130 subscribers
491 photos
18 videos
37 links
استودیوی معماری "بارین"
.
|مشاوره| |طراحی| |اجرا| |بازسازی|
.
شماره تماس: 02122056944
Download Telegram
🔵 چهارصد ضربه (به فرانسوی: Les Quatre Cents Coups) فیلمی فرانسوی محصول سال ۱۹۵۹ به کارگردانی #فرانسوا_تروفو است. این فیلم یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های سینمای #موج_نوی فرانسه به شمار می‌رود، فیلمی که بسیاری از ویژگی‌های این انقلاب سینمایی را در بر دارد. #چهارصد_ضربه در سال ۱۹۵۹ همراه چند فیلم دیگر از فیلم‌سازان موج نو در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن به نمایش گذاشته شد و #جایزهٔ بهترین کارگردانی را به دست آورد.
این فیلم در قالب یک داستان ساده، زندگی پسری به نام آنتوان دوآنل (Antoine Doinel) که در آستانه بلوغ قرار دارد، را به شکلی روان و طبیعی روایت می‌کند. شخصیت آنتوان ژان پیر لئو (Jean-Pierre Léaud) از زندگی خود تروفو گرته‌برداری شده و با ظرافتی کم‌نظیر پرداخته شده است.

آنتوان پسری ۱۴ ساله است که مشکلاتی در خانه و مدرسه دارد. برای اینکه از تنبیه فرار کند و دیگر تنبیه نشود، به همراه دوستش «رنه» از مدرسه می‌گریزد و در پاریس سر گردان می‌شود. وسط خیابان مادرش را در آغوش معشوقش می‌بیند و نصمیم می‌گیرد دیگر پیش او بازنگردد. فردای آن روز به معلمش می‌گوید که مادرش مرده است. دروغش بر ملا می‌شود، آنتوان می‌گریزد و به طور موقت با مادرش آشتی می‌کند و برای جبران خطاهایش برای اینکه در درس انشای فرانسه نمره خوبی بگیرد، پایان کتاب جستجوی مطلق اثر بالزاک را کپی می‌کند. از مدرسه اخراج می‌شود و از خانه می‌گریزد و سرانجام در مرکز سرپرستی نوجوانان بزهکار تحت مراقبت قرار می‌گیرد، از آنجا نیز فرار می‌کند. آخرین تصاویر فیلم او را در حال دویدن به سوی دریا نشان می‌دهد.

⚫️نمایش رایگان این فیلم به همراه نقد و بررسی تخصصی جریانات فکری موج نو توسط مهندس بابک اکبری در 7 دیماه در آتلیه A مدرسه معماری معمارانه.
برای رزرو با شماره های 88006765 و 88011842 تماس بگیرید

#کارگروه_پژوهشی #معمارانه #مدرسه_معماری_معمارانه #کانون_فیلم_معمارانه #پخش_فیلم
Forwarded from BarinStudio
🔵 چهارصد ضربه (به فرانسوی: Les Quatre Cents Coups) فیلمی فرانسوی محصول سال ۱۹۵۹ به کارگردانی #فرانسوا_تروفو است. این فیلم یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های سینمای #موج_نوی فرانسه به شمار می‌رود، فیلمی که بسیاری از ویژگی‌های این انقلاب سینمایی را در بر دارد. #چهارصد_ضربه در سال ۱۹۵۹ همراه چند فیلم دیگر از فیلم‌سازان موج نو در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن به نمایش گذاشته شد و #جایزهٔ بهترین کارگردانی را به دست آورد.
این فیلم در قالب یک داستان ساده، زندگی پسری به نام آنتوان دوآنل (Antoine Doinel) که در آستانه بلوغ قرار دارد، را به شکلی روان و طبیعی روایت می‌کند. شخصیت آنتوان ژان پیر لئو (Jean-Pierre Léaud) از زندگی خود تروفو گرته‌برداری شده و با ظرافتی کم‌نظیر پرداخته شده است.

آنتوان پسری ۱۴ ساله است که مشکلاتی در خانه و مدرسه دارد. برای اینکه از تنبیه فرار کند و دیگر تنبیه نشود، به همراه دوستش «رنه» از مدرسه می‌گریزد و در پاریس سر گردان می‌شود. وسط خیابان مادرش را در آغوش معشوقش می‌بیند و نصمیم می‌گیرد دیگر پیش او بازنگردد. فردای آن روز به معلمش می‌گوید که مادرش مرده است. دروغش بر ملا می‌شود، آنتوان می‌گریزد و به طور موقت با مادرش آشتی می‌کند و برای جبران خطاهایش برای اینکه در درس انشای فرانسه نمره خوبی بگیرد، پایان کتاب جستجوی مطلق اثر بالزاک را کپی می‌کند. از مدرسه اخراج می‌شود و از خانه می‌گریزد و سرانجام در مرکز سرپرستی نوجوانان بزهکار تحت مراقبت قرار می‌گیرد، از آنجا نیز فرار می‌کند. آخرین تصاویر فیلم او را در حال دویدن به سوی دریا نشان می‌دهد.

⚫️نمایش رایگان این فیلم به همراه نقد و بررسی تخصصی جریانات فکری موج نو توسط مهندس بابک اکبری در 7 دیماه در آتلیه A مدرسه معماری معمارانه.
برای رزرو با شماره های 88006765 و 88011842 تماس بگیرید

#کارگروه_پژوهشی #معمارانه #مدرسه_معماری_معمارانه #کانون_فیلم_معمارانه #پخش_فیلم
Forwarded from BarinStudio
🔵 از فرانسوا تروفو نقل کرده‌اند که گفته «خیلی‌ها حسرتِ دوره‌ی نوجوانی‌شان را می‌خورند، ولی من‌یکی که از این دوره خاطره‌های خوب و خوشی ندارم. حرف اصلی‌ام هم در چهارصد ضربه این بود که گذشتن از دوره‌ی نوجوانی اصلاً آسان نیست. نوجوانی سخت‌ترین دوره‌ی زندگیِ آدم است.» نوجوانی ابتدای هویّت است؛ تازه داری شکل می‌گیری، تازه داری می‌شوی آدمی کامل، مثلِ بزرگ‌ترها؛ اگر آدم‌های کاملی باشند بزرگ‌ترها. «ایده‌ی اصلی فیلم، شاید، همان بحرانی‌ست که دکترها اسمِ دهن‌پُرکُنِ بحرانِ هویّتِ نوجوانان را گذاشته‌اند رویش. بحرانِ هویّتِ نوجوانان، ظاهراً، به‌شکلِ چهار ناراحتیِ مختلف بروز می‌کند: یکی شروعِ بلوغ، یکی انکارِ احساسی نقشِ والدین، یکی میلِ به استقلال، و آخری هم عقده‌ی حقارت. هرکدام از این‌ ناراحتی‌ها باعثِ شورش می‌شوند و، ظاهراً، کاری می‌کنند که نوجوان چشمش به‌روی بی‌عدالتی‌ها باز شود.» نوجوانی سال‌های برزخی‌ست انگار، سال‌های گشایشِ چشم و گوش: چیزهایی را می‌بینی که نباید ببینی، چیزهایی را می‌شنوی که نباید بشنوی. دیدنی‌ها کم نیست و بزرگ‌ترها هم انگار همه‌ی سعی‌شان را می‌کنند که دنیا را تیره‌وتار کنند پیشِ چشمِ نوجوان‌ها. امّا اینْ سال‌های شک و تردید هم هست. آن‌چه را که می‌گویند باور نکن. همیشه چیزی‌ (چیزهایی؟) هست که از تو پنهانش کرده‌اند. باید بگردی و پیدایش کنی. حرفِ کسی را گوش نکن. خودت چشم داری، گوش داری، عقل داری. ببین، فکر کن، بعد عمل کن. جامعه‌ستیزی، لابُد، یکی از خصایصِ نوجوان‌هاست. دوست دارند حرفِ کسی را گوش نکنند. دوست دارند راهِ خودشان را بروند. دوست دارند شورش کنند. دوست دارند شبیهِ بزرگ‌ترها، شبیهِ دیگران، نباشند. حق، همیشه، با جمع نیست. اکثریت نیست که همیشه راست می‌گوید. همیشه اقلیتی هست که بیش‌تر حق دارد، که صدایش کم‌تر شنیده می‌شود، که صدایش، گاهی، اصلاً شنیده نمی‌شود. بزرگ‌ترها اکثریتند در جامعه؛ همه‌چیز دستِ آن‌هاست، مالِ آن‌هاست انگار. و نوجوان‌ها، کوچک‌ترها، اقلیتند همیشه. کسی جدّی‌شان نمی‌گیرد. امّا چه اهمیتی دارد وقتی می‌آموزند (به چشم می‌بینند) که مستقل‌بودن مهم‌تر از هر چیزی‌ست؟ خودت باش؛ نه آن‌که دیگران می‌خواهند، آن‌که دیگران می‌گویند. گستاخ هم می‌شود بود. می‌شود گوش نکرد. می‌شود دست‌ها را به‌نشانه‌ی اعتراض روی گوش‌ها گذاشت. می‌شود حرف‌ها را بی‌جواب نگذاشت؛ می‌شود یکی‌به‌دو کرد، می‌شود جواب داد. می‌شود بهانه گرفت و دعوا کرد( به نقل از filmehafte.blogfa.com ) #کارگروه_پژوهشی #کانون_فیلم_معمارانه #مدرسه_معماری_معمارانه #معمارانه #چهارصد_ضربه #موج_نوی #فرانسوا_تروفو
Forwarded from BarinStudio
🔵 از فرانسوا تروفو نقل کرده‌اند که گفته «خیلی‌ها حسرتِ دوره‌ی نوجوانی‌شان را می‌خورند، ولی من‌یکی که از این دوره خاطره‌های خوب و خوشی ندارم. حرف اصلی‌ام هم در چهارصد ضربه این بود که گذشتن از دوره‌ی نوجوانی اصلاً آسان نیست. نوجوانی سخت‌ترین دوره‌ی زندگیِ آدم است.» نوجوانی ابتدای هویّت است؛ تازه داری شکل می‌گیری، تازه داری می‌شوی آدمی کامل، مثلِ بزرگ‌ترها؛ اگر آدم‌های کاملی باشند بزرگ‌ترها. «ایده‌ی اصلی فیلم، شاید، همان بحرانی‌ست که دکترها اسمِ دهن‌پُرکُنِ بحرانِ هویّتِ نوجوانان را گذاشته‌اند رویش. بحرانِ هویّتِ نوجوانان، ظاهراً، به‌شکلِ چهار ناراحتیِ مختلف بروز می‌کند: یکی شروعِ بلوغ، یکی انکارِ احساسی نقشِ والدین، یکی میلِ به استقلال، و آخری هم عقده‌ی حقارت. هرکدام از این‌ ناراحتی‌ها باعثِ شورش می‌شوند و، ظاهراً، کاری می‌کنند که نوجوان چشمش به‌روی بی‌عدالتی‌ها باز شود.» نوجوانی سال‌های برزخی‌ست انگار، سال‌های گشایشِ چشم و گوش: چیزهایی را می‌بینی که نباید ببینی، چیزهایی را می‌شنوی که نباید بشنوی. دیدنی‌ها کم نیست و بزرگ‌ترها هم انگار همه‌ی سعی‌شان را می‌کنند که دنیا را تیره‌وتار کنند پیشِ چشمِ نوجوان‌ها. امّا اینْ سال‌های شک و تردید هم هست. آن‌چه را که می‌گویند باور نکن. همیشه چیزی‌ (چیزهایی؟) هست که از تو پنهانش کرده‌اند. باید بگردی و پیدایش کنی. حرفِ کسی را گوش نکن. خودت چشم داری، گوش داری، عقل داری. ببین، فکر کن، بعد عمل کن. جامعه‌ستیزی، لابُد، یکی از خصایصِ نوجوان‌هاست. دوست دارند حرفِ کسی را گوش نکنند. دوست دارند راهِ خودشان را بروند. دوست دارند شورش کنند. دوست دارند شبیهِ بزرگ‌ترها، شبیهِ دیگران، نباشند. حق، همیشه، با جمع نیست. اکثریت نیست که همیشه راست می‌گوید. همیشه اقلیتی هست که بیش‌تر حق دارد، که صدایش کم‌تر شنیده می‌شود، که صدایش، گاهی، اصلاً شنیده نمی‌شود. بزرگ‌ترها اکثریتند در جامعه؛ همه‌چیز دستِ آن‌هاست، مالِ آن‌هاست انگار. و نوجوان‌ها، کوچک‌ترها، اقلیتند همیشه. کسی جدّی‌شان نمی‌گیرد. امّا چه اهمیتی دارد وقتی می‌آموزند (به چشم می‌بینند) که مستقل‌بودن مهم‌تر از هر چیزی‌ست؟ خودت باش؛ نه آن‌که دیگران می‌خواهند، آن‌که دیگران می‌گویند. گستاخ هم می‌شود بود. می‌شود گوش نکرد. می‌شود دست‌ها را به‌نشانه‌ی اعتراض روی گوش‌ها گذاشت. می‌شود حرف‌ها را بی‌جواب نگذاشت؛ می‌شود یکی‌به‌دو کرد، می‌شود جواب داد. می‌شود بهانه گرفت و دعوا کرد( به نقل از filmehafte.blogfa.com ) #کارگروه_پژوهشی #کانون_فیلم_معمارانه #مدرسه_معماری_معمارانه #معمارانه #چهارصد_ضربه #موج_نوی #فرانسوا_تروفو