Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت زهره دادرس و احضار تمامی فعالان حقوق زنان و مدنی «پرونده مرداد ۱۴۰۲ گیلان» جهت اجرای حکم
صبح امروز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان با ورود ماموران جهت اجرای حکم در منزل شخصی خود بازداشت شد. همچنین «زهرا دادرس» نیز به شعبه اجرای احکام زندان لاکان مراجعه کرده است.
همزمان با این بازداشت، طی تماسی تلفنی، فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری، جهت اجرای حکم حبس میبایست تا شنبه خود را به زندان لاکان رشت معرفی کنند.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان با ورود ماموران جهت اجرای حکم در منزل شخصی خود بازداشت شد. همچنین «زهرا دادرس» نیز به شعبه اجرای احکام زندان لاکان مراجعه کرده است.
همزمان با این بازداشت، طی تماسی تلفنی، فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری، جهت اجرای حکم حبس میبایست تا شنبه خود را به زندان لاکان رشت معرفی کنند.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بنا به گزارش صفحهی #گلرخ_ایرایی
۵۵ تن از زندانیان سیاسی محبوس در #زندان_اوین در اعتراض به حکم وحشیانهی بیدادگاه #رشت و در همبستگی با #شریفه_محمدی دست به #اعتصاب_غذا زدهاند. ۳۰ نفر در بندِ زنان و ۲۵ نفر در بندِ مردان در اعتصاب به سر میبرند.
🔺در سکوتِ خیابان و بلوایِ صندوقگرایان، زندان به مهمترین عرصهی کنشِ سیاسی تبدیل شده است.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت #علیه_بی_تفاوتی #قیام_علیه_اعدام #زن_زندگی_آزادی #جمهوری_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
@Blackfishvoice1
۵۵ تن از زندانیان سیاسی محبوس در #زندان_اوین در اعتراض به حکم وحشیانهی بیدادگاه #رشت و در همبستگی با #شریفه_محمدی دست به #اعتصاب_غذا زدهاند. ۳۰ نفر در بندِ زنان و ۲۵ نفر در بندِ مردان در اعتصاب به سر میبرند.
🔺در سکوتِ خیابان و بلوایِ صندوقگرایان، زندان به مهمترین عرصهی کنشِ سیاسی تبدیل شده است.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_سکوت #علیه_بی_تفاوتی #قیام_علیه_اعدام #زن_زندگی_آزادی #جمهوری_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
امروز شنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۳، #فروغ_سمیع_نیا #نگین_رضایی #شیوا_شاه_سیاه #آزاده_چاوشیان و #جلوه_جواهری و #متین_یزدانی برای سپری کردن ۶ سال و نیم زندان راهی #زندان_لاکان_رشت شدند.
پیشتر #زهرا_دادرس و #زهره_دادرس نیز توسط سرکوبگران بازداشت و به این زندان منتقل شده بودند.
بیتردید بخش اعظم کاربرانِ شبکههای اجتماعی تا زمان بازداشت و شاید تا همین امروز، حتی نام این زنان را نشنیده بودند که چندان عجیب نیست. کمتر مبارزِ راستینی سراغ داریم که دیده شدن در این فضاها از دغدغههایاش باشند و مبارزه را به استوریبازی و پُرگویی و تکگویی تقلیل دهد.
نفراتی که اکنون در گیلان به زندان میروند، طی سالهای متوالی با اجتنابِ کامل از حواشی و مجادلاتِ صدتا یکغاز، برای به مرکز کشاندنِ گفتگو و مبارزه علیه #تبعیض_جنسیتی کوشیدهاند و برخی از آنان بیش از دو دههی اخیر از زندگی خود را در راه آرمانشان هزینه کردهاند. با بروزِ قیامِ #زن_زندگی_آزادی و عزیمت مطالباتِ زنان به محورِ مبارزات، جمهوری اسلامی کمر به انتقام از کسانی بست که در سیاهترین روزها، چراغ برابریخواهی را روشن نگاه داشتند.
🔺از ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ و یورشِ وحشیانهی نیروهای اطلاعاتی به زنانِ برابریخواه در گیلان، تا همین حالا که آنها برای تحمل سالها حبس به زندان رفتهاند، حتی یک جملهی خنثایِ خبری در صفحاتِ افرادی نظیر #مسیح_علی_نژاد پیدا نمیشود. علینژاد
۸میلیون و پانصدهزار دنبالکننده در اینستاگرام، ۷۴۰هزار دنبالکننده در توئیتر و ۱۰۰هزار مخاطب در تلگرام دارد. چرا؟
چرا او با ادعاهای گوشخراشِ "منم منم منم"، حاضر نیست سر سوزنی از این منیت را برای کسانی خرج کند که بهخاطر مبارزاتشان علیه تبعیض جنسیتی، سرکوب میشوند؟
چرا خیلِ مریدانِ مسیح و نازنین و ... فانوس بهدست در پی یافتنِ کسانی هستند که عناوین نچسبِ آزادیخواه و مدافع زنان را به آنها بخیه بزنند ولی از مدافعین راستینِ و جان بر کفِ زنان سخنی نمیگویند؟
🔺اینها کالاییسازانِ مبارزه هستند و همهچیز را در قالبِ "پروژهها" درک میکنند. اگر بتوانند شما را در یکی از پروژههای خود جانمایی کرده و در نهایت به خودشان کردیت داده و فاند و بودجههای بیشتری دریافت کنند، شخصا به سراغتان خواهد آمد یا توقع دارند خود به سراغشان روید و با آنها و منویاتشان، بیعت کنید.
