نقدآگین
9.24K subscribers
2.42K photos
1.47K videos
63 files
4.06K links
«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح»
— بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی

🔗 نقدآگين در پلتفرم‌ها:
t.me/Naqdagin/6435
⚡️⚡️توضیح ضروری:
t.me/Naqdagin/6155
Download Telegram
📕معیوب‌الشرف

پیرامون
تکرار سخن‌سرایی بی‌وقت محمد خاتمی
(۲/۲)
✍️ #بهرام_بسطامی

من متاسفم از اینکه مردم ایران به ناچار، به چنین انسان بی‌شخصیت و ابلهی چندین بار رو کردند، و او را ناجی ایران، انسانی اخلاقی و متعهد به حقوق خود دانستند؛ کسی که هر روز اصرار دارد که منفوریت سابق احمدی‌نژاد را بستاند و محبوبیت او را بیافزاید تا عنصر منفور مردم، یا همان زیر رأی باطله، خودش شود؛ حتا در کلمات و جملاتی که انتخاب می‌کند از احمدی‌نژاد نیز هزار بار ضدمردمی‌تر و ضدحقیقت‌تر رفتار می‌کند؛ هرچند به نظر نمی‌رسد که هوش مغزی او کمتر از احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی باشد، بلکه من عنصر مهم و اخلاقی شرف (و نزدیکان و مشاوران بندهٔ قدرتی که فرد را محاصره کرده و او را کور و کر می‌کنند) را در این دست بیانیه‌ها که یک روال ثابت او شده است، و نه یک استثنا، عامل اصلی می‌دانم.

آری، محمد خاتمی نیز محصول و خادم دائم شورای نگهبان سلطنت است؛ نه طرفدار و یا حاصل جمهوری. به همین خاطر، امروز برای «آیت الله قتل عام»ی که او را «خطر کنار زنندهٔ جمهوری و تشکیل‌دهندهٔ حکومت اسلامی» می‌دانست، بارها «منتخب مردم» را تکرار کرد، تا به او مشروعیت ببخشد و به خلیفهٔ کنونی و خلیفهٔ بعدی حکومت اسلامی خدمت و چاکری‌اش را نشان داده باشد.

مقایسه‌ای میان مشی اخلاقی، سطح شعور و ادبیات میرحسین موسوی و خاتمی، صرفاُ در این نمایش مهوع انتصابات و معارفهٔ خلیفهٔ بعدی نیز، کافی است تا دریابیم چه انسان حقیقتاً مبتذلی ۸ سال خادم و چاکر سلطان شد و خود را ٰبا پروپاگاندا رئیس‌جمهور منتخب و وکیل ملت جا زد؛ و چه انسان حقیر و بی‌پرنسیبی رهبر اصلاحات شد؛ هر چند آن اصلاحات و این رهبر، لباس و تنی است که حقیقتا برازندهٔ همدیگرند در نبود بابا اکبر(!)؛ و تنها باید تأسف خورد به حال روشنفکرانی نظیر مصطفا ملکیان که با رقص چنین انسان‌های مبتذلی رقصید، و اعتبار عقلانیت خود را در حمایت از اینان (که با هیچ‌ معیار خودش نمی‌توان بدان‌ها اعتماد کرد) خدشه‌دار کرد؛ جماعتی که یک تار موی میرحسین موسوی با آن ذهن و ادبیات دههٔ شصتی‌اش، از نظر اخلاقی و شعور موقعیت، می‌ارزد به صدر تا ذیلشان.

