This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیش از 1400 سال پیش قرآن مراحل رشد جنین را شرح داده
بدون تکنولوژی و سونوگرافی و...
و جالبتر اینکه این همه دانشمند در سراسر جهان نه تنها با کتابی که بیش از 14 قرن قدمت دارد مخالفت نکردند؛ بلکه تازه به گوشه ای از عظمت آن پی بردند
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ﴿مومنون ١٤﴾
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را مضغه گردانیدیم، وآنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه آفرینشی دیگر پدید آوردیم
فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ (حج 5)
پس ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، سپس از علقه، سپس از پاره گوشتی با آفرینشی کامل یا غیر کامل آفریدیم تا برای شما روشن کنیم
پروفسور «مارشال جانسون» رئیس سابق بخش جنینشناسی انستیتو «دانیال» دانشگاه «توماس جفرسون» در فیلادلفیای آمریکا و استاد بازنشسته این دانشگاه
#جزء17 #جزء18
بدون تکنولوژی و سونوگرافی و...
و جالبتر اینکه این همه دانشمند در سراسر جهان نه تنها با کتابی که بیش از 14 قرن قدمت دارد مخالفت نکردند؛ بلکه تازه به گوشه ای از عظمت آن پی بردند
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ﴿مومنون ١٤﴾
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را مضغه گردانیدیم، وآنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه آفرینشی دیگر پدید آوردیم
فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ (حج 5)
پس ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، سپس از علقه، سپس از پاره گوشتی با آفرینشی کامل یا غیر کامل آفریدیم تا برای شما روشن کنیم
پروفسور «مارشال جانسون» رئیس سابق بخش جنینشناسی انستیتو «دانیال» دانشگاه «توماس جفرسون» در فیلادلفیای آمریکا و استاد بازنشسته این دانشگاه
#جزء17 #جزء18
ابتلای تمام انبیاء به ولایت امیر مومنان علی علیه السلام
الثُّمَالِیُّ قَالَ: دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ عَلَی زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام وَ قَالَ یَا ابْنَ الْحُسَیْنِ أَنْتَ الَّذِی تَقُولُ إِنَّ یُونُسَ بْنَ مَتَّی إِنَّمَا لَقِیَ مِنَ الْحُوتِ مَا لَقِیَ لِأَنَّهُ عُرِضَتْ عَلَیْهِ وَلَایَةُ جَدِّی فَتَوَقَّفَ عِنْدَهَا قَالَ بَلَی ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ قَالَ فَأَرِنِی آیَةَ ذَلِكَ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَأَمَرَ بِشَدِّ عَیْنَیْهِ بِعِصَابَةٍ وَ عَیْنَیَّ بِعِصَابَةٍ ثُمَّ أَمَرَ بَعْدَ سَاعَةٍ بِفَتْحِ أَعْیُنِنَا فَإِذَا نَحْنُ عَلَی شَاطِئِ الْبَحْرِ تَضْرِبُ أَمْوَاجُهُ فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ یَا سَیِّدِی دَمِی فِی رَقَبَتِكَ اللَّهَ اللَّهَ فِی نَفْسِی فَقَالَ هِیهِ وَ أَرِیهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ثُمَّ قَالَ یَا أَیُّهَا الْحُوتُ قَالَ فَأَطْلَعَ الْحُوتُ رَأْسَهُ مِنَ الْبَحْرِ مِثْلَ الْجَبَلِ الْعَظِیمِ وَ هُوَ یَقُولُ لَبَّیْكَ لَبَّیْكَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا حُوتُ یُونُسَ یَا سَیِّدِی قَالَ أَنْبِئْنَا بِالْخَبَرِ قَالَ یَا سَیِّدِی إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً مِنْ آدَمَ إِلَی أَنْ صَارَ جَدُّكَ مُحَمَّدٌ إِلَّا وَ قَدْ عَرَضَ عَلَیْهِ وَلَایَتَكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَمَنْ قَبِلَهَا مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سَلِمَ وَ تَخَلَّصَ وَ مَنْ تَوَقَّفَ عَنْهَا وَ تَمَنَّعَ مِنْ حَمْلِهَا لَقِیَ مَا لَقِیَ آدَمُ مِنَ الْمَعْصِیَةِ وَ مَا لَقِیَ نُوحٌ مِنَ الْغَرَقِ وَ مَا لَقِیَ إِبْرَاهِیمُ مِنَ النَّارِ وَ مَا لَقِیَ یُوسُفُ مِنَ الْجُبِّ وَ مَا لَقِیَ أَیُّوبُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَا لَقِیَ دَاوُدُ مِنَ الْخَطِیئَةِ إِلَی أَنْ بَعَثَ اللَّهُ یُونُسَ فَأَوْحَی اللَّهُ أَنْ یَا یُونُسُ تَوَلَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَّةَ الرَّاشِدِینَ مِنْ صُلْبِهِ فِی كَلَامٍ لَهُ قَالَ فَكَیْفَ أَتَوَلَّی مَنْ لَمْ أَرَهُ وَ لَمْ أَعْرِفْهُ وَ ذَهَبَ مُغْتَاظاً فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیَّ أَنِ الْتَقِمِی یُونُسَ وَ لَا تُوهِنِی لَهُ عَظْماً فَمَكَثَ فِی بَطْنِی أَرْبَعِینَ صَبَاحاً یَطُوفُ مَعِیَ الْبِحَارَ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ یُنَادِی أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ قَدْ قَبِلْتُ وَلَایَةَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ مِنْ وُلْدِهِ فَلَمَّا أَنْ آمَنَ بِوَلَایَتِكُمْ أَمَرَنِی رَبِّی فَقَذَفْتُهُ عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ فَقَالَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ (علیه السلام) ارْجِعْ أَیُّهَا الْحُوتُ إِلَی وَكْرِكَ وَ اسْتَوَی الْمَاءُ
🔻عبدالله بن عمر بر امام زين العابدين عليه السلام وارد شد و گفت: اي پسر حسين! تو مي گويي يونس بن متي از آن جهت گرفتار نهنگ شد كه ولايت جدم (علی علیه السلام) را به او ارائه كردند او در آن مسئله توقف کرد. حضرت فرمود: بلي مادرت به عزايت بنشيند، گفت: اگر راست مي گويي این امر را نشانم بده! حضرت دستور داد چشم او و چشم مرا با پارچه ای محکم بستند پس از لحظاتي دستور داد چشم ما را باز كنند ديدم در ساحل دريايي هستيم كه موجهاي بلند دارد؛ ابن عمر گفت: سرورم! خون من به گردن تو، قسم به خدا كه جان مرا حفظ كن. حضرت فرمود: اگر در گفتارت صادقي برو ببين، سپس صدا زد اي نهنگ، نهنگي مانند كوه بزرگي سر خود را از دريا بيرون آورد و مي گفت: لبيك لبيك اي ولي خدا، حضرت فرمود: تو كه هستي؟ گفت: سرورم، من نهنگ يونس هستم، حضرت فرمود: جريان را برای ما نقل کن. گفت: سرورم، خداوند متعال هيچ پيامبري را از آدم تا جدت محمد (صلي الله عليه و آله) مبعوث نكرده مگر آنكه ولايت شما اهل بيت را بر او عرضه نموده، هر كدام از انبياء پذيرفتند سالم شده و نجات يافتند و هر كدام مكث كردند و از حمل آن خودداری کردند گرفتار یک ناراحتی شدند: آدم به گناه و نوح به غرق و ابراهیم به آتش و یوسف به چاه و ایوب به بلا و داود به خطاکاری تا اینکه خداوند یونس را برانگیخت، خداوند وحي نمود: اي يونس پيرو امیرالومنین علي و ائمه راشدین از ذريه او باش. بخشی از گفتار یونس چنین بود که: خدايا كسي را كه نديده و نشناخته ام چگونه پيروي كنم؟ و با خشم رفت. خداوند متعال به من امر فرمود یونس را ببلعم اما استخوانهايش را ضعيف نكنم. چهل روز در شكم من ماند با من درياها را مي گشت و تاريكي هاي سه گانه را همراه من رفت و ندا مي داد: لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين
ولايت علي بن ابی طالب و ائمه راشدین از اولاد او را پذيرفتم، آنگاه كه به ولايت شما ايمان آورد، پروردگارم به من امر نمود او را در ساحل دريا بيرون بيندازم امام زين العابدين (عليه السلام) فرمود: اي نهنگ برگرد به مكان خودت، و آب دريا آرام شد
بحارالانوار ج14ص401
#جزء17
الثُّمَالِیُّ قَالَ: دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ عَلَی زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام وَ قَالَ یَا ابْنَ الْحُسَیْنِ أَنْتَ الَّذِی تَقُولُ إِنَّ یُونُسَ بْنَ مَتَّی إِنَّمَا لَقِیَ مِنَ الْحُوتِ مَا لَقِیَ لِأَنَّهُ عُرِضَتْ عَلَیْهِ وَلَایَةُ جَدِّی فَتَوَقَّفَ عِنْدَهَا قَالَ بَلَی ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ قَالَ فَأَرِنِی آیَةَ ذَلِكَ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَأَمَرَ بِشَدِّ عَیْنَیْهِ بِعِصَابَةٍ وَ عَیْنَیَّ بِعِصَابَةٍ ثُمَّ أَمَرَ بَعْدَ سَاعَةٍ بِفَتْحِ أَعْیُنِنَا فَإِذَا نَحْنُ عَلَی شَاطِئِ الْبَحْرِ تَضْرِبُ أَمْوَاجُهُ فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ یَا سَیِّدِی دَمِی فِی رَقَبَتِكَ اللَّهَ اللَّهَ فِی نَفْسِی فَقَالَ هِیهِ وَ أَرِیهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ثُمَّ قَالَ یَا أَیُّهَا الْحُوتُ قَالَ فَأَطْلَعَ الْحُوتُ رَأْسَهُ مِنَ الْبَحْرِ مِثْلَ الْجَبَلِ الْعَظِیمِ وَ هُوَ یَقُولُ لَبَّیْكَ لَبَّیْكَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا حُوتُ یُونُسَ یَا سَیِّدِی قَالَ أَنْبِئْنَا بِالْخَبَرِ قَالَ یَا سَیِّدِی إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً مِنْ آدَمَ إِلَی أَنْ صَارَ جَدُّكَ مُحَمَّدٌ إِلَّا وَ قَدْ عَرَضَ عَلَیْهِ وَلَایَتَكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَمَنْ قَبِلَهَا مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سَلِمَ وَ تَخَلَّصَ وَ مَنْ تَوَقَّفَ عَنْهَا وَ تَمَنَّعَ مِنْ حَمْلِهَا لَقِیَ مَا لَقِیَ آدَمُ مِنَ الْمَعْصِیَةِ وَ مَا لَقِیَ نُوحٌ مِنَ الْغَرَقِ وَ مَا لَقِیَ إِبْرَاهِیمُ مِنَ النَّارِ وَ مَا لَقِیَ یُوسُفُ مِنَ الْجُبِّ وَ مَا لَقِیَ أَیُّوبُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَا لَقِیَ دَاوُدُ مِنَ الْخَطِیئَةِ إِلَی أَنْ بَعَثَ اللَّهُ یُونُسَ فَأَوْحَی اللَّهُ أَنْ یَا یُونُسُ تَوَلَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَّةَ الرَّاشِدِینَ مِنْ صُلْبِهِ فِی كَلَامٍ لَهُ قَالَ فَكَیْفَ أَتَوَلَّی مَنْ لَمْ أَرَهُ وَ لَمْ أَعْرِفْهُ وَ ذَهَبَ مُغْتَاظاً فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیَّ أَنِ الْتَقِمِی یُونُسَ وَ لَا تُوهِنِی لَهُ عَظْماً فَمَكَثَ فِی بَطْنِی أَرْبَعِینَ صَبَاحاً یَطُوفُ مَعِیَ الْبِحَارَ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ یُنَادِی أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ قَدْ قَبِلْتُ وَلَایَةَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ مِنْ وُلْدِهِ فَلَمَّا أَنْ آمَنَ بِوَلَایَتِكُمْ أَمَرَنِی رَبِّی فَقَذَفْتُهُ عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ فَقَالَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ (علیه السلام) ارْجِعْ أَیُّهَا الْحُوتُ إِلَی وَكْرِكَ وَ اسْتَوَی الْمَاءُ
🔻عبدالله بن عمر بر امام زين العابدين عليه السلام وارد شد و گفت: اي پسر حسين! تو مي گويي يونس بن متي از آن جهت گرفتار نهنگ شد كه ولايت جدم (علی علیه السلام) را به او ارائه كردند او در آن مسئله توقف کرد. حضرت فرمود: بلي مادرت به عزايت بنشيند، گفت: اگر راست مي گويي این امر را نشانم بده! حضرت دستور داد چشم او و چشم مرا با پارچه ای محکم بستند پس از لحظاتي دستور داد چشم ما را باز كنند ديدم در ساحل دريايي هستيم كه موجهاي بلند دارد؛ ابن عمر گفت: سرورم! خون من به گردن تو، قسم به خدا كه جان مرا حفظ كن. حضرت فرمود: اگر در گفتارت صادقي برو ببين، سپس صدا زد اي نهنگ، نهنگي مانند كوه بزرگي سر خود را از دريا بيرون آورد و مي گفت: لبيك لبيك اي ولي خدا، حضرت فرمود: تو كه هستي؟ گفت: سرورم، من نهنگ يونس هستم، حضرت فرمود: جريان را برای ما نقل کن. گفت: سرورم، خداوند متعال هيچ پيامبري را از آدم تا جدت محمد (صلي الله عليه و آله) مبعوث نكرده مگر آنكه ولايت شما اهل بيت را بر او عرضه نموده، هر كدام از انبياء پذيرفتند سالم شده و نجات يافتند و هر كدام مكث كردند و از حمل آن خودداری کردند گرفتار یک ناراحتی شدند: آدم به گناه و نوح به غرق و ابراهیم به آتش و یوسف به چاه و ایوب به بلا و داود به خطاکاری تا اینکه خداوند یونس را برانگیخت، خداوند وحي نمود: اي يونس پيرو امیرالومنین علي و ائمه راشدین از ذريه او باش. بخشی از گفتار یونس چنین بود که: خدايا كسي را كه نديده و نشناخته ام چگونه پيروي كنم؟ و با خشم رفت. خداوند متعال به من امر فرمود یونس را ببلعم اما استخوانهايش را ضعيف نكنم. چهل روز در شكم من ماند با من درياها را مي گشت و تاريكي هاي سه گانه را همراه من رفت و ندا مي داد: لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين
ولايت علي بن ابی طالب و ائمه راشدین از اولاد او را پذيرفتم، آنگاه كه به ولايت شما ايمان آورد، پروردگارم به من امر نمود او را در ساحل دريا بيرون بيندازم امام زين العابدين (عليه السلام) فرمود: اي نهنگ برگرد به مكان خودت، و آب دريا آرام شد
بحارالانوار ج14ص401
#جزء17
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
تربیت دینی یعنی، بغض و کینه ابوبکر🔥 اگر فرزندی بغض نداشت؛ بی تربیت است اشاره به برائت امام جواد صلوات الله علیه از شیخین لعنة الله علیهما سید احمد دارستانی
مبارزه امام جواد صلوات الله علیه با روایات نبوی جعلی در مدح ابوبکر و عمر در اوج #تقیه و خفقان
صفحه 1️⃣ از 2️⃣
وروي: أن المأمون بعدما زوج ابنته أم الفضل أبا جعفر، كان في مجلس وعنده أبو جعفر عليه السلام ويحيى بن أكثم وجماعة كثيرة. فقال له يحيى بن أكثم: ما تقول يا بن رسول الله في الخبر الذي روي: أنه (نزل جبرئيل عليه السلام على رسول الله صلى الله عليه وآله وقال: يا محمد إن الله عز وجل يقرؤك السلام ويقول لك: سل أبا بكر هل هو عني راض فإني عنه راض) [1].
فقال أبو جعفر عليه السلام: لست بمنكر فضل أبي بكر ولكن يجب على صاحب هذا الخبر أن يأخذ مثال الخبر الذي قاله رسول الله صلى الله عليه وآله في حجة الوداع: (قد كثرت علي الكذابة وستكثر بعدي فمن كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار فإذا أتاكم الحديث عني فاعرضوه على كتاب الله وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به، وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به) وليس يوافق هذا الخبر كتاب الله قال الله تعالى: (ولقد خلقنا الإنسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن أقرب إليه من حبل الوريد) [سورة ق 16] فالله عز وجل خفي عليه رضاء أبي بكر من سخطه حتى سأل عن مكنون سره، هذا مستحيل في العقول.
ثم قال يحيى بن أكثم: وقد روي: (أن مثل أبي بكر وعمر في الأرض كمثل جبرئيل وميكائيل في السماء). فقال: وهذا أيضا يجب أن ينظر فيه، لأن جبرئيل وميكائيل ملكان لله مقربان يم يعصيا الله قط، ولم يفارقا طاعته لحظة واحدة، وهما قد أشركا بالله عز وجل وإن أسلما بعد الشرك. فكان أكثر أيامهما الشرك بالله فمحال أن يشبههما بهما.
قال يحيى: وقد روي أيضا: (أنهما سيدا كهول أهل الجنة) [2] فما تقول فيه؟ فقال عليه السلام: وهذا الخبر محال أيضا، لأن أهل الجنة كلهم يكونون شبابا ولا يكون فيهم كهل، وهذا الخبر وضعه بنو أمية لمضادة الخبر الذي قال رسول الله صلى الله عليه وآله في الحسن والحسن عليهما السلام: بأنهما (سيدا شباب أهل الجنة)...
🔸روایت شده بعد از آنکه مامون (لعنه الله) دخترش ام الفضل (لعنة الله علیها) را به تزویج امام جواد (صلوات الله علیه) در آورد در مجلسی حضور داشت، و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آنجا حضور داشتند.
یحیی بن اکثم به امام گفت: ای پسر رسول خدا چه میگویی در مورد این خبر که روایت شده جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند عز و جل، بر تو سلام رسانده و به تو گوید: از ابوبکر بپرس آیا از من راضی است؟ به درستی که من از او خشنودم. امام فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم اما راوی این روایت باید روایت دیگری که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع فرمود را دیده باشد که فرمود: دروغگویان بر من بسیار است و بعد از من بیشتر میشود، پس هر که بر من عمدا دروغ ببندد جایگاهش در آتش است، هرگاه روایتی بر شما وارد شد آن را بر کتاب خدا و سنتم عرضه دارید، و آنچه موافق کتاب خدا و سنتم بود را پذیرفته و آنچه مخالف آنها بود را نگیرید (رد نمائید)، و این حدیث موافق کتاب خدا نیست، خداوند متعال میفرماید : «و ما انسان را خلق کردیم و به وسوسه های نفسانی اش آگاهیم و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم» (سوره ق 16) ، چگونه بر خداوند عز و جل خشنودی ابوبکر از غضب او مخفی مانده تا از اسرار پوشیده سؤال کند و این در عقول محال و غیر ممکن است.
آنگاه یحیی بن اکثم گفت: روایت شده، مثال ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است. امام فرمود: و در این روایت نیز باید دقت کرد، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشتهی مقرب الهی هستند که هرگز نافرمانی خدا را نکرده اند و از فرمانبرداری او لحظه ای دست نکشیده اند، اما آن دو به خداوند عز و جل مشرک بودند و بعد از شرک، اسلام آوردند، و بیشتر ایام عمرشان را در حال شرک به خدا به سر برده اند، و شباهت این دو به آن دو محال است.
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آن دو سرور پیران اهل بهشت هستند در این زمینه چه میگویی؟ امام فرمود: و این روایت نیز محال میباشد، زیرا تمامی اهل بهشت جوانند و در میانشان پیرمردی نیست، و این خبر را بنی امیه جعل کرده اند تا در مقابل روایتی قرار گیرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد حسن و حسین (صلوات الله علیهما) فرموده که آنان دو سرور جوانان اهل بهشتند...
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
صفحه 1️⃣ از 2️⃣
وروي: أن المأمون بعدما زوج ابنته أم الفضل أبا جعفر، كان في مجلس وعنده أبو جعفر عليه السلام ويحيى بن أكثم وجماعة كثيرة. فقال له يحيى بن أكثم: ما تقول يا بن رسول الله في الخبر الذي روي: أنه (نزل جبرئيل عليه السلام على رسول الله صلى الله عليه وآله وقال: يا محمد إن الله عز وجل يقرؤك السلام ويقول لك: سل أبا بكر هل هو عني راض فإني عنه راض) [1].
فقال أبو جعفر عليه السلام: لست بمنكر فضل أبي بكر ولكن يجب على صاحب هذا الخبر أن يأخذ مثال الخبر الذي قاله رسول الله صلى الله عليه وآله في حجة الوداع: (قد كثرت علي الكذابة وستكثر بعدي فمن كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار فإذا أتاكم الحديث عني فاعرضوه على كتاب الله وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به، وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به) وليس يوافق هذا الخبر كتاب الله قال الله تعالى: (ولقد خلقنا الإنسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن أقرب إليه من حبل الوريد) [سورة ق 16] فالله عز وجل خفي عليه رضاء أبي بكر من سخطه حتى سأل عن مكنون سره، هذا مستحيل في العقول.
ثم قال يحيى بن أكثم: وقد روي: (أن مثل أبي بكر وعمر في الأرض كمثل جبرئيل وميكائيل في السماء). فقال: وهذا أيضا يجب أن ينظر فيه، لأن جبرئيل وميكائيل ملكان لله مقربان يم يعصيا الله قط، ولم يفارقا طاعته لحظة واحدة، وهما قد أشركا بالله عز وجل وإن أسلما بعد الشرك. فكان أكثر أيامهما الشرك بالله فمحال أن يشبههما بهما.
قال يحيى: وقد روي أيضا: (أنهما سيدا كهول أهل الجنة) [2] فما تقول فيه؟ فقال عليه السلام: وهذا الخبر محال أيضا، لأن أهل الجنة كلهم يكونون شبابا ولا يكون فيهم كهل، وهذا الخبر وضعه بنو أمية لمضادة الخبر الذي قال رسول الله صلى الله عليه وآله في الحسن والحسن عليهما السلام: بأنهما (سيدا شباب أهل الجنة)...
🔸روایت شده بعد از آنکه مامون (لعنه الله) دخترش ام الفضل (لعنة الله علیها) را به تزویج امام جواد (صلوات الله علیه) در آورد در مجلسی حضور داشت، و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آنجا حضور داشتند.
یحیی بن اکثم به امام گفت: ای پسر رسول خدا چه میگویی در مورد این خبر که روایت شده جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند عز و جل، بر تو سلام رسانده و به تو گوید: از ابوبکر بپرس آیا از من راضی است؟ به درستی که من از او خشنودم. امام فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم اما راوی این روایت باید روایت دیگری که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع فرمود را دیده باشد که فرمود: دروغگویان بر من بسیار است و بعد از من بیشتر میشود، پس هر که بر من عمدا دروغ ببندد جایگاهش در آتش است، هرگاه روایتی بر شما وارد شد آن را بر کتاب خدا و سنتم عرضه دارید، و آنچه موافق کتاب خدا و سنتم بود را پذیرفته و آنچه مخالف آنها بود را نگیرید (رد نمائید)، و این حدیث موافق کتاب خدا نیست، خداوند متعال میفرماید : «و ما انسان را خلق کردیم و به وسوسه های نفسانی اش آگاهیم و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم» (سوره ق 16) ، چگونه بر خداوند عز و جل خشنودی ابوبکر از غضب او مخفی مانده تا از اسرار پوشیده سؤال کند و این در عقول محال و غیر ممکن است.
آنگاه یحیی بن اکثم گفت: روایت شده، مثال ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است. امام فرمود: و در این روایت نیز باید دقت کرد، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشتهی مقرب الهی هستند که هرگز نافرمانی خدا را نکرده اند و از فرمانبرداری او لحظه ای دست نکشیده اند، اما آن دو به خداوند عز و جل مشرک بودند و بعد از شرک، اسلام آوردند، و بیشتر ایام عمرشان را در حال شرک به خدا به سر برده اند، و شباهت این دو به آن دو محال است.
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آن دو سرور پیران اهل بهشت هستند در این زمینه چه میگویی؟ امام فرمود: و این روایت نیز محال میباشد، زیرا تمامی اهل بهشت جوانند و در میانشان پیرمردی نیست، و این خبر را بنی امیه جعل کرده اند تا در مقابل روایتی قرار گیرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد حسن و حسین (صلوات الله علیهما) فرموده که آنان دو سرور جوانان اهل بهشتند...
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
مبارزه امام جواد صلوات الله علیه با روایات نبوی جعلی در مدح ابوبکر و عمر در اوج #تقیه و خفقان
صفحه 2️⃣ از 2️⃣
...فقال يحيى بن أكثم: وروي: (أن عمر بن الخطاب سراج أهل الجنة). فقال عليه السلام: وهذا أيضا محال، لأن في الجنة ملائكة الله المقربين، وآدم ومحمد، وجميع الأنبياء والمرسلين، لا تضئ الجنة بأنوارهم حتى تضئ بنور عمر.
فقال يحيى: وقد روي: (أن السكينة تنطق على لسان عمر) [1].
فقال عليه السلام: لست بمنكر فضل عمر، ولكن أبا بكر أفضل من عمر: فقال - على رأس المنبر -: (أن لي شيطانا يعتريني، فإذا ملت فسددوني).
فقال يحيى: قد روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو لم أبعث لبعث عمر) [1]. فقال عليه السلام: كتاب الله أصدق من هذا الحديث، يقول الله في كتابه: (وإذ أخذنا من النبيين ميثاقهم ومنك ومن نوح) [سورة الأحزاب 7] فقد أخذ الله ميثاق النبيين فكيف يمكن أن يبدل ميثاقه، وكل الأنبياء عليهم السلام لم يشركوا بالله طرفة عين، فكيف يبعث بالنبوة من أشرك وكان أكثر أيامه مع الشرك بالله، وقال رسول الله صلى الله عليه وآله: نبئت وآدم بين الروح والجسد).
فقال يحيى بن أكثم: وقد روي أيضا: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (ما احتبس عني الوحي قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب) [3]. فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأنه لا يجوز أن يشك النبي صلى الله عليه وآله في نبوته قال الله تعالى: (الله يصطفي من الملائكة رسلا ومن الناس) [سورة الحج 75] فكيف يمكن أن ينتقل النبوة ممن اصطفاه الله تعالى إلى من أشرك به.
قال يحيى: روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو نزل العذاب لما نجى منه إلا عمر). فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأن الله تعالى يقول: (وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون) [سورة الأنفال 33] فأخبر سبحانه أنه لا يعذب أحدا ما دام فيهم رسول الله صلى الله عليه وآله وما داموا يستغفرون.
🔸...پس یحیی بن اکثم گفت: و روایت شده که عمر بن خطاب چراغ (نور دهندهی) اهل بهشت است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب الهی و آدم و محمد و تمامی پیامبران و مرسلین حضور دارند با آنان بهشت روشن نمیگردد بلکه با نور عمر روشن میشود!!!
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آرامش بر زبان عمر جاری میگردد. امام فرمود: من منکر فضائل عمر نیستم، اما ابوبکر از عمر برتر است و او بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که بر من عارض (مسلط) میشود و هرگاه از راه خارج گردیدم مرا به راه آورید.
یحیی گفت: از پیامبر روایت شده که فرمود: اگر من بر انگیخته نمیشدم عمر به نبوت بر انگیخته میشد. امام فرمود: کتاب خداوند از این حدیث راستگوتر است، خداوند در کتابش گوید: «و هنگامی که از پیامبران و از تو و از نوح میثاق و تعهد گرفتیم» (احزاب 7) ، خداوند پیمان پیامبران را گرفته است پس چگونه ممکن است که پیمانش را تغییر دهد در حالی که پیامبران یک لحظه به خدا شرک نورزیدند پس چگونه کسی که مشرک بوده به نبوت برگزیده شود، و حال آنکه اکثر دوران زندگی او در حال شرک به سر میبرد، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده: من آنگاه که آدم بین روح و جسد بود پیامبر گردیدم.
یحیی بن اکثم گفت: همچنین از پیامبر روایت شده: وحی از من بازداشته نشد مگر اینکه گمان کردم بر خاندان خطاب فرستاده شده است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا جائز نیست که پیامبر در سنت خود شک نماید، خداوند متعال میفرماید : «خداوند از میان فرشتگان و مردم، رسولانی را انتخاب کرد» (حج 75) ، چگونه ممکن است که نبوت از کسی که خداوند متعال او را برگزیده به کسی که نسبت به خدا مشرک بوده است منتقل گردد.
یحیی گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: اگر عذاب نازل میشد جز عمر کسی از آن نجات نمی یافت. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا خداوند متعال میفرماید: «و خداوند تا آنگاه که تو در میان آنان هستی ایشان را عذاب نمیکند، و خداوند آنان را عذاب نمیکند در حالی که آنان طلب آمرزش میکنند» (انفال 33) ، و خداوند سبحان خبر داد تا زمانیکه رسول الله (صلی الله علیه و آله) در میان مردم است و تا زمانیکه از خداوند طلب آمرزش میخواهند کسی را عذاب نمیکند.
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
صفحه 2️⃣ از 2️⃣
...فقال يحيى بن أكثم: وروي: (أن عمر بن الخطاب سراج أهل الجنة). فقال عليه السلام: وهذا أيضا محال، لأن في الجنة ملائكة الله المقربين، وآدم ومحمد، وجميع الأنبياء والمرسلين، لا تضئ الجنة بأنوارهم حتى تضئ بنور عمر.
فقال يحيى: وقد روي: (أن السكينة تنطق على لسان عمر) [1].
فقال عليه السلام: لست بمنكر فضل عمر، ولكن أبا بكر أفضل من عمر: فقال - على رأس المنبر -: (أن لي شيطانا يعتريني، فإذا ملت فسددوني).
فقال يحيى: قد روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو لم أبعث لبعث عمر) [1]. فقال عليه السلام: كتاب الله أصدق من هذا الحديث، يقول الله في كتابه: (وإذ أخذنا من النبيين ميثاقهم ومنك ومن نوح) [سورة الأحزاب 7] فقد أخذ الله ميثاق النبيين فكيف يمكن أن يبدل ميثاقه، وكل الأنبياء عليهم السلام لم يشركوا بالله طرفة عين، فكيف يبعث بالنبوة من أشرك وكان أكثر أيامه مع الشرك بالله، وقال رسول الله صلى الله عليه وآله: نبئت وآدم بين الروح والجسد).
فقال يحيى بن أكثم: وقد روي أيضا: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (ما احتبس عني الوحي قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب) [3]. فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأنه لا يجوز أن يشك النبي صلى الله عليه وآله في نبوته قال الله تعالى: (الله يصطفي من الملائكة رسلا ومن الناس) [سورة الحج 75] فكيف يمكن أن ينتقل النبوة ممن اصطفاه الله تعالى إلى من أشرك به.
قال يحيى: روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو نزل العذاب لما نجى منه إلا عمر). فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأن الله تعالى يقول: (وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون) [سورة الأنفال 33] فأخبر سبحانه أنه لا يعذب أحدا ما دام فيهم رسول الله صلى الله عليه وآله وما داموا يستغفرون.
🔸...پس یحیی بن اکثم گفت: و روایت شده که عمر بن خطاب چراغ (نور دهندهی) اهل بهشت است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب الهی و آدم و محمد و تمامی پیامبران و مرسلین حضور دارند با آنان بهشت روشن نمیگردد بلکه با نور عمر روشن میشود!!!
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آرامش بر زبان عمر جاری میگردد. امام فرمود: من منکر فضائل عمر نیستم، اما ابوبکر از عمر برتر است و او بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که بر من عارض (مسلط) میشود و هرگاه از راه خارج گردیدم مرا به راه آورید.
یحیی گفت: از پیامبر روایت شده که فرمود: اگر من بر انگیخته نمیشدم عمر به نبوت بر انگیخته میشد. امام فرمود: کتاب خداوند از این حدیث راستگوتر است، خداوند در کتابش گوید: «و هنگامی که از پیامبران و از تو و از نوح میثاق و تعهد گرفتیم» (احزاب 7) ، خداوند پیمان پیامبران را گرفته است پس چگونه ممکن است که پیمانش را تغییر دهد در حالی که پیامبران یک لحظه به خدا شرک نورزیدند پس چگونه کسی که مشرک بوده به نبوت برگزیده شود، و حال آنکه اکثر دوران زندگی او در حال شرک به سر میبرد، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده: من آنگاه که آدم بین روح و جسد بود پیامبر گردیدم.
یحیی بن اکثم گفت: همچنین از پیامبر روایت شده: وحی از من بازداشته نشد مگر اینکه گمان کردم بر خاندان خطاب فرستاده شده است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا جائز نیست که پیامبر در سنت خود شک نماید، خداوند متعال میفرماید : «خداوند از میان فرشتگان و مردم، رسولانی را انتخاب کرد» (حج 75) ، چگونه ممکن است که نبوت از کسی که خداوند متعال او را برگزیده به کسی که نسبت به خدا مشرک بوده است منتقل گردد.
یحیی گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: اگر عذاب نازل میشد جز عمر کسی از آن نجات نمی یافت. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا خداوند متعال میفرماید: «و خداوند تا آنگاه که تو در میان آنان هستی ایشان را عذاب نمیکند، و خداوند آنان را عذاب نمیکند در حالی که آنان طلب آمرزش میکنند» (انفال 33) ، و خداوند سبحان خبر داد تا زمانیکه رسول الله (صلی الله علیه و آله) در میان مردم است و تا زمانیکه از خداوند طلب آمرزش میخواهند کسی را عذاب نمیکند.
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
یاعلی انت الصراط المستقیم 😍 (از منابع عامه)
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ: أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، وَ أَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ.
🔸ابن عباس گفت: رسول خدا به علىّ بن ابى طالب فرمود: تو راه روشن و تو صراط مستقيم و تو سرور مومنان هستى.
شواهد التنزيل (حاکم حسکانی) صفحه 76 روایت 88
#جزء1 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء11 #جزء12 #جزء14 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء22 #جزء23 #جزء25 #جزء26
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ: أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، وَ أَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ.
🔸ابن عباس گفت: رسول خدا به علىّ بن ابى طالب فرمود: تو راه روشن و تو صراط مستقيم و تو سرور مومنان هستى.
شواهد التنزيل (حاکم حسکانی) صفحه 76 روایت 88
#جزء1 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء11 #جزء12 #جزء14 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء22 #جزء23 #جزء25 #جزء26
بسم الله الرحمن الرحیم
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
✅کانال تامل در قرآن کریم با بیش از هزار نکته از قرآن کریم
✅با هشتگ گذاری و تفکیک نکات هر جزء می توانید به آسانی مطالب مرتبط با جزء مورد نظر را پیدا کنید
✅استفاده از تفاسیر روایی
#جزء1 #جزء2 #جزء3 #جزء4 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء9 #جزء10 #جزء11 #جزء12 #جزء13 #جزء14 #جزء15 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء19 #جزء20 #جزء21 #جزء22 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26 #جزء27 #جزء28 #جزء29 #جزء30
لینک کانال:
https://t.me/qoran128
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
✅کانال تامل در قرآن کریم با بیش از هزار نکته از قرآن کریم
✅با هشتگ گذاری و تفکیک نکات هر جزء می توانید به آسانی مطالب مرتبط با جزء مورد نظر را پیدا کنید
✅استفاده از تفاسیر روایی
#جزء1 #جزء2 #جزء3 #جزء4 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء9 #جزء10 #جزء11 #جزء12 #جزء13 #جزء14 #جزء15 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء19 #جزء20 #جزء21 #جزء22 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26 #جزء27 #جزء28 #جزء29 #جزء30
لینک کانال:
https://t.me/qoran128
Telegram
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ الْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَنَ»
🔸امام صادق علیه السلام: کسی که امر ما (خلافت و امامت) را از قرآن نشناسد، از فتنه ها، نجات پیدا نمی کند
الكافي- ط الاسلامية/ج1/ص7
🔸امام صادق علیه السلام: کسی که امر ما (خلافت و امامت) را از قرآن نشناسد، از فتنه ها، نجات پیدا نمی کند
الكافي- ط الاسلامية/ج1/ص7
Forwarded from تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
بحث شفاعت از قرآن کریم
برخی آیات در قرآن کریم شفاعت در روز قیامت را رد می کند و برخی دیگر به وجود شفاعت در قیامت اشاره می کند.
وهابیت خبیث و لعین با تمسک به آیات دسته اول منکر شفاعت می شوند، اما نمی شود نومن ببعض و نکفر ببعض بود، بلکه باید همه آیات را دید.
1️⃣آیات نفی شفاعت
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ ﴿بقره ۴۸﴾
ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﻧﺪ
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿بقره ۱۲۳﴾
ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻓﺪﻳﻪ ﻭ ﻋﻮﺿﻲ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ ﺳﻮﺩ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﻣی ﺷﻮﻧﺪ.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ﴿بقره ۲۵۴﴾
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺘﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﻧﻪ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ
لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ ﴿انعام ۵۱﴾
ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ
لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ ﴿انعام ۷۰﴾
و او را جز خدا سرپرست و یاور و شفیعی نباشد
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرينَ ﴿روم ۱۳﴾
و براى آنان شفيعانى از همتايانى كه [براى خدا] مىپنداشتند نخواهد بود و نسبت به آن همتايان، كافر مىشوند.
ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِیعٍ﴿سجده ۴﴾
هیچ سرپرست و شفاعت کننده اى براى شما جز او نیست
2️⃣آیات اثبات شفاعت
تایید شفاعت در قرآن کریم
مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ﴿بقره ۲۵۵﴾
کیست که در نزد او، جز به فرمانش شفاعت کند؟!
ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ﴿یونس ۳﴾
هيچ شفاعتكنندهاى، بىاذن او نيست
لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً﴿مریم ۸۷﴾
آنان هرگز مالك شفاعت نيستند؛ مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى گرفته است.
يَوْمَئِذٍ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً ﴿طه ۱۰۹﴾
در آن روز، شفاعت [هيچكس] سودى نمىبخشد، جز كسىكه خداوند رحمان به او اجازه داده، و از گفتار او راضى است.
وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿انبیاء ۲۸﴾
و آنها جز براى كسى كه خدا راضى [به شفاعت براى او] است شفاعت نمىكنند و از ترس او بيمناكند.
وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ﴿سبا ۲۳﴾
شفاعت نزد او، جز براى كسى كه [خداوند] براى او اذن شفاعت داده، سودى ندارد
وَ لا يَمْلِكُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴿زخرف ۸۶﴾
كسانى را كه غير از او مىخوانند اختيار شفاعت ندارند؛ مگر آنها كه شهادت بحق دادهاند و به خوبى آگاهند.
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْني شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى ﴿نجم ۲۶﴾
و چه بسيار فرشتگان آسمانها كه شفاعت آنها سودى نمىبخشد مگر پس از آنكه خدا براى هركس بخواهد و راضى باشد اجازه [شفاعت] دهد.
اما جواب:
غیر از کلی آیه و روایت که به اثبات شفاعت اشاره می کند، برخی علمای عامه نیز شفاعت را پذیرفتند.
و آیاتی که نفی شفاعت می کند اشاره به کسانی دارد که حق شفاعت ندارند مثل بت و سنگ و چوب و امام جائر و ...
و یا اینکه شفاعت را مستقل از الله جل جلاله می دانند.
از مجموع این سخنان معلوم می شود که شفاعت کردن در نزد خدا، در صورتی که مستلزم محذوری که متناسب با مقام کبریایی حق نباشد، اجمالاً صحیح و بی مانع است.
برخی اشخاص نیز به قدری کارنامه سیاه دارند که:
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿مدثر ٤٨﴾
شفاعت شفاعتکنندگان به حال آنها سودی نمیبخشد.
و آیات نفی شفاعت در حقیقت خطاب به این گروه است.
#جزء1 #جزء3 #جزء7 #جزء11 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء21 #جزء22 #جزء25 #جزء27
برخی آیات در قرآن کریم شفاعت در روز قیامت را رد می کند و برخی دیگر به وجود شفاعت در قیامت اشاره می کند.
وهابیت خبیث و لعین با تمسک به آیات دسته اول منکر شفاعت می شوند، اما نمی شود نومن ببعض و نکفر ببعض بود، بلکه باید همه آیات را دید.
1️⃣آیات نفی شفاعت
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ ﴿بقره ۴۸﴾
ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﻧﺪ
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿بقره ۱۲۳﴾
ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻓﺪﻳﻪ ﻭ ﻋﻮﺿﻲ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ ﺳﻮﺩ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﻣی ﺷﻮﻧﺪ.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ﴿بقره ۲۵۴﴾
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺘﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﻧﻪ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ
لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ ﴿انعام ۵۱﴾
ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ
لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ ﴿انعام ۷۰﴾
و او را جز خدا سرپرست و یاور و شفیعی نباشد
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرينَ ﴿روم ۱۳﴾
و براى آنان شفيعانى از همتايانى كه [براى خدا] مىپنداشتند نخواهد بود و نسبت به آن همتايان، كافر مىشوند.
ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِیعٍ﴿سجده ۴﴾
هیچ سرپرست و شفاعت کننده اى براى شما جز او نیست
2️⃣آیات اثبات شفاعت
تایید شفاعت در قرآن کریم
مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ﴿بقره ۲۵۵﴾
کیست که در نزد او، جز به فرمانش شفاعت کند؟!
ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ﴿یونس ۳﴾
هيچ شفاعتكنندهاى، بىاذن او نيست
لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً﴿مریم ۸۷﴾
آنان هرگز مالك شفاعت نيستند؛ مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى گرفته است.
يَوْمَئِذٍ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً ﴿طه ۱۰۹﴾
در آن روز، شفاعت [هيچكس] سودى نمىبخشد، جز كسىكه خداوند رحمان به او اجازه داده، و از گفتار او راضى است.
وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿انبیاء ۲۸﴾
و آنها جز براى كسى كه خدا راضى [به شفاعت براى او] است شفاعت نمىكنند و از ترس او بيمناكند.
وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ﴿سبا ۲۳﴾
شفاعت نزد او، جز براى كسى كه [خداوند] براى او اذن شفاعت داده، سودى ندارد
وَ لا يَمْلِكُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴿زخرف ۸۶﴾
كسانى را كه غير از او مىخوانند اختيار شفاعت ندارند؛ مگر آنها كه شهادت بحق دادهاند و به خوبى آگاهند.
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْني شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى ﴿نجم ۲۶﴾
و چه بسيار فرشتگان آسمانها كه شفاعت آنها سودى نمىبخشد مگر پس از آنكه خدا براى هركس بخواهد و راضى باشد اجازه [شفاعت] دهد.
اما جواب:
غیر از کلی آیه و روایت که به اثبات شفاعت اشاره می کند، برخی علمای عامه نیز شفاعت را پذیرفتند.
و آیاتی که نفی شفاعت می کند اشاره به کسانی دارد که حق شفاعت ندارند مثل بت و سنگ و چوب و امام جائر و ...
و یا اینکه شفاعت را مستقل از الله جل جلاله می دانند.
از مجموع این سخنان معلوم می شود که شفاعت کردن در نزد خدا، در صورتی که مستلزم محذوری که متناسب با مقام کبریایی حق نباشد، اجمالاً صحیح و بی مانع است.
برخی اشخاص نیز به قدری کارنامه سیاه دارند که:
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿مدثر ٤٨﴾
شفاعت شفاعتکنندگان به حال آنها سودی نمیبخشد.
و آیات نفی شفاعت در حقیقت خطاب به این گروه است.
#جزء1 #جزء3 #جزء7 #جزء11 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء21 #جزء22 #جزء25 #جزء27
Forwarded from تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
✔️جهنم و بهشت جاودانه
❌جهنم و بهشت موقتی
بهشتی ها و جهنمی فقط در یک بازه و مدت کوتاهی در زندگی عمل انجام دادند پس چرا به صورت ابدی در جایگاه خویش قرار می گیرند؟
▪️[علل الشرائع] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الشَّاذَکُونِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْخُلُودِ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ بَقُوا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً مَا بَقُوا فَالنِّیَّاتُ تُخَلِّدُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ [اسراء / ۸۴]. قَالَ:«عَلَى نِيَّتِهِ».
▪️ابی هاشم میگوید: از حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام راجع به #خلود اهل بهشت در بهشت و جاودانی بودن اهل دوزخ در دوزخ پرسیدم ؟! حضرت فرمودند: اهل دوزخ به خاطر این در دوزخ مخلّد هستند که #نیتشان این بود که اگر برای همیشه در دنیا باشند عصیان و نافرمانی خداوند را بنمایند. و اهل بهشت به این جهت در بهشت جاودانی هستند که #نیتشان در دنیا این بود که اگر در آن باقی بمانند تا ابد اطاعت خداوند را نمایند. پس #نیت این دو گروه باعث #مخلد بودنشان در بهشت و دوزخ گردیده، سپس آن جناب فرموده خداوند تعالی را تلاوت فرمود: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ» [ای پیامبر تو به خلق بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد] بعد حضرت دنبال آیه فرمودند: یعنی بر حسب #نیت و #قصد خود.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 8 ٫ صفحه 346
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️تَذَاكَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَحَدَّثُوا
فَإِنَّ اَلْحَدِيثَ 👈 جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ 👉
➡️ @eteghdate
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#جزء1 #جزء2 #جزء3 #جزء4 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء9 #جزء10 #جزء11 #جزء12 #جزء13 #جزء14 #جزء15 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء19 #جزء20 #جزء21 #جزء22 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26 #جزء27 #جزء28 #جزء29 #جزء30
❌جهنم و بهشت موقتی
بهشتی ها و جهنمی فقط در یک بازه و مدت کوتاهی در زندگی عمل انجام دادند پس چرا به صورت ابدی در جایگاه خویش قرار می گیرند؟
▪️[علل الشرائع] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الشَّاذَکُونِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْخُلُودِ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا لَوْ بَقُوا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً مَا بَقُوا فَالنِّیَّاتُ تُخَلِّدُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ [اسراء / ۸۴]. قَالَ:«عَلَى نِيَّتِهِ».
▪️ابی هاشم میگوید: از حضرت ابی عبد اللَّه علیه السّلام راجع به #خلود اهل بهشت در بهشت و جاودانی بودن اهل دوزخ در دوزخ پرسیدم ؟! حضرت فرمودند: اهل دوزخ به خاطر این در دوزخ مخلّد هستند که #نیتشان این بود که اگر برای همیشه در دنیا باشند عصیان و نافرمانی خداوند را بنمایند. و اهل بهشت به این جهت در بهشت جاودانی هستند که #نیتشان در دنیا این بود که اگر در آن باقی بمانند تا ابد اطاعت خداوند را نمایند. پس #نیت این دو گروه باعث #مخلد بودنشان در بهشت و دوزخ گردیده، سپس آن جناب فرموده خداوند تعالی را تلاوت فرمود: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ» [ای پیامبر تو به خلق بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد] بعد حضرت دنبال آیه فرمودند: یعنی بر حسب #نیت و #قصد خود.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 8 ٫ صفحه 346
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️تَذَاكَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَحَدَّثُوا
فَإِنَّ اَلْحَدِيثَ 👈 جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ 👉
➡️ @eteghdate
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#جزء1 #جزء2 #جزء3 #جزء4 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء9 #جزء10 #جزء11 #جزء12 #جزء13 #جزء14 #جزء15 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء19 #جزء20 #جزء21 #جزء22 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26 #جزء27 #جزء28 #جزء29 #جزء30
دروغ مصلحتی حضرت ابراهیم و حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیهما السلام
بشناسیم دروغِ خوب را
بشناسیم صداقتِ بد را
وَ رَوَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) إِنَّا قَدْ رُوِّینَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) فِی قَوْلِ یُوسُفَ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا کَذَبَ وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلُوا وَ مَا کَذَبَ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) مَا عِنْدَکُمْ فِیهَا یَا صَیْقَلُ قُلْتُ مَا عِنْدَنَا فِیهَا إِلَّا التَّسْلِیمُ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّ اثْنَیْنِ وَ أَبْغَضَ اثْنَیْنِ أَحَبَّ الْخَطَرَ (1)فِیمَا بَیْنَ الصَّفَّیْنِ وَ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِی الْإِصْلَاحِ وَ أَبْغَضَ الْخَطَرَ فِی الطُّرُقَاتِ وَ أَبْغَضَ الْکَذِبَ فِی غَیْرِ الْإِصْلَاحِ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ وَ هَذَا إِرَادَةُ الْإِصْلَاحِ وَ دَلَالَةُ عَلَی أَنَّهُمْ لَا یَعْقِلُونَ وَ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) إِرَادَةَ الْإِصْلَاحِ.
🔸علی بن ابراهیم روایت کرد: حسن صیقل می گوید: به امام صادق (صلوات الله علیه) عرض کردم: از امام باقر (صلوات الله علیه) درباره سخن یوسف (صلوات الله علیه) که فرمود: {ای کاروانیان قطعا شما دزد هستید} (یوسف ۷۰) برای ما روایت شده است که حضرت فرمود: به خدا سوگند، آنان ندزدیدند، ولی یوسف (علیه السلام) نیز دروغ نگفته است. همچنین درباره سخن ابراهیم (علیه السلام) که فرمود: {[نه] بلکه آن را (شکستن بتها را) این بزرگترشان کرده است. اگر سخن می گویند، از آنها بپرسید} (انبیاء ٦٣)نیز فرمود: به خدا سوگند، آنها این کار را نکردند، ولی ابراهیم (علیه السلام) نیز دروغ نگفته است. امام صادق (صلوات الله علیه) فرمود: ای صیقل، نظر شما در این باره چیست؟ صیقل می گوید که عرض کردم: ما چاره ای جز تسلیم (پذیرش) نداریم. امام صادق (صلوات الله علیه) فرمود: خداوند دو چیز را دوست و دو چیز را دشمن می دارد. راه رفتن متکبرانه در میان صف دو لشکر و نیز دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد و راه رفتن متکبرانه در راه ها و دروغ گفتن برای غیر اصلاح را دشمن می دارد. ابراهیم (علیه السلام) فرمود: {[نه] بلکه آن را این بزرگترشان کرده است.} و این با اراده اصلاح و دلیلی بود بر این که آنان نمی فهمند. همچنین یوسف (علیه السلام) نیز آن سخن را با اراده #اصلاح بر زبان آورد.
وسائل الشيعة - ط الإسلامية (الحر العاملي، الشيخ أبو جعفر) جلد 8 صفحه 578 باب 141 : جواز الكذب في الاصلاح دون الصدق في الفساد
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام با ترجمه فارسي جلد 12 صفحه 55
اصول الكافي جلد 2 صفحه 341 بَابُ الْکَذِبِ حدیث 17
طبق روایات و معارف آل الله صلوات الله علیهم و قرآن کریم ، حتی انبیاء الهی برای منظورهای خاصی دروغ مصلحتی می گفتند
مثل حضرت یوسف
مثل حضرت ابراهیم و...
طبق احادیث در چند موضع دروغ رواست و همان اسلامی که آن همه از دروغ بد گفته و آن را پلید شمرده ، در مواقعی جواز این کار را داده
1- در شرایط #تقیه و حفظ جان شیعه
2-هنگام جنگ و مکر و کید در کارزار
3-دروغ شوهر به زن خود
4-دروغ مصلحتی ، یعنی اصلاح کردن بین دو نفر و رفع کدورت حتی به وسیله دروغ
البته دقت کنیم اسم هر دروغی را نمی توانیم دروغ #مصلحتی بگذاریم
صلح برقرار کردن میان دو نفری که مفسده بینشان بوده را دروغ مصلحتی می گویند نه هر دروغی را
والله العالم
#جزء13 #جزء17
بشناسیم دروغِ خوب را
بشناسیم صداقتِ بد را
وَ رَوَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) إِنَّا قَدْ رُوِّینَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) فِی قَوْلِ یُوسُفَ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا کَذَبَ وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلُوا وَ مَا کَذَبَ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) مَا عِنْدَکُمْ فِیهَا یَا صَیْقَلُ قُلْتُ مَا عِنْدَنَا فِیهَا إِلَّا التَّسْلِیمُ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّ اثْنَیْنِ وَ أَبْغَضَ اثْنَیْنِ أَحَبَّ الْخَطَرَ (1)فِیمَا بَیْنَ الصَّفَّیْنِ وَ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِی الْإِصْلَاحِ وَ أَبْغَضَ الْخَطَرَ فِی الطُّرُقَاتِ وَ أَبْغَضَ الْکَذِبَ فِی غَیْرِ الْإِصْلَاحِ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ وَ هَذَا إِرَادَةُ الْإِصْلَاحِ وَ دَلَالَةُ عَلَی أَنَّهُمْ لَا یَعْقِلُونَ وَ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) إِرَادَةَ الْإِصْلَاحِ.
🔸علی بن ابراهیم روایت کرد: حسن صیقل می گوید: به امام صادق (صلوات الله علیه) عرض کردم: از امام باقر (صلوات الله علیه) درباره سخن یوسف (صلوات الله علیه) که فرمود: {ای کاروانیان قطعا شما دزد هستید} (یوسف ۷۰) برای ما روایت شده است که حضرت فرمود: به خدا سوگند، آنان ندزدیدند، ولی یوسف (علیه السلام) نیز دروغ نگفته است. همچنین درباره سخن ابراهیم (علیه السلام) که فرمود: {[نه] بلکه آن را (شکستن بتها را) این بزرگترشان کرده است. اگر سخن می گویند، از آنها بپرسید} (انبیاء ٦٣)نیز فرمود: به خدا سوگند، آنها این کار را نکردند، ولی ابراهیم (علیه السلام) نیز دروغ نگفته است. امام صادق (صلوات الله علیه) فرمود: ای صیقل، نظر شما در این باره چیست؟ صیقل می گوید که عرض کردم: ما چاره ای جز تسلیم (پذیرش) نداریم. امام صادق (صلوات الله علیه) فرمود: خداوند دو چیز را دوست و دو چیز را دشمن می دارد. راه رفتن متکبرانه در میان صف دو لشکر و نیز دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد و راه رفتن متکبرانه در راه ها و دروغ گفتن برای غیر اصلاح را دشمن می دارد. ابراهیم (علیه السلام) فرمود: {[نه] بلکه آن را این بزرگترشان کرده است.} و این با اراده اصلاح و دلیلی بود بر این که آنان نمی فهمند. همچنین یوسف (علیه السلام) نیز آن سخن را با اراده #اصلاح بر زبان آورد.
وسائل الشيعة - ط الإسلامية (الحر العاملي، الشيخ أبو جعفر) جلد 8 صفحه 578 باب 141 : جواز الكذب في الاصلاح دون الصدق في الفساد
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام با ترجمه فارسي جلد 12 صفحه 55
اصول الكافي جلد 2 صفحه 341 بَابُ الْکَذِبِ حدیث 17
طبق روایات و معارف آل الله صلوات الله علیهم و قرآن کریم ، حتی انبیاء الهی برای منظورهای خاصی دروغ مصلحتی می گفتند
مثل حضرت یوسف
مثل حضرت ابراهیم و...
طبق احادیث در چند موضع دروغ رواست و همان اسلامی که آن همه از دروغ بد گفته و آن را پلید شمرده ، در مواقعی جواز این کار را داده
1- در شرایط #تقیه و حفظ جان شیعه
2-هنگام جنگ و مکر و کید در کارزار
3-دروغ شوهر به زن خود
4-دروغ مصلحتی ، یعنی اصلاح کردن بین دو نفر و رفع کدورت حتی به وسیله دروغ
البته دقت کنیم اسم هر دروغی را نمی توانیم دروغ #مصلحتی بگذاریم
صلح برقرار کردن میان دو نفری که مفسده بینشان بوده را دروغ مصلحتی می گویند نه هر دروغی را
والله العالم
#جزء13 #جزء17
www.ghbook.ir
مطالعه کتاب بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام با ترجمه فارسی جلد 12 - صفحه 55 | کتابخانه دیجیتال (بازار…
عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَهَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ عُمَرَ عَنْ عَطَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا - Page #55
ورود همه (حتی بهشتی ها) در جهنم
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا ﴿مریم ۷۱﴾
و همهی شما [بدون استثنا] وارد جهنّم مى شويد؛ اين امر، نزد پروردگارت، حتمى و پايان يافته است.
إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ ﴿انبیاء ۹۸﴾
به يقين شما و آنچه غير خدا مى پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود و همگى در آن وارد مى شويد.
عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ): فِي قَوْلِهِ «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاّٰ وٰارِدُهٰا» قَالَ: أَمَا تَسْمَعُ اَلرَّجُلَ يَقُولُ وَرَدْنَا مَاءَ بَنِي فُلاَنٍ فَهُوَ اَلْوُرُودُ وَ لَمْ يَدْخُلْهُ.
🔸از حسین بن ابی العلاء، از امام جعفر صادق علیه السلام در مورد آیه «و همهی شما [بدون استثنا] وارد جهنّم مى شويد» (مریم ۷۱) پرسیدم. ایشان فرمود: آیا نمی شنوی که گفته می شود: به آب فلان کس #وارد شدیم و #داخل آن نشدیم، پس آن ورود است نه دخول.
تفسیر القمی جلد 2 صفحه 52
تفسیر البرهان جلد 3 صفحه 727
البته آیه ۱۰۱ سوره انبیاء نیز به این مبحث مربوط است که گاه این آیه را ناسخ آن آیات نام برده اند والله العالم
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿انبیاء ١٠١﴾
بی تردید کسانی که پیش تر از سوی ما وعده نیک به آنان داده اند، از دوزخ دورشان نگه می دارند.
#جزء16 #جزء17
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا ﴿مریم ۷۱﴾
و همهی شما [بدون استثنا] وارد جهنّم مى شويد؛ اين امر، نزد پروردگارت، حتمى و پايان يافته است.
إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ ﴿انبیاء ۹۸﴾
به يقين شما و آنچه غير خدا مى پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود و همگى در آن وارد مى شويد.
عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ): فِي قَوْلِهِ «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاّٰ وٰارِدُهٰا» قَالَ: أَمَا تَسْمَعُ اَلرَّجُلَ يَقُولُ وَرَدْنَا مَاءَ بَنِي فُلاَنٍ فَهُوَ اَلْوُرُودُ وَ لَمْ يَدْخُلْهُ.
🔸از حسین بن ابی العلاء، از امام جعفر صادق علیه السلام در مورد آیه «و همهی شما [بدون استثنا] وارد جهنّم مى شويد» (مریم ۷۱) پرسیدم. ایشان فرمود: آیا نمی شنوی که گفته می شود: به آب فلان کس #وارد شدیم و #داخل آن نشدیم، پس آن ورود است نه دخول.
تفسیر القمی جلد 2 صفحه 52
تفسیر البرهان جلد 3 صفحه 727
البته آیه ۱۰۱ سوره انبیاء نیز به این مبحث مربوط است که گاه این آیه را ناسخ آن آیات نام برده اند والله العالم
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿انبیاء ١٠١﴾
بی تردید کسانی که پیش تر از سوی ما وعده نیک به آنان داده اند، از دوزخ دورشان نگه می دارند.
#جزء16 #جزء17