.
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
دریک باورداشت نژاده ی آیینی که پهلوبه هزاره های اوستایی می زند. در پنج روز آخر سال (پنجه ی وه) که روزگار فرود آمدن فروهرهای درگذشتگان است، وبا آیین های نوروزی در آمیخته شده است. مردم #قوچان تا چند دهه ی پیش؛ هم چون نیاکانشان شب هنگام سینی بزرگی (به گویش #قوچانی؛ مجمه) را پراز خوردنی های گوناگون کرده، و همراه چراغ یا فانوسی روشن در پشت بام منزل خویش می نهادند، تا ارواح درگذشتگان شأن راه خویش را درتاریکی گم نکنند. در بعضی از روستاها به جای چراغ برپشت بام آتش می افروختند، ودر انتظار میهمان های آسمانی بودند. به قول یکی از معمرین #قوچانی؛ گویی که تمام دشت غرق درآتش بود ،و شکوهی بی مانند و رویایی رادر برابر دیدگان مشتاق به نمایش می گذاشت. در عصر آخر سال بر سر مزارها گل و یا سبزه ی نوروزی و شیرینی می نهند، و شمع یا فانوسی روشن می کنند، وبافرا رسیدن شب که در #خراسان به «شب علفه» معروف است، با برپایی مجلس قرآن خوانی و دادن شام روح درگذشتگان را خشنود می سازند. این آیین های بس کهن به راستی یادمانی از اندیشه های بلند اوستایی است که ده شب پیاپی فروهرها برای بازدید و یاری بازماندگان خویش به سراغ آنان می آیند: « فروهرهای مقدس و نیک و توانای پاکان را می شناسیم که در هنگام همسپتمدم از آرامگاه های خویش پرواز نموده ودر مدت ده شب پی در پی این جا به سر می برند.» پاره ای دیگر ازاین آیین را شب های برات (چراغ برات) باز می یابیم که در سه روز پیاپی درماه شعبان بر سر مزارها می روند، و مزار درگذشته ی خویش را با فرش های سنتی #قوچان و گلدان های پرگل و چراغ یا فانوس فروزان می آرایند، و با انواع شیرینی و نان های سنتی #قوچان، میوه های گوناگون، خرما وشربت از بازدیدکنندگان پذیرایی (و به قول #قوچانی ها؛ برای مردگانشان خیر و خیرات) می کنند، عصری که شبانگاهش مصادف با تولد امام زمان است!! هنوز هم در بسیاری از سفره های هفت سین #قوچانی؛ شمعدان و یا چراغی روشن به فرخندگی و حرمت نور و آتش خودنمایی می کند، و باورمندند که این آتش (روشنایی) از تقدسی ویژه بر خوردار است. و در سال نو برای اهل خانه؛ عشق وشادی، شورو گرمی، برکت و فراوانی و آرامش به همراه خواهد آورد. در بعضی از آیین ها و مراسمی که با رنگ و روی شیعی به حیات خویش ادامه داده اند. آتش (نور) از جایگاهی بارز و محوری برخوردار است. در سفره های آیینی که بانوان با نام های (سفره ی حضرت رقیه، سفره ی حضرت ابوالفضل، سفره ی حضرت زهرا یا آماج و کماج برگزار می کنند. از آغاز تا پایان مراسم چراغی روشن در سر سفره خودنمایی می کند. در گذشته ها چراغ پی سوز و اکنون فانوس و گرد سوز و به ویژه افروختن شمع جایگاهی ویژه دارند. روشن کردن چراغ و یاشمع اول (همراه با الک کردن آرد) با خواندن دعا و ذکر صلوات همراه است. آتش همه ی شمع هایی که در طول مراسم ( به ویژه سفره ی حضرت رقیه) افروخته می شود، از آتش شمع اول است. مراد ازاین شمع افروزی ها برای برآورده شدن حاجت هاست. آیا این روش الزام آور و مقیدانه در روشن کردن شمع ها از آتش نخست که جنبه ی تقدس و روحانی دارد، بازمانده ای کم رنگ از نقش آتش بهرام (آتش آسمانی) را در ذهن پژوهش گر تداعی نمی کند، که در سنت کهن ایرانی؛ سایر آتش های آیینی از آتش بهرام برپا و فروزان می شود؟ دریک باور آیینی و برکت بخش دیگر؛ نقش آتش و چراغ را به روشنی می توان بازیافت. هنگام تهیه و پخت سمنو؛ در آغاز آتش زیر دیگ را با ذکر صلوات و به نیت عنایت حضرت زهرا ( س ) روشن می کردند. و در اواخر کار که به نیمه های شب می انجامید، روی دیگ را با پارچه ای سفید می پوشاندند، و چراغی روشن را درکنار دیگ می نهادند تا حضرت فاطمه با زدن پنجه ی مبارکش سمنو را شیرین کند.
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
.
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
دریک باورداشت نژاده ی آیینی که پهلوبه هزاره های اوستایی می زند. در پنج روز آخر سال (پنجه ی وه) که روزگار فرود آمدن فروهرهای درگذشتگان است، وبا آیین های نوروزی در آمیخته شده است. مردم #قوچان تا چند دهه ی پیش؛ هم چون نیاکانشان شب هنگام سینی بزرگی (به گویش #قوچانی؛ مجمه) را پراز خوردنی های گوناگون کرده، و همراه چراغ یا فانوسی روشن در پشت بام منزل خویش می نهادند، تا ارواح درگذشتگان شأن راه خویش را درتاریکی گم نکنند. در بعضی از روستاها به جای چراغ برپشت بام آتش می افروختند، ودر انتظار میهمان های آسمانی بودند. به قول یکی از معمرین #قوچانی؛ گویی که تمام دشت غرق درآتش بود ،و شکوهی بی مانند و رویایی رادر برابر دیدگان مشتاق به نمایش می گذاشت. در عصر آخر سال بر سر مزارها گل و یا سبزه ی نوروزی و شیرینی می نهند، و شمع یا فانوسی روشن می کنند، وبافرا رسیدن شب که در #خراسان به «شب علفه» معروف است، با برپایی مجلس قرآن خوانی و دادن شام روح درگذشتگان را خشنود می سازند. این آیین های بس کهن به راستی یادمانی از اندیشه های بلند اوستایی است که ده شب پیاپی فروهرها برای بازدید و یاری بازماندگان خویش به سراغ آنان می آیند: « فروهرهای مقدس و نیک و توانای پاکان را می شناسیم که در هنگام همسپتمدم از آرامگاه های خویش پرواز نموده ودر مدت ده شب پی در پی این جا به سر می برند.» پاره ای دیگر ازاین آیین را شب های برات (چراغ برات) باز می یابیم که در سه روز پیاپی درماه شعبان بر سر مزارها می روند، و مزار درگذشته ی خویش را با فرش های سنتی #قوچان و گلدان های پرگل و چراغ یا فانوس فروزان می آرایند، و با انواع شیرینی و نان های سنتی #قوچان، میوه های گوناگون، خرما وشربت از بازدیدکنندگان پذیرایی (و به قول #قوچانی ها؛ برای مردگانشان خیر و خیرات) می کنند، عصری که شبانگاهش مصادف با تولد امام زمان است!! هنوز هم در بسیاری از سفره های هفت سین #قوچانی؛ شمعدان و یا چراغی روشن به فرخندگی و حرمت نور و آتش خودنمایی می کند، و باورمندند که این آتش (روشنایی) از تقدسی ویژه بر خوردار است. و در سال نو برای اهل خانه؛ عشق وشادی، شورو گرمی، برکت و فراوانی و آرامش به همراه خواهد آورد. در بعضی از آیین ها و مراسمی که با رنگ و روی شیعی به حیات خویش ادامه داده اند. آتش (نور) از جایگاهی بارز و محوری برخوردار است. در سفره های آیینی که بانوان با نام های (سفره ی حضرت رقیه، سفره ی حضرت ابوالفضل، سفره ی حضرت زهرا یا آماج و کماج برگزار می کنند. از آغاز تا پایان مراسم چراغی روشن در سر سفره خودنمایی می کند. در گذشته ها چراغ پی سوز و اکنون فانوس و گرد سوز و به ویژه افروختن شمع جایگاهی ویژه دارند. روشن کردن چراغ و یاشمع اول (همراه با الک کردن آرد) با خواندن دعا و ذکر صلوات همراه است. آتش همه ی شمع هایی که در طول مراسم ( به ویژه سفره ی حضرت رقیه) افروخته می شود، از آتش شمع اول است. مراد ازاین شمع افروزی ها برای برآورده شدن حاجت هاست. آیا این روش الزام آور و مقیدانه در روشن کردن شمع ها از آتش نخست که جنبه ی تقدس و روحانی دارد، بازمانده ای کم رنگ از نقش آتش بهرام (آتش آسمانی) را در ذهن پژوهش گر تداعی نمی کند، که در سنت کهن ایرانی؛ سایر آتش های آیینی از آتش بهرام برپا و فروزان می شود؟ دریک باور آیینی و برکت بخش دیگر؛ نقش آتش و چراغ را به روشنی می توان بازیافت. هنگام تهیه و پخت سمنو؛ در آغاز آتش زیر دیگ را با ذکر صلوات و به نیت عنایت حضرت زهرا ( س ) روشن می کردند. و در اواخر کار که به نیمه های شب می انجامید، روی دیگ را با پارچه ای سفید می پوشاندند، و چراغی روشن را درکنار دیگ می نهادند تا حضرت فاطمه با زدن پنجه ی مبارکش سمنو را شیرین کند.
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
.
🔴 #دکتر_لیلی_افشار استاد برجسته #گیتار چشم از جهان فروبست
بانو لیلی افشار از نوازندگان برجسته گیتار کلاسیک در جهان، به سال ۱۳۳۸ در تهران چشم به جهان گشود و از کودکی دوستدار گیتار بود.
در آمریکا تحصیل کرد و نخستین زنی شد که دکترای گیتار کلاسیک گرفت.
او همچنین استاد موسیقی در دانشگاه ممفیس آمریکا بود.
در اینستاگرام ایشان نوشته شده: با نهایت تأسف و تألم درگذشت استاد گرامی و عزیزمان، لیلی افشار را اعلام میداریم. مراسم تشییع پیکر ایشان روز چهارشنبه سوم آبان ماه ۱۴۰۲ در زادگاهشان تنکابن برگزار خواهد شد.
#نکته: دو ویدئوی پیوستی را #قوچانی_ها حتما تا آخر ببینند
هر نکتهای را که دربارهی قوچان متوجه شدند میتوانند به ID: @M_Moeinfar35 تلگرام و یا دایرکت اینستاگرام کامنت کنید تا منتشر کنم.
https://www.instagram.com/lilyafshar.official
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
🔴 #دکتر_لیلی_افشار استاد برجسته #گیتار چشم از جهان فروبست
بانو لیلی افشار از نوازندگان برجسته گیتار کلاسیک در جهان، به سال ۱۳۳۸ در تهران چشم به جهان گشود و از کودکی دوستدار گیتار بود.
در آمریکا تحصیل کرد و نخستین زنی شد که دکترای گیتار کلاسیک گرفت.
او همچنین استاد موسیقی در دانشگاه ممفیس آمریکا بود.
در اینستاگرام ایشان نوشته شده: با نهایت تأسف و تألم درگذشت استاد گرامی و عزیزمان، لیلی افشار را اعلام میداریم. مراسم تشییع پیکر ایشان روز چهارشنبه سوم آبان ماه ۱۴۰۲ در زادگاهشان تنکابن برگزار خواهد شد.
#نکته: دو ویدئوی پیوستی را #قوچانی_ها حتما تا آخر ببینند
هر نکتهای را که دربارهی قوچان متوجه شدند میتوانند به ID: @M_Moeinfar35 تلگرام و یا دایرکت اینستاگرام کامنت کنید تا منتشر کنم.
https://www.instagram.com/lilyafshar.official
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
.
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
دریک باورداشت نژاده ی آیینی که پهلوبه هزاره های اوستایی می زند. در پنج روز آخر سال (پنجه ی وه) که روزگار فرود آمدن فروهرهای درگذشتگان است، وبا آیین های نوروزی در آمیخته شده است. مردم #قوچان تا چند دهه ی پیش؛ هم چون نیاکانشان شب هنگام سینی بزرگی (به گویش #قوچانی؛ مجمه) را پراز خوردنی های گوناگون کرده، و همراه چراغ یا فانوسی روشن در پشت بام منزل خویش می نهادند، تا ارواح درگذشتگان شأن راه خویش را درتاریکی گم نکنند. در بعضی از روستاها به جای چراغ برپشت بام آتش می افروختند، ودر انتظار میهمان های آسمانی بودند. به قول یکی از معمرین #قوچانی؛ گویی که تمام دشت غرق درآتش بود ،و شکوهی بی مانند و رویایی رادر برابر دیدگان مشتاق به نمایش می گذاشت. در عصر آخر سال بر سر مزارها گل و یا سبزه ی نوروزی و شیرینی می نهند، و شمع یا فانوسی روشن می کنند، وبافرا رسیدن شب که در #خراسان به «شب علفه» معروف است، با برپایی مجلس قرآن خوانی و دادن شام روح درگذشتگان را خشنود می سازند. این آیین های بس کهن به راستی یادمانی از اندیشه های بلند اوستایی است که ده شب پیاپی فروهرها برای بازدید و یاری بازماندگان خویش به سراغ آنان می آیند: « فروهرهای مقدس و نیک و توانای پاکان را می شناسیم که در هنگام همسپتمدم از آرامگاه های خویش پرواز نموده ودر مدت ده شب پی در پی این جا به سر می برند.» پاره ای دیگر ازاین آیین را شب های برات (چراغ برات) باز می یابیم که در سه روز پیاپی درماه شعبان بر سر مزارها می روند، و مزار درگذشته ی خویش را با فرش های سنتی #قوچان و گلدان های پرگل و چراغ یا فانوس فروزان می آرایند، و با انواع شیرینی و نان های سنتی #قوچان، میوه های گوناگون، خرما وشربت از بازدیدکنندگان پذیرایی (و به قول #قوچانی ها؛ برای مردگانشان خیر و خیرات) می کنند، عصری که شبانگاهش مصادف با تولد امام زمان است!! هنوز هم در بسیاری از سفره های هفت سین #قوچانی؛ شمعدان و یا چراغی روشن به فرخندگی و حرمت نور و آتش خودنمایی می کند، و باورمندند که این آتش (روشنایی) از تقدسی ویژه بر خوردار است. و در سال نو برای اهل خانه؛ عشق وشادی، شورو گرمی، برکت و فراوانی و آرامش به همراه خواهد آورد. در بعضی از آیین ها و مراسمی که با رنگ و روی شیعی به حیات خویش ادامه داده اند. آتش (نور) از جایگاهی بارز و محوری برخوردار است. در سفره های آیینی که بانوان با نام های (سفره ی حضرت رقیه، سفره ی حضرت ابوالفضل، سفره ی حضرت زهرا یا آماج و کماج برگزار می کنند. از آغاز تا پایان مراسم چراغی روشن در سر سفره خودنمایی می کند. در گذشته ها چراغ پی سوز و اکنون فانوس و گرد سوز و به ویژه افروختن شمع جایگاهی ویژه دارند. روشن کردن چراغ و یاشمع اول (همراه با الک کردن آرد) با خواندن دعا و ذکر صلوات همراه است. آتش همه ی شمع هایی که در طول مراسم ( به ویژه سفره ی حضرت رقیه) افروخته می شود، از آتش شمع اول است. مراد ازاین شمع افروزی ها برای برآورده شدن حاجت هاست. آیا این روش الزام آور و مقیدانه در روشن کردن شمع ها از آتش نخست که جنبه ی تقدس و روحانی دارد، بازمانده ای کم رنگ از نقش آتش بهرام (آتش آسمانی) را در ذهن پژوهش گر تداعی نمی کند، که در سنت کهن ایرانی؛ سایر آتش های آیینی از آتش بهرام برپا و فروزان می شود؟ دریک باور آیینی و برکت بخش دیگر؛ نقش آتش و چراغ را به روشنی می توان بازیافت. هنگام تهیه و پخت سمنو؛ در آغاز آتش زیر دیگ را با ذکر صلوات و به نیت عنایت حضرت زهرا ( س ) روشن می کردند. و در اواخر کار که به نیمه های شب می انجامید، روی دیگ را با پارچه ای سفید می پوشاندند، و چراغی روشن را درکنار دیگ می نهادند تا حضرت فاطمه با زدن پنجه ی مبارکش سمنو را شیرین کند.
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35