۴۳ بانوی کشورمان در روستای پنداس کاشان با تشکیل تعاونی، اقدام به تأسیس نیروگاه خورشیدی ۲۱۵ مگاواتی کردند.
متن خبر در کانال واران_دنبلید "اینجا"
ویدئوی افتتاحیه در کانال افسران جوان "اینجا"
کانال بازنگری (ترکاشوند) ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
https://t.me/baznegari/1382
متن خبر در کانال واران_دنبلید "اینجا"
ویدئوی افتتاحیه در کانال افسران جوان "اینجا"
کانال بازنگری (ترکاشوند) ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
https://t.me/baznegari/1382
کانال بازنگری
ربا (= جنگ با خدا) حلال شد! ما نمىتوانیم بگوئیم که جمهورىمان جمهورى اسلامى است (کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۶) امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۰۵ یکی از مهمترین و جدیترین اعتراضهای مذهبی به حکومت پهلوی و دولتهای آن، عبارت از وجود ربا در بانکها بود. منظورشان…
توجه
بند ماقبل آخر در یادداشت بالا (: ربا [= جنگ با خدا] حلال شد!) تکمیل شد: 👇
https://t.me/baznegari/1378
بند ماقبل آخر در یادداشت بالا (: ربا [= جنگ با خدا] حلال شد!) تکمیل شد: 👇
https://t.me/baznegari/1378
Telegram
کانال بازنگری
ربا (= جنگ با خدا) حلال شد!
ما نمىتوانیم بگوئیم که جمهورىمان جمهورى اسلامى است
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۶)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
یکی از مهمترین و جدیترین اعتراضهای مذهبی به حکومت پهلوی و دولتهای آن، عبارت از وجود ربا در بانکها بود. منظورشان…
ما نمىتوانیم بگوئیم که جمهورىمان جمهورى اسلامى است
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۶)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
یکی از مهمترین و جدیترین اعتراضهای مذهبی به حکومت پهلوی و دولتهای آن، عبارت از وجود ربا در بانکها بود. منظورشان…
جداسازیِ تحمیل دشمن از جواز شرع.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۰۶
در موضوع روسری و حجابِ سر، هر قسمتی از موضوع که ناشی از تحمیل دشمن است خب البته باید نسبت به آن حساس بود و خط آنان را به دقت زیر نظر گرفت و مهربانانه از دختران سرزمینمان مراقبت کرد تا سیرت شرقی و اصالتهای بومیشان رنگ نبازد و دچار خودباختگی نشوند ولی هر قسمت از موضوع که ناشی از رخصتهای خودِ دین، انعطافهای خودِ شرع، استثنائاتِ خود مذهب و یا بهروزسازیهای احکام توسط عقلای متعهد است و تاکنون به آن بیتوجهی شده، خب باید نرمش دینی و عقلایی نشان داد مثلا جواز نپوشاندن سر برای زنان یائسه یا سنبالا در تمام متون فقهی هست اما در ۴۵ سال گذشته آنها را نیز ملزم به پوشاندن سر کردیم، چرا؟ دختران مقطع ابتدایی که پوشاندن سر هنوز برایشان تکلیف نشده را حتّی درون مدرسه دخترانه و بلکه داخل کلاس درس نیز ملزم به پوشاندن سر کردیم، چرا؟ زنان نهیناپذیر که درصد اندکی از زناناند و فقه در مورد آنها قائل به انعطاف حکومتی شده را با برخوردهای پلیسی ملزم به پوشاندن سر کردیم، چرا؟ هموطنان غیر مسلمان و حتّی گردشگران خارجی و بلکه نمایندگان سیاسی کشورها که فقه و شریعت تکلیف قانونی برای آنان وضع نکرده را قانوناً ملزم به استفاده از روسری کردیم، چرا؟ فقه قدیم ایراد کم ندارد چه اگر به آن بود باید اینک زنان در پستو و اندرونی روزگار میگذراندند و از پسِ پرده با دیگران حرف میزدند و از سواد و مدرسه و دانشگاه و اشتغال و ترقیهای اجتماعی محروم میبودند و نه اینکه به برکت جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته رکورد حضور دختران در دانشگاهها و بلکه برتریِ نسبت قبولی آنان به پسران در آزمون و کنکور پیاپی شکسته شود و زنان هر سال به موفقیتهای اجتماعی بیشتری دست یافتهاند؛ این موفقیتها همه به یمن عدول از فقه قدیم و رویآوری به فقه پویای امام خمینی رخ داد پس چه بهتر که با حضور کارشناسان دینی و اجتماعی تتمهی بازماندهی فقه قدیم (= الزام به روسری) نیز مورد بررسی دوباره و دقیق و پویا قرار گیرد.
صرفاً برای کاستن از حساسیتهای زیاد به اطلاع میرسانم که:
پیامبر گرامی تا آستانه ازدواج با زنی که عریان طواف میکرد پیش رفت
حضرت موسی با زنی که پوشش لغزندهای در ناحیه دامن داشت ازدواج کرد
https://t.me/baznegari/1384
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۰۶
در موضوع روسری و حجابِ سر، هر قسمتی از موضوع که ناشی از تحمیل دشمن است خب البته باید نسبت به آن حساس بود و خط آنان را به دقت زیر نظر گرفت و مهربانانه از دختران سرزمینمان مراقبت کرد تا سیرت شرقی و اصالتهای بومیشان رنگ نبازد و دچار خودباختگی نشوند ولی هر قسمت از موضوع که ناشی از رخصتهای خودِ دین، انعطافهای خودِ شرع، استثنائاتِ خود مذهب و یا بهروزسازیهای احکام توسط عقلای متعهد است و تاکنون به آن بیتوجهی شده، خب باید نرمش دینی و عقلایی نشان داد مثلا جواز نپوشاندن سر برای زنان یائسه یا سنبالا در تمام متون فقهی هست اما در ۴۵ سال گذشته آنها را نیز ملزم به پوشاندن سر کردیم، چرا؟ دختران مقطع ابتدایی که پوشاندن سر هنوز برایشان تکلیف نشده را حتّی درون مدرسه دخترانه و بلکه داخل کلاس درس نیز ملزم به پوشاندن سر کردیم، چرا؟ زنان نهیناپذیر که درصد اندکی از زناناند و فقه در مورد آنها قائل به انعطاف حکومتی شده را با برخوردهای پلیسی ملزم به پوشاندن سر کردیم، چرا؟ هموطنان غیر مسلمان و حتّی گردشگران خارجی و بلکه نمایندگان سیاسی کشورها که فقه و شریعت تکلیف قانونی برای آنان وضع نکرده را قانوناً ملزم به استفاده از روسری کردیم، چرا؟ فقه قدیم ایراد کم ندارد چه اگر به آن بود باید اینک زنان در پستو و اندرونی روزگار میگذراندند و از پسِ پرده با دیگران حرف میزدند و از سواد و مدرسه و دانشگاه و اشتغال و ترقیهای اجتماعی محروم میبودند و نه اینکه به برکت جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته رکورد حضور دختران در دانشگاهها و بلکه برتریِ نسبت قبولی آنان به پسران در آزمون و کنکور پیاپی شکسته شود و زنان هر سال به موفقیتهای اجتماعی بیشتری دست یافتهاند؛ این موفقیتها همه به یمن عدول از فقه قدیم و رویآوری به فقه پویای امام خمینی رخ داد پس چه بهتر که با حضور کارشناسان دینی و اجتماعی تتمهی بازماندهی فقه قدیم (= الزام به روسری) نیز مورد بررسی دوباره و دقیق و پویا قرار گیرد.
صرفاً برای کاستن از حساسیتهای زیاد به اطلاع میرسانم که:
پیامبر گرامی تا آستانه ازدواج با زنی که عریان طواف میکرد پیش رفت
حضرت موسی با زنی که پوشش لغزندهای در ناحیه دامن داشت ازدواج کرد
https://t.me/baznegari/1384
سخت نگیرید؛ ببینید [امام باقر و] امام صادق به زنان روسریدار برای استجابت دعایشان چه نسخهای میپیچد! نسخهای که هیچ باب میلِ ما حجاببانان و گشت ارشادیها و لایحهنویسانِ حجاب نیست:
《برو بالا پشتِبوم روسریت رو در بیار دست به سوی آسمان دعا کن تا بلکه پروردگار اجابت کند》
لطفا این حدیث رو روی ماشینهای گشت ارشاد/ نور چاپ کنید و در ابتدای لایحه حجاب بیاورید تا بدانیم درد شریعت دارید یا خدای ناکرده چیز دیگر
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۱۱
https://t.me/baznegari/1385
《برو بالا پشتِبوم روسریت رو در بیار دست به سوی آسمان دعا کن تا بلکه پروردگار اجابت کند》
لطفا این حدیث رو روی ماشینهای گشت ارشاد/ نور چاپ کنید و در ابتدای لایحه حجاب بیاورید تا بدانیم درد شریعت دارید یا خدای ناکرده چیز دیگر
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۱۱
https://t.me/baznegari/1385
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۱۱
ما سنتیها یا مذهبیها تا همین چند دهه پیش (به ویژه پیش از انقلاب) به زنان بیچادر به چشم بد نگاه میکردیم و گمان میکردیم بیعفت و ... (قلم شرم میکند وگرنه میخواستم بنویسم خراب) هستند! چرا؟ چون چادر نداشتند.
همین وضعیت گویا یک قرن تا یک و نیم قرن پیش، عیار غلیظترِ دیگری داشته و عموم سنتیها و مذهبیها (که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل میدادند) به زنان بیروبنده (بدون پوشیه) به چشم بد و بیحیا و ... (خراب) نگاه میکردند! چرا؟ چون صورتشان پیدا بود.
زمان گذشت تا به تدریج نظرها تغییر کرد و جور دیگر دیده شد و امروز دیگر هیچ فاقد روبند یا هیچ بیچادری را به صِرف نداشتن روبنده یا چادر بیحیا و بیعفت و خیابانی و خراب نمیدانند ولی معدودی هنوز بنا دارند از یک سوراخ چند بار گزیده شوند چه بقایایی معدود از همان قماش سنتی و مذهبی دختران معصوم ولی بیروسری را به صِرف فقدان سرانداز متهم به بیحیایی و بیعفتی و ... میکنند؛ غافل از آنکه اینان (بیروسریها) همان بیچادرهای نسل من و بیپوشیههای نسل پدرم هستند و همانندِ آن تحولخواهانِ قدیمی و قدیمیتر بسا معصوم؛ پس چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
امید که هم ما معدود بتوانیم چشمها را بشوییم و هم دختران سرزمینمان نه شتاب ورزند و نه از ظواهر بومی خود چندان فاصله گیرند.
https://t.me/baznegari/1387
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۱۱
ما سنتیها یا مذهبیها تا همین چند دهه پیش (به ویژه پیش از انقلاب) به زنان بیچادر به چشم بد نگاه میکردیم و گمان میکردیم بیعفت و ... (قلم شرم میکند وگرنه میخواستم بنویسم خراب) هستند! چرا؟ چون چادر نداشتند.
همین وضعیت گویا یک قرن تا یک و نیم قرن پیش، عیار غلیظترِ دیگری داشته و عموم سنتیها و مذهبیها (که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل میدادند) به زنان بیروبنده (بدون پوشیه) به چشم بد و بیحیا و ... (خراب) نگاه میکردند! چرا؟ چون صورتشان پیدا بود.
زمان گذشت تا به تدریج نظرها تغییر کرد و جور دیگر دیده شد و امروز دیگر هیچ فاقد روبند یا هیچ بیچادری را به صِرف نداشتن روبنده یا چادر بیحیا و بیعفت و خیابانی و خراب نمیدانند ولی معدودی هنوز بنا دارند از یک سوراخ چند بار گزیده شوند چه بقایایی معدود از همان قماش سنتی و مذهبی دختران معصوم ولی بیروسری را به صِرف فقدان سرانداز متهم به بیحیایی و بیعفتی و ... میکنند؛ غافل از آنکه اینان (بیروسریها) همان بیچادرهای نسل من و بیپوشیههای نسل پدرم هستند و همانندِ آن تحولخواهانِ قدیمی و قدیمیتر بسا معصوم؛ پس چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
امید که هم ما معدود بتوانیم چشمها را بشوییم و هم دختران سرزمینمان نه شتاب ورزند و نه از ظواهر بومی خود چندان فاصله گیرند.
https://t.me/baznegari/1387
اطلاعیه
هم اینک و گویا از دقایقی پیش آقای سوزنچی در شبکه چهار سیما مشغول نقد مفصل کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر اثر اینجانب امیر ترکاشوند است
کانال بازنگری ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
@baznegari
هم اینک و گویا از دقایقی پیش آقای سوزنچی در شبکه چهار سیما مشغول نقد مفصل کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر اثر اینجانب امیر ترکاشوند است
کانال بازنگری ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
@baznegari
از پردهنشینی تا دوچرخهسواری؛ راهی دور و دراز
اجماعشان بر پردهنشینی زنان تعلق گرفته بود؛ یعنی باید دخترِ آفتاب مهتاب ندیده باشند ...
پردهها یکی پس از دیگری برداشته شد و اجماعیون قدم قدم به واقعیاتِ انسانی طوعاً یا اکثراً کرها تن دادند و پا پس کشیدند ... و اینک دختران و زنان را با آرامش نسبی سوار بر دوچرخه میبینیم ... و این گشایش نتیجهی برترین کار: "شکیبایی و انتظارِ" زمان مناسب فرا رسیدن چیدن میوه است (افضل الاعمال انتظار الفرج)
آری آنان بر آن اجماع کرده بودند حال آنکه قرآن پردهنشینی و حبس در خانه را سزای خطاکاران جنسی دانسته بود! آیا نخوانده بودند؟
فلان حاکم اسلامی متأثر از همان اجماع فقهی و با بیتوجهی به قرآن دستور داده بود که کفاشان برای زنان کفش ندوزند تا از خانه بیرون نیایند:
《ذهبی در باره حاکم فاطمی (م ۴۱۱) رفتارهای شگفتی نقل کرده است از جمله مینویسد: او زنان را از رفت و آمد در کوچهها، در روز و شب، منع میکرد و این ممنوعیت برای هفت سال و هفت ماه در مصر ادامه داشت تا بمرد. وی کفاشان را از درست کردن کفش برای زنان منع میکرد (تا مانع از بیرون آمدن آنان از خانه شود): ومنع النساء مِن الخروج في الطرق ليلا ونهارا، و منع [نهی] من عمل الخفاف لهنّ. فلم يزلن ممنوعات سبْع سنين وسبعة أشهُرٍ حتّى مات -تاریخ الاسلام ذهبی ج ۹ ص ۱۹۸ [ج ۲۸ ص ۱۷۱]-》"اینجا"
از ممنوعیت کفشدوزی برای زنان در حکومتی اسلامی تا رواج دوچرخهسواریشان در حکومت اسلامیِ دیگر
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
https://t.me/baznegari/1389
اجماعشان بر پردهنشینی زنان تعلق گرفته بود؛ یعنی باید دخترِ آفتاب مهتاب ندیده باشند ...
