#امام_حسن_مجتبی_ع
#ولادت_کریم_اهلبیت_ع
لطف ائدوب سنه حی لم یزل،،،
عِزّ و جاه شایانی یا حسن (ع)
دولدوروب سخا و کرامتون،،،
صحبتی بو دنیانی یا حسن (ع)
یئر یوزونده سن دومین امام،،،
مظهر خدای رحیم سن
علم و حلمیده یوخ سنه نظیر،،،
هم علیم سن هم حلیم سن
ذی نفس هامی گوز تیکوب سنه،،،
اولیاء ایچینده کریم سن
علم و حلم و جود و سخاوتون،،،
دولدوروبدی دنیانی یا حسن (ع)
ای سلیل پاک محمدی،،،
پاره ی دل ختم الانبیاء
مظهر عطا معدن سخا،،،
زاده ی علی شاه لافتا
سن قدم قویان گون بو عالمه،،،
شاد اولوب دل خیرة النساء
خلقتونله پر نور ائدوب خدا،،،
دودمان زهرانی یا حسن (ع)
سبط اکبر آل مصطفی،،،
دلبر شه عالمین سن
جان فدا مقام و جلالیوه،،،
مرتضایه نور دو عین سن
مرشد طریق شهادت و،،،
رهبر و امام حسین سن
بو مقام و بو شأن و عزتین،،،
یوخدی حد و پایانی یاحسن ع
نقش وجهه ی بی مثالیوی،،،
بی مثال اوزی بی مثال ائدوب
حسنوی سنون احسن ایلیوب،،،
عالمینی غرق خیال ائدوب
کیم گوروب جمال جمیلیوی،،،
حمد خالق ذوالجلال ائدوب
صورتون سالوبدور تحیره،،،
بیرده ماه کنعانی یا حسن ع
من کیمم کی توصیف ائدم سنی،،،
مادحون خدای جلیلیدور
سن یم کرامت سن عالمه،،،
درگهونده حاتم دخیلیدور
کیم سنه ارادت یتورمه سه،،،
هر ایکی جهاندا ذلیلیدور
کیم سووه سنی گورمز آتش،،،
سوزناک نیرانی یاحسن ع
حجت خدا کل خلقته،،،
مرتضایه نائب مناب سن
ماه سن دئسم، کسر شأن اولار،،،
جلوه ی مه و آفتاب سن
بسدی بو کرامت مقامیوه،،،
کی شفیع روز حساب سن
اولماسان رضا ناامید اولا،،،
جمله ی احبانی یاحسن ع
بس کی صابریدون مصائبه،،،
ایسلانوب یوزون اشک ابرینه
صبر اوزی بو معناده لنگ پا
مات اولوبدی معیار صبریوه
کاش اولا یتیشسون آقا الیم،،،
عرشه ناز ائدن توزلی قبریوه
قطریه سعادت دی درک ائده،،،
احتشام دریانی یاحسن ع
گونلرین قباقینده کی قالان،،،
قبریوه فدایم آقا اوزوم
ناامید ائتمه بو سائلی،،،
چون عطا و جودونده وار گوزوم
قسمت اولسا گلسم مدینیه،،،
وار حضوریوه دل ده چوخ سوزوم
اولما راضی قبره آپارمییم،،،
دل ده بو تمنانی یاحسن ع
ای حبیب خلاق لم یزل،،،
من گدای مسکینه قیل نظر
نچه ایلدی ذیق مکانیدن،،،
اولموشام بو شهر ایچره دربدر
لطف ایله بو ناچیز چامه نی،،،
قیل قبول اولوب گرچه مختصر
«دلجو»ی دل افکاری عفو ایله،،،
اولسا گرچه نقصانی یاحسن ع
#دلجو
#ولادت_کریم_اهلبیت_ع
#عرض_ارادت_به_امام_حسن_مجتبی_ع
کانال اشعار اصغر گلمحمدی متخلص به (دلجو )
#ولادت_کریم_اهلبیت_ع
لطف ائدوب سنه حی لم یزل،،،
عِزّ و جاه شایانی یا حسن (ع)
دولدوروب سخا و کرامتون،،،
صحبتی بو دنیانی یا حسن (ع)
یئر یوزونده سن دومین امام،،،
مظهر خدای رحیم سن
علم و حلمیده یوخ سنه نظیر،،،
هم علیم سن هم حلیم سن
ذی نفس هامی گوز تیکوب سنه،،،
اولیاء ایچینده کریم سن
علم و حلم و جود و سخاوتون،،،
دولدوروبدی دنیانی یا حسن (ع)
ای سلیل پاک محمدی،،،
پاره ی دل ختم الانبیاء
مظهر عطا معدن سخا،،،
زاده ی علی شاه لافتا
سن قدم قویان گون بو عالمه،،،
شاد اولوب دل خیرة النساء
خلقتونله پر نور ائدوب خدا،،،
دودمان زهرانی یا حسن (ع)
سبط اکبر آل مصطفی،،،
دلبر شه عالمین سن
جان فدا مقام و جلالیوه،،،
مرتضایه نور دو عین سن
مرشد طریق شهادت و،،،
رهبر و امام حسین سن
بو مقام و بو شأن و عزتین،،،
یوخدی حد و پایانی یاحسن ع
نقش وجهه ی بی مثالیوی،،،
بی مثال اوزی بی مثال ائدوب
حسنوی سنون احسن ایلیوب،،،
عالمینی غرق خیال ائدوب
کیم گوروب جمال جمیلیوی،،،
حمد خالق ذوالجلال ائدوب
صورتون سالوبدور تحیره،،،
بیرده ماه کنعانی یا حسن ع
من کیمم کی توصیف ائدم سنی،،،
مادحون خدای جلیلیدور
سن یم کرامت سن عالمه،،،
درگهونده حاتم دخیلیدور
کیم سنه ارادت یتورمه سه،،،
هر ایکی جهاندا ذلیلیدور
کیم سووه سنی گورمز آتش،،،
سوزناک نیرانی یاحسن ع
حجت خدا کل خلقته،،،
مرتضایه نائب مناب سن
ماه سن دئسم، کسر شأن اولار،،،
جلوه ی مه و آفتاب سن
بسدی بو کرامت مقامیوه،،،
کی شفیع روز حساب سن
اولماسان رضا ناامید اولا،،،
جمله ی احبانی یاحسن ع
بس کی صابریدون مصائبه،،،
ایسلانوب یوزون اشک ابرینه
صبر اوزی بو معناده لنگ پا
مات اولوبدی معیار صبریوه
کاش اولا یتیشسون آقا الیم،،،
عرشه ناز ائدن توزلی قبریوه
قطریه سعادت دی درک ائده،،،
احتشام دریانی یاحسن ع
گونلرین قباقینده کی قالان،،،
قبریوه فدایم آقا اوزوم
ناامید ائتمه بو سائلی،،،
چون عطا و جودونده وار گوزوم
قسمت اولسا گلسم مدینیه،،،
وار حضوریوه دل ده چوخ سوزوم
اولما راضی قبره آپارمییم،،،
دل ده بو تمنانی یاحسن ع
ای حبیب خلاق لم یزل،،،
من گدای مسکینه قیل نظر
نچه ایلدی ذیق مکانیدن،،،
اولموشام بو شهر ایچره دربدر
لطف ایله بو ناچیز چامه نی،،،
قیل قبول اولوب گرچه مختصر
«دلجو»ی دل افکاری عفو ایله،،،
اولسا گرچه نقصانی یاحسن ع
#دلجو
#ولادت_کریم_اهلبیت_ع
#عرض_ارادت_به_امام_حسن_مجتبی_ع
کانال اشعار اصغر گلمحمدی متخلص به (دلجو )
@rozeh_nab
کربلایی حسین طاهری
#مولودی بسیار بسیار شنیدنی و زیبای کریم اهل بیت آقا جان #امام_حسن_مجتبی(ع)
#شب_پانزدهم_رمضان_المبارک♥️
قربون کبوترای حرمت امام حسن😔
قربون این همه لطف و کرمت امام حسن💚
شنیدم سجیَتُکم الکرم امام حسن💔😭
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن؟؟🤲
#بسیار_بسیار_شنیدنی
بانوای گرم
#حسین_طاهری🎤
#شب_پانزدهم_رمضان_المبارک♥️
قربون کبوترای حرمت امام حسن😔
قربون این همه لطف و کرمت امام حسن💚
شنیدم سجیَتُکم الکرم امام حسن💔😭
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن؟؟🤲
#بسیار_بسیار_شنیدنی
بانوای گرم
#حسین_طاهری🎤
#سالروز_تخریب_بقیع
#امام_حسن_مجتبی_ع
تا بوده و هست درد و غم باشد، آه
داغی به دل اهل کرم باشد، آه
ای شهر مدينه! بیوفايی تا کی؟
کی ديده «کريم» بیحرم باشد، آه
تقدیم به ارواح نورانی ائمه بقیع صلوات
#امام_حسن_مجتبی_ع
تا بوده و هست درد و غم باشد، آه
داغی به دل اهل کرم باشد، آه
ای شهر مدينه! بیوفايی تا کی؟
کی ديده «کريم» بیحرم باشد، آه
تقدیم به ارواح نورانی ائمه بقیع صلوات
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش
ستاره میشکفد از غبار هر قدمش
نسیم میرود از صحن او به سوی بهشت
که عطر فاطمه دارد نسیم صبحدمش
حسن کلام بزرگیست، فهم ناقص ما،
چه درک میکند از جایگاه محترمش
کسی که دامن او را گرفته میداند
امید میچکد از دستهای با کرمش
به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن
به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش
خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو:
بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش
هشتم شوال داغ بزرگ تخریب قبور ائمه معصومین بقیع تسلیت باد
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش
ستاره میشکفد از غبار هر قدمش
نسیم میرود از صحن او به سوی بهشت
که عطر فاطمه دارد نسیم صبحدمش
حسن کلام بزرگیست، فهم ناقص ما،
چه درک میکند از جایگاه محترمش
کسی که دامن او را گرفته میداند
امید میچکد از دستهای با کرمش
به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن
به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش
خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو:
بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش
هشتم شوال داغ بزرگ تخریب قبور ائمه معصومین بقیع تسلیت باد
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
نشستم گوشهای از سفرهی همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت هایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ رحمة للعالمین واشد به تحسینت
تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
معز المؤمنین خواندن، مذل المؤمنین گفتن
اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت_
برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون!
که میچینند مضمون، آسمانها از مضامینت
بگو تا تیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت، تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
تورا پایین کشیدند از سر منبر که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت
درون خانه هم مَحرم نمیبینی تحمل کن
که میخواهند، ای تنهاترین تنهاتر از اینت
تو غمهای بزرگی در میان کوچهها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت
سر راهت میآمد آنکه نامش را نخواهم برد
برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت
برای جاریِ اشکت سراغ چاره میگردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت
به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت
چه میشد مثل مادر نیمهی شب بود تدفینت
صدایت میزند اینک یتیمت از دل خیمه
که اورا راهی میدان کنی با دست آمینت
هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر
در آغوش برادر دست و پا زد جانِ شیرینت
کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟
نمک نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر
نصیبم کن نمک از سفرهی همواره رنگینت
نشستم گوشهای از سفرهی همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت هایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ رحمة للعالمین واشد به تحسینت
تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
معز المؤمنین خواندن، مذل المؤمنین گفتن
اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت_
برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون!
که میچینند مضمون، آسمانها از مضامینت
بگو تا تیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت، تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
تورا پایین کشیدند از سر منبر که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت
درون خانه هم مَحرم نمیبینی تحمل کن
که میخواهند، ای تنهاترین تنهاتر از اینت
تو غمهای بزرگی در میان کوچهها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت
سر راهت میآمد آنکه نامش را نخواهم برد
برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت
برای جاریِ اشکت سراغ چاره میگردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت
به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت
چه میشد مثل مادر نیمهی شب بود تدفینت
صدایت میزند اینک یتیمت از دل خیمه
که اورا راهی میدان کنی با دست آمینت
هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر
در آغوش برادر دست و پا زد جانِ شیرینت
کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟
نمک نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر
نصیبم کن نمک از سفرهی همواره رنگینت