آگاهی
سوزان بلکمور
🔴 #آگاهی
🖋 نوشته: سوزان بلکمور
🖋 ترجمه: رضا رضایی
🖋 نشر فرهنگ معاصر – 1391
🔵 فصل ششم : جبر و اختیار
🔶 آیا این «من» هستم که عمل میکنم؟
🔶 مسئولیت اخلاقی و قانون چه میشود؟
🔶 «خواستن آزادانه» نداریم!
🔶 «نخواستن آزادانه» داریم؟!
🔶 «فارادی» و احضار ارواح
🔶 «توهم کنترل» و کازینوها
🔶 ارادهی آزاد و بقای فرگشتیِ ما
⚛ @AndisheKonim
🖋 نوشته: سوزان بلکمور
🖋 ترجمه: رضا رضایی
🖋 نشر فرهنگ معاصر – 1391
🔵 فصل ششم : جبر و اختیار
🔶 آیا این «من» هستم که عمل میکنم؟
🔶 مسئولیت اخلاقی و قانون چه میشود؟
🔶 «خواستن آزادانه» نداریم!
🔶 «نخواستن آزادانه» داریم؟!
🔶 «فارادی» و احضار ارواح
🔶 «توهم کنترل» و کازینوها
🔶 ارادهی آزاد و بقای فرگشتیِ ما
⚛ @AndisheKonim
آگاهی
سوزان بلکمور
🔴 #آگاهی
🖋 نوشته: سوزان بلکمور
🖋 ترجمه: رضا رضایی
🖋 نشر فرهنگ معاصر – 1391
🔵 فصل هفتم : حالتهای تغییریافته آگاهی
🔶 خواب و رویا
🔶 حالت «عادی» کدام است؟!
🔶 رویاهای هشیارانه (Lucid Dreams)
🔶 فلج خواب (بختک)
🔶 مواد مخدر و روانگردان
🔶 حشیش، الاسدی و...
🔶 تجربههای خروج از بدن
🔶 تجربههای نزدیک به مرگ 💀
🔶 مراقبه و روشهای آن ☯️
⚛ @AndisheKonim
🖋 نوشته: سوزان بلکمور
🖋 ترجمه: رضا رضایی
🖋 نشر فرهنگ معاصر – 1391
🔵 فصل هفتم : حالتهای تغییریافته آگاهی
🔶 خواب و رویا
🔶 حالت «عادی» کدام است؟!
🔶 رویاهای هشیارانه (Lucid Dreams)
🔶 فلج خواب (بختک)
🔶 مواد مخدر و روانگردان
🔶 حشیش، الاسدی و...
🔶 تجربههای خروج از بدن
🔶 تجربههای نزدیک به مرگ 💀
🔶 مراقبه و روشهای آن ☯️
⚛ @AndisheKonim
آگاهی
سوزان بلکمور
🔴 #آگاهی
🖋 نوشته: سوزان بلکمور
🖋 ترجمه: رضا رضایی
🖋 نشر فرهنگ معاصر – 1391
🔵 فصل هشتم و پایانی :
فرگشت آگاهی
🔶 آگاهی سنگ، درخت، سوسک و...
🔶 درد و رنج جانوران
🔶 آزمون «آینه»
🔶 «مِم»ها
🔶 اصلاً آگاهی به چه درد میخورده؟!
🔶 آیندهی آگاهیپژوهی
⚛ @AndisheKonim
🖋 نوشته: سوزان بلکمور
🖋 ترجمه: رضا رضایی
🖋 نشر فرهنگ معاصر – 1391
🔵 فصل هشتم و پایانی :
فرگشت آگاهی
🔶 آگاهی سنگ، درخت، سوسک و...
🔶 درد و رنج جانوران
🔶 آزمون «آینه»
🔶 «مِم»ها
🔶 اصلاً آگاهی به چه درد میخورده؟!
🔶 آیندهی آگاهیپژوهی
⚛ @AndisheKonim
آگاهی
سوزان بلکمور
#کتاب #صوتی #آگاهی
نوشته ی #سوزان_بلکمور
مجموع هشت فصل کتاب
با خوانش جناب فرهاد ارکانی
لینک کانال خواهش کتاب جناب ارکانی
@Homosapiensfa
⚛ @AndisheKonim
نوشته ی #سوزان_بلکمور
مجموع هشت فصل کتاب
با خوانش جناب فرهاد ارکانی
لینک کانال خواهش کتاب جناب ارکانی
@Homosapiensfa
⚛ @AndisheKonim
#آگاهی
دو تئوری پرطرفدار در
جامعهی علمی در مورد آگاهی
در حال حاضر دو تئوری در باره آگاهی وجود دارد که نسبت به دیگر تئوری ها طرفداران بیشتری در جهان علم دارند و اخیرا نیز بنیاد تمپلتون چند میلیون دلار اختصاص داده تا این دو تئوری را با آزمونهای مشخصی با هم مقایسه کنند.
مقبولترین تئوریها در خصوص آگاهی (consciousness) عبارتاند از تئوری فضای کار عمومی و تئوری اطلاعات یکپارچهشده.
1. GWT: Global Workspace Theory
2. IIT: Integrated Information Theory
دو چهره سرشناس از دو جبهه مخالف، استانیسلاس دوئن و جیولیو تونینی پذیرفتهاند تا پیشقدم شوند و بر یک پروتکل مشخص برای به آزمون گذاردن دو تئوری فوق توافق کنند؛ نتایج آزمونها باید در ژورنالی معتبر چاپ شود و قابل تکرار برای سایر پژوهشگران باشد.
همچنین وبسایت بنیاد تمپلتون نشان میدهد که در همین راستا به دو تحقیق به رهبری خانم دکتر لوچیا ملونی از موسسه مکس پلانک حدود ۵ میلیون دلار تخصیص دادهاند.
۱. تئوری فضای کار عمومی
تئوری اول را تئوری فضای کار عمومی یا به اختصار GWT میخوانند. بطور خیلی خلاصه میگوید آگاهی که انسان دارد به خاطر عملکرد یک شبکه عصبی و احتمالا در پرهفرونتال کورتکس است که نواحی مختلف مغز را بطور متوالی و پشت سر هم وارد عمل میکند تا کار خاصی را به انجام برساند.
به این ترتیب آن قسمتهایی از مغز که با این شبکه متصل نیستند، نظیر مخچه، در تولید آگاهی نقشی ندارند.
مغز کارهای زیادی را انجام میدهد که برای بقای انسان لازم هستند ولی نیازی نیست که همراه با آگاهی باشند. پس موجودات ساده هم میتوانند حیات و بقای خود را تضمین کنند بدون آنکه نیازی به آگاهی داشته باشند.