برای آنها هیچ اهمیتی ندارد که انتقامِ سختِ جمهوری اسلامی از زنان، در همین پروژهی قلع و قمع کردنِ زنان گیلان متجلی شده است؛ مهم این است که زنانِ مذکور نه توهمی به پروژههای نان و آبدار راستِ برانداز دارند و نه #سلبریتی_اکتیویستها نظیر علینژاد را صدایِ مبارزان میدانند. از همینروست که علینژاد با #مورگان_اورتگس از مهمترین چهرههای مدافعِ "لغو قانون سقط جنین" در آمریکا دوستی دارد و عکس یادگاری میاندازد و از همنشینی با چهرهی مشمئزکنندهی زنستیز و نئوفاشیست، #جردن_پترسون ابایی ندارد. در پروژههای او میتوان با زنستیزانِ هار دوستی داشت ولی سخن گفتن از رزمندگانی که چشم در چشم ارتجاع و استبداد جوانیشان را هزینه میکنند، جایی باز نیست.
و صد البته چه افتخاری بالاتر از اینکه چنان درست گام برداری و قطبنمایِ دقیقی در دست داشته باشی که در مسیرِ مبارزه برای رهایی، جمهوری اسلامی سرکوبات کند و اپوزیسیوننمایِ باندی-فاندی، بایکوت؟
🔺جالب اینجاست که مریدان همین فرد و امثالهم، مرتب و مکرر با دیدن انتقاداتی نظیر همین متن میگویند:
"شما هم را میزنید، پس که را قبول دارید؟"
پاسخ ساده است: همین مبارزانی را قبول داریم که داخل ایران مشغول تشکلیابی هستند و جان و مالشان را فدا میکنند ولی شما نامشان را نشنیدهآید و گمان میکنید مشتی جسدمعاشِ آنسوی اقيانوسها برای شما آزادی میآورند: خیر! آنها تا زمانی لاف میزنند که حساب بانکیشان توسط اتاق فکرهای مرتجعِ آمریکا و اروپا شارژ شود.
بله بزرگواران! کنار آنها بایستید که میدانند هیچ حقی در هیچکجای تاریخ با ایثارِ جوانی و زندگیها به ثمر ننشسته است و با ایمان به آرمانشان، سربلند به زندان میروند نه کنارِ آنها که صدای تو خواهند بود بهشرطِ فاکتور.
#صنعت_اپوزیسیون
@Blackfishvoice1
پیشتر #زهرا_دادرس و #زهره_دادرس نیز توسط سرکوبگران بازداشت و به این زندان منتقل شده بودند.
بیتردید بخش اعظم کاربرانِ شبکههای اجتماعی تا زمان بازداشت و شاید تا همین امروز، حتی نام این زنان را نشنیده بودند که چندان عجیب نیست. کمتر مبارزِ راستینی سراغ داریم که دیده شدن در این فضاها از دغدغههایاش باشند و مبارزه را به استوریبازی و پُرگویی و تکگویی تقلیل دهد.
نفراتی که اکنون در گیلان به زندان میروند، طی سالهای متوالی با اجتنابِ کامل از حواشی و مجادلاتِ صدتا یکغاز، برای به مرکز کشاندنِ گفتگو و مبارزه علیه #تبعیض_جنسیتی کوشیدهاند و برخی از آنان بیش از دو دههی اخیر از زندگی خود را در راه آرمانشان هزینه کردهاند. با بروزِ قیامِ #زن_زندگی_آزادی و عزیمت مطالباتِ زنان به محورِ مبارزات، جمهوری اسلامی کمر به انتقام از کسانی بست که در سیاهترین روزها، چراغ برابریخواهی را روشن نگاه داشتند.
🔺از ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ و یورشِ وحشیانهی نیروهای اطلاعاتی به زنانِ برابریخواه در گیلان، تا همین حالا که آنها برای تحمل سالها حبس به زندان رفتهاند، حتی یک جملهی خنثایِ خبری در صفحاتِ افرادی نظیر #مسیح_علی_نژاد پیدا نمیشود. علینژاد
۸میلیون و پانصدهزار دنبالکننده در اینستاگرام، ۷۴۰هزار دنبالکننده در توئیتر و ۱۰۰هزار مخاطب در تلگرام دارد. چرا؟
چرا او با ادعاهای گوشخراشِ "منم منم منم"، حاضر نیست سر سوزنی از این منیت را برای کسانی خرج کند که بهخاطر مبارزاتشان علیه تبعیض جنسیتی، سرکوب میشوند؟
چرا خیلِ مریدانِ مسیح و نازنین و ... فانوس بهدست در پی یافتنِ کسانی هستند که عناوین نچسبِ آزادیخواه و مدافع زنان را به آنها بخیه بزنند ولی از مدافعین راستینِ و جان بر کفِ زنان سخنی نمیگویند؟
🔺اینها کالاییسازانِ مبارزه هستند و همهچیز را در قالبِ "پروژهها" درک میکنند. اگر بتوانند شما را در یکی از پروژههای خود جانمایی کرده و در نهایت به خودشان کردیت داده و فاند و بودجههای بیشتری دریافت کنند، شخصا به سراغتان خواهد آمد یا توقع دارند خود به سراغشان روید و با آنها و منویاتشان، بیعت کنید.
