Blackfishvoice (BFV)
7.43K subscribers
4.89K photos
3.79K videos
101 files
274 links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادرِ #حمیدرضا_صانعی‌_پور شهید آزادی و برابری، محلِ به خون غلتیدنِ او را گلباران کرد.
حمیدرضا در رور ۷ مهر ۱۴۰۱ در خیابان بوعلی #همدان هدف تیراندازی پاسداران خامنه‌ای قرار گرفت. جنایت‌کاران با اسلحه‌ی ساچمه‌‌تی از فاصله‌ی نزدیک به او شلیک کرده بودند، به‌گونه‌ای که ۷۰ ساچمه به بدن‌اش اصابت کرده بود و از این میان ۱۳ساچمه به سرِ او نفوذ کرده بودند.
شاهدین عینی گفته بودند، جنایت‌کاران حتی به همین بسنده نکردند و به محض به زمین افتادنِ حمیدرضا با باتوم به او حمله کردند و پیکرش را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

حمیدرضا اهل مجیدآباد همدان و در زمان شهادت ۳۰ ساله بود.


#زن_زندگی_آزادی #جمهوری_کشتار #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاه کن چه فروتنانه بر خاک می‌گستَرَد
آن که نهالِ نازکِ دستانش
از عشق
         خداست

و پیشِ عصیانش
بالای جهنم
             پست است.

#احمد_شاملو

#آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #علیه_فراموشی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #جمهوری_کشتار #آبان۹۸
#چه_غزه_چه_تهران_مرگ_بر_ظالمان


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺️#راحله_راحمی‌_پور، از خانواده‌های اعدام‌شدگان دهه ۶۰، روز شنبه ۲۷ آبان‌ماه پس از حضور در دادسرای اوین، برای اجرای حکم خود به این زندان انتقال یافت.
راحمی‌پور که ۷۲ سال سن دارد تا پیش از این به قید وثیقه آزاد بود، چندی پیش اعلام کرد با وجود آنکه شرایط تحمل زندان را ندارد اما به دلیل فشارهای نهادهای امنیتی بر وثیقه‌گذارش ناچار است به زندان برود.

دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی مرداد پارسال این فعال دادخواه را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به شش سال و دو ماه زندان محکوم کرد.
این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز عینا تأیید شد و پنج سال از آن قابل اجرا است.

🔺️ #حسین_راحمی‌_پور٬ دندانپزشک و از اعضای "سازمان راه کارگر" و همسرش در حالی که باردار بود با هم در سال ۶۲ بازداشت شدند و فرزند آنان در زندان به دنیا آمد. حسین در سال ۱۳۶۳ اعدام شد ولی همسرش پس از چهار سال به علت بیماری از زندان آزاد شد‌. فرزند آنها "گلرو" نام گرفت ولی ماموران دیگر هیچ وقت نوزاد خانواده راحمی‌پور را پس ندادند.
به خانواده گلرو راحمی‌پور هم گفته شده بود که " برای چه دنبال بچه می‌گردید؟ می‌خواهید یکی شود شبیه پدرش؟"


#خاوران_حافظه_تاریخی
#علیه_فراموشی #جمهوری_کشتار #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #خانواده_های_دادخواه #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
حکم اعدام #کامران_رضایی، زندانی سیاسی و از بازداشت‌شدگان قیام #آبان_۹۸ در #زندان_عادل_آباد_شیراز اجرا شد.

کامران به اتهام کشتن یکی از اوباش بسیجی محکوم شده بود گرچه برای اخذ #اعترافات_اجباری ۷ماه او را در سلول‌های انفرادی تحت شکنجه قرار دادند.
به گفته‌ی یکی از هم‌بندیان، حجم شکنجه‌ها به حدی بود که کامران "تا مدت زیادی در ادرارش خون بوده و گوش سمت راستش دچار مشکل شده بود."

کامران از کودکی کار کرده بود و نان‌آور خانواده بود و در آبان ۹۸ همراه با دیگر تهیدستان علیه فقر و تبعیض و غارت به خیابان‌ رفته بود.

دیروز هم #هانی_شهبازی یکی دیگر از رزمندگان آبان در #زندان_سپیدار_اهواز توسط پاسداران خامنه‌ای به قتل رسید. هم‌زمان در #زندان_لاکان_رشت نیز یک زندانی دهه‌ی شصتی به‌نام #هرمز_صابری به قتل رسید.

با شدت گرفتن فقر و تحمیل فشارهای روزافزون به مزدبگیران و زحمتکشان، حکومت دکر دیگری از کشتارها را در زندان‌ها کلید زده است تا مانند تمام عمر ننگین خود بگوید که برای بقا یک روش آن دارد که کشتار است و لاغیر.

#علیه_بی_تفاوتی #قیام_علیه_اعدام #جمهوری_کشتار #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان_ادامه_دارد

@Blackfishvoice1
#بهروز_ملکی ۳۱ ساله اهل #مریوان و کارگر رنگ‌کار ساختمان بود. او در روز شنبه ۲۵ #آبان۹۸ در مسیر بازگشت به خانه، در لباسِ کار به‌دست پاسداران خامنه‌ای به قتل رسید.

برادر بهروز می‌گوید:
"وقتی جیب‌های شلوارش را خالی کردم تنها چهار هزار و پانصد تومان و چند عدد نُقل در جیب‌اش بود… یک انگشتر هم در دست‌اش بود که وقتی آن را در آوردم رنگ به آن چسبیده بود."

گلوله به قلب بهروز اصابت کرده و او در دم جان باخت.
سه ماه بعد از شهادت بهروز، دخترش متولد شد.

#علیه_فراموشی #جمهوری_کشتار #طبقه_کارگر #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۵سال پیش در چنین روزی #محمدجعفر_پوینده یکی از ستون‌های روشنفکری و تفکر انتقادی در ایران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات به قتل رسید. پوینده کودک کار بود و ستم طبقاتی را با گوشت و استخوان درک کرده بود و تا روزی که زنده بود به تفکر انتقادی و مبارزه طبقاتی وفادار ماند.
صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، می‌گوید نخستین کتاب غیردرسی‌اش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود. او از برادرش می‌گوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری می‌کنم خوابم نمی‌برد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی می‌خواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتاب‌های من انسان را بیدار می‌کند.»


#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #قتلهای_زنجیره_ای #جمهوری_کشتار
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
🔺#مریم_اکبری_منفرد زندانی سیاسی محبوس در #زندان_سمنان به اتهام "تبلیغ علیه نظام و توهین به خامنه‌ای" به ۳سال زندان محکوم شد.

اکبری‌منفرد در عاشورای سال ۱۳۸۸ تنها به جرم #دادخواهی خونِ خواهران و برادرانش زندانی شده و اکنون ۱۵ سال را بدون یک روز مرخصی در حبس گذرانده است: چهار خواهر و برادر او توسط #جمهوری_کشتار به قتل رسیده‌اند.

🔺تاکنون دیده‌اید که جایزه‌بگیرانِ همه‌جا حاضرِ خارج از کشور کلامی در رابطه با مریم و زندانیانی چون او سخن بگویند؟ برای #سلبریتی‌اکتیویست‌ها زندانیان سیاسی تنها زمانی حائز اهمیت هستند که بتوان در پروژه‌های نان و آب‌دار #صنعت_حقوق_بشر جانمایی‌شان کرد و از قِبَلِ آن‌ها به شهرت و ثروت اندوخت. آن‌ها صرفا به قربانی نیاز دارند و مبارزانی که علاوه بر ایستادگی در برابر جمهوری نکبت اسلامی، تن به پروژه‌های فاندبگیران ندهند، باید بایکوت شوند.

🔺در دنیایِ کالایی‌سازانِ مبارزه، صدای رزمندگانِ بی‌صدا باش.

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زن_زندگی_آزادی #علیه_بی_تفاوتی


@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در ستایشِ پایداری

"بله من ایدئالیستم، من آرمان‌خواهم، من آزادی‌خواهم. حاضرم همه زندگی‌ام را بدهم و شرافتم را به دست بگیرم. من حاضرم همین الان درعین جوانی جان شیفته‌ام وخون پُر شورم را فدا کنم."


در چنین روزی در سال ۱۴۰۰ #بکتاش_آبتین شاعر و فیلم‌سازِ عضو #کانون_نویسندگان_ایران به قتل رسید.

