اندیشیدن تنها راه نجات
✓ #حقیقت (۲) ادیان عالم از نخستین آنها گرفته تا آنهایی که هنوز هم برقرارند، پیرو دو فلسفه بوده و هستند: #تناسخ #رستاخیز #تناسخ: این فلسفه که عمر آن به چند هزار سال میرسد، نخستین بار درقوم آریایی-هندی مطرح گردید و یکی از اصول ادیان مردم این سرزمین قرار…
✓ #حقیقت (۳)
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
#ادامهدارد
⚛ @AndisheKonim
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
#ادامهدارد
⚛ @AndisheKonim
✓ #حقیقت (۳)
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
⚛ @AndisheKonim
ادامه 👇
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
⚛ @AndisheKonim
ادامه 👇
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐒@𝐥𝐢𝐦)
✓ #حقیقت (۳)
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
⚛ @AndisheKonim
ادامه 👇
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
⚛ @AndisheKonim
ادامه 👇
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐒@𝐥𝐢𝐦)
✓ #حقیقت (۳)
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
⚛ @AndisheKonim
ادامه 👇
اصل دیگر اینست که هیچوقت موجودات #جدیدالحیات، نمیدانند که قبلا چه بودهاند، کجا بوده اند؟ با چهکسی بوده اند؟ چطور و چرا بوده اند؟ چه زمانی و چطور به قالب جدید درآمدهاند؟ و ....
اصل بعدی اینست که من بار دیگر به این صورت که هستم، زاده نمیشوم و حیات نمییابم، ولی ذرات بدن من در ترکیب و تشکیل قالب موجودات دیگر شرکت میکنند.
قسمتهایی از من امروزی سهمی در ایجاد قالب موجودات جدید خواهند داشت، اگرچه اندک باشد
من و اعضا تشكيل دهنده اندامم نميدانيم فردا چه خواهیم بود و به کدام قالب خواهیم رفت، ولی میدانیم که حوادث و ماجراهای خوب و بد و زشت و زیبای قالب امروزی خود را را فراموش خواهیم کرد و باری از زندگی کنونی را با خود نخواهیم برد، نه خوشیهايش را، و نه تلخیهايش را
اصل ديگر اینست که تغییر قالب مردن و زنده شدن و باز مرده و زنده شدن را هیچ درد و رنجی نیست
وقتی بار یک قالب، سنگین میشود، ینی در اثر گذشت زمان و قوانین حیات، دستگاها بدن از طراوت و سلامت و قدرت میافتند و پیری و بیماری و ناتوانی جایگزین آنها میشوند، علاج راحت شدت از این مشکلات همان مُردن یا رها شدن از آن قالب و رفتن به قالبهای نو است
× مردن و از نو زاده شدن
نتیجه اینکه دارندگان حیات، از ازل در قید حیات بودهاند و تا ابد نیز در قید حیات خواهند بود
علم ثابت کرده است که
هیچ موجودی معدوم نمیشود و از هستی به صورت مطلق ساقط نمیشود.
همانطور که هیچ موجودی از عدم به هستی نمیآید.
• یعنی از هیچ، چیزی بوجود نمیآید (هیچفلسفی نه هیچکوانتومی)
#خلقت، به صورتیکه در ادیان مطرح شده است، یک حرف بیپایه و بیاساس و به زبان ساده بیدلیل و منطق و مهمل است
دلیل روشن آن، اینست که ما از یک طرف #قصهآفرینش را داریم که خدا در قرآناش میگوید
ما انسان را از گل آفریدیم و از نفس خود به او حیات دادیم
و از طرف دیگر همان خدا در آیهای دیگر در همان قران میگوید
انسان را از نطفه آفریده است
که نشان دهنده تناقض آشكار در كلام خداست
⚛ @AndisheKonim
ادامه 👇