.
در سوگ دکتر #علی_رضاقلی نویسنده جامعه نخبه کشی
پروفسور #سیدحسن_امین
دوست اندیشمند هم دانشکده ای من علی رضاقلی که دیروز در هشتم فروردین ۱۴۰۱ از دنیا رفت، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، یک سال پایین تر از من بود. من ورودی ۱۳۴۵ بودم و او ورودی ۱۳۴۶.
من حقوق قضایی می خواندم و او علوم سیاسی. من در ۱۳۴۹ فارغالتحصیل شدم و او در ۱۳۵۰. یعنی که ما دو نفر، سه سال تحصیلی را زیر یک سقف در فضای یک دانشکده، با استادان و دوستان مشترک گذراندیم.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
در سوگ دکتر #علی_رضاقلی نویسنده جامعه نخبه کشی
پروفسور #سیدحسن_امین
دوست اندیشمند هم دانشکده ای من علی رضاقلی که دیروز در هشتم فروردین ۱۴۰۱ از دنیا رفت، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، یک سال پایین تر از من بود. من ورودی ۱۳۴۵ بودم و او ورودی ۱۳۴۶.
من حقوق قضایی می خواندم و او علوم سیاسی. من در ۱۳۴۹ فارغالتحصیل شدم و او در ۱۳۵۰. یعنی که ما دو نفر، سه سال تحصیلی را زیر یک سقف در فضای یک دانشکده، با استادان و دوستان مشترک گذراندیم.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. در سوگ دکتر #علی_رضاقلی نویسنده جامعه نخبه کشی پروفسور #سیدحسن_امین دوست اندیشمند هم دانشکده ای من علی رضاقلی که دیروز در هشتم فروردین ۱۴۰۱ از دنیا رفت، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، یک سال پایین تر از من بود. من ورودی ۱۳۴۵ بودم و او ورودی ۱۳۴۶. من حقوق…
.
در سوگ دکتر #علی_رضاقلی نویسنده جامعه نخبه کشی
پروفسور #سیدحسن_امین
دوست اندیشمند هم دانشکده ای من علی رضاقلی که دیروز در هشتم فروردین ۱۴۰۱ از دنیا رفت، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، یک سال پایین تر از من بود. من ورودی ۱۳۴۵ بودم و او ورودی ۱۳۴۶.
من حقوق قضایی می خواندم و او علوم سیاسی. من در ۱۳۴۹ فارغالتحصیل شدم و او در ۱۳۵۰. یعنی که ما دو نفر، سه سال تحصیلی را زیر یک سقف در فضای یک دانشکده، با استادان و دوستان مشترک گذراندیم.
سال های سال یکدیگر را در سفر و حضر دنبال می کردیم. من یک سال زودتر از او به سربازی رفتم. به همین ترتیب بعد، من زودتر از او برای گرفتن دکتری به انگلیس رفتم و انقلاب ۱۳۵۷ که در گرفت، دکتری ام را تمام کرده بودم، اما او بعد از من یعنی در سال ۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.
من رضاقلی را در بحبوحه انقلاب در پاریس همزمان با حضور آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو دیدم. خاطرات آن سال و مشهودات و مسموعاتم در آن سال از جمله حضور حسن روحانی که در آن تاریخ خود را به نام مستعار حسنی (نه نام شناسنامه ای اش فریدون و نه نام منبری اش روحانی) می خواند، در خاطراتم نوشته ام. رضا قلی مانند بسیاری دیگر از هم نسلان مبارز و آرمان گرایش تحصیلاتش را در سوربن ناتمام رها کرد و در شمار مبارزان انقلاب اسلامی به ایران بازگشت.
کاری که علی اکبر داور در پی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ کرد که از سویس بازگشت و پس از کودتا اول رییس کل معارف و با برآمدن رضاشاه وزیر عدلیه و وزیر مالیه شد و بعد که رضا شاه بر او غضب کرد، از ترس آن که به سرنوشت تیمورتاش گرفتار نشود، خودکشی کرد. او که از بنیانگذاران ایران نوین بود. خیلی دیر دانست که اولا دیکتاتور نمیتواند، صالح و مصلح باشد و ثانیا، کارگزار و وزیر و وکیل صالح نمی تواند در محیط استبدادی منشأ اصلاحات و تامین عدالت اجتماعی و فرهنگی شود.
رضاقلی هم همچون حسن حبیبی، صادق قطب زاده و ابوالحسن بنی صدر و صدها دانشجوی دکتری دیگر تحصیلات دکتری اش را ناتمام گذاشت و به ایران آمد، در سال های اول انقلاب ایران پای کار بود، از جمهوری اسلامی شغل گرفت، صاحب منصب و مدیر بود ، تا این که بعد سرخورده شد و کناره گرفت.
رضاقلی با این تجارب فردی و جمعی، به منظور تحلیل دلایل استبدادزدگی ایران و موانع توسعه و چرایی حذف نخبگان، کتاب ارزشمند جامعه نخبه کشی را نوشت، کتابی تفکر برانگیز که نام او را در عداد اندیشمندان رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی از جمله تاریخ سیاسی و جامعه شناسی تثبیت کرد. رضاقلی در این کتاب از سه شخصیت بزرگ اصلاح طلب و ترقی خواه نمونه می آورد که چرا و چگونه ناکام ماندند و کشته یا زجر کش شدند: قایم مقام. امیرکبیر و مصدق. او در این مطالعه نشان داد که جامعه ایرانی نخبه کش و مستبد پرور است.
درگذشت این دوست متفکر و فرهنگ شناس را به خانواده او و دوستان و هم دانشکده ای ها و همه ایران دوستان، تسلیت می گویم.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
در سوگ دکتر #علی_رضاقلی نویسنده جامعه نخبه کشی
پروفسور #سیدحسن_امین
دوست اندیشمند هم دانشکده ای من علی رضاقلی که دیروز در هشتم فروردین ۱۴۰۱ از دنیا رفت، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، یک سال پایین تر از من بود. من ورودی ۱۳۴۵ بودم و او ورودی ۱۳۴۶.
من حقوق قضایی می خواندم و او علوم سیاسی. من در ۱۳۴۹ فارغالتحصیل شدم و او در ۱۳۵۰. یعنی که ما دو نفر، سه سال تحصیلی را زیر یک سقف در فضای یک دانشکده، با استادان و دوستان مشترک گذراندیم.
سال های سال یکدیگر را در سفر و حضر دنبال می کردیم. من یک سال زودتر از او به سربازی رفتم. به همین ترتیب بعد، من زودتر از او برای گرفتن دکتری به انگلیس رفتم و انقلاب ۱۳۵۷ که در گرفت، دکتری ام را تمام کرده بودم، اما او بعد از من یعنی در سال ۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.
من رضاقلی را در بحبوحه انقلاب در پاریس همزمان با حضور آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو دیدم. خاطرات آن سال و مشهودات و مسموعاتم در آن سال از جمله حضور حسن روحانی که در آن تاریخ خود را به نام مستعار حسنی (نه نام شناسنامه ای اش فریدون و نه نام منبری اش روحانی) می خواند، در خاطراتم نوشته ام. رضا قلی مانند بسیاری دیگر از هم نسلان مبارز و آرمان گرایش تحصیلاتش را در سوربن ناتمام رها کرد و در شمار مبارزان انقلاب اسلامی به ایران بازگشت.
کاری که علی اکبر داور در پی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ کرد که از سویس بازگشت و پس از کودتا اول رییس کل معارف و با برآمدن رضاشاه وزیر عدلیه و وزیر مالیه شد و بعد که رضا شاه بر او غضب کرد، از ترس آن که به سرنوشت تیمورتاش گرفتار نشود، خودکشی کرد. او که از بنیانگذاران ایران نوین بود. خیلی دیر دانست که اولا دیکتاتور نمیتواند، صالح و مصلح باشد و ثانیا، کارگزار و وزیر و وکیل صالح نمی تواند در محیط استبدادی منشأ اصلاحات و تامین عدالت اجتماعی و فرهنگی شود.
رضاقلی هم همچون حسن حبیبی، صادق قطب زاده و ابوالحسن بنی صدر و صدها دانشجوی دکتری دیگر تحصیلات دکتری اش را ناتمام گذاشت و به ایران آمد، در سال های اول انقلاب ایران پای کار بود، از جمهوری اسلامی شغل گرفت، صاحب منصب و مدیر بود ، تا این که بعد سرخورده شد و کناره گرفت.
رضاقلی با این تجارب فردی و جمعی، به منظور تحلیل دلایل استبدادزدگی ایران و موانع توسعه و چرایی حذف نخبگان، کتاب ارزشمند جامعه نخبه کشی را نوشت، کتابی تفکر برانگیز که نام او را در عداد اندیشمندان رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی از جمله تاریخ سیاسی و جامعه شناسی تثبیت کرد. رضاقلی در این کتاب از سه شخصیت بزرگ اصلاح طلب و ترقی خواه نمونه می آورد که چرا و چگونه ناکام ماندند و کشته یا زجر کش شدند: قایم مقام. امیرکبیر و مصدق. او در این مطالعه نشان داد که جامعه ایرانی نخبه کش و مستبد پرور است.
درگذشت این دوست متفکر و فرهنگ شناس را به خانواده او و دوستان و هم دانشکده ای ها و همه ایران دوستان، تسلیت می گویم.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
.
🖤◾️#پیام_تسلیت_پروفسور_سیدحسن_امین
#به_مناسبت_درگذشت_همسر_استاد_خط_و_ادب_سیدحسن_میرخانی
با دریغ و افسوس درگذشت بانوی بزرگوار همسر سراج الکتاب ایران، استاد خوشنویسی، ادب و اخلاق شادروان سیدحسن میرخانی را به خاندان شریف میرخانی بویژه فرزند برومند سعادتمند ایشان جناب دکتر محمدعلی میرخانی و جامعه خوشنویسان کشور تسلیت می گویم. خاک بر او خوش باد و روح پاکش با همسر بزرگوارش محشور باد.
#سیدحسن_امین
هفتم امرداد ۱۴۰۱
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
🖤◾️#پیام_تسلیت_پروفسور_سیدحسن_امین
#به_مناسبت_درگذشت_همسر_استاد_خط_و_ادب_سیدحسن_میرخانی
با دریغ و افسوس درگذشت بانوی بزرگوار همسر سراج الکتاب ایران، استاد خوشنویسی، ادب و اخلاق شادروان سیدحسن میرخانی را به خاندان شریف میرخانی بویژه فرزند برومند سعادتمند ایشان جناب دکتر محمدعلی میرخانی و جامعه خوشنویسان کشور تسلیت می گویم. خاک بر او خوش باد و روح پاکش با همسر بزرگوارش محشور باد.
#سیدحسن_امین
هفتم امرداد ۱۴۰۱
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM