وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
متکا؟ عمر؟ ابوبکر؟ 🙄🙄 میگن ابوبکر سگ جون بود و سَقَط نمیشد عمر دید فایده نداره خودش وارد عمل شد و متکا رو گذاشت در دهان نجس ابوبکر خودشم نشست روش 😂 😂 😂 😂 😂 @BALB310L
کشته شدن ابوبکر با سم
♦️الليث بن سعد عن الزهري قال: أهدي لأبي بكر طعام، وعنده الحارس بن كلدة طبيب العرب؛ فأكلا منه، فقال الحارث لأبي بكر: لقد أكلنا والله في هذا الطعام سم سنة، وإني وإياك لميتان عند رأس الحول، فماتا جميعا عند انقضاء السنة.
العقد الفريد/ج7/ص305
♦️اما حقیقت قضیه این است که #ابوبکر بن ابی قحافه، به دست و دستور #عمر_بن_خطاب #مسموم و کشته شد و به همین خاطر بود که پس از مرگ ابوبکر عمر اجازه نداد که کسی پرونده مرگ خلیفه را بررسی کند. در آن زمان بزرگترین سم شناس جهان عرب، #حارث_بن_کلده_ثقفی بود و ابوبکر از آنجا که بسیار احتمال می داد که توسط اطرافیانش خصوصاً عمر، ممکن است مسموم شود، در تمام طول دوران خلافتش هیچگاه غذایی نخورد مگر اینکه حارث بن کلده پیش از او باید از آن غذا می خورد و سلامت آن را تایید میکرد. یک روز که در حال خوردن غذا بودند، حارث به ابوبکر گفت: دست بردارد که این غذا مسموم است و هر دوی ما پس از سه روز [ و در برخی روایات یک سال] خواهیم مرد!
الطبقات ج۳ ص۱۹۸ ؛ تاريخ دمشق ج۳۰ ص۴۰۹ ؛ الإصابة ج۴ ص۱۴۹ ؛ الرياض النضرة ج۲ ص۲۴۳ ؛ مسائل أحمد ص۷۵ ؛ تخريج الدلالات السمعية ص۴۷ ؛ الصواعق ج۱ ص۲۵۳ ؛ تاريخ الخلفاء ص۶۱
اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکینَ بِالْمُشْرِکینَ
♦️الليث بن سعد عن الزهري قال: أهدي لأبي بكر طعام، وعنده الحارس بن كلدة طبيب العرب؛ فأكلا منه، فقال الحارث لأبي بكر: لقد أكلنا والله في هذا الطعام سم سنة، وإني وإياك لميتان عند رأس الحول، فماتا جميعا عند انقضاء السنة.
العقد الفريد/ج7/ص305
♦️اما حقیقت قضیه این است که #ابوبکر بن ابی قحافه، به دست و دستور #عمر_بن_خطاب #مسموم و کشته شد و به همین خاطر بود که پس از مرگ ابوبکر عمر اجازه نداد که کسی پرونده مرگ خلیفه را بررسی کند. در آن زمان بزرگترین سم شناس جهان عرب، #حارث_بن_کلده_ثقفی بود و ابوبکر از آنجا که بسیار احتمال می داد که توسط اطرافیانش خصوصاً عمر، ممکن است مسموم شود، در تمام طول دوران خلافتش هیچگاه غذایی نخورد مگر اینکه حارث بن کلده پیش از او باید از آن غذا می خورد و سلامت آن را تایید میکرد. یک روز که در حال خوردن غذا بودند، حارث به ابوبکر گفت: دست بردارد که این غذا مسموم است و هر دوی ما پس از سه روز [ و در برخی روایات یک سال] خواهیم مرد!
الطبقات ج۳ ص۱۹۸ ؛ تاريخ دمشق ج۳۰ ص۴۰۹ ؛ الإصابة ج۴ ص۱۴۹ ؛ الرياض النضرة ج۲ ص۲۴۳ ؛ مسائل أحمد ص۷۵ ؛ تخريج الدلالات السمعية ص۴۷ ؛ الصواعق ج۱ ص۲۵۳ ؛ تاريخ الخلفاء ص۶۱
اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکینَ بِالْمُشْرِکینَ
lib.efatwa.ir
کتابخانه مدرسه فقاهت کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
العقد الفريد - ابن عبد ربه الأندلسي -
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
Forwarded from #پست_مشترک
#پست_مشترک
#بیست_و_سوم_ذیحجه_شهادت_طفلان_مسلم علیهم السلام
.
مرحوم شیخ صدوق نقل میکند که دو پسر #خردسال از اولاد #حضرت_مسلم علیه السلام را از بین اسراء جدا کردند و به دستور عبیدالله ملعون به زندان کوفه بردند و بسیار آنان را اذیت میکردند.
بعد از تقریبا یکسال این دو بزرگوار شبانه به کمک یک #زندانبان شیعه گریختند و در راه به خانه پیرزنی پناه بردند.
وقتی خبر به ابن زیاد ملعون رسید برای سر هر کدام از آنان ده هزار درهم جایزه گذاشت.
شوهر آن پیرزن #حارث نام داشت و آن شب را در دشت و بیابان بسیار گشت اما اثری پیدا نکرد. وقتی به خانه برگشت، متوجه حضور این #دو_طفل غریب در خانه خود شد دستانشان را بست و به کنار فرات آورد تا سر از بدنشان جدا کند.
آن دو طفل که #محمد و #ابراهیم نام داشتند به او گفتند ما از عترت پیغمبریم. خویشی ما را با پیغمبر مراعات کن و یا ما را به بازار ببر و بفروش و بهای ما را بگیر؟
گفت نه شما را میکشم بخاطر بغض و کینه ای که از پدرتان و از #اهلبیت دارم.
گفتند پس ما را زنده نزد عبیدالله ببر به خردسالی و کوچکی ما دل تو نمیسوزد؟ گفت نه خدا در دل من رحم قرار نداده است.
گفتند پس بگذار چند رکعت نماز گزاریم. گفت بخوانید که هیچ سودی ندارد. پس خواندند و گفتند خداوندا تو بین ما حکم کن.
حارث ملعون برخاست و برادر بزرگتر محمد را گردن زد و رو به جانب کوچکتر کرد و دید ابراهیم خود را در خون برادر میمالید و میگفت پیغمبر را ملاقات کنم و آغشته به خون برادرم. آن لعین گفت مترس اکنون تو را به برادرت ملحق میکنم. پس گردن او را نیز جدا کرد و سرهای مبارک را نزد عبیدالله آورد.
ابن زیاد چون نگریست، سه بار برخاست و بنشست و گفت چرا به آنان رحم نکردی گفت میخواستم جایزه را ببرم. عبیدالله ملعون گفت اگر زنده می آوردی دوبرابرش را میدادم و بعد دستور داد گردنش را بزنند.
#بر_حارث_ولدالزنا_لعنت
.
این جریان را #مرحوم_صدوق در امالی و #خوارزمی در مقتل الحسین آورده اند و به تبع #علامه_مجلسی و #محدث_قمی و دیگر بزرگواران نیز نقل میکنند.
اما با توجه به اینکه #شهادت_طفلان_مسلم علیهم السلام یک سال بعد از عاشورا است. چند سالی است که از #عتبه مقدسه سیدالشهدا علیه السلام با دقت نظر بیشتر و محاسبه دقیق تر تاریخ روز ۲۳ ذی الحجه را بعنوان سالروز شهادت #طفلان_مسلم علیهم السلام اعلام نموده و اقامه عزاداری میکنند.
سزاوار است برای احیای این روز و بخاطر غربت عجیب این دو بزرگوار، دوستان اهلبیت علیهم السلام در حد توان انتشار و #اقامه_عزا کنند.
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بیست_و_سوم_ذیحجه_شهادت_طفلان_مسلم علیهم السلام
.
