میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.7K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
615 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#امام_صادق_ع

به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تاییدش خدا فرمود برپا پس جهان برخاست

شگفت انگیز توحید مفضل شعله ور می شد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست

میان شیعیان با او حکومت فتنه می انداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخااست

و مفتاح الحقیقه قفل های بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست

چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست

کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست

زراره حمیری جابر امینی مجلسی طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست

غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست

چو هارون در تنور امتحانش می توان افتاد
ولی از سفره مهرش چگونه می توان برخاست


پسر یک بار دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست

میان کوچه می افتاد و هی مگفت وااُماه
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست

دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضه خوان برخاست

گمانم روضه ی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور چوب خیزران برخاست

امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
.
.
رقیه گوشه ای زانو بغل کردو به خود می گفت
چرا بابا سرت آمد ولیکن بوی نان برخاست

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#یا‌امیرالمومنین_علیه_السلام‌

نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلم شد
علیّ بن ابی طالب، ولیُ الله اعظم شد

برای خاتم پیغمبران جزاو نگینی نیست
شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم_الحرام

سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند
باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند

گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود
حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند

مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان
خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند

با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد
کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند

گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد
خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مصائب‌_شام_بلا
#السلام‌_علی_آل_بیت_محمد_علیهم‌السلام

چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بی‌اندازه فکر گوهرت باشی
خودت می‌خواستی تحت‌الشعاع خواهرت باشی

نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب

مدینه از حسن هم یک نفر مظلوم‌تر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد

برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی می‌خواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد

قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافی‌ست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست

فلانی را بگو شهر نبی دروازه‌ای دارد
نمی‌داند مگر که هر کسی اندازه‌ای دارد

در این مکتب که حفظ شأن کعبه می‌شود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنی‌هاشم
برادرزاده‌هایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم

چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود

شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها

گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را

بمیرم، در شلوغی‌های شام آنچه نباید، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همین‌جا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد

رباب آنجا که دائم آه حسرت می‌کشد اینجاست
و جایی که ابوفاضل خجالت می‌کشد اینجاست

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیر_المومنین_علیه_السلام

اشکت که در بساط نیستان نمک گذاشت
آوای شور را به لب نی لبک گذاشت

می دید حق، که تو نمک عالمی علی
پس در تو ونمک عددی مشترک گذاشت

مولود کعبه اشک تو روز نخست هم
بر روی قلب سنگی کعبه ترک گذاشت

چاه مدینه از اشکت پر ستاره شد
ای ماه اشک های تو سربه فلک گذاشت

#مجید_تال
#مــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌علیها
#شهادت

چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایه ی تاج سرت باشی
صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحت الشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب

مدینه ازحسن هم یک نفر مظلوم تر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا،  دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد

قسم بر غربت تاریخ ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست ؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند ؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازه ای دارد
نمیداند مگر که هرکسی اندازه ای دارد

دراین مکتب که حفظ شان کعبه می شود لازم
تویی کعبه ، که گرد تو جوانان بنی هاشم
برادرزاده هایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر ، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس ، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود

شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سر ها
سوار ناقه خواهرها ، سوار نی برادر ها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادر ها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوتر ها
گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را

بمیرم ، در شلوغی های شام آنچه نباید ، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه....از دروازه ی ساعات باید زودتر رد شد
رباب آنجا که دایم آه حسرت می کشد اینجاست
و جایی که ابوفاضل خجالت می کشد اینجاست

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیر_المومنین_علیه‌‌السلام‌
#روز‌_مهندس‌

ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست
در کوزه که جا دادن دریا شدنی نیست

هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست

طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
بر خاک نوشتند علی درّ نجف شد

ماییم و دلی مست در ایوان طلایی
احسنت چه معماری انگشت‌نمایی

تاریخ ندیده به خود این‌گونه بنایی
دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی

هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد

در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد
در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد

هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اذان نیز اذان شد

سردار بجز میثم تمار نداریم
ما غیر علی با احدی کار نداریم

از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟
گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟

از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟
هیچ است علی پیش تو من هر چه بگویم

مقصود تویی کعبه و بت‌خانه بهانه‌ست
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان‌ست

نام تو شده قدرت بازوی پیمبر
در غزوه احزاب تویی یک تنه لشکر

یک ضربه‌ا‌‌ت از کل عبادات فراتر
با فاطمه شد قدرت تو چند برابر

غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست
یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست

باید که به رخ‌ها بکشانی هنرت را
آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را

رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را
صفین محیاست بیاور پسرت را

چشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل
وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_خدیجه_سلام‌الله‌علیها

خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت

#مجید_تال
🍇 @Aliabotorab110
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضی‌ام آن‌گونه که مولا بپسندد

مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آن‌قدر که لیلا بپسندد
#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇
@Aliabotorab110
#حضرت_عباس_ع_ولادت

ﺭﻭﺯﯼ ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ

شاه ﺑﺎﻧﻮﯼ ﮐﻼ‌ﺑﯿﻪ ﭘﺴﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﭼﺸﻢ ﻭﺍ ﮐﻦ، ﭘﺪﺭ ﺧﺎﮎ ﻗﻤﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻓﻄﺮﺳﯿﺎﻥ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﻧﻈﺮﺵ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩ ﺳﻘﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ

ﺯﻭﺭ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺣﺪ ﻭ ﻋﺪﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻡ ﺑﻨﯿﻦ، ﺍﻡ ﺍﺳﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ

ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﺯﻣﯿﻦ ﺣﯿﺪﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺍﺭﺩ
ﮐﻌﺒﻪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺯ ﺗﺮﮎ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ

ﻣﺎﻩ ﺫﯼ‌ﺍﻟﺤﺠﻪ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻋﺎﺯﻡ ﺷﺪ
ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﮐﻌﺒﻪ ﻭﻟﯽ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﺤﺮﻡ ﺷﺪ

ﺩﺭ ﻃﻮﺍﻓﺶ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﻋﻘﻞ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ
ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ((ﻟﮏ ﻟﺒﯿﮏ)) ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ!

ﺍﯾﻦ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺒﻠﻪ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ
ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ

ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺑﻪ ﺛﻨﺎ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ:
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻨﺒﺮ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻮ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ

ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﺤﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩ
ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻗﺒﻠﻪ ﻧﻤﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩ

ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩﺵ ﮐﺮﺩ
ﻣﺴﺠﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺁﺑﺎﺩﺵ ﮐﺮﺩ
 .
.
.
ﺍﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﭘﺎﯼ ﻧﮑﺸﯿﺪﻡ ﻫﺮﮔﺰ
ﭼﻮﻥ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﻫﺮﮔﺰ
 
ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺗﻮﯾﯽ؛ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺗﻮﯾﯽ
ﭘﺪﺭ ﺧﺎﮎ ﻋﻠﯽ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺁﺏ ﺗﻮﯾﯽ!

ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺣﺴﻦ ﺟﺎﯼ ﺣﺴﯿﻦ
ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﺤﺮﻣﯿﻦ

ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻭ ﻗﻤﺮ ﺳﺎﯾﻪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﺤﻀﺮ ﺯﯾﻨﺐ ﺳﺮ ﺗﻮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﺳﺖ

ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﯼ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻮﺩ
ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﺟﺰ ﻗﺎﺳﻢ ﺑﻮﺩ

ﺯﻭﺭ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻭﯾﺖ
ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭﯼ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﯿﺰ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻭﯾﺖ

ﺗﯿﻎ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﺖ
ﻟﺸﮕﺮﯼ ﭘﯿﺸﺖ ﺍﮔﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﻣﯿﺪﺍﻥ، ﻫﯿﭻ ﺍﺳﺖ

ﻭﺳﻂ ﺟﻨﮓ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺍﯼ
ﻓﻦ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﺯ ﮐﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﯼ؟!

ﺍﯼ ﺟﻮﺍﻥ! ﭘﯿﺮ ﺭﻫﺖ ﮐﯿﺴﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﻩ ﺑﮕﻮ؟
((ﺃﺷﻬﺪ ﺃﻥ ﻋﻠﯿﺎً ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ)) ﺑﮕﻮ

ﺍﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﺮﺍ
ﻣﺪﺡ ﺍﻭ ﮐﺎﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﺮﺍ

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#سالروز_تخریب_بقیع

از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه‌های بلند ممنوع است
روضه كه هیچ، سینه هم نزنید
كربلا رفته‌ها! كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته‌ام نگهبانان
به خدا زود می‌روم، نزنید!
زائری داد زد كه نامردان
تازیانه به مادرم نزنید

غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است

كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه‌ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمۀ حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی از علقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود

این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانه‌های افلاكی است

در هوایش ستاره می‌سوزد
سینه با هر نظاره می‌سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می‌سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می‌سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره می‌سوزد
این حرم مثل خیمه‌ی زینب
كه در اوج شراره می‌سوزد
سال‌ها بعد قدری آن‌سوتر
چند قرآن پاره می‌سوزد

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#مدح

به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تاییدش خدا فرمود برپا پس جهان برخاست

شگفت انگیز توحید مفضل شعله ور می شد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست

میان شیعیان با او حکومت فتنه می انداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخااست

و مفتاح الحقیقه قفل های بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست

چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست

کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست

زراره حمیری جابر امینی مجلسی طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست

غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست

چو هارون در تنور امتحانش می توان افتاد
ولی از سفره مهرش چگونه می توان برخاست


پسر یک بار دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست

میان کوچه می افتاد و هی مگفت وااُماه
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست

دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضه خوان برخاست

گمانم روضه ی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور چوب خیزران برخاست

امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
.
.
رقیه گوشه ای زانو بغل کردو به خود می گفت
چرا بابا سرت آمد ولیکن بوی نان برخاست

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام

باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد

قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد

مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد

از قافله دوریم ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد

یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا...بپسندد

ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد

نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم
ما آمده ایم اُمّ ابیها بپسندد

 بگذار بخندند به این زار زدن ها...
می ارزد اگر زینب کبری بپسندد

#مجید_تال
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
صبور بوده برای بریدن سرت اما
برای غارت خیمه ببین چطور دویده

تو را شبیه به مادر لگد زدند عزیزم
مرا شبیه پدر دشمنت به بند کشیده
#مجید_تال