پردهها یکی پس از دیگری برداشته شد و اجماعیون قدم قدم به واقعیاتِ انسانی طوعاً یا اکثراً کرها تن دادند و پا پس کشیدند ... و اینک دختران و زنان را با آرامش نسبی سوار بر دوچرخه میبینیم ... و این گشایش نتیجهی برترین کار: "شکیبایی و انتظارِ" زمان مناسب فرا رسیدن چیدن میوه است (افضل الاعمال انتظار الفرج)
آری آنان بر آن اجماع کرده بودند حال آنکه قرآن پردهنشینی و حبس در خانه را سزای خطاکاران جنسی دانسته بود! آیا نخوانده بودند؟
فلان حاکم اسلامی متأثر از همان اجماع فقهی و با بیتوجهی به قرآن دستور داده بود که کفاشان برای زنان کفش ندوزند تا از خانه بیرون نیایند:
《ذهبی در باره حاکم فاطمی (م ۴۱۱) رفتارهای شگفتی نقل کرده است از جمله مینویسد: او زنان را از رفت و آمد در کوچهها، در روز و شب، منع میکرد و این ممنوعیت برای هفت سال و هفت ماه در مصر ادامه داشت تا بمرد. وی کفاشان را از درست کردن کفش برای زنان منع میکرد (تا مانع از بیرون آمدن آنان از خانه شود): ومنع النساء مِن الخروج في الطرق ليلا ونهارا، و منع [نهی] من عمل الخفاف لهنّ. فلم يزلن ممنوعات سبْع سنين وسبعة أشهُرٍ حتّى مات -تاریخ الاسلام ذهبی ج ۹ ص ۱۹۸ [ج ۲۸ ص ۱۷۱]-》"اینجا"
از ممنوعیت کفشدوزی برای زنان در حکومتی اسلامی تا رواج دوچرخهسواریشان در حکومت اسلامیِ دیگر
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
https://t.me/baznegari/1389
کانال بازنگری
از پردهنشینی تا دوچرخهسواری؛ راهی دور و دراز اجماعشان بر پردهنشینی زنان تعلق گرفته بود؛ یعنی باید دخترِ آفتاب مهتاب ندیده باشند ... پردهها یکی پس از دیگری برداشته شد و اجماعیون قدم قدم به واقعیاتِ انسانی طوعاً یا اکثراً کرها تن دادند و پا پس کشیدند ...…
توجه
با پوزش از خوانندگان کانال بازنگری، مطلبی که از قلم افتاده بود به انتهای یادداشت بالا افزوده شد:
https://t.me/baznegari/1389
با پوزش از خوانندگان کانال بازنگری، مطلبی که از قلم افتاده بود به انتهای یادداشت بالا افزوده شد:
https://t.me/baznegari/1389
Telegram
کانال بازنگری
از پردهنشینی تا دوچرخهسواری؛ راهی دور و دراز
اجماعشان بر پردهنشینی زنان تعلق گرفته بود؛ یعنی باید دخترِ آفتاب مهتاب ندیده باشند ...
پردهها یکی پس از دیگری برداشته شد و اجماعیون قدم قدم به واقعیاتِ انسانی طوعاً یا اکثراً کرها تن دادند و پا پس کشیدند…
اجماعشان بر پردهنشینی زنان تعلق گرفته بود؛ یعنی باید دخترِ آفتاب مهتاب ندیده باشند ...
پردهها یکی پس از دیگری برداشته شد و اجماعیون قدم قدم به واقعیاتِ انسانی طوعاً یا اکثراً کرها تن دادند و پا پس کشیدند…
#اطلاعیه
📆 نماز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🎙خطیب: آیت الله کاظم صدیقی
📍مکان: دانشگاه تهران
کانال ستاد نماز جمعه تهران [در ایتا] "اینجا"
پسفردا دوباره میرود تا "اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله" را از بالای منبر به گوینده و شنونده توصیه کند و خودش و همه را به تقوی و خویشتنبانی و نلغزیدن و خود را پاییدن دعوت کند من اما میگویم چه نیاز به لقلقله تقوا و حتی عمل به آن! زیرا مطابق حدیث ضد قرآنی اما مقبولِ جماعتتان با وجود ولایتپذیری حتی میتوان بیخیالِ تقوا شد!!! (متن و نقد آن حدیث را در یادداشت قدیمیام "اینجا" بخوانید)
او گفت آن مؤسسه تجاری و خصوصی را با جعل امضا به نامِ من زدند
دفترخانه اسناد رسمی پاسخ داد ما هیچ تخلفی نکردیم چه شخص خودِ وی آمد و امضا کرد؛ اثر انگشتش هم موجود است
پیشاپیش به اندک نمازگزارانِ این هفته "تقبّل الله" میگوییم
از اینکه وی نصف و نیمه عذرخواهی کرد و آن را غفلت دانست باید استقبال کرد و توبهاش را میتوان پذیرفت بشرطها و شروطها: بر دستانِ افشاگر بوسه زند و نه دشنام و برچسبِ دشمن نثارش کند (عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
https://t.me/baznegari/1391
📆 نماز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🎙خطیب: آیت الله کاظم صدیقی
📍مکان: دانشگاه تهران
کانال ستاد نماز جمعه تهران [در ایتا] "اینجا"
پسفردا دوباره میرود تا "اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله" را از بالای منبر به گوینده و شنونده توصیه کند و خودش و همه را به تقوی و خویشتنبانی و نلغزیدن و خود را پاییدن دعوت کند من اما میگویم چه نیاز به لقلقله تقوا و حتی عمل به آن! زیرا مطابق حدیث ضد قرآنی اما مقبولِ جماعتتان با وجود ولایتپذیری حتی میتوان بیخیالِ تقوا شد!!! (متن و نقد آن حدیث را در یادداشت قدیمیام "اینجا" بخوانید)
او گفت آن مؤسسه تجاری و خصوصی را با جعل امضا به نامِ من زدند
دفترخانه اسناد رسمی پاسخ داد ما هیچ تخلفی نکردیم چه شخص خودِ وی آمد و امضا کرد؛ اثر انگشتش هم موجود است
پیشاپیش به اندک نمازگزارانِ این هفته "تقبّل الله" میگوییم
از اینکه وی نصف و نیمه عذرخواهی کرد و آن را غفلت دانست باید استقبال کرد و توبهاش را میتوان پذیرفت بشرطها و شروطها: بر دستانِ افشاگر بوسه زند و نه دشنام و برچسبِ دشمن نثارش کند (عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
https://t.me/baznegari/1391
کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان ۱
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۷)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۲/۲۴
۱- انسدادِ دور تا دورِ زمین!
طبق روایت منسوب به امام صادق دور تا دورِ زمین را رشتهکوه بههم پیوستهای به نام قاف مسدود کرده (یعنی انگار زمین تخت است و دورتادور دارد و آن کوهها آخر و بنبستِ دنیاست):
- قلت للصادق : يا ابن رسول الله ما معنى قول الله عزوجل: الم و المص و الر و المر و كهيعص و طه و طس و طسم و يس و ص و حم و حم عسق و ق و ن ؟ قال ع : ... وأما ق فهو الجبل المحيط بالارض وخضرة السماء منه، وبه يمسك الله الارض أن تميد بأهلها (بحار ج ۸۹/۹۲ ص ۳۷۳ و ۳۷۴)
۲- علت آبی بودن رنگ آسمان
طبق روایت منسوب به امام باقر، آن رشته کوهِ محیط بر زمین، از جنس زمرد سبز است و علت رنگ آبی/سبز آسمان نیز به وجود همین کوه و رنگش برمیگردد:
- عن أبى جعفر ع قال: سمعته يقول «عسق» «عدد سنى القائم و قاف جبل محيط بالدنيا من زمرد أخضر» فخضرة السماء من ذلك الجبل (نورالثقلین ج ۵ ص ۱۰۵)
۳- علت وقوع زمینلرزه
طبق روایت منسوب به پیامبر علت وقوع زمینلرزه تکان دادن بخشی از همان رشته کوه توسط فرشته است:
- عن أبیعبدالله ع قال: سألته عن الزلزلة؟ فقال: أخبرنى أبي عن أبيه عن آبائه قال: قال رسول الله ص: ان ذا القرنين لما انتهى الى السد جاوزه فدخل الظلمة، فاذا بملك قائم طوله خمسمائة ذراع، فقال له الملك: يا ذا القرنين أما كان خلفك مسلك؟ فقال له ذو القرنين: و من أنت؟ قال انا ملك من ملائكة الرحمن موكل بهذا الجبل، و ليس من جبل خلقه الله الا و له عرق الى هذا الجبل، فاذا أراد الله ان يزلزل مدينة أوحى الى فزلزلتها (نورالثقلین ج ۳ ص ۳۰۵ و ۳۰۴)
۴- مواد تشکیل دهندۀ ماه و خورشید
(خورشید و ماه هر دو از آتش و آب ساخته شدهاند)
طبق روایت منسوب به امام باقر خورشید و ماه هر یک به صورت لایه به لایه: متوالیاً یک لایه از نور آتش یک لایه از آب تشکیل شدهاند و چون لایه هشتم و بیرونیِ خورشید، آتش است به همین علت گرم است ولی لایه نهاییِ و رویی ماه، آب است و به همین خاطر سردتر از خورشید است:
عن محمد بن مسلم قال: قلت لأبیجعفر: جعلت فداك لأی شیئ صارت الشمس أشد حرارة من القمر؟
فقال إن الله خلق الشمس من نور النار و صفو الماء طبقا من هذا وطبقا من هذا حتى إذا كانت سبعة أطباق ألبسها لباسا من نار فمن ثم صارت أشد حرارة من القمر قلت جعلت فداك، والقمر؟ قال إن الله.. خلق القمر من ضوء نور النار وصفو الماء طبقا من هذا وطبقا من هذا حتى إذا كانت سبعة أطباق ألبسها لباسا من ماء فمن ثم صار القمر أبرد من الشمس (کافی ج ۸ ص ۲۴۱)
۵- زمین ساکن است و خورشید میچرخد.
ذوالقرنین طبق روایتی زمین و آسمان را ثابت ولی خورشید و ماه را روان گزارش کرده.
در روایت ابوذر از پیامبر نیز:
- فقال له ذوالقرنين: أما الشيئان القائمان فالسماوات والارض، وأما الشيئان الجاريان فالشمس والقمر، وأما الشيئان المختلفان فالليل والنهار (امالی صدوق ج۱ ص ۲۳۶)
-عن أبیذر قال كنت مع النبی في المسجد عند غروب الشمس فقال يا أباذر أتدري أين تغرب الشمس قلت الله ورسوله أعلم قال فإنها تذهب حتى تسجد تحت العرش، فذلك قوله: "والشمس تجری لمستقر لها" قال مستقرها تحت العرش
-ثم فكر في خلق هذه الأرض على ما هي عليه حين خلقت راتبة راكنة فتكون موطنا مستقرا للأشياء (توحید مفضل ج۱ ص ۱۴۳)
۶- آیا زمین در فضا معلق است و یا بر روی چیزی قرار گرفته؟
طبق روایت منسوب به امام صادق زمین روی ماهی (طبق روایت منسوب به پیامبر روی خروس و در ادامه روی ماهی) قرار دارد ماهی نیز بر آب و آب نیز بر صخره و صخره نیز روی شاخ گاو و گاو هم بر گِل قرار گرفته؛ اما اینکه گِل بر چه واقع است علم دانشمندان به آن راه نیافته!!!:
- عن أبیعبدالله قال: سألته عن الأرض على أي شيء هي؟ قال هي على حوت قلت فالحوت على أي شيء هو؟ قال على الماء قلت فالماء على أي شيء هو؟ قال على صخرة قلت فعلى أي شيء الصخرة؟ قال على قرن ثور أملس قلت فعلى أي شيء الثور؟ قال على الثرى قلت فعلى أي شيء الثرى؟ فقال هيهات، عند ذلك ضل علم العلماء (کافی ج۸ ص ۸۹)
-.. والسبع الأرضين بمن فيهن ومن عليهن على ظهر الديك.. (کافی ج ۸ ص ۱۵۴)
۷- چرا زمین با وجودی که بر روی ماهی قرار دارد اما تکان نمیخورد؟
طبق روایت وقتی زمین بر روی ماهی قرار داده شد وزنش بر ماهی سنگین آمد و دچار تکان شد و به همین خاطر خدا با نصب کوهها تکانهها را مهار کرد:
فلما خلق الله... وجعل الأرضين على ظهر حوت أثقلها فاضطربت فأثبتها بالجبال (بحار ج ۵۴ ص ۹۳)
چرا؟
قطعا برخی از این روایات ساختگی است ولی با فرض صدور اگر پرسیده شود چرا امام این اطلاعات را داده، پاسخ همان است که تلویحا در کلام خودِ امام (انتهای بند ۶) ذکر شد: اتکای امام به گفتههای دانشمندان آن زمان بود (.. فعلى أي شیئ الثرى فقال هیهات، عند ذلك ضل علم العلماء)
https://t.me/baznegari/1392
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۷)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۲/۲۴
۱- انسدادِ دور تا دورِ زمین!
طبق روایت منسوب به امام صادق دور تا دورِ زمین را رشتهکوه بههم پیوستهای به نام قاف مسدود کرده (یعنی انگار زمین تخت است و دورتادور دارد و آن کوهها آخر و بنبستِ دنیاست):
- قلت للصادق : يا ابن رسول الله ما معنى قول الله عزوجل: الم و المص و الر و المر و كهيعص و طه و طس و طسم و يس و ص و حم و حم عسق و ق و ن ؟ قال ع : ... وأما ق فهو الجبل المحيط بالارض وخضرة السماء منه، وبه يمسك الله الارض أن تميد بأهلها (بحار ج ۸۹/۹۲ ص ۳۷۳ و ۳۷۴)
۲- علت آبی بودن رنگ آسمان
طبق روایت منسوب به امام باقر، آن رشته کوهِ محیط بر زمین، از جنس زمرد سبز است و علت رنگ آبی/سبز آسمان نیز به وجود همین کوه و رنگش برمیگردد:
- عن أبى جعفر ع قال: سمعته يقول «عسق» «عدد سنى القائم و قاف جبل محيط بالدنيا من زمرد أخضر» فخضرة السماء من ذلك الجبل (نورالثقلین ج ۵ ص ۱۰۵)
۳- علت وقوع زمینلرزه
طبق روایت منسوب به پیامبر علت وقوع زمینلرزه تکان دادن بخشی از همان رشته کوه توسط فرشته است:
- عن أبیعبدالله ع قال: سألته عن الزلزلة؟ فقال: أخبرنى أبي عن أبيه عن آبائه قال: قال رسول الله ص: ان ذا القرنين لما انتهى الى السد جاوزه فدخل الظلمة، فاذا بملك قائم طوله خمسمائة ذراع، فقال له الملك: يا ذا القرنين أما كان خلفك مسلك؟ فقال له ذو القرنين: و من أنت؟ قال انا ملك من ملائكة الرحمن موكل بهذا الجبل، و ليس من جبل خلقه الله الا و له عرق الى هذا الجبل، فاذا أراد الله ان يزلزل مدينة أوحى الى فزلزلتها (نورالثقلین ج ۳ ص ۳۰۵ و ۳۰۴)
۴- مواد تشکیل دهندۀ ماه و خورشید
(خورشید و ماه هر دو از آتش و آب ساخته شدهاند)
طبق روایت منسوب به امام باقر خورشید و ماه هر یک به صورت لایه به لایه: متوالیاً یک لایه از نور آتش یک لایه از آب تشکیل شدهاند و چون لایه هشتم و بیرونیِ خورشید، آتش است به همین علت گرم است ولی لایه نهاییِ و رویی ماه، آب است و به همین خاطر سردتر از خورشید است:
عن محمد بن مسلم قال: قلت لأبیجعفر: جعلت فداك لأی شیئ صارت الشمس أشد حرارة من القمر؟
فقال إن الله خلق الشمس من نور النار و صفو الماء طبقا من هذا وطبقا من هذا حتى إذا كانت سبعة أطباق ألبسها لباسا من نار فمن ثم صارت أشد حرارة من القمر قلت جعلت فداك، والقمر؟ قال إن الله.. خلق القمر من ضوء نور النار وصفو الماء طبقا من هذا وطبقا من هذا حتى إذا كانت سبعة أطباق ألبسها لباسا من ماء فمن ثم صار القمر أبرد من الشمس (کافی ج ۸ ص ۲۴۱)
۵- زمین ساکن است و خورشید میچرخد.
ذوالقرنین طبق روایتی زمین و آسمان را ثابت ولی خورشید و ماه را روان گزارش کرده.
در روایت ابوذر از پیامبر نیز:
- فقال له ذوالقرنين: أما الشيئان القائمان فالسماوات والارض، وأما الشيئان الجاريان فالشمس والقمر، وأما الشيئان المختلفان فالليل والنهار (امالی صدوق ج۱ ص ۲۳۶)
-عن أبیذر قال كنت مع النبی في المسجد عند غروب الشمس فقال يا أباذر أتدري أين تغرب الشمس قلت الله ورسوله أعلم قال فإنها تذهب حتى تسجد تحت العرش، فذلك قوله: "والشمس تجری لمستقر لها" قال مستقرها تحت العرش
-ثم فكر في خلق هذه الأرض على ما هي عليه حين خلقت راتبة راكنة فتكون موطنا مستقرا للأشياء (توحید مفضل ج۱ ص ۱۴۳)
۶- آیا زمین در فضا معلق است و یا بر روی چیزی قرار گرفته؟
طبق روایت منسوب به امام صادق زمین روی ماهی (طبق روایت منسوب به پیامبر روی خروس و در ادامه روی ماهی) قرار دارد ماهی نیز بر آب و آب نیز بر صخره و صخره نیز روی شاخ گاو و گاو هم بر گِل قرار گرفته؛ اما اینکه گِل بر چه واقع است علم دانشمندان به آن راه نیافته!!!:
- عن أبیعبدالله قال: سألته عن الأرض على أي شيء هي؟ قال هي على حوت قلت فالحوت على أي شيء هو؟ قال على الماء قلت فالماء على أي شيء هو؟ قال على صخرة قلت فعلى أي شيء الصخرة؟ قال على قرن ثور أملس قلت فعلى أي شيء الثور؟ قال على الثرى قلت فعلى أي شيء الثرى؟ فقال هيهات، عند ذلك ضل علم العلماء (کافی ج۸ ص ۸۹)
-.. والسبع الأرضين بمن فيهن ومن عليهن على ظهر الديك.. (کافی ج ۸ ص ۱۵۴)
۷- چرا زمین با وجودی که بر روی ماهی قرار دارد اما تکان نمیخورد؟
طبق روایت وقتی زمین بر روی ماهی قرار داده شد وزنش بر ماهی سنگین آمد و دچار تکان شد و به همین خاطر خدا با نصب کوهها تکانهها را مهار کرد:
فلما خلق الله... وجعل الأرضين على ظهر حوت أثقلها فاضطربت فأثبتها بالجبال (بحار ج ۵۴ ص ۹۳)
چرا؟
قطعا برخی از این روایات ساختگی است ولی با فرض صدور اگر پرسیده شود چرا امام این اطلاعات را داده، پاسخ همان است که تلویحا در کلام خودِ امام (انتهای بند ۶) ذکر شد: اتکای امام به گفتههای دانشمندان آن زمان بود (.. فعلى أي شیئ الثرى فقال هیهات، عند ذلك ضل علم العلماء)
https://t.me/baznegari/1392
کانال بازنگری
کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان ۱ (کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۷) امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۲/۲۴ ۱- انسدادِ دور تا دورِ زمین! طبق روایت منسوب به امام صادق دور تا دورِ زمین را رشتهکوه بههم پیوستهای به نام قاف مسدود کرده (یعنی انگار زمین تخت است…
توجه
در یادداشت بالا، متن روایات، یکجا در انتهای یادداشت آمده بود که برای آسانی مراجعه جابجا شد و هر مورد را زیر بند مربوطه گذاردم.
خاستگاه و تکیهگاهِ صدور آن روایات (با عنوان "چرا؟") را به دلیل اهمیت موضوع و بنا به سفارش یکی از استادان علوم قرآنی برجسته و پر رنگ کردم. ترکاشوند
متن یادداشت:
https://t.me/baznegari/1392
در یادداشت بالا، متن روایات، یکجا در انتهای یادداشت آمده بود که برای آسانی مراجعه جابجا شد و هر مورد را زیر بند مربوطه گذاردم.
خاستگاه و تکیهگاهِ صدور آن روایات (با عنوان "چرا؟") را به دلیل اهمیت موضوع و بنا به سفارش یکی از استادان علوم قرآنی برجسته و پر رنگ کردم. ترکاشوند
متن یادداشت:
https://t.me/baznegari/1392
Telegram
کانال بازنگری
کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان ۱
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۷)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۲/۲۴
۱- انسدادِ دور تا دورِ زمین!
طبق روایت منسوب به امام صادق دور تا دورِ زمین را رشتهکوه بههم پیوستهای به نام قاف مسدود کرده (یعنی انگار زمین تخت…
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش ۷)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۲/۲۴
۱- انسدادِ دور تا دورِ زمین!
طبق روایت منسوب به امام صادق دور تا دورِ زمین را رشتهکوه بههم پیوستهای به نام قاف مسدود کرده (یعنی انگار زمین تخت…
زورِ بیخودی تبلیغات بیاثر و گاه منفی
(سرگذشت حجاب در محل سکونتمان پیش و پس از انقلاب)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۲/۲۶
من سال ۱۳۴۳ در محلهای سنتی در شرق تهران به دنیا آمدم کوچهای نسبتاً بزرگ با چند کوچه و بنبست فرعی و یک باغ در وسطش. ما ساکن یکی از آن کوچههای فرعی بودیم. تا ۵ ، ۶ سالگی در آن محل زندگی میکردیم. یادش بخیر بچهها را به نام مادرشان از یک دیگر تفکیک میکردیم: مهدیِ سارا خانم، رضا اقدس خانم، اصغرِ نجمه خانم، حسینِ سکینه خانم (مترجم معروف قرآن است اینک)، ممدِ نجمه خانم (شهید شد 🌷)، حبیبِ جیران خانم، حسنِ خیرنساء خانم، احمدِ عزیز خانم (در نوجوانی فوت کرد) و...
در محلمان زنان و دختران بالغ همه و همه بدون استثنا چادری بودند و حتی یک زنِ بیچادر نداشتیم!!! خواهرم نیز با وجودی که شاغل و معلم آموزش پرورش بود با همان چادر مشکی رفتوآمد میکرد و به کار تدریس میپرداخت
گمانم سال ۱۳۴۹ بود که خانه را فروختیم و به ۲۰۰ متر آنطرفتر در همان محدوده و محل رفتیم. آنجا نیز کوچهای تا حدودی بزرگ با چند کوچه فرعی بود که ما در یکی از آن فرعیها زندگی میکردیم. در این محل نیز ۶ سال یعنی تا سال ۱۳۵۵ حضور داشتیم و ۵ سال ابتدایی و سال اول راهنمایی را در همین محل گذراندم. در این محلمان نیز زنان همه و همه بجز یک نفر تماماً چادر میپوشیدند و حتی یکی دو نفر پوشیه میزدند.
بنابراین در این مدتِ دوازده ساله (از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵) در محل زندگیمان از میان ۴۰۰ ، ۵۰۰ خانواری که من میدیدم همگی چادری بودند و غیر چادری (جز همان یک نفر) نداشتیم
خب این وضعیت پوشش در پیش از انقلاب در آن محلِ مشخص بود.
اینک بیش از ۴۵ سال است از انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی که دغدغه اول و آخرش پوشش و حجاب زنان شده میگذرد و من بنا دارم ظرف روزهای آینده به محلهی زادگاهم بروم و از آن دو کوچه که تا ۱۲ سالگیام را آنجا سپری کردم گزارش تهیه کنم و ببینم تبلیغات بیامانِ ۴۵ سالهی ما مذهبیها و حکومتیها در ترویج حجاب، چه نتایج عینی در ساکنین آنجا گذاشته است پس منتظر بمانید تا گزارشم را در همین پست بخوانید و دریابید که جمهوری حجاب اسلامیمان آیا موفق شده در محلهی ما علاوه بر حفظ تمام زنان چادری، آن تک بانوی بیچادر را نیز چادری کند، یا قصه سر از جاهای دیگر درآورده است.
(تا یادم نرفته بگویم که انتهای کوچه بزرگی که فصل مشترکِ آن دو محل سکونتمان بود به یک میدان میرسید که نامش میدان تاجگذاری بود و سپس که انقلاب شد نامش به میدان امام خمینی تغییر یافت)
گزارش میدانیام را در همین پست و با عنوان زیر خواهید خواند:
تغییر نمودِ میدان
این پُست پس از تهیه گزارش، در همینجا تکمیل خواهد شد
https://t.me/baznegari/1394
(سرگذشت حجاب در محل سکونتمان پیش و پس از انقلاب)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۲/۲۶
من سال ۱۳۴۳ در محلهای سنتی در شرق تهران به دنیا آمدم کوچهای نسبتاً بزرگ با چند کوچه و بنبست فرعی و یک باغ در وسطش. ما ساکن یکی از آن کوچههای فرعی بودیم. تا ۵ ، ۶ سالگی در آن محل زندگی میکردیم. یادش بخیر بچهها را به نام مادرشان از یک دیگر تفکیک میکردیم: مهدیِ سارا خانم، رضا اقدس خانم، اصغرِ نجمه خانم، حسینِ سکینه خانم (مترجم معروف قرآن است اینک)، ممدِ نجمه خانم (شهید شد 🌷)، حبیبِ جیران خانم، حسنِ خیرنساء خانم، احمدِ عزیز خانم (در نوجوانی فوت کرد) و...
در محلمان زنان و دختران بالغ همه و همه بدون استثنا چادری بودند و حتی یک زنِ بیچادر نداشتیم!!! خواهرم نیز با وجودی که شاغل و معلم آموزش پرورش بود با همان چادر مشکی رفتوآمد میکرد و به کار تدریس میپرداخت
گمانم سال ۱۳۴۹ بود که خانه را فروختیم و به ۲۰۰ متر آنطرفتر در همان محدوده و محل رفتیم. آنجا نیز کوچهای تا حدودی بزرگ با چند کوچه فرعی بود که ما در یکی از آن فرعیها زندگی میکردیم. در این محل نیز ۶ سال یعنی تا سال ۱۳۵۵ حضور داشتیم و ۵ سال ابتدایی و سال اول راهنمایی را در همین محل گذراندم. در این محلمان نیز زنان همه و همه بجز یک نفر تماماً چادر میپوشیدند و حتی یکی دو نفر پوشیه میزدند.
بنابراین در این مدتِ دوازده ساله (از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵) در محل زندگیمان از میان ۴۰۰ ، ۵۰۰ خانواری که من میدیدم همگی چادری بودند و غیر چادری (جز همان یک نفر) نداشتیم
خب این وضعیت پوشش در پیش از انقلاب در آن محلِ مشخص بود.
اینک بیش از ۴۵ سال است از انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی که دغدغه اول و آخرش پوشش و حجاب زنان شده میگذرد و من بنا دارم ظرف روزهای آینده به محلهی زادگاهم بروم و از آن دو کوچه که تا ۱۲ سالگیام را آنجا سپری کردم گزارش تهیه کنم و ببینم تبلیغات بیامانِ ۴۵ سالهی ما مذهبیها و حکومتیها در ترویج حجاب، چه نتایج عینی در ساکنین آنجا گذاشته است پس منتظر بمانید تا گزارشم را در همین پست بخوانید و دریابید که جمهوری حجاب اسلامیمان آیا موفق شده در محلهی ما علاوه بر حفظ تمام زنان چادری، آن تک بانوی بیچادر را نیز چادری کند، یا قصه سر از جاهای دیگر درآورده است.
(تا یادم نرفته بگویم که انتهای کوچه بزرگی که فصل مشترکِ آن دو محل سکونتمان بود به یک میدان میرسید که نامش میدان تاجگذاری بود و سپس که انقلاب شد نامش به میدان امام خمینی تغییر یافت)
گزارش میدانیام را در همین پست و با عنوان زیر خواهید خواند:
تغییر نمودِ میدان
این پُست پس از تهیه گزارش، در همینجا تکمیل خواهد شد
https://t.me/baznegari/1394
چالشهای الهیاتیِ روایات کیهانشناختی قسمت۲
(در حاشیۀ یادداشت آقای ترکاشوند با عنوان کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان ۱)
جعفر نکونام ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
این یادداشت به بیان چالشهایی اختصاص دارد که به روایت کیهانشناختیِ مورد بحث و نظایر آن مرتبط است.
احتمالات چالشی روایت کیهانشناختی
در خصوص آن روایت کیهانشناختی که در قسمت۱ ["اینجا"] ذکر شد، دو احتمال متصور است:
یک احتمال این است که چنین روایتی مجعول باشد یعنی از حضرت محمد (ص) صادر نشده و راویان دروغگویی چنین روایتی را به آن حضرت منسوب ساختند.
احتمال دیگر این است که چنین روایتی اصیل باشد یعنی چنین روایتی از آن حضرت صادر شده باشد.
آقای ترکاشوند در یادداشت خود به این دو احتمال چنین اشاره کرده است:
《قطعا برخی از این روایات ساختگی است ولی با فرض صدور اگر پرسیده شود چرا امام این اطلاعات را داده، پاسخ همان است که تلویحا در کلام خودِ امام (انتهای بند ۶) ذکر شد: اتکای امام به گفتههای دانشمندان آن زمان بود ( فعلى أي شیئ الثرى فقال هیهات، عند ذلك ضل علم العلماء)》
با فرض این که روایت مورد بحث و امثال آن از حضرت محمد (ص) یا ائمه (ع) صادر شده باشند، باز دو احتمال قابل طرح است:
یک احتمال این است که مقصود این روایات همان معنایی باشد که از ظاهر آنها فهمیده میشود.
احتمال دیگر این است که مقصود این روایات معنایی خلاف ظاهر این روایات باشد.
بنابراین در مجموع سه احتمال دربارۀ این روایات مطرح است که در ادامه به بیان آنها و چالشهای مترتب بر آنها پرداخته میشود.
چالشهای مبتنی بر جعلی بودن روایت کیهانشناختی
یک احتمال این است که چنین روایتی جعلی باشد یعنی صحابه یا طبقات بعدی مسلمانان آن را به نام حضرت محمد (ص) جعل کرده باشند بدون این که چنین روایتی از آن حضرت صادر شده باشد.
اگر فرض بر این باشد که چنین روایتی را صحابه یا تابعان و یا نسلهای بعدی به نام آن حضرت جعل کرده باشند، چالشهای چندی را بر خواهد انگیخت:
اولاً کدام صحابی یا تابعی یا دیگری چنان روایتی را به نام حضرت محمد(ص) جعل کرده است و چرا هیچیک از علمای چهارده قرن گذشته او را نام نبردند؟
ثانیاً آن شخص جاعل، چه انگیزهای برای جعل چنین روایتی به نام حضرت محمد(ص) داشته و چه منفعتی از این جعل می برده است؟
ثالثاً چگونه در حالی که حضرت محمد (ص) شخصیت بسیار مقدسی بوده، کسی در میان مسلمانان جرئت و جسارتی پیدا کرده است که بر او افترا بزند و چنان روایتی را به نام ایشان جعل کند؟
رابعاً چرا هیچ کسی نه از طبقۀ خود جاعل یا طبقات بعد به جعلی بودن آن روایت توجه پیدا نکرده و از آن خبر نداده و در مقام رد آن روایت بر نیامده است؟
چالشهای الهیاتی مربوط به فرضِ فهم اشتباه روایات کیهانشناختی
اگر فرض بر این باشد که معنای اصلی چنین روایتی را تمام مسلمانان اعم از صحابه و تابعان و محدثان و مفسران طی چهارده قرن به درستی درک نکرده باشند و معنای اصلی آن خلاف آن چیزی باشد که طی چهارده قرن گذشته فهمیده شده، سؤالات چندی قابل طرح است:
اولاً چه عاملی باعث این کجفهمی شده است؟
ثانیاً چه دلیلی وجود دارد که چنین کجفهمی در روایات دیگر و یا حتی آیات قرآن رخ نداده باشد؟
ثالثاً با فرض رخ دادن کجفهمی گستردهای در میان مسلمانان طی چهارده قرن در خصوص چنین روایتی، چه اعتمادی به فهم صحیح سایر روایات و یا آیات وجود دارد؟
رابعاً چه اعتمادی هست که فهم جدیدی که مسلمانان در عصر حاضر از آیات و روایات پیدا میکنند، درست باشد و روزی نیاید که باز دوباره فهمیده شود، آنچه که اخیراً از معنای آیات و روایات فهمیده شده، اشتباه بوده است؟
چالشهای الهیاتی مربوط به فرض اصیل بودن روایات کیهان شناختی
اگر فرض بر این باشد که مسلمانان نه چنین روایتی را جعل کرده باشند و نه آنچه را که مسلمانان طی چهارده قرن گذشته از این روایت فهمیدند، اشتباه بوده باشد، سؤالات دیگری نظیر موارد ذیل جای طرح دارد:
اولاً با فرض صدور چنین روایتی از حضرت محمد (ص)، آن حضرت چه امتیازی با سایر مردم معاصر خود داشته است که موافق مضمون چنین روایتی بودهاند؟
ثانیاً با فرض این که دانش حضرت محمد (ص) از قبیل دانش معاصران خود بوده، چه اعتباری برای معارف الهیاتی مندرج در روایات نظیر خدا و آخرالزمان باقی خواهد ماند؟
ثالثاً با فرض این که فهم جدید بشر معیار صحت و سقم روایات منقول از حضرت محمد (ص) باشد و یک روایتی را علیرغم مقبولیت چهارده قرنیاش میان تمام مسلمانان، فاقد اعتبار اعلان کند، دیگر چه اعتباری برای اصل دین باقی خواهد ماند؟
البته پنهان نماند که برخی از روشنفکران دینی علیرغم تأیید صحت صدور چنین روایاتی از حضرت محمد(ص) یا ائمه(ع) نظریاتی را در توجیه آنها بیان کردهاند که در قسمت۳ به آنها پرداخته خواهد شد
کانال بازنگری
https://t.me/baznegari/1395
منبع: کانال دین عقلانی | جعفر نکونام "اینجا"
(در حاشیۀ یادداشت آقای ترکاشوند با عنوان کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان ۱)
جعفر نکونام ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
این یادداشت به بیان چالشهایی اختصاص دارد که به روایت کیهانشناختیِ مورد بحث و نظایر آن مرتبط است.
احتمالات چالشی روایت کیهانشناختی
در خصوص آن روایت کیهانشناختی که در قسمت۱ ["اینجا"] ذکر شد، دو احتمال متصور است:
یک احتمال این است که چنین روایتی مجعول باشد یعنی از حضرت محمد (ص) صادر نشده و راویان دروغگویی چنین روایتی را به آن حضرت منسوب ساختند.
احتمال دیگر این است که چنین روایتی اصیل باشد یعنی چنین روایتی از آن حضرت صادر شده باشد.
آقای ترکاشوند در یادداشت خود به این دو احتمال چنین اشاره کرده است:
《قطعا برخی از این روایات ساختگی است ولی با فرض صدور اگر پرسیده شود چرا امام این اطلاعات را داده، پاسخ همان است که تلویحا در کلام خودِ امام (انتهای بند ۶) ذکر شد: اتکای امام به گفتههای دانشمندان آن زمان بود ( فعلى أي شیئ الثرى فقال هیهات، عند ذلك ضل علم العلماء)》
با فرض این که روایت مورد بحث و امثال آن از حضرت محمد (ص) یا ائمه (ع) صادر شده باشند، باز دو احتمال قابل طرح است:
یک احتمال این است که مقصود این روایات همان معنایی باشد که از ظاهر آنها فهمیده میشود.
احتمال دیگر این است که مقصود این روایات معنایی خلاف ظاهر این روایات باشد.
بنابراین در مجموع سه احتمال دربارۀ این روایات مطرح است که در ادامه به بیان آنها و چالشهای مترتب بر آنها پرداخته میشود.
چالشهای مبتنی بر جعلی بودن روایت کیهانشناختی
یک احتمال این است که چنین روایتی جعلی باشد یعنی صحابه یا طبقات بعدی مسلمانان آن را به نام حضرت محمد (ص) جعل کرده باشند بدون این که چنین روایتی از آن حضرت صادر شده باشد.
اگر فرض بر این باشد که چنین روایتی را صحابه یا تابعان و یا نسلهای بعدی به نام آن حضرت جعل کرده باشند، چالشهای چندی را بر خواهد انگیخت:
اولاً کدام صحابی یا تابعی یا دیگری چنان روایتی را به نام حضرت محمد(ص) جعل کرده است و چرا هیچیک از علمای چهارده قرن گذشته او را نام نبردند؟
ثانیاً آن شخص جاعل، چه انگیزهای برای جعل چنین روایتی به نام حضرت محمد(ص) داشته و چه منفعتی از این جعل می برده است؟
ثالثاً چگونه در حالی که حضرت محمد (ص) شخصیت بسیار مقدسی بوده، کسی در میان مسلمانان جرئت و جسارتی پیدا کرده است که بر او افترا بزند و چنان روایتی را به نام ایشان جعل کند؟
رابعاً چرا هیچ کسی نه از طبقۀ خود جاعل یا طبقات بعد به جعلی بودن آن روایت توجه پیدا نکرده و از آن خبر نداده و در مقام رد آن روایت بر نیامده است؟
چالشهای الهیاتی مربوط به فرضِ فهم اشتباه روایات کیهانشناختی
اگر فرض بر این باشد که معنای اصلی چنین روایتی را تمام مسلمانان اعم از صحابه و تابعان و محدثان و مفسران طی چهارده قرن به درستی درک نکرده باشند و معنای اصلی آن خلاف آن چیزی باشد که طی چهارده قرن گذشته فهمیده شده، سؤالات چندی قابل طرح است:
اولاً چه عاملی باعث این کجفهمی شده است؟
ثانیاً چه دلیلی وجود دارد که چنین کجفهمی در روایات دیگر و یا حتی آیات قرآن رخ نداده باشد؟
ثالثاً با فرض رخ دادن کجفهمی گستردهای در میان مسلمانان طی چهارده قرن در خصوص چنین روایتی، چه اعتمادی به فهم صحیح سایر روایات و یا آیات وجود دارد؟
رابعاً چه اعتمادی هست که فهم جدیدی که مسلمانان در عصر حاضر از آیات و روایات پیدا میکنند، درست باشد و روزی نیاید که باز دوباره فهمیده شود، آنچه که اخیراً از معنای آیات و روایات فهمیده شده، اشتباه بوده است؟
چالشهای الهیاتی مربوط به فرض اصیل بودن روایات کیهان شناختی
اگر فرض بر این باشد که مسلمانان نه چنین روایتی را جعل کرده باشند و نه آنچه را که مسلمانان طی چهارده قرن گذشته از این روایت فهمیدند، اشتباه بوده باشد، سؤالات دیگری نظیر موارد ذیل جای طرح دارد:
اولاً با فرض صدور چنین روایتی از حضرت محمد (ص)، آن حضرت چه امتیازی با سایر مردم معاصر خود داشته است که موافق مضمون چنین روایتی بودهاند؟
ثانیاً با فرض این که دانش حضرت محمد (ص) از قبیل دانش معاصران خود بوده، چه اعتباری برای معارف الهیاتی مندرج در روایات نظیر خدا و آخرالزمان باقی خواهد ماند؟
ثالثاً با فرض این که فهم جدید بشر معیار صحت و سقم روایات منقول از حضرت محمد (ص) باشد و یک روایتی را علیرغم مقبولیت چهارده قرنیاش میان تمام مسلمانان، فاقد اعتبار اعلان کند، دیگر چه اعتباری برای اصل دین باقی خواهد ماند؟
البته پنهان نماند که برخی از روشنفکران دینی علیرغم تأیید صحت صدور چنین روایاتی از حضرت محمد(ص) یا ائمه(ع) نظریاتی را در توجیه آنها بیان کردهاند که در قسمت۳ به آنها پرداخته خواهد شد
کانال بازنگری
https://t.me/baznegari/1395
منبع: کانال دین عقلانی | جعفر نکونام "اینجا"
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا پلیس چرا وزارت کشور از شهروندانی که شجاعانه از اقدامات شرمآور برخی مأموران فیلمبرداری میکنند و آن را نشر میدهند، رسماً تشکر نمیکند!؟
مگر این اقدام خودجوش مردم، به شناسایی خطاکاران و برطرف ساختن زشتیها کمک نمیکند؟ پس چه جای تعلل!
چرا پلیس، خود پیشگام در دریافت و انتشار این نوع اقدامات شرمآور نیست؟ چرا پلیس کشور تلاش مؤثری در پیامرسانها برای دریافت تخلفات مأمورانش نمیکند؟
تا زمانی که پلیس کشور به این باور نرسد که باید از فیلمبرداران این صحنههای شرمآور قدردانی کند، جای امیدواری نیست.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۲۶
https://t.me/baznegari/1396
مگر این اقدام خودجوش مردم، به شناسایی خطاکاران و برطرف ساختن زشتیها کمک نمیکند؟ پس چه جای تعلل!
چرا پلیس، خود پیشگام در دریافت و انتشار این نوع اقدامات شرمآور نیست؟ چرا پلیس کشور تلاش مؤثری در پیامرسانها برای دریافت تخلفات مأمورانش نمیکند؟
تا زمانی که پلیس کشور به این باور نرسد که باید از فیلمبرداران این صحنههای شرمآور قدردانی کند، جای امیدواری نیست.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۲۶
https://t.me/baznegari/1396
مسلمانی به حجاب نیست!
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۲۷
گویند دامن لباس زنان در زمان پیامبر چندان بلند که ما مذهبیهای امروز را راضی کند نبود و دقیقا به خاطر همین کوتاهیِ اِزار و دامنیشان بود که پیامبر رهنمودهای سهگانهای در برپایی نماز جماعتِ مختلط مردان و زنان صادر فرمود. (۱)
امام باقر به پسرش جعفر صادق توضیح داد که زنان مسلمانِ نمازخوان در زمان رسولخدا از سوی حضرت دستور یافتند که هنگام نماز جماعت، سرشان را پس از مردان از سجده بردارند چرا که اِزار (=ساترِ کمر به پایین)شان کوتاه بود [و خطر دیده شدنِ بالای زانو به وجود میآمد]. (۲)
چگونه است که دامنهای کوتاه زنان مؤمن عصر پیامبر ،که به زحمت تا زانویشان میرسید، موجب به خطر افتادن اسلام و اقتدار پیامبر گرامی نمیشد اما اینک فقدان روسری، برهم زنندهی اقتدار حکومت اسلامیمان تفسیر میشود؟
خدا رحم کرد که رادان و گشتهای بیمسمّای ارشاد و نورش در زمان پیامبر حضور نداشتند وگرنه کثیری از زنانی که پشت سر پیامبر مشغول نماز بودند، از صفوف جماعت جدا و سوار وَن میشدند تا بلکه ارشاد شوند و کاستیهای رهنمودهای نبوی را جبران کنند
گفتنی است آن تدبیر پیامبر گرامی، همسو با آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نور است که خواهان مراقبت از پوشیدگی دقیق ناحیهی دامن و فرج شده و از نگاه دوختن به دامن لرزان دیگران پرهیز داده است:
قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهنّ
نیز گفتنی است پوشیدگی از احکام مسلّم دینی و قرآنی است ولی حد و حدودش جای بحث دارد و به ویژه تحمیلِ وحیدی و رادانیاش ضد شرع و ضد عقل است اگر لعلکم تعقلون را قبول داشته باشند
پاورقی (۱)
پیرامون دامن کوتاه نمازگزاران و تدابیر سهگانه پیامبر به کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر ص ۱۳۹ تا ۱۵۰ رجوع شود
پاورقی (۲)
باب العلة التي من أجلها أمر النساء في زمن رسول الله أن لا يرفعن رءوسهن إلا بعد الرجال
... عن جعفر بن محمد عن أبیه ع قال "كُنَّ يُؤْمَرْنَ النساءُ فی زَمَنِ الرسولِ أَنْ لا يَرْفَعْنَ رُءُوسَهُنَّ إِلَّا بَعْدَ الرِّجَالِ لِقِصَرِ أُزُرِهِنَّ" قال و کان رