عتباتِ کلمات
1.46K subscribers
62 photos
30 videos
63 links
بسكه‌ دايم‌ حبّ اهل‌ بيت‌ دست ‌آويز ماست
در پی تسبيح‌ خاك‌ كربلا افتاده‌ایم ...

#فانی_كشميری

🔍اشعار کهن ، معاصر


https://t.me/HarfinoBot?start=7fcaf017e5c4be3
🕊 سخن بگو و بفرما 👆🏻🧕🏻
Download Telegram
خدا را، دادِ من بِسْتان از او ای شَحنهٔ مجلس
که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گِران دارد
#حافظ
در عشق حسد نیست مگر بر دو مقامم
آن‌جا که نه من باشم و جایی که تو باشی
#نظیری_نیشابوری
غافل به من رسید و وفا را بهانه ساخت
افکند سر به پیش و حیا را بهانه ساخت
تا از جفای او نرهم خون من نریخت
بیرحم، ترس روز جزا را بهانه ساخت
از بزم تا زِ آمدن من برون رَوَد
برخاست گرم و دادنِ جا را بهانه ساخت
می‌خواست عمرها که شود مهربانِ غیر
نا‌مهربان، ستیزهٔ ما را بهانه ساخت
#میلی_مشهدی
درون پیرهنت گر نهان کنیم چه سود؟
نسیم صبحی و از پیرهن گریزانی
#رهی_معیری
تیغم زنی‌و دَم نزنم؛ آه چون کنم؟!
دانم که دشمن منی و دوست دارمت
#آذر_بیگدلی
💔
ستم ، زمانه از این بیشتر  چه خواهد کرد؟
#رفح
با که خواهی باز کرد این در که بر من بسته‌ای؟
بر که خواهی بست دل را چون زِ من برداشتی؟
#حسین_منزوی
بس که نادیدنی از مردم دنیا دیدم
روشنم گشت که آسایش نابینا چیست ‎
#کلیم_کاشانی
از بهرِ گرفتاریِ ما زُلف مَیآرای
ما بستهٔ دامیم، تو فكرِ دگری كُن
#هلالی_جغتایی
درین قحط‌الرّجال، آوازه دارد خاکِ خاموشان
به جز سنگِ مزار، امروز نَبوَد صاحبِ نامی ...
#حزین_لاهیجی
#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
وصالت لحظه‌ای و هجر عمری، آه چون سازم
که یکدم صِحّتست و از قفا صد سال رنجوری
#مشتاق_اصفهانی
زخم خونینم اگر به نشود ، به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
#سعدی
گیرم چو به زور از تو گلِ بوسه، مکن عیب
بسیاری شوقم ندهد فرصت زاری ...
#طغرای_مشهدی
عتباتِ کلمات
#یارضاجان 🏴 به بام انس تو خو کرده‌ام چون کفتر جلدی که از هر گوشه‌ای پَر وا کنم پیش تو می‌آیم #حسین_منزوی
خورشیدِ من! برای تو یک ذرّه شد دلم
چندان که در هوای تو از خاک بگسلم
دل را قرار نیست مگر در کنارِ تو
کاین‌سان کِشد به سوی تو منزل به منزلم
#حسین_منزوی
به او کردم سخن امروز گستاخانه در مستی
چه خواهم کرد یا رب سرگرانیهای فردا را
#میلی_مشهدی
شدم خاک و نگفتم عاشقم کار اینچنین باید ...
#بیدل
مردمان منکر عشقند و منم کشتهٔ او
شیوهٔ ما دگر و شیوهٔ مردم دگر است
#امیرخسرو‌دهلوی
گفت: جای من کجا لایق بود؟ گفتم: به دل
گفت: می‌خواهم جزین جای دگر، گفتم: به چشم!
#هلالی_جغتایی
قسمتِ ما چون کمان از صید خود خمیازه‌ای است
هر چه داریم از برای دیگران داریم ما ...
#صائب‌_تبریزی
وصل چون شد عام از هجران بود ناخوشترک
خاکِ هجران بر سرِ وصلی که باشد مشترک
#محتشم_کاشانی
چشم تو یک نگاه به ما کرد در ازل
ما را بس است تا به قیامت همان نگاه
#فیاض_لاهیجی