بکتاش در طی دورانِ زندان دو بار به کرونا مبتلا شد که در بار دوم با وجود وخیم شدن شرایط جسمی، سرکوبگران آن‌قدر از اعزام او به بیمارستان جلوگیری کردند تا به کما رفت. پیکر نیمه‌جان بکتاش را با زنجیر به تخت بستند تا اینکه در روز ۱۸ دی چشم از جهان فرو بست.


#علیه_فراموشی #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #جمهوری_کشتار #روشنفکرکشی


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Video
#سعید_زینالی متولد ۱۳۵۵ دانشجویی بود که در جریان اعتراضات کوی دانشگاه تهران در روز #۱۸_تیر توسط نیروهای امنیتی جمهوری در منزل بازداشت شد و حداقل تا سال ۱۳۸۱ در زندان اوین تهران زندانی بود. سه ماه پس از دستگیری به او اجازه داده شد با خانواده‌اش تماس تلفنی برقرار کند، اما از آن زمان تاکنون خبری از او نشده است.

#اکرم_نقابی مادر سعید ده سال پس از ناپدید شدن فرزندش در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبران جمهوری اسلامی خواستار آن شد که در صورت کشته شدن پسرش دست کم اطلاعاتی پیرامون محل دفن وی ارائه کنند
نقابی می‌گوید به غیر از او چندین خانواده دیگر نیز پیگیر وضعیت فرزندانشان بوده‌اند که در ناآرامی‌های ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده بودند. او می‌گوید دست کم ۵ خانواده دیگر تا چند سال پیش پیگیر وضعیت فرزندانشان بوده‌اند که به دلایل نامعلومی دیگر این کار را رها کرده‌اند.


#ناپدیدسازی_قهری #جمهوری_کشتار #علیه_فراموشی #دادخواهی #مادران_دادخواه


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
۴۴ سال پیش در چنین روزی #هرمز_گرجی_بیانی ، از اعضای کانون معلمان #کرمانشاه توسط پاسداران ضد انقلاب تیرباران شد.
هرمز، از سازمان‌دهندگان #اعتصاب معلمان در جریان انقلاب ۵۷ بود.
وی در سال ۱۳۵۸ همراه با دیگر رفقا  «کانون معلمان کرمانشاه» را به «کانون مستقل معلمان آزادی‌خواه» تغییر دادند و در ارتباط با سازمان چریک‌های فدائی خلق قرار گرفتند.
گرجی‌بیانی در ساعت ۲:۳۰ دقیقه بعدازظهر روز ۲۷ مرداد ۱۳۵۸ در منزل شخصی‌اش، در کوی صددستگاه کرمانشاه برای «پاسخگویی مختصر و کوتاه مدت به چند سؤال» دستگیر شد. اما در ساعت ۱:۳۰ پس از نیمه شب در #زندان_دیزل‌_آباد کرمانشاه به همراه ۱۰ نفر دیگر بدون محاکمه و به اتهام «فساد فی الارض و محاربه با خدا و رسول خدا» تیرباران شد. بر روی جسد وی آثار شکنجه از قبیل کبودی، زخم و شکستگی استخوان‌های دست و پا مشهود بوده‌است.

گرجی‌بیانی پیش از این بارها به قتل تهدید شده‌ بود. اعلام شده‌ بود که گرجی‌بیانی در پاوه و در جریان مبارزهٔ مسلحانه دستگیر شده‌ است. بدین منظور شلوار کردی به تن او پوشانده شده‌ بودند.
نشریه کار در خبر واقعه نوشته‌ بود که از ۱۱ نفر اعدامی، پیش از اعدام نزدیک به ۳ لیتر خون گرفته شده و برای پاسدارها به #پاوه فرستاده شده‌است.



#جمهوری_کشتار #جمهوری_اعدام #علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #جمهوری_اعدام #دادخواهی


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
پس از صدور فتوای خمینی مبنی بر جهاد علیه مردمِ کردستان، سه تن نقشی کلیدی در سرکوب و کشتار ایفا کردند: #صادق_خلخالی #مصطفی_چمران و #اصغر_وصالی.
این جنایت‌کاران علاوه بر کشتار در شهرها و روستاها، جمعی از رزمندگان انقلابی را به اسارت گرفته و در نقاط مختلف کردستان تیرباران کردند.
این اعدام‌ها طی روزهای ۲۸ تا ۳۰ مرداد ۱۳۵۸ اجرا شدند. اسامی شهدا:

🔺روز ۲۸ مرداد ۱۱ تن از مبارزان شهر #پاوه در زندان #دیزل_آباد_کرمانشاه تیرباران شدند:

🌹عبداله نوری
🌹 هوشنگ عزیزی
🌹محمد محمودی
🌹یداله محمودی
🌹 حسین شیبانی
🌹 هرمز گرجی بیانی
🌹 مظفر فتاحی
🌹محمد عزتی
🌹 محمد عزیزی
🌹اذرنوش مهدویان
🌹اصغر بهنوش

🔺 روز ۲۷ مرداد هنگامی‌که جنایت‌کاران برای بازداشت #محمدجعفر_عزیزی به منزل او یورش بردند‌، مادر وی #رعنا_عزیزی را که در حال نماز خواندن بود، با شلیک گلوله یه قتل رساندند.

🔺روز ۲۹ مرداد:

🌹حاجی افراسیاب
🌹عبدالوهاب ملک‌شاهی
🌹عمادالدین ناصری
🌹عبدالکریم کریمی
🌹محمد نقشبندی
🌹عزیز مراد
🌹مراد ذولفقاری

🔺 سحرگاه ۳۰مرداد در حیاط بیمارستان پاوه (عکس پوستر):

🌹حامد امینی
🌹عباس کریمی
🌹عبدالله زارعی
🌹محمد حیدری
🌹علی شهباز بهدین
🌹حبیب چراغی
🌹سیف الدین ضیایی
🌹بهمن عزتی معلم
🌹 ابوالقاسم رشوند


#علیه_فراموشی #جمهوری_کشتار #جمهوری_اعدام #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
هر گاه ساکی را می‌بینی، نگاهت به دنبال مسافرش می‌گردد که شاد و خندان از سفر باز می‌آید و تو نیز چه خوشحالی که مسافرت به سلامت رسیده است. عزیزانی که قرار بود از زندان بیرون بیایند و ساک به دست، شاهد آزادی‌شان باشیم، ولی ساک‌های‌شان را بدون آن‌ها دیدیم، آن هم ساک‌هایی که معلوم نبود واقعا مال آن‌هاست یا دیگری. لباس‌هایی که حتی بوی آن‌ها را نمی‌داد و نمی‌دانستیم مال کدام یک از زندانیان است و آیا واقعا بر تن او بوده است؟ شاید برخی از وسایل ساک‌ها متعلق به زندانی دیگری بود که اعدام شده و قرار بود توسط زندانی ما به دست خانواده اش برسد. هر گوشه ساک و درزها و جیب‌ها و لباس‌ها را می کاویدیم، شاید نشانه‌ای و یادداشتی در آن بیابیم. اگر دفترچه‌ای هم بود، نوشته‌های آن را پاره کرده بودند و فقط کاغذی سفید بر جای مانده بود. نه وصیت نامه‌ای، نه دست‌نوشته‌ای، هیچ.

آذر ۶۷، زنگ‌ها به صدا در آمد و خبر رسید که به کُمیته ... و اوین بیایید، با این خیال که پس از پنج ماه بی‌خبری از آن‌ها، شاید ملاقات‌شان برقرار شده است، شاید می‌خواهند آزادشان کنند، و شاید هم می‌خواهند جنازه‌شان را تحویل دهند و هزاران شاید دیگر که با خود می‌اندیشیدیم. شایعاتی بود که زندانیان را کشته‌اند، ولی هیچ کدام را باور نمی‌کردیم و می‌گفتیم مگر می‌شود این همه زندانی را به یک باره بِکُشند، چگونه می‌شود، حتما دروغ است و آن‌ها زنده‌اند!

دوم، سوم، چهارم و ... آذر ماه سال ۶۷، یادآور خبرهای تلخ و گزنده‌ای است که به سختی می‌توان آن را باور کرد. چگونه توانستند آن‌ها را که حکم زندان داشتند یا آن‌هایی که حکم‌شان به پایان رسیده بود را بکُشند؟ چگونه توانستند بدون تحویل جنازه‌ها، ساک‌های زندانیان را به خانواده‌ها تحویل دهند؟ این همه پَستی باور کردنی نیست، هزاران ساکی که بدون صاحب آن، به دست خانواده‌ها رسید و پس از گذشت بیست و شش سال هنوز نمی دانیم چه بر سرشان آورده‌اند و چرا؟!

مادرانی که هر روز با دیدن و نوازش ساک‌ها و نشانه‌ها و دنبال کردن گُم شده‌شان، عمرشان به سر رسید و کودکانی که فقط از پدر و مادر خاطره‌ای محو داشتند و عاقبت عکسی در قاب و ساکی، برخی حتی پدر خود را ندیده‌اند زیرا در شکم مادر بودند. همسرانی که مسئولیتی سنگین به دوش‌شان افتاده بود و این زخم را بایستی به تنهایی و بدون یار تحمل می‌کردند، خواهران و برادرانی که تنها یادی از لحظات شیرین کودکی و جوانی برای‌شان به یادگار مانده بود و برخی حتی عکسی با عزیزشان ندارند و پدرانی که با سکوت‌شان، این زخم را تحمل و برخی هم دق کردند و پدر من نیز یکی از آن‌ها بود.

خانواده‌ها در آن سال‌ها چه رنج‌هایی کشیدند، سال‌های درد و انتظار که به تنهایی سپری شد. کسی نبود که به دیدارمان بیاید، یا با ما همدردی کند، در رسانه‌ها از آن بگویند و در تلویزیون‌ها راجع به آن صحبت کنند. سکوت بود و سکوت و همه از نزدیک شدن به ما وحشت داشتند و هنوز هم برخی دارند و فقط خانواده‌ها بودیم که به همدیگر دلداری ‌می‌دادیم!

در شرایطی که حتی نمی‌دانستیم عزیزمان در کدام گوشه‌ای از این شهر یا بیابان با تحقیر دفن شده است، گفتند آن‌ها را در کانال‌هایی در خاوران چال کرده‌اند و برخی از خانواده‌ها جنازه‌هایی را با لباس در آن‌جا دیده و عکس گرفته بودند، قطعا گورهای بی‌نام و نشان دیگری هم در تهران و شهرستان‌ها هست که بعدها شناسایی خواهد شد.

آخرین نشانه‌های مسافران ما در خاوران بود و خانواده‌هایی که پیشتر به این بلا دچار شده بودند. آن‌جا را یافتیم و در بدترین شرایط هم آن‌جا را تنها نگذاشتیم. تهدیدمان کردند، کتک‌مان زدند، بازداشت‌مان کردند، گل‌های‌مان را که با هزاران عشق برده بودیم زیر پا له کردند، هر بلایی دلشان خواست سرمان آوردند تا ما را از رفتن باز دارند، ولی نتوانستند و می‌دانند که این کمترین حق ماست و خواهیم رفت و امیدواریم روزی را شاهد باشیم که ....

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما/ یک روز بی‌گمان/ سر‌ می‌زند ز جایی و خورشید می‌شود!
درود بی‌پایان به همه رهروان راه آزادی و عدالت و برابری!

منصوره بهکیش
چهارم آذر ۱۳۹۴

🔺#منصوره_بهکیش فرزند "نیره جلالی مهاجر" مشهور به #مادر_بهکیش است.
شش عضو خانواده‌ی بهکیش در جریان پروژه‌ی کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی ۶۰اعدام شدند:

#محمد_بهکیش و #سیامک_اسدیان (داماد خانواده) در سال ۱۳۶۰، #زهرا_بهکیش و #محسن_بهکیش در سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۴، #محمود_بهکیش و #علی_بهکیش در شهریور ۱۳۶۷ اعدام شدند.




#مادر_بهکیش
#خاوران_حافظه_تاریخی #خاوران_هنوز_سرخ_است #دادخواهی
#مادران_خاوران #جمهوری_کشتار #علیه_فراموشی #تابستان۶۷
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم



@Blackfishvoice1