برای آنها هیچ اهمیتی ندارد که انتقامِ سختِ جمهوری اسلامی از زنان، در همین پروژهی قلع و قمع کردنِ زنان گیلان متجلی شده است؛ مهم این است که زنانِ مذکور نه توهمی به پروژههای نان و آبدار راستِ برانداز دارند و نه #سلبریتی_اکتیویستها نظیر علینژاد را صدایِ مبارزان میدانند. از همینروست که علینژاد با #مورگان_اورتگس از مهمترین چهرههای مدافعِ "لغو قانون سقط جنین" در آمریکا دوستی دارد و عکس یادگاری میاندازد و از همنشینی با چهرهی مشمئزکنندهی زنستیز و نئوفاشیست، #جردن_پترسون ابایی ندارد. در پروژههای او میتوان با زنستیزانِ هار دوستی داشت ولی سخن گفتن از رزمندگانی که چشم در چشم ارتجاع و استبداد جوانیشان را هزینه میکنند، جایی باز نیست.
و صد البته چه افتخاری بالاتر از اینکه چنان درست گام برداری و قطبنمایِ دقیقی در دست داشته باشی که در مسیرِ مبارزه برای رهایی، جمهوری اسلامی سرکوبات کند و اپوزیسیوننمایِ باندی-فاندی، بایکوت؟
🔺جالب اینجاست که مریدان همین فرد و امثالهم، مرتب و مکرر با دیدن انتقاداتی نظیر همین متن میگویند:
"شما هم را میزنید، پس که را قبول دارید؟"
پاسخ ساده است: همین مبارزانی را قبول داریم که داخل ایران مشغول تشکلیابی هستند و جان و مالشان را فدا میکنند ولی شما نامشان را نشنیدهآید و گمان میکنید مشتی جسدمعاشِ آنسوی اقيانوسها برای شما آزادی میآورند: خیر! آنها تا زمانی لاف میزنند که حساب بانکیشان توسط اتاق فکرهای مرتجعِ آمریکا و اروپا شارژ شود.
بله بزرگواران! کنار آنها بایستید که میدانند هیچ حقی در هیچکجای تاریخ با ایثارِ جوانی و زندگیها به ثمر ننشسته است و با ایمان به آرمانشان، سربلند به زندان میروند نه کنارِ آنها که صدای تو خواهند بود بهشرطِ فاکتور.
#صنعت_اپوزیسیون
@Blackfishvoice1
https://youtu.be/VntySEX3xkI?si=4mWNRdO-aR5k2sAS
نسخهٔ صوتی
https://www.spreaker.com/podcast/sday-mahy-syah--6136310
@Blackfishvoice1
نسخهٔ صوتی
https://www.spreaker.com/podcast/sday-mahy-syah--6136310
@Blackfishvoice1
YouTube
کشاورزی صنعتی قاتل میلیاردها پرنده در سراسر جهان
در سراسر جهان، ۴۹ درصد از تمام گونههای پرندگان وحشی در حال کاهش شدید هستند.
گزارش معتبر birdLife International، وضعیت پرندگان جهان در سال ۲۰۲۲، تخمین میزند که در حال حاضر نزدیک به سه میلیارد پرنده وحشی کمتر از چند دهه پیش در کانادا و ایالات متحده وجود…
گزارش معتبر birdLife International، وضعیت پرندگان جهان در سال ۲۰۲۲، تخمین میزند که در حال حاضر نزدیک به سه میلیارد پرنده وحشی کمتر از چند دهه پیش در کانادا و ایالات متحده وجود…
Blackfishvoice (BFV)
Photo
اخراجِ معلمان معترض، بازنمایی آموزش و پرورش به مثابه اردوگاه
آموزش و پرورش امنیتی که تفکر نظامیگریِ ولایتمحورِ خشونتگرا بیش از هر امری در آن جاری و ساری است رفته رفته از وضعیت پادگان به وضعیت اردوگاه شیفت کرده است.
مسئولیت این برساخت ضد انسانی بر عهده حاکمیت خشونت پیشهای است که اعلان جنگ با معلمان و حمله مستقیم از طریق افسران قرارگاه هیئتهای تخلفات اداری و حراستها فرماندهی، طراحی و اجرا میشود.
در اردوگاه، انسان از هویت خویش تهی میکنند که باید به آن نیز اقرار کند و در آموزش و پرورش معلم را از هستی خویش، که با پذیرش بردگی محض معلماش مینامند و در صورت عدم پذیرش، متخلفی که اخراج بهای آن است.
دو گانه اخراج/بردگی، برگرفته از منطق اردوگاه است که توسط عوامل ایدئولوژی منحطی عملی می گردد که داعیه رسیدن به قله توسط تنها اربابِ اردوگاهآفرینِ آن سند تحول نام گرفته است!
در آموزش و پرورش ما انسانِ ترازِ اردوگاه صادر میشود، انسانی که اندیشه را نیاموزد، پرسش را گناه بداند، به فرمان خداوندگار ایدئولوژی بر تخت پروکروستس دراز کشد و آن را راهی به سوی بهشت تلقی کند، رستگاری در بردگی محض ببیند و کالایی شود برای انباشت سودِ کار فرمایِ اعظم.
