کانال رسمی هزار باده فرهنگ
611 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
.

بنام خداوند هستی و نیستی

#خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است


ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی چو خرم بهشت" گُردی است که با یاری آناهیتا، (ایزدبانوی آب) دیو رشک آفریده را برای همیشه روزگاران در بلندای بامِ قدسی خویش، البرزِ سپند و بی‌گزند به بند آگاهی و شناخت کشیده‌است...

ادامه متن کامل را در شش صفحه بعدی بخوانید ...👇


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان


https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.

بنام خداوند هستی و نیستی

#خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است


ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی چو خرم بهشت" گُردی است که با یاری آناهیتا، (ایزدبانوی آب) دیو رشک آفریده را برای همیشه روزگاران در بلندای بامِ قدسی خویش، البرزِ سپند و بی‌گزند به بند آگاهی و شناخت کشیده‌است. خاکی است که یکی از دُرّدانه‌های نیکِ اهورایی، سپندارمذِ گران‌بار از تواضع و فروتنی، بردباری و خرد، پاکی وعشق به نگاهبانی و بالندگی این بهشت نکاستنی گمارده شده‌است. بر بنیادِ این بازگفت‌های آسمانی است که فرزانگانِ شرقی، ایران را "دل زمین" دانسته‌اند، و کشور "خونیرث" را مرکزِ جهانِ هستی پنداشته‌اند. به چرایی این همه ارج و بزرگی‌هاست که رشک و آزِ دُژ‌منشانِ دیو آفریده‌ی گیتی را بر‌انگیخته‌است، و آنان به آرزوی خام و سستِ خویش، چیرگی و پریشندگی بر این مرز و بوم خدایی کام‌یاب نشده‌اند. و هرگز به‌رغمِ تازش‌های پی‌درپی به خواست ریژ‌آلود و پلیدِ خویش نرسیده‌اند. و هماره‌ی روزگاران شکست خورده و سر‌افکنده به سرزمین خود پای پس کشیده‌اند. چرا که آناهیتا بزرگ نگاهبانِ ایران، خواست و آرزوی هیچ بیگانه‌ای را بر‌آورده نمی‌سازد.
چند‌گاهی است که در تازشی بس زشت و بی‌بنیاد زمزمه‌ی تغییر نامِ "خلیج فارس" ایرانی به نامِ بهم‌بربسته و نا‌استوار و بدونِ هر‌گونه بُن و ریشه‌‌ی تاریخی به "خلیج عربی" در روزنامه‌های برون‌مرزی و گفت‌و‌گوی دشمنان این مرز خدایی به چشم می خورد. بر بنیادِ پشتوانه‌های روشن و بی چون و چرا و بدون هیچ خدشه‌ی سه هزار ساله از یونانی، رومی، ایرانی و تازی، نام سپندِ "پارس" هماره‌ی روزگاران بر تارک بلندِ این دریای "خلیج" سپند می درخشد. در روزگاری که حضورِ سیاسی- نظامی و به ویژه فرهنگی ایرانیان از سند تا نیلِ مصر را در سایه‌ و پرتو خویش قرار داد بود، این شاخابه (خلیج) به نام "دریای پارس" خوانده می‌شده‌است. داریوش بزرگ در یکی از سنگ نبشته‌های گرانِ خویش از این دریا به نام دریایارس نام می‌برد. این خود سندی گویا و روشن و بدون هیچ شک و برو برگردی در خصوص نامِ این دریای سپندِ ایرانی است: "چنین گوید داریوش شاه، من پارسی‌ام، از پارس مصر را گرفتم، من فرمانِ کندن این جوی (ترکه) را دادم، از رودی به نام پیراوه (نیل) که در مصر روان است، به دریایی که از پارس آید، سپس این جوی کنده شد چنان‌که فرمان دادم، و ناوها آیند از مصر از میان این جوی به پارس، چنان‌که مرا کام بود."
مردمان روزگارانِ کهن و به ویژه آریاییان به هر سرزمینی که وارد می‌شدند، بنابر رسم و آیینی کهن نام خویش را بر پدیده‌های طبیعی آن سرزمین (کوه، دریا، رود، دشت و...) می‌نهادند. به این شوند است که گیتا نویسانِ کهن هماره از این قانون و شیوه پیروی کرده‌اند. و نام هر پدیده‌ی طبیعی آن سرزمین را به نامِ مردمش نامیده‌اند ( دریای هند، دریای چین، دریای پارس )

ص(1)👇
.

بنام خداوند هستی و نیستی

#خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است


ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی چو خرم بهشت" گُردی است که با یاری آناهیتا، (ایزدبانوی آب) دیو رشک آفریده را برای همیشه روزگاران در بلندای بامِ قدسی خویش، البرزِ سپند و بی‌گزند به بند آگاهی و شناخت کشیده‌است...

ادامه متن کامل را در شش صفحه بعدی بخوانید ...👇


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان


https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.

بنام خداوند هستی و نیستی

#خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است


ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی چو خرم بهشت" گُردی است که با یاری آناهیتا، (ایزدبانوی آب) دیو رشک آفریده را برای همیشه روزگاران در بلندای بامِ قدسی خویش، البرزِ سپند و بی‌گزند به بند آگاهی و شناخت کشیده‌است. خاکی است که یکی از دُرّدانه‌های نیکِ اهورایی، سپندارمذِ گران‌بار از تواضع و فروتنی، بردباری و خرد، پاکی وعشق به نگاهبانی و بالندگی این بهشت نکاستنی گمارده شده‌است. بر بنیادِ این بازگفت‌های آسمانی است که فرزانگانِ شرقی، ایران را "دل زمین" دانسته‌اند، و کشور "خونیرث" را مرکزِ جهانِ هستی پنداشته‌اند. به چرایی این همه ارج و بزرگی‌هاست که رشک و آزِ دُژ‌منشانِ دیو آفریده‌ی گیتی را بر‌انگیخته‌است، و آنان به آرزوی خام و سستِ خویش، چیرگی و پریشندگی بر این مرز و بوم خدایی کام‌یاب نشده‌اند. و هرگز به‌رغمِ تازش‌های پی‌درپی به خواست ریژ‌آلود و پلیدِ خویش نرسیده‌اند. و هماره‌ی روزگاران شکست خورده و سر‌افکنده به سرزمین خود پای پس کشیده‌اند. چرا که آناهیتا بزرگ نگاهبانِ ایران، خواست و آرزوی هیچ بیگانه‌ای را بر‌آورده نمی‌سازد.
چند‌گاهی است که در تازشی بس زشت و بی‌بنیاد زمزمه‌ی تغییر نامِ "خلیج فارس" ایرانی به نامِ بهم‌بربسته و نا‌استوار و بدونِ هر‌گونه بُن و ریشه‌‌ی تاریخی به "خلیج عربی" در روزنامه‌های برون‌مرزی و گفت‌و‌گوی دشمنان این مرز خدایی به چشم می خورد. بر بنیادِ پشتوانه‌های روشن و بی چون و چرا و بدون هیچ خدشه‌ی سه هزار ساله از یونانی، رومی، ایرانی و تازی، نام سپندِ "پارس" هماره‌ی روزگاران بر تارک بلندِ این دریای "خلیج" سپند می درخشد. در روزگاری که حضورِ سیاسی- نظامی و به ویژه فرهنگی ایرانیان از سند تا نیلِ مصر را در سایه‌ و پرتو خویش قرار داد بود، این شاخابه (خلیج) به نام "دریای پارس" خوانده می‌شده‌است. داریوش بزرگ در یکی از سنگ نبشته‌های گرانِ خویش از این دریا به نام دریایارس نام می‌برد. این خود سندی گویا و روشن و بدون هیچ شک و برو برگردی در خصوص نامِ این دریای سپندِ ایرانی است: "چنین گوید داریوش شاه، من پارسی‌ام، از پارس مصر را گرفتم، من فرمانِ کندن این جوی (ترکه) را دادم، از رودی به نام پیراوه (نیل) که در مصر روان است، به دریایی که از پارس آید، سپس این جوی کنده شد چنان‌که فرمان دادم، و ناوها آیند از مصر از میان این جوی به پارس، چنان‌که مرا کام بود."
مردمان روزگارانِ کهن و به ویژه آریاییان به هر سرزمینی که وارد می‌شدند، بنابر رسم و آیینی کهن نام خویش را بر پدیده‌های طبیعی آن سرزمین (کوه، دریا، رود، دشت و...) می‌نهادند. به این شوند است که گیتا نویسانِ کهن هماره از این قانون و شیوه پیروی کرده‌اند. و نام هر پدیده‌ی طبیعی آن سرزمین را به نامِ مردمش نامیده‌اند ( دریای هند، دریای چین، دریای پارس )

ص(1)👇