اگر شما این تئوری را ترجیح بدهید، آنگاه به گمانم باید قبول کنیم که موجودات ساده و تک سلولی آگاهی ندارند چون لازمه آگاهی طبق این تئوری این است که مغز جانور به قدری پیشرفته باشد که به چنین شبکه خاصی نیاز پیدا کند.
۲.تئوری اطلاعات یکپارچه شده
اما تئوری دوم را تئوری اطلاعات یکپارچه شده یا به اختصار IIT میخوانند. در این تئوری هر شبکهای که اطلاعات را پردازش میکند و یک سری ویژگیهای خاص داشته باشد میتواند آگاهی داشته باشد. یعنی طبق این تئوری حتی موجودات ساده مثل آمیب هم میتوانند درجهای از آگاهی را داشته باشند.
مهم این است که اجزای شبکه بتوانند یک ساختاری تشکیل بدهند و در آن ساختار مدام بر یکدیگر تاثیر بگذارند؛ نوعی شبکه که اجزایش بطور رفت و برگشتی با هم رابطه علت و معلولی دارند.
به طور مثال یک جنگل را در نظر بگیرید که همه حیوانات و گیاهان و حشرات بر یکدیگر تاثیر میگذارند. اگر جمعیت زنبورها کم یا زیاد شود بر جمعیت درختان و بوتهها و سایر حیوانات هم تاثیر میگذارد و برعکس. همه موجودات این جنگل میتوانند با یکدیگر رابطه علت و معلولی داشته باشند.
آگاهی (خودآگاهی ) :
Consciousness
با خویشتن آگاهی
self-awareness
متفاوت است.
خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim
دو تئوری پرطرفدار در
جامعهی علمی در مورد آگاهی
در حال حاضر دو تئوری در باره آگاهی وجود دارد که نسبت به دیگر تئوری ها طرفداران بیشتری در جهان علم دارند و اخیرا نیز بنیاد تمپلتون چند میلیون دلار اختصاص داده تا این دو تئوری را با آزمونهای مشخصی با هم مقایسه کنند.
مقبولترین تئوریها در خصوص آگاهی (consciousness) عبارتاند از تئوری فضای کار عمومی و تئوری اطلاعات یکپارچهشده.
1. GWT: Global Workspace Theory
2. IIT: Integrated Information Theory
دو چهره سرشناس از دو جبهه مخالف، استانیسلاس دوئن و جیولیو تونینی پذیرفتهاند تا پیشقدم شوند و بر یک پروتکل مشخص برای به آزمون گذاردن دو تئوری فوق توافق کنند؛ نتایج آزمونها باید در ژورنالی معتبر چاپ شود و قابل تکرار برای سایر پژوهشگران باشد.
همچنین وبسایت بنیاد تمپلتون نشان میدهد که در همین راستا به دو تحقیق به رهبری خانم دکتر لوچیا ملونی از موسسه مکس پلانک حدود ۵ میلیون دلار تخصیص دادهاند.
۱. تئوری فضای کار عمومی
تئوری اول را تئوری فضای کار عمومی یا به اختصار GWT میخوانند. بطور خیلی خلاصه میگوید آگاهی که انسان دارد به خاطر عملکرد یک شبکه عصبی و احتمالا در پرهفرونتال کورتکس است که نواحی مختلف مغز را بطور متوالی و پشت سر هم وارد عمل میکند تا کار خاصی را به انجام برساند.
به این ترتیب آن قسمتهایی از مغز که با این شبکه متصل نیستند، نظیر مخچه، در تولید آگاهی نقشی ندارند.
مغز کارهای زیادی را انجام میدهد که برای بقای انسان لازم هستند ولی نیازی نیست که همراه با آگاهی باشند. پس موجودات ساده هم میتوانند حیات و بقای خود را تضمین کنند بدون آنکه نیازی به آگاهی داشته باشند.
اگر شما این تئوری را ترجیح بدهید، آنگاه به گمانم باید قبول کنیم که موجودات ساده و تک سلولی آگاهی ندارند چون لازمه آگاهی طبق این تئوری این است که مغز جانور به قدری پیشرفته باشد که به چنین شبکه خاصی نیاز پیدا کند.
۲.تئوری اطلاعات یکپارچه شده
اما تئوری دوم را تئوری اطلاعات یکپارچه شده یا به اختصار IIT میخوانند. در این تئوری هر شبکهای که اطلاعات را پردازش میکند و یک سری ویژگیهای خاص داشته باشد میتواند آگاهی داشته باشد. یعنی طبق این تئوری حتی موجودات ساده مثل آمیب هم میتوانند درجهای از آگاهی را داشته باشند.
مهم این است که اجزای شبکه بتوانند یک ساختاری تشکیل بدهند و در آن ساختار مدام بر یکدیگر تاثیر بگذارند؛ نوعی شبکه که اجزایش بطور رفت و برگشتی با هم رابطه علت و معلولی دارند.
به طور مثال یک جنگل را در نظر بگیرید که همه حیوانات و گیاهان و حشرات بر یکدیگر تاثیر میگذارند. اگر جمعیت زنبورها کم یا زیاد شود بر جمعیت درختان و بوتهها و سایر حیوانات هم تاثیر میگذارد و برعکس. همه موجودات این جنگل میتوانند با یکدیگر رابطه علت و معلولی داشته باشند.
آگاهی (خودآگاهی ) :
Consciousness
با خویشتن آگاهی
self-awareness
متفاوت است.
خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim
#نوروساینس
🔴 تکرار تحقیق :
کشف منشا فیزیکی #آگاهی در #مغز
دانشمندان صدها سال است در تلاش بودهاند تا آگاهی درک کنند، و با وجود پیشرفتهای قابل توجهی که در زمینه عصبشناسی رخ دادهاند،هنوز کسی نمیداند این آگاهی از کجا میآید و چگونه به وجود می آید.
براساس گزارش ساينس الرت، اما اكنون دانشمندان ادعا ميكنند پس از مشخصساختن شبكه عصبي سه منطقه در مغز كه به ظاهر در ايجاد آگاهی حياتي هستند، منشا فيزيكي آن را يافتهاند.
به گفته مايكل فاكس از مركز پزشكي هاروارد، براي اولين بار ميان منطقه ساقه مغز كه در ايجاد حس برانگيختگي نقش دارد، و مناطقي كه با آگاهي در ارتباطند ارتباطي يافته شدهاست و تمامي شواهد به دست آمده نشان از آن دارند كه اين شبكه عصبي در ايجاد آگاهي در انسان نقش دارد.
خودآگاهي را معمولا پديدهاي ميدانند كه از دو بخش مهم، تحريكپذيري يا برانگيختگي و آگاهي تشكيل شدهاست. محققان تاكنون ثابت كردهاند كه برانگيختگي ريشه در ساقه مغز دارد، بخشي از مغز كه با نخاع در ارتباط است و چرخه خواب و بيداري و ضربان قلب و تنفس را كنترل ميكند.
آگاهي اما مفهومي پيچيدهتر است، محققان براي مدتهاي طولاني بر اين باور بودند كه كنترل آن در بخشي از قشر مغز، بيرونيترين لايه مغز قرار دارد اما كسي تاكنون موفق به تعيين موقعيت آن نشدهاست.
اكنون محققان دانشگاه هاروارد نه تنها موفق به تعيين منطقه دقيق ايجاد برانگيختگي در ساقه مغز شدهاند، بلكه توانستهاند دو منطقه از قشر مغزي را مشخص كنند كه در كنار يكديگر خودآگاهي را ايجاد ميكنند.
براي تعيين اين مناطق دانشمندان روي مغز 36 بيمار بستري در بيمارستان كه دچار آسيب در منطقه ساقه مغز شدهبودند مطالعه كردند. 12 نفر از اين افراد در كما بودند و 24 نفر ديگر در هوشياري به سر ميبردند. محققان سپس نقشهاي از ساقه مغز اين افراد ايجاد كردند تا از طريق آن بتوانند دريابند چرا برخي از بيماران با وجود آسيبديدگي هنوز هوشيارند اما گروهي ديگر در كما به سر ميبرند.
آنچه محققان يافتند، منطقهاي كوچك از ساقه مغز به نام
تگمنتوم پلي خلفي ارتباط بسيار نزديكي با كما دارد. 10 نفر از 12 فرد ناهوشيار در اين بخش دچار آسيبديدگي شدهبودند، درحالي كه تنها يك نفر از 24 نفر هوشيار دچار اين آسيب شدهبودند.
اين به آن معني است كه اين نقطه كوچك در ساقه مغز با خودآگاهي و هوشياري در ارتباطي نزديك است. دانشمندان براي اينكه به ديگر بخشهاي مغز كه با اين منطقه در ارتباطند پي ببرند، نقشه مغز انسانهاي سالم را بررسي كردند كه در آن تمامي اتصالات متفاوت مغزي نمايش داده شدهاست. بررسيها دو منطقه از قشر مغز را آشكار ساخت كه با نقطه كوچك كشف شده در ساقه مغز در ارتباط بودند و به ظاهر نقشي كليدي در تنظيم خودآگاهي به عهده داشتند. يكي از اين مناطق در عايق قدامي شكمي و ديگري در بخشي به نام pACC قرار داشت.
هردو نقطه با مطالعات پيشين درباره برانگيختگي و هوشياري در ارتباط بودند، اما اين اولينباري است كه اين دو منطقه با ساقه مغز مرتبط شدهاند. محققان با بررسي دوباره اين يافته از طريق تصاوير اسكنهاي مغزي بيماران مشاهده كردند شبكه عصبي تمامي بيماراني كه در كما بودند در اين نقاط دچار آسيبديدگي شدهبود.
اگرچه اين يافتهها نياز به بازبيني و تكرار دارند، اما درصورت تاييد ميتوانند به ايجاد درمانهايي تاثيرگذار و كارامد براي بيماراني كه در كما هستند يا زندگي گياهي دارند منجر شود،بيماراني كه مغزي سالم دارند اما نميتوانند خودآگاهي خود را به دست آورند.
برگردان همشهری
بن مایه ها :
http://www.sciencealert.com/harvard-scientists-think-they-ve-pinpointed-the-neural-source-of-consciousness
http://www.neurology.org/content/early/2016/11/04/WNL.0000000000003404.short
Www.Iraaaas.com
⚛ @AndisheKonim
🔴 تکرار تحقیق :
کشف منشا فیزیکی #آگاهی در #مغز
دانشمندان صدها سال است در تلاش بودهاند تا آگاهی درک کنند، و با وجود پیشرفتهای قابل توجهی که در زمینه عصبشناسی رخ دادهاند،هنوز کسی نمیداند این آگاهی از کجا میآید و چگونه به وجود می آید.
براساس گزارش ساينس الرت، اما اكنون دانشمندان ادعا ميكنند پس از مشخصساختن شبكه عصبي سه منطقه در مغز كه به ظاهر در ايجاد آگاهی حياتي هستند، منشا فيزيكي آن را يافتهاند.
به گفته مايكل فاكس از مركز پزشكي هاروارد، براي اولين بار ميان منطقه ساقه مغز كه در ايجاد حس برانگيختگي نقش دارد، و مناطقي كه با آگاهي در ارتباطند ارتباطي يافته شدهاست و تمامي شواهد به دست آمده نشان از آن دارند كه اين شبكه عصبي در ايجاد آگاهي در انسان نقش دارد.
خودآگاهي را معمولا پديدهاي ميدانند كه از دو بخش مهم، تحريكپذيري يا برانگيختگي و آگاهي تشكيل شدهاست. محققان تاكنون ثابت كردهاند كه برانگيختگي ريشه در ساقه مغز دارد، بخشي از مغز كه با نخاع در ارتباط است و چرخه خواب و بيداري و ضربان قلب و تنفس را كنترل ميكند.
آگاهي اما مفهومي پيچيدهتر است، محققان براي مدتهاي طولاني بر اين باور بودند كه كنترل آن در بخشي از قشر مغز، بيرونيترين لايه مغز قرار دارد اما كسي تاكنون موفق به تعيين موقعيت آن نشدهاست.
اكنون محققان دانشگاه هاروارد نه تنها موفق به تعيين منطقه دقيق ايجاد برانگيختگي در ساقه مغز شدهاند، بلكه توانستهاند دو منطقه از قشر مغزي را مشخص كنند كه در كنار يكديگر خودآگاهي را ايجاد ميكنند.
براي تعيين اين مناطق دانشمندان روي مغز 36 بيمار بستري در بيمارستان كه دچار آسيب در منطقه ساقه مغز شدهبودند مطالعه كردند. 12 نفر از اين افراد در كما بودند و 24 نفر ديگر در هوشياري به سر ميبردند. محققان سپس نقشهاي از ساقه مغز اين افراد ايجاد كردند تا از طريق آن بتوانند دريابند چرا برخي از بيماران با وجود آسيبديدگي هنوز هوشيارند اما گروهي ديگر در كما به سر ميبرند.
آنچه محققان يافتند، منطقهاي كوچك از ساقه مغز به نام
تگمنتوم پلي خلفي ارتباط بسيار نزديكي با كما دارد. 10 نفر از 12 فرد ناهوشيار در اين بخش دچار آسيبديدگي شدهبودند، درحالي كه تنها يك نفر از 24 نفر هوشيار دچار اين آسيب شدهبودند.
اين به آن معني است كه اين نقطه كوچك در ساقه مغز با خودآگاهي و هوشياري در ارتباطي نزديك است. دانشمندان براي اينكه به ديگر بخشهاي مغز كه با اين منطقه در ارتباطند پي ببرند، نقشه مغز انسانهاي سالم را بررسي كردند كه در آن تمامي اتصالات متفاوت مغزي نمايش داده شدهاست. بررسيها دو منطقه از قشر مغز را آشكار ساخت كه با نقطه كوچك كشف شده در ساقه مغز در ارتباط بودند و به ظاهر نقشي كليدي در تنظيم خودآگاهي به عهده داشتند. يكي از اين مناطق در عايق قدامي شكمي و ديگري در بخشي به نام pACC قرار داشت.
هردو نقطه با مطالعات پيشين درباره برانگيختگي و هوشياري در ارتباط بودند، اما اين اولينباري است كه اين دو منطقه با ساقه مغز مرتبط شدهاند. محققان با بررسي دوباره اين يافته از طريق تصاوير اسكنهاي مغزي بيماران مشاهده كردند شبكه عصبي تمامي بيماراني كه در كما بودند در اين نقاط دچار آسيبديدگي شدهبود.
اگرچه اين يافتهها نياز به بازبيني و تكرار دارند، اما درصورت تاييد ميتوانند به ايجاد درمانهايي تاثيرگذار و كارامد براي بيماراني كه در كما هستند يا زندگي گياهي دارند منجر شود،بيماراني كه مغزي سالم دارند اما نميتوانند خودآگاهي خود را به دست آورند.
برگردان همشهری
بن مایه ها :
http://www.sciencealert.com/harvard-scientists-think-they-ve-pinpointed-the-neural-source-of-consciousness
http://www.neurology.org/content/early/2016/11/04/WNL.0000000000003404.short
Www.Iraaaas.com
⚛ @AndisheKonim
ScienceAlert
Harvard Scientists Think They've Pinpointed The Physical Source of Consciousness
Scientists have struggled for millennia to understand human consciousness - the awareness of one's existence. Despite advances in neuroscience, we still don't really know where it comes from, and how it arises.
💭اهمیت ترویج شناخت #نادانی و #جهل به جای #دانش و #آگاهی!
✍این عنوان فریبنده که نادانی یا جهل پدیده ای است که پیوسته سزاوار نکوهش است، از یک پیشفرض خطا نشأت می گیرد. ما به اشتباه گمان می کنیم هر آنچه بدانیم ارزشمند است و نادانی نسبت به هر موضوعی برای ما ناپسند است.
⚜اما دقیقاً نکته ی مهمی که از آن غفلت می کنیم ، ارزش شناخت نادانی هاست. اگر بپذیریم که بر سر برخی مسائل در دنیای اندیشه اجماع و توافقی وجود دارد، یکی از این مسائل همین نادانی است. جمله مشهور سقراط که می گفت می دانم که نمی دانم، از زبان اکثر اندیشمندان بزرگ نیز بیان شده است .
💠تمام آسیب های دنیای اندیشه و به تبع آن آسیب های بزرگ در ساحات مختلف تاریخ بشر، از پندار وهم آلودِ دانایی بوده است. به عبارت ساده تر توهم دانایی منجر به آسیب های جبران ناپذیری در تاریخ بشر تا همین امروز بوده است. چرخ دانش هیچگاه به حرکت در نمی آمد مگر با پذیرش نادانی و جهل.
🌀ما اگر دانش و دانایی را ارزشمند بدانیم، باز هم باید بدانیم که نادانی و شناخت آن مقدم بر دانش است.چرا که تا نادانی و جهل را نشناسیم و شناخت آن را دارای منزلت قلمداد نکنیم و تصور کنیم حقیقت نزد ماست،چنانچه جاهلان حقیقی چنین تصوری دارند، هرگز به دانش نخواهیم رسید.
🔱اگر شناخت دانش چندان ثمری ندارد و اگر نادانی را بعنوان امری شایسته ی ملامت بدانیم، پیشرفتی در حل پرسش هایی که نسبت به آنها نادان هستیم نخواهیم داشت.
🔱این جمله سقراط(دانم که ندانم) از سوی کارل پوپر در اواخر نیمه اول قرن بیستم در کتاب تاثیر گذار "جامعه باز و دشمنان آن" به نوعی دیگر مطرح شد. او تفاوت جامعه باز را با جامعه بسته اینگونه توصیف می کند که؛ جامعه بسته جامعه ای است که تصور می کند به حقیقت مطلق دست یافته است از اینرو اجازه نقد و اصلاح نمی دهد "به تعبیر سقراطی نمی داند که نمی داند" اما جامعه باز می داند که هنوز وبلکه همیشه با حقیقت فاصله دارد پس اجازه نقد واصلاح را می دهد«به تعبیر سقراطی می داند که نمی داند».
✏️کانت و ویتگنشتاین نیز به همین ترتیب به ما نشان دادند چه محدودیت هایی داریم و فراتر از ندانستن، ما حتی گاهی نمی دانیم که چه چیزهایی را نمیتوانیم بدانیم که نمی دانیم! (اگر این جمله را متوجه نشدید چند بار مرور کنید) ویتگنشتاین در محدودیت های زبان و به دنبال آن ذهن ما و کانت در محدودیت های پرداختن به امور متافیزیکی .
📖در میان قدمای ما نیز ابن سینا می گوید: تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم
📜و خیام که میگوید:
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
arian_x ✍
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
✍این عنوان فریبنده که نادانی یا جهل پدیده ای است که پیوسته سزاوار نکوهش است، از یک پیشفرض خطا نشأت می گیرد. ما به اشتباه گمان می کنیم هر آنچه بدانیم ارزشمند است و نادانی نسبت به هر موضوعی برای ما ناپسند است.
⚜اما دقیقاً نکته ی مهمی که از آن غفلت می کنیم ، ارزش شناخت نادانی هاست. اگر بپذیریم که بر سر برخی مسائل در دنیای اندیشه اجماع و توافقی وجود دارد، یکی از این مسائل همین نادانی است. جمله مشهور سقراط که می گفت می دانم که نمی دانم، از زبان اکثر اندیشمندان بزرگ نیز بیان شده است .
💠تمام آسیب های دنیای اندیشه و به تبع آن آسیب های بزرگ در ساحات مختلف تاریخ بشر، از پندار وهم آلودِ دانایی بوده است. به عبارت ساده تر توهم دانایی منجر به آسیب های جبران ناپذیری در تاریخ بشر تا همین امروز بوده است. چرخ دانش هیچگاه به حرکت در نمی آمد مگر با پذیرش نادانی و جهل.
🌀ما اگر دانش و دانایی را ارزشمند بدانیم، باز هم باید بدانیم که نادانی و شناخت آن مقدم بر دانش است.چرا که تا نادانی و جهل را نشناسیم و شناخت آن را دارای منزلت قلمداد نکنیم و تصور کنیم حقیقت نزد ماست،چنانچه جاهلان حقیقی چنین تصوری دارند، هرگز به دانش نخواهیم رسید.
🔱اگر شناخت دانش چندان ثمری ندارد و اگر نادانی را بعنوان امری شایسته ی ملامت بدانیم، پیشرفتی در حل پرسش هایی که نسبت به آنها نادان هستیم نخواهیم داشت.
🔱این جمله سقراط(دانم که ندانم) از سوی کارل پوپر در اواخر نیمه اول قرن بیستم در کتاب تاثیر گذار "جامعه باز و دشمنان آن" به نوعی دیگر مطرح شد. او تفاوت جامعه باز را با جامعه بسته اینگونه توصیف می کند که؛ جامعه بسته جامعه ای است که تصور می کند به حقیقت مطلق دست یافته است از اینرو اجازه نقد و اصلاح نمی دهد "به تعبیر سقراطی نمی داند که نمی داند" اما جامعه باز می داند که هنوز وبلکه همیشه با حقیقت فاصله دارد پس اجازه نقد واصلاح را می دهد«به تعبیر سقراطی می داند که نمی داند».
✏️کانت و ویتگنشتاین نیز به همین ترتیب به ما نشان دادند چه محدودیت هایی داریم و فراتر از ندانستن، ما حتی گاهی نمی دانیم که چه چیزهایی را نمیتوانیم بدانیم که نمی دانیم! (اگر این جمله را متوجه نشدید چند بار مرور کنید) ویتگنشتاین در محدودیت های زبان و به دنبال آن ذهن ما و کانت در محدودیت های پرداختن به امور متافیزیکی .
📖در میان قدمای ما نیز ابن سینا می گوید: تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم
📜و خیام که میگوید:
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
arian_x ✍
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
💢درود و هزاران آفرین به جوانان دلاور جونقان که هموطنان خودشون تنها نذاشتن
👤دوستان هیچ تغییری اتفاق نخواهد
افتاد مگر مردم آن کشور بخواهند سرنوشت خود را تغییر دهند. مطمئنا برای این تغییر راه دشواری در پیش داریم پس متحد شوید نترسید #اتحاد و #آگاهی #رمز_پیروزی ماست.
هموطن بپاخیز زمان اتحاد است.
⚛ @AndisheKonim
👤دوستان هیچ تغییری اتفاق نخواهد
افتاد مگر مردم آن کشور بخواهند سرنوشت خود را تغییر دهند. مطمئنا برای این تغییر راه دشواری در پیش داریم پس متحد شوید نترسید #اتحاد و #آگاهی #رمز_پیروزی ماست.
هموطن بپاخیز زمان اتحاد است.
⚛ @AndisheKonim
#مسئولیت و #آگاهی #سیاسی
▪️کارل یاسپرز در مقالهاش موضوع "گناه سیاسی" را مطرح کرد :
▫️همه اعضای جامعه مسئول شیوه حکومت جامعهاند و هر کس که از این مسئولیت مدنی شانه خالی کند در «گناه سیاسی» حکومت شریک و مقصر است.
▫️هانا آرنت در نهایت به کسانی پرداخت که حتی با وجود خطر مرگ، از همکاری، تسلیم و سکوت در برابر جنایات حکومت خودداری کردند. آرنت تأکید میکند که این افراد ضرورتاً تحصیلکرده نبودند یا بینش فلسفی نداشتند: پیش شرط اینگونه داوری هوش بسیار زیاد یا تجزیه و تحلیل پیچیده مضامین و مفاهیم نیست، بلکه صرفاً استعداد رویارویی بی پرده با خویش است یعنی گرایش به درگیر شدن در گفتگویی بی صدا میان من و خودم، گفتگویی که از زمان سقراط و افلاطون معمولاً آن را تفکّر مینامیم.
آنان که مستعد اندیشیدناند، اهل تردید و شکاند، در مسایل دقت و ریزبینی دارند و شخصاً تصمیم میگیرند، در چنین هنگامههایی اخلاقی عمل میکنند.
🔖جنون قدرت و قدرت نامشروع
🖍دکتر محمدرضا سرگلزایی
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
▪️کارل یاسپرز در مقالهاش موضوع "گناه سیاسی" را مطرح کرد :
▫️همه اعضای جامعه مسئول شیوه حکومت جامعهاند و هر کس که از این مسئولیت مدنی شانه خالی کند در «گناه سیاسی» حکومت شریک و مقصر است.
▫️هانا آرنت در نهایت به کسانی پرداخت که حتی با وجود خطر مرگ، از همکاری، تسلیم و سکوت در برابر جنایات حکومت خودداری کردند. آرنت تأکید میکند که این افراد ضرورتاً تحصیلکرده نبودند یا بینش فلسفی نداشتند: پیش شرط اینگونه داوری هوش بسیار زیاد یا تجزیه و تحلیل پیچیده مضامین و مفاهیم نیست، بلکه صرفاً استعداد رویارویی بی پرده با خویش است یعنی گرایش به درگیر شدن در گفتگویی بی صدا میان من و خودم، گفتگویی که از زمان سقراط و افلاطون معمولاً آن را تفکّر مینامیم.
آنان که مستعد اندیشیدناند، اهل تردید و شکاند، در مسایل دقت و ریزبینی دارند و شخصاً تصمیم میگیرند، در چنین هنگامههایی اخلاقی عمل میکنند.
🔖جنون قدرت و قدرت نامشروع
🖍دکتر محمدرضا سرگلزایی
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آگاهی چیست؟
منظور از خودآگاهی چیست؟
آیا آگاهی امری مادی است یا فرا مادی؟
آیا آگاهی ناشی از عملکر مغز است؟
آیا آگاهی درون جسم رخ میدهد یا فراتر از آن است؟
فیلسوفان ذهن چه میگویند؟
دانشمندان علوم شناختی نظرشان چیست؟
🗣زبان ویدئو انگلیسی با زیرنویس پارسی
⚛ @AndisheKonim
منظور از خودآگاهی چیست؟
آیا آگاهی امری مادی است یا فرا مادی؟
آیا آگاهی ناشی از عملکر مغز است؟
آیا آگاهی درون جسم رخ میدهد یا فراتر از آن است؟
فیلسوفان ذهن چه میگویند؟
دانشمندان علوم شناختی نظرشان چیست؟
🗣زبان ویدئو انگلیسی با زیرنویس پارسی
⚛ @AndisheKonim
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐒@𝐥𝐢𝐦)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آگاهی_سیاسی
چرایی شکست انقلاب ایران؟
(با نگاهی به مناظرهی کمونیستها و اسلامیستها در بهار سال شصت)
⚛ @AndisheKonim
توضیح 👇
👇👇👇👇
چرایی شکست انقلاب ایران؟
(با نگاهی به مناظرهی کمونیستها و اسلامیستها در بهار سال شصت)
⚛ @AndisheKonim
توضیح 👇
👇👇👇👇
برای آگاهی هرچه بیشتر از حقوق خود بویژه در خصوص مسائل این روزها و اتهامات انتسابی، وارد کانال زیر شوید و هشتک سوال جواب حقوقی را لمس کنید.
#سوال_جواب_حقوقی #اعتراضات_سراسری
#شهروند_آگاه
#آگاهی_رمز_آزادی
راههای ارسال سوالات:
ایمیل به آدرس :
info@iranwire.com
ارسال به تلگرام به آدرس :
@shomairanwire
@Farsi_Iranwire
#مهسا_امینی
#اندیشه_کنیم
#همبستگی_رمز_پیروزی
#ارتش_کجایی
#قیام_سراسری_مردم_ایران
#مردم_مسلح_شوید
⚛️ @Andishekonim
#سوال_جواب_حقوقی #اعتراضات_سراسری
#شهروند_آگاه
#آگاهی_رمز_آزادی
راههای ارسال سوالات:
ایمیل به آدرس :
info@iranwire.com
ارسال به تلگرام به آدرس :
@shomairanwire
@Farsi_Iranwire
#مهسا_امینی
#اندیشه_کنیم
#همبستگی_رمز_پیروزی
#ارتش_کجایی
#قیام_سراسری_مردم_ایران
#مردم_مسلح_شوید
⚛️ @Andishekonim
آیا دیگر حیوانات هم #آگاهی دارند؟
وزن شواهد به سمت آگاهی داشتن دیگر حیوانات است. شواهد بسیار نشان میدهد که انسانها در داشتن بسترهای عصبی که آگاهی را ایجاد میکنند منحصربهفرد نیستند. حیوانات غیر انسانی، از جمله تمام پستانداران و پرندگان، و بسیاری از موجودات دیگر، از جمله اختاپوس، نیز دارای این بسترهای عصبی هستند.
موضوع آگاهی دیگر حیوانات با مشکلات متعددی همراه است زیرا حیوانات مثل انسان نمیتوانند صحبت کنند(اگر هم میتوانند ما نمیفهمیم)، پس نمی توانند تجربیات خود را به ما بگویند. همچنین، استدلال عینی در مورد این سؤال دشوار است، زیرا انکار هوشیاری حیوان اغلب به این معناست که آنها احساس نمی کنند، زندگی آنها ارزشی ندارد و آسیب رساندن به آنها از نظر اخلاقی اشتباه نیست. برای مثال، رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم، گاهی به دلیل ارائه دلیل منطقی برای بدرفتاری با حیوانات مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا او استدلال میکند که فقط انسانها آگاه هستند.
فیلسوفانی که تجربه ذهنی را جوهر آگاهی می دانند نیز عموماً به عنوان یک همبسته معتقدند که وجود و ماهیت آگاهی حیوانی را هرگز نمی توان به طور دقیق شناخت.
در سال ۲۰۱۲، گروهی از دانشمندان علوم اعصاب اعلامیه کمبریج در مورد آگاهی را امضا کردند، که "به صراحت" ادعا می کرد که "انسانها در داشتن بسترهای عصبی که آگاهی را ایجاد می کند منحصر به فرد نیستند.حیوانات غیر انسانی، از جمله همه پستانداران و پرندگان، و بسیاری از موجودات دیگر، از جمله اختاپوس ها نیز دارای این بسترهای عصبی هستند.»
برای اطلاعات بیشتر از فلسفه و داده های علمی در این زمینه به این مقاله کامل و جامع ویکی پدیا با ۱۷۶ منبع و رفرنس مراجعه کنید. 👉
⚛ @AndisheKonim
وزن شواهد به سمت آگاهی داشتن دیگر حیوانات است. شواهد بسیار نشان میدهد که انسانها در داشتن بسترهای عصبی که آگاهی را ایجاد میکنند منحصربهفرد نیستند. حیوانات غیر انسانی، از جمله تمام پستانداران و پرندگان، و بسیاری از موجودات دیگر، از جمله اختاپوس، نیز دارای این بسترهای عصبی هستند.
موضوع آگاهی دیگر حیوانات با مشکلات متعددی همراه است زیرا حیوانات مثل انسان نمیتوانند صحبت کنند(اگر هم میتوانند ما نمیفهمیم)، پس نمی توانند تجربیات خود را به ما بگویند. همچنین، استدلال عینی در مورد این سؤال دشوار است، زیرا انکار هوشیاری حیوان اغلب به این معناست که آنها احساس نمی کنند، زندگی آنها ارزشی ندارد و آسیب رساندن به آنها از نظر اخلاقی اشتباه نیست. برای مثال، رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم، گاهی به دلیل ارائه دلیل منطقی برای بدرفتاری با حیوانات مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا او استدلال میکند که فقط انسانها آگاه هستند.
فیلسوفانی که تجربه ذهنی را جوهر آگاهی می دانند نیز عموماً به عنوان یک همبسته معتقدند که وجود و ماهیت آگاهی حیوانی را هرگز نمی توان به طور دقیق شناخت.
در سال ۲۰۱۲، گروهی از دانشمندان علوم اعصاب اعلامیه کمبریج در مورد آگاهی را امضا کردند، که "به صراحت" ادعا می کرد که "انسانها در داشتن بسترهای عصبی که آگاهی را ایجاد می کند منحصر به فرد نیستند.حیوانات غیر انسانی، از جمله همه پستانداران و پرندگان، و بسیاری از موجودات دیگر، از جمله اختاپوس ها نیز دارای این بسترهای عصبی هستند.»
برای اطلاعات بیشتر از فلسفه و داده های علمی در این زمینه به این مقاله کامل و جامع ویکی پدیا با ۱۷۶ منبع و رفرنس مراجعه کنید. 👉
⚛ @AndisheKonim
#آگاهی
ادعا: فرگشت نمیتواند خودآگاهی را توضیح دهد.
پاسخ:
۱- این یک نوع توسل به نادانی است. ندانستن توضیح به معنای غیرممکن بودن توضیح نیست. از آنجایی که ما به تازگی شروع به درک خودآگاهی کردهایم، جای تعجبی ندارد که هنوز منشاء آن را نیافته باشیم. در حقیقت، توضیحات اولیه برای منشاء خودآگاهی پیشنهاد شدهاند هرچند که پیچیدگی این توضیحات مانع از خلاصه کردن آنها در اینجا میشود. پیش از آنکه به یک نظریه کامل در مورد منشاء خودآگاهی برسیم، به آزمایشات و اصلاحات بیشتری نیاز است اما به اندازه کافی شواهد و مدارک در اختیار داریم که بدانیم چنین نظریهای امکانپذیر است.
۲- عاملی که احتمالا در ادعای غیر قابل توضیح بودن خودآگاهی نقش دارد این حقیقت است که بسیاری از مردم یک توضیح طبیعی از خودآگاهی نمیخواهند چون خودآگاهی طبیعی با یک روح آسمانی همخوانی ندارد. مردم این قضیه را تهدیدی بر میل به آسمانی بودن و جاودانگی خود میدانند. توضیح همین یک نکته به تنهایی به اندازه یک کتاب است اما کافیست به ذکر این نکات بسنده کنیم که:
– شواهد بسیار زیادی از تمایل ژنتیکی رفتار و خصوصیات اخلاقی، مطالعه بر آسیبهای مغزی و تصویربرداری از مغز افراد سالم وجود دارد که نشان میدهد خودآگاهی منشاء طبیعی دارد.
– آنچه ما میخواهیم هیچ ارتباطی به آنچه که واقعیت است، ندارد.
مترجم : الهام
بنمایهها :
Dennett, Daniel C., 1991. Consciousness Explained. Boston: Little, Brown and Company
Minsky, M., 1985. The Society of Mind. New York: Simon & Schuster
⚛ @AndisheKonim
ادعا: فرگشت نمیتواند خودآگاهی را توضیح دهد.
پاسخ:
۱- این یک نوع توسل به نادانی است. ندانستن توضیح به معنای غیرممکن بودن توضیح نیست. از آنجایی که ما به تازگی شروع به درک خودآگاهی کردهایم، جای تعجبی ندارد که هنوز منشاء آن را نیافته باشیم. در حقیقت، توضیحات اولیه برای منشاء خودآگاهی پیشنهاد شدهاند هرچند که پیچیدگی این توضیحات مانع از خلاصه کردن آنها در اینجا میشود. پیش از آنکه به یک نظریه کامل در مورد منشاء خودآگاهی برسیم، به آزمایشات و اصلاحات بیشتری نیاز است اما به اندازه کافی شواهد و مدارک در اختیار داریم که بدانیم چنین نظریهای امکانپذیر است.
۲- عاملی که احتمالا در ادعای غیر قابل توضیح بودن خودآگاهی نقش دارد این حقیقت است که بسیاری از مردم یک توضیح طبیعی از خودآگاهی نمیخواهند چون خودآگاهی طبیعی با یک روح آسمانی همخوانی ندارد. مردم این قضیه را تهدیدی بر میل به آسمانی بودن و جاودانگی خود میدانند. توضیح همین یک نکته به تنهایی به اندازه یک کتاب است اما کافیست به ذکر این نکات بسنده کنیم که:
– شواهد بسیار زیادی از تمایل ژنتیکی رفتار و خصوصیات اخلاقی، مطالعه بر آسیبهای مغزی و تصویربرداری از مغز افراد سالم وجود دارد که نشان میدهد خودآگاهی منشاء طبیعی دارد.
– آنچه ما میخواهیم هیچ ارتباطی به آنچه که واقعیت است، ندارد.
مترجم : الهام
بنمایهها :
Dennett, Daniel C., 1991. Consciousness Explained. Boston: Little, Brown and Company
Minsky, M., 1985. The Society of Mind. New York: Simon & Schuster
⚛ @AndisheKonim
دو تئوری پرطرفدار در
جامعهی علمی در مورد #آگاهی
در حال حاضر دو تئوری در باره آگاهی وجود دارد که نسبت به دیگر تئوری ها طرفداران بیشتری در جهان علم دارند و اخیرا نیز بنیاد تمپلتون چند میلیون دلار اختصاص داده تا این دو تئوری را با آزمونهای مشخصی با هم مقایسه کنند.
مقبولترین تئوریها در خصوص آگاهی
Consciousness
عبارتاند از تئوری فضای کار عمومی و تئوری اطلاعات یکپارچهشده.
1. GWT: Global Workspace Theory
2. IIT: Integrated Information Theory
دو چهره سرشناس از دو جبهه مخالف، استانیسلاس دوئن و جیولیو تونینی پذیرفتهاند تا پیشقدم شوند و بر یک پروتکل مشخص برای به آزمون گذاردن دو تئوری فوق توافق کنند؛ نتایج آزمونها باید در ژورنالی معتبر چاپ شود و قابل تکرار برای سایر پژوهشگران باشد.
همچنین وبسایت بنیاد تمپلتون نشان میدهد که در همین راستا به دو تحقیق به رهبری خانم دکتر لوچیا ملونی از موسسه مکس پلانک حدود ۵ میلیون دلار تخصیص دادهاند.
۱. تئوری فضای کار عمومی
تئوری اول را تئوری فضای کار عمومی یا به اختصار GWT میخوانند. بطور خیلی خلاصه میگوید آگاهی که انسان دارد به خاطر عملکرد یک شبکه عصبی و احتمالا در پرهفرونتال کورتکس است که نواحی مختلف مغز را بطور متوالی و پشت سر هم وارد عمل میکند تا کار خاصی را به انجام برساند.
به این ترتیب آن قسمتهایی از مغز که با این شبکه متصل نیستند، نظیر مخچه، در تولید آگاهی نقشی ندارند.
مغز کارهای زیادی را انجام میدهد که برای بقای انسان لازم هستند ولی نیازی نیست که همراه با آگاهی باشند. پس موجودات ساده هم میتوانند حیات و بقای خود را تضمین کنند بدون آنکه نیازی به آگاهی داشته باشند.
اگر شما این تئوری را ترجیح بدهید، آنگاه به گمانم باید قبول کنیم که موجودات ساده و تک سلولی آگاهی ندارند چون لازمه آگاهی طبق این تئوری این است که مغز جانور به قدری پیشرفته باشد که به چنین شبکه خاصی نیاز پیدا کند.
۲.تئوری اطلاعات یکپارچه شده
اما تئوری دوم را تئوری اطلاعات یکپارچه شده یا به اختصار IIT میخوانند. در این تئوری هر شبکهای که اطلاعات را پردازش میکند و یک سری ویژگیهای خاص داشته باشد میتواند آگاهی داشته باشد. یعنی طبق این تئوری حتی موجودات ساده مثل آمیب هم میتوانند درجهای از آگاهی را داشته باشند.
مهم این است که اجزای شبکه بتوانند یک ساختاری تشکیل بدهند و در آن ساختار مدام بر یکدیگر تاثیر بگذارند؛ نوعی شبکه که اجزایش بطور رفت و برگشتی با هم رابطه علت و معلولی دارند.