اخراج، صورت مدرن،سنتی دیرینه در تاریخ استبداد است، نوشیدن جام شوکران توسط سقراط به جرم تشویش افکار جوانان به فرمان هیئت مرگ جباران، سرگذشت اسپینوزا و رانده شدن آن از جامعه، زنده زنده سوختن جیوردانو برونو فیلسوف ایتالیایی توسط اربابان قدرت و مذهب در آتش و شواهد بسیاری دیگر در تاریخ توحش.
کشته شدن خانعلی، صمد، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و...
و اکنون علاوه بر زندان که نمود خشونت عریان علیه عقلانیت است، از زرادخانه هیئتهای تخلفات اداری آغشته به سبعیت، که قلم را را به گور سپرده و درفش را بر دست گرفته، حکم اخراج فله ای صادر می شود که در توهم خویش نقش جباران را از چهره بزدایند، قدرت قانون و سلسله مراتب بوروکراسی را نمایندگی کنند!
حال آنکه "والتر بنیامین" بخوبی نقاب از رخ تمدن برافکند و بدرستی گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که همزمان سند توحش هم نباشد.
آری، اردوگاه در آموزش و پرورش بازنمایی می شود از خیل استخدام بردگان ایدئولوژی رسمی قدرت تا کشتن و مسموم کردن دانش آموزان و نیز اخراج دانش آموزان و معلمان.
🔺همهی ما ( کارگران، دانشآموزان ، معلمان) ایده اخراج را همان ایده سلاخی، گهواره یهودا، لوله تمساح و گیوتین می دانیم که در شیوه حکمرانی تان زنده و جاری است. و نیک می دانیم، مبارزه خود غایت است و خرد پیروز نهایی.
معتقدیم ساختار این اردوگاه و دم و دستگاه آن قطعا شکستنی است. خشم و خروش مقدسی در پشت دیوارهایتان انباشته، انسانهایی از ترس ترسیده در حال عصیاناند؛ سوژه های خود بنیادی که انقیاد و فرمانبری را تاب نمی آوردند، در قیام #زن_زندگی_آزادی رشد و هویت یافته، تخم رهایی در عقل کاشته و با رنجِ باطوم و ساچمه و تحقیر آن را آبیاری می کنند.
🔺 پیام این است: مبارزه خود غایت است، خرد پیروز نهایی.
یادداشتی از کانال #مدرسه_رهایی
@edalatxah
@Blackfishvoice1
آموزش و پرورش امنیتی که تفکر نظامیگریِ ولایتمحورِ خشونتگرا بیش از هر امری در آن جاری و ساری است رفته رفته از وضعیت پادگان به وضعیت اردوگاه شیفت کرده است.
مسئولیت این برساخت ضد انسانی بر عهده حاکمیت خشونت پیشهای است که اعلان جنگ با معلمان و حمله مستقیم از طریق افسران قرارگاه هیئتهای تخلفات اداری و حراستها فرماندهی، طراحی و اجرا میشود.
در اردوگاه، انسان از هویت خویش تهی میکنند که باید به آن نیز اقرار کند و در آموزش و پرورش معلم را از هستی خویش، که با پذیرش بردگی محض معلماش مینامند و در صورت عدم پذیرش، متخلفی که اخراج بهای آن است.
دو گانه اخراج/بردگی، برگرفته از منطق اردوگاه است که توسط عوامل ایدئولوژی منحطی عملی می گردد که داعیه رسیدن به قله توسط تنها اربابِ اردوگاهآفرینِ آن سند تحول نام گرفته است!
در آموزش و پرورش ما انسانِ ترازِ اردوگاه صادر میشود، انسانی که اندیشه را نیاموزد، پرسش را گناه بداند، به فرمان خداوندگار ایدئولوژی بر تخت پروکروستس دراز کشد و آن را راهی به سوی بهشت تلقی کند، رستگاری در بردگی محض ببیند و کالایی شود برای انباشت سودِ کار فرمایِ اعظم.
اخراج، صورت مدرن،سنتی دیرینه در تاریخ استبداد است، نوشیدن جام شوکران توسط سقراط به جرم تشویش افکار جوانان به فرمان هیئت مرگ جباران، سرگذشت اسپینوزا و رانده شدن آن از جامعه، زنده زنده سوختن جیوردانو برونو فیلسوف ایتالیایی توسط اربابان قدرت و مذهب در آتش و شواهد بسیاری دیگر در تاریخ توحش.
کشته شدن خانعلی، صمد، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و...
و اکنون علاوه بر زندان که نمود خشونت عریان علیه عقلانیت است، از زرادخانه هیئتهای تخلفات اداری آغشته به سبعیت، که قلم را را به گور سپرده و درفش را بر دست گرفته، حکم اخراج فله ای صادر می شود که در توهم خویش نقش جباران را از چهره بزدایند، قدرت قانون و سلسله مراتب بوروکراسی را نمایندگی کنند!
حال آنکه "والتر بنیامین" بخوبی نقاب از رخ تمدن برافکند و بدرستی گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که همزمان سند توحش هم نباشد.
آری، اردوگاه در آموزش و پرورش بازنمایی می شود از خیل استخدام بردگان ایدئولوژی رسمی قدرت تا کشتن و مسموم کردن دانش آموزان و نیز اخراج دانش آموزان و معلمان.
🔺همهی ما ( کارگران، دانشآموزان ، معلمان) ایده اخراج را همان ایده سلاخی، گهواره یهودا، لوله تمساح و گیوتین می دانیم که در شیوه حکمرانی تان زنده و جاری است. و نیک می دانیم، مبارزه خود غایت است و خرد پیروز نهایی.
معتقدیم ساختار این اردوگاه و دم و دستگاه آن قطعا شکستنی است. خشم و خروش مقدسی در پشت دیوارهایتان انباشته، انسانهایی از ترس ترسیده در حال عصیاناند؛ سوژه های خود بنیادی که انقیاد و فرمانبری را تاب نمی آوردند، در قیام #زن_زندگی_آزادی رشد و هویت یافته، تخم رهایی در عقل کاشته و با رنجِ باطوم و ساچمه و تحقیر آن را آبیاری می کنند.
🔺 پیام این است: مبارزه خود غایت است، خرد پیروز نهایی.
یادداشتی از کانال #مدرسه_رهایی
@edalatxah
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در محکومیت صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی
جنبش زن زندگی آزادی به عنوان یکی از مهمترین جنبش های تاریخ معاصر ایران واجد دستاوردهای مهمی بود که یکی از آنها پیشتازی زنان و دختران این سرزمین در صف مطالبه گری از حاکمیت است.
اینکه حاکمیت با همه تلاشها و بسیج نیروهای اجتماعی، انتظامی و امنیتی خود، همچنان نتوانسته است جنبش زنان ایران در پیگیری مطالبه حجاب اختیاری را متوقف کند، نشانهای از افزایش قدرت زنان و دختران ایرانی در پیگیری مطالبات عمومی خود می باشد.
افزایش برخورد های امنیتی و قضایی با زنان فعال در حوزههای مختلف اجتماعی در ماههای اخیر از همین زاویه قابل درک و تحلیل است.
صدور احکام سنگین برای فعالان حقوق زنان در گیلان، بازداشت عاطفه رنگریز فعال حقوق زنان در سمنان و صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی از جمله این برخورد های امنیتی و قضایی بوده است.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) به عنوان یک تشکل صنفی/ مدنی در حوزه آموزش، بنا بر رسالت خود در دفاع از حقوق فعالان اجتماعی این سرزمین و در اعلام همبستگی با سایر نهادها و تشکلهای صنفی/ مدنی، ضمن اعتراض به صدور حکم غیرانسانی و غیر عادلانه اعدام برای شریفه محمدی موارد زیر را به اطلاع معلمان، فعالان صنفی و مدنی و دیگر هموطنان میرساند:
۱.تشکل یابی و فعالیت در راستای مطالبات معیشتی و عمومی از حقوق بنیادین انسانی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید و تصریح شده است. در کنار آن، مقاوله نامههای سازمان جهانی کار که جمهوری اسلامی ایران هم آن را امضا کرده است، براین حق بنیادین تاکید دارد. لذا از نظر ما به عنوان یک تشکل صنفی صدور چنین حکمی برای یک فعال کارگری، تلاشی از جانب حاکمیت در جهت ایجاد هراس در جامعه برای جلوگیری از تلاش برای هرگونه سازماندهی جمعی است. از نظر ما شریفه محمدی کنشگری است که فعالیتهایش در راستای تحقق این حق بنیادین بوده است؛ مگر آن که در یک روند دادرسی عادلانه و با تشکیل دادگاهی علنی با حضور هیئت منصفه و وکلای متهم، خلاف این ادعا اثبات شود.
۲. برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالین صنفی در طول چهار دهه گذشته همواره وجود داشته است. با این همه و باوجود صدور صدها سال احکام قضایی برای معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان، مطالبهگری جنبشهای اجتماعی هرگز متوقف نشده است. قطعا صدور حکم اعدام برای این فعال کارگری نیز نمیتواند خللی در عزم این جنبشها در پیگیری مطالبات اجتماعی ایجاد کند. نشانه آن را میتوان در همبستگی همه جانبه همه فعالان صنفی و مدنی و سیاسی و تشکلهای معلمی، کارگری، حقوق زنان، بازنشستگان و دانشجویی در محکومیت صدور این حکم غیرانسانی دید.
۳. بازداشت فعالین صنفی، مدنی و سیاسی و صدور احکام قضایی سنگین که پس از جنبش مهسا/ ژینا شدت بیشتری یافته است، نمادی است از افزایش هر چه بیشتر شکاف میان مردم و حاکمیت که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است. لغو احکام اعدام برای فعالین سیاسی و مدنی و بهویژه حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی همه فعالین کارگری، صنفی و سیاسی و فعالان حقوق زنان، میتواند گامی اولیه از سوی حاکمیت برای ترمیم این شکاف باشد. امری که چشمانداز روشنی از آن به چشم نمیآید؛ اما ما به عنوان یک نهاد مدنی متعهد به مطالبه آن از حاکمیت هستیم.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) بار دیگر ضمن محکومیت صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی، اعلام می دارد، در پیگیری مطالبات به حق مردم ایران، همواره در کنار جنبشهای مطالبهگر خواهیم بود، چرا که این مسیر را مطمئنترین و صحیحترین مسیر فرایند دمکراسی خواهی در ایران می دانیم.
#شریفه_محمدی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد ##علیه_بی_تفاوتی
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
#طبقه_کارگر #اتحاد_ستمدیدگان #جمهوری_اعدام
@Blackfishvoice1
جنبش زن زندگی آزادی به عنوان یکی از مهمترین جنبش های تاریخ معاصر ایران واجد دستاوردهای مهمی بود که یکی از آنها پیشتازی زنان و دختران این سرزمین در صف مطالبه گری از حاکمیت است.
اینکه حاکمیت با همه تلاشها و بسیج نیروهای اجتماعی، انتظامی و امنیتی خود، همچنان نتوانسته است جنبش زنان ایران در پیگیری مطالبه حجاب اختیاری را متوقف کند، نشانهای از افزایش قدرت زنان و دختران ایرانی در پیگیری مطالبات عمومی خود می باشد.
افزایش برخورد های امنیتی و قضایی با زنان فعال در حوزههای مختلف اجتماعی در ماههای اخیر از همین زاویه قابل درک و تحلیل است.
صدور احکام سنگین برای فعالان حقوق زنان در گیلان، بازداشت عاطفه رنگریز فعال حقوق زنان در سمنان و صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی از جمله این برخورد های امنیتی و قضایی بوده است.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) به عنوان یک تشکل صنفی/ مدنی در حوزه آموزش، بنا بر رسالت خود در دفاع از حقوق فعالان اجتماعی این سرزمین و در اعلام همبستگی با سایر نهادها و تشکلهای صنفی/ مدنی، ضمن اعتراض به صدور حکم غیرانسانی و غیر عادلانه اعدام برای شریفه محمدی موارد زیر را به اطلاع معلمان، فعالان صنفی و مدنی و دیگر هموطنان میرساند:
۱.تشکل یابی و فعالیت در راستای مطالبات معیشتی و عمومی از حقوق بنیادین انسانی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید و تصریح شده است. در کنار آن، مقاوله نامههای سازمان جهانی کار که جمهوری اسلامی ایران هم آن را امضا کرده است، براین حق بنیادین تاکید دارد. لذا از نظر ما به عنوان یک تشکل صنفی صدور چنین حکمی برای یک فعال کارگری، تلاشی از جانب حاکمیت در جهت ایجاد هراس در جامعه برای جلوگیری از تلاش برای هرگونه سازماندهی جمعی است. از نظر ما شریفه محمدی کنشگری است که فعالیتهایش در راستای تحقق این حق بنیادین بوده است؛ مگر آن که در یک روند دادرسی عادلانه و با تشکیل دادگاهی علنی با حضور هیئت منصفه و وکلای متهم، خلاف این ادعا اثبات شود.
۲. برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالین صنفی در طول چهار دهه گذشته همواره وجود داشته است. با این همه و باوجود صدور صدها سال احکام قضایی برای معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان، مطالبهگری جنبشهای اجتماعی هرگز متوقف نشده است. قطعا صدور حکم اعدام برای این فعال کارگری نیز نمیتواند خللی در عزم این جنبشها در پیگیری مطالبات اجتماعی ایجاد کند. نشانه آن را میتوان در همبستگی همه جانبه همه فعالان صنفی و مدنی و سیاسی و تشکلهای معلمی، کارگری، حقوق زنان، بازنشستگان و دانشجویی در محکومیت صدور این حکم غیرانسانی دید.
۳. بازداشت فعالین صنفی، مدنی و سیاسی و صدور احکام قضایی سنگین که پس از جنبش مهسا/ ژینا شدت بیشتری یافته است، نمادی است از افزایش هر چه بیشتر شکاف میان مردم و حاکمیت که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است. لغو احکام اعدام برای فعالین سیاسی و مدنی و بهویژه حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی همه فعالین کارگری، صنفی و سیاسی و فعالان حقوق زنان، میتواند گامی اولیه از سوی حاکمیت برای ترمیم این شکاف باشد. امری که چشمانداز روشنی از آن به چشم نمیآید؛ اما ما به عنوان یک نهاد مدنی متعهد به مطالبه آن از حاکمیت هستیم.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) بار دیگر ضمن محکومیت صدور حکم اعدام برای فعال کارگری شریفه محمدی، اعلام می دارد، در پیگیری مطالبات به حق مردم ایران، همواره در کنار جنبشهای مطالبهگر خواهیم بود، چرا که این مسیر را مطمئنترین و صحیحترین مسیر فرایند دمکراسی خواهی در ایران می دانیم.
#شریفه_محمدی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد ##علیه_بی_تفاوتی
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
#طبقه_کارگر #اتحاد_ستمدیدگان #جمهوری_اعدام
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
جماعتی را که در شبکههای اجتماعی خود را لیبرال توصیف میکنند ولی در عمل جادهصافکنهای فاشیسم هستند #لیبرال_فاشیست مینامیم. لیبرالفاشیستها قارچهای سمی هستند که روی برهوتِ روشنفکری و با کودهای شاخهی فرهنگی جمهوری اسلامی رشد و نمو یافته و تکثیر میشوند. آنها نمایندگانِ ترویجِ جهالت با آخرین فرمولهای رسانههای زرد هستند.
برای توصیف آنها فردی بهنام جنتخواه موردیست مناسب؛ چراکه شغل او دلالی در عرصهی فوتبال سراپا فاسدِ ایران از طریق وبسایت مجوزدارِ "طرفداری" است.
امثالهم حتی از بسیجیها و آخوندها کریهتر هستند. آخوند و بسیجی میزنند و میکشند و از رذالت خود دفاع میکنند ولی وظیفهی لیبرالفاشیست این است که با دغلکاری خود را "منتقد آخوند" نشان دهد ولی مروجِ چاکری آخوند و سپاهی باشد.
لمپنفوتبالیِ داستانِ ما از #پینوشه قدردانی میکند. پینوشه خود یک سپاهیِ آمریکای لاتینی بود که با حمایت آمریکا، دولت دموکراتیک و ملیِ #سالوادور_آلنده را از طریق بمباران کاخ ریاست جمهوری سرنگون کرد.
جنتخواه علاوه بر این بابت چهچیزهایی قدردانِ "زندهیاد پینوشه" است. مگر پینوشه با زندانیان چپگرا چه کرد؟
تجاوز جنسی سیستماتیک، پرتاب کردنِ بدنهای شکنجهشده و نیمهجانِ زندانیان سیاسی از هلیکوپتر به دریا و کوهستان، اعدامهای دستهجمعی، #ناپدیدسازی_قهری و ...
با این تفاسیر لمپنفاشیست مذکور صد در صد باید نعلینِ آخوند را بابت قتلعام هزاران چپگرا ببوسد.
باید به پوتینهای سپاهیانِ ارتجاع را بابت ضدانقلاب فرهنگی و اخراج دهها هزار دانشجو و استادِ چپگرا و تجاوز جنسی، سجده بزند. باید از سپاه و خامنهای بابت سرکوب فعالین کارگران و معلمان سپاسگذاری کند. باید حتی به منزل #حمید_عباسی برود و خاک پای آن جلاد از سوئد رسیده را ببوسد. باید عزادار مرگ سلاخ ۶۷ یعنی #ابراهیم_رئیسی باشد. باید پوسترهای "زندهیاد لاجوردی" در دفتر کارشان نصب کنند.
و هست. هستند. اینها شارلاتانهای حرفهای هستند که در همین جمهوری اسلامی دارای کسب و کارهای نان و آبدار مجوزدارند و نفس کشیدن و اسم درکردشان را مرهونِ روشنفکرکشی و قتلعام و سرکوب مبارزان و روشنفکران هستند.
همین الان و در همین لحظه امثال جنتخواه باید از اطلاعات سپاه و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بابت بازداشت، شکنجه و صدور حکم برای #شریفه_محمدی قدردانی کنند.
کسانیکه این اوباشِ حرفهای را روشنفکر و لیبرال مینامند، دانسته و نادانسته در حالِ شستنِ دستانِ خونین جنایتکاران جمهوری اسلامی و زمینهسازی برای تکثیرِ خاورانها هستند.
@Blackfishvoice1
برای توصیف آنها فردی بهنام جنتخواه موردیست مناسب؛ چراکه شغل او دلالی در عرصهی فوتبال سراپا فاسدِ ایران از طریق وبسایت مجوزدارِ "طرفداری" است.
امثالهم حتی از بسیجیها و آخوندها کریهتر هستند. آخوند و بسیجی میزنند و میکشند و از رذالت خود دفاع میکنند ولی وظیفهی لیبرالفاشیست این است که با دغلکاری خود را "منتقد آخوند" نشان دهد ولی مروجِ چاکری آخوند و سپاهی باشد.
لمپنفوتبالیِ داستانِ ما از #پینوشه قدردانی میکند. پینوشه خود یک سپاهیِ آمریکای لاتینی بود که با حمایت آمریکا، دولت دموکراتیک و ملیِ #سالوادور_آلنده را از طریق بمباران کاخ ریاست جمهوری سرنگون کرد.
جنتخواه علاوه بر این بابت چهچیزهایی قدردانِ "زندهیاد پینوشه" است. مگر پینوشه با زندانیان چپگرا چه کرد؟
تجاوز جنسی سیستماتیک، پرتاب کردنِ بدنهای شکنجهشده و نیمهجانِ زندانیان سیاسی از هلیکوپتر به دریا و کوهستان، اعدامهای دستهجمعی، #ناپدیدسازی_قهری و ...
با این تفاسیر لمپنفاشیست مذکور صد در صد باید نعلینِ آخوند را بابت قتلعام هزاران چپگرا ببوسد.
باید به پوتینهای سپاهیانِ ارتجاع را بابت ضدانقلاب فرهنگی و اخراج دهها هزار دانشجو و استادِ چپگرا و تجاوز جنسی، سجده بزند. باید از سپاه و خامنهای بابت سرکوب فعالین کارگران و معلمان سپاسگذاری کند. باید حتی به منزل #حمید_عباسی برود و خاک پای آن جلاد از سوئد رسیده را ببوسد. باید عزادار مرگ سلاخ ۶۷ یعنی #ابراهیم_رئیسی باشد. باید پوسترهای "زندهیاد لاجوردی" در دفتر کارشان نصب کنند.
و هست. هستند. اینها شارلاتانهای حرفهای هستند که در همین جمهوری اسلامی دارای کسب و کارهای نان و آبدار مجوزدارند و نفس کشیدن و اسم درکردشان را مرهونِ روشنفکرکشی و قتلعام و سرکوب مبارزان و روشنفکران هستند.
همین الان و در همین لحظه امثال جنتخواه باید از اطلاعات سپاه و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بابت بازداشت، شکنجه و صدور حکم برای #شریفه_محمدی قدردانی کنند.
کسانیکه این اوباشِ حرفهای را روشنفکر و لیبرال مینامند، دانسته و نادانسته در حالِ شستنِ دستانِ خونین جنایتکاران جمهوری اسلامی و زمینهسازی برای تکثیرِ خاورانها هستند.
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
خبر: دولتِ مرتجعِ #امارات_متحده_عربی ۴۳ فعال سیاسی را به حبس ابد محکوم کرد.
تمامی این افراد از سال ۲۰۱۳ و به "اتهام" عضویت در سازمان #اخوان_المسلمین در زندان و تحتِ شکنجه بهسر میبرند تا به درخواستهای بازجویان پاسخ مثبت دهند.
🔺فقرهی امارات را میتوان با جریانات منحطی در راست برانداز ایران مقایسه کرد که توسعه را در زایشِ آسمانخراشها و مراکز خرید لاکچری میببینند؛ کسانیکه در حسرت تبدیل شدن به #دبی بهسر میبرند و میگویند: اگر شاه بود ما اکنون امارات بودیم.
بههمین سیاق است که با اشاره به چند استاديوم و برج و جادهی ساختهشده در عصر پهلوی، سرکوبِ آزادیهای سیاسی و اجتماعی را نادیده میگیرند و لاجرم با توسل به توهم توطئه، انقلاب را امری زائد تلقی میکنند.
اگرمعیار توسعه را به ساخت و ساز تقلیل دهیم، لابد جمهوری اسلامی با ساخت مترو در تمام کلانشهرهای ایران، نمایندهی تامِ توسعه و مدرنیسم در تاریخ ایران است؛ کمااینکه اقلیتی از مرفهینِ ایران چنان زندگیهایی دارند که بورژوازی اروپا در خواب نمیبیند. ( جمعیت متولین ایران از تعداد اشراف عربستان سعودی بيشتر است/فکت).
یا عربستان سعودی را بابت کشاندن سلبریتیهای ورزش و هنر به این کشور باید مصداق تجدد تلقی کرد و از گردن زدن مخالفین سیاسی و تحقیر زنان، سخنی نگفت.
فراموش نکنیم که همین دولت امارات یکی از مهمترین حامیانِ رشد و بازتولید گروههای تکفیری در غرب آسیاست و درست همین حالا نیروهای موسوم به #نیروهای_پشتیبانی_سریع با پترودلارهای این کشور مشغول نسلکشی و پاکسازیِ قومی در #سودان هستند.
#علیه_ارتجاع
@Blackfishvoice1
تمامی این افراد از سال ۲۰۱۳ و به "اتهام" عضویت در سازمان #اخوان_المسلمین در زندان و تحتِ شکنجه بهسر میبرند تا به درخواستهای بازجویان پاسخ مثبت دهند.
🔺فقرهی امارات را میتوان با جریانات منحطی در راست برانداز ایران مقایسه کرد که توسعه را در زایشِ آسمانخراشها و مراکز خرید لاکچری میببینند؛ کسانیکه در حسرت تبدیل شدن به #دبی بهسر میبرند و میگویند: اگر شاه بود ما اکنون امارات بودیم.
بههمین سیاق است که با اشاره به چند استاديوم و برج و جادهی ساختهشده در عصر پهلوی، سرکوبِ آزادیهای سیاسی و اجتماعی را نادیده میگیرند و لاجرم با توسل به توهم توطئه، انقلاب را امری زائد تلقی میکنند.
اگرمعیار توسعه را به ساخت و ساز تقلیل دهیم، لابد جمهوری اسلامی با ساخت مترو در تمام کلانشهرهای ایران، نمایندهی تامِ توسعه و مدرنیسم در تاریخ ایران است؛ کمااینکه اقلیتی از مرفهینِ ایران چنان زندگیهایی دارند که بورژوازی اروپا در خواب نمیبیند. ( جمعیت متولین ایران از تعداد اشراف عربستان سعودی بيشتر است/فکت).
یا عربستان سعودی را بابت کشاندن سلبریتیهای ورزش و هنر به این کشور باید مصداق تجدد تلقی کرد و از گردن زدن مخالفین سیاسی و تحقیر زنان، سخنی نگفت.
فراموش نکنیم که همین دولت امارات یکی از مهمترین حامیانِ رشد و بازتولید گروههای تکفیری در غرب آسیاست و درست همین حالا نیروهای موسوم به #نیروهای_پشتیبانی_سریع با پترودلارهای این کشور مشغول نسلکشی و پاکسازیِ قومی در #سودان هستند.
#علیه_ارتجاع
@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ارحل یا محتل؛
قیام تشنگان ۱۴۰۰
(نسخهی کمحجم)
#قیام_آب #انا_عطشان #خوزستان #علیه_فراموشی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #ستم_مضاعف #تهیدستان_شهری #طبقه_کارگر
@Blackfishvoice1
قیام تشنگان ۱۴۰۰
(نسخهی کمحجم)
#قیام_آب #انا_عطشان #خوزستان #علیه_فراموشی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #ستم_مضاعف #تهیدستان_شهری #طبقه_کارگر
@Blackfishvoice1