🔵🔴برجام چه سرنوشتي پيدا مي كند؟
✍هادي خسروشاهين/پژوهشگر مسايل بين الملل
👈بخش اول
🔹تقريبا كمتر كارشناسي در جهان بود كه در تمديد توافق ميان ايران و اژانس پس از تاريخ ٢١مي ترديد داشته باشد؛علت آن هم كاملا روشن بود؛ايران و آمريكا توانسته بودند در چهار دور از مذاكرات وين به پيشرفت هايي دست يابند؛تكليف تحريم هاي سبز رنگ (قابل رفع)از همان ابتدا مشخص بود و ايالات متحده به خوبي مي دانست براي احياي برجام بايد همه تحريم هايي كه قبل از سال٢٠١٥وضع شده بود و در مي ٢٠١٨توسط دولت ترامپ بازگردانده شده بود،رفع كند.اما در حوزه تحريم هاي زرد رنگ (قابل مذاكره)نيز پيشرفت هايي حاصل شده بود از جمله اينكه دولت بايدن پذيرفته بود براي بهره مندي ايران از مزاياي برجام ،تحريم ها عليه بانك مركزي و شركت ملي نفت ذيل موضوع تروريسم را به حالت تعليق دراورد.همين پيشرفت ها كافي بود تا ايران شرايط داخلي را براي تمديد توافق با آژانس اماده كند؛
🔹اما آنچه باعث تاخير چند روزه در اعلام چنين تصميمي شد اول بازه زماني مورد نياز براي همكاري ايران و آژانس بود و دوم درخواست تروئيكاي اروپايي براي دسترسي به محتواي دوربين هاي نظارتي طي سه ماه گذشته بود.طبيعي بود ايران براي تحت فشار قرار دادن طرف مقابل جهت كسب امتيازات بيشتر و جلو انداختن زمان لغو تحريم ها بر تمديد كوتاه مدت توافق و همينطور عدم امكان دسترسي به محتويات دوربين ها اصرارها داشته باشد.به نظر مي رسد در موضوع اول طرفين به يك زمان مرضي الطرفين دست يافتند اما در دومي اصرار ايران باعث شد كه تروئيكاي اروپايي براي مسدود نشدن مذاكره عقب نشيني كند و فعلا قيد دسترسي به محتويات دوربين ها رو بزند.در چنين بستري دور پنجم مذاكرات در وين آغاز شده است ولي با وجود همه دستاوردها موانع مهم و جدي بر سر احياي برجام وجود دارد؛هدف حداكثري ايران اين است كه لغو تحريم ها را به دايره تحريم هاي قرمز (از نظر آمريكا اين تحريم ها كه بيشتر جنبه حقوق بشري و تروريستي دارند،قابل مذاكره نيست)بكشاند؛
🔹در واقع موضع حداكثري ايران اين است كه همه تحريم هاي دوره ترامپ حتي تحريم هايي كه بين ٢٠ژانويه٢٠١٧تامي ٢٠١٨عليه تهران وضع شده است ،لغو شود اما به نظر مي رسد اين درخواست در يك نقطه توازني و به عنوان يك دستور كار عمل گرايانه به مابقي تحريم هاي زردرنگ آمريكا از جمله قرار گرفتن نام سپاه در ليست تروريستي وزارت خارجه تقليل پيدا كند؛اما ايالات متحده براي لغو اين تحريم ها احتمالا امتيازات مهمي از ايران در حوزه راستي آزمايي و حضور بيشتر بازرسان آژانس در تاسيسات هسته اي طلب كند.در عين حال يكي ديگر از موانع جدي ميان ايران و آمريكا در حوزه تحقيق و توسعه و سانتريفيوژهاي پيشرفته است كه در اين زمينه نيز شاهد اختلافات بسيار جدي هستيم.آمريكا خواستار تخريب سانتريفيوژهاي پيشرفته و يا انتقال آن به خارج از ايران است و در مقابل كشورمان و همنيطور روسيه بر نظارت هاي آژانس بر اين دستگاهها در داخل پافشاري مي كنند.(از جمله مهر و موم شدن اين دستگاهها در داخل تا تاريخ انقضاي برجام).
🔹اختلاف سوم در حوزه توالي و جدول زمان بندي بازگشت به تعهدات است،مدل امريكا گام اوليه در لغو بخشي از تحريمها و سپس راستي آزمايي برنامه هسته اي ايران است و در گام نهايي لغو ٧٠٠تحريم از ١٥٠٠تحريم آمريكا؛ در حاليكه ايران بازگشت كامل به تعهدات هسته اي خود را منوط به راستي ازمايي لغو تحريم هاي آمريكا كرده است.اين سه حوزه را بايد جدي ترين موارد باقيمانده در مذاكرات وين دانست.تخمين آمريكايي ها قبل از اعلام ليست نهايي نامزدهاي انتخابات ايران اين بود كه توافق تا اواسط ماه جون در دسترس خواهد بود.(يعني همزمان با پايان روز راي گيري در ايران و يا چند روز پس از آن).اما با اين حال مي توان سه سناريو را براي اينده در نظر گرفت.اول توافق نهايي تا يكماه ديگر و همزمان با تاريخ انقضاي همكاري ايران و آژانس.دوم شتاب گرفتن مذاكرات و توافق نهايي تا ٢هفته ديگر با توجه به آرايش جديد نيروهاي سياسي در انتخابات ايران.سوم سناريوي موكول شدن كل پرونده هسته اي ايران به دولت آينده.با اين حال با توجه به اتخاذ تصميم گيري ها در حوزه سياست خارجي در نهادهاي بالادستي و تعريف مساله هسته اي در حوزه خاكستري منافع ايران(حوزه قابل مذاكره و امكان ورود به پروسه بده-بستان )سناريوهاي اول و دوم از امكان عملياتي بيشتري برخوردار هستند.
🔹انچه به نظر قطعي مي آيد احياي كامل برجام(با توجه به اجراي كامل جدول زمان بندي)تا پايان سال ميلادي قابل دسترسي است.
T.me/bestdiplomacy
✍هادي خسروشاهين/پژوهشگر مسايل بين الملل
👈بخش اول
🔹تقريبا كمتر كارشناسي در جهان بود كه در تمديد توافق ميان ايران و اژانس پس از تاريخ ٢١مي ترديد داشته باشد؛علت آن هم كاملا روشن بود؛ايران و آمريكا توانسته بودند در چهار دور از مذاكرات وين به پيشرفت هايي دست يابند؛تكليف تحريم هاي سبز رنگ (قابل رفع)از همان ابتدا مشخص بود و ايالات متحده به خوبي مي دانست براي احياي برجام بايد همه تحريم هايي كه قبل از سال٢٠١٥وضع شده بود و در مي ٢٠١٨توسط دولت ترامپ بازگردانده شده بود،رفع كند.اما در حوزه تحريم هاي زرد رنگ (قابل مذاكره)نيز پيشرفت هايي حاصل شده بود از جمله اينكه دولت بايدن پذيرفته بود براي بهره مندي ايران از مزاياي برجام ،تحريم ها عليه بانك مركزي و شركت ملي نفت ذيل موضوع تروريسم را به حالت تعليق دراورد.همين پيشرفت ها كافي بود تا ايران شرايط داخلي را براي تمديد توافق با آژانس اماده كند؛
🔹اما آنچه باعث تاخير چند روزه در اعلام چنين تصميمي شد اول بازه زماني مورد نياز براي همكاري ايران و آژانس بود و دوم درخواست تروئيكاي اروپايي براي دسترسي به محتواي دوربين هاي نظارتي طي سه ماه گذشته بود.طبيعي بود ايران براي تحت فشار قرار دادن طرف مقابل جهت كسب امتيازات بيشتر و جلو انداختن زمان لغو تحريم ها بر تمديد كوتاه مدت توافق و همينطور عدم امكان دسترسي به محتويات دوربين ها اصرارها داشته باشد.به نظر مي رسد در موضوع اول طرفين به يك زمان مرضي الطرفين دست يافتند اما در دومي اصرار ايران باعث شد كه تروئيكاي اروپايي براي مسدود نشدن مذاكره عقب نشيني كند و فعلا قيد دسترسي به محتويات دوربين ها رو بزند.در چنين بستري دور پنجم مذاكرات در وين آغاز شده است ولي با وجود همه دستاوردها موانع مهم و جدي بر سر احياي برجام وجود دارد؛هدف حداكثري ايران اين است كه لغو تحريم ها را به دايره تحريم هاي قرمز (از نظر آمريكا اين تحريم ها كه بيشتر جنبه حقوق بشري و تروريستي دارند،قابل مذاكره نيست)بكشاند؛
🔹در واقع موضع حداكثري ايران اين است كه همه تحريم هاي دوره ترامپ حتي تحريم هايي كه بين ٢٠ژانويه٢٠١٧تامي ٢٠١٨عليه تهران وضع شده است ،لغو شود اما به نظر مي رسد اين درخواست در يك نقطه توازني و به عنوان يك دستور كار عمل گرايانه به مابقي تحريم هاي زردرنگ آمريكا از جمله قرار گرفتن نام سپاه در ليست تروريستي وزارت خارجه تقليل پيدا كند؛اما ايالات متحده براي لغو اين تحريم ها احتمالا امتيازات مهمي از ايران در حوزه راستي آزمايي و حضور بيشتر بازرسان آژانس در تاسيسات هسته اي طلب كند.در عين حال يكي ديگر از موانع جدي ميان ايران و آمريكا در حوزه تحقيق و توسعه و سانتريفيوژهاي پيشرفته است كه در اين زمينه نيز شاهد اختلافات بسيار جدي هستيم.آمريكا خواستار تخريب سانتريفيوژهاي پيشرفته و يا انتقال آن به خارج از ايران است و در مقابل كشورمان و همنيطور روسيه بر نظارت هاي آژانس بر اين دستگاهها در داخل پافشاري مي كنند.(از جمله مهر و موم شدن اين دستگاهها در داخل تا تاريخ انقضاي برجام).
🔹اختلاف سوم در حوزه توالي و جدول زمان بندي بازگشت به تعهدات است،مدل امريكا گام اوليه در لغو بخشي از تحريمها و سپس راستي آزمايي برنامه هسته اي ايران است و در گام نهايي لغو ٧٠٠تحريم از ١٥٠٠تحريم آمريكا؛ در حاليكه ايران بازگشت كامل به تعهدات هسته اي خود را منوط به راستي ازمايي لغو تحريم هاي آمريكا كرده است.اين سه حوزه را بايد جدي ترين موارد باقيمانده در مذاكرات وين دانست.تخمين آمريكايي ها قبل از اعلام ليست نهايي نامزدهاي انتخابات ايران اين بود كه توافق تا اواسط ماه جون در دسترس خواهد بود.(يعني همزمان با پايان روز راي گيري در ايران و يا چند روز پس از آن).اما با اين حال مي توان سه سناريو را براي اينده در نظر گرفت.اول توافق نهايي تا يكماه ديگر و همزمان با تاريخ انقضاي همكاري ايران و آژانس.دوم شتاب گرفتن مذاكرات و توافق نهايي تا ٢هفته ديگر با توجه به آرايش جديد نيروهاي سياسي در انتخابات ايران.سوم سناريوي موكول شدن كل پرونده هسته اي ايران به دولت آينده.با اين حال با توجه به اتخاذ تصميم گيري ها در حوزه سياست خارجي در نهادهاي بالادستي و تعريف مساله هسته اي در حوزه خاكستري منافع ايران(حوزه قابل مذاكره و امكان ورود به پروسه بده-بستان )سناريوهاي اول و دوم از امكان عملياتي بيشتري برخوردار هستند.
🔹انچه به نظر قطعي مي آيد احياي كامل برجام(با توجه به اجراي كامل جدول زمان بندي)تا پايان سال ميلادي قابل دسترسي است.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
👈بخش دوم و نهایی
✍هادی خسروشاهین
با اين همه چنين توافقي را نبايد چندان بلند مدت قلمداد كرد چرا كه دولت بايدن پس از احياي برجام و استقرار دولت جديد در ايران به سراغ موضوعات ديگر از جمله اصلاح برجام،نقش منطقه اي و برنامه موشكي خواهد رفت ؛موضوعات بسيار حساس كه دو مورد اخر آن جز خطوط قرمز منافع و امنيت ملي جمهوري اسلامي تعريف مي شود؛با اين اوصاف هيچ بعيد نيست كه دولت بايدن قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريكا در نوامبر ٢٠٢٤به سراغ استفاده حداكثري از اهرم خود يعني تحريم ها دوباره سوق يابد.
T.me/bestdiplomacy
✍هادی خسروشاهین
با اين همه چنين توافقي را نبايد چندان بلند مدت قلمداد كرد چرا كه دولت بايدن پس از احياي برجام و استقرار دولت جديد در ايران به سراغ موضوعات ديگر از جمله اصلاح برجام،نقش منطقه اي و برنامه موشكي خواهد رفت ؛موضوعات بسيار حساس كه دو مورد اخر آن جز خطوط قرمز منافع و امنيت ملي جمهوري اسلامي تعريف مي شود؛با اين اوصاف هيچ بعيد نيست كه دولت بايدن قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريكا در نوامبر ٢٠٢٤به سراغ استفاده حداكثري از اهرم خود يعني تحريم ها دوباره سوق يابد.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴 «شاه و وامگیریِ ادبیات انقلابی»
نگاهی به جشن انقلاب شاه و ملت، ششم بهمن 2536 (یا 1356)
شاه از انقلاب میترسید و یکی از انگیزههای او در سیاستگذاری کلان این بود که از بروز چنین انقلابی جلوگیری کند. در دوران پهلوی دوم سه نیروی عمده اندیشههای انقلابی در سر میپروراندند: پیش از همه چپهای مارکسیست. انقلاب در ذات مارکسیسم نهفته است و کسی که دلبستۀ ایدئولوژی مارکسیستی میشد یعنی به انقلابی ملی و جهانی باور داشت. پس هر فرد مارکسیست تهدیدی انقلابی به شمار میرفت. گروه دوم به تعبیری «دموکراتها» بودند که نقطۀ تبلور سیاسی آنها شخصیت و جریان محمد مصدق بود که بعدها بیشتر با عنوان جبهۀ ملی از آنها یاد میشد. به این جهت به اینان میگویم دموکرات، چون به «دموکراسیِ بیشتر» و محدودسازی دربار باور داشتند. بخش بزرگی از آنها بعدها جمهوریخواه شدند و دیگر دلیلی برای دفاع از مشروطیت نمیدیدند. سومین گروه نیز روحانیان و به تعبیر عامتر اسلامگرایانی بودند که با سیاستهای لیبرالیستی، سکولاریستی و غربی شاه مشکل داشتند. آنها تنها اسلام را برای سعادت جامعۀ ایران مناسب میدانستند و هر چه غیر از آن را حتا اگر در ظاهر با رفاه همراه بود، در باطن عامل فساد و تباهی میدیدند.
وقتی به این «تنوع مخالفان» مینگریم، تازه میفهمیم سیاستگذاری برای جلوگیری از انقلاب بسیار دشوار بود. در واقع، سیاستهایی که یک جریان انقلابی را تضعیف میکرد، میتوانست جریان انقلابی دیگر را تقویت کند، و بالعکس. هیچ نسخۀ جادوییای برای شاه وجود نداشت که بتواند با پیاده کردن آن همۀ جریانهای انقلابی را همزمان تضعیف کند.
اما در این میان شاه بیش از همه از چپگرایی میترسید و گمان میکرد با انقلاب سفیدِ خود (یعنی با انقلاب از بالا) میتواند ریشههای انقلاب چپگرایانه را بسوزاند و با پیشرفتها و رفاه حاصل از آن میتواند مانع آن شود که انقلابیها از نارضایتی عمومی بهره برند. اما نتیجه کاملاً معکوس شد! نکتۀ اصلی و کلان این است: «به طور کلی اقدامات پهلویها برای ایجاد دولتـملت در ایران باعث شد نیروهای اجتماعیای که میتوانستند پایگاهِ محافظهکاریِ سیاسی باشند تضعیف شدند.» عجیب نیست که در دوران پهلوی دوم «سنت محافظهکاریِ سیاسی» تا آن اندازه ضعیف بود؟! گذار شتابان از مرحلۀ فئودالی به مرحلۀ صنعتیسازی باعث شد پایههای محافظهکاریِ سیاسی که میتوانست به عنوان نیروی اجتماعی حامی سلطنت باشد، به شدت تضعیف شود (البته این یکی از عوامل است و در این نوشتار به ذکر همین بسنده میکنیم).
با این مقدمه دعوت میکنم ویدئوی بسیار جالبی را که به این پست پیوستشده ببینید. این ویدئو جشن پانزدهمین سالروز انقلاب شاه و ملت در ششم بهمن 1356 را نشان میدهد. اوج تلاش تبلیغاتی شاه برای جلوگیری از بروز انقلاب را در این ویدئو میتوانید ببینید. کاملاً پیداست که همۀ هراس شاه همچنان از انقلاب مارکسیستی است.
نکتۀ اصلی این است: «حکومت ادبیات انقلابی را از مخالفان خود وام گرفته است». به این واژهها دقت کنید: «انقلاب»، «کارگران»، «دانشجویان»، «دهقانان و کشاورزان»، «طبقات»، «استعمار». ببینید در این ویدئو چقدر این واژهها که عناصر اصلی ایدئولوژی انقلابی چپگرایانهاند تکرار میشود. در هر جملهای واژۀ «انقلاب» را میشنویم. گویی انقلاب چپگرایانهای پیشتر رخ داده و اکنون این سالروز جشن آن پیروزی است! «بنیانگذار انقلاب» کیست؟ خود شاه. هدف انقلاب چه بوده؟ «آزادی دهقانان و کارگران از بند» و «کوتاه شدن دست استعمار». به راستی بیمعناترین مفهومی که در این بافت میتوان به کار برد همین واژۀ «استعمار» است! اما پاسخ این مسئله در این نهفته است که اصلاً همۀ این واژگان عاریتیاند.
به این جملهها و واژهها دقت کنید:
«شاهنشان پایهگذار انقلاب ایران»؛ «طبقات کشاورز و کارگر»؛ «انقلاب ایران تودههای وسیع کشاورزان و دهقانان را از قید ارباب و رعیتی رهایی بخشید و روستایی زندگی تازه یافت»؛ «تظاهرات دامنهدار کارگران بهرهمند از ثمرات انقلاب»؛ «این تظاهرات پاسخ قاطع به دسایس استعمار است»؛ «زنان ایران دوشادوش مردان با هر گونه توطئۀ استعمار مبارزه میکنند».
هدف نهایی از این ادبیات و این مراسم تنها یک چیز است: «القای اینکه دیگر نیازی به انقلاب نیست، ملت پیشتر انقلاب کرده است». اما این وامگیری چیزی را عوض نمیکرد و انقلاب در راه بود. شاید بتوان این جشن را شام آخر شاه نامید. مراسم پرشکوهی که تاریخ نشان داد با همۀ شکوهش مراسم تدفین بود. واقعیت این بود که سنت محافظهکاریِ سیاسی که متحدان قدیمش را از دست داده بود، در برابر سه ایدئولوژی نیرومندِ مارکسیستی، اسلامی و دموکراسیخواه شانسی نداشت.
✍مهدی تدینی/فاشیسم پژوه
T.me/bestdiplomacy
نگاهی به جشن انقلاب شاه و ملت، ششم بهمن 2536 (یا 1356)
شاه از انقلاب میترسید و یکی از انگیزههای او در سیاستگذاری کلان این بود که از بروز چنین انقلابی جلوگیری کند. در دوران پهلوی دوم سه نیروی عمده اندیشههای انقلابی در سر میپروراندند: پیش از همه چپهای مارکسیست. انقلاب در ذات مارکسیسم نهفته است و کسی که دلبستۀ ایدئولوژی مارکسیستی میشد یعنی به انقلابی ملی و جهانی باور داشت. پس هر فرد مارکسیست تهدیدی انقلابی به شمار میرفت. گروه دوم به تعبیری «دموکراتها» بودند که نقطۀ تبلور سیاسی آنها شخصیت و جریان محمد مصدق بود که بعدها بیشتر با عنوان جبهۀ ملی از آنها یاد میشد. به این جهت به اینان میگویم دموکرات، چون به «دموکراسیِ بیشتر» و محدودسازی دربار باور داشتند. بخش بزرگی از آنها بعدها جمهوریخواه شدند و دیگر دلیلی برای دفاع از مشروطیت نمیدیدند. سومین گروه نیز روحانیان و به تعبیر عامتر اسلامگرایانی بودند که با سیاستهای لیبرالیستی، سکولاریستی و غربی شاه مشکل داشتند. آنها تنها اسلام را برای سعادت جامعۀ ایران مناسب میدانستند و هر چه غیر از آن را حتا اگر در ظاهر با رفاه همراه بود، در باطن عامل فساد و تباهی میدیدند.
وقتی به این «تنوع مخالفان» مینگریم، تازه میفهمیم سیاستگذاری برای جلوگیری از انقلاب بسیار دشوار بود. در واقع، سیاستهایی که یک جریان انقلابی را تضعیف میکرد، میتوانست جریان انقلابی دیگر را تقویت کند، و بالعکس. هیچ نسخۀ جادوییای برای شاه وجود نداشت که بتواند با پیاده کردن آن همۀ جریانهای انقلابی را همزمان تضعیف کند.
اما در این میان شاه بیش از همه از چپگرایی میترسید و گمان میکرد با انقلاب سفیدِ خود (یعنی با انقلاب از بالا) میتواند ریشههای انقلاب چپگرایانه را بسوزاند و با پیشرفتها و رفاه حاصل از آن میتواند مانع آن شود که انقلابیها از نارضایتی عمومی بهره برند. اما نتیجه کاملاً معکوس شد! نکتۀ اصلی و کلان این است: «به طور کلی اقدامات پهلویها برای ایجاد دولتـملت در ایران باعث شد نیروهای اجتماعیای که میتوانستند پایگاهِ محافظهکاریِ سیاسی باشند تضعیف شدند.» عجیب نیست که در دوران پهلوی دوم «سنت محافظهکاریِ سیاسی» تا آن اندازه ضعیف بود؟! گذار شتابان از مرحلۀ فئودالی به مرحلۀ صنعتیسازی باعث شد پایههای محافظهکاریِ سیاسی که میتوانست به عنوان نیروی اجتماعی حامی سلطنت باشد، به شدت تضعیف شود (البته این یکی از عوامل است و در این نوشتار به ذکر همین بسنده میکنیم).
با این مقدمه دعوت میکنم ویدئوی بسیار جالبی را که به این پست پیوستشده ببینید. این ویدئو جشن پانزدهمین سالروز انقلاب شاه و ملت در ششم بهمن 1356 را نشان میدهد. اوج تلاش تبلیغاتی شاه برای جلوگیری از بروز انقلاب را در این ویدئو میتوانید ببینید. کاملاً پیداست که همۀ هراس شاه همچنان از انقلاب مارکسیستی است.
نکتۀ اصلی این است: «حکومت ادبیات انقلابی را از مخالفان خود وام گرفته است». به این واژهها دقت کنید: «انقلاب»، «کارگران»، «دانشجویان»، «دهقانان و کشاورزان»، «طبقات»، «استعمار». ببینید در این ویدئو چقدر این واژهها که عناصر اصلی ایدئولوژی انقلابی چپگرایانهاند تکرار میشود. در هر جملهای واژۀ «انقلاب» را میشنویم. گویی انقلاب چپگرایانهای پیشتر رخ داده و اکنون این سالروز جشن آن پیروزی است! «بنیانگذار انقلاب» کیست؟ خود شاه. هدف انقلاب چه بوده؟ «آزادی دهقانان و کارگران از بند» و «کوتاه شدن دست استعمار». به راستی بیمعناترین مفهومی که در این بافت میتوان به کار برد همین واژۀ «استعمار» است! اما پاسخ این مسئله در این نهفته است که اصلاً همۀ این واژگان عاریتیاند.
به این جملهها و واژهها دقت کنید:
«شاهنشان پایهگذار انقلاب ایران»؛ «طبقات کشاورز و کارگر»؛ «انقلاب ایران تودههای وسیع کشاورزان و دهقانان را از قید ارباب و رعیتی رهایی بخشید و روستایی زندگی تازه یافت»؛ «تظاهرات دامنهدار کارگران بهرهمند از ثمرات انقلاب»؛ «این تظاهرات پاسخ قاطع به دسایس استعمار است»؛ «زنان ایران دوشادوش مردان با هر گونه توطئۀ استعمار مبارزه میکنند».
هدف نهایی از این ادبیات و این مراسم تنها یک چیز است: «القای اینکه دیگر نیازی به انقلاب نیست، ملت پیشتر انقلاب کرده است». اما این وامگیری چیزی را عوض نمیکرد و انقلاب در راه بود. شاید بتوان این جشن را شام آخر شاه نامید. مراسم پرشکوهی که تاریخ نشان داد با همۀ شکوهش مراسم تدفین بود. واقعیت این بود که سنت محافظهکاریِ سیاسی که متحدان قدیمش را از دست داده بود، در برابر سه ایدئولوژی نیرومندِ مارکسیستی، اسلامی و دموکراسیخواه شانسی نداشت.
✍مهدی تدینی/فاشیسم پژوه
T.me/bestdiplomacy
Telegram
attach 📎
دولت کارآمد بدون مقبولیت دولت #اقتدارگرا است
و دولت مقبول بدون کارآمدی #پوپولیست است
و دولتی که هم کارآمد است و هم مقبول #دموکراسی است
باید اندیشه های مختلف که در ایران وجود دارند برپایه گفتمان ملی با همدیگر گفتمان تازه ای را شروع کنند.
باید همه نحله های فکری سیاسی و فرهنگی و مذهبی جامعه درباره #ایران به فهم ملی مشترک برسند
پروفسور حسین سیف زاده
استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه تهران
@bestdiplomacy
و دولت مقبول بدون کارآمدی #پوپولیست است
و دولتی که هم کارآمد است و هم مقبول #دموکراسی است
باید اندیشه های مختلف که در ایران وجود دارند برپایه گفتمان ملی با همدیگر گفتمان تازه ای را شروع کنند.
باید همه نحله های فکری سیاسی و فرهنگی و مذهبی جامعه درباره #ایران به فهم ملی مشترک برسند
پروفسور حسین سیف زاده
استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه تهران
@bestdiplomacy
Forwarded from دیپلماسی
🔵🔴توتالیتاریسم از منظر هانا ارنت
✅ویژگیهای #توتالیتاریسم
ایدئولوژی و قرائت واحد، تبلیغات سنگین و پرهزینه، توسعهی نظام پلیس مخفی، انحصار رسانههای گروهی و اخبار کانالیزهشده، تقویت همهجانبه اراذل و اوباش و سایر وفاداران، بسترسازی برای خشونت اجتماعی، حذف اندیشه و تفکر، ناکجاآبادسازی کاذب، نظریهی دشمن فرضی، اتمیزه کردن جامعه، مخالفت شدید با روابط اصیل انسانی، سازماندهی جامعه به سوی تقویت پیشوا، فقدان پایبندی به ارزشهای اخلاقی، انسانی و دینی، ایجاد فضای ترور، ارعاب، سرکوب، شکنجه، محرومیت منتقدان و معترضان از همهی حقوق و ترویج ابتذال در هنر و فرهنگ از محوریترین ویژگیهای نظام توتالیتاریسم است.
✅تفاوت رژیمهای توتالیتر با رژیمهای اقتدارگرا
رژیمهای اقتدارگرا از کثرت گرایی در حد کم استقبال میکند اما رژیم توتالیتر میخواهد همه جمعیت بدون قید و شرط به طرح ایدئولوژی آنها بپیوندند. در توتالیتر متفاوت اندیشیدن امری مجرمانه است.
رژیمهای اقتدارگرا علاقه ای به بسیج سیاسی جمعیت ندارند و از جمع شدن مردم میترسند.
فاقد انتخابات آزاد و ایدئولوژی ارشاد کننده هستند.
این نکته قابل ذکر است که رژیمهای سیاسی ثابت نیستند و احتمال تبدیل شدن توتالیتر به اقتدارگرا و برعکس وجود دارد.
✅دولت توتالیتر
از دیدگاه آرنت، توتالیتاریسم با حکومتهای استبدادی تفاوت دارد.
حکومت توتالیتر خودکامه و غیرقانونی نیست بلکه حکومت نوعی از قانون است این حکومتها مدعیاند از قانون طبیعت یا تاریخ اطاعت میکنند و هرگونه جایگاه برای اراده انسانی را رد میکند.
این قانون که پایهاش در ایدئولوژی است به دنبال آن است که طبیعت انسانها را تغییر دهد، در مقابل نظامهای استبدادی بی قانون هستند و در انها اراده ای خودسرحکومت میکند.
حکومتهای اقتدارگرا آزادی را محدود میکند اما توتالیتاریسم به دنبال ابطال آزادی است.
نظام توتالیتر طبقاتی و مبتنی بر منافع شخصی نیست از این رو سریع منقرض میشوند.
دروغگویی در مقیاس عظیم و دشمن تراشی لازمهی جنبش توتالیتر است.
در دیگر حکومتهای خودکامه، فرد باید عمل خصومت آمیزی انجام داده باشد تا دشمن حکومت تلقی گردد اما در حکومت توتالیتر هر فردی که خارج از این چارچوب باشد قطع نظر از عمل و اندیشهاش، پیشاپیش منحرف شده است.
چرا که گروههای غیرخودی خارج از قانون و فاقد حق به شمار میآیند.
✅توتالیتر در کدام جامعه رشد میکند؟
جنبش توتالیتر، محصول توده ای شدن جامعه و ذره ای شدن فرد است.
هر کجا توده ای وجود داشته باشد که به عللی به سازمان سیاسی اشتیاق پیدا کردهاند وقوع جنبشهای توتالیتر ممکن است.
آرنت «تودهها» را جمعیتی مرکب از افراد تنها و تک توصیف میکند که تمایزات طبقاتی خود را از دست دادهاند.
در این حالت، افراد از نظر سیاسی خنثی هستند و نوعی فردگرایی بر روابط انسانها حاکم میشود چون هیچ پیوندی با اعضای هیچ گروهی ندارند.
اما همین افراد تک افتاده چون میل به داشتن اهداف گروهی را از دست ندادهاند جذب سازمانهای سیاسی میشوند و در خدمت اهداف یک اقلیت قرار گیرند و این مقدمهای است برای ظهور توتالیتاریسم….
توتالیتاریسم از طریق #ایدئولوژی به دو شیوه شرایط جامعه توده ای را تشدید میکند: یکی از طریق ویران کردن روابط میان انسانها و دیگری از طریق ویران کردن روابط ادراکی انسانها با واقعیت (بشیریه، ۱۳۸۷: ص ۳۳۶).
توتالیتاریسم معتقد است انسان کاملاً #منزوی، بهترین گزینه است چراکه هیچگونه پیوند اجتماعی با خانواده و دوستان ندارد.
توتالیتاریسم جنبش تودههایی است که تنها وجه مشترک آنان، بی هنجاری، احساس ناچیزی، سرگشتگی و گسیختگی است.
آرنت سه نوع تنهایی را مشخص میکند. تنهایی مثبت که انسان در آن خلوت کرده و تفکر میکند.
تنهایی به معنای منزوی بودن که نتیجه نابودی حوزه سیاسی و عمومی در دولتهای خودکامه و اقتدار طلب است.
نوع سوم تنهایی به معنای با خود نبودن و با دیگری نبودن که ویژگی انسان توده ای در جامعه توتالیتر است.
نظام اجتماعی توتالیتاریسم از دهشتناکترین نظامهای اجتماعی است که بشریت معاصر آن را تجربه کرده است.
نظامی بهمراتب خشن تراز دیکتاتوریهای پیشین که با استفاده از تکنولوژی مدرن واستفاده از خشونت موج وسیعی از وحشت به وجود آوردهاند.
هانا آرنت، توتالیتاریسم را به عنوان نظمی ضدانسانی معرفی میکند که بدیهیترین حقوق انسانها را تضییع مینماید.
خشونتهای این نظامها فقط با رجوع به ویژگیهای قانونی وایدئولوژیک آن قابل فهم است.
در این ایدئولوژی، #جنون_جمعی ممکن میشود...
T.me/bestdiplomacy
✅ویژگیهای #توتالیتاریسم
ایدئولوژی و قرائت واحد، تبلیغات سنگین و پرهزینه، توسعهی نظام پلیس مخفی، انحصار رسانههای گروهی و اخبار کانالیزهشده، تقویت همهجانبه اراذل و اوباش و سایر وفاداران، بسترسازی برای خشونت اجتماعی، حذف اندیشه و تفکر، ناکجاآبادسازی کاذب، نظریهی دشمن فرضی، اتمیزه کردن جامعه، مخالفت شدید با روابط اصیل انسانی، سازماندهی جامعه به سوی تقویت پیشوا، فقدان پایبندی به ارزشهای اخلاقی، انسانی و دینی، ایجاد فضای ترور، ارعاب، سرکوب، شکنجه، محرومیت منتقدان و معترضان از همهی حقوق و ترویج ابتذال در هنر و فرهنگ از محوریترین ویژگیهای نظام توتالیتاریسم است.
✅تفاوت رژیمهای توتالیتر با رژیمهای اقتدارگرا
رژیمهای اقتدارگرا از کثرت گرایی در حد کم استقبال میکند اما رژیم توتالیتر میخواهد همه جمعیت بدون قید و شرط به طرح ایدئولوژی آنها بپیوندند. در توتالیتر متفاوت اندیشیدن امری مجرمانه است.
رژیمهای اقتدارگرا علاقه ای به بسیج سیاسی جمعیت ندارند و از جمع شدن مردم میترسند.
فاقد انتخابات آزاد و ایدئولوژی ارشاد کننده هستند.
این نکته قابل ذکر است که رژیمهای سیاسی ثابت نیستند و احتمال تبدیل شدن توتالیتر به اقتدارگرا و برعکس وجود دارد.
✅دولت توتالیتر
از دیدگاه آرنت، توتالیتاریسم با حکومتهای استبدادی تفاوت دارد.
حکومت توتالیتر خودکامه و غیرقانونی نیست بلکه حکومت نوعی از قانون است این حکومتها مدعیاند از قانون طبیعت یا تاریخ اطاعت میکنند و هرگونه جایگاه برای اراده انسانی را رد میکند.
این قانون که پایهاش در ایدئولوژی است به دنبال آن است که طبیعت انسانها را تغییر دهد، در مقابل نظامهای استبدادی بی قانون هستند و در انها اراده ای خودسرحکومت میکند.
حکومتهای اقتدارگرا آزادی را محدود میکند اما توتالیتاریسم به دنبال ابطال آزادی است.
نظام توتالیتر طبقاتی و مبتنی بر منافع شخصی نیست از این رو سریع منقرض میشوند.
دروغگویی در مقیاس عظیم و دشمن تراشی لازمهی جنبش توتالیتر است.
در دیگر حکومتهای خودکامه، فرد باید عمل خصومت آمیزی انجام داده باشد تا دشمن حکومت تلقی گردد اما در حکومت توتالیتر هر فردی که خارج از این چارچوب باشد قطع نظر از عمل و اندیشهاش، پیشاپیش منحرف شده است.
چرا که گروههای غیرخودی خارج از قانون و فاقد حق به شمار میآیند.
✅توتالیتر در کدام جامعه رشد میکند؟
جنبش توتالیتر، محصول توده ای شدن جامعه و ذره ای شدن فرد است.
هر کجا توده ای وجود داشته باشد که به عللی به سازمان سیاسی اشتیاق پیدا کردهاند وقوع جنبشهای توتالیتر ممکن است.
آرنت «تودهها» را جمعیتی مرکب از افراد تنها و تک توصیف میکند که تمایزات طبقاتی خود را از دست دادهاند.
در این حالت، افراد از نظر سیاسی خنثی هستند و نوعی فردگرایی بر روابط انسانها حاکم میشود چون هیچ پیوندی با اعضای هیچ گروهی ندارند.
اما همین افراد تک افتاده چون میل به داشتن اهداف گروهی را از دست ندادهاند جذب سازمانهای سیاسی میشوند و در خدمت اهداف یک اقلیت قرار گیرند و این مقدمهای است برای ظهور توتالیتاریسم….
توتالیتاریسم از طریق #ایدئولوژی به دو شیوه شرایط جامعه توده ای را تشدید میکند: یکی از طریق ویران کردن روابط میان انسانها و دیگری از طریق ویران کردن روابط ادراکی انسانها با واقعیت (بشیریه، ۱۳۸۷: ص ۳۳۶).
توتالیتاریسم معتقد است انسان کاملاً #منزوی، بهترین گزینه است چراکه هیچگونه پیوند اجتماعی با خانواده و دوستان ندارد.
توتالیتاریسم جنبش تودههایی است که تنها وجه مشترک آنان، بی هنجاری، احساس ناچیزی، سرگشتگی و گسیختگی است.
آرنت سه نوع تنهایی را مشخص میکند. تنهایی مثبت که انسان در آن خلوت کرده و تفکر میکند.
تنهایی به معنای منزوی بودن که نتیجه نابودی حوزه سیاسی و عمومی در دولتهای خودکامه و اقتدار طلب است.
نوع سوم تنهایی به معنای با خود نبودن و با دیگری نبودن که ویژگی انسان توده ای در جامعه توتالیتر است.
نظام اجتماعی توتالیتاریسم از دهشتناکترین نظامهای اجتماعی است که بشریت معاصر آن را تجربه کرده است.
نظامی بهمراتب خشن تراز دیکتاتوریهای پیشین که با استفاده از تکنولوژی مدرن واستفاده از خشونت موج وسیعی از وحشت به وجود آوردهاند.
هانا آرنت، توتالیتاریسم را به عنوان نظمی ضدانسانی معرفی میکند که بدیهیترین حقوق انسانها را تضییع مینماید.
خشونتهای این نظامها فقط با رجوع به ویژگیهای قانونی وایدئولوژیک آن قابل فهم است.
در این ایدئولوژی، #جنون_جمعی ممکن میشود...
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴قطار #کمونیسم در حال حرکت بود که دچار نقص فنی شد. رفیق #استالین که این صحنه را دید بعد از تکانه های شدید دستور داد راننده را اعدام کنند، نیمی از مسافران را پیاده و مابقی را مجبور به هل دادن قطار کنند.
رفیق #خروشچف که احساس ناراحتی میکرد، پیشنهاد تجدید نظر در روش های اشتباه گذشته را داد، او می گفت که باید از از راننده قطار اعاده حیثیت و تلاش کرد ، از مسافران عذرخواهی کرد و قطار را به مسیر اصلی اش برگرداند.
رفيق #برژنف مخالف ایده رفیق خروشچف بود. او می گفت اول خروشچف را خفه کنید و بعد همه مسافران را بخوابانید و به هر بدبختی که هست قطار را آرام تکان تکان دهید که آنها فکر کنند قطار در حال حرکت است.
رفیق #گورباچف اما برخلاف همه رفقا، با عصبانیت فریاد زد: این راه ها دیگر بی فایده است باید از قطار بیرون بپریم و همگی فریاد بزنیم: «قطار دیگه راه نمیره، قطار دیگه راه نمیره»
✔️منبع :داس و چکش: تاریخ فرهنگی کمونیسم (بررسی طنز و جنبه های فرهنگی دوران کمونیسم)
Hammer and Tickle: A Cultural History of Communism /by Ben Lewis
*کانال سهند ایرانمهر
@bestdiplomacy
رفیق #خروشچف که احساس ناراحتی میکرد، پیشنهاد تجدید نظر در روش های اشتباه گذشته را داد، او می گفت که باید از از راننده قطار اعاده حیثیت و تلاش کرد ، از مسافران عذرخواهی کرد و قطار را به مسیر اصلی اش برگرداند.
رفيق #برژنف مخالف ایده رفیق خروشچف بود. او می گفت اول خروشچف را خفه کنید و بعد همه مسافران را بخوابانید و به هر بدبختی که هست قطار را آرام تکان تکان دهید که آنها فکر کنند قطار در حال حرکت است.
رفیق #گورباچف اما برخلاف همه رفقا، با عصبانیت فریاد زد: این راه ها دیگر بی فایده است باید از قطار بیرون بپریم و همگی فریاد بزنیم: «قطار دیگه راه نمیره، قطار دیگه راه نمیره»
✔️منبع :داس و چکش: تاریخ فرهنگی کمونیسم (بررسی طنز و جنبه های فرهنگی دوران کمونیسم)
Hammer and Tickle: A Cultural History of Communism /by Ben Lewis
*کانال سهند ایرانمهر
@bestdiplomacy
🔵🔴شاه ، حذف احزاب و تمرکز قدرت
✅حزب ایران نوین یکی از دو حزب دولتی در دوره پادشاهی پهلوی بود. این حزب در سال ۱۳۴۲شمسی، توسط حسنعلی منصور و دوستانش در ایران تأسیس شده بود.اولین دبیر کلش حسنعلی منصور بود و دومیش هویدا بود.
حزب ایران نوین در انتخابات دوره ۲۲ و ۲۳ مجلس شورای ملی در سالهای ۱۳۴۶ ش و ۱۳۵۰ ش اکثریت را در مجلس داشت و در سال ۱۳۵۳ بزرگترین و پرطرفدارترین حزبی بود که در حزب رستاخیز ادغام شد.
✅ حزب مردم یک حزب سیاسی اقتدارگرا در زمان حکومت پهلوی بود. این حزب یکی از دو حزب بزرگی بود که در ظاهر تلاش میکردند نظام دو حزبی را به فرمان محمدرضا پهلوی در ایران به نمایش بگذارند. رقیب حزب مردم، حزب حاکم ایران نوین و پیش از آن حزب مِلّیون بود. پس از فرمان تشکیل نظام تکحزبی، حزب مردم در تنها حزب قانونی موجود، حزب رستاخیز ادغام شد.(نک:ویکی پدیا)
هر دو در حزب رستاخیز ادغام شدند و یک حزب بوجود امد.
✅ شاه حزب رستاخیز ملت ایران معروف به «حزب رستاخیز» را به عنوان تنها حزب فراگیر، در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی تشکیل داد.
به عقیده بسیاری تشکیل حزب رستاخیز تیر آخری بر مشروطیت بود. نظام شاهنشاهی در قدم بعدی تمام کارمندان دولت را مجبور به عضویت در حزب نمود. حزب که هدف خود را افزایش کمیت اعضا قرار داده بود در سال ۱۳۵۴ دو میلیون و چهارصد هزار نفر و در سال ۱۳۵۵ پنج میلیون و چهارصد هزار نفر را به عضویت کانونهای گوناگون خود پذیرفته بود.(نک: ویکی پدیا)
دبیرکل حزب، که با نظر محمدرضا پهلوی انتخاب میشد، چند بار عوض شد. امیرعباس هویدا از آغاز تأسیس حزب تا کنگره دوم (۵ و ۶ آبان ۱۳۵۵)، جمشید آموزگار از همین تاریخ تا ۱۷ مرداد ۱۳۵۶، محمد معتضد باهری تا دی ۱۳۵۶، و جمشید آموزگار از این تاریخ تا ۶ شهریور ۱۳۵۷ دبیرکل حزب بودند و جواد سعید، آخرین دبیرکل، زمانی به این سمت رسید که حزب جز انحلال راه دیگری پیشرو نداشت. محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» از تشکیل این حزب به عنوان یک اشتباه یاد کردهاست.
✅ علت این کار چه بود؟
حفظ قدرت و تدوام آن توسط پهلوی ها ،
✅ انگیزه مهمتر شاه از این اقدام تمرکز قدرت بود. درواقع «شاه میخواست در داخل کشور مرکز همه قدرتها باشد .
بسیاری معتقدند شاه با ایجاد حزب رستاخیز درصدد بود از قدرت روزافزون هویدا بکاهد و قدرت را به صورت مطلق در دست گیرد. «هر روز بیشتر آشکار میگردد که یک نتیجه مهم تشکیل حزب رستاخیز تنزل موقعیت هویدا بوده است. اگر این تنزل مقصود شاه بوده باشد، که یحتمل هم هست، اولین بار نخواهد بود که شاه بر ضد وزیری که از حدود معین خود تجاوز نموده اقدام کرده است». بر این اساس شاه دراولین گام بعد از تأسیس حزب، امیرعباس هویدا را به سمت دبیر کل حزب انتصاب نمود تا از این طریق او را تحت کنترل داشته باشد. شاه پیش از این نیز با سوظن نسبت به برخی نخستوزیران خود همچون علی امینی، زمینهساز برکناری آنها شده بود.
✅ درواقع هرگاه شاه احساس مینمود اقدامات افراد میتواند به قدرت او آسیب بزند، با راهکارهای مختلف، او را از قدرت برکنار کرده و یا موجبات کاهش قدرت او را فراهم میآورد. علاوه بر این:
✅ حزب ابزار مناسبی برای کنترل برخی از نهادهای مهم همچون قوه مقننه و نمایندگان نیز بود.
بهرغم آنکه بسیاری از نهادهای قدرت بعد از کودتای 28 مرداد کاملاً تحت کنترل شاه درآمد، حداقل تا دهه 40 دربار نتوانسته بود بر پارلمان سلطه یابد.
✅ بنابراین گرچه حزب رستاخیز به طورسنتی یک حزب دولتی نبود ولی نقش گام به گام دولت و مجلس و نمایندگان را زیر نظر گرفت. این روند بهخوبی تکمیل کننده هدف شاه در کنترل قوه مقننه و نمایندگان آن بود و خیال شاه را از هر گونه تحرک سیاسی بر ضد او و رژیمش آسوده میکرد. بر این اساس:
✅ «انتخابات بیست و چهارمین دوره مجلس چهرههای جدیدی را که از حزب جدید و رفراندم شاه پشتیبانی میکردند وارد مجلس کرد. شاه با این کار قدرت مستقلی را که مربوط به فرد فرد نمایندگان میشد در حیطه قدرت خود قرار داد».
✅ بدین ترتیب با کنترل و نظارت حزب بر نمایندگان، اطاعت آنان از شاه چنان شدید شد که دو مجلس سنا و شورا به عنوان کاندیداهای این حزب و با صلاحدید دربار به مجلس راه یافتند.
✅ شاه با تشکیل حزب رستاخیز قدرت سیاسی غیر رسمی را شکل داد که ویژگیهای آن مبتنی بود بر اعطای مناصب بر مبنای میزان اطاعت از شاه در راستای تمرکز قدرت.
✅ در نهایت این موضوع در کنار سایر عوامل باعث ایجاد ساختار فرهنگی ناسالم سیاسی شد که با تکوین ساخت قدرت مطلقه، زمینهساز سقوط شاه از قدرت گردید.
بر این اساس حزب رستاخیز بهرغم بهرهگیری از ابزارهای سرکوب قدرت، توفیق چندانی در کنترل مخالفان نداشت و خود به عاملی مهم برای تشدید مخالفتهای مردمی تبدیل گشت و ضربه نهایی را بر پیکره رژیم وارد آورد.(نک:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران)
*کانال اصلاح طلبی،راهبرد
T.me/bestdiplomacy
✅حزب ایران نوین یکی از دو حزب دولتی در دوره پادشاهی پهلوی بود. این حزب در سال ۱۳۴۲شمسی، توسط حسنعلی منصور و دوستانش در ایران تأسیس شده بود.اولین دبیر کلش حسنعلی منصور بود و دومیش هویدا بود.