این عدم وضوح ذهن، بی‌ارادگی، ترسویی، چندچهرگی و عدم وفاداری به وعده‌های محمد خاتمی بود که این همه سرمایهٔ انسانی، زمان و امید چند نسل از ایرانیان را سوزاند که اگر خود شیخ فضل‌الله نوری را با او در یک ترازو بگذاریم، به نظرم ضرباتی که او به حرکت مردم ایران وارد کرده قابل مقایسه نیست با آن آخوند ظاهراً و باطناً داعشی؛ و خوش‌باوری تاریخی مردم ایران نسبت به طبقهٔ همیشه در صدر آخوند و سید بود که به او اجازه داد، بدل به چهره‌ای در سطح ایران و بین‌الملل شود که نبود؛ درحالی که اگر به واقعیت اخلاقی، عقلی و علمی او بنگریم، بدون رانت‌ها و فضای بسته و شورای نگهبان سلطنت اسلامی، توان مطرح شدن در یک استان ایران را نیز نداشت؛ چون اساسا سخنی استوار و بی‌تناقض، و مشی‌ای والا و متعهد به حقوق ملت و وعده‌ها برای عرضه نداشت.


نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام

🌾@Naqdagin
📕تازه این خلیفه «ایرانی است»

✍️ #بهرام_بسطامی

(۱/۲)

قدرت حافظهٔ هر فرد، ارتباط وثیقی با عمق رنج‌هایی که در طول حیات کوتاهش می‌کشد، دارد. ملتی که به هر دلیل ذهن‌شویی شده و ارتباطی جدی با تاریخ سرزمینش ندارد، و قهرمان‌هایش افرادی غیرملی و بلکه ضدایرانی‌اند، که از جهت فرهنگ و اندیشه نیز با فرهنگ اجدادی او تناسب معناداری ندارند، ناچارست که تجارب رنج‌بار مکررتر و بیشتری را تجربه کند تا حافظه‌اش از این طریق ساخته شود و در ادامهٔ حیات، به کارش آید.

یادم می‌آید که در جوانی در جمعی از به اصطلاح نواندیشان دینی ردهٔ چندم وارد شدم، و بخش‌هایی از کتاب تاریخ طبری که به تازگی چشمم به آن خورده بود، پیرامون کشتارهای مختلف و عظیمی که از ایرانیان در تجاوز مسلمانان به ایران شده بود را برایشان خواندم، و پرسیدم چگونه می‌شود شاگردان درجهٔ یک پيامبری «رحمت للعالمين»، چنين خون‌خوار و متجاوز و حریص بار آيند، که الواتی که دیده‌ایم مقابلشان قدیس جلوه کنند؟ مگر ما ایرانیان کافر و وحشی بودیم که اعراب بنا به حکم جهاد الله، هجوم بردند و با قتل‌عام و غارت و تجاوز و برده و کنیز‌گیری، طلب تمدن‌بخشی به ما را کردند؟

آن‌ها هیچ جوابی ندادند، جز توجیهاتی که از مطهری و... در ذهنشان باقی مانده بود، و مشخص بود بنا به دغدغهٔ شخصی خودشان، فکر و تحقیقی در این دست سؤال‌های مهم تاریخی نکرده‌بودند، و جواب منسجم و مستدلی از زبان خودشان نداشتند؛ تازه این قشر کتاب‌خوان غرب‌شناس و غیرحکومتی نواندیشان دینی بودند که به رانتی هم وصل نبودند و مثل ما مردم عادی زندگی می‌کردند.

وقتی ایرانیانی که در طول سال، نماز یا روزهٔ درستی هم به جا نمی‌‌آورند، چون کودکان نابالغ و بی‌حافظه، و بنا به تقلید از گله، در محرم سیاه می‌پوشند و در مراسم‌های عزاداری شرکت می‌کنند، بی‌‌آنکه ساعتی بیاندیشند که چرا؟ آنگاه طبیعی است که باید تماشاگر آن باشیم که رگ و ریشه‌های همان خلفای محمد و آلش، در آبان‌ خونین آن کنند که کردند، و در خوزستان نیز چنین منشی را نشان دهند که روزی در کردستان و بلوچستان نمایش داده بودند.

این جماعت آخوند روضه‌خوان، فقط بلد است روضۀ طفلان مسلم و فلسطين را بخواند تا بتواند بگریاند و برای خود مشروعیت رسانه‌ای و سکهٔ عدالت‌خواهی تقلبی ضرب کند؛ ورنه وقتی نوبت ملت ایران می‌رسد، وقتی نوبت مسلمانان سنی ایران یا بهاییان و بلوچ‌ها و عرب‌های اهواز و کردها و گیل‌ها و ترک‌ها می‌رسد، گفتمان غالب فقط گفتمان امنیتی (تجزیه، رسانه‌های دشمن و نفوذ و...) است و سپس، سرکوب با حداکثر قوا و فراخواندن حمایت‌گران تقلبی ملی‌گرایی با قرائت‌های سطحی و فاشیستی؛ یعنی همان سربازان سه‌تیغ‌کردهٔ برون‌مرزی حکومت اسلامی در تلویزیون‌هایی که با بودجه‌های عظیم ناشناس می‌چرخند.

همانطور که پان‌ایرانیست‌های‌ بدلی و فسیل ایرانی نیز، ۳۶۵ روز سال خفه‌اند و با حکومت انیرانی و ضد تک تک اقوام و نشانه‌های ایرانی هیچ کاری جز اشاراتی کنایی که خودشان و چند مریدشان می‌فهمند، ندارند؛ اما تا بخشی از ایرانیان واقعی کارد به استخوانشان می‌رسد، مثل یک سگ هار و شکاری به جانشان می‌افتند، و پشت آخوندهای ضدایران می‌روند و از دشمنان غربی و اسرائیلی و تجزیه‌طلبان و عربان منطقه سخن‌ها نقل قول می‌کنند، و حماسه‌سرایی واجب بودن اتحاد برای وطن را شروع می‌کنند، و جلسهٔ روضه‌خوانی ضرورت خفه‌ شدن و بلکه مردن و تکه تکه شدن اکثریت ایرانیان در این زیست ذلیلانه و تباه برای حفظ مرزهای مقدس ایران را برپا می‌کنند؛ چرا که ایران در ذهن آن‌ها چیزی کاملا غیر از فرد فرد ایرانیان است؛ ایران برای ‌آن‌ها از انسان‌ها و ایرانیان مقدس‌تر است؛ ایران صرفا ابزار غرور و منیت فردی‌شان است.

سخن را دراز نمی‌کنم و به اشاره می‌گویم که این جنایت‌ها و رذالت‌ها تازه در قرن ۲۱ و جلوی عدسی دوربین گوشی‌های هوشمند شهروندان ایرانی، و توسط خلیفه‌ای که ایرانی است رخ می‌دهد و همزمان، برای مردمان مسلمانی که امید احیای خلیفگی و منبع ارتزاق روضه‌خوانی، و وسیلهٔ مشروعیت‌سازی و تنش‌سازی و تحریم و انزوای داخلی ملت و سرکوب گروه‌های مختلف سیاسی به بهانهٔ در جنگ با جهان بودن‌اند، اشک تمساح ریخته می‌شود؛

همان خلیفه‌ای که برای مسلمان ایرانی، یا شیعهٔ دوازده امامی معتقد به ولایت فقیه که مخالف حکمرانی غیرعقلانی او باشد (برای مثال میرحسین موسوی)، پشیزی حقوق اولیه هم قائل نیست، و به قانون اساسی و بندهای اولیهٔ حقوق متهم و لزوم تشکیل دادگاه برای احراز و اثبات جرم، تجاوزی ده ساله می‌کند؛ همان مرجع تقلیدی که برای ایغورهای زیر یورش چین، حتا یک خط ناله هم نمی‌کند، و با طالبان وحشی نیز تبادلات مختلف سیاسی و فراسیاسی را جلو می‌برد تا برای منافع کوتاه مدت اطرافیانش، افغانستان را به کام تباهی دوباره بکشاند؛

(ادامه دارد)


نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin