با کسی دوست شو که #کتاب بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.
دوستی که در سوگ گُل ممدِ #کلیدر گریسته باشد و
در خیالش با مارال به خواب رفته باشد.
کسی که همسایه های #احمد محمود را بخواهد که بخواند.
دوستی که جای خالی سلوچ
،ِ کافه پیانو ، عزاداران بَیَل را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
بامدادِ خمار و شوهر آهو خانم،ِ بوف کور #صادق هدایت، شازده احتجابِ #گلشیری را بخواند و سمفونی مردگانِ #معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که تنگسیر، #صادق چوبک و چشم هایش #بزرگ علوی و در درازنای شبِ #میرصادقی وسووشون #سیمین #دانشور را نظاره کند.
مدیر مدرسه اش #جلال آل احمد باشد و داستان یک شهر را از زبان #احمد محمود شنیده و در کافه نادری رضا قیصریه به ملکوت #بهرام صادقی برسد.
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابان ها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های #خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ #خسرو همراه با #لیلی و #مجنون به جشن #شیرین و #فرهادِ #نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ #سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی بزرگ را بخواند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آرزم باد
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون #سماع کرده باشد.
فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد آی آدم های #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.
کسی که #آرش کمانگیرِ #سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با #مشیری باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی #کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ #ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با یاد ایام،یادی از نوایِ #شجریان کند و ماهور شجریان با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که الهه نازِ #بنان و گلنار و زهره #داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، بانگ نی #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با صد سال تنهایی #مارکز پُر
کند و با بیگانه #آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با #آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران #کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.
فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، #تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای دوزخیان روی زمین.
فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط #کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.....
بوی
خوشِ
کتاب..
محمود ثابت نیا
telegram.me/baghekhabushan
دوستی که در سوگ گُل ممدِ #کلیدر گریسته باشد و
در خیالش با مارال به خواب رفته باشد.
کسی که همسایه های #احمد محمود را بخواهد که بخواند.
دوستی که جای خالی سلوچ
،ِ کافه پیانو ، عزاداران بَیَل را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
بامدادِ خمار و شوهر آهو خانم،ِ بوف کور #صادق هدایت، شازده احتجابِ #گلشیری را بخواند و سمفونی مردگانِ #معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که تنگسیر، #صادق چوبک و چشم هایش #بزرگ علوی و در درازنای شبِ #میرصادقی وسووشون #سیمین #دانشور را نظاره کند.
مدیر مدرسه اش #جلال آل احمد باشد و داستان یک شهر را از زبان #احمد محمود شنیده و در کافه نادری رضا قیصریه به ملکوت #بهرام صادقی برسد.
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابان ها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های #خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ #خسرو همراه با #لیلی و #مجنون به جشن #شیرین و #فرهادِ #نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ #سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی بزرگ را بخواند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آرزم باد
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون #سماع کرده باشد.
فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد آی آدم های #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.
کسی که #آرش کمانگیرِ #سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با #مشیری باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی #کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ #ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با یاد ایام،یادی از نوایِ #شجریان کند و ماهور شجریان با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که الهه نازِ #بنان و گلنار و زهره #داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، بانگ نی #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با صد سال تنهایی #مارکز پُر
کند و با بیگانه #آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با #آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران #کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.
فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، #تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای دوزخیان روی زمین.
فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط #کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.....
بوی
خوشِ
کتاب..
محمود ثابت نیا
telegram.me/baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
.
✅«من معلّم هستم»
دردِ فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مالِ من است...
.
سیامین و آخرین سال خدمتم، در نیمه دوم ارديبهشت ماه 1391 بود که سومین نمایشگاه تابلو فرشهای نفیس را در قوچان با نام عاشقانههای گره برگزار میکردم.
این نمایشگاه ده روز بطول انجامید. در واپسین روزهای برگزاری نمایشگاه بودم که خبر آمد که دکتر يزداني، قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور بين الملل مدارس خارج از کشور دولت احمدی نژاد قرار است از نمایشگاه ما بازدیدی به عمل آورد.
بعد از بازدید معاون وزیر آقای یزدانی از نمایشگاه با کمال اشتها و ذوق زده از بنده خواست که تابلوهای این نمایشگاه را به مدت یک هفته الی ده روز در دبی به اجرا بگذارم.