مرحوم شیخ صدوق نقل میکند که دو پسر #خردسال از اولاد #حضرت_مسلم علیه السلام را از بین اسراء جدا کردند و به دستور عبیدالله ملعون به زندان کوفه بردند و بسیار آنان را اذیت میکردند.
بعد از تقریبا یکسال این دو بزرگوار شبانه به کمک یک #زندانبان شیعه گریختند و در راه به خانه پیرزنی پناه بردند.
وقتی خبر به ابن زیاد ملعون رسید برای سر هر کدام از آنان ده هزار درهم جایزه گذاشت.
شوهر آن پیرزن #حارث نام داشت و آن شب را در دشت و بیابان بسیار گشت اما اثری پیدا نکرد. وقتی به خانه برگشت، متوجه حضور این #دو_طفل غریب در خانه خود شد دستانشان را بست و به کنار فرات آورد تا سر از بدنشان جدا کند.
آن دو طفل که #محمد و #ابراهیم نام داشتند به او گفتند ما از عترت پیغمبریم. خویشی ما را با پیغمبر مراعات کن و یا ما را به بازار ببر و بفروش و بهای ما را بگیر؟
گفت نه شما را میکشم بخاطر بغض و کینه ای که از پدرتان و از #اهلبیت دارم.
گفتند پس ما را زنده نزد عبیدالله ببر به خردسالی و کوچکی ما دل تو نمیسوزد؟ گفت نه خدا در دل من رحم قرار نداده است.
گفتند پس بگذار چند رکعت نماز گزاریم. گفت بخوانید که هیچ سودی ندارد. پس خواندند و گفتند خداوندا تو بین ما حکم کن.
حارث ملعون برخاست و برادر بزرگتر محمد را گردن زد و رو به جانب کوچکتر کرد و دید ابراهیم خود را در خون برادر میمالید و میگفت پیغمبر را ملاقات کنم و آغشته به خون برادرم. آن لعین گفت مترس اکنون تو را به برادرت ملحق میکنم. پس گردن او را نیز جدا کرد و سرهای مبارک را نزد عبیدالله آورد.
ابن زیاد چون نگریست، سه بار برخاست و بنشست و گفت چرا به آنان رحم نکردی گفت میخواستم جایزه را ببرم. عبیدالله ملعون گفت اگر زنده می آوردی دوبرابرش را میدادم و بعد دستور داد گردنش را بزنند.
#بر_حارث_ولدالزنا_لعنت
.
این جریان را #مرحوم_صدوق در امالی و #خوارزمی در مقتل الحسین آورده اند و به تبع #علامه_مجلسی و #محدث_قمی و دیگر بزرگواران نیز نقل میکنند.
اما با توجه به اینکه #شهادت_طفلان_مسلم علیهم السلام یک سال بعد از عاشورا است. چند سالی است که از #عتبه مقدسه سیدالشهدا علیه السلام با دقت نظر بیشتر و محاسبه دقیق تر تاریخ روز ۲۳ ذی الحجه را بعنوان سالروز شهادت #طفلان_مسلم علیهم السلام اعلام نموده و اقامه عزاداری میکنند.
سزاوار است برای احیای این روز و بخاطر غربت عجیب این دو بزرگوار، دوستان اهلبیت علیهم السلام در حد توان انتشار و #اقامه_عزا کنند.
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
Forwarded from ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام
🔶 #محبت نسبت به خاندان #اهلبیت (۱۶) 🔶
🔸 #حق دائرمدار #امیرمومنان علیه السلام 🔸
۹- كنز، كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة رُوِيَ عَنْ أَبِي نُبَاتَةَ قَالَ: دَخَلَ الْحَارِثُ الْهَمْدَانِيُّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي نَفَرٍ مِنَ الشِّيعَةِ وَ كُنْتُ مَعَهُ فِيمَنْ دَخَلَ فَجَعَلَ الْحَارِثُ يَتَأَوَّدُ فِي مِشْيَتِهِ وَ يَخْبِطُ الْأَرْضَ بِمِحْجَنِهِ وَ كَانَ مَرِيضاً فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَانَتْ لَهُ مِنْهُ مَنْزِلَةٌ وَ قَالَ كَيْفَ تَجِدُكَ يَا حَارِثُ قَالَ نَالَ الدَّهْرُ مِنِّي وَ زَادَنِي أَوَداً وَ غَلِيلًا اخْتِصَامُ أَصْحَابِكَ بِبَابِكَ
قَالَ فِيمَ ؟
قَالَ فِي شَأْنِكَ وَ الْبَلِيَّةِ مِنْ قِبَلِكَ فَمِنْ مُفْرِطٍ غَالٍ وَ مُبْغِضٍ
قَالٍ وَ مِنْ مُتَرَدِّدٍ مُرْتَابٍ فَلَا يَدْرِي أَ يُقْدِمُ أَمْ يُحْجِمُ
قَالَ فَحَسْبُكَ يَا أَخَا هَمْدَانَ أَلَا إِنَّ خَيْرَ شِيعَتِي النَّمَطُ الْأَوْسَطُ إِلَيْهِمْ يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِي
قَالَ لَوْ كَشَفْتَ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي الرَّيْبَ عَنْ قُلُوبِنَا وَ جَعَلْتَنَا فِي ذَلِكَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِنَا
قَالَ فَذَكِّرْ فَإِنَّكَ امْرُؤٌ مَلْبُوسٌ عَلَيْكَ إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ الْآيَةُ الْعَلَامَةُ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه ...
از #ابی_نباته روايت شده كه گفت #حارث_همدانی وارد بر #امیرالمومنین عليه السّلام شد با چند نفر از شيعيان، من نيز با #حارث بودم، حارث در راه رفتن خود خم و راست میشد و با عصاى كج خود به زمين میكوبید چون مريض بود.
حارث در نزد #حضرت_علی مقام و منزلتى داشت، اميرالمؤمنين به او توجه نموده فرمود: حارث حالت چطور است؟
جواب داد روزگار مرا فرسوده كرده و ناراحتى و اين خصومت و اظهار نظرهاى مخالف اصحاب شما درد مرا افزون نموده!
فرمودند در چه مورد ؟!
عرض كرد در مورد مقام شما و گرفتارى كه از اين راه پيش آمده، يك دسته #افراط میكنند و #غالى هستند گروهى نيز دشمن و نابكارند و يك دسته هم در #شك و ترديد بسر مىبرند، نمىدانند روى آورند يا برگردند.
فرمود برادر همدانى كافى است، بهترين شيعيان و پيروان من ميانهروها هستند زيادرو بايد بسوى آنها برگردند و عقب ماندهها نيز خود را به آنها برسانند ،
عرض كرد فدايت شوم توضيح بيشترى بدهيد تا شك و ترديد از دل ما برود و ما را داراى بصيرت نمائى ،
حضرت فرمود: متوجه باش تو آدمى هستى كه امر بر تو #مشتبه شده، دين خدا بوسيله اشخاص تشخيص داده نمىشود بايد دليل واقعى باشد، وقتى حق را تشخيص دادى #اهل_حق را نيز خواهى شناخت...
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۲۷ ص۱۶۰
#اعرف_الحق_تعرف_اهله
#ان_دین_الله_لا_یعرف_بالرجال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #روایات_علوی #روایات_تولی
#وحدت_بر_پایه_ولایت #ریسمان_الهی #عروة_الوثقی
#حب_و_بغض #تولی_و_تبری #وسیلة_الی_الله #تشیع
#دوستی_با_دوستان_خدا #دشمنی_با_دشمنان_خدا #شیعه
.
🔸 #حق دائرمدار #امیرمومنان علیه السلام 🔸
۹- كنز، كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة رُوِيَ عَنْ أَبِي نُبَاتَةَ قَالَ: دَخَلَ الْحَارِثُ الْهَمْدَانِيُّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي نَفَرٍ مِنَ الشِّيعَةِ وَ كُنْتُ مَعَهُ فِيمَنْ دَخَلَ فَجَعَلَ الْحَارِثُ يَتَأَوَّدُ فِي مِشْيَتِهِ وَ يَخْبِطُ الْأَرْضَ بِمِحْجَنِهِ وَ كَانَ مَرِيضاً فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَانَتْ لَهُ مِنْهُ مَنْزِلَةٌ وَ قَالَ كَيْفَ تَجِدُكَ يَا حَارِثُ قَالَ نَالَ الدَّهْرُ مِنِّي وَ زَادَنِي أَوَداً وَ غَلِيلًا اخْتِصَامُ أَصْحَابِكَ بِبَابِكَ
قَالَ فِيمَ ؟
قَالَ فِي شَأْنِكَ وَ الْبَلِيَّةِ مِنْ قِبَلِكَ فَمِنْ مُفْرِطٍ غَالٍ وَ مُبْغِضٍ
قَالٍ وَ مِنْ مُتَرَدِّدٍ مُرْتَابٍ فَلَا يَدْرِي أَ يُقْدِمُ أَمْ يُحْجِمُ
قَالَ فَحَسْبُكَ يَا أَخَا هَمْدَانَ أَلَا إِنَّ خَيْرَ شِيعَتِي النَّمَطُ الْأَوْسَطُ إِلَيْهِمْ يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِي
قَالَ لَوْ كَشَفْتَ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي الرَّيْبَ عَنْ قُلُوبِنَا وَ جَعَلْتَنَا فِي ذَلِكَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِنَا
قَالَ فَذَكِّرْ فَإِنَّكَ امْرُؤٌ مَلْبُوسٌ عَلَيْكَ إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ الْآيَةُ الْعَلَامَةُ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه ...
از #ابی_نباته روايت شده كه گفت #حارث_همدانی وارد بر #امیرالمومنین عليه السّلام شد با چند نفر از شيعيان، من نيز با #حارث بودم، حارث در راه رفتن خود خم و راست میشد و با عصاى كج خود به زمين میكوبید چون مريض بود.
حارث در نزد #حضرت_علی مقام و منزلتى داشت، اميرالمؤمنين به او توجه نموده فرمود: حارث حالت چطور است؟
جواب داد روزگار مرا فرسوده كرده و ناراحتى و اين خصومت و اظهار نظرهاى مخالف اصحاب شما درد مرا افزون نموده!
فرمودند در چه مورد ؟!
عرض كرد در مورد مقام شما و گرفتارى كه از اين راه پيش آمده، يك دسته #افراط میكنند و #غالى هستند گروهى نيز دشمن و نابكارند و يك دسته هم در #شك و ترديد بسر مىبرند، نمىدانند روى آورند يا برگردند.
فرمود برادر همدانى كافى است، بهترين شيعيان و پيروان من ميانهروها هستند زيادرو بايد بسوى آنها برگردند و عقب ماندهها نيز خود را به آنها برسانند ،
عرض كرد فدايت شوم توضيح بيشترى بدهيد تا شك و ترديد از دل ما برود و ما را داراى بصيرت نمائى ،
حضرت فرمود: متوجه باش تو آدمى هستى كه امر بر تو #مشتبه شده، دين خدا بوسيله اشخاص تشخيص داده نمىشود بايد دليل واقعى باشد، وقتى حق را تشخيص دادى #اهل_حق را نيز خواهى شناخت...
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۲۷ ص۱۶۰
#اعرف_الحق_تعرف_اهله
#ان_دین_الله_لا_یعرف_بالرجال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #روایات_علوی #روایات_تولی
#وحدت_بر_پایه_ولایت #ریسمان_الهی #عروة_الوثقی
#حب_و_بغض #تولی_و_تبری #وسیلة_الی_الله #تشیع
#دوستی_با_دوستان_خدا #دشمنی_با_دشمنان_خدا #شیعه
.