این مدت، پیگیر امور همسر خود بوده است و بارها با تهدید ماموران امنیتی و پروندهسازی قضایی مواجه شده بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کارگاه دیالکتیک
https://tinyurl.com/42z7vdba
مرگبنیادیِ جمهوری اسلامی و جدال بین پیوستگی و گسست
امین حصوری
(بخشی از متن در دست انتشار)
کارگاه دیالکتیک | ۱۵ تیر ۱۴۰۳
شری که نظام جمهوری اسلامی میکوشد نرمالیزه کند، مرگبنیادیِ این رژیم است که از ماهیت آن بهسان «رژیم کشتار» و «ماشین مرگ» برمیآید. در حالی که مفهوم نخست ناظر بر قتل دولتی و هدفمند مخالفان، معترضان و دگراندیشان است؛ دومی ناظر بر آن دسته از کارکردهای ساختاری و معمول دولت است که به مرگهای اجتنابپذیر شهروندان (ازجمله مرگهای تدریجی) منجر میشوند. همینجا باید خاطرنشان کنیم که این دو خصلت در ساحت واقعی درهمتنیدهاند، چرا که هر دو از ماهیت مرگبنیاد و مرگآورِ جمهوری اسلامی برمیآیند و هر دو بخشی از کارکردهای بنیادین این نظام هستند (بهواقع، مفهوم «رژیم کشتار» خود ذیل مفهوم «ماشین مرگ» میگنجد). پیوند درونماندگار این نظام با مرگ صرفا بدین معنا نیست که حاکمان سیاسی برای جان و زندگی انسانها (شهروندان صوری) هیچ ارزش و حرمتی قایل نیستند، بلکه بیش از آن معطوف به این معناست که حیات و بازتولید این رژیم بر کشتار و مرگگستری استوار (بوده) است. این پدیده البته گرایشی متاخر نیست و ریشههای تاریخی ژرفی دارد. جمهوری اسلامی گسترش بنیانهای شیعی خود را با ستایش مرگ و تقدیس شهادت بنا گذاشت و گسترش داد؛ انتخابی که بهویژه با برجستهسازیِ دولتیِ عزاداری محرم و مناسک مشابه بهسان مهمترین نماد شیعهگری مفصلبندی شده بود. نقطهی اوج تقدیس ایدئولوژیک مرگ در موسم «نعمتِ» جنگ با عراق نمایان شد؛ جایی که حاکمان وقت در لوای تقدیس شهادت، انبوه نوجوانان کمسال را به روی مینها و مقابل گلولهها میفرستادند ...
تقدیس مرگ در عین حال، با ارزشزُدایی از زندگی و تحقیر زندگی و ضدیت با نمادهای سرزندگی (مثل شادی، موسیقی و رقص) همراه است و این بهنوبهی خود عادینماییِ مرگ را تسهیل میکند. تقدیس دولتی مرگ، همچنین با حق انحصاری دولت بر توزیع مرگ همراه است. جایگاه ویژهی اعدام در مشی حکمرانی جمهوری اسلامی و نمایش عمومی آن، بخشا معطوف به تثبیت این حق انحصاری و عادینماییِ آن است. جان کلام آنکه مرگآوری، نمایش مرگ و تهدید مرگ همواره بخشی جداییناپذیر از شیوهی حکمرانی جمهوری اسلامی بودهاند. ولی در اینجا با پارادوکسی روبرو میشویم: از یکسو، مرگآوری بهعنوان بنیان حکمرانی در تضاد با میل اگزیستانسیال مردم به زیستن (زندگی) قرار دارد؛ کما اینکه منشاء بسیاری از مقاومتهای فردی و اجتماعی هم وجود همین تضاد بنیادی بوده است. از سوی دیگر، کارکرد انقیادآورِ مرگآوری (درجهت اغراض دولت) نیز درست بهدلیل تهدیدیست که متوجه حیات افراد میکند. پس پرسش این است که نظامی که بر پایهی ضدیت با زندگی و تهدید دایمی مرگ بنا شده است، چگونه قادر شده است از شکنندگی بگریزد و تداوم خود را تضمین کند.
استمرار جمهوری اسلامی در قامت یک نظام سیاسیْ متکی بر حفظ و بازنمایی نوعی پیوستگی تاریخیست که بیش از همه در ساحت ایدئولوژیک بازسازی و بازتولید میشود. انواع پروپاگاندای ایدئولوژیک در فضاهای آموزشی و رسانهای؛ تکرار منظم مناسک دولتیِ معطوف به آیینها و مناسبتهای مذهبی؛ برگزاری منظم و مصرانهی مناسک سیاسیِ سالانه (مثل دههی فجر و ۱۳ آبان، ۱۵ خرداد، سالگرد رویدادهای جنگ، سالگردهای «شهادتِ» این و آن، و موارد مشابه)؛ در کنار سایر نمادپردازیهای ایدئولوژیک دولتی (و بعضا برساختهای نوظهور)، حربههایی برای القای این پیوستگی بودهاند. در این معنا، رژیم تداوم خود را در تکرار مناسکی میجوید که نفس برگزاری آنها میتواند قدرت رژیم برای حفظ روال عادیِ حکمرانیاش (بهرغم هر چالش و تلاطم سیاسی) را به شهروندان (ازجمله به همراهان رژیم) القاء کند.
حفظ و بازنمایی این پیوستگی نهفقط ثبات و قدرت نظام را به محکومان (شهروندان) القاء میکند، بلکه تصویری ابدی از وضعیت عادیِ امور عرضه میکند. بدینطریق، کشتارها و مرگهای دولتی و بهطور کلی مرگبنیادیِ جمهوری اسلامی در سایهی تداوم خدشهناپذیرِ فعلیتِ هستیِ آن به حاشیه میروند. کشتارها و مرگها(ی اجتنابپذیر) در کنار سایر ستمها و فجایعی که مرگ تدریجی (یا حیات ذلتبار در مرزهای نیستی) را بر فرودستان تحمیل میکنند، طبعا شکافها و گسستهایی واقعی در پیوستار فرضیِ هستیِ جمهوری اسلامی هستند. اما توان نفیآمیز و دگرگونساز آنها بهسان نقاط گسستگیْ منوط به برجستهشدنِ آنها در گفتار عمومی و پراتیک جمعیست.
افزون بر این، حاکمان با بهرهگیری از مناسک سیاسیِ موسمی مثل انتخابات و غیره میکوشند برای ترمیم شکنندگی ساختاریِ پیوستار نظامْ دقایق بازسازی فراهم کنند.
---
#مقاومت_زندگی_است
#زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_دادخواهی #همبستگی_ستمدیدگان
#رژیم_کشتار #ماشین_مرگ
#ابتذال_شر #نرمالیزه_کردن_شر
--
@kdialectic
مرگبنیادیِ جمهوری اسلامی و جدال بین پیوستگی و گسست
امین حصوری
(بخشی از متن در دست انتشار)
کارگاه دیالکتیک | ۱۵ تیر ۱۴۰۳
شری که نظام جمهوری اسلامی میکوشد نرمالیزه کند، مرگبنیادیِ این رژیم است که از ماهیت آن بهسان «رژیم کشتار» و «ماشین مرگ» برمیآید. در حالی که مفهوم نخست ناظر بر قتل دولتی و هدفمند مخالفان، معترضان و دگراندیشان است؛ دومی ناظر بر آن دسته از کارکردهای ساختاری و معمول دولت است که به مرگهای اجتنابپذیر شهروندان (ازجمله مرگهای تدریجی) منجر میشوند. همینجا باید خاطرنشان کنیم که این دو خصلت در ساحت واقعی درهمتنیدهاند، چرا که هر دو از ماهیت مرگبنیاد و مرگآورِ جمهوری اسلامی برمیآیند و هر دو بخشی از کارکردهای بنیادین این نظام هستند (بهواقع، مفهوم «رژیم کشتار» خود ذیل مفهوم «ماشین مرگ» میگنجد). پیوند درونماندگار این نظام با مرگ صرفا بدین معنا نیست که حاکمان سیاسی برای جان و زندگی انسانها (شهروندان صوری) هیچ ارزش و حرمتی قایل نیستند، بلکه بیش از آن معطوف به این معناست که حیات و بازتولید این رژیم بر کشتار و مرگگستری استوار (بوده) است. این پدیده البته گرایشی متاخر نیست و ریشههای تاریخی ژرفی دارد. جمهوری اسلامی گسترش بنیانهای شیعی خود را با ستایش مرگ و تقدیس شهادت بنا گذاشت و گسترش داد؛ انتخابی که بهویژه با برجستهسازیِ دولتیِ عزاداری محرم و مناسک مشابه بهسان مهمترین نماد شیعهگری مفصلبندی شده بود. نقطهی اوج تقدیس ایدئولوژیک مرگ در موسم «نعمتِ» جنگ با عراق نمایان شد؛ جایی که حاکمان وقت در لوای تقدیس شهادت، انبوه نوجوانان کمسال را به روی مینها و مقابل گلولهها میفرستادند ...
تقدیس مرگ در عین حال، با ارزشزُدایی از زندگی و تحقیر زندگی و ضدیت با نمادهای سرزندگی (مثل شادی، موسیقی و رقص) همراه است و این بهنوبهی خود عادینماییِ مرگ را تسهیل میکند. تقدیس دولتی مرگ، همچنین با حق انحصاری دولت بر توزیع مرگ همراه است. جایگاه ویژهی اعدام در مشی حکمرانی جمهوری اسلامی و نمایش عمومی آن، بخشا معطوف به تثبیت این حق انحصاری و عادینماییِ آن است. جان کلام آنکه مرگآوری، نمایش مرگ و تهدید مرگ همواره بخشی جداییناپذیر از شیوهی حکمرانی جمهوری اسلامی بودهاند. ولی در اینجا با پارادوکسی روبرو میشویم: از یکسو، مرگآوری بهعنوان بنیان حکمرانی در تضاد با میل اگزیستانسیال مردم به زیستن (زندگی) قرار دارد؛ کما اینکه منشاء بسیاری از مقاومتهای فردی و اجتماعی هم وجود همین تضاد بنیادی بوده است. از سوی دیگر، کارکرد انقیادآورِ مرگآوری (درجهت اغراض دولت) نیز درست بهدلیل تهدیدیست که متوجه حیات افراد میکند. پس پرسش این است که نظامی که بر پایهی ضدیت با زندگی و تهدید دایمی مرگ بنا شده است، چگونه قادر شده است از شکنندگی بگریزد و تداوم خود را تضمین کند.
استمرار جمهوری اسلامی در قامت یک نظام سیاسیْ متکی بر حفظ و بازنمایی نوعی پیوستگی تاریخیست که بیش از همه در ساحت ایدئولوژیک بازسازی و بازتولید میشود. انواع پروپاگاندای ایدئولوژیک در فضاهای آموزشی و رسانهای؛ تکرار منظم مناسک دولتیِ معطوف به آیینها و مناسبتهای مذهبی؛ برگزاری منظم و مصرانهی مناسک سیاسیِ سالانه (مثل دههی فجر و ۱۳ آبان، ۱۵ خرداد، سالگرد رویدادهای جنگ، سالگردهای «شهادتِ» این و آن، و موارد مشابه)؛ در کنار سایر نمادپردازیهای ایدئولوژیک دولتی (و بعضا برساختهای نوظهور)، حربههایی برای القای این پیوستگی بودهاند. در این معنا، رژیم تداوم خود را در تکرار مناسکی میجوید که نفس برگزاری آنها میتواند قدرت رژیم برای حفظ روال عادیِ حکمرانیاش (بهرغم هر چالش و تلاطم سیاسی) را به شهروندان (ازجمله به همراهان رژیم) القاء کند.
حفظ و بازنمایی این پیوستگی نهفقط ثبات و قدرت نظام را به محکومان (شهروندان) القاء میکند، بلکه تصویری ابدی از وضعیت عادیِ امور عرضه میکند. بدینطریق، کشتارها و مرگهای دولتی و بهطور کلی مرگبنیادیِ جمهوری اسلامی در سایهی تداوم خدشهناپذیرِ فعلیتِ هستیِ آن به حاشیه میروند. کشتارها و مرگها(ی اجتنابپذیر) در کنار سایر ستمها و فجایعی که مرگ تدریجی (یا حیات ذلتبار در مرزهای نیستی) را بر فرودستان تحمیل میکنند، طبعا شکافها و گسستهایی واقعی در پیوستار فرضیِ هستیِ جمهوری اسلامی هستند. اما توان نفیآمیز و دگرگونساز آنها بهسان نقاط گسستگیْ منوط به برجستهشدنِ آنها در گفتار عمومی و پراتیک جمعیست.
افزون بر این، حاکمان با بهرهگیری از مناسک سیاسیِ موسمی مثل انتخابات و غیره میکوشند برای ترمیم شکنندگی ساختاریِ پیوستار نظامْ دقایق بازسازی فراهم کنند.
---
#مقاومت_زندگی_است
#زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_دادخواهی #همبستگی_ستمدیدگان
#رژیم_کشتار #ماشین_مرگ
#ابتذال_شر #نرمالیزه_کردن_شر
--
@kdialectic
Telegraph
مرگبنیادیِ جمهوری اسلامی و جدال بین پیوستگی و گسست
کارگاه دیالکتیک | ۱۵ تیر ۱۴۰۳ (بخشی از متن در دست انتشار) شری که نظام جمهوری اسلامی میکوشد نرمالیزه کند، مرگبنیادیِ این رژیم است که از ماهیت آن بهسان «رژیم کشتار» و «ماشین مرگ» برمیآید. در حالی که مفهوم نخست ناظر بر قتل دولتی و هدفمند مخالفان، معترضان…
Forwarded from بيدارزنى
🟣 جنبش زنان و انتخاب روشهای مبارزه
نویسنده: فروغ سمیعنیا
از متن: «جنبش زنان در ایران از نیمهی دوم دهه هفتاد همراه با دیگر جریانات روشنفکری به مرحله بیرون آمدن از محافل رسید. زیرا فمنیستها در ایران مانند دیگر فعالین پس از سرکوبهای بعد از انقلاب 57 و خصوصا دهه شصت به نشستهای محفلی محدود میشدند. تشکیل انجیاوها و یا جمعیتهای زنان با مطالبهی مشخص حقوقی زنان خصوصا پس از روی کار آمدن دولت خاتمی و حمایت دولت از سازمانهای مردم نهاد بیشتر شد و همزمان نشریاتی با موضوع زنان در کشور منتشر شد.
نشریات اصلاح طلب نیز ستونی را عموما به مطالبات فمینیستها اختصاص دادند و برای گرداندن ستون از فعالین زنان استفاده کردند. هر چند در آن دوران با وجود کار علنی استفاده از واژه «فمنیست» هنوز جاافتاده و عادی نبود. عموما فعالین تلاش میکردند بگویند ما معترض به وضعیت زنان هستیم اما فمنیست نیستیم. با اینکار ضمانتی برای ادامه فعالیت پیدا میکردند.
در چنین فضایی که مختص دوره اصلاحات بود، زنان با فعالیت علنی وارد عرصه شدند و از جمله گفتمانهای غالب بین آنان این بود که ما فعال مدنی هستیم نه سیاسی. این نیز از جملاتی بود که ضریب خطر را برای فعالیت در این حوزه پایین میآورد. فعالین زنان هوشمندانه چندین سال فعالیت کردند و تجمعی را جلوی درب دانشگاه تهران تشکیل دادند که نشان از قدرت این فعالین در کشور و مشخصا شهر تهران بود. اسفند سال 1384 دومین تجمع باشکوه زنان در پارک دانشجوی تهران انجام شد که با خشونت پلیس پایان یافت. در حقیقت درسال 1384 حکومت تلاش کرد تا حضور زنان در خیابان را متوقف سازد…»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_زنان
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/iExw4
@bidarzani
نویسنده: فروغ سمیعنیا
از متن: «جنبش زنان در ایران از نیمهی دوم دهه هفتاد همراه با دیگر جریانات روشنفکری به مرحله بیرون آمدن از محافل رسید. زیرا فمنیستها در ایران مانند دیگر فعالین پس از سرکوبهای بعد از انقلاب 57 و خصوصا دهه شصت به نشستهای محفلی محدود میشدند. تشکیل انجیاوها و یا جمعیتهای زنان با مطالبهی مشخص حقوقی زنان خصوصا پس از روی کار آمدن دولت خاتمی و حمایت دولت از سازمانهای مردم نهاد بیشتر شد و همزمان نشریاتی با موضوع زنان در کشور منتشر شد.
نشریات اصلاح طلب نیز ستونی را عموما به مطالبات فمینیستها اختصاص دادند و برای گرداندن ستون از فعالین زنان استفاده کردند. هر چند در آن دوران با وجود کار علنی استفاده از واژه «فمنیست» هنوز جاافتاده و عادی نبود. عموما فعالین تلاش میکردند بگویند ما معترض به وضعیت زنان هستیم اما فمنیست نیستیم. با اینکار ضمانتی برای ادامه فعالیت پیدا میکردند.
در چنین فضایی که مختص دوره اصلاحات بود، زنان با فعالیت علنی وارد عرصه شدند و از جمله گفتمانهای غالب بین آنان این بود که ما فعال مدنی هستیم نه سیاسی. این نیز از جملاتی بود که ضریب خطر را برای فعالیت در این حوزه پایین میآورد. فعالین زنان هوشمندانه چندین سال فعالیت کردند و تجمعی را جلوی درب دانشگاه تهران تشکیل دادند که نشان از قدرت این فعالین در کشور و مشخصا شهر تهران بود. اسفند سال 1384 دومین تجمع باشکوه زنان در پارک دانشجوی تهران انجام شد که با خشونت پلیس پایان یافت. در حقیقت درسال 1384 حکومت تلاش کرد تا حضور زنان در خیابان را متوقف سازد…»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_زنان
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/iExw4
@bidarzani
Telegraph
جنبش زنان و انتخاب روشهای مبارزه
bidarzani نویسنده: فروغ سمیعنیا جنبش زنان در ایران از نیمهی دوم دهه هفتاد همراه با دیگر جریانات روشنفکری به مرحله بیرون آمدن از محافل رسید. زیرا فمنیستها در ایران مانند دیگر فعالین پس از سرکوبهای بعد از انقلاب 57 و خصوصا دهه شصت به نشستهای محفلی محدود…
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت زهره دادرس و احضار تمامی فعالان حقوق زنان و مدنی «پرونده مرداد ۱۴۰۲ گیلان» جهت اجرای حکم
صبح امروز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان با ورود ماموران جهت اجرای حکم در منزل شخصی خود بازداشت شد. همچنین «زهرا دادرس» نیز به شعبه اجرای احکام زندان لاکان مراجعه کرده است.
همزمان با این بازداشت، طی تماسی تلفنی، فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری، جهت اجرای حکم حبس میبایست تا شنبه خود را به زندان لاکان رشت معرفی کنند.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان با ورود ماموران جهت اجرای حکم در منزل شخصی خود بازداشت شد. همچنین «زهرا دادرس» نیز به شعبه اجرای احکام زندان لاکان مراجعه کرده است.
همزمان با این بازداشت، طی تماسی تلفنی، فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری، جهت اجرای حکم حبس میبایست تا شنبه خود را به زندان لاکان رشت معرفی کنند.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 درد شدید جسمانی زینب جلالیان و عدم انتقال او به بیمارستان از سوی وزارت اطلاعات
▪️زینب جلالیان، تنها زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد که هفدهمین سال حبس خود را در زندان مرکزی یزد میگذراند، در چند هفته گذشته به دلیل «درد شدید در ناحیه پهلوی سمت راست» به بهداری زندان منتقل و پس از معاینه توسط پزشک عمومی، بدون انجام معاینات تخصصی و درمان قطعی به داخل بند بازگردانده شده است.
▪️او در هفتههای گذشته به دلیل درد شدید خواستار انتقال خود به مراکز درمانی خارج از زندان برای انجام آزمایشات لازم در این خصوص شده، اما به دلیل مخالفت وزارت اطلاعات از دسترسی به خدمات درمانی محروم است.
زینب جلالیان در محرومیت کامل حق درمان بهسر میبرد. او که از بیماریهای متعد قلب، معده و روده رنج میبرد، سالهاست که به بیماری ناخنک چشم مبتلاست. ماموران امنیتی و نمایندگان وزارت اطلاعات بارها حق مرخصی او را در گرو پذیرش اظهار ندامت او دانستند، امری که همواره و تاکیدا از سوی وی رد شده است.
زینب جلالیان در آستانهی نابینایی نیز قرار دارد.
همچنین روز سهشنبه هفدهم بهمنماه ۱۴۰۲ زینب جلالیان در حالی که میبایست برای درمان بیماری ناخنک چشم به بیمارستان یزد منتقل میشد، به دلیل کارشکنی مسئولین زندان در زمان مقرر به بیمارستان اعزام نشد و به همین دلیل پزشک معالج از انجام اقدامات درمانی او خودداری کرد.
⚪️ در تمامی ۱۷ سال گذشته، او بدون حتی یک روز مرخصی، بهصورت پیوسته مورد شکنجه، بازجوییهای مرگآور و تبعید به بیش از پنج زندان در شهرهای مختلف، محکوم شده است. برای زینب جلالیان، حقی تحت عنوان «درمان پزشکی»، «بهرهمندی از آزمایشات پزشکی قانونی» و یا هر حقوق ابتدایی، وجود ندارد.
او کوه استواری است که برشماری ظلم و تبعیض علیه او، ایستادگی و مقاومتش را نیز برجستهتر خواهد کرد.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
▪️زینب جلالیان، تنها زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد که هفدهمین سال حبس خود را در زندان مرکزی یزد میگذراند، در چند هفته گذشته به دلیل «درد شدید در ناحیه پهلوی سمت راست» به بهداری زندان منتقل و پس از معاینه توسط پزشک عمومی، بدون انجام معاینات تخصصی و درمان قطعی به داخل بند بازگردانده شده است.
▪️او در هفتههای گذشته به دلیل درد شدید خواستار انتقال خود به مراکز درمانی خارج از زندان برای انجام آزمایشات لازم در این خصوص شده، اما به دلیل مخالفت وزارت اطلاعات از دسترسی به خدمات درمانی محروم است.
زینب جلالیان در محرومیت کامل حق درمان بهسر میبرد. او که از بیماریهای متعد قلب، معده و روده رنج میبرد، سالهاست که به بیماری ناخنک چشم مبتلاست. ماموران امنیتی و نمایندگان وزارت اطلاعات بارها حق مرخصی او را در گرو پذیرش اظهار ندامت او دانستند، امری که همواره و تاکیدا از سوی وی رد شده است.
زینب جلالیان در آستانهی نابینایی نیز قرار دارد.
همچنین روز سهشنبه هفدهم بهمنماه ۱۴۰۲ زینب جلالیان در حالی که میبایست برای درمان بیماری ناخنک چشم به بیمارستان یزد منتقل میشد، به دلیل کارشکنی مسئولین زندان در زمان مقرر به بیمارستان اعزام نشد و به همین دلیل پزشک معالج از انجام اقدامات درمانی او خودداری کرد.
⚪️ در تمامی ۱۷ سال گذشته، او بدون حتی یک روز مرخصی، بهصورت پیوسته مورد شکنجه، بازجوییهای مرگآور و تبعید به بیش از پنج زندان در شهرهای مختلف، محکوم شده است. برای زینب جلالیان، حقی تحت عنوان «درمان پزشکی»، «بهرهمندی از آزمایشات پزشکی قانونی» و یا هر حقوق ابتدایی، وجود ندارد.
او کوه استواری است که برشماری ظلم و تبعیض علیه او، ایستادگی و مقاومتش را نیز برجستهتر خواهد کرد.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 اعتصاب غذای «زنان زندانی سیاسی» در زندان لاکان رشت و پیوستن به کارزار سهشنبههای نه به اعدام
هشت تن از #زنان_زندانی_سیاسی محبوس در زندان #لاکان_رشت اعلام کردهاند در مخالفت با حکم اعدام، این هفته سهشنبه، ۹ مرداد ۱۴۰۳، اعتصاب غذا میکنند و به زندانیان اعتصابی «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» میپیوندند.
این زندانیان ضمن مخالفت با صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، به طور ویژه به خاطر صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
⚪️ آنها همچنین اعلام نمودهاند ۱۴ زندانی غیرسیاسی زن در زندان لاکان در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند و خواهان توجه به وضعیت این زندانیان گمنام و حمایت از آنان هستند.
▪️اسامی زندانیان اعتصابی در
کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندان لاکان رشت به شرح زیر است:
زهره دادرس، زهرا دادرس، فروغ سمیعنیا، شریفه محمدی، آزاده چاوشیان، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاهسیاه
#قیام_علیه_اعدام
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
هشت تن از #زنان_زندانی_سیاسی محبوس در زندان #لاکان_رشت اعلام کردهاند در مخالفت با حکم اعدام، این هفته سهشنبه، ۹ مرداد ۱۴۰۳، اعتصاب غذا میکنند و به زندانیان اعتصابی «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» میپیوندند.
این زندانیان ضمن مخالفت با صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، به طور ویژه به خاطر صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
⚪️ آنها همچنین اعلام نمودهاند ۱۴ زندانی غیرسیاسی زن در زندان لاکان در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند و خواهان توجه به وضعیت این زندانیان گمنام و حمایت از آنان هستند.
▪️اسامی زندانیان اعتصابی در
کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندان لاکان رشت به شرح زیر است:
زهره دادرس، زهرا دادرس، فروغ سمیعنیا، شریفه محمدی، آزاده چاوشیان، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاهسیاه
#قیام_علیه_اعدام
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفتو چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم. بارها در شرایط دشوار بازجوییها و بازپرسیها دفاعیاتم را ارائه دادهام، اما این بار این نامهی دفاعیهی من است که خطاب به مردم و جامعهی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمیآورم. از آنان میخواهم مرا و فعالیتهایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
bidarzani ⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد #وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور…
Forwarded from بيدارزنى
🟣 دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی»، جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است:
از متن: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دورهای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز ۵ دی ۱۴۰۳ به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من بهعنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعهای ناعادلانه را چشیده و آشنا به محنتهای زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری همبند گشتم و همبند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زنستیز دارند. نظامی که شاخههای اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونهای متفاوت و دلبخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخهی مردسالارانه اجازهی استفاده از «بهشت»شان را میدهند! با زنان همبند هستم و هر لحظه را با کسانی میزیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زنستیزی و زنکشی را برافراشتهایم.
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانهمان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمرهگشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم…»
▪️متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/xdUsa
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از متن: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دورهای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز ۵ دی ۱۴۰۳ به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من بهعنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعهای ناعادلانه را چشیده و آشنا به محنتهای زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری همبند گشتم و همبند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زنستیز دارند. نظامی که شاخههای اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونهای متفاوت و دلبخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخهی مردسالارانه اجازهی استفاده از «بهشت»شان را میدهند! با زنان همبند هستم و هر لحظه را با کسانی میزیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زنستیزی و زنکشی را برافراشتهایم.
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانهمان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمرهگشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم…»
▪️متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/xdUsa
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی»
bidarzani دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی» جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج…
Forwarded from بيدارزنى
🟣 سالگرد قیام ژینا و سالروز تولد تو
متنی برای فروغ سمیعنیا
نویسنده: شکیبا عسگرپور
از متن:
یک) آنجلا دیویس، فعال سیاسی فمینیست و از مبارزان الغای احکام اعدام، در کتاب خود (در اسارت زنجیرها و خوکها) مینویسد: «بازداشتگاهها و زندانها طوری طراحی شدهاند که انسانها را درهم شکنند و افراد را به نمونههایی در باغوحش بدل کنند، یعنی افرادی مطیع». او بعدها در فیلم مستندی از زندگیاش به نقل از یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام میگوید: «زندان، یا زندانی را در هم میشکند یا او را قویتر میکند. من میخواهم قویتر شوم».
دو) برای آن دسته از فعالینی که زندان را پایان و به تعبیری توقف در روند مبارزه نمیدانند، زندان، فصل جدیدی از کشمکشها، سرکوبهای توامان و سرکشیهاست. مقهور ساختن ارادهی زندانی، کارویژهی زندانبان و دستگاه عریض و طویل امنیتی است. هر نوع کنشی ورای زیست تعریفشده در زندان، در قاموس صدور احکام کیفری جدیدتر، معنا میشود و درست در همینجاست که برای فعالین، «زیستِ سیاسی» در زندان، میتواند کورسوی امید باشد. اگر زندان را اشل بسیار کوچکی از جامعه درنظر بگیریم، پس مبارزه بر سر هر تبعیض و دیگریسازی، واجد اهمیتی دوچندان میشود، چرا که محصول دههها سیاستهای فقیرسازی سیستماتیک، خشونت ساختاری و اهم تبعیضها، کودک-مجرمها و زندانیانی در بندهای عمومی را گرد هم آورده است که از قتل تا غم نان و … در یک فضا جای گرفتند. حالا چه گزارهای برای حاکمیت، بهتر از دوگانهسازی زندانی سیاسی و جرایم عمومی است؟ و چه تکانهای بالاتر از مبارزه با تبعیض و دیگریسازی و ایستادن علیه هر شکلی از ارتجاع حتی درون زندان است؟»
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/4eDfX
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
متنی برای فروغ سمیعنیا
نویسنده: شکیبا عسگرپور
از متن:
یک) آنجلا دیویس، فعال سیاسی فمینیست و از مبارزان الغای احکام اعدام، در کتاب خود (در اسارت زنجیرها و خوکها) مینویسد: «بازداشتگاهها و زندانها طوری طراحی شدهاند که انسانها را درهم شکنند و افراد را به نمونههایی در باغوحش بدل کنند، یعنی افرادی مطیع». او بعدها در فیلم مستندی از زندگیاش به نقل از یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام میگوید: «زندان، یا زندانی را در هم میشکند یا او را قویتر میکند. من میخواهم قویتر شوم».
دو) برای آن دسته از فعالینی که زندان را پایان و به تعبیری توقف در روند مبارزه نمیدانند، زندان، فصل جدیدی از کشمکشها، سرکوبهای توامان و سرکشیهاست. مقهور ساختن ارادهی زندانی، کارویژهی زندانبان و دستگاه عریض و طویل امنیتی است. هر نوع کنشی ورای زیست تعریفشده در زندان، در قاموس صدور احکام کیفری جدیدتر، معنا میشود و درست در همینجاست که برای فعالین، «زیستِ سیاسی» در زندان، میتواند کورسوی امید باشد. اگر زندان را اشل بسیار کوچکی از جامعه درنظر بگیریم، پس مبارزه بر سر هر تبعیض و دیگریسازی، واجد اهمیتی دوچندان میشود، چرا که محصول دههها سیاستهای فقیرسازی سیستماتیک، خشونت ساختاری و اهم تبعیضها، کودک-مجرمها و زندانیانی در بندهای عمومی را گرد هم آورده است که از قتل تا غم نان و … در یک فضا جای گرفتند. حالا چه گزارهای برای حاکمیت، بهتر از دوگانهسازی زندانی سیاسی و جرایم عمومی است؟ و چه تکانهای بالاتر از مبارزه با تبعیض و دیگریسازی و ایستادن علیه هر شکلی از ارتجاع حتی درون زندان است؟»
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/4eDfX
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
سالگرد قیام ژینا و سالروز تولد تو
bidarzani متنی برای فروغ سمیعنیا نویسنده: شکیبا عسگرپور یک) آنجلا دیویس، فعال سیاسی فمینیست و از مبارزان الغای احکام اعدام، در کتاب خود (در اسارت زنجیرها و خوکها) مینویسد: «بازداشتگاهها و زندانها طوری طراحی شدهاند که انسانها را درهم شکنند و افراد را…
Blackfishvoice (BFV)
Photo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ادامه دارد ...
کاری از گروه "خوشه"
#ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #زن_زندگی_آزادی #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
کاری از گروه "خوشه"
#ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #زن_زندگی_آزادی #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1