تئوری_جدیدی_در_مورد_حیات_در_مورد_ایده_جرمی_انگلند_از_ناتالی_ولچاور.pdf
570.1 KB
تئوری جدیدی در مورد #حیات
مقاله ای از ناتالی ولچاور
22 ژانویه 2014
#جرمی_انگلند فیزیکدان ۳۷ ساله در MIT ، میاندیشد که او محرکهای زیربنایی فیزیک را برای #خاستگاه و #دگرگونش حیات یافته است. او این ایده جنجالی را ارائه کرده است که علت وجود حیات، قانون افزایش #آنتروپی است که ماده را تحریک میکند تا خواص فیزیکی مشابه حیات به دست آورد.
⚛ @AndisheKonim
مقاله ای از ناتالی ولچاور
22 ژانویه 2014
#جرمی_انگلند فیزیکدان ۳۷ ساله در MIT ، میاندیشد که او محرکهای زیربنایی فیزیک را برای #خاستگاه و #دگرگونش حیات یافته است. او این ایده جنجالی را ارائه کرده است که علت وجود حیات، قانون افزایش #آنتروپی است که ماده را تحریک میکند تا خواص فیزیکی مشابه حیات به دست آورد.
⚛ @AndisheKonim
#واکنش_های #شیمیایی تازه کشف شده می تواند #خاستگاه #حیات را توضیح دهد :
این که چگونه مولکول های غیر زنده جرقه حیات را برانگیختند، یکی از گیج کننده ترین اسرار علم است. اکنون دانشمندان واکنشهای شیمیایی را کشف کردهاند که میتوانند اجزای سازنده حیات را که در سوپ اولیه زمین رایج بودند تولید کنند!
تصور میشود نخستین شکلهای حیات از یک مخلوطِ غنی از موادِ مغذی که اغلب به آن #سوپ_نخستین میگویند در میلیارد ها سال پیش روی زمین ایجاد شده اند.
روزگاری مولکولهای موجود در داخل این سوپ شروع به واکنش با یکدیگر کردند _ البته به لطف مقداری انرژی افزوده مانند برخورد رعد و برق یا دریچههای گرمابی _ تا زمانی که ترکیبات آلی اساسی و سپس اسیدهای آمینه را تشکیل دادند، که سپس توانستند به پپتیدها و پروتئینها متصل شوند و در نهایت زمین شاهد یک زندگی سلولی شد.
البته این فقط صورت بسیار سادهی این مسئلهی بسیار بزرگ و پیچیده بود که در بالا آمد؛ واگرنه واکنشهای شیمیایی خاصی که در طول این فرآیند اتفاق افتادند همچنان مبهم هستند.
دانشمندان با ساختن نسخههای آزمایشگاهی از سوپ اولیه _ بر اساس آنچه که تصور میشد در میلیارد ها سال پیش فراوان بوده است _ پژوهش کرده و میکنند و آن را در معرض شرایط مختلف قرار میدهند تا ببینند چه اتفاقی میافتد و بلوک های سازندهی زندگی چگونه به وجود آمده اند.
برای این مطالعه جدید که در حال خواندن گزارشی از آن هستید ، دانشمندانِ
Scripps
با دستور پخت سوپ اولیه خود دست به کار شدند و مجموعهی جدیدی از واکنش های شیمیایی را با استفاده از مواد نسبتاً ساده که احتمالاً در زمین اولیه رایج بود، کشف کردند. تنها چیزی که لازم است سیانید، آمونیاک، دی اکسید کربن و اسیدهای
alpha-keto
بود و سپس این تیم شروع به مشاهده و بررسی این سوپ کرد که چطور اسیدهای آمینه تولید میکند. هر یک از چهار ترکیب بالا نقش خود را دارد.
رامانارایانان کریشنامورتی، نویسنده اصلی این مطالعه، گفت: «انتظار داشتیم که فهمیدن این موضوع بسیار دشوار باشد، و معلوم شد که حتی سادهتر از آن چیزی است که تصور میکردیم. "اگر فقط کتو اسید، سیانید و آمونیاک را با هم مخلوط کنید، سوپ ما فقط در آنجا می ماند گویی که متوقف شده است. اما به محض اضافه کردن دی اکسید کربن، حتی مقادیر کمی، سرعت واکنش افزایش می یابد.
این تیم میگوید که این فرآیند اساساً همان نحوه تشکیل اسیدهای آمینه در سلولهای زنده است، با این تفاوت که سیانید جایگزین آنزیمهایی است که هنوز در سوپ اولیه وجود نداشتند. این سادگی و شباهت به فرآیندهای بیولوژیکی کنونی، نشان میدهد که این منبعِ محتملتری برای زندگیِ اولیه نسبت به سایر فرضیههایی هست که به شیمی کاملاً متفاوتتری نیاز دارند.
تجزیه و تحلیل این سوپ شیمیایی نشان داد که این فرآیند همچنین به عنوان یک محصول جانبی اوروتات تولید می کند. اوروتات پیشساز نوکلئوتیدها است که DNA و RNA را می سازند، که نشان می دهد طیف کاملی از مواد تشکیل دهنده حیات می تواند از این طریق تولید شده باشد.
ترجمهی سام آریامنش
خاستگاه :
Newatlas
The research was published in the journal Nature Chemistry.
⚛ @AndisheKonim
این که چگونه مولکول های غیر زنده جرقه حیات را برانگیختند، یکی از گیج کننده ترین اسرار علم است. اکنون دانشمندان واکنشهای شیمیایی را کشف کردهاند که میتوانند اجزای سازنده حیات را که در سوپ اولیه زمین رایج بودند تولید کنند!
تصور میشود نخستین شکلهای حیات از یک مخلوطِ غنی از موادِ مغذی که اغلب به آن #سوپ_نخستین میگویند در میلیارد ها سال پیش روی زمین ایجاد شده اند.
روزگاری مولکولهای موجود در داخل این سوپ شروع به واکنش با یکدیگر کردند _ البته به لطف مقداری انرژی افزوده مانند برخورد رعد و برق یا دریچههای گرمابی _ تا زمانی که ترکیبات آلی اساسی و سپس اسیدهای آمینه را تشکیل دادند، که سپس توانستند به پپتیدها و پروتئینها متصل شوند و در نهایت زمین شاهد یک زندگی سلولی شد.
البته این فقط صورت بسیار سادهی این مسئلهی بسیار بزرگ و پیچیده بود که در بالا آمد؛ واگرنه واکنشهای شیمیایی خاصی که در طول این فرآیند اتفاق افتادند همچنان مبهم هستند.
دانشمندان با ساختن نسخههای آزمایشگاهی از سوپ اولیه _ بر اساس آنچه که تصور میشد در میلیارد ها سال پیش فراوان بوده است _ پژوهش کرده و میکنند و آن را در معرض شرایط مختلف قرار میدهند تا ببینند چه اتفاقی میافتد و بلوک های سازندهی زندگی چگونه به وجود آمده اند.
برای این مطالعه جدید که در حال خواندن گزارشی از آن هستید ، دانشمندانِ
Scripps
با دستور پخت سوپ اولیه خود دست به کار شدند و مجموعهی جدیدی از واکنش های شیمیایی را با استفاده از مواد نسبتاً ساده که احتمالاً در زمین اولیه رایج بود، کشف کردند. تنها چیزی که لازم است سیانید، آمونیاک، دی اکسید کربن و اسیدهای
alpha-keto
بود و سپس این تیم شروع به مشاهده و بررسی این سوپ کرد که چطور اسیدهای آمینه تولید میکند. هر یک از چهار ترکیب بالا نقش خود را دارد.
رامانارایانان کریشنامورتی، نویسنده اصلی این مطالعه، گفت: «انتظار داشتیم که فهمیدن این موضوع بسیار دشوار باشد، و معلوم شد که حتی سادهتر از آن چیزی است که تصور میکردیم. "اگر فقط کتو اسید، سیانید و آمونیاک را با هم مخلوط کنید، سوپ ما فقط در آنجا می ماند گویی که متوقف شده است. اما به محض اضافه کردن دی اکسید کربن، حتی مقادیر کمی، سرعت واکنش افزایش می یابد.
این تیم میگوید که این فرآیند اساساً همان نحوه تشکیل اسیدهای آمینه در سلولهای زنده است، با این تفاوت که سیانید جایگزین آنزیمهایی است که هنوز در سوپ اولیه وجود نداشتند. این سادگی و شباهت به فرآیندهای بیولوژیکی کنونی، نشان میدهد که این منبعِ محتملتری برای زندگیِ اولیه نسبت به سایر فرضیههایی هست که به شیمی کاملاً متفاوتتری نیاز دارند.
تجزیه و تحلیل این سوپ شیمیایی نشان داد که این فرآیند همچنین به عنوان یک محصول جانبی اوروتات تولید می کند. اوروتات پیشساز نوکلئوتیدها است که DNA و RNA را می سازند، که نشان می دهد طیف کاملی از مواد تشکیل دهنده حیات می تواند از این طریق تولید شده باشد.
ترجمهی سام آریامنش
خاستگاه :
Newatlas
The research was published in the journal Nature Chemistry.
⚛ @AndisheKonim
#خاستگاه #خدا و خدایان
چیست و از کجا آمدهاند؟
این یک پرسش مهم است که کمتر کسی به آن فکر میکند. برای پاسخ به این پرسش مهم، بدون شک باید به تاریخ بشر و تکامل وی نگاهی بیاندازیم.
آن زمان که انسان در غارها زندگی میکرد و حتی توانایی مکالمه و سخن گفتن را بدست نیاورده بود، مطمئنا خدایی هم وجود نداشته است. رفته رفته و با مدرن شدن انسان هوشمند، خدایان هم پای به عرصه گذاشتند و یکی پس از دیگری متولد شدند و مسئولیت پدیدهای را بر عهده گرفتند.
یک خدا مسئول رعد و برق، یکی مسئول زلزله، یکی سیل، یکی خورشیدگرفتگی، یکی ماهگرفتگی و ...
خدایان، برخاسته از نادانی انسانهای بدوی بودند. آنها هر مجهولی را در معادلهای قرار میدادند که نتیجه آن منتهی به خدا میشد، چرا که فاقد علم لازم برای توضیح آن پدیده بودند. اما به میزان فراوان از قوه تخیل بهرمند بودند.
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ بسیار ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩ، چرا که ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺗﺨﯿﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ البته ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ میدﺍﻧﺴﺘﻨﺪ نیز ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﯾﮏ ﺁﻣﺎﺭ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ۹ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺑﺮﺩﺍشت ﺷﺪه ﺷﻤﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ۶۵۰۰۰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪه ﺍﺳﺖ.
گذشته از خدایان بیشماری که هر یک مسئول پدیدهای ناشناخته از طبیعت در آن زمان بودند، ﻫﺮ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ. خدایان در ردههای متفاوت از قدرت و اعتبار، در کل تاریخ بشری به چشم میآیند.
پاسخ به این مسئله نیز اصولا بسیار ساده است که چرا انسانها با این حرص و ولع خداسازی میکردند.
اساسا انسان نیاز و تمایلی بینهایت به دانستن دارد و مغز وی به گونهای فرگشت یافته است که قادر به تحمل نادانی و زندگی در محیطهایی که نتواند به اسرار آن پی ببرد را ندارد.
اما از سوی دیگر، تا هزاران سال انسان توانایی یافتن پاسخ سوالاتش را نداشت. چرا که یافتن پاسخ، نیازمند زمان برای پیشرفت علمی بود و اینگونه بود که بیصبری و عجول بودن انسان برای پی بردن به رازهای اطرافش، خدایان را آفرید.
خدایان ساخته شدند تا نادانی و عدم شناخت انسان از محیط زندگیاش را پوشش دهند. البته با نگاهی گذرا به تاریخ بشر، میتوان به انسانهای بدوی در اینباره حق داد. چرا که تحمل زندگی در محیطی که قادر به درک پدیدههای آن نباشید، برای هر کسی ناممکن است.
اما اینک گذشت زمان بخوبی تاثیر خود را نمایان ساخته است. آنچه که انسان بدوی از آن وحشت داشت و برای درک آن و یا فرار از آن به خدایان خود ساختهاش پناه میبرد، اینک جزو بدیهیترین دانستهها و معلومات یک کودک است.
انسان در عصر حاضر ، برای توجیه زلزله ، رعد و برق، سیل، خسوف و کسوف و امثال اینها نیازی به خدا ندارد، بلکه تمام این پدیده ها را بوسیله علم و دانش خویش توضیح میدهد.
اما باعث تاسف است که هم اکنون نیز، با وجود اینکه علم ما تکتک پدیدههای طبیعی و غیرطبیعی را بخوبی شرح داده، همچنان خدایان بر جوامع ما حکمرانی میکنند.
شاید بتوان گفت که در عصر حاضر، علت وجود خدایان و به بیان دیگر ادیان، این است که به این پرسش بزرگ جواب بدهند:
ما از کجا آمده ایم؟
بدون شک همه میدانند که پاسخ تمام ادیان به این پرسش، اگر چه هزاران سال مورد قبول نسل بشر بود، اما با پاسخ اصلی و درست که علم در اختیار ما قرار میدهد، بسیار متفاوت است.
به عبارت دیگر پاسخ ادیان به این سوال غلط بوده است. شاید داستانهای ادیان در این مورد بنظر زیبا و مهیج باشند، اما ما از آنجا نیامدهایم که آنها میگویند، داستانهای آنها همگی در رده افسانهها و تخیلات قرار میگیرند.
پاسخ علم به این پرسش که ما از کجا آمدهایم اگر هم درست نباشد، بسیار به واقعیت نزدیکتر است، اما آنچه که ادیان در پاسخ به این پرسش ارائه میدهند نه تنها هیچگونه شاهد و مدرک و سندی ندارد، که حتی به حدی نامعقول و تخیلی میباشد که قبول آن بنوعی توهین به شعور انسان میباشد.
اما سالهای دراز خداباوری و دینداری، مذهبیون را به موجوداتی متفاوت از نسل بشر تبدیل کرده است.
برای نمونه وقتی کسی گفت زمین کروی شکل است، باید به خاطر این حرف کفرآمیز اعدام میشد، هم اکنون نیز روش آنها تفاوت چندانی با گذشته نکرده است، چرا که حاضر به پذیرش واقعیات علمی نیستند.
با این حال، اگر مذهبیونی که کروی بودن زمین را به شدت انکار میکردند، میتوانستند جلوی گذر زمان و روشن شدن حقایق را بگیرند، مطمئنا خداباوران عصر حاضر نیز قادر به انجام این کار میشدند.
خدای عصر جدید، انرژی، چرخه طبیعت و علم خالص است که واقعیات را با گذر زمان و تحولات پیشبینی نشده و پیشبینی شده آشکار میکند.
نه شخصی که در آسمانها نشسته باشد و
در تخت کبریایی خود برای سرنوشت مردم تصميم بگيرد.
⚛ @AndisheKonim
چیست و از کجا آمدهاند؟
این یک پرسش مهم است که کمتر کسی به آن فکر میکند. برای پاسخ به این پرسش مهم، بدون شک باید به تاریخ بشر و تکامل وی نگاهی بیاندازیم.
آن زمان که انسان در غارها زندگی میکرد و حتی توانایی مکالمه و سخن گفتن را بدست نیاورده بود، مطمئنا خدایی هم وجود نداشته است. رفته رفته و با مدرن شدن انسان هوشمند، خدایان هم پای به عرصه گذاشتند و یکی پس از دیگری متولد شدند و مسئولیت پدیدهای را بر عهده گرفتند.
یک خدا مسئول رعد و برق، یکی مسئول زلزله، یکی سیل، یکی خورشیدگرفتگی، یکی ماهگرفتگی و ...
خدایان، برخاسته از نادانی انسانهای بدوی بودند. آنها هر مجهولی را در معادلهای قرار میدادند که نتیجه آن منتهی به خدا میشد، چرا که فاقد علم لازم برای توضیح آن پدیده بودند. اما به میزان فراوان از قوه تخیل بهرمند بودند.
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ بسیار ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩ، چرا که ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺗﺨﯿﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ البته ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ میدﺍﻧﺴﺘﻨﺪ نیز ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﯾﮏ ﺁﻣﺎﺭ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ۹ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺑﺮﺩﺍشت ﺷﺪه ﺷﻤﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ۶۵۰۰۰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪه ﺍﺳﺖ.
گذشته از خدایان بیشماری که هر یک مسئول پدیدهای ناشناخته از طبیعت در آن زمان بودند، ﻫﺮ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ. خدایان در ردههای متفاوت از قدرت و اعتبار، در کل تاریخ بشری به چشم میآیند.
پاسخ به این مسئله نیز اصولا بسیار ساده است که چرا انسانها با این حرص و ولع خداسازی میکردند.
اساسا انسان نیاز و تمایلی بینهایت به دانستن دارد و مغز وی به گونهای فرگشت یافته است که قادر به تحمل نادانی و زندگی در محیطهایی که نتواند به اسرار آن پی ببرد را ندارد.
اما از سوی دیگر، تا هزاران سال انسان توانایی یافتن پاسخ سوالاتش را نداشت. چرا که یافتن پاسخ، نیازمند زمان برای پیشرفت علمی بود و اینگونه بود که بیصبری و عجول بودن انسان برای پی بردن به رازهای اطرافش، خدایان را آفرید.
خدایان ساخته شدند تا نادانی و عدم شناخت انسان از محیط زندگیاش را پوشش دهند. البته با نگاهی گذرا به تاریخ بشر، میتوان به انسانهای بدوی در اینباره حق داد. چرا که تحمل زندگی در محیطی که قادر به درک پدیدههای آن نباشید، برای هر کسی ناممکن است.
اما اینک گذشت زمان بخوبی تاثیر خود را نمایان ساخته است. آنچه که انسان بدوی از آن وحشت داشت و برای درک آن و یا فرار از آن به خدایان خود ساختهاش پناه میبرد، اینک جزو بدیهیترین دانستهها و معلومات یک کودک است.
انسان در عصر حاضر ، برای توجیه زلزله ، رعد و برق، سیل، خسوف و کسوف و امثال اینها نیازی به خدا ندارد، بلکه تمام این پدیده ها را بوسیله علم و دانش خویش توضیح میدهد.
اما باعث تاسف است که هم اکنون نیز، با وجود اینکه علم ما تکتک پدیدههای طبیعی و غیرطبیعی را بخوبی شرح داده، همچنان خدایان بر جوامع ما حکمرانی میکنند.
شاید بتوان گفت که در عصر حاضر، علت وجود خدایان و به بیان دیگر ادیان، این است که به این پرسش بزرگ جواب بدهند:
ما از کجا آمده ایم؟
بدون شک همه میدانند که پاسخ تمام ادیان به این پرسش، اگر چه هزاران سال مورد قبول نسل بشر بود، اما با پاسخ اصلی و درست که علم در اختیار ما قرار میدهد، بسیار متفاوت است.
به عبارت دیگر پاسخ ادیان به این سوال غلط بوده است. شاید داستانهای ادیان در این مورد بنظر زیبا و مهیج باشند، اما ما از آنجا نیامدهایم که آنها میگویند، داستانهای آنها همگی در رده افسانهها و تخیلات قرار میگیرند.
پاسخ علم به این پرسش که ما از کجا آمدهایم اگر هم درست نباشد، بسیار به واقعیت نزدیکتر است، اما آنچه که ادیان در پاسخ به این پرسش ارائه میدهند نه تنها هیچگونه شاهد و مدرک و سندی ندارد، که حتی به حدی نامعقول و تخیلی میباشد که قبول آن بنوعی توهین به شعور انسان میباشد.
اما سالهای دراز خداباوری و دینداری، مذهبیون را به موجوداتی متفاوت از نسل بشر تبدیل کرده است.
برای نمونه وقتی کسی گفت زمین کروی شکل است، باید به خاطر این حرف کفرآمیز اعدام میشد، هم اکنون نیز روش آنها تفاوت چندانی با گذشته نکرده است، چرا که حاضر به پذیرش واقعیات علمی نیستند.
با این حال، اگر مذهبیونی که کروی بودن زمین را به شدت انکار میکردند، میتوانستند جلوی گذر زمان و روشن شدن حقایق را بگیرند، مطمئنا خداباوران عصر حاضر نیز قادر به انجام این کار میشدند.
خدای عصر جدید، انرژی، چرخه طبیعت و علم خالص است که واقعیات را با گذر زمان و تحولات پیشبینی نشده و پیشبینی شده آشکار میکند.
نه شخصی که در آسمانها نشسته باشد و
در تخت کبریایی خود برای سرنوشت مردم تصميم بگيرد.
⚛ @AndisheKonim