کافه املاک ۷ ☕️7amlak
234 subscribers
33.2K photos
12.7K videos
419 files
14.6K links
با👈4khane معامله از 1خانه به 4 خانه آسونه⌛️⚠️ بزودی رونمایی از پلتفرم👈 4khane
👈اولین و تنهاسامانه هوشمند ویژه ی تبادل♻️ و تعاون🤝 مشاوران املاک
دراین کانال تلگرام و گروه واتساپ [ کافه املاک ۷]

https://chat.whatsapp.com/KwIl3qzFX7v9PVyVYPcHO
مسکن
Download Telegram
Ⓜ️ پسرعموی عیاش من!

📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی


چند سال پیش عموی ما صد میلیون تومن داد دست دوتا پسرهاش. به هر کدومشون.گفت با این ۱۰۰ تومن هر کاری می‌خواین بکنین.اون موقع یادش بخیر دلار ۳ هزار و ۴۰۰ بود.این دو نفر خوشحال بودن که یهو نفری ۱۰۰ میلیون تومن پول بهشون رسیده.یکی از پسرعموها ۵ تومن گذاشت رو پولش و رفت یه رنوی ۱۰۵ تومنی خرید.عاشق تفریح و جاده و عشق و حاله. همیشه یا تلو تلو می‌خوره یا یه چیزی دود می‌کنه. به این معروفه که تا حالا یه روز هم تو زندگی‌ش کار نکرده.

اون یکی پسرعمو ۱۰۰ تومنش رو ریخت تو کار شیرینی خونگی.کم کم کارش گرفت و صفحه‌ش تو اینستاگرام هم کلی مخاطب پیدا کرد.بعد از چند ماه،یه کارگاه شیرینی‌پزی کوچیک گرفت،سه نفر رو استخدام کرد.
زمان گذشت و اون پسرعموی عیاش، یه کم ته دلش نگران بود که کاش مثل داداشش یه کاری راه می ا‌نداخت.یه ذره که به این فکر (فکرراه انداختن کسب وکار مانند برادرش، پسر عموی پرتلاش)فرو می‌رفت،موبایلش زنگ می‌خورد و برنامه بعدی جور می‌شد.اون هم دوباره فراموش می‌کرد که چنین مسئله‌ای اصلا وجود داشته.اوضاع کارگاه داشت خوب پیش می‌رفت که یهو همه چی ریخت به هم.بعد از چند ماه پسرعموی پر تلاش مجبور شد که کارگاه رو تعطیل کنه و به این فکر می‌کرد که کجای کار رو اشتباه کرده؟داداشش یه روز هم تو زندگی‌ش کار نکرده و الان با گذشت چند ماه،ماشین ۱۰۰ میلیونیش شده ۳۰۰ میلیون. پسر عموی عیاش رنو رو فروخت و رفت چندتا پراید خرید و دوباره،کلی سود کرد. پسر عموی پرتلاش هم چند وقتیه تو هایپرمارکت داره دسر می‌فروشه. راستی شما برای پسرعموی من کاری سراغ ندارین؟ آدم اخلاق‌مدار و پرتلاشیه!(رفرنس: آرش ترابی، راه پرداخت)


تحلیل و تجویز راهبردی:
در ایران، دست کم پنچ دسته پول‌دار داریم:

▪️رانت‌خوارها: کسانی که روابط ویژه و دسترسی به اطلاعات یا افراد مهم دارند و از طریق همین دسترسی ها، می تواند یک شبه قراردادهای میلیاردی ببندند،معاملات کلان انجام دهند و فقط در عرض یک ماه،به اندازه حقوق یک کارمند در کل دوران کاری سی ساله درآمد داشته باشند.

▪️باج‌گیرها: باج گیرها کسانی هستند که رشوه می گیرند،به خاطر موقعیت کاری شان در منصب هایی هستند که تشخیص شان در یک پرونده تسهیلاتی، مالیاتی، گمرکی، قضایی و ...می تواند یک دفعه 10 میلیارد تومان این ور و آن ور کند، بدیهی است که آن کسانی که از این 10 میلیارد این ور و آن ور شدن نفع می برند،حاضرند 10 درصد، آن را هم با فرد مذکور شریک شوند. به نظر شما 1 میلیارد تومان برای یک پرونده کافی نیست؟

▪️موج‌سوارها: کسانی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در جهش های قیمتی،یک شبه ره صد ساله می روند، خرید و فروش سکه، طلا، ارز، خانه و ماشین باعث می شود که بدون زحمت و فقط به خاطر تلاطم های قیمتی دارایی شان چند برابر شود.

▪️خوش‌شانس‌ها: خوش شانس ها معصوم ترین بخش پولدارهای ایران هستند. اینها یا صاحب ارث هستند(ارثی که از پدر، مادر، یا خانواده خود می برند) و یا اینکه در یک قرعه کشی برنده می شوند.ولی باز هم بدون زحمت و ارزش افزوده به ثروت می رسند.

▪️ارزش‌آفرین‌ها: کسانی که یک ارزش (کالا یا خدمت) برای جامعه تولید می کنند و در ازای آن درآمد کسب می کنند. مواد اولیه، نیروی انسانی، ساختمان، تجهیزات فیزیکی را به لطف تدبیر و تکنولوژی، ترکیب می کنند و خلق ارزش افزوده می کنند.

▪️اختلاس گرها و کلاهبردارها هم هستند البته چهار دسته اول (رانت خوارها، باج گیرها، موج سوارها،خوش شانس ها) تفاوت اساسی با آخری ها (ارزش آفرینها) دارند، چهار دسته اول، ارزش افزوده تولید نمی کنند اما کسب ثروت می کنند و همچنین چهار تای اول، نه درگیر مساله پرداخت حقوق سر برج کارکنان هستند، نه نگران عدم ورود مواد اولیه به خاطر تحریم ها، نه نگران تصمیمات دولت و نه درگیر بیمه و مالیات و شهرداری و عوارض. اما ارزش آفرین ها علاوه بر این بدبختی ها، باید با رانت خوارها و باج گیرها هم هر روز بجنگند.

▪️اصل اول اقتصاد، بهینه یابی است؛ بدین معنا که افراد می ‌‌‌کوشند بهترین گزینه در دسترس را انتخاب کنند. در کشوری که شرایط به نفع گروه پنجم نباشد، آنگاه می شود بهشت باج گیران، رانت خواران و موج سواران و ...! چرا؟ چون آن گزینه ها، بر اساس اصل بهینه یابی مطلوب ترند.
هنر کشورداری آن است که مجموعه سیاست ها، قوانین و مقررات به گونه ای طراحی شود که شرایط را به نفع گزینه پنجم (ارزش آفرین ها که خلق اثر مثبت برای جامعه دارند) تغییر دهد و گزینه های دیگر نامطلوب تر شود، مثلا به خاطر قاعده «پولت را از کجا آورده ای»، گزینه باج گیری،نامطلوب تر شود. لازم نیست گزینه ها را از بین ببریم یا ایجاد کنیم، بلکه تنها کاری که باید کرد این است که مطلوبیت گزینه ها را بالا-پایین کنیم، مردم خودشان انتخاب هایشان را بهینه خواهند کرد.


#توسعه
#مدیریت


🛜
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Forwarded from صنعت و اقتصاد
🔴 شاخص ادراک فساد در سال 2023

👈 طبق گزارش سازمان شفافیت بین الملل، بیشتر کشورهای جهان در مبارزه با فساد بخش عمومی پیشرفت چندانی نداشته‌اند و میانگین عدد شاخص روی 43 ثابت بوده است، به طوری که دوسوم کشورها نمره‌ای  کمتر از 50 داشته‌اند که نشان دهنده مشکلات جدی فساد است.

این سازمان شاخص ادراک فساد 180 کشور و قلمرو در جهان را باتوجه به سطح فساد درک شده در بخش عمومی‌ آنها در مقیاس صفر (بسیار فاسد) تا 100 (بسیار پاک) طبق بندی کرده است.

طبق این گزارش دانمارک با نمره 90 برای ششمین سال متوالی به عنوان پاک­‌ترین کشور جهان از فساد شناخته شده است؛ فنلاند، نیوزلند، نروژ و سنگاپور نیز به ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار دارند. این کشورها همچنین به دلیل عملکرد عالی در سیستم قضایی، در میان بالاترین نمرات شاخص حاکمیت قانون نیز قرار دارند.

از سوی دیگر کشورهای سومالی، ونزوئلا، سوریه، سودان جنوبی و یمن در قعر رتبه بندی شاخص ادراک فساد قرار گرفته‌اند.

امتیاز ایران نیز در این شاخص با یک پله کاهش به عدد 24 رسیده است، به طوری که آن را در میان 180 کشور حاضر در رتبه ضعیف 149 قرار داده است.

#جهان
#ایران
#توسعه

@industromy
Forwarded from جوشِ دریا
نگرش 🎲

🔻روح‌الله خمینی؛
غریبه با ایران_۲

اصلا، ایران را چقدر می‌شناخت؟ چقدر به نازونیازهای این سرزمین آشنا بود؟ از تاریخِ آن چه‌خبری داشت؟ معضلات و مشکلات ایران را می‌دانست؟ از فرهنگ و تمدن ایران، چه چیزها می‌دانست؟ چقدر راغب بود به آشنایی از این فرهنگ و از آن تمدن؟ به مردم ایران و آینده‌ی ایران چقدر اندیشیده بود؟

چقدر می‌توانست از آموخته‌های دانشگاه‌ها خبر داشته باشد؟ چقدر علاقه‌مند و دغدغه‌مند توسعه و پیشرفت کشور ایران می‌توانست باشد؟

چقدر شعرِ شاعرانِ ایران را ازبر بود؟ چقدر به موسیقی این سرزمین گوش می‌داد؟ از ادبیات کلاسیک ایران، چه‌چیزی می‌دانست؟ چقدر از مشاهیر و مفاخر و بزرگان ایران اطلاعات داشت؟ از خدمات آن‌ها چه اطلاعاتی می‌دانست؟ چقدر از حال‌وهوای ناسیونالیستی وطن، دغدغه‌ی ایران را داشت؟ چقدر به ایرانی بودنِ خود، ذوق می‌کرد؟ چقدر علاقه‌مندِ نمادونمودهای ملی ایران بود؟ چه حس‌وحالی نسبت به عید نوروز داشت؟ چند شبِ یلدا را به اتفاق خانواده‌اش جشن گرفته بود؟ چند سیزده‌به‌در را به همراه خانواده‌اش، زده بود به دلِ طبیعت؟ چقدر او می‌توانست به فرهنگ و تمدن ایران علاقه‌مند باشد؟

به نظر می‌رسد او غریب‌ترین آدم ایرانی بود؛ نسبت به آن‌چه که ذکرش رفت. او یحتمل حتی از علاقه‌مندان آن‌ها هم نبود. هیچ علاقه‌ای شاید نداشت به دانستن از دنیا و سیاست‌های روزش. احتمالا هیچ علاقه‌ای نداشت به شنیدن ساز و آواز ایرانی. شاید تنها ویژه‌گی اصلی او نسبت به ایران، در این همه بود: بیزاری از تاریخ و فرهنگ باستانی ایران .

او صُمٌّ بُکم بود حتی نسبت به دنیا و رخدادهایش. گویی در یک خودبسندگی عجیبی سیر می‌کرد. در یک بی‌نیازی و استغنای خاصی به سر می‌بُرد. استغنای از آگاهی و اطلاع از سیاست‌های بین‌الملل و روابط بین‌الملل. همه‌ی دنیای پیرامون را سروتهِ یک کرباس می‌دید گویی. یک نگاهِ کاملن بسیط و ساده نسبت به دنیا داشت. چندان تنوع و گوناگونی‌ایی در عالمِ سیاستِ بین‌الملل نمی‌دید. همه‌‌ی رویدادها و رخ‌دادهای عالمِ سیاست را جز در خط‌کشی ساده‌ی حق و باطل درک نمی‌کرد. حق و باطل را هم گویی از یک درک کلی و کلانِ فراتاریخی معنا می‌کرد.

در فهم او، انگاری بعد از عصر پیامبران و امامان، دنیا سوت و کور بوده است و یا اگر هم حکومت‌های بسیاری از پس و پشت هم آمده و رفته‌ بودند؛ برای او در برابر تاریخِ ائمه، هیچ ارزش نگاه و توجهی نداشت. تکلیفِ اغلبِ امور، در ذهن او مشخص بود. موضوعاتِ مبتلابه عالم سیاست، چندان پیچیدگی‌ایی در نزد او نداشتند. هرچیزی را می‌شد با مراجعه به عصرِ پیامبران و امامان، معنا کرد. انگاری او یک کتاب حل‌المسائلِ مسائل و مشکلاتِ عالم سیاست را در جبین داشت و به مباهات و مکروهات و حرام و حلال و…می‌توانست که سروتهِ جزء و کلانِ مسائل کشور را دربیاورد.

ادامه دارد...

#افشین_حکیمیان
#روح‌الله_خمینی
#توسعه
#دغدغه_ایران
تاریخ و توسعه

جوش دریا
Forwarded from جوشِ دریا
نگرش 🎲

🔻روح‌الله خمینی؛
غریبه با ایران_
۳


کشکول کلمات و اصطلاحاتِ تمامی سخنرانی‌های او هم از یک محدوده‌ی کاملا معینی فراتر نمی‌رفت. چندان تنوع و گوناگونی‌ایی در به کار بُردن کلمات و اصطلاحات، نداشت. انگاری همین درویشی کشکول کلماتِ او بود که سخنرانی‌هایش را هم به یک رخوت و کندی عجیبی دچار کرده بود. گویی اگر کتاب‌خانه‌ای هم در اندرون بیت‌اش داشت؛ به یکی چند کتاب محدود می‌شد و آن چند کتاب هم، نیازهای ذهنی‌اش را رفع‌ و رجوع می‌کرد. تنوع و تلونی هم در قفسه‌های کتابش نباید بوده باشد. همان کُتُب فقهی درس‌ و مشق اجتهادش، کفایتِ فهم‌ و درکش را می‌کرد.
و همین سادگیِ در همه‌چیز بود که او را سرِ زبان‌ها انداخته بود؟

به شک و شبهه مبتلا نبود. از یقین و اطمینان پروپیمان بود. زبانش به شک و تردید، اُخت و اُنش نداشت. و همین بود که طرفدارانش را گِردش جمع می‌کرد. او ترسی از افق‌های ناپیدای سیاست نداشت. او واهمه‌ای از گره‌های ناگشوده‌ نداشت. او از سرنوشتِ ایران واهمه‌ای نداشت. به دغدغه‌های اقتصادی و توسعه و پیشرفت ایران چقدر می‌توانست دچار باشد؟ چقدر می‌توانست به سرنوشتِ ایرانیان در دنیای امروز بیاندیشد؟ چقدر می‌توانست رفاه و آسایش ایرانیان را در اندیشه‌ی خود وارد کرده باشد؟

بعد از گذشتِ چهار دهه از استمرارِ این نگاه، می‌توان در پیروزی انقلابِ به رهبری «امام خمینی» شک و تردیدی داشت؟ مگر جز این است که او همیشه اصرار داشت که حکومتش بر اساسِ همان نگاه ساده و بسیط حق و باطل، پایدار بماند؟ مگر در ذهن و اندیشه‌های او سرنوشتِ اقتصادی ایران جایی داشت؛ که ازپسِ این همه سال، انتظار رفاه و آسایش از انقلاب به رهبری او داشت؟ مگر توسعه و پیشرفتِ به معنای مرسوم، در توصیه‌ها و سیاست‌های او جایی داشت که به دلیلِ توسعه‌ای که رخ نداده است. به دلیلِ پیشرفتی که در جایی از ایران حس نمی‌شود؛ بشود نظامِ مستقر را به نقد کشید؟ مگر جز مبارزه با باطل، او وعده و وعیدهایی برای آینده‌ی کشور داده بود؟ مگر جز «پیروی از اسلام» او نوید و بشارتِ چیزِ دیگری را هم داده بود؟

کجای «راه و کلام امام» از افق‌ها و چشم‌اندازهای پیشرفتِ ایران، ذکری به میان آمده است؟ مگر جز این است که این نظام دارد همان پارادایم‌های سیاست‌های «امام خمینی» را پی می‌گیرد؟

پایان.

#افشین_حکیمیان
#روح‌الله_خمینی
#توسعه
#دغدغه_ایران
تاریخ و توسعه

جوش دریا
Ⓜ️ دارایی این زن از راه تولید رنگ مو ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی ایران است !


📝 قاسم خرمی


بله !دقیقا ثروت ۱۰۰ میلیارد دلاری او  به اندازی یک چهارم کل تولید ناخالص داخلی ایران است تازه اگر تولید ناخالص ایران 400 میلیارد دلار باشد

«فرانسوا بتانکور مایرز» مالک برند « لورآل » است. ارزش سهام این شرکت آرایشی در بورس پاریس طی سه ماه پایانی سال 2023  به 241 میلیارد یورو رسید و از این بابت سهم سود این خانم فرانسوی حدود 30 میلیارد دلار شد و با ۱۰۰ میلیارد دلار دارایی عنوان ثروتمندترین زن دنیا را کسب کرد.

30 میلیارد دلار یعنی مبلغی معادل کل فروش نفت ایران در 12 ماه گذشته ! یعنی این خانم ( که نوع پوشش او قابل تذکر است) در سه ماه اخیر به اندازه عملکرد یکسال جناب آقای مهندس جواد اوجی و 205 هزار نفر از کارکنان وزرات نفت درآمد زایی داشته است.

تازه وزارت نفت به خاطر خام فروشی از معدود دستگاههای دولتی سودآور کشور است وگرنه لابد شنیده اید که صنایع خودروسازی دولتی ایران هر ساعتی 11 میلیارد تومان و روزی 264 میلیارد تومان زیان می دهند. تعدادی از مداحان هم اخیرا به عضویت هیات مدیره شرکت های تابعه خودروسازی در آمده اند که نفس حق آنها انشالله این زیان ها را جبران خواهد کرد

حالا  ببینید ما با این همه داد و بیداد و جار و جنجال و بزن و بگیر ببند،  در کجای اقتصاد جهان قرار داریم ؟ و با این دارایی اندک و این نیازهای بسیار و مردم گرفتار چه رویاهایا و توهماتی در سر داریم؟!

وانگهی ! انتشار این خبر در رسانه های جهان همزمان شد با تهدید به تعطیلی دیجی کالا و آغاز فروش اقساطی لباس عید در ایران! یعنی خرید یک شلوار بچه گانه ۵۰۰ هزار تومانی از دم قسط !!


▪️پی نوشت: اقتصاد دستوری با نقض کرامت انسانی و تهدید زیست اخلاقی، تمام سرمایه های مادی و معنوی جامعه ی ایرانی را نابود کرده است.


▪️منبع: نشریه کارخانه دار



#توسعه
#حکمرانی


🛜
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ ۴۰ سال تورم دو رقمی در ایران نه تنها اقتصاد را ورشکسته کرد، بلکه اخلاق و ایمان مردم را به یغما برد!


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


مغولان عصر جاهلیت، ساختمان‌ها را تخریب کردند و تن‌ها را به خاک و خون کشیدند، اما به‌تدریج که حاکم شدند و امنیت برقرار شد، دست از خشونت برداشتند و متمدن شدند. نخست مسلمان شدند و سپس زبان فارسی آموختند، آن‌گاه به ترویج فرهنگ و معماری و اقتصاد پرداختند، نخستین پول کاغذی را در ایران منتشر کردند و حتی خودشان به زبان فارسی شعر گفتند. در این آمدورفتِ مغولان، دین و اخلاق مردم دست نخورده ماند و حتی مایه‌ی انسجام و تقویت همبستگی جامعه‌ی ایران شد.

مغولانِ مدرن اما کار دیگری می‌کنند؛ آنان ساختمان تخریب نمی‌کنند، حتی ساختمان و صنعت هم می‌سازند؛ اما آرام‌آرام، با ابزاری نَرم به نام تورم، نه تنها فقرا را که توان دفاع از خود ندارند، به فلاکت می‌کشانند، بلکه ارزش‌های انسانی و اخلاقی کل جامعه را نابود می کنند. آن‌گاه جامعه‌ای که اخلاق و ارزش‌های انسانی و ایمانی نداشته باشد و بخش بزرگی از آن هم فقیر و به حاشیه رانده شده باشد، در چرخه‌ای از تخریب نسل‌ها خودبه‌خود نابود خواهد شد...

تصورش را بکنید که هر روز که از خانه بیرون می‌آییم، ببینیم دیشب مغازه‌داران سنگ‌های ترازوهای خود را کمی تراشیده‌اند و سنگ‌ها سبک‌تر شده اند، این رفتار چه بلایی بر سر اخلاق و اقتصاد خواهد آورد؟ از زمان خلقت حضرت آدم تاکنون،‌ تنها دو کشور، یکی شیلی و دیگری جمهوری اسلامی، رکورددار طولانی ترین دوره‌ی (بیش از ۴۰ سال) تورم دورقمی تاریخ هستند. پینوشه را نهضت‌های مردمی به زیر نکشید، تورم‌های سنگین هر ساله و اقتصاد ورشکسته شیلی مجبورش کرد که تسلیم شود. در ایران اما چهار دهه تورم دو رقمی، فقط حکومت و اقتصاد را به ورطه‌ی ورشکستگی نینداخته است، بلکه تورم بالا و مستمر، به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد ملموس حکومت دینی، اخلاق و ایمان مردم را نیز به یغما برده است

سیاست‌های کلی برنامه‌ی هفتم توسعه کشور اخیرا ابلاغ شد. در این سیاست‌ها، هدف‌گذاری شده که طی ۵ سال نرخ تورم، تک رقمی و رشد اقتصادی به ۸ % برسد. از این پس جمهوری اسلامی با ساختار موجود هرگز نخواهد توانست به این هدف دست یابد. جمهوری اسلامی در بیست سال اخیر، روز‌به‌روز و به طور منظم «درجه انعطاف‌پذیری» و «درجه کنترل‌پذیری» سیستمی‌اش کاهش پیدا کرده است. این دو شاخص در هر سیستمی در بلندمدت و به طور مستمر کاهش پیدا کند، نشانه‌ی آن است که آن سیستم پیر شده و انرژی حیات‌بخش آن روز‌به‌روز با سرعت بیشتری کاهش خواهد یافت

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد در بیست سال اخیر ساختار سیاسی موجود، روز‌به‌روز کنترل‌پذیری وانعطاف‌پذیری‌اش کاهش یافته است. آخرین‌اش همین برخورد با زلف زنان بود. ببینید سیستمی که غرق در بحران است، با چه سطح عقلانیتی یک‌باره تصمیم‌ می‌گیرد زلف زنان را با مشت آهنین مدیریت کند و این موضوع اصلا چه اولویتی دارد؟ این تازه‌ترین نمونه‌ی کاهش انعطاف‌پذیری سیستم است. اما در عین حال در همین مسئله‌ی ساده، می‌بینیم سطح کنترل‌پذیری آن هم چقدر پایین‌تر آمده است. یعنی با آن اُشتلُم‌های سنگین و بگیر‌ و ببندهای خشن شروع کردند ولی به دوهفته نکشید که متوجه شدند که نمی‌شود و نمی‌توانند مسئله را مدیریت کنند، بعد زمزمه کردند که برباد دادن زلف زنان «تخلف» است نه «جرم».  

🔸بدون تحولات ساختاری در نظام سیاسی و بدون بازسازی اعتبار جهانی از یک سو و اعتماد داخلی از سوی دیگر، امکان رکورد زدن در هیچ زمینه‌ای برای حکومت وجود ندارد. اگر هم در برخی زمینه‌های نظامی رکورد زده‌ایم، به خاطر تزریق بی‌حساب بودجه‌های محرمانه بوده است. همان بودجه‌هایی که حاصل فروش نفت بوده است و باید برای بهبود نظام آموزش و سلامت و تامین‌اجتماعی و ... به کار گرفته می‌شد. هزینه‌‌ی آن رکورد زدن‌ها، همین‌ بحران‌هایی است که امروز در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی گریبان ما را گرفته است.

پیرمردی را در نظر بگیرید که از آغاز جوانی‌اش همیشه ادعا کرده است که می‌خواهد قله‌ی دماوند را فتح کند، در این مدت نیز ده‌ها بار تلاش کرده است اما فقط چند بار قله‌های کوچک پایین کوه را فتح کرده است. حالا اگر دوباره اعلام کند که در سال‌های آینده می‌خواهد قله‌ی دماوند را فتح کند، چه کسی باور می‌کند؟ چه چیزی در ساختار بدنی این پیرمرد عوض شده است؟ آیا جوان‌تر شده است؟ آیا مفاصلش قوی‌تر شده است؟ آیا عضلاتش ورزیده‌تر شده است؟ آیا کوه،‌ هموارتر یا کوتاه‌تر شده است؟ هیچ. تازه در سال‌های آینده، او پیرتر و ناتوان‌تر هم خواهد شد. پیش‌بینی امکان‌ناپذیری تحقق آرزوی این پیرمرد، قدرت تحلیلی سطح بالایی نیاز ندارد، عقل سلیم، کافی است.


📝 دکتر محسن رنانی

#توسعه
#اقتصاد


🛜
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ شش دستیار ويژه تصمیم گیران و سرمایه گذاران


همه ما چه در زندگی شخصی و چه به عنوان یک مدیر سازمان و چه در عرصه کشورداری، همواره در معرض گزارش ها، ایده ها و فرصت های تصمیم گیری و سرمایه گذاری هستیم. یکی از مهم ترین مهارت هایی که باید داشته باشیم این است که نگاهی موشکافانه و تیزبینانه به آنچه می شنویم و در معرض آن قرار می گیریم داشته باشیم، قبل از آن که تصمیم بگیریم و سرمایه گذاری کنیم.

فرض کنید فردی آمده است به شما می گوید که ورود به بازار عراق برای فروش محصولات لبنی جذاب است و بسیاری از کسانی که وارد این بازار شده اند موفق بوده اند و این کار حاشیه سود بالای 40% دارد. اینجاست که شما می توانید شش دستیار ويژه خود را صدا کنید تا به شما در بررسی این ایده کمک کنند. آن دستیاران هر کدام به نوعی ایده را در معرض سوالات ساده اما بنیادین قرار می دهند:

🪫 دستیار اول Who: کدام سرمایه گذاران/تاجران مورد بررسی قرار گرفته اند که به چنین نتیجه ای رسیده ایم؟

🪫 دستیار دوم Why: چرا این فقط این افراد مورد بررسی قرار گرفته اند (چرا فقط افراد موفق)؟چرا تاجران شکست خورده مورد بررسی قرار نگرفته اند؟ چرا فقط بازار عراق بررسی شده است؟

🪫 دستیار سوم What: مشخصا حاشیه سود به چه معنا است و چه چیزی مبنای موفقیت بوده است؟ آیا میزان فروش و میزان سرمایه گذاری اولیه و هزینه های بازاریابی، شبکه سازی نیز بررسی شده است؟

🪫 دستیار چهارم When: دوره زمانی بررسی کی بوده است؟ آیا در زمان حمله داعش و کاهش قیمت نفت هم همین نتایج معتبر هستند؟

🪫 دستیار پنجم Where: کجا این بررسی انجام شده است؟ در استان های شمالی عراق که منطقه کردستان نامیده می شود یا استان های جنوبی عراق که درآمد سرانه پایین تری دارند؟

🪫 دستیار ششم How: فرض کنید که ما هم بخواهیم وارد این بازار شویم، چگونه می شود چنین کاری را انجام داد؟ اصلا الان این کار قابل انجام است؟

در نگاه اول ایده/فرصت مطرح شده، فوق العاده و اغواگر است اما وقتی دستیاران ويژي خود را صدا می کنید باعث می شود که هم ما (شنونده ایده) و هم طرف مقابل (گوینده ایده) عمیق تر فکر کنیم.

▪️تحلیل راهبردی:
این شش دستیار ویژه را همه جا می شود به کار برد: وقتی به ما می گویند که فارغ التحصیلان فلان رشته درآمد بسیار بالاتری دارند پس بهتر است که تغییر رشته بدهیم. وقتی به ما می گویند که تمام کشورهای پیشرفته دنیا از این سیستم استفاده می کنند.... هر جایی که در معرض ایده ها قرار گرفتید می توانید بلافاصله دستیاران ويژه خود را صدا کنید. اهمیت این دستیاران ويژه زمانی ويژه تر می شود که ما در معرض سرمایه گذاری های استراتژيک و تصمیمات مهم قرار می گیریم و ذوق زدگی، خامی، هیجان گرایی، بی دقتی و شتاب زدگی می تواند منجر به از دست دادن بخشی از زندگی، ثروت، آبرو و اعتبار ما شود.



📝دکتر مجتبی لشکربلوکی


#توسعه
#مدیریت


🛜
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔴 آمایش سرزمین

حمیدرضا رمضانی


👈 قبل از انقلاب قراردادی با شرکت ستیران فرانسه امضا شده بود برای مطالعات سند آمایش سرزمین.

طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25 ساله و تا سال 1378 بود.

نکته‌ای که در این طرح به درستی به آن توجه شده بود این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد و همچنین با این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران جمعیت ایران در پایان طرح  یعنی سال 1378 کلا 50 میلیون پیش‌ بینی شده بود و قرار بود از این 50 میلیون جمعیت 25 میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس وسواحل مکران مستقر شوند.

در این طرح گفته شده بود دلیل این استقرار اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و ثانیاً دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع که این چنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آب‌ بَر وجود ندارد، ثالثاً وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است و مضافا قرار شد که سالانه در سواحل مکران 100 میلیون تن محصول کشاورزی ، صنعتی تولید شود.

در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که 25 سال بعد از سال 1378 و در صورت تحقق اهداف، می توان  25  میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا 50 میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد.

در حال حاضر جمعیت کل مناطق ساحلی خلیج فارس به 2  میلیون نفر هم نمی رسد شرکت ستیران فرانسه معتقد بود همه فعالیتهای صنعتی باید در این سواحل مستقر شوند، خودروسازیها در کنار ساحل استقرار یابند و حدوداً 100 میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش‌ بینی کرده بودند که 15 میلیون تن آن در شعاع 25 کیلومتری بندرعباس مستقر می شد.

2 میلیون تن از آن 15 میلیون تن، همان فولاد بندرعباس بود که بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی به منطقه  مبارکه اصفهان منتقل کرد.

هر نوع فعالیت صنعتی که تصور کنید در آن منطقه دیده شده بود؛ این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت که اگر محقق شده بود شهرهای جنوب ایران وضعیت به مراتب بهتر از امارات می داشتند و بزرگترین سرمایه گذاری خارجی در کل منطقه خلیج فارس صورت می گرفت و تمام استانهای جنوبی ایران در خدمات مولد، صنایع پیشرفته، کشاورزی مدرن و گلخانه‌ای رکورد دار جهان می شدند.

طرح آمایش سرزمین ستیران در واقع طرح محرومیت‌ زدایی از کشور و به‌ ویژه مناطق جنوبی ایران بود ولی شوربختانه سرمایه گذاری های  انجام شده همه و همه به دست فراموشی سپرده شد و یک توسعه کاملا نامتوازن در کشور شکل داده شد و آب بَرترین صنایع، در خشکترین استانها مانند اصفهان ، یزد ، کرمان ، خراسان رضوی ، سمنان و . . . احداث شد.

توسعه نامتوازن موجب شد  تاکنون بیش از 50 درصد وسعت جنگلهای هیرکانی شمال ایران نابود شوند.

طی  25 سال اخیر 4,000,000 هکتار از اراضی مستعد کشاورزی ایران  دچار تغییر کاربری شده اند و غالبا تبدیل به ویلاسازی و منبع درآمد شده اند.

کشاورزی در ایران رو به نابودی رفت و همین توسعه نامتوازن (رشدکشاورزی وسدهای ضروری آن بجای رشد صنعت در سواحل) موجب شد دریاچه ارومیه کلا خشک شود و تالاب گاوخونی تبدیل به کانون ریزگرد شود .

#ایران
#توسعه

@Adalat7amlak7
پ ن : تحلیل بازار مسکن
⚠️طی چند روز آینده تحلیل اقتصاد ئ بازار مسکن را بصورت مفصل خواهیم داشت
با پیش فرض ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد
در همین گروه [ کافه املاک ۷]

🌑 پس با ما باشید در کانال تلگرام👆 و در گروه واتس آپ 👇


https://chat.whatsapp.com/KwIl3qzFX7v9PVyVYPcHO4
🔴 آمایش سرزمین

حمیدرضا رمضانی


👈 قبل از انقلاب قراردادی با شرکت ستیران فرانسه امضا شده بود برای مطالعات سند آمایش سرزمین.

طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25 ساله و تا سال 1378 بود.

نکته‌ای که در این طرح به درستی به آن توجه شده بود این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد و همچنین با این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران جمعیت ایران در پایان طرح  یعنی سال 1378 کلا 50 میلیون پیش‌ بینی شده بود و قرار بود از این 50 میلیون جمعیت 25 میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس وسواحل مکران مستقر شوند.

در این طرح گفته شده بود دلیل این استقرار اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و ثانیاً دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع که این چنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آب‌ بَر وجود ندارد، ثالثاً وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است و مضافا قرار شد که سالانه در سواحل مکران 100 میلیون تن محصول کشاورزی ، صنعتی تولید شود.

در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که 25 سال بعد از سال 1378 و در صورت تحقق اهداف، می توان  25  میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا 50 میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد.

در حال حاضر جمعیت کل مناطق ساحلی خلیج فارس به 2  میلیون نفر هم نمی رسد شرکت ستیران فرانسه معتقد بود همه فعالیتهای صنعتی باید در این سواحل مستقر شوند، خودروسازیها در کنار ساحل استقرار یابند و حدوداً 100 میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش‌ بینی کرده بودند که 15 میلیون تن آن در شعاع 25 کیلومتری بندرعباس مستقر می شد.

2 میلیون تن از آن 15 میلیون تن، همان فولاد بندرعباس بود که بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی به منطقه  مبارکه اصفهان منتقل کرد.

هر نوع فعالیت صنعتی که تصور کنید در آن منطقه دیده شده بود؛ این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت که اگر محقق شده بود شهرهای جنوب ایران وضعیت به مراتب بهتر از امارات می داشتند و بزرگترین سرمایه گذاری خارجی در کل منطقه خلیج فارس صورت می گرفت و تمام استانهای جنوبی ایران در خدمات مولد، صنایع پیشرفته، کشاورزی مدرن و گلخانه‌ای رکورد دار جهان می شدند.

طرح آمایش سرزمین ستیران در واقع طرح محرومیت‌ زدایی از کشور و به‌ ویژه مناطق جنوبی ایران بود ولی شوربختانه سرمایه گذاری های  انجام شده همه و همه به دست فراموشی سپرده شد و یک توسعه کاملا نامتوازن در کشور شکل داده شد و آب بَرترین صنایع، در خشکترین استانها مانند اصفهان ، یزد ، کرمان ، خراسان رضوی ، سمنان و . . . احداث شد.

توسعه نامتوازن موجب شد  تاکنون بیش از 50 درصد وسعت جنگلهای هیرکانی شمال ایران نابود شوند.

طی  25 سال اخیر 4,000,000 هکتار از اراضی مستعد کشاورزی ایران  دچار تغییر کاربری شده اند و غالبا تبدیل به ویلاسازی و منبع درآمد شده اند.

کشاورزی در ایران رو به نابودی رفت و همین توسعه نامتوازن (رشدکشاورزی وسدهای ضروری آن بجای رشد صنعت در سواحل) موجب شد دریاچه ارومیه کلا خشک شود و تالاب گاوخونی تبدیل به کانون ریزگرد شود .

#ایران
#توسعه

@Adalat7amlak7
پ ن : تحلیل بازار مسکن
⚠️طی چند روز آینده تحلیل اقتصاد ئ بازار مسکن را بصورت مفصل خواهیم داشت
با پیش فرض ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد
در همین گروه [ کافه املاک ۷]

🌑 پس با ما باشید در کانال تلگرام👆 و در گروه واتس آپ 👇


https://chat.whatsapp.com/KwIl3qzFX7v9PVyVYPcHO4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟

چرا ملت ها شکست می خورند عنوان کتابی از دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون کتابی که شش برنده جایزه نوبل اقتصاد اونو تحسین کردن پس در این که چقدر کتاب مهمی میتونه باشه نباید زیاد تردید داشت. کتابی که سعی میکنه دلایل عقب افتادگی ملت هارو توضیح بده و برای این کار مثالهای زیادی از تاریخ کشورها میزنه کشورهایی مثل انگلستان ، آرژانتین ،فرانسه، چین، زیمباوه ونیز و چندین کشور دیگه نویسندهها توی این کتاب دلایل پیشرفت یا عقب موندگی این کشورها را بررسی میکنن و در انتها نتیجه می گیرن که دلیل پیشرفت یا عدم پیشرفت یک کشور به نهادهای مدیریتی و اقتصادی اون کشور بستگی داره عجم اوغلو و ،رابینسون ،فرضیات ،قبلی برای دلیل رشد و توسعه یک کشور رو ناکافی و ناقص میدونن و تاکید میکنن که با مسئله توسعه نیافتگی باید از این زاویه نگاه کرد که تصمیمات مهم توی یه کشور چطور گرفته میشن؟ و این تصمیمات رو کیا میگیرن؟ همین دو تا سوال ساده پایه نظریه این افراد را تشکیل میده برای حل این سوالات این نویسندهها میرن سرگذشت کشورهای زیادی را بررسی میکنن.


#توسعه


🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Forwarded from صنعت و اقتصاد
🔴 سه عنصر سرمایه اجتماعی

مرتضی ایمانی‌راد



👈 مدت طولانی است که سرمایه اجتماعی وارد ادبیات توسعه و سیاستگذاری شده است. سرمایه اجتماعی همانند بستری گسترده و بسیار قدرتمند به سیاست‌های اقتصادی جان می‌دهد.

به بیانی دیگر سرمایه اجتماعی به سیاست‌ها اجازه می‌دهد که اثربخش باشند.بدون شبکه گسترده و کارآمد سرمایه اجتماعی اقتصاد و سیاست‌های اقتصادی نمی‌توانند درست کار کنند. درست مثل خودرویی که از اتوبان وارد یک جاده خاکی ناهموار می‌شود. جدا از تعاریف مختلفی که از سرمایه اجتماعی می‌شود، سه عنصر کلیدی را می‌توان در سرمایه اجتماعی برجسته کرد.

یکی تعهد Commitment است. وقتی تعهد وجود دارد یعنی دولت و حکومت نسبت به مردم تعهد دارند. تعهد حکومت نه به منافع خودش است و نه به تمرکز و کسب قدرت بیشتر و نه به هویت سیاسی در سطح بین‌الملل، بلکه به مردم تعهد دارد. به معیشت و زندگی مردم تعهد دارد. دلواپس مردم است. هدفش مراقبت از مردم است.

دوم تمامیت Integrity به صورت حرمت کلام است. وقتی حرفی زده می‌شود دولت روی حرفش می‌ایستد، حتی اگر لازم باشد بابت ایستادنش هزینه بدهد. دولت حرفش با عملش یکی است و وقتی حرفش با عملش متفاوت باشد، بابت عدم تمامیت و قصور خود در حرمت کلامش از مردم عذرخواهی می‌کند. تمامیت رابطه مردم با دولت را شفاف می‌کند و از دل این شفافیت اعتماد قابل‌توجهی بین مردم و دولت شکل می‌گیرد. تمامیت دولت را پاسخگو می‌کند. در هر مرحله‌ای دولت باید رابطه خودش را با مردم شفاف کند. در این شرایط دولت مورد اطمینان مردم است. دولت صدای مردم را می‌شنود و در زمان لازم به آنها پاسخ می‌دهد. اطمینان موجب رابطه ناگسستنی بین مردم و دولت می‌شود. وقتی کلام دولت حرمت دارد جایگاهش را مردم می پذیرند و از دل این رابطه معنی‌دار بین مردم و دولت سیاست‌های اقتصادی اثربخش پدیدار می‌شود.

سومین عنصر عاملیت Agency است. در عاملیت دولت اشتباهات خود را می‌پذیرد و مسوولیت‌پذیر می‌شود. اشتباهات خود را به بیرون مرز وابسته نمی‌کند. مشکلات را حتی اگر ناشی از عملکرد نامطلوب دولت قبل هم باشد، خود بر عهده می‌گیرد. هیچ‌گاه مردم یا بخشی از مردم را مسوول بی‌اثر بودن سیاست‌ها نمی‌کند. به بیانی روزمره، دولت توپش را در زمین بازی هیچ کسی نمی‌اندازد. عاملیت به دولت قدرت می‌دهد. رابطه خود را با مردم مستحکم می‌کند. دولت بابت انجام ندادن درست کارهایش در یک سیاست خاص از مردم عذرخواهی می‌کند. عذرخواهی دولت را ضعیف نمی‌کند، بلکه قوی‌تر می‌کند. مردم می‌توانند به دولت و سیاست‌های دولت تکیه کنند.

وقتی این سه عنصر کار کنند سرمایه اجتماعی سرمایه اقتصادی را بهره‌ور می‌کند. اقتصاد را بالنده می‌کند. سیاستگذاری‌ها با موانع کمتری به بار می‌نشیند. اصطکاک دولت و مردم حداقل می‌شود. همین مساله موجب می‌شود که ثبات در جامعه و اقتصاد به‌صورتی پایدار نهادینه شود. این ثبات کمک شایسته‌ای به سرمایه‌گذاری اقتصادی و حرکت به سوی توسعه می‌کند. مطالعات متعدد در جهان و چند مطالعه در ایران نشان می‌دهد که وقتی کشور ثبات ندارد سطح سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی کاهش می‌یابد. داده‌ها نشان می‌دهد هر زمان که ثبات سیاسی - اجتماعی پایین آمده باشد، نرخ انباشت سرمایه و تولید ناخالص داخلی کاهش می‌یابد.

نکته مهم این است که جدا از تهدیدات بین‌المللی و نوسانات اقتصاد جهانی، میزان ثبات اجتماعی در یک کشور به تعهد، تمامیت (حرمت کلام) و عاملیت دولت یا حکومت بستگی دارد. طبیعی است که به میزانی که دولت‌ها به این سه اصل وفادار باشند، سیاستگذاری اقتصادی اثربخش‌تر و رشد اقتصادی بیشتر می‌شود. به عبارت دیگر حضور این سه عنصر برای کارآمدی سیاست‌های اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است و استمرار در عدم وفاداری و تعهد به این عناصر بستر‌های تخریب بیشتری را در اقتصاد فراهم می‌کند. زمان برای این بازسازی بسیار کم است.

#توسعه

T.me/industromy
Forwarded from صنعت و اقتصاد
🔴 زنانی در میان مردان

👈 کنشی در مدیریت زنان بر جوامع مردانه و زن‌ گریز

علیرضا مهدیه


سال‌های زیادیست که نرخ مشارکت زنان، شاخص مهمی در توسعه کشورهاست و حضور زنان در بازار کار برای رشد اقتصادی و افزایش بهره‌وری بسیار مفید است و جوامعی که مشارکت زنان بالاتری دارند، می‌توانند ثبات و رشد اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و علت این است که زنان بخش قابل‌توجهی از منابع انسانی بالقوه را در جامعه تشکیل می‌دهند.

در این‌ خصوص آموزنده هست که یکی از مهم‌ترین یافته‌های کلودیا گلدین، برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۳، این  بود که میزان مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی و طی ۲۰۰ سال در آمریکا همیشه صعودی نبوده، بلکه به شکل منحنی یو بوده و در اوایل قرن نوزدهم، با تغییر شکل جوامع سنتی کشاورزی‌محور به جوامع مدرن، میزان مشارکت زنان پس از ازدواج کاهش یافته است و در اوایل قرن بیستم بوده که با رشد بخش خدمات، مجددا این روند افزایشی شده است.

و آموزنده تر هست که این زن اقتصاددان آمریکایی، اعلام کرده که این‌ الگو نتیجه تغییر ساختاری و هنجارهای اجتماعی در رابطه با مسئولیت‌های زنان و در قبال خانه و خانواده بوده که باعث کاهش و بعدها افزایش مشارکت شده است.

و اینکه بیشترین نرخ مشارکت زنان، حتما مربوط به کشورهای توسعه‌یافته و پردرآمد نیست و کشورهایی چون ماداگاسکار و بوروندی، با حدود ۸۰ درصد، بیشترین نرخ را دارند، زیرا این کشورها متکی بر اقتصاد کشاورزی‌محور و خانواده محور می‌باشند ولی درصد مدیران زن، یقینا به این میزان نیست و مشکلات دیگری هم هست.

در طرف دیگر، کشورهای افغانستان و یمن، کمترین نرخ مشارکت زنان را با ۵ درصد دارند و ایران نیز در شرایط خوبی نیست و تنها ۱۴ درصد زنان ایرانی در بازار کار هستند و حتما این اتفاق و با توجه به نرخ پایین مشارکت در خاورمیانه و شمال آفریقا، منعکس‌کننده چالش‌ها و موانع عمیق اجتماعی و فرهنگیست که فرصت‌های زنان را محدود و حتی نابود می‌کنند.

البته این چالش‌ها هنوز هم تا حدی در جهان وجود دارند و با همه توسعه در دستیابی به حقوق زنان، نابرابری‌های جنسیتی دیده می‌شوند و تنها مواردی چون شاخص برابری در محیط کار است که تفاوت‌ها را آشکار خواهد کرد.

شاخصی مهم‌تر که مرتبط به امنیت‌ زنان در محیط کار بوده و شامل فاکتورهایی چون استقلال حرفه‌ای، عدم تبعیض، حفاظت از انواع خشونت، حمایت از مادران و دستیابی به فرصت‌های برابر در جذب امکانات است و این‌بار کشورهایی چون استرالیا و کانادا در صدر هستند و شوربختانه ایران در کنار کشورهایی چون یمن، سوریه و سودان، جزو بدترین کشورها در این شاخص مهم می‌باشد.

و شاخصی دیگر که به زنان، صلح و امنیت معروف است و به برسی مباحثی چون آموزش، رفاه، استخدام و تبعیض می‌پردازد و در آن کشورهایی چون نروژ و سوئیس جزو بهترین کشورها برای حضور زنان هستند و ایران در این شاخص نیز رتبه خوبی ندارد.

پس نتیجه می‌گیریم که شرایط متناسب در آموزش، استخدام، اشتغال، ارتقای شغلی و رسیدن به مدیریت سازمان‌ها و حتی دولت‌ها، اهمیت بیشتری نسبت به میزان نرخ مشارکت زنان دارد و البته هدفی است که از راه نرخ‌های بیشتر و بهتر مشارکت به دست خواهد آمد.

شرایطی که باعث می‌شود یک زن با شرایط برابر دانشجوی پزشکی شود و با آموزش مناسب پزشک شده و طبابت کند و به تدریج وارد هیئت اجرایی بیمارستان‌ها و سازمان‌ها گردد و بعنوان‌ یک مدیر ارشد اجرایی، روزی نامزد و منتخب رهبری وزارتخانه‌ها و حتی ریاست دولت‌ها باشد.

همانند زنانی که در همین شرایط نابرابر و ناجور هم ثابت کرده‌اند که می‌توانند رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر خوبی در کشورهایی متفاوت باشند و در کنار همسر و مادر بودن، توسعه کشور را یاری دهند.

که زنی که می‌تواند گاها بهتر از مردان مدیر باشد و بعضا می‌تواند بیشتر تحلیل و تدبیر کند، حیف است که جنس دومی باشد که در انتظار مردودی جنس اول بماند تا اگر مقدور بود بيايد و اگر مجبور هم نبود، برود !

#زنان
#توسعه
#ایران

T.me/industromy
Forwarded from کافه املاک ۷ ☕️7amlak (hossein yazdi)
🔴 آمایش سرزمین

حمیدرضا رمضانی


👈 قبل از انقلاب قراردادی با شرکت ستیران فرانسه امضا شده بود برای مطالعات سند آمایش سرزمین.

طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25 ساله و تا سال 1378 بود.

نکته‌ای که در این طرح به درستی به آن توجه شده بود این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد و همچنین با این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران جمعیت ایران در پایان طرح  یعنی سال 1378 کلا 50 میلیون پیش‌ بینی شده بود و قرار بود از این 50 میلیون جمعیت 25 میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس وسواحل مکران مستقر شوند.

در این طرح گفته شده بود دلیل این استقرار اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و ثانیاً دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع که این چنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آب‌ بَر وجود ندارد، ثالثاً وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است و مضافا قرار شد که سالانه در سواحل مکران 100 میلیون تن محصول کشاورزی ، صنعتی تولید شود.

