.
نمی‌خواهم که شاعر باشم امروز

اسیر قافیه ؛ هر روز و هر روز

گمانم شاعری احساس درد است

که شعری می‌شود این درد جانسوز

✍ #سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
من خسته‌ترین عابر چشمانِ سیاهم
بی‌صبرترین آدمِ زندانیِ عشقم

پُر غصه‌ترین قصه‌ی دیوانِ جنونم
در زمزمه‌ی وصل ؛ چو خاقانی عشقم

از بس که مرا پس‌زده‌ای دل شده از سنگ
از ضربت بی‌مهری تو کانیِ عشقم

از بسترِ تنهاییِ من ، رود گذر کرد
ابر است دلم ؛ گاه که بارانیِ عشقم

دیوارِ تمنا که فرو ریخت ؛ فروریخت!
ویران شده‌ام در خودم و فانیِ عشقم

✍ #سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
چون عسل مانَد به ظرفی روزگار

لذتش را نوش کن در هر بهار

آنکه بر یک جرعه‌اش قانع نشد

غرقه گردد در میان کارزار

✍ #مریم_جوادی_فکجور
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
از رَحِم درد فارغ شدم
در حالیکه بند آدم
به نافم بسته بودند
نمی‌دانم!
این چه صیغه‌ای ست
که هرچه انسان‌تر
زجرِ آن مبالغه‌تر

✍ #سودابه_احمدی
      #بداهه‌

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
برقص ای آفتاب اینجا بهار است

زمستان شانه‌اش در بند یار است

همه دشت و دمن در جوشش و شور

دل آدم به شیرینی دچار است

✍ #مریم_جوادی_فکجور
      #بداهه

🆔️ @FEKEJVA
🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
نسیمِ سکوت
در اتاق جاری بود
فقط هیاهوی نوشتن
فراغتِ
گاه گاه هوا را پر می‌کرد

و فشار تفکر
زاویه‌های حاده‌ی وجود را
به حیرت می‌گشود!

من چه بودم
که ته می‌گرفتم از خلا
و در انزوای تنهایی
سر می‌رفتم از آتشفشان قلم؟!

✍ #سودابه_احمدی
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
عاشقی کردن به رسم عاشقان در کار نیست
عاشقِ مجنون برای لیلی‌اش تب‌دار نیست

آن که خوابیده شبیهِ مرده است و بی‌خبر
جمع ما کافی و او در زمره‌ی آمار نیست 

غرشی مستانه و یالی عظیم و پنجه‌ای مثل تبر
کار شیر است و چنین مجموعه در کفتار نیست

هم مثلث هم مربع ؛ لوزی و هم مستطیل
زاویه دارند و رسمش در نوک پرگار نیست

بارها از عشق گفته شاعر شیرین سخن
"مِعر" گفتن از من و امثال من ، پر بار نیست!

نی لبک خوب است؛ طبل و سنچ شاید خوبتر
قدرت نت‌های اینها یک صدم از تار نیست

✍ #سودابه_احمدی
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
من عاشقت بودم و تو لبریز
مهر و محبت را صفا کردی
نامت به قلبم روشنی می‌داد
تو رشته کوهی را بنا کردی
من درمیان کوچه‌باغ و بوستانها
پرچینی از نی در نوا کردی
تو آسمان قلب من پر نور
خورشید را از جان صفا کردی
در ظلمتم نوری تجلی شد
اندوه را یکباره ، ها کردی
تو آمدی شوری و شیدایی
زنجیر در روحم صدا کردی
من مبتلا در زندگی گشتم
این جانفشانی را بپا کردی
یکبار دیگر منتی بگذار
یک عمر در جان، تو چه‌ها کردی
من مست گشتم در وجودت گل
دروازه‌ی اندیشه وا کردی

✍ #مریم_جوادی_فکجور
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
به رقص عشق می‌رفتی چنان ناز
که رنگین‌طره‌ات دارد صد آواز
صبا روی نگارینت خبر داد؟
که عیش آورده ای در همره ساز؟
نگارین گلشنت سبز و بلند است
قبای عاشقان دارد رخی باز
گل نیلوفری گر خنده سر زد
صدای خنده‌ی سبزت شِکَر ساز
چمن بستی به دشت و کوهساران
به یک رسته سرودی شعر دلناز
نفس‌ها گرم می‌گردد به عطرت
بیا بنشین به بزم، افسانه ای ساز

✍ #مریم_جوادی_فکجور
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🖤 در سوگ استاد بهمنی

اسطوره‌ی مهر و غزل و اهل صفا... تو
در یاد خدا اهل دل و شعر و نوا... تو

غم‌نامه نوشتم به گلایه ز جدایی
از پر زدنت اشک به چشمم که چرا... تو؟

فردا که شود ؛ شاعرِ ما قبله ندارد
در سلسله‌ی شعر فقط قبله‌نما... تو

خودکار به دستم ؛ به ورق خیره نگاهم!
بیمار شده واژه ز دوری‌ت ؛ شفا... تو

چسبیده به دستم ؛ قلمِ یخ زده انگار
با یک نفسِ گرمِ پر از واژه بیا... تو

✍ #سودابه_احمدی
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
سوگوارِ ماهی زلال پرستی‌ام
که در ازدحامِ کلاغان قیل و قال پرست
شناور در شعورِ پاک شعر
از مردابِ متروک
تا برکه‌ی حیات ابدی
به آرامش رسید

✍ #سودابه_احمدی
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
به گرمای وجودت خانه‌ام آباد می‌گردد

مگو خانه که جانم شعله‌های شاد می‌گردد

طلوع مهربانی را به هر صبحی چو آغازی

به هر لحظه جهان آیینه‌ای در باد می‌گردد

✍ #مریم_جوادی_فکجور
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
از معاشقه‌ی رنگ‌ها می‌آیم
از سایه روشن‌های مرطوب
در بسترِ آمیزش خورشید و باران
از بی‌قراریِ تجسمِ یک روز ابری
در چشم آسمان!
از کرشمه‌ی تانگوی نور
در خیابانی
که خیالِ پاییز را پهن کرده است.

✍ #سودابه_احمدی
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99