❌جنگ جهانی دوم در آلمان پس از فرو ریختن دیوار برلین و تشکیل شدن مجدد آلمانی یکپارچه،
برای دومین بار به پایان رسید.
نسل جدید آلمان در ان زمان شادمانی و سربلندی خود را از این که کشورشون به دموکراسی پایداری دست یافته، اعلام میکند.
🇩🇪از ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ دورهی اشغال آلمان بود. اتحاد شوروی، ایالات متحدهی آمریکا، بریتانیا و فرانسه که طبق قرارداد #پوتسدام کشور را به چهار منطقهی زیر فرمان خود تقسیم کردن و ابتدا بر آن بودند که پس از نازیزدایی و غیرنظامی کردن کشور، آن را دارای یک حاکمیت یکپارچهی دموکراتیک کنند.
اما بر سر این که نازیزدایی به چه معناست و منظور از دموکراسی جمهوری خلق است یا جمهوری پارلمانی، اختلاف نظر وجود داشت.
🇩🇪جهان پس از جنگ عرصهی رقابت دو قطب آمریکا و شوروی بود و طبعا این صفبندی در درجهی اول بازتابش را در آلمان مییافت.
نتیجهی رقابتها آن شد که سرانجام در سرزمین آلمان دو دولت آلمانی شکل گرفت. دولت شکل گرفته در شرق که #اتکایش به شوروی بود، بر خود "جمهوری دموکراتیک آلمان" نام نهاد و دولت غربی، که به "غرب" متکی بود،
❌پس از از بین رفتن ایدعولوژی هیتلر و نازی ها از دید متفقین و تئاثر پذیری پدیده ای دموکراسی در کشورهای اروپا
جهان پیرامون ما وارد ابعاد جدیدی شد
🌐بعضا دموکراسی رو اگر یک قاعده بازی صرف و یا یک قاعده سختی در محتوا میدانن چیزی مثلا شبیه قاعده بازی فوتبال که در اون قواعد و سازوکارها و تصمیم گیری ها روشن و معلومه اما نتیجه از پیش روشن نیست.
🌐حال این دموکراسی که میگن از کجا میاد یا از کجا نشأت گرفته است؟
اونطور که تاریخ نشان میدهد که اولین منشأ دموکراسی، سرمایهداری و در واقع بورژوازی( به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایهدار گفته میشود) بوده است.
منشأ و مبدا بعدی دموکراسی خصوصا در کشورهای عقب ماندهتر و در واقع جهان سوم که بورژوازی در آنها عقب مانده تر بوده است. شکلگیری کرده است. در این نوع دموکراسیها خرده بورژواها حامل دموکراسی شدن کشورهایی که دموکراسی اینگونه در انها رشد پیدا کرده است، کشورهایی هستند که معمولاً دیرتر صنعتی شدهاند یا پس از استقلال و طی روند مستعمره بودند، طبقه متوسط جدید در آنان جان گرفته و خود را نشان داده است
❌حال دموکراسی که موفق ترین فکر سیاسی در قرن بیستم بود چگونه کم کم با ابهامات در حال دست و پنجه زدن است ؟
🌐اعتقاد به دموکراسی در لحه های پیروزی مانند براندازی نظامهای منفور در تا حدود زیادی جوابگو است ولی در بیرون از غرب، دموکراسی اغلب به سوی سرنگونی پیش رفته است و در درون غرب، دموکراسی اغلب با بدهی و اختلال عملکرد در داخل و تندروی در خارج کشور همراه بوده است از اعتراضات گسترده مردم علیه نواقص اجتماعی تا موارد دیگر نشان دهنده دگرگونی جهان ما در عصر حاضر است
دموکراسی همیشه منتقدان خود را داشته اما در حال حاضر در شرایطی که ضعف دموکراسی در مراکز قدرت غربی و شکنندگی نفوذش در دیگر نقاط جهان به طور روزافزونی آشکار شده، شک و تردیدهای قدیمی نسب به آن یا با احترام با با خشونت تجدید شده یا حتی مورد ارزیابی قرار میگیرد. و حتی ممکن است با سرکوب از بین برود که نمونش را کشورهای مختلف دیده ایم
قسمت بعدی ۱الی۲ روز دیگه در همین مبحث (شناخت و پیرامون ما)
@aryakhiz
#تکامل
برای دومین بار به پایان رسید.
نسل جدید آلمان در ان زمان شادمانی و سربلندی خود را از این که کشورشون به دموکراسی پایداری دست یافته، اعلام میکند.
🇩🇪از ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ دورهی اشغال آلمان بود. اتحاد شوروی، ایالات متحدهی آمریکا، بریتانیا و فرانسه که طبق قرارداد #پوتسدام کشور را به چهار منطقهی زیر فرمان خود تقسیم کردن و ابتدا بر آن بودند که پس از نازیزدایی و غیرنظامی کردن کشور، آن را دارای یک حاکمیت یکپارچهی دموکراتیک کنند.
اما بر سر این که نازیزدایی به چه معناست و منظور از دموکراسی جمهوری خلق است یا جمهوری پارلمانی، اختلاف نظر وجود داشت.
🇩🇪جهان پس از جنگ عرصهی رقابت دو قطب آمریکا و شوروی بود و طبعا این صفبندی در درجهی اول بازتابش را در آلمان مییافت.
نتیجهی رقابتها آن شد که سرانجام در سرزمین آلمان دو دولت آلمانی شکل گرفت. دولت شکل گرفته در شرق که #اتکایش به شوروی بود، بر خود "جمهوری دموکراتیک آلمان" نام نهاد و دولت غربی، که به "غرب" متکی بود،
❌پس از از بین رفتن ایدعولوژی هیتلر و نازی ها از دید متفقین و تئاثر پذیری پدیده ای دموکراسی در کشورهای اروپا
جهان پیرامون ما وارد ابعاد جدیدی شد
🌐بعضا دموکراسی رو اگر یک قاعده بازی صرف و یا یک قاعده سختی در محتوا میدانن چیزی مثلا شبیه قاعده بازی فوتبال که در اون قواعد و سازوکارها و تصمیم گیری ها روشن و معلومه اما نتیجه از پیش روشن نیست.
🌐حال این دموکراسی که میگن از کجا میاد یا از کجا نشأت گرفته است؟
اونطور که تاریخ نشان میدهد که اولین منشأ دموکراسی، سرمایهداری و در واقع بورژوازی( به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایهدار گفته میشود) بوده است.
منشأ و مبدا بعدی دموکراسی خصوصا در کشورهای عقب ماندهتر و در واقع جهان سوم که بورژوازی در آنها عقب مانده تر بوده است. شکلگیری کرده است. در این نوع دموکراسیها خرده بورژواها حامل دموکراسی شدن کشورهایی که دموکراسی اینگونه در انها رشد پیدا کرده است، کشورهایی هستند که معمولاً دیرتر صنعتی شدهاند یا پس از استقلال و طی روند مستعمره بودند، طبقه متوسط جدید در آنان جان گرفته و خود را نشان داده است
❌حال دموکراسی که موفق ترین فکر سیاسی در قرن بیستم بود چگونه کم کم با ابهامات در حال دست و پنجه زدن است ؟
🌐اعتقاد به دموکراسی در لحه های پیروزی مانند براندازی نظامهای منفور در تا حدود زیادی جوابگو است ولی در بیرون از غرب، دموکراسی اغلب به سوی سرنگونی پیش رفته است و در درون غرب، دموکراسی اغلب با بدهی و اختلال عملکرد در داخل و تندروی در خارج کشور همراه بوده است از اعتراضات گسترده مردم علیه نواقص اجتماعی تا موارد دیگر نشان دهنده دگرگونی جهان ما در عصر حاضر است
دموکراسی همیشه منتقدان خود را داشته اما در حال حاضر در شرایطی که ضعف دموکراسی در مراکز قدرت غربی و شکنندگی نفوذش در دیگر نقاط جهان به طور روزافزونی آشکار شده، شک و تردیدهای قدیمی نسب به آن یا با احترام با با خشونت تجدید شده یا حتی مورد ارزیابی قرار میگیرد. و حتی ممکن است با سرکوب از بین برود که نمونش را کشورهای مختلف دیده ایم
قسمت بعدی ۱الی۲ روز دیگه در همین مبحث (شناخت و پیرامون ما)
@aryakhiz
#تکامل