در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که 25 سال بعد از سال 1378 و در صورت تحقق اهداف، می توان  25  میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا 50 میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد.

در حال حاضر جمعیت کل مناطق ساحلی خلیج فارس به 2  میلیون نفر هم نمی رسد شرکت ستیران فرانسه معتقد بود همه فعالیتهای صنعتی باید در این سواحل مستقر شوند، خودروسازیها در کنار ساحل استقرار یابند و حدوداً 100 میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش‌ بینی کرده بودند که 15 میلیون تن آن در شعاع 25 کیلومتری بندرعباس مستقر می شد.

2 میلیون تن از آن 15 میلیون تن، همان فولاد بندرعباس بود که بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی به منطقه  مبارکه اصفهان منتقل کرد.

هر نوع فعالیت صنعتی که تصور کنید در آن منطقه دیده شده بود؛ این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت که اگر محقق شده بود شهرهای جنوب ایران وضعیت به مراتب بهتر از امارات می داشتند و بزرگترین سرمایه گذاری خارجی در کل منطقه خلیج فارس صورت می گرفت و تمام استانهای جنوبی ایران در خدمات مولد، صنایع پیشرفته، کشاورزی مدرن و گلخانه‌ای رکورد دار جهان می شدند.

طرح آمایش سرزمین ستیران در واقع طرح محرومیت‌ زدایی از کشور و به‌ ویژه مناطق جنوبی ایران بود ولی شوربختانه سرمایه گذاری های  انجام شده همه و همه به دست فراموشی سپرده شد و یک توسعه کاملا نامتوازن در کشور شکل داده شد و آب بَرترین صنایع، در خشکترین استانها مانند اصفهان ، یزد ، کرمان ، خراسان رضوی ، سمنان و . . . احداث شد.

توسعه نامتوازن موجب شد  تاکنون بیش از 50 درصد وسعت جنگلهای هیرکانی شمال ایران نابود شوند.

طی  25 سال اخیر 4,000,000 هکتار از اراضی مستعد کشاورزی ایران  دچار تغییر کاربری شده اند و غالبا تبدیل به ویلاسازی و منبع درآمد شده اند.

کشاورزی در ایران رو به نابودی رفت و همین توسعه نامتوازن (رشدکشاورزی وسدهای ضروری آن بجای رشد صنعت در سواحل) موجب شد دریاچه ارومیه کلا خشک شود و تالاب گاوخونی تبدیل به کانون ریزگرد شود .

#ایران
#توسعه

@Adalat7amlak7
پ ن : تحلیل بازار مسکن
⚠️طی چند روز آینده تحلیل اقتصاد ئ بازار مسکن را بصورت مفصل خواهیم داشت
با پیش فرض ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد
در همین گروه [ کافه املاک ۷]

🌑 پس با ما باشید در کانال تلگرام👆 و در گروه واتس آپ 👇


https://chat.whatsapp.com/KwIl3qzFX7v9PVyVYPcHO4
Forwarded from صنعت و اقتصاد
🔴 نشانه‌ای از عدم پیشرفت در کره شمالی

👈 کره شمالی در سال 1987 خبر از ساخت هتل بزرگی به نام ریوگیونگ در پیونگ‌یانگ داد و این آسمان‌خراش هرمی شکل با ارتفاع 305 متر و با 3000 اتاق و 5 رستوران بزرگ، قرار بود در سال آینده افتتاح شود، اما این برنامه هرگز محقق نشد.

با وجود پایان یافتن ساخت، هتل برای 16 سال بدون پنجره و خالی ماند و به تدریج به هتل عذاب شهرت یافت و ساخت آن به دلیل مشکلات اقتصادی و مهندسی، به پایان نرسید.

کره شمالی برای رقابت با کره جنوبی و به منظور نشان دادن قدرت خود در سطح جهانی، به ساخت این هتل روی آورد و در سال 2008 ساخت نمای بیرونی هتل با تزریق سی میلیون دلار از سوی هلدینگ اوراسکام از سر گرفته شد ولی در سال 2012 اعلام شد که هتل افتتاح نخواهد شد و مشکلات ساخت همچنان پابرجا بود.

امروزه هتل ریوگیونگ صرفا یک جاذبه بصریست و با نورپردازی به یک ساختمان بلند درخشان در شب بدل شده است، اما با وجود این و تلاش‌های مداوم برای حفظ ساختمان، هنوز ورود به داخل هتل ممکن نیست و این هتل همچنان بعنوان بلندترین ساختمان خالی جهان و نمادی از جاه‌طلبی‌های توخالی کره شمالی باقی مانده است.

#جهان
#توسعه

@industromy
Forwarded from صنعت و اقتصاد
🔴 هشت گناه آموزش و پرورش ایران

علی زمانیان


👈 نوشته‌ حاضر، به پروسه‌ جاری در آموزش و پرورش و به نتیجه و برون‌داد ساختار آموزش و پرورش می‌پردازد. تلاش می‌کند کاستی‌ها و ضعف‌هایی را در ناحیه‌ فرایند و محصول آموزش و پرورش برجسته کند. البته مدعی نیست که می‌تواند حق‌ مطلب را ادا کند، بلکه برخی از نکات را برجسته می‌نماید. به‌نحو اجمال برخی از ضعف‌ها، سستی‌ها و اشکالات وارده بر آموزش و پرورش به قرار زیر است:

۱. آموزش حفظیات


به‌جای تفکر به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بی‌فایده و بلااستفاده است)، تاکید می‌گردد. دانش‌آموزان را به از برکردن ماشین‌وار محتوای نقل وامی دارد. از این بدتر، آنان را به ظرف‌ها و مخزن‌هایی مبدل می‌کند که باید به وسیله‌ معلم پر شود. هر قدر این ظرف‌ها با فروتنی بیشتری اجازه دهند که پرشان کنند، دانش‌آموزان بهتری خواهند بود.

۲. آموزش سکوت


نقش دانش‌آموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است. جایگاه و موقعیت معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی می‌شود و چنان قدسیتی به آن داده می‌شود و از سوی دیگر، رعب‌انگیز و ترس‌آلود می‌شود که دانش‌آموز چاره‌ای جز سکوت در برابر آن نمی‌یابد. نظام آموزش و پروش غیردموکراتیک، میوه‌ ترس و سکوت را در دهان فرهنگ می‌نهد.

۳. آموزش تقلید و پیروی


در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم می‌گوید و دانش‌آموز صرفا مجاز است که سخنان مربی‌اش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوه‌ آموزش، معلم، تماما زبان است و دانش‌آموز، تماما گوش. معلم، کارساز است و دانش‌آموز، کارپذیر. معلم، به منزله‌ مراد است و دانش‌آموز به منزله‌ مرید. در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است. روحیه‌ پرسش‌گری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. در حالی‌که در پیروی، انفعال و خمودگی رشد می‌کند.

۴. آموزش عدم مدارا


یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش توسعه‌یافته، پرورش شخصیت‌های مداراگر است. اما نتیجه‌ آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کم‌تحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه‌ دگر دارند. وقتی هر صبحگاه، مدارس چونان پادگان‌های نظامی، از جلو نظام می‌دهند و مرگ بر این و بر آن بر زبان دانش آموزانش جاری شده و کینه‌توزی‌های تاریخی دامن زده می‌شود، چگونه می‌تواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟

۵. جای خالی هنر


هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست. هنر، بیهوده‌زیستن نیست. هنر، شیوه‌ای موثر در تربیت احساسات و توسعه‌ی زیبایی‌های درون و پرورش حس زیبادیدن و زیبا‌زندگی‌کردن است. تفسیر معنابخش به جهان و هستی است. هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک می‌کند و راه‌هایی برای تحمل رنج‌ها در اختیار آدمی می‌نهد. جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس می‌شود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است. روح‌های زمخت، نشان می‌دهد که از ظرافت‌های هنر و زیبایی موسیقی، بی‌بهره‌اند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزده‌اند.

۶. تربیت، نه برای اکنون


نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمی‌دهد. زندگی "اکنونی و این‌جایی".  شاگردانش را برای بنانهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمی‌دهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پرورش در ایران، ماحصلی جز شخصیت‌های غیر دموکراتیک نیست. رابطه‌ دانش‌آموز با معلم غیردموکراتیک است. گفت و گو به‌منزله‌ فضیلتی انسانی و اخلاقی، چندان مجال بروز و ظهور نمی‌یابد.

۷. جای خالی شادکامی


تلخ‌زیستن و تلخ‌کامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه می‌کند. شادابی و شادخواری، به‌نحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامه‌های حزین، به‌آسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و به‌انحاء مختلف به اجرا در می‌آید، اما چندان خبری از جشن‌های شادی بخش در میان نیست.

۸. ناکارآمدی


ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامه‌ریزی می‌شود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقطع راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس می‌شود، اما فارغ‌التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله‌ ساده انگلیسی عاجزاند. همین‌گونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاه‌ها و تجارت‌خانه‌هایی دیگر رشد کند.

#ایران
#توسعه

T.me/industromy
🔴 آمایش سرزمین

حمیدرضا رمضانی


👈 قبل از انقلاب قراردادی با شرکت ستیران فرانسه امضا شده بود برای مطالعات سند آمایش سرزمین.

طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25 ساله و تا سال 1378 بود.

نکته‌ای که در این طرح به درستی به آن توجه شده بود این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد و همچنین با این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران جمعیت ایران در پایان طرح  یعنی سال 1378 کلا 50 میلیون پیش‌ بینی شده بود و قرار بود از این 50 میلیون جمعیت 25 میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس وسواحل مکران مستقر شوند.

در این طرح گفته شده بود دلیل این استقرار اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و ثانیاً دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع که این چنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آب‌ بَر وجود ندارد، ثالثاً وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است و مضافا قرار شد که سالانه در سواحل مکران 100 میلیون تن محصول کشاورزی ، صنعتی تولید شود.

در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که 25 سال بعد از سال 1378 و در صورت تحقق اهداف، می توان  25  میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا 50 میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد.

در حال حاضر جمعیت کل مناطق ساحلی خلیج فارس به 2  میلیون نفر هم نمی رسد شرکت ستیران فرانسه معتقد بود همه فعالیتهای صنعتی باید در این سواحل مستقر شوند، خودروسازیها در کنار ساحل استقرار یابند و حدوداً 100 میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش‌ بینی کرده بودند که 15 میلیون تن آن در شعاع 25 کیلومتری بندرعباس مستقر می شد.

2 میلیون تن از آن 15 میلیون تن، همان فولاد بندرعباس بود که بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی به منطقه  مبارکه اصفهان منتقل کرد.

هر نوع فعالیت صنعتی که تصور کنید در آن منطقه دیده شده بود؛ این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت که اگر محقق شده بود شهرهای جنوب ایران وضعیت به مراتب بهتر از امارات می داشتند و بزرگترین سرمایه گذاری خارجی در کل منطقه خلیج فارس صورت می گرفت و تمام استانهای جنوبی ایران در خدمات مولد، صنایع پیشرفته، کشاورزی مدرن و گلخانه‌ای رکورد دار جهان می شدند.

طرح آمایش سرزمین ستیران در واقع طرح محرومیت‌ زدایی از کشور و به‌ ویژه مناطق جنوبی ایران بود ولی شوربختانه سرمایه گذاری های  انجام شده همه و همه به دست فراموشی سپرده شد و یک توسعه کاملا نامتوازن در کشور شکل داده شد و آب بَرترین صنایع، در خشکترین استانها مانند اصفهان ، یزد ، کرمان ، خراسان رضوی ، سمنان و . . . احداث شد.

توسعه نامتوازن موجب شد  تاکنون بیش از 50 درصد وسعت جنگلهای هیرکانی شمال ایران نابود شوند.

طی  25 سال اخیر 4,000,000 هکتار از اراضی مستعد کشاورزی ایران  دچار تغییر کاربری شده اند و غالبا تبدیل به ویلاسازی و منبع درآمد شده اند.

کشاورزی در ایران رو به نابودی رفت و همین توسعه نامتوازن (رشدکشاورزی وسدهای ضروری آن بجای رشد صنعت در سواحل) موجب شد دریاچه ارومیه کلا خشک شود و تالاب گاوخونی تبدیل به کانون ریزگرد شود .

#ایران
#توسعه


https://chat.whatsapp.com/JTeMMziyzCD77CpDhjHcEN
Forwarded from صنعت و اقتصاد
🔴 بعد از نئولیبرالیسم

جوزف استیگلیتز



👈 تجربه 40 سال اخیر نشان می‌دهد که نئولیبرالیسم جواب نداده و با شکست‌های بزرگ روبرو شده‌است. اکنون جایگزین‌های سیاسی نئولیبرالیسم شامل سه گروهند: ملی‌گرایان راست افراطی، اصلاح‌طلبان چپ میانه و سرمایه‌داران تحول‌خواه. هدف چپ‌های میانه‌رو، نشان دادن چهره‌ای انسانی از نئولیبرالیسم و آوردن سیاست‌هایی نظیر کلینتون و بلر به قرن 21 است. ملی‌گرایان دست‌راستی نیز با انکار جهانی‌شدن، تمام مشکلات امروز جهان را ناشی از مهاجران و خارجی‌ها می‌دانند.

در مقابل این دو جریان اما گروهی هستند که من آنها را «سرمایه‌داری ترقی‌خواهانه» می‌نامم و ایشان دستور کار اقتصادی بسیار متفاوتی را براساس چهار اولویت تجویز می‌کنند.

اولویت اول بازیابی تعادل میان بازار، حاکمیت و جامعه مدنی است. رشد اقتصادی کند، افزایش نابرابری‌ها، بی‌ثباتی مالی و تخریب محیط‌زیست مشکلاتی هستند که در بازار متولد شده و بنابراین امکان حل آنها از طریق بازار به تنهایی وجود ندارد و تعادل میان سه نهاد یادشده را می‌طلبد. دولت‌ها وظیفه تنظیم‌گری و شکل‌دهی به بازار در حوزه‌هایی چون محیط‌زیست، سلامت، امنیت شغلی و... را دارند. همچنین فلسفه وجودی دولت‌ها انجام آن چیزی است که اساسا یا بازار آن را انجام نمی‌دهد یا اصلا توان انجام آنرا ندارد، مانند سرمایه‌گذاری در پژوهش‌های بنیادین، آموزش و سلامت شهروندان.

اولویت دوم به رسمیت شناختن آن است که «ثروت ملل» نتیجه‌ی‌ مطالعات علمی و سازماندهی اجتماعی بوده که سبب شده گروه‌های بزرگی از شهروندان برای نفع مشترک، با هم همکاری کنند. گرچه در این مورد هم «بازار» نقش حیاتی در تسهیل همکاری اجتماعی داشته؛ اما این هدف صرفا تحت حاکمیت قانون و نظارت دموکراتیک صورت می‌پذیرد. در غیر این‌صورت، افراد با بهره‌کشی و رانت‌جویی کسب ثروت خواهند کرد.

سومین اولویت حل مشکل فزاینده‌ای به نام «تمرکز قدرت در بازار» است. آنچنان که بهره‌برداری از مزایای اطلاعاتی، خرید رقبای بالقوه و ایجاد موانع در مسیر ورود دیگران به بازار، از جمله رفتارهای شرکت‌های مسلط بر بازار است. افزایش تسلط شرکت‌ها بر بازار، همزمان با کاهش قدرت چانه‌زنی نیروی کار، به‌خودی‌خود علت بالا بودن نابرابری و کندی رشد اقتصادی را نشان می‌دهد.

چهارمین اولویت نیز قطع ارتباط میان «قدرت اقتصادی» و «نفوذ سیاسی» است. قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی همزمان قابلیت این را دارند که متقابلا خود و یکدیگر را تقویت کنند. این روند، خصوصا در کشوری مانند آمریکا که در آن ثروتمندان و شرکت‌های بزرگ بدون محدودیت برای انتخابات خرج می‌کنند، به عینه دیده ‌می‌شود و آمریکا را به سمت سیستمی کاملا غیر دموکراتیک بر پایه‌ی «یک دلار، یک رای» حرکت می‌دهد. این موضوع صرفا یک مسئله سیاسی یا اخلاقی نیست، بلکه برقراری سیستمی جهت کنترل و متعادل‌سازی این نوع از دموکراسی از آن جهت ضروری است که اقتصاد با نابرابری کمتر، بهتر کار می‌کند.»

#اقتصادجهان
#توسعه

@industromy