#بانوی_شیکپوش👗💕
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
#قسمت_922
#رئیـس_کارمندمغرور
از قسمت اول بخونید❤️👇
https://t.me/Banooye_shike/217
سرم پایین گرفتم
که با شنیدن صدای گرم و پر عشق سینا سرم رو بالا اوردم
حق با اون بود
هیچ کارش بازی نبود
همه اش از ته دلش بود
_ افتخار میدید؟؟
دستش جلوم گرفت
بی معطلی دستم توی دستش گذاشتم
همراهش سمت در حرکت کردم
فیلم بردار جلوتر حرکت کرد
اما اینقدر توی حال خودمون بودیم
که حضور هیچ کس واسمون مهم نبود
با نشستن داخل ماشین و تنها شدنمون پر استرس گفتم
_ من دارم از استرس پس میفتم سینا
سمتم چرخید و اخم ریزی کرد
_ چرا عزیزم ؟؟!
یه جوری عزیزمش به دل نشست
که لبخندی روی لبم نقش بست
_ خب...
سکوتم رو که دید خودش گفت
_ چی شده شیرین ؟؟
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
#قسمت_922
#رئیـس_کارمندمغرور
از قسمت اول بخونید❤️👇
https://t.me/Banooye_shike/217
سرم پایین گرفتم
که با شنیدن صدای گرم و پر عشق سینا سرم رو بالا اوردم
حق با اون بود
هیچ کارش بازی نبود
همه اش از ته دلش بود
_ افتخار میدید؟؟
دستش جلوم گرفت
بی معطلی دستم توی دستش گذاشتم
همراهش سمت در حرکت کردم
فیلم بردار جلوتر حرکت کرد
اما اینقدر توی حال خودمون بودیم
که حضور هیچ کس واسمون مهم نبود
با نشستن داخل ماشین و تنها شدنمون پر استرس گفتم
_ من دارم از استرس پس میفتم سینا
سمتم چرخید و اخم ریزی کرد
_ چرا عزیزم ؟؟!
یه جوری عزیزمش به دل نشست
که لبخندی روی لبم نقش بست
_ خب...
سکوتم رو که دید خودش گفت
_ چی شده شیرین ؟؟
Telegram
|بانوی شیــ°•ـک پوش 👗💕|
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
#قسمت_1
#رئیـس_کارمندمغرور
_امروز قراره رئیس جدید شرکت بیاد وای نمیدونی چقدر خوشتیپ لیلی شبیه این بازیگرای خارجیه
با لبخند به حرف های طناز داشتم گوش میدادم که با اشتیاق و لب و لوچه ی آویزون داشت از رئیس جدید شرکت حرف میزد که شرکت رو خریده…
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
#قسمت_1
#رئیـس_کارمندمغرور
_امروز قراره رئیس جدید شرکت بیاد وای نمیدونی چقدر خوشتیپ لیلی شبیه این بازیگرای خارجیه
با لبخند به حرف های طناز داشتم گوش میدادم که با اشتیاق و لب و لوچه ی آویزون داشت از رئیس جدید شرکت حرف میزد که شرکت رو خریده…