امیرحسین خوش حال
447 subscribers
201 photos
21 videos
15 files
785 links
Download Telegram
ما همیشه دنبال ترویج اعتقادمون هستیم نه تعریفِ اعتقادمون... خیلی بده خیلی... ما بیشتر از این که دلمون بخواد رشد کنیم، دلمون میخواد دیگران رشد نکنن یا رشد کرده ها سقوط کنن... خیلی بده خیلی... بیشتر از این که دوست داشته باشیم آبی ها ببرن، دلمون میخواد قرمزها ببازن ( و برعکس )... خیلی بده خیلی... دوست داریم ثروتمندا فقیر بشن نه این که فقرا ثروتمند بشن... خیلی بده خیلی...
یروز یه برنامه ی ورزشی نظرسنجی گذاشته بود که کدوم از این دو گزینه رو ترجیح میدین:
1. موفقیت تیم محبوبمون
2. شکست تیم رقیبمون

متاسفانه بالای 60 درصد گزینه ی 2 رو انتخاب کرده بودن... با این که اگه گزینه ی 1 رو داشته باشی اتومات گزینه ی 2 رو هم داری.... خیلی بده خیلی.... دلمون میخواد اونی که ورزش میکنه مثل ما بشه و ورزش نکنه، دلمون نمیخواد ما ورزش کنیم... خیلی بده خیلی... توی یه جمع نشستین به خصوص جمعهای فامیلی، یه نفر یه حرف علمی یا جدی میزنه، بلافاصله شروع به تمسخرش میکنن اما اگه چرت و پرت بگه میشه محبوب اون جمع... چرا مسخره ش میکنن؟ چون سختشونه مثل اون بشن، دوست دارن اون مثل اونا بشه.... خیلی بده خیلی.... اونی که گیاهخوار هست رو دست میندازن که بیا گوشت بخور و زشته سفره پهنه و گوشت نمیخوری و اینا.... اما با خودشون نمیگن خب ما شبیه اون بشیم و گوشت نخوریم؛ چرا توقع داریم اون شبیه ما بشه؟... خیلی بده خیلی.... اونی که سالم زیست میکنه رو منتظریم مریض بشه بگیم دیدی سیگار نکشیدی و فلان چیزم نخوردی و رعایت کردی بازم مریض شدی.... دلمون میخواد اون سیگاری بشه نه این که ما سیگار رو بذاریم کنار... خیلی بده خیلی...
من از مردم میترسم... خیلی خیلی میترسم... از اونایی که با گوشی ها 100 ملیونی و ماشینای چندملیاردی دوبله پارک میکنن و آشغال پرت میکنن توی خیابون خیلی میترسم... خیلی خیلی میترسم.... ازونایی که ظاهرشون به روز هست و کمتر از فرانسه حرف نمیزنن ولی ورزش نمیکنن و مطالعه نمیکنن و فقط اداشون مدرن بودن هست خیلی میترسم... خیلی خیلی میترسم... خیلی بده خیلی....

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
ـ توی یه جلسه ای، یه دوستی این غزلم رو خوند... خیلی زیبا و عمیق خوند... و با بغض... انگار تک تک کلمه هاش رو زندگی کرده بود... خیلی بعدش توی فکر فرورفتم که هنر چقدر جالب هست... شاید مخاطبِ یه شعر یا یه اثر هنری، از خودِ اون شاعر یا هنرمند درکِ درست تری داشته باشه به شعرش یا هنرش... شاید یه شاعر فراموش کنه برخی شعرایی که سروده رو... ( که قطعن همینطورم هست ) ولی ممکنه یه مخاطب با اون شعر سال ها زندگی کنه... شاید یه هنرمند خالق یه اثر هنری باشه ولی به نظرم بعد از خلق؛ دیگه اون اثر مالِ اون نیست... به نامِ اون هست ولی دیگه برای اون نیست... :

با خاطراتِ پشتِ سرم؛ حرف میزنم
با زخمِ کهنه ی جگرم؛ حرف میزنم

من یک درخت هستم و از فرطِ بی کسی
با ارّه های دور و برم حرف میزنم

همچون عقابِ خسته تنی داخلِ قفس
با زخم های بال و پرم حرف میزنم

میدانِ جنگ خالی و یاری نمانده است
با تکّه پاره ی سپرم حرف میزنم

با روسریِ مادرِ خود بغض میکنم
با کفشِ کهنه ی پدرم حرف میزنم

رفتی، دلم گرفته، بمیرم، بیا، نرو
با جمله های ناگذرم حرف میزنم...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
دیروز حینِ بازیِ پرسپولیس و سپاهان برخی تماشاگران ( مهم نیست قرمز بودن یا زرد ) به بانوانِ تماشاگری که توی استادیوم بودن فحشایی دادن که روم نمیشه بنویسم... با این که توی حرف زدن راحتم ولی واقعن روم نمیشه بنویسم... یکی دو نفر هم نگفتن... کلی آدم همصدا گفتن...
دردش میدونین چیه؟ خیلی از اون مردایی که اون فحشا رو میدادن طرفدار شعارِ « زن، زندگی، آزادی » هم بودن و هستن... 😞😞😞😞 خیلیاشون استوری گذاشتن و میذارن علیه حجابِ اجباری و غیره... اینا همونایی هستن که میگفتن: « بذارین خانوما بیان ورزشگاه... » خب اومدن... اومدن که شما بهشون فحش بدین....
نه نه نه این درست نیست... من حالم دیگه داره از مردم کشورم بهم میخوره... ما هیچی نیستیم... هیچی نیستیم... هیچ ثباتی نداریم... یروز چپ میریم و یه روز راست.... ما مردمی هستیم که توی استادیوم کاپیتانِ تیمِ خودمون رو فحش میدیم... ما همونایی هستیم که جوک میسازیم علیه هر شهری... ما کثیفیم... خیلی کثیفیم... روزهای بسیار بدی در انتظارمونه... ما در طول تاریخ با بی ثباتیامون ظلم ها کردیم به خیلی ها... پس باید منتظرِ عواقبِ بی ثباتیامون باشیم... نمیشه یکی و یروز تشویق کنی و روز بعد فحشش بدی... روزگار میذاره توی کاسه ت....
ما دقیقن مردمِ توی فیلم « بی همه چیز » هستیم....

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
😞😞😞
ـ و این شعرم تقدیم به شما خوبان. ممنون از این که وقت میذارین و میخونین:

شیر؛ گاهی زخمی از کفتارها ست
دار؛ گاهی قاتلِ سردارها ست

پنجره؛ احساسِ خوبِ زندگی ست
حیف در حبسِ گِل و دیوارها ست

روز و شب در خواب باشی بهتر است
شهر وقتی دشمنِ بیدارها ست

غُصه ی تلخِ من و امروزِ من
قصه ی گل در میان خارها ست

از عمل خالی شده میدانِ شهر
دور تا دورش پر از گفتارها ست

مردهایی که پر از نامردی اند
آستین هایی که پر از مارها ست

زیرِ گامِ نحسِ سربازِ مغول!
ردّ خونی از سرِ عطارها ست

شیر؛ پیرش هم نمادِ قدرت است
گرچه گاهی زخمی از کفتارها ست

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
بهرام رادان اگه صبحانه شیرخرما و موز درست میکنه با مخلوط کن، خونه از خودشه... اما شما که درست میکنی کله ی صبح اقای خوش حال ممکنه صاحبخونه بیرونت کنه یا اجاره ت رو کنه 10 ملیون تومن... سر صبح دیگه مخلوط کن و روشن نکن... باشه بابا باشه همه فهمیدن صبحانه شیرموز با خرما میخوای بخوری با نون تست و پنیر و گردو... نون تست همه جا هست چیز خاصی نیست... نگران نباش درِ خونه قفله و صبحانه هم فرار نمیکنه اقای خوش حال...

منهای یک؛ آقای خوش حال

😄😄❤️🙏
تقدیم به شما این غزلم. ممنونم از بودنتون:

حالِ ما بد شده است؛ باور کن
راه ما سد شده است؛ باور کن

هر که همراه ماست برگشته
یا مردد شده است باور کن

آن رفیقی که مردِ « باید » بود
اهلِ « شاید » شده است باور کن

همسواره قدیم با اسب از
روی ما رد شده است باور کن

دشمنی، درد، کینه... قائمشهر
مثل مشهد شده است، باور کن

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
Kurtanidze
Mohsen Namjoo - سخاموزیک
یه روز دلم گرفته بود مثل روزای بارونی
ازون هواها که خودت حال و هواش و میدونی...

و محسن نامجو رفیق روزهای دل گرفتگی...
😞😞
روز دختر مبارک:

اگه دختر نباشه خونه سرده
توی خونه بوی جورابِ مَرده!

رو لبها فحشه و حرفای زشته
اگه دختر بیاد دنیات بهشته!

پدر میگفت: « رسمِ روزگاره
که دختر با خودش برکت میاره »

توو تاریکی نشستی غصه داری
همه جات و ز بی کاری بخاری!

پر از دردی و دنیات سوت و کوره
اتاقت بدتر از شبهای گوره!

اگه دختر بیاد غمهات میشن دور
تموم لحظه هات پر میشه از نور

شاید فکر میکنی حرفم جفنگه
ولی هر خونه با دختر قشنگه!

ببین من وارثِ نسلی عتیقه م
ولی با دخترا خیلی رفیقم!

اگه جنگاوری و کُنده تیغت!
نخور غم، دخترت میشه رفیقت

اگه بیماری و جات روی تخته
بدون دختر رفیقِ روزِ سخته!

زمان خستگیت چایی میاره
کنارش هم دوتا خرما میذاره

میگه: « بابا بخور چاییت و سرده!
خودت گفتی که سختی مالِ مرده!

الهی هرکه بدخواته بمیره!
میخوای من قر بدم رقصت بگیره؟»

خلاصه دخترا سنگِ صبورن
توو شبهای سیاهت مثل نورن

وَ دختر مثل شمعِ روی میزه
اگه شالش بیوفته هم عزیزه!

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
مرسی " رئیس " مرسی... من طرفدارِ رئال مادرید نیستم... طرفدارِ بارسا هم نیستم... ولی طرفدارِ آنجلوتی و امثالش هستم... چقدر یه انسان میتونه بزرگ باشه آخه؟ این همه افتخار اورده توی کشورهای مختلف صاحب فوتبال دنیا... این قهرمانیاش هست:

4 بار قهرمانی اروپا
8 تا قهرمانی در ایتالیا
3 قهرمانی در انگلیس
1 قهرمانی در فرانسه
12 قهرمانی در اسپانیا
3 قهرمانی در آلمان

حالا هر بار بعد قهرمانی سیگار برگ روشن میکنه با این که کاملن سالم زیست میکنه و اهل این چیزا نیست... و ترسی هم از رسانه ها نداره که میپرن بهش... خیلی خیلی مهمه که چه کسی سیگار برگ رو توی دهنش میذاره...
کار پاکان را قیاس از خود مگیر....
مرسی " رئیس " مرسی... کیف میکنم از دیدنت... چقدر محبوبی آخه بین بازیکنایی که بعضیاشون همسن نوه ت هستن... چجوری این حجم حرفه ای گری بلدی؟...
مرسی " دُن آنجلوتی " مرسی " رئیس " مرسی...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
❤️🍏
تقدیم به شما این غزلم:

اصلن چه فرقی می کند نسکافه با چایی؟
وقتی که شب ها بی کسی؛ وقتی که تنهایی

دیگر چه فرقی می کند صبحانه را خوردن
وقتی نگوید یک نفر: « شب دیر می آیی؟ »

وقتی که در خوشخوابِ خود خوابت نخواهد برد
فرقی ندارد بانگِ سگ با شعر و لالایی

وقتی که دارد می نشیند کَشتی ات در گِل
ترسی نداری دیگر از دزدانِ دریایی

با صبر شاید غوره ها حلوا شوند اما
وای از شکیبایی، شکیبایی، شکیبایی

یک عمر با رؤیای نابت شاعری کردم
حالا شدم من شاعرِ اشعارِ رؤیایی...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
من همیشه معتقد بودم و هستم که سطح هر چیزی در ایران از سطحِ فرهنگ و شعورِ 80 درصدِ مردم بیشتره... یعنی چی؟ یعنی سطح فوتبال ایران از سطح شعور و فرهنگ 80 درصد تماشاگراش بیشتره... سینمای ایران از سطح شعور و فرهنگ 80 درصد مخاطباش بیشتره... یعنی امکانات یک شهر از سطح شعور و فرهنگ 80 درصد مردم اون شهر بیشتره... و ایمان دارم که دولتمردان این رو میدونن و برای همین هم خیلی چیزا رو اصلاح نمیکنن چون میدونن اون 80 درصد فاتحه ی هر چیزِ خوبی رو میخونن و به گوه میکشنش... خب حالا این مسئله پیش میاد که: " اگه دولت لولِ هرچیزی و بیاره بالا به مرور سطح شعورِ مردمم میاد بالا"... این تئوری قطعن غلطه... زمانِ شاه رژیم خیلی کارا کرد تا سطح فرهنگ و شعور بیاد بالا... مثلن تعداد زیاد سینماها، روزنامه ها، موسیقی و ... اما همون مردم رژیم رو کله پا کردن... اون موقع تیمای فوتبالی ما با بزرگای دنیا بازی میکردن ولی همون مردم اون رژیم رو کله پا کردن... فرهاد مهراد توی شبکه ی ملی ایران؛ آمریکایی میخوند ولی همون مردم اون رژیم رو کله پا کردن و از موسیقی جازِ امریکایی رسیدن به " گل میروید به باغ گل میروید... "... مردم خطرناکن و دولت این رو میدونه... کسی که سینما میره قطعن از یه لول عادی بالاتره که سینما میره... ولی همون آدم خیلی راحت آشغال میریزه توی سینما و هیچی و رعایت نمیکنه... بعد بهش اعتراض کنی میگه: " دولت تربیتم نکرده"... این سفسطه ست... دولت تربیتت نکرده اما تو خودت آگاه هستی... جاهل نیستی... صبح تا شب توی گوشیتی و دنیا رو دیدی... پس نادون نیستی... خانواده و دولت به ما یاد ندادن که ورزش کنیم... اما آیا ما عالم به این نیستیم که ورزش خوبه؟ چرا عالمیم ولی ورزش نمیکنیم و به پای رژیم میندازیم... حالا رژیم اصرار کنه ورزش کنیم میگیم دیکتاتوره...
خوب به این حرفم دقت کنین لطفن... من 100 درصد مطمئنم اگه همه چیز در کشور ما درست بشه و مثلن بشیم سوئیس و آلمان و اینا ( اینام دارای ضعف هستن و مثال گفتم ) تعداد معترضین به رژیم از الان بیشتر میشه... شک نکنین اگه اقتصاد ایران درست بشه تعداد معترضین از الان بیشتر میشه... شک نکنین اگه حجاب ازاد بشه تعداد معترضین بیشتر میشه... مذهبیا رو بذاریم کنار... همونایی که مذهبی هم نیستن ته دلشون میخوان که زن و دختر و خواهر و مادرشون با شلوارک بیرون نیان و دوچرخه سواری نکنن... شک نکنین... آزادی و برای ناموس دیگران میخوان نه ناموس خودشون... رژیم کامل اینا رو میدونه که پا نمیده به خیلی از خواسته های مردم... وقتی سینما هر آشغالی بسازه مردم میرن میبینن، خب چرا فیلم خوب بسازه؟ الان میگیم: "خب ما نادونیم و رژیم باید سطح فرهنگ ما در دیدن فیلم رو بیاره بالا " ... نه این دروغه... ما سینمای غرب رو میبینیم و میشناسیم... پس انتخابمون دیدن فیلمای آشغالِ ایرانی هست... خودمون دوست نداریم فیلمِ خوب ببینیم... رژیم این و میدونه... ما میدونیم توی شهرمون کتابفروشی هست ولی نمیریم کتاب بخریم... بجاش فستفود میریم... آیا رژیم گفته فستفود بریم و کتاب فروشی نریم؟

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
ماشینش چند ملیارد قیمت داشت و سیل امروز بردش... تگرگ سقف ماشینش رو سوراخ کرد... شیشه های دوجداره ی خونه ش رو ترکوند... نفسش رو به مدت 20 دقیقه حبس کرد... پل های مهندسی شده رفتن زیر آب... بولوارای مدرنش پر از آب شدن... ویلاهای غیرقابل نفوذش رو سیل زد ترکوند... ترافیک رو جمع کرد... مدارس رو بست.. مغازه ها رو بست... سدها رو لبریز کرد...
یادمون نشه که باید همیشه و همیشه به طبیعت احترام بذاریم... همیشه و همیشه... با یه پوفش محو میشیم... محو... کرونا رو یادتونه؟ ویروسی که دیده نمیشد از زندگی ساقطمون کرده بود...
احترام به طبیعت فراموش نشه...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
🙏😞😞😞😞
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تولدت مبارک باشه عزیز❤️❤️
خیلی دوستت داریم... ممنونیم که توی این یکسال حسِ خوب بهمون دادی... ببخش اگه در رسیدگی بهت کم کاری داشتیم... ما در سایه ت استراحت کردیم، از میوه ت استفاده کردیم... بر شاخه ت تاب خوردیم... و به قوی تر شدنِ ریشه ت فکر میکنیم...
تولدت بر همه ی ما مبارک باشه عزیز
❤️❤️
این غزلم و دوست دارم. تقدیم به شما:

برقِ چشمانت شبی تاب و توانم را گرفت
چشمِ تو نادر شد و کلِّ جهانم را گرفت

اتفاقی تازه در شهرِ دلم رخ داده است
چشم ‏های مستِ تو، شب پاسبانم را گرفت

چشمِ محمودت کنارِ ناله و افغان ما
از حریمِ دل گذشت و اصفهانم را گرفت

آهوی چشمت شبی از بیشه ام رد گشت و بعد
بَبرِ تنها مانده‏ی مازندرانم را گرفت

لَخت لختِ دردهایم در گلویم گیر کرد
حرف حرف اسم تو وقتی دهانم را گرفت

« شاعری » با چشم خود می دید جانش می رود
من ولی دیدم که یک بیگانه جانم را گرفت

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
irTaraneh.in
irTaraneh.in
" محسن نامجو " رو سالهاست میشناسم... داشتم این آهنگش رو الان گوش میدادم گفتم برای شمام بذارمش... یه غزل حافظ رو فقط مصراعهای زوجش رو میخونه ولی همه چی سرجاشه و معنا هم خراب نشده... افرین افرین افرین به نبوغش.. چجوری فهمید این کار رو کنه... لطفن تا اخر گوشش بدین... سپاس

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
🙏❤️
ما چرا رابطه میگیریم با کسی؟ ( چه جنس مخالف و چه جنس موافق ) یا چرا ازدواج می کنیم؟ که حالمون خوب بشه و مشکلاتمون کم بشه و رشد هم کنیم... خب خیلی واضحه وقتی میبینیم در یه رابطه یا ازدواجی هستیم که این آیتما رو نداره؛ باید اون رابطه یا ازدواج تموم بشه... با هر میزان تلفاتی که ممکنه داشته باشه باید تموم بشه.... به خدا از این راحت تر نداریم... تموم کنین عزیزان من؛ تموم کنین.... تموم کردن ترس داره ولی باور کنین دردش کمتره تا این که سال ها در یک رابطه ی نادرست بمونیم.... تموم کنین عزیزان من؛ تموم کنین... توی روانشناسی میگن که جدایی مثل قطعِ عضو هست... مثل جراحی نیست... یعنی وقتی جدا میشیم از کسی؛ انگار قطعِ عضو شدیم نه جراحی، ولی گاهی قطع عضو گزینه ی بهتریه تا مرگ و از دست دادن عضوهای بیشتری.... تموم کنین عزیزان من؛ تموم کنین.... نترسین...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
🙏❤️🍏
ـ تقدیم ب شما خوبان این شعرم... ادما رو خیلی دوست دارم... خیلی خیلی زیاد... و دوست دارم بتونم توی هر زمینه ای کمک حالشون باشم... خیلی هم اجتماعی و باحالم 😎 ولی از ارتباط با ادم ها رنج می برم... خیلی خیلی زیاد رنج می برم... :

آخرِ راه؛ زیرمان کردند
بنده بودند اسیرمان کردند

شیر بودیم و ناجوانمردان
بهر خوردن پنیرمان کردند

تا شویم از فضای علم بیزار
در مدارس دبیرمان کردند

شعر ما دردِ گشنه ها بود و
با دوتا سکه سیرمان کردند

تا که باشیم « جان فدائیه » شاه
توی بازی وزیرمان کردند

تا که قدری کبیرتر! بشوند
پیشِ مردم حقیرمان کردند

هرچه گفتیم کف زدند اما
آخر کار کیرمان کردند...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
www.Ahkhoshhal.ir
و همه چیز تموم شد...

سپاس از همه ی کافه ها و کافه کتاب ها و گالری ها و انجمن های شعری که میزبان ما بودند...
سپاس از دوستانی که همراهی کردند...
سپاس از استاد "حسن معین" که تاریخ شفاهی ادبیات ایران هستن و از اسطوره های شعر و ادبیات کشور... و در مراسم سایه روشن تشریف میاوردن...
سپاس از عمو بابک که خیلی زحمت کشید و شرمندم کرد و تلگرامم درست کرد
😂😂😂😂😂😂😂
امیدوارم از خوندن کتاب لذت ببرین...

منهای یک؛ امیرحسین خوش حال
🍏🍏🍏