بعد از تقاضای ایشان و طرح موضوع، نوبت خواست بنده بود، و آن اینکه آثار موجود حاصل زحمات یک ساله هنرجویان من است. بنابراین هر یک از آثار برای آن نمایشگاه مستلزم آن است که خالق هر یک از آثار نیز در کنار آن اثر و در طول برگزاری نمایشگاه حضور داشته باشند...
.
گفتوگوی بنده و معاون وزیر ادامه داشت، از من اصرار و از ایشان انکار که: بالاخره اگر شما به عنوان معلم و استاد این هنرجویان نبودی هیچ اتفاقی نمیافتاد! ایشان معتقد بود، که نمایشگاه حاصل تجربه و تلاش بنده است نه هنرجو، از طرفی بنده را به عنوان دبیر پیشکسوت و زبده می دانست و میگفت: شما با آموزش اصولی و توام با جاذبههای آموزشی توانستهای چنین شور و نشاطی تحسین آمیز برای هنرجویان بوجود بیاوری و این آثار را تولید کنی...
و من در جواب معاون محترم عرض کردم: از نظر من اگر هنرجویانم نبودند، آثاری نیز به وجود نمیآمد. منِ معلم نیز ارزشی برای وزارتخانه نداشتم و به تبع آن حقوقی نیز دریافت نمیکردم.
بنابراین می باید هنرجویانم در کنار من و آثار نمایشگاهی حضور داشته باشند؛ چرا که دانشآموزان و هنرجویان ولی نعمتان ما معلمها هستند...
.
تا اینکه بالاخره ایشان متقاعد شدند و پذیرفتند که 40 تابلو همراه با 40 نفر از هنرجویان به عنوان خالق آثار بعلاوه 10 نفر از عوامل اجرایی و امنیتی برای مدت ده روز برای عزیمت و ایجاد نمایشگاه در دبی آماده شوند...
.
خلاصه مطلب آنکه حاسدان و نابخردان اجازه ندادند تا اتفاق شایستهای برای عزیزان و هنرجویان خوبم عملی گردد...
.
به عنوان یک معلم در سالهای در کنار هم بودن با هنرجویانم همیشه خاطره انگیز بوده...
با بودن آنها، من هم بودهام...
به اعتقاد بنده هیچ معلمی بدون دانش آموز و هنرجو دیده نخواهد شد...
.
پ. ن: اردوی نیشابور در کنار آرامگاه خیام، شیخ عطار، کمال الملک و ساعاتی خوش با عزیزانم...
.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
.
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#شعر
#شاعر
#شیخ_عطار
#خیام
#کمال_الملک
#محمد_غفاری
#فرهنگ
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
✅«من معلّم هستم»
دردِ فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مالِ من است...
.
سیامین و آخرین سال خدمتم، در نیمه دوم ارديبهشت ماه 1391 بود که سومین نمایشگاه تابلو فرشهای نفیس را در قوچان با نام عاشقانههای گره برگزار میکردم.
این نمایشگاه ده روز بطول انجامید. در واپسین روزهای برگزاری نمایشگاه بودم که خبر آمد که دکتر يزداني، قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور بين الملل مدارس خارج از کشور دولت احمدی نژاد قرار است از نمایشگاه ما بازدیدی به عمل آورد.
بعد از بازدید معاون وزیر آقای یزدانی از نمایشگاه با کمال اشتها و ذوق زده از بنده خواست که تابلوهای این نمایشگاه را به مدت یک هفته الی ده روز در دبی به اجرا بگذارم.
بعد از تقاضای ایشان و طرح موضوع، نوبت خواست بنده بود، و آن اینکه آثار موجود حاصل زحمات یک ساله هنرجویان من است. بنابراین هر یک از آثار برای آن نمایشگاه مستلزم آن است که خالق هر یک از آثار نیز در کنار آن اثر و در طول برگزاری نمایشگاه حضور داشته باشند...
.
گفتوگوی بنده و معاون وزیر ادامه داشت، از من اصرار و از ایشان انکار که: بالاخره اگر شما به عنوان معلم و استاد این هنرجویان نبودی هیچ اتفاقی نمیافتاد! ایشان معتقد بود، که نمایشگاه حاصل تجربه و تلاش بنده است نه هنرجو، از طرفی بنده را به عنوان دبیر پیشکسوت و زبده می دانست و میگفت: شما با آموزش اصولی و توام با جاذبههای آموزشی توانستهای چنین شور و نشاطی تحسین آمیز برای هنرجویان بوجود بیاوری و این آثار را تولید کنی...
و من در جواب معاون محترم عرض کردم: از نظر من اگر هنرجویانم نبودند، آثاری نیز به وجود نمیآمد. منِ معلم نیز ارزشی برای وزارتخانه نداشتم و به تبع آن حقوقی نیز دریافت نمیکردم.
بنابراین می باید هنرجویانم در کنار من و آثار نمایشگاهی حضور داشته باشند؛ چرا که دانشآموزان و هنرجویان ولی نعمتان ما معلمها هستند...
.
تا اینکه بالاخره ایشان متقاعد شدند و پذیرفتند که 40 تابلو همراه با 40 نفر از هنرجویان به عنوان خالق آثار بعلاوه 10 نفر از عوامل اجرایی و امنیتی برای مدت ده روز برای عزیمت و ایجاد نمایشگاه در دبی آماده شوند...
.
خلاصه مطلب آنکه حاسدان و نابخردان اجازه ندادند تا اتفاق شایستهای برای عزیزان و هنرجویان خوبم عملی گردد...
.
به عنوان یک معلم در سالهای در کنار هم بودن با هنرجویانم همیشه خاطره انگیز بوده...
با بودن آنها، من هم بودهام...
به اعتقاد بنده هیچ معلمی بدون دانش آموز و هنرجو دیده نخواهد شد...
.
پ. ن: اردوی نیشابور در کنار آرامگاه خیام، شیخ عطار، کمال الملک و ساعاتی خوش با عزیزانم...
.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
.
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#شعر
#شاعر
#شیخ_عطار
#خیام
#کمال_الملک
#محمد_غفاری
#فرهنگ
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
#رباعیات_خیام
.
🔹به مناسبت بیست_و_هشتم_اردیبهشت_روز_بزرگداشت_حکیم_عمر_خیام
.
🔹صدای:#احمد_شاملو
.
🔹موسیقی متن: #فریدون_شهبازیان
.
🔹کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ـ ۱۳۵۱
.
از اولین مجموعههایی که کانون پرورش کانون فکری کودکان و نوجوانان با عنوان صدای شاعر منتشر کرد یکی هم ۳۰ رباعی از سرودههای حکیم عمر خیام بود به گزینش و صدای احمد شاملو که در سال ۱۳۵۱ به شکل نوار کاست انتشار یافت.
.
موسیقی زمینهٔ دکلمهٔ اشعار از ساختههای #فریدون_شهبازیان بود و #محمدرضا_شجریان، پنج رباعی از این مجموعه را به آواز میخواند.
.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
.
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#همایش
#حکیم_عمر_خیام
#رباعیات
#خیام
#شجریان
#شاملو
#فرهنگ
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
#رباعیات_خیام
.
🔹به مناسبت بیست_و_هشتم_اردیبهشت_روز_بزرگداشت_حکیم_عمر_خیام
.
🔹صدای:#احمد_شاملو
.
🔹موسیقی متن: #فریدون_شهبازیان
.
🔹کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ـ ۱۳۵۱
.
از اولین مجموعههایی که کانون پرورش کانون فکری کودکان و نوجوانان با عنوان صدای شاعر منتشر کرد یکی هم ۳۰ رباعی از سرودههای حکیم عمر خیام بود به گزینش و صدای احمد شاملو که در سال ۱۳۵۱ به شکل نوار کاست انتشار یافت.
.
موسیقی زمینهٔ دکلمهٔ اشعار از ساختههای #فریدون_شهبازیان بود و #محمدرضا_شجریان، پنج رباعی از این مجموعه را به آواز میخواند.
.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
.
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#همایش
#حکیم_عمر_خیام
#رباعیات
#خیام
#شجریان
#شاملو
#فرهنگ
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
.
✅«من معلّم هستم»
دردِ فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مالِ من است...
.
سیامین و آخرین سال خدمتم، در نیمه دوم ارديبهشت ماه 1391 بود که سومین نمایشگاه تابلو فرشهای نفیس را در قوچان با نام عاشقانههای گره برگزار میکردم.
این نمایشگاه ده روز بطول انجامید. در واپسین روزهای برگزاری نمایشگاه بودم که خبر آمد که دکتر يزداني، قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور بين الملل مدارس خارج از کشور دولت احمدی نژاد قرار است از نمایشگاه ما بازدیدی به عمل آورد.
بعد از بازدید معاون وزیر آقای یزدانی از نمایشگاه با کمال اشتها و ذوق زده از بنده خواست که تابلوهای این نمایشگاه را به مدت یک هفته الی ده روز در دبی به اجرا بگذارم.
بعد از تقاضای ایشان و طرح موضوع، نوبت خواست بنده بود، و آن اینکه آثار موجود حاصل زحمات یک ساله هنرجویان من است. بنابراین هر یک از آثار برای آن نمایشگاه مستلزم آن است که خالق هر یک از آثار نیز در کنار آن اثر و در طول برگزاری نمایشگاه حضور داشته باشند...
.
گفتوگوی بنده و معاون وزیر ادامه داشت، از من اصرار و از ایشان انکار که: بالاخره اگر شما به عنوان معلم و استاد این هنرجویان نبودی هیچ اتفاقی نمیافتاد! ایشان معتقد بود، که نمایشگاه حاصل تجربه و تلاش بنده است نه هنرجو، از طرفی بنده را به عنوان دبیر پیشکسوت و زبده می دانست و میگفت: شما با آموزش اصولی و توام با جاذبههای آموزشی توانستهای چنین شور و نشاطی تحسین آمیز برای هنرجویان بوجود بیاوری و این آثار را تولید کنی...
و من در جواب معاون محترم عرض کردم: از نظر من اگر هنرجویانم نبودند، آثاری نیز به وجود نمیآمد. منِ معلم نیز ارزشی برای وزارتخانه نداشتم و به تبع آن حقوقی نیز دریافت نمیکردم.
بنابراین می باید هنرجویانم در کنار من و آثار نمایشگاهی حضور داشته باشند؛ چرا که دانشآموزان و هنرجویان ولی نعمتان ما معلمها هستند...
.
تا اینکه بالاخره ایشان متقاعد شدند و پذیرفتند که 40 تابلو همراه با 40 نفر از هنرجویان به عنوان خالق آثار بعلاوه 10 نفر از عوامل اجرایی و امنیتی برای مدت ده روز برای عزیمت و ایجاد نمایشگاه در دبی آماده شوند...
.
خلاصه مطلب آنکه حاسدان و نابخردان اجازه ندادند تا اتفاق شایستهای برای عزیزان و هنرجویان خوبم عملی گردد...
.
به عنوان یک معلم در سالهای در کنار هم بودن با هنرجویانم همیشه خاطره انگیز بوده...
با بودن آنها، من هم بودهام...
به اعتقاد بنده هیچ معلمی بدون دانش آموز و هنرجو دیده نخواهد شد...
.
پ. ن: اردوی نیشابور در کنار آرامگاه خیام، شیخ عطار، کمال الملک و ساعاتی خوش با عزیزانم...
.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
.
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#شعر
#شاعر
#شیخ_عطار
#خیام
#کمال_الملک
#محمد_غفاری
#فرهنگ
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
✅«من معلّم هستم»
دردِ فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مالِ من است...
.
سیامین و آخرین سال خدمتم، در نیمه دوم ارديبهشت ماه 1391 بود که سومین نمایشگاه تابلو فرشهای نفیس را در قوچان با نام عاشقانههای گره برگزار میکردم.
این نمایشگاه ده روز بطول انجامید. در واپسین روزهای برگزاری نمایشگاه بودم که خبر آمد که دکتر يزداني، قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور بين الملل مدارس خارج از کشور دولت احمدی نژاد قرار است از نمایشگاه ما بازدیدی به عمل آورد.
بعد از بازدید معاون وزیر آقای یزدانی از نمایشگاه با کمال اشتها و ذوق زده از بنده خواست که تابلوهای این نمایشگاه را به مدت یک هفته الی ده روز در دبی به اجرا بگذارم.
بعد از تقاضای ایشان و طرح موضوع، نوبت خواست بنده بود، و آن اینکه آثار موجود حاصل زحمات یک ساله هنرجویان من است. بنابراین هر یک از آثار برای آن نمایشگاه مستلزم آن است که خالق هر یک از آثار نیز در کنار آن اثر و در طول برگزاری نمایشگاه حضور داشته باشند...
.
گفتوگوی بنده و معاون وزیر ادامه داشت، از من اصرار و از ایشان انکار که: بالاخره اگر شما به عنوان معلم و استاد این هنرجویان نبودی هیچ اتفاقی نمیافتاد! ایشان معتقد بود، که نمایشگاه حاصل تجربه و تلاش بنده است نه هنرجو، از طرفی بنده را به عنوان دبیر پیشکسوت و زبده می دانست و میگفت: شما با آموزش اصولی و توام با جاذبههای آموزشی توانستهای چنین شور و نشاطی تحسین آمیز برای هنرجویان بوجود بیاوری و این آثار را تولید کنی...
و من در جواب معاون محترم عرض کردم: از نظر من اگر هنرجویانم نبودند، آثاری نیز به وجود نمیآمد. منِ معلم نیز ارزشی برای وزارتخانه نداشتم و به تبع آن حقوقی نیز دریافت نمیکردم.
بنابراین می باید هنرجویانم در کنار من و آثار نمایشگاهی حضور داشته باشند؛ چرا که دانشآموزان و هنرجویان ولی نعمتان ما معلمها هستند...
.
تا اینکه بالاخره ایشان متقاعد شدند و پذیرفتند که 40 تابلو همراه با 40 نفر از هنرجویان به عنوان خالق آثار بعلاوه 10 نفر از عوامل اجرایی و امنیتی برای مدت ده روز برای عزیمت و ایجاد نمایشگاه در دبی آماده شوند...
.
خلاصه مطلب آنکه حاسدان و نابخردان اجازه ندادند تا اتفاق شایستهای برای عزیزان و هنرجویان خوبم عملی گردد...
.
به عنوان یک معلم در سالهای در کنار هم بودن با هنرجویانم همیشه خاطره انگیز بوده...
با بودن آنها، من هم بودهام...
به اعتقاد بنده هیچ معلمی بدون دانش آموز و هنرجو دیده نخواهد شد...
.
پ. ن: اردوی نیشابور در کنار آرامگاه خیام، شیخ عطار، کمال الملک و ساعاتی خوش با عزیزانم...
.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
.
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#شعر
#شاعر
#شیخ_عطار
#خیام
#کمال_الملک
#محمد_غفاری
#فرهنگ
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
.
#چند_رباعی_از_خیام
ای ذات منزّه تو از عیب بری
بیرون ز هزار پرده در پردهدری
در پرده هزار معصیت هست مرا
ایمن شدهام ز فضلت از پردهدری
ای جان دل ریش بر جهان بیش منه
وی کاه ضعیف کوه بر خویش منه
کوتهتر از آن است که پنداری عمر
چندین امل دراز در پیش منه
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هش دار
تا عمر گرانمایه بدان نفروشی
چون فارغی ای دوست ز هر اسراری
چندین چه خوری بیهده هر تیماری
چون مینرود به اختیارت کاری
خوش باش در این نفس که هستی باری
گر چرخ تو را خدمت پیوست کند
مپذیر از او که آخرت پَست کند
بگذار جهان را که تو را مست کند
در گردن معشوق دگر دست کند
به نقل از:
[سفینۀ ترمد، محمد بن یغمور، تصحیح امید سروری با همکاری سید باقر ابطحی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۵، ص ۴۷۱-۴۷۷]
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خیام
#رباعی
#پژوهش
#سردبیر
#محمد_معین_فر
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
#چند_رباعی_از_خیام
ای ذات منزّه تو از عیب بری
بیرون ز هزار پرده در پردهدری
در پرده هزار معصیت هست مرا
ایمن شدهام ز فضلت از پردهدری
ای جان دل ریش بر جهان بیش منه
وی کاه ضعیف کوه بر خویش منه
کوتهتر از آن است که پنداری عمر
چندین امل دراز در پیش منه
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هش دار
تا عمر گرانمایه بدان نفروشی
چون فارغی ای دوست ز هر اسراری
چندین چه خوری بیهده هر تیماری
چون مینرود به اختیارت کاری
خوش باش در این نفس که هستی باری
گر چرخ تو را خدمت پیوست کند
مپذیر از او که آخرت پَست کند
بگذار جهان را که تو را مست کند
در گردن معشوق دگر دست کند
به نقل از:
[سفینۀ ترمد، محمد بن یغمور، تصحیح امید سروری با همکاری سید باقر ابطحی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۵، ص ۴۷۱-۴۷۷]
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خیام
#رباعی
#پژوهش
#سردبیر
#محمد_معین_فر
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan