#حضرت_رقیه_س
بگو به عشق بخواند کمی رسالهی ما را
که احترام کند مرجع سهسالهی ما را
هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند
سپرده است خدا دست تو سلالهی ما را
چه افتخار بزرگیست این که از دم خلقت
سند زدند به عنوان تو قبالهی ما را
یقین که اهل سعادت نمیشدیم، که جز تو
کسی نگفت به ما فرق چاهوچالهی ما را
فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی
که گوش کس نشنیدهست آهونالهی ما را
بریده بود دل ما از آستانهی رحمت
که گریه بر تو روا کرد استحالهی ما را
گدای هیچکسی نیستیم غیر تو بیبی
که دست لطف تو پر میکند پیالهی ما را
بهشت قسمت ما میشود اگر که رقیه
به دست کوچکش امضا کند حوالهی ما را
همان که لطف و بزرگیش سهم اهلزمین شد
ولی به جور ستمپیشگان خرابهنشین شد
هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه
مسیح نیزهنشینم خوشآمدی به خرابه
چهخوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن
چهخوب داشتی ای ماه مقصدی به خرابه
دوباره آیهی قرآن بخوان که از نفحاتت
وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه
بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ایسر؟
چرا که از تو نمانده بهجا ردی به خرابه
مرددی سر ماندن به احترام دل من
اگر هرآینه در رفتوآمدی به خرابه
چقدر فاصله افتاده است بین من و تو
که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه
سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد
قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه
مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم
که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه
خوشآمدی که خوشآمد مرا رسیدن بابا
که آرزوی دل دختر است دیدن بابا
همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شدهست با تو برآورده آرزوی رقیه
دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه
دوباره راه مغیره رسیده است به مادر
همین که زجر میآید به جستوجوی رقیه
چنان که تیر کشیده کم از سهشعبه ندارد
که بغض مرگ علی مانده در گلوی رقیه
دلم خرابهنشین شد، از آن زمان که شنیدم
که یکخرابه گرفتهست رنگوبوی رقیه
برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم
روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه
صدای هاتفی آمد که خواند مرثیهای را؛
" فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه
سری بهنیزه بلند است روبروی رقیه
خدا کند که نباشد سر عموی رقیه"
دوباره در دل صحرا غزل بهبار میآید
به احترام تو روزی که آن سوار می آید
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
بگو به عشق بخواند کمی رسالهی ما را
که احترام کند مرجع سهسالهی ما را
هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند
سپرده است خدا دست تو سلالهی ما را
چه افتخار بزرگیست این که از دم خلقت
سند زدند به عنوان تو قبالهی ما را
یقین که اهل سعادت نمیشدیم، که جز تو
کسی نگفت به ما فرق چاهوچالهی ما را
فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی
که گوش کس نشنیدهست آهونالهی ما را
بریده بود دل ما از آستانهی رحمت
که گریه بر تو روا کرد استحالهی ما را
گدای هیچکسی نیستیم غیر تو بیبی
که دست لطف تو پر میکند پیالهی ما را
بهشت قسمت ما میشود اگر که رقیه
به دست کوچکش امضا کند حوالهی ما را
همان که لطف و بزرگیش سهم اهلزمین شد
ولی به جور ستمپیشگان خرابهنشین شد
هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه
مسیح نیزهنشینم خوشآمدی به خرابه
چهخوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن
چهخوب داشتی ای ماه مقصدی به خرابه
دوباره آیهی قرآن بخوان که از نفحاتت
وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه
بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ایسر؟
چرا که از تو نمانده بهجا ردی به خرابه
مرددی سر ماندن به احترام دل من
اگر هرآینه در رفتوآمدی به خرابه
چقدر فاصله افتاده است بین من و تو
که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه
سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد
قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه
مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم
که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه
خوشآمدی که خوشآمد مرا رسیدن بابا
که آرزوی دل دختر است دیدن بابا
همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شدهست با تو برآورده آرزوی رقیه
دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه
دوباره راه مغیره رسیده است به مادر
همین که زجر میآید به جستوجوی رقیه
چنان که تیر کشیده کم از سهشعبه ندارد
که بغض مرگ علی مانده در گلوی رقیه
دلم خرابهنشین شد، از آن زمان که شنیدم
که یکخرابه گرفتهست رنگوبوی رقیه
برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم
روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه
صدای هاتفی آمد که خواند مرثیهای را؛
" فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه
سری بهنیزه بلند است روبروی رقیه
خدا کند که نباشد سر عموی رقیه"
دوباره در دل صحرا غزل بهبار میآید
به احترام تو روزی که آن سوار می آید
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربعین
#امام_زمان_عج
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جادهبهجاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند"
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توایم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جادهبهجاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند"
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توایم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#جعفر_ابن_ابیطالب_ع
#ششم_جمادی_الثانی
چون در طواف عاشقی بالوپر آوردی
پروانهوار از پیلهی غم سر برآوردی
ققنوسوش از لابهلای شعلههای نفس
با تکیه بر آرامش و ایمان زر آوردی
چون چشمگفتن از دهان تو نمیافتاد
نقش رضایت بر لب پیغمبر آوردی
هرجا علم را روی دوش خود مکان دادی
در یاری دین خدا یکلشکر آوردی
با شمّهای از سورهی اعجاز چشمانت
یکقوم را در زمرهی ایمان درآوردی
روزی که چشم شهر روشن از حضورت شد
با خود بشارتهای فتح خیبر آوردی
هروقت که در عرش مهمان خدا بودی
از باغ جنت میوههای نوبر آوردی
در زخمهای موته و در مسجد و در عشق
از هر طریقی اقتدا بر حیدر آوردی
ای خمرهی سربستهی ناب چهلساله
در ساغر خود جرعهجرعه کوثر آوردی
وقت شفاعت دست تو خالی نمیماند
وقتی دودست خویش را تا محشر آوردی
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ششم_جمادی_الثانی
چون در طواف عاشقی بالوپر آوردی
پروانهوار از پیلهی غم سر برآوردی
ققنوسوش از لابهلای شعلههای نفس
با تکیه بر آرامش و ایمان زر آوردی
چون چشمگفتن از دهان تو نمیافتاد
نقش رضایت بر لب پیغمبر آوردی
هرجا علم را روی دوش خود مکان دادی
در یاری دین خدا یکلشکر آوردی
با شمّهای از سورهی اعجاز چشمانت
یکقوم را در زمرهی ایمان درآوردی
روزی که چشم شهر روشن از حضورت شد
با خود بشارتهای فتح خیبر آوردی
هروقت که در عرش مهمان خدا بودی
از باغ جنت میوههای نوبر آوردی
در زخمهای موته و در مسجد و در عشق
از هر طریقی اقتدا بر حیدر آوردی
ای خمرهی سربستهی ناب چهلساله
در ساغر خود جرعهجرعه کوثر آوردی
وقت شفاعت دست تو خالی نمیماند
وقتی دودست خویش را تا محشر آوردی
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
بهجز تو رخت محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
نمیرسید نسیم بهشتی تو اگر
اویسوار هوای قرن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر که ذرهای از برکت تو را میدید
علاقهای به پسر داشتن نداشت کسی
اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود
بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی
به یاد قبر تو ای کاش هیچ قبر نبود
به یاد کرببلا هم کفن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
بهجز تو رخت محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
نمیرسید نسیم بهشتی تو اگر
اویسوار هوای قرن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر که ذرهای از برکت تو را میدید
علاقهای به پسر داشتن نداشت کسی
اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود
بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی
به یاد قبر تو ای کاش هیچ قبر نبود
به یاد کرببلا هم کفن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
در میان خلق با او بوده همسر فاطمه
از ازل ساقی علی بودهست، کوثر فاطمه
نام زهرا میدرخشد در میان اهلبیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
چون کلامِحق که با«هُم فاطِمَه»آغاز شد
در میان پنجتن هم بوده محور فاطمه
در مقام آفرینش از نبی و از علی
با حدیث قدسی «لولاک» شد سر فاطمه
هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه
سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم
نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه
مرتضی با ذوالفقار انگار جولان میدهد
خطبهخوانی میکند تا روی منبر فاطمه
هر خطیبی روضهخواند از غربت مولا علی
انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه
هرکسی در روضههای اهلبیتش کار کرد
پاسخش را میدهد چندین برابر فاطمه
بر قلوب شیعیان مهر شفاعت میزند
میتکاند چادرش را روز محشر فاطمه
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
در میان خلق با او بوده همسر فاطمه
از ازل ساقی علی بودهست، کوثر فاطمه
نام زهرا میدرخشد در میان اهلبیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
چون کلامِحق که با«هُم فاطِمَه»آغاز شد
در میان پنجتن هم بوده محور فاطمه
در مقام آفرینش از نبی و از علی
با حدیث قدسی «لولاک» شد سر فاطمه
هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه
سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم
نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه
مرتضی با ذوالفقار انگار جولان میدهد
خطبهخوانی میکند تا روی منبر فاطمه
هر خطیبی روضهخواند از غربت مولا علی
انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه
هرکسی در روضههای اهلبیتش کار کرد
پاسخش را میدهد چندین برابر فاطمه
بر قلوب شیعیان مهر شفاعت میزند
میتکاند چادرش را روز محشر فاطمه
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
#ترکیب_بند
#مدح
سلام بر تو که هممعنی سلام تویی
دوام مذهب شیعه علیالدوام تویی
دخیل یک نخ چادر نماز تو هستیم
بهاستناد روایات «فیضعام» تویی
گرهگشای دوعالم فقط تو هستی و بس
اگر که بر لب ما ذکر مستدام تویی
تویی تمام نبی و تویی تمام علی
به حیرتیم که از این دوتا کدام تویی؟
قسم به ساحت «امالائمةالنّجبا»
که بر تمام امامانمان امام تویی
حماسهی تو که همسنگ خطبهی فدک است
نشانهایست که احیاگر قیام تویی
به روز حشر شفاعت فقط به عهدهی توست
چرا که صاحب این اختیار تام تویی
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان
بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است
وجود یکسره در معرض عدم شدن است
به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون"
جواب خواستههای تو لاجرم "شدن" است
به بودن تو گره خورده است بودن ما
به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است
برای از تو نوشتن درختهای جهان
تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
تویی که آینهی کعبهای و آن عملی
که در برابر تو واجب است، خمشدن است
کمال مرتبهی شاعران دورهی ما
در آستان تو عمان و محتشم شدن است
عزیز میشود از همنشینی گل، خار
که فضّهی تو سزاوار محترم شدن است
رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا
کسیکه ذکر لبش بودهاست؛ "یازهرا"
خبر رسیده به شب موقع سپیده شده
که روح صبح به جان سحر دمیده شده
گناه راه ندارد به هردلی که بر آن
نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش
گناهکارترین بندهها خریده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج
صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بیمثل است
همان که هیچکجا مثل او ندیده شده
کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین
غبار معبر او سرمهی دودیده شده
فضائل تو زیادند، کم نباید گفت
به این دلیل غزلهای ما قصیده شده
همینکه نام تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیههایش از آسمان آمد
برای بردن نامت وضو گرفت قلم
که از قبال تو نام نکو گرفت قلم
تو را ندیده و یکعمر از تو دم زده است
اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم
همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود
برای ساحت خود رنگوبو گرفت قلم
به هیچ واژهی دیگر نمیشود آرام
که از همان اول با تو خو گرفت قلم
از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت
چه بغضهای بدی در گلو گرفت قلم
به نام دشمن تو میرسید و میدیدم
که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم
به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد
نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم
در آسمان امامت وجود تو بدر است
که درک فضل تو درک فضیلت قدر است
بهجز تو رخت محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر که ذرهای از برکت تو را میدید
علاقهای به پسر داشتن نداشت کسی
اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود
بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امان زمان
زمانهایست که شان امام گم شده است
هزار رکن در این یک مقام گم شده است
غبار شبهه نشستهست روی آینهها
چرا که فرق حلالوحرام گم شده است
چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی
میان این همه "دنبال نام" گم شده است
چنان بدون تو بیارزش است این دنیا
که بین پیر و جوان احترام گم شده است
نشستهایم که صبح رسیدنت برسد
نشستهایم و شکوه قیام گم شده است
مگر که چشم امید زمین به غیر از تو
در انتظار ظهور کدام گمشده است؟
بیا که بی تو شب عید را نمیدانیم!
که ماه بر سر این پشت بام گم شده است
به شام تار، پگاه ظهور، خاتمه است
میآید آنکه دعایقنوت فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ترکیب_بند
#مدح
سلام بر تو که هممعنی سلام تویی
دوام مذهب شیعه علیالدوام تویی
دخیل یک نخ چادر نماز تو هستیم
بهاستناد روایات «فیضعام» تویی
گرهگشای دوعالم فقط تو هستی و بس
اگر که بر لب ما ذکر مستدام تویی
تویی تمام نبی و تویی تمام علی
به حیرتیم که از این دوتا کدام تویی؟
قسم به ساحت «امالائمةالنّجبا»
که بر تمام امامانمان امام تویی
حماسهی تو که همسنگ خطبهی فدک است
نشانهایست که احیاگر قیام تویی
به روز حشر شفاعت فقط به عهدهی توست
چرا که صاحب این اختیار تام تویی
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان
بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است
وجود یکسره در معرض عدم شدن است
به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون"
جواب خواستههای تو لاجرم "شدن" است
به بودن تو گره خورده است بودن ما
به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است
برای از تو نوشتن درختهای جهان
تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
تویی که آینهی کعبهای و آن عملی
که در برابر تو واجب است، خمشدن است
کمال مرتبهی شاعران دورهی ما
در آستان تو عمان و محتشم شدن است
عزیز میشود از همنشینی گل، خار
که فضّهی تو سزاوار محترم شدن است
رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا
کسیکه ذکر لبش بودهاست؛ "یازهرا"
خبر رسیده به شب موقع سپیده شده
که روح صبح به جان سحر دمیده شده
گناه راه ندارد به هردلی که بر آن
نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش
گناهکارترین بندهها خریده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج
صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بیمثل است
همان که هیچکجا مثل او ندیده شده
کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین
غبار معبر او سرمهی دودیده شده
فضائل تو زیادند، کم نباید گفت
به این دلیل غزلهای ما قصیده شده
همینکه نام تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیههایش از آسمان آمد
برای بردن نامت وضو گرفت قلم
که از قبال تو نام نکو گرفت قلم
تو را ندیده و یکعمر از تو دم زده است
اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم
همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود
برای ساحت خود رنگوبو گرفت قلم
به هیچ واژهی دیگر نمیشود آرام
که از همان اول با تو خو گرفت قلم
از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت
چه بغضهای بدی در گلو گرفت قلم
به نام دشمن تو میرسید و میدیدم
که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم
به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد
نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم
در آسمان امامت وجود تو بدر است
که درک فضل تو درک فضیلت قدر است
بهجز تو رخت محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر که ذرهای از برکت تو را میدید
علاقهای به پسر داشتن نداشت کسی
اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود
بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امان زمان
زمانهایست که شان امام گم شده است
هزار رکن در این یک مقام گم شده است
غبار شبهه نشستهست روی آینهها
چرا که فرق حلالوحرام گم شده است
چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی
میان این همه "دنبال نام" گم شده است
چنان بدون تو بیارزش است این دنیا
که بین پیر و جوان احترام گم شده است
نشستهایم که صبح رسیدنت برسد
نشستهایم و شکوه قیام گم شده است
مگر که چشم امید زمین به غیر از تو
در انتظار ظهور کدام گمشده است؟
بیا که بی تو شب عید را نمیدانیم!
که ماه بر سر این پشت بام گم شده است
به شام تار، پگاه ظهور، خاتمه است
میآید آنکه دعایقنوت فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
ای آنکه دراین دوران، مطلوب طلبهایی
منظور من از « یا مَن اَرجُوهِ » رجبهایی
با خلوتیان عشق، همصحبت هر روزی
با اهل سحر تاصبح، همنالهی شبهایی
چرخ همهی عالم با اذن تو میگردد
تو علت معلولی، اسباب سببهایی
درحسرت شادیها، مانده دل ما یکعمر
ما غمزدهی هجریم، تو فصل طربهایی
عمریست که در دلها، جای تو شده خالی
هرچند که در ظاهر، ذکر همه لبهایی
در پیچوخم سختی، سامانده وضع ما
در شور تب دنیا، آرامش تبهایی
هم در عجب از قبل و هم در عجب از بعدیم
تو نقطهی آغاز و پایان عجبهایی...
#مجتبی_خرسندی
#جمعه_های_انتظار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
ای آنکه دراین دوران، مطلوب طلبهایی
منظور من از « یا مَن اَرجُوهِ » رجبهایی
با خلوتیان عشق، همصحبت هر روزی
با اهل سحر تاصبح، همنالهی شبهایی
چرخ همهی عالم با اذن تو میگردد
تو علت معلولی، اسباب سببهایی
درحسرت شادیها، مانده دل ما یکعمر
ما غمزدهی هجریم، تو فصل طربهایی
عمریست که در دلها، جای تو شده خالی
هرچند که در ظاهر، ذکر همه لبهایی
در پیچوخم سختی، سامانده وضع ما
در شور تب دنیا، آرامش تبهایی
هم در عجب از قبل و هم در عجب از بعدیم
تو نقطهی آغاز و پایان عجبهایی...
#مجتبی_خرسندی
#جمعه_های_انتظار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
در دلت لحظههای آخر عمر
کوهی از غصهها و از غمهاست
چه بگویم، خودت که میدانی
زهر ارث سلالهی زهراست
در روایات ما چنین نقل است:
که تو را بردهاند بزم شراب
شُکر، با تو نبوده در این بزم
نه رقیه، نه زینب و نه رباب
شکر حق، در میان مردم شهر
حرمت خانوادهأت نشکست
طفل ششماههأت نشد پرپر
یا که شمری به سینهأت ننشست
ساربانی نبود و از دستت
کسی انگشتری نبرد آقا
سر تو روی نیزهها که نرفت
خیزران بر لبت نخورد آقا
بی کفن نیستی و شکرخدا
پسرت هست تا کند کفنت
گرچه با زهر کین شهید شدی
تیر باران نشد ولی بدنت
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
در دلت لحظههای آخر عمر
کوهی از غصهها و از غمهاست
چه بگویم، خودت که میدانی
زهر ارث سلالهی زهراست
در روایات ما چنین نقل است:
که تو را بردهاند بزم شراب
شُکر، با تو نبوده در این بزم
نه رقیه، نه زینب و نه رباب
شکر حق، در میان مردم شهر
حرمت خانوادهأت نشکست
طفل ششماههأت نشد پرپر
یا که شمری به سینهأت ننشست
ساربانی نبود و از دستت
کسی انگشتری نبرد آقا
سر تو روی نیزهها که نرفت
خیزران بر لبت نخورد آقا
بی کفن نیستی و شکرخدا
پسرت هست تا کند کفنت
گرچه با زهر کین شهید شدی
تیر باران نشد ولی بدنت
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را
ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را
زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف...
ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
نه ملاها و عالمها، نه سائلها و مسکینها
ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را
چهمیکردیم اگر این ذکر در دنیایمان کم بود؟
جهان بینام زیبای "علی" مثل جهنم بود
اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش
نمیسوزم که از عشق علی دارم به جان آتش
به آتش میکشم خود را و از خود میزنم بیرون
که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش
خودش عمریست که در شعلههای کینه میسوزد
کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش
اگر از هرکسی -غیر از علی- دم میزدم، بیشک
به چشم خویش میدیدم که دارم بر زبان آتش
کجا آتش گلستان بقا میشد بر ابراهیم
اگر مولا نمیفرمود اذنش را بر آن آتش
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
میاندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش
اگر از اهل دوزخ یکنفر یک یاعلی میگفت؛
به یُمن نام او خاموش میشد ناگهان آتش
برای دوستانش میشود عرش خدا تزیین
برای دشمنانش میشود هفتآسمان آتش
ندارد هیچکس غیر از تو این شانوشجاعت را
قرائت کن برای خلق آیات برائت را
بساط غصه را از هر دلی برچیدهای مولا
که دنیا شادشد هربار که خندیدهای مولا
زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما
تو مثل ماه بر شبهای آن تابیدهای مولا
از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر
در عالم قبلهی دلهای ما گردیدهای مولا
تو عینالله ناظر بودهای یعنی به چشم دل
خدا را قبل و بعد هر عبادت دیدهای مولا
کسی با دستخالی رد نشد از آستان تو
که حتی در نماز انگشتری بخشیدهای مولا
لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائلها
اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیدهای مولا
چه شبها که دعای خیر کردی آن کسانی را
که عمری بابت رفتارشان رنجیدهای مولا
نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این
تو در چشم جهان خواب خوش نادیدهای مولا
جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود
برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن
علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم!
تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن
چو دیدی نعرهی"هل مِن مبارز؟"میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
برای دیدن مولا هزاران بار میمیریم
اگر هرشب بهشوق وعدهی دیدار میمیریم
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذنالله یاری از تو میجوییم و میگوییم؛
ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه
نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم
نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه
اگر هم خطبهی بینقطه و هم بیالف داری
پر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه
تویی آن نقطهای که رفته زیر با بسمالله
که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه
فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما
نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه
تویی اول، تویی آخر، که در محشر سوالی را
جوابی نیست جز نام؛ امیرالمومنین .
میآید یکنفر مثل تو از نسل تو ای مولا
نخواهد شد کموبیش از همه ارکان دین نقطه
میآید تا جهان یکبار دیگر با علی باشد
شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد.
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را
ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را
زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف...
ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
نه ملاها و عالمها، نه سائلها و مسکینها
ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را
چهمیکردیم اگر این ذکر در دنیایمان کم بود؟
جهان بینام زیبای "علی" مثل جهنم بود
اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش
نمیسوزم که از عشق علی دارم به جان آتش
به آتش میکشم خود را و از خود میزنم بیرون
که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش
خودش عمریست که در شعلههای کینه میسوزد
کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش
اگر از هرکسی -غیر از علی- دم میزدم، بیشک
به چشم خویش میدیدم که دارم بر زبان آتش
کجا آتش گلستان بقا میشد بر ابراهیم
اگر مولا نمیفرمود اذنش را بر آن آتش
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
میاندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش
اگر از اهل دوزخ یکنفر یک یاعلی میگفت؛
به یُمن نام او خاموش میشد ناگهان آتش
برای دوستانش میشود عرش خدا تزیین
برای دشمنانش میشود هفتآسمان آتش
ندارد هیچکس غیر از تو این شانوشجاعت را
قرائت کن برای خلق آیات برائت را
بساط غصه را از هر دلی برچیدهای مولا
که دنیا شادشد هربار که خندیدهای مولا
زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما
تو مثل ماه بر شبهای آن تابیدهای مولا
از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر
در عالم قبلهی دلهای ما گردیدهای مولا
تو عینالله ناظر بودهای یعنی به چشم دل
خدا را قبل و بعد هر عبادت دیدهای مولا
کسی با دستخالی رد نشد از آستان تو
که حتی در نماز انگشتری بخشیدهای مولا
لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائلها
اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیدهای مولا
چه شبها که دعای خیر کردی آن کسانی را
که عمری بابت رفتارشان رنجیدهای مولا
نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این
تو در چشم جهان خواب خوش نادیدهای مولا
جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود
برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن
علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم!
تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن
چو دیدی نعرهی"هل مِن مبارز؟"میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
برای دیدن مولا هزاران بار میمیریم
اگر هرشب بهشوق وعدهی دیدار میمیریم
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذنالله یاری از تو میجوییم و میگوییم؛
ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه
نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم
نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه
اگر هم خطبهی بینقطه و هم بیالف داری
پر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه
تویی آن نقطهای که رفته زیر با بسمالله
که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه
فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما
نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه
تویی اول، تویی آخر، که در محشر سوالی را
جوابی نیست جز نام؛ امیرالمومنین .
میآید یکنفر مثل تو از نسل تو ای مولا
نخواهد شد کموبیش از همه ارکان دین نقطه
میآید تا جهان یکبار دیگر با علی باشد
شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد.
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#مدح
#شهادت
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست
علی دیگری امروز در لباس علیست
به "لایُقاسُ بِنا" روح تازهای بخشید
چرا که زینب او قابل قیاس علیست
دوباره نام علی را سر زبانها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست
همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست
به تیغ خطبه چنان هوش میبرد، انگار
که چشمهای همه خیره از هراس علیست
اساس کاخ ستم را به باد خواهد داد
که عدلوحکمت او نیز بر اساس علیست
کسی که زینب او را شناختهست، فقط
در این مقایسهها لایق شناس علیست
جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هر دل درمانده است؛ یازینب
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آن که نداند مقام زینب را؟
"بهجان عشق قسم مارایت الّا عشق"
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را
اگر برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکردهست کام زینب را
حسین جام بلا را خودش گرفته و ریخت
لبالب از هنر صبر جام زینب را
نه غصه قامت او را به لرزه آوردهست
نه داغ سست نمودهست گام زینب را
کسی که با دلوجانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست
کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو "زِیْنِأب" باشد
هزار داغْ قیام تو را نمیشکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد
به گوش میرسد از خطبهات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد
چهجای صحبت کفتارهاست، آنجایی
که دختر اسدالله در غضب باشد
بعید نیست که حمالهالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد
تو بر زمینی و ابنزیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یکوجب باشد
به اهلبیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد
در آن هجوم مصیبت امام زینب بود
"قسم بهصبح که خورشید شام زینب بود"
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
چه کاخها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هر منارهاش؛ "زینب"
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهست چارهاش زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب
سرم شکست و دلم خون شد و قدم خم شد
همین که سایهی لطف تو از سرم کم شد
از آن طلوع غمانگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت
چه در میانهی صحرا، چه در خرابهی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت
تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جملهی "یا کاشف الکروب" گذشت
سپردهام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت
چه حکمتیست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینهکوب گذشت
به شرق و غرب دوعالم رسید قصهی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت
اگرچه سنگ به پیشانیات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...
به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت
شبی سپیده بر این تیره شام میآید
یکی به واقعهی انتقام میآید
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
#شهادت
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست
علی دیگری امروز در لباس علیست
به "لایُقاسُ بِنا" روح تازهای بخشید
چرا که زینب او قابل قیاس علیست
دوباره نام علی را سر زبانها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست
همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست
به تیغ خطبه چنان هوش میبرد، انگار
که چشمهای همه خیره از هراس علیست
اساس کاخ ستم را به باد خواهد داد
که عدلوحکمت او نیز بر اساس علیست
کسی که زینب او را شناختهست، فقط
در این مقایسهها لایق شناس علیست
جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هر دل درمانده است؛ یازینب
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آن که نداند مقام زینب را؟
"بهجان عشق قسم مارایت الّا عشق"
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را
اگر برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکردهست کام زینب را
حسین جام بلا را خودش گرفته و ریخت
لبالب از هنر صبر جام زینب را
نه غصه قامت او را به لرزه آوردهست
نه داغ سست نمودهست گام زینب را
کسی که با دلوجانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست
کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو "زِیْنِأب" باشد
هزار داغْ قیام تو را نمیشکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد
به گوش میرسد از خطبهات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد
چهجای صحبت کفتارهاست، آنجایی
که دختر اسدالله در غضب باشد
بعید نیست که حمالهالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد
تو بر زمینی و ابنزیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یکوجب باشد
به اهلبیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد
در آن هجوم مصیبت امام زینب بود
"قسم بهصبح که خورشید شام زینب بود"
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
چه کاخها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هر منارهاش؛ "زینب"
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهست چارهاش زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب
سرم شکست و دلم خون شد و قدم خم شد
همین که سایهی لطف تو از سرم کم شد
از آن طلوع غمانگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت
چه در میانهی صحرا، چه در خرابهی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت
تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جملهی "یا کاشف الکروب" گذشت
سپردهام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت
چه حکمتیست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینهکوب گذشت
به شرق و غرب دوعالم رسید قصهی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت
اگرچه سنگ به پیشانیات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...
به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت
شبی سپیده بر این تیره شام میآید
یکی به واقعهی انتقام میآید
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_عباس_ع
#مدح
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطف آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
ابوطالبتبار حمزهوار جعفرآیینی
که از اعجاز او شد حافظ و حامی دین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزمجامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطف آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
ابوطالبتبار حمزهوار جعفرآیینی
که از اعجاز او شد حافظ و حامی دین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزمجامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مطروحه_علوی
قلم که در دستم پای راستین دارد
سرِ ستایش مولی الموحّدین دارد
#جواد_هاشمی_تربت
به حُرمت قدمش کعبه را شرف بخشید
شرافتی که مکان دارد، از مکین دارد
#اسماعیل_شمس
خدای ماست علی؟ نه؛ خدانماست علی
همان که مثل خدا نام دلنشین دارد
#مرتضی_رهنمایی
«تبارکالله» از این رو به خویش گفته خدا
که خلق مثل تویی _ الحق _ «آفرین» دارد
#مجتبی_خرسندی
عجیب نیست که دیده تو را نبی در عرش
مگر به جز تو خداوند، همنشین دارد؟
#محمود_مربوبی
چنان به درّ نجف دادهای شرف که به کف
ز خاک تربت تو هر مَلک، نگین دارد
#علی_مهدوینسب
از آن زمان که مرا بر گرفتهای از خاک
هنوز سایهی من، ناز بر زمین دارد
#صائب_تبریزی
چهار فصلِ ضریحت پُر است از انگور
که روز و شب، همهی سال، خوشهچین دارد
#مهدی_رضایی
به خوشهها که رسیدی فقط ببوی و برو
هزار زائر لبتشنه در کمین دارد
#مهدی_توکلی
چنان به هم زدهای کار طبع خلقت را
که قهوههای نجف، مزّهی دهین دارد
#مجتبی_خرسندی + #مهدی_رضایی
به حکم اشهد "انّ علی ولیّ الله"
اذان شیعه فقط رنگ و بوی دین دارد
#مرتضی_رهنمایی
شراب عشق علیّ و شرار بغض عمر
خوشا به حال کسی که هم آن، هم این دارد
#علی_سلطانی
تخلّص شعرای تو، جمع اضداد است
وگرنه جز تو چه کس #خوشدل و #حزین دارد؟
#جواد_هاشمی_تربت
چقدر شوق، دل تو، ای اوّلین خورشید!
برای دیدن خورشید آخرین دارد!
#حسین_بابانژاد
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مطروحه_علوی
قلم که در دستم پای راستین دارد
سرِ ستایش مولی الموحّدین دارد
#جواد_هاشمی_تربت
به حُرمت قدمش کعبه را شرف بخشید
شرافتی که مکان دارد، از مکین دارد
#اسماعیل_شمس
خدای ماست علی؟ نه؛ خدانماست علی
همان که مثل خدا نام دلنشین دارد
#مرتضی_رهنمایی
«تبارکالله» از این رو به خویش گفته خدا
که خلق مثل تویی _ الحق _ «آفرین» دارد
#مجتبی_خرسندی
عجیب نیست که دیده تو را نبی در عرش
مگر به جز تو خداوند، همنشین دارد؟
#محمود_مربوبی
چنان به درّ نجف دادهای شرف که به کف
ز خاک تربت تو هر مَلک، نگین دارد
#علی_مهدوینسب
از آن زمان که مرا بر گرفتهای از خاک
هنوز سایهی من، ناز بر زمین دارد
#صائب_تبریزی
چهار فصلِ ضریحت پُر است از انگور
که روز و شب، همهی سال، خوشهچین دارد
#مهدی_رضایی
به خوشهها که رسیدی فقط ببوی و برو
هزار زائر لبتشنه در کمین دارد
#مهدی_توکلی
چنان به هم زدهای کار طبع خلقت را
که قهوههای نجف، مزّهی دهین دارد
#مجتبی_خرسندی + #مهدی_رضایی
به حکم اشهد "انّ علی ولیّ الله"
اذان شیعه فقط رنگ و بوی دین دارد
#مرتضی_رهنمایی
شراب عشق علیّ و شرار بغض عمر
خوشا به حال کسی که هم آن، هم این دارد
#علی_سلطانی
تخلّص شعرای تو، جمع اضداد است
وگرنه جز تو چه کس #خوشدل و #حزین دارد؟
#جواد_هاشمی_تربت
چقدر شوق، دل تو، ای اوّلین خورشید!
برای دیدن خورشید آخرین دارد!
#حسین_بابانژاد
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_خدیجه_س
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
شب رسید و سکوت سنگینی
به هیاهوی شهر حاکم شد
با کمی نان به سمت نخلستان
مردی از جنس نور عازم شد
میرود تا به پیرمردی که
در خرابهست باز سر بزند
کودکان یتیم منتظرند
تا که مرد غریبه در بزند
پادشاه کدام مملکتی
در غم مردمش سهیم شده؟
چه کسی جز علی در اوج مقام
مرکب کودک یتیم شده؟
خیلی از بچهها نمیدانند
نام این مرد آسمانی را
ولی او هدیه میدهد به همه
نان و خرما و مهربانی را
کولهبارش همین که خالی شد
شکر کرد و به کار خود برگشت
یک نفر مانده بود و او حالا
به محل قرار خود برگشت
خلوتی داشت در سیاهی شب
با خودش رو به ماه زمزمه کرد
دردهای فراق فاطمه را
باز در گوش چاه زمزمه کرد
تو بگو دست جهل مردم شهر
به کجا میبرد مرا ای چاه...
تا سحر با دل شکسته گرفت
زیرلب نغمهی «الا ای چاه...»
مسجد کوفه آخرین روز است
که علی را امام میبیند
نانجیبی به تیغ زهرآلود
کار او را تمام میبیند
سر او را شکستهاند، اما
دل او از همه شکستهتر است
خسته از عدل اوست کوفه ولی
علی از روزگار خستهتر است
همه دیدند در کنار علی
خون محراب باغ لاله شده
وسط روضه با همین تصویر
روضهی دیگری حواله شده
ناگهان در غروب روز دهم
در دل اهلخیمه غوغا شد
وسط جنگ بین زجر و سنان
سر یک گوشواره دعوا شد
سر اصغر به نیزه بند نشد
فرق عباس با عمود شکست
بدن اکبر ارباً اربا شد
شمر بر سینهی حسین نشست...
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
شب رسید و سکوت سنگینی
به هیاهوی شهر حاکم شد
با کمی نان به سمت نخلستان
مردی از جنس نور عازم شد
میرود تا به پیرمردی که
در خرابهست باز سر بزند
کودکان یتیم منتظرند
تا که مرد غریبه در بزند
پادشاه کدام مملکتی
در غم مردمش سهیم شده؟
چه کسی جز علی در اوج مقام
مرکب کودک یتیم شده؟
خیلی از بچهها نمیدانند
نام این مرد آسمانی را
ولی او هدیه میدهد به همه
نان و خرما و مهربانی را
کولهبارش همین که خالی شد
شکر کرد و به کار خود برگشت
یک نفر مانده بود و او حالا
به محل قرار خود برگشت
خلوتی داشت در سیاهی شب
با خودش رو به ماه زمزمه کرد
دردهای فراق فاطمه را
باز در گوش چاه زمزمه کرد
تو بگو دست جهل مردم شهر
به کجا میبرد مرا ای چاه...
تا سحر با دل شکسته گرفت
زیرلب نغمهی «الا ای چاه...»
مسجد کوفه آخرین روز است
که علی را امام میبیند
نانجیبی به تیغ زهرآلود
کار او را تمام میبیند
سر او را شکستهاند، اما
دل او از همه شکستهتر است
خسته از عدل اوست کوفه ولی
علی از روزگار خستهتر است
همه دیدند در کنار علی
خون محراب باغ لاله شده
وسط روضه با همین تصویر
روضهی دیگری حواله شده
ناگهان در غروب روز دهم
در دل اهلخیمه غوغا شد
وسط جنگ بین زجر و سنان
سر یک گوشواره دعوا شد
سر اصغر به نیزه بند نشد
فرق عباس با عمود شکست
بدن اکبر ارباً اربا شد
شمر بر سینهی حسین نشست...
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#رد_الشمس
در جنگ ها هرکس تو را تا دید، برگشت
از مرگ با تیغ تو می ترسید، برگشت
در اوج کفر آمد به دیدار تو هرکس
در رتبه های عالی از توحید برگشت
باید که از انگشتر و شمشیر پرسید
از پیشگاه تو کسی نومید برگشت؟
از یک درخت فضل تو یک حبّه انگور
پیغمبر از عرش الهی چید، برگشت
یک ذره از شان تو در افلاک رو شد
روزی که با فرمان تو خورشید برگشت
چشمی که در وجه الهی تو شک داشت
آمد به دیدار تو، بیتردید برگشت
خوشبخت آن شعری که آمد محضر تو
خوشبخت تر شعری که شد تایید، برگشت
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#رد_الشمس
در جنگ ها هرکس تو را تا دید، برگشت
از مرگ با تیغ تو می ترسید، برگشت
در اوج کفر آمد به دیدار تو هرکس
در رتبه های عالی از توحید برگشت
باید که از انگشتر و شمشیر پرسید
از پیشگاه تو کسی نومید برگشت؟
از یک درخت فضل تو یک حبّه انگور
پیغمبر از عرش الهی چید، برگشت
یک ذره از شان تو در افلاک رو شد
روزی که با فرمان تو خورشید برگشت
چشمی که در وجه الهی تو شک داشت
آمد به دیدار تو، بیتردید برگشت
خوشبخت آن شعری که آمد محضر تو
خوشبخت تر شعری که شد تایید، برگشت
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_معصومه_س
در کنار خوبها گمراه میآيد حرم
با تمام زائرانش راه میآید حرم
هیچفرقی نیست بین زائرانش، چونکه هم
بنده میآید حرم، هم شاه میآید حرم
لحظهای خالی نمیماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شبها ماه میآيد حرم
رتبهها برعکس دنیا میدهد اینجا جواب
کوه از شوق تو مثل کاه میآید حرم
گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است
در حقيقت عارف بالله میآيد حرم
هرکه میخواهد ببیند قطعهای از عرش را
راه خود را میکند کوتاه؛ میآيد حرم
بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است
هردلی هرجا بگويد آه میآيد حرم
خوشبهحال هرکسی که ساکن شهر قم است
گاه میآيد حرم، بیگاه میآيد حرم....
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
در کنار خوبها گمراه میآيد حرم
با تمام زائرانش راه میآید حرم
هیچفرقی نیست بین زائرانش، چونکه هم
بنده میآید حرم، هم شاه میآید حرم
لحظهای خالی نمیماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شبها ماه میآيد حرم
رتبهها برعکس دنیا میدهد اینجا جواب
کوه از شوق تو مثل کاه میآید حرم
گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است
در حقيقت عارف بالله میآيد حرم
هرکه میخواهد ببیند قطعهای از عرش را
راه خود را میکند کوتاه؛ میآيد حرم
بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است
هردلی هرجا بگويد آه میآيد حرم
خوشبهحال هرکسی که ساکن شهر قم است
گاه میآيد حرم، بیگاه میآيد حرم....
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
شمشیر تیز خطبهی تو در نیام صبر
شیریست که نشسته درون کنام صبر
نام بلند توست که در اوج اقتدار
افراشتهست پرچم خود را به بام صبر
جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد
اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر
جام بلا عسل شده در کام شاه دین
وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر
در کربلا امام جماعت حسین بود
در شام با امامت تو شد اقامه صبر
«آری شود، ولیک به خون جگر شود»
هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر
حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد
شد ثبت بر جریدهی عالم دوام صبر
قربانی حسین شده در منای عشق
ذرّیهی مقدس تو ای امام صبر
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
شمشیر تیز خطبهی تو در نیام صبر
شیریست که نشسته درون کنام صبر
نام بلند توست که در اوج اقتدار
افراشتهست پرچم خود را به بام صبر
جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد
اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر
جام بلا عسل شده در کام شاه دین
وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر
در کربلا امام جماعت حسین بود
در شام با امامت تو شد اقامه صبر
«آری شود، ولیک به خون جگر شود»
هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر
حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد
شد ثبت بر جریدهی عالم دوام صبر
قربانی حسین شده در منای عشق
ذرّیهی مقدس تو ای امام صبر
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_عباس_ع
#شب_نهم
اگر میشد دمی با رزمجامه روی زین پیدا
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
«سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت در هر معرکه، میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد، اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
«اَشِدّاءُ عَلَیالکُفّار» دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّیالعَباس؟»
ازآنساعت کهشد درخیمه اینصوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از «عین»و«با»و«آ»و«سین»پیدا
حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی «هَل مِن مُعین؟» پیدا
بههمراه امام عصر پای روضهاش هستند
پیمبرها -سلاماللهعلیهماجمعین- پیدا
دوایش گفتن یکجملهی «یاکاشِفُالکَرب» است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آنجا که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شب_نهم
اگر میشد دمی با رزمجامه روی زین پیدا
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
«سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت در هر معرکه، میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد، اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
«اَشِدّاءُ عَلَیالکُفّار» دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّیالعَباس؟»
ازآنساعت کهشد درخیمه اینصوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از «عین»و«با»و«آ»و«سین»پیدا
حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی «هَل مِن مُعین؟» پیدا
بههمراه امام عصر پای روضهاش هستند
پیمبرها -سلاماللهعلیهماجمعین- پیدا
دوایش گفتن یکجملهی «یاکاشِفُالکَرب» است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آنجا که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110