به طور مثال یک جنگل را در نظر بگیرید که همه حیوانات و گیاهان و حشرات بر یکدیگر تاثیر میگذارند. اگر جمعیت زنبورها کم یا زیاد شود بر جمعیت درختان و بوتهها و سایر حیوانات هم تاثیر میگذارد و برعکس. همه موجودات این جنگل میتوانند با یکدیگر رابطه علت و معلولی داشته باشند.
📝 امیر رحمانی
سایت دانش و آگاهی
آگاهی (خودآگاهی ) :
Consciousness
با خویشتن آگاهی
Self-awareness
متفاوت است.
خوانش بیشتر : 👉
⚛ @AndisheKonim
جامعهی علمی در مورد #آگاهی
در حال حاضر دو تئوری در باره آگاهی وجود دارد که نسبت به دیگر تئوری ها طرفداران بیشتری در جهان علم دارند و اخیرا نیز بنیاد تمپلتون چند میلیون دلار اختصاص داده تا این دو تئوری را با آزمونهای مشخصی با هم مقایسه کنند.
مقبولترین تئوریها در خصوص آگاهی
Consciousness
عبارتاند از تئوری فضای کار عمومی و تئوری اطلاعات یکپارچهشده.
1. GWT: Global Workspace Theory
2. IIT: Integrated Information Theory
دو چهره سرشناس از دو جبهه مخالف، استانیسلاس دوئن و جیولیو تونینی پذیرفتهاند تا پیشقدم شوند و بر یک پروتکل مشخص برای به آزمون گذاردن دو تئوری فوق توافق کنند؛ نتایج آزمونها باید در ژورنالی معتبر چاپ شود و قابل تکرار برای سایر پژوهشگران باشد.
همچنین وبسایت بنیاد تمپلتون نشان میدهد که در همین راستا به دو تحقیق به رهبری خانم دکتر لوچیا ملونی از موسسه مکس پلانک حدود ۵ میلیون دلار تخصیص دادهاند.
۱. تئوری فضای کار عمومی
تئوری اول را تئوری فضای کار عمومی یا به اختصار GWT میخوانند. بطور خیلی خلاصه میگوید آگاهی که انسان دارد به خاطر عملکرد یک شبکه عصبی و احتمالا در پرهفرونتال کورتکس است که نواحی مختلف مغز را بطور متوالی و پشت سر هم وارد عمل میکند تا کار خاصی را به انجام برساند.
به این ترتیب آن قسمتهایی از مغز که با این شبکه متصل نیستند، نظیر مخچه، در تولید آگاهی نقشی ندارند.
مغز کارهای زیادی را انجام میدهد که برای بقای انسان لازم هستند ولی نیازی نیست که همراه با آگاهی باشند. پس موجودات ساده هم میتوانند حیات و بقای خود را تضمین کنند بدون آنکه نیازی به آگاهی داشته باشند.
اگر شما این تئوری را ترجیح بدهید، آنگاه به گمانم باید قبول کنیم که موجودات ساده و تک سلولی آگاهی ندارند چون لازمه آگاهی طبق این تئوری این است که مغز جانور به قدری پیشرفته باشد که به چنین شبکه خاصی نیاز پیدا کند.
۲.تئوری اطلاعات یکپارچه شده
اما تئوری دوم را تئوری اطلاعات یکپارچه شده یا به اختصار IIT میخوانند. در این تئوری هر شبکهای که اطلاعات را پردازش میکند و یک سری ویژگیهای خاص داشته باشد میتواند آگاهی داشته باشد. یعنی طبق این تئوری حتی موجودات ساده مثل آمیب هم میتوانند درجهای از آگاهی را داشته باشند.
مهم این است که اجزای شبکه بتوانند یک ساختاری تشکیل بدهند و در آن ساختار مدام بر یکدیگر تاثیر بگذارند؛ نوعی شبکه که اجزایش بطور رفت و برگشتی با هم رابطه علت و معلولی دارند.
به طور مثال یک جنگل را در نظر بگیرید که همه حیوانات و گیاهان و حشرات بر یکدیگر تاثیر میگذارند. اگر جمعیت زنبورها کم یا زیاد شود بر جمعیت درختان و بوتهها و سایر حیوانات هم تاثیر میگذارد و برعکس. همه موجودات این جنگل میتوانند با یکدیگر رابطه علت و معلولی داشته باشند.
📝 امیر رحمانی
سایت دانش و آگاهی
آگاهی (خودآگاهی ) :
Consciousness
با خویشتن آگاهی
Self-awareness
متفاوت است.
خوانش بیشتر : 👉
⚛ @AndisheKonim
آیا #آسیب_مغزی میتواند
هویت ما را تغییر دهد؟
#آگاهی
اگر بله ،پس چیزی به عنوان #روح (بعد ماورایی) وجود ندارد.
اين كه ما چه کسی هستیم و چه چیزی #هویت یا #من را میسازد موضوع بحثهای زیادی در طول تاریخ بوده است.
در سطح فردی، اجزائ تشکیل دهندهی ماهیت یک فرد، عمدتا مفاهیم شخصیتی هستند؛ چیزهایی مانند مهربانی، شکیبایی، خصومت، خودخواهی و غیره.
نگرش عمیقتر این است که چگونه ما به جهان اطرافمان واکنش نشان میدهیم، چگونه با افراد تعامل میکنیم، و تا چه اندازه قادر به مدیریت عواطف و رفتارهایمان هستیم.
خوانش بیشتر :
⚛ @AndisheKonim
هویت ما را تغییر دهد؟
#آگاهی
اگر بله ،پس چیزی به عنوان #روح (بعد ماورایی) وجود ندارد.
اين كه ما چه کسی هستیم و چه چیزی #هویت یا #من را میسازد موضوع بحثهای زیادی در طول تاریخ بوده است.
در سطح فردی، اجزائ تشکیل دهندهی ماهیت یک فرد، عمدتا مفاهیم شخصیتی هستند؛ چیزهایی مانند مهربانی، شکیبایی، خصومت، خودخواهی و غیره.
نگرش عمیقتر این است که چگونه ما به جهان اطرافمان واکنش نشان میدهیم، چگونه با افراد تعامل میکنیم، و تا چه اندازه قادر به مدیریت عواطف و رفتارهایمان هستیم.
خوانش بیشتر :
⚛ @AndisheKonim
Telegraph
آیا آسیب مغزی میتواند هویت ما را تغییر دهد؟
20 فوریه 2018 توسط Leanne Rowlands، اين كه ما چه کسی هستیم و چه چیزی "من" را میسازد موضوع بحثهای زیادی در طول تاریخ بوده است. در سطح فردی، اجزائ تشکیل دهندهی ماهیت یک فرد، عمدتا مفاهیم شخصیتی هستند؛ چیزهایی مانند مهربانی، شکیبایی، خصومت، خودخواهی و غیره.…