حزب ایران نوین در انتخابات دوره ۲۲ و ۲۳ مجلس شورای ملی در سالهای ۱۳۴۶ ش و ۱۳۵۰ ش اکثریت را در مجلس داشت و در سال ۱۳۵۳ بزرگترین و پرطرفدارترین حزبی بود که در حزب رستاخیز ادغام شد.
✅ حزب مردم یک حزب سیاسی اقتدارگرا در زمان حکومت پهلوی بود. این حزب یکی از دو حزب بزرگی بود که در ظاهر تلاش میکردند نظام دو حزبی را به فرمان محمدرضا پهلوی در ایران به نمایش بگذارند. رقیب حزب مردم، حزب حاکم ایران نوین و پیش از آن حزب مِلّیون بود. پس از فرمان تشکیل نظام تکحزبی، حزب مردم در تنها حزب قانونی موجود، حزب رستاخیز ادغام شد.(نک:ویکی پدیا)
هر دو در حزب رستاخیز ادغام شدند و یک حزب بوجود امد.
✅ شاه حزب رستاخیز ملت ایران معروف به «حزب رستاخیز» را به عنوان تنها حزب فراگیر، در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی تشکیل داد.
به عقیده بسیاری تشکیل حزب رستاخیز تیر آخری بر مشروطیت بود. نظام شاهنشاهی در قدم بعدی تمام کارمندان دولت را مجبور به عضویت در حزب نمود. حزب که هدف خود را افزایش کمیت اعضا قرار داده بود در سال ۱۳۵۴ دو میلیون و چهارصد هزار نفر و در سال ۱۳۵۵ پنج میلیون و چهارصد هزار نفر را به عضویت کانونهای گوناگون خود پذیرفته بود.(نک: ویکی پدیا)
دبیرکل حزب، که با نظر محمدرضا پهلوی انتخاب میشد، چند بار عوض شد. امیرعباس هویدا از آغاز تأسیس حزب تا کنگره دوم (۵ و ۶ آبان ۱۳۵۵)، جمشید آموزگار از همین تاریخ تا ۱۷ مرداد ۱۳۵۶، محمد معتضد باهری تا دی ۱۳۵۶، و جمشید آموزگار از این تاریخ تا ۶ شهریور ۱۳۵۷ دبیرکل حزب بودند و جواد سعید، آخرین دبیرکل، زمانی به این سمت رسید که حزب جز انحلال راه دیگری پیشرو نداشت. محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» از تشکیل این حزب به عنوان یک اشتباه یاد کردهاست.
✅ علت این کار چه بود؟
حفظ قدرت و تدوام آن توسط پهلوی ها ،
✅ انگیزه مهمتر شاه از این اقدام تمرکز قدرت بود. درواقع «شاه میخواست در داخل کشور مرکز همه قدرتها باشد .
بسیاری معتقدند شاه با ایجاد حزب رستاخیز درصدد بود از قدرت روزافزون هویدا بکاهد و قدرت را به صورت مطلق در دست گیرد. «هر روز بیشتر آشکار میگردد که یک نتیجه مهم تشکیل حزب رستاخیز تنزل موقعیت هویدا بوده است. اگر این تنزل مقصود شاه بوده باشد، که یحتمل هم هست، اولین بار نخواهد بود که شاه بر ضد وزیری که از حدود معین خود تجاوز نموده اقدام کرده است». بر این اساس شاه دراولین گام بعد از تأسیس حزب، امیرعباس هویدا را به سمت دبیر کل حزب انتصاب نمود تا از این طریق او را تحت کنترل داشته باشد. شاه پیش از این نیز با سوظن نسبت به برخی نخستوزیران خود همچون علی امینی، زمینهساز برکناری آنها شده بود.
✅ درواقع هرگاه شاه احساس مینمود اقدامات افراد میتواند به قدرت او آسیب بزند، با راهکارهای مختلف، او را از قدرت برکنار کرده و یا موجبات کاهش قدرت او را فراهم میآورد. علاوه بر این:
✅ حزب ابزار مناسبی برای کنترل برخی از نهادهای مهم همچون قوه مقننه و نمایندگان نیز بود.
بهرغم آنکه بسیاری از نهادهای قدرت بعد از کودتای 28 مرداد کاملاً تحت کنترل شاه درآمد، حداقل تا دهه 40 دربار نتوانسته بود بر پارلمان سلطه یابد.
✅ بنابراین گرچه حزب رستاخیز به طورسنتی یک حزب دولتی نبود ولی نقش گام به گام دولت و مجلس و نمایندگان را زیر نظر گرفت. این روند بهخوبی تکمیل کننده هدف شاه در کنترل قوه مقننه و نمایندگان آن بود و خیال شاه را از هر گونه تحرک سیاسی بر ضد او و رژیمش آسوده میکرد. بر این اساس:
✅ «انتخابات بیست و چهارمین دوره مجلس چهرههای جدیدی را که از حزب جدید و رفراندم شاه پشتیبانی میکردند وارد مجلس کرد. شاه با این کار قدرت مستقلی را که مربوط به فرد فرد نمایندگان میشد در حیطه قدرت خود قرار داد».
✅ بدین ترتیب با کنترل و نظارت حزب بر نمایندگان، اطاعت آنان از شاه چنان شدید شد که دو مجلس سنا و شورا به عنوان کاندیداهای این حزب و با صلاحدید دربار به مجلس راه یافتند.
✅ شاه با تشکیل حزب رستاخیز قدرت سیاسی غیر رسمی را شکل داد که ویژگیهای آن مبتنی بود بر اعطای مناصب بر مبنای میزان اطاعت از شاه در راستای تمرکز قدرت.
✅ در نهایت این موضوع در کنار سایر عوامل باعث ایجاد ساختار فرهنگی ناسالم سیاسی شد که با تکوین ساخت قدرت مطلقه، زمینهساز سقوط شاه از قدرت گردید.
بر این اساس حزب رستاخیز بهرغم بهرهگیری از ابزارهای سرکوب قدرت، توفیق چندانی در کنترل مخالفان نداشت و خود به عاملی مهم برای تشدید مخالفتهای مردمی تبدیل گشت و ضربه نهایی را بر پیکره رژیم وارد آورد.(نک:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران)
*کانال اصلاح طلبی،راهبرد
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
مهدی نصیری سردبیر روزنامه کیهان در اوایل دهه هفتاد بود
تند بود و بسیار انقلابی!
بعدها دچار تحولات فکری شد
به نقد گذشته پرداخت
و در عین اعتقاد به اصول به نقد درون سیستمی پرداخت
این متن او بسیار قابل تامل و مهم است
@bestdiplomacy
تند بود و بسیار انقلابی!
بعدها دچار تحولات فکری شد
به نقد گذشته پرداخت
و در عین اعتقاد به اصول به نقد درون سیستمی پرداخت
این متن او بسیار قابل تامل و مهم است
@bestdiplomacy
Forwarded from دیپلماسی
#معرفی_کتاب 1984
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال ۱۹۴۸است.
این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظامهای #تمامیتخواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده میشود.۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری بهشمار میآید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته میشود.
جرج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند وآزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند.
در این داستان مسائلی همچون اینگساک(Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشود.
در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک میدانند.
@bestdiplomacy
https://tlgur.com/d/wg2kMda4
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال ۱۹۴۸است.
این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظامهای #تمامیتخواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده میشود.۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری بهشمار میآید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته میشود.
جرج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند وآزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند.
در این داستان مسائلی همچون اینگساک(Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشود.
در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک میدانند.
@bestdiplomacy
https://tlgur.com/d/wg2kMda4
در افسانهها آمده است که #قُقنوس مرغی است خوشرنگ و خوش آواز که منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد و بر کوه بلندی در مقابل باد نشیند و صداهای عجیب از منقار او برآید. گفتهاند که هزار سال عمر کند و چون سال هزارم به سر آید، و عمرش به آخر رسد، هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن نشیمن گیرد و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند، بدانگونه که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتشِ خود بسوزد و از خاکسترش تخمی حادث گردد و از آن قُقنوسی دیگر پدید آید. گفتهاند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافتهاند.
بین افسانهی قُقنوس و سرگذشتِ ایران تشابهی میتوان دید. ایران نیز چون آن مرغِ شگفتِ بیهمتا، بارها در آتشِ خود سوخته است و باز از خاکسترِ خویش زائیده شده.
#ایران_را_از_یاد_نبریم
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@bestdiplomacy
بین افسانهی قُقنوس و سرگذشتِ ایران تشابهی میتوان دید. ایران نیز چون آن مرغِ شگفتِ بیهمتا، بارها در آتشِ خود سوخته است و باز از خاکسترِ خویش زائیده شده.
#ایران_را_از_یاد_نبریم
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@bestdiplomacy
🔵🔴باخت سریالی اردوغان از لیر
🔦 پول ملی ترکیه به کف تاریخی خود سقوط کرد؛
رئیسجمهوری ترکیه با هدف ایجاد یک رونق دستوری، همواره خواستار کاهش نرخ بهره بوده است. از این رو در دو سال اخیر، ساختمان بانک مرکزی ترکیه شاهد برکناری ۳ رئیسکل شد.
در تازهترین تصمیمات، اردوغان یک گام جلوتر رفته و به دنبال تغییر افراد ارشد بانک مرکزی است. او علاوه بر رئیس کل، سه نفر از اعضای کمیته پولی بانک مرکزی را تغییر داده تا اکثریت آرای این کمیته مطابق با نظر او عمل کنند. با این تغییر و تحولات، سراشیبی تضعیف پول ملی ترکیه ادامه دارد.
مردم ترکیه برای تهیه دلار، باید بیشتر از هر زمان پول بپردازند. این شرایط باعث افزایش سطح عمومی قیمتها شده و تورم ترکیه نیز به بیش از ۱۷درصد رسیده است. از سوی دیگر، نهادهای بینالمللی رتبه اعتباری این کشور را کاهش دادند و شواهد آماری حکایت از خروج سرمایه از این کشور دارد.
این تحولات نشان میدهد که چگونه تصمیمات غلط و پوپولیستی یک رئیسجمهور میتواند سرنوشت اقتصادی یک کشور را تغییر دهد👇
https://b2n.ir/x17837
@bestdiplomacy
🔦 پول ملی ترکیه به کف تاریخی خود سقوط کرد؛
رئیسجمهوری ترکیه با هدف ایجاد یک رونق دستوری، همواره خواستار کاهش نرخ بهره بوده است. از این رو در دو سال اخیر، ساختمان بانک مرکزی ترکیه شاهد برکناری ۳ رئیسکل شد.
در تازهترین تصمیمات، اردوغان یک گام جلوتر رفته و به دنبال تغییر افراد ارشد بانک مرکزی است. او علاوه بر رئیس کل، سه نفر از اعضای کمیته پولی بانک مرکزی را تغییر داده تا اکثریت آرای این کمیته مطابق با نظر او عمل کنند. با این تغییر و تحولات، سراشیبی تضعیف پول ملی ترکیه ادامه دارد.
مردم ترکیه برای تهیه دلار، باید بیشتر از هر زمان پول بپردازند. این شرایط باعث افزایش سطح عمومی قیمتها شده و تورم ترکیه نیز به بیش از ۱۷درصد رسیده است. از سوی دیگر، نهادهای بینالمللی رتبه اعتباری این کشور را کاهش دادند و شواهد آماری حکایت از خروج سرمایه از این کشور دارد.
این تحولات نشان میدهد که چگونه تصمیمات غلط و پوپولیستی یک رئیسجمهور میتواند سرنوشت اقتصادی یک کشور را تغییر دهد👇
https://b2n.ir/x17837
@bestdiplomacy
روزنامه دنیای اقتصاد
باخت سریالی اردوغان از لیر
اپیزود جدید از سریال باخت پولی اردوغان اکران شد. رئیسجمهوری ترکیه با هدف ایجاد یک رونق دستوری، همواره خواستار کاهش نرخ بهره بوده است. از این رو در دو سال اخیر، ساختمان بانک مرکزی ترکیه شاهد برکناری 3 رئیسکل شد. در تازهترین تصمیمات، اردوغان یک گام جلوتر…
🔵🔴چرا اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در 1400 مثل 84 نگران نیستند؟/ 10 تفاوت
🔦عصر ايران
👈بخش اول
✍مهرداد خدیر
این که نگرانی های کلی تر برای ایران و مشارکت و موارد دیگر مجال طرح دارد یا نه موضوع این نوشته نیست. غرض این است که توضیح داده شود چرا در میان اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نگرانی مانند 84 به چشم نمیخورد و اگر باشد جنس آن متفاوت است؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر نگاهی که به انتخابات پیشرو داشته باشیم در اصل برگزاری آن و انتخاب رییس جمهوری جدید که تا دو ماه دیگر مستقر میشود تغییری ایجاد نمیکند.
با این حال برای برخی این پرسش پدید آمده که چرا اصلاحطلبان و اعتدالگرایان مانند سال 84 نگران نیستند؟ منظور 16 سال قبل است که نامزدهای اعتدالگرا (هاشمی رفسنجانی) و اصولگرای میانه (علی لاریجانی) و نواصولگرا (باقر قالیباف) و اصلاح طلبان (مهدی کروبی و مصطفی معین) همراه با محسن مهرعلیزاده بازی را در مرحلۀ دوم به محمود احمدینژادی واگذار کردند که این بار بر خلاف مرحلۀ نخست، اصولگرایان بر سر او اجماع کردند.
10 تفاوت را میتوان برشمرد:
1. در آن انتخابات اصلاحطلبان خود را شماتت میکردند که چرا پشت سر هاشمی یا کروبی قرار نگرفتند یا چرا هاشمی آمد تا دو قطبی شکل بگیرد یا چرا در مرحلۀ دوم کنار نکشید تا اگر هم باز احمدینژاد پیروز میشد هاشمی به عنوان نفر اول مرحلۀ نخست در یادها میماند.
این بار اما جای سرزنشی باقی نمانده است. سرزنش وقتی بود که میآمدند و شکست میخوردند یا مردم نمیآمدند.
2. سال 84 خاتمی در حالی دولت را تحویل میداد که اوضاع بسامان بود. جریان فروش نفت برقرار بود و نگران بودند پول صندوق ذخیره ارزی صرف پروژه های حساب نشده بشود. اکنون اما نفت چندانی فروش نمیرود و خرج دولت بیش از دخل آن است. یکی از مقامات، همین تازگیها گفت استقراض کردیم اما از مردم و احتمالا اشارۀ او به بورس بود. به عبارت دیگر به خهطد تحریمهای فلج کننده و کاهش فاحش درآمدها و اضافه شدن تبعات کرونا، آهِ چندانی در بساط نیست تا مثل 84 ریخت و پاش شود که اگر بود صرف واردات واکسن کرونا میشد تا واکسیناسیون سرعت بگیرد.
3. برآمدۀ 84 – احمدینژاد - بیش از آن که پوپولیست باشد آنارشیست بود. «هرج و مرج طلب» ترجمۀ دقیقی برای «آنارشیست» نیست. «ضد نهاد» درستتر است و دیدیم نهادها را برمیچید. اکنون اما خطر «آنارشیسم» در کمین نیست. نهایت این است که نهادهایی تقویت میشوند.
4. در همان فاصلۀ مرحلۀ اول و دوم انتخابات در سال 84 سعید مرتضوی زهر خود را ریخت و روزنامۀ اقبال را بست. اکنون اما رسانههای چاپی و کاغذی به حاشیه رفته و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فعالاند و با رسانههای رسمی نیز برخورد تند صورت نمیپذیرد. بنا براین نگرانی از تهدید یا تحدید رسانهها مانند سال 84 وجود ندارد.
5. مهمترین نگرانی در سال 84 وضعیت پروندۀ هستهای بعد از خاتمی بود. چون یک سال قبل توافق سعدآباد انجام شده بود و دوران احمدینژاد و پس از آن نشان داد نگرانی به جا بوده است. اکنون اما برجام، چارچوبها را مشخص کرده و سیاست جمهوری اسلامی خروج از برجام نیست. ترامپ هم رفته و خطر جنگ نزدیک نیست.
6. در سال 84 متولدین دهه 70 و 80 حق رأی نداشتند. اکنون اما متولدین سال 82 هم وارد صحنۀ جامعه شده و مطالبات دیگری دارند. شاید نامزدها ابراز نکنند اما خودشان فرزند و نوه دارند و میدانند داستان چگونه است. بنا براین چنانچه به آنان توجه نشود تنها فاصلهها بیشتر خواهد شد. اعطای آزادیهای اجتماعی از این منظر اجتناب ناپذیر است.
7. در سال 84 بحث بر سر این بود که اگر رادیکالها با میانهها ائتلاف میکردند چه میشد یا چه نمیشد. این بار شورای نگهبان میانهروها را هم حذف کرده و بر این بحث نقطۀ پایان گذاشته است و کسی دیگری را مقصر نمیداند. در حالی که اگر جهانگیری یا لاریجانی حاضر بودند و رأی نمیآوردند بیشک روحانی هم مقصر قلمداد میشد ولو نقش ترامپ هم انکار نمیشد و نباید بشود.
8. ابرچالشهای پیش رو با شعار و وعده حل نمیشود. آب، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست، مؤسساتی که به خلق پول مشغولاند و نیازهای جوانان و مانند اینها «واقعیت» را بر هر دولتی تحمیل خواهد کرد. اساسا ساختار بوروکراسی در ایران همه را لیبرال میکند. عباس آخوندی که روزگاری رییس نهاد انقلابی بنیاد مسکن بود همین عباس آخوندی است که هفتۀ قبل رد شد؟ بیژن زنگنه که رییس جهاد سازندگی تهران بود همین وزیر نفت کنونی است؟
خود احمدینژاد را چرا نگوییم؟ دستگاه بوروکراسی در ایران مدیران را در خود هضم میکند و مگر جایی منحل شود وگرنه به نورسیدهها سواری نمیدهد.
T.me/bestdiplomacy
🔦عصر ايران
👈بخش اول
✍مهرداد خدیر
این که نگرانی های کلی تر برای ایران و مشارکت و موارد دیگر مجال طرح دارد یا نه موضوع این نوشته نیست. غرض این است که توضیح داده شود چرا در میان اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نگرانی مانند 84 به چشم نمیخورد و اگر باشد جنس آن متفاوت است؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر نگاهی که به انتخابات پیشرو داشته باشیم در اصل برگزاری آن و انتخاب رییس جمهوری جدید که تا دو ماه دیگر مستقر میشود تغییری ایجاد نمیکند.
با این حال برای برخی این پرسش پدید آمده که چرا اصلاحطلبان و اعتدالگرایان مانند سال 84 نگران نیستند؟ منظور 16 سال قبل است که نامزدهای اعتدالگرا (هاشمی رفسنجانی) و اصولگرای میانه (علی لاریجانی) و نواصولگرا (باقر قالیباف) و اصلاح طلبان (مهدی کروبی و مصطفی معین) همراه با محسن مهرعلیزاده بازی را در مرحلۀ دوم به محمود احمدینژادی واگذار کردند که این بار بر خلاف مرحلۀ نخست، اصولگرایان بر سر او اجماع کردند.
10 تفاوت را میتوان برشمرد:
1. در آن انتخابات اصلاحطلبان خود را شماتت میکردند که چرا پشت سر هاشمی یا کروبی قرار نگرفتند یا چرا هاشمی آمد تا دو قطبی شکل بگیرد یا چرا در مرحلۀ دوم کنار نکشید تا اگر هم باز احمدینژاد پیروز میشد هاشمی به عنوان نفر اول مرحلۀ نخست در یادها میماند.
این بار اما جای سرزنشی باقی نمانده است. سرزنش وقتی بود که میآمدند و شکست میخوردند یا مردم نمیآمدند.
2. سال 84 خاتمی در حالی دولت را تحویل میداد که اوضاع بسامان بود. جریان فروش نفت برقرار بود و نگران بودند پول صندوق ذخیره ارزی صرف پروژه های حساب نشده بشود. اکنون اما نفت چندانی فروش نمیرود و خرج دولت بیش از دخل آن است. یکی از مقامات، همین تازگیها گفت استقراض کردیم اما از مردم و احتمالا اشارۀ او به بورس بود. به عبارت دیگر به خهطد تحریمهای فلج کننده و کاهش فاحش درآمدها و اضافه شدن تبعات کرونا، آهِ چندانی در بساط نیست تا مثل 84 ریخت و پاش شود که اگر بود صرف واردات واکسن کرونا میشد تا واکسیناسیون سرعت بگیرد.
3. برآمدۀ 84 – احمدینژاد - بیش از آن که پوپولیست باشد آنارشیست بود. «هرج و مرج طلب» ترجمۀ دقیقی برای «آنارشیست» نیست. «ضد نهاد» درستتر است و دیدیم نهادها را برمیچید. اکنون اما خطر «آنارشیسم» در کمین نیست. نهایت این است که نهادهایی تقویت میشوند.
4. در همان فاصلۀ مرحلۀ اول و دوم انتخابات در سال 84 سعید مرتضوی زهر خود را ریخت و روزنامۀ اقبال را بست. اکنون اما رسانههای چاپی و کاغذی به حاشیه رفته و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فعالاند و با رسانههای رسمی نیز برخورد تند صورت نمیپذیرد. بنا براین نگرانی از تهدید یا تحدید رسانهها مانند سال 84 وجود ندارد.
5. مهمترین نگرانی در سال 84 وضعیت پروندۀ هستهای بعد از خاتمی بود. چون یک سال قبل توافق سعدآباد انجام شده بود و دوران احمدینژاد و پس از آن نشان داد نگرانی به جا بوده است. اکنون اما برجام، چارچوبها را مشخص کرده و سیاست جمهوری اسلامی خروج از برجام نیست. ترامپ هم رفته و خطر جنگ نزدیک نیست.
6. در سال 84 متولدین دهه 70 و 80 حق رأی نداشتند. اکنون اما متولدین سال 82 هم وارد صحنۀ جامعه شده و مطالبات دیگری دارند. شاید نامزدها ابراز نکنند اما خودشان فرزند و نوه دارند و میدانند داستان چگونه است. بنا براین چنانچه به آنان توجه نشود تنها فاصلهها بیشتر خواهد شد. اعطای آزادیهای اجتماعی از این منظر اجتناب ناپذیر است.
7. در سال 84 بحث بر سر این بود که اگر رادیکالها با میانهها ائتلاف میکردند چه میشد یا چه نمیشد. این بار شورای نگهبان میانهروها را هم حذف کرده و بر این بحث نقطۀ پایان گذاشته است و کسی دیگری را مقصر نمیداند. در حالی که اگر جهانگیری یا لاریجانی حاضر بودند و رأی نمیآوردند بیشک روحانی هم مقصر قلمداد میشد ولو نقش ترامپ هم انکار نمیشد و نباید بشود.
8. ابرچالشهای پیش رو با شعار و وعده حل نمیشود. آب، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست، مؤسساتی که به خلق پول مشغولاند و نیازهای جوانان و مانند اینها «واقعیت» را بر هر دولتی تحمیل خواهد کرد. اساسا ساختار بوروکراسی در ایران همه را لیبرال میکند. عباس آخوندی که روزگاری رییس نهاد انقلابی بنیاد مسکن بود همین عباس آخوندی است که هفتۀ قبل رد شد؟ بیژن زنگنه که رییس جهاد سازندگی تهران بود همین وزیر نفت کنونی است؟
خود احمدینژاد را چرا نگوییم؟ دستگاه بوروکراسی در ایران مدیران را در خود هضم میکند و مگر جایی منحل شود وگرنه به نورسیدهها سواری نمیدهد.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔴چرا اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در 1400 مثل 84 نگران نیستند؟/ 10 تفاوت
🔦عصر ايران
👈بخش دوم و نهایی
✍مهرداد خدیر
به خاطر همین در دهۀ 60 عباس دوزدوزانی مدتی وزارت ارشاد را بست و دکتر عارفی هم دنبال بستن وزارت علوم بود و احمدینژاد سازمان برنامه را منحل کرد.
بوروکراسی به مدیر بوروکرات نیاز دارد و تندروها را آرام می کند. سعید جلیلی هم وزیر خارجه شود چهار سال دیگر همینی نیست که الآن هست و حالا هم آنی نیست که 8 سال قبل بود. بوروکراسی ایرانی مثل تیزاب میماند. با این نگاه هم نگرانی کم میشود.
9. اصلاح طلبان در سال 84 افسوس میخوردند که کارهایی در دست داشتند که نیمه تمام مانده و دولت را ترک میکنند.اما در دولت روحانی مگر کار خاصی دست آنها بود که از دست بدهند؟ غصۀ آموزش و پرورشی را بخورند که دغدغۀ وزیر آن از آغاز تا آخر سال برگزاری امتحان حضوری بوده یا وزارت علوم را که اختیار عزل و نصب رؤسای دانشگاهها را ندارد یا وزارت کشور را که در کف وزیری اصولگراست یا وزارت کار را که مجال تشکیل سندیکاهای کارگری را فراهم نساخت؟ غصۀ چی را بخورند؟! چی را از دست میدهند؟ رسانهها هم که گسترده تر از 84 در اختیار است.
10. مهمتر از همه این که آقای رییسی درقوۀ قضاییه هم میتوانست عرصه را تنگ کند و اگر قرار بر تضییق - در تنگنا قرار دادن - بود نیاز به ریاست جمهوری نبود.
این که نگرانی های کلی تر برای ایران و مشارکت و موارد دیگر مجال طرح دارد یا نه موضوع این نوشته نیست و به عملکردها بستگی دارد. غرض این بود که توضیح داده شود چرا در میان اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نگرانی مانند 84 به چشم نمی خورد و اگر هست جنس آن متفاوت است؟
T.me/bestdiplomacy
🔦عصر ايران
👈بخش دوم و نهایی
✍مهرداد خدیر
به خاطر همین در دهۀ 60 عباس دوزدوزانی مدتی وزارت ارشاد را بست و دکتر عارفی هم دنبال بستن وزارت علوم بود و احمدینژاد سازمان برنامه را منحل کرد.
بوروکراسی به مدیر بوروکرات نیاز دارد و تندروها را آرام می کند. سعید جلیلی هم وزیر خارجه شود چهار سال دیگر همینی نیست که الآن هست و حالا هم آنی نیست که 8 سال قبل بود. بوروکراسی ایرانی مثل تیزاب میماند. با این نگاه هم نگرانی کم میشود.
9. اصلاح طلبان در سال 84 افسوس میخوردند که کارهایی در دست داشتند که نیمه تمام مانده و دولت را ترک میکنند.اما در دولت روحانی مگر کار خاصی دست آنها بود که از دست بدهند؟ غصۀ آموزش و پرورشی را بخورند که دغدغۀ وزیر آن از آغاز تا آخر سال برگزاری امتحان حضوری بوده یا وزارت علوم را که اختیار عزل و نصب رؤسای دانشگاهها را ندارد یا وزارت کشور را که در کف وزیری اصولگراست یا وزارت کار را که مجال تشکیل سندیکاهای کارگری را فراهم نساخت؟ غصۀ چی را بخورند؟! چی را از دست میدهند؟ رسانهها هم که گسترده تر از 84 در اختیار است.
10. مهمتر از همه این که آقای رییسی درقوۀ قضاییه هم میتوانست عرصه را تنگ کند و اگر قرار بر تضییق - در تنگنا قرار دادن - بود نیاز به ریاست جمهوری نبود.
این که نگرانی های کلی تر برای ایران و مشارکت و موارد دیگر مجال طرح دارد یا نه موضوع این نوشته نیست و به عملکردها بستگی دارد. غرض این بود که توضیح داده شود چرا در میان اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نگرانی مانند 84 به چشم نمی خورد و اگر هست جنس آن متفاوت است؟
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
4_5882232147397314587.mp4
3.5 MB
برجام اگر بد بود چرا بیست دقیقه ای تایید کردید!
خودتان بعدا برای مذاکره صف خواهید کشید
برجام اگر نبود آب خوردن هم گیرتون
نمی اومد
چی میگید شما....
عباس عبدی خطاب به پژمانفر نماینده تندرو مجلس
@bestdiplomacy
خودتان بعدا برای مذاکره صف خواهید کشید
برجام اگر نبود آب خوردن هم گیرتون
نمی اومد
چی میگید شما....
عباس عبدی خطاب به پژمانفر نماینده تندرو مجلس
@bestdiplomacy
ده سال از خاموشی عزت ا... سحابی گذشت....
عشق به ایران،نفی خشونت و سلامت اخلاقی از ویژگیهای اصلی عزت ا... سحابی بود...
@bestdiplomacy
عشق به ایران،نفی خشونت و سلامت اخلاقی از ویژگیهای اصلی عزت ا... سحابی بود...
@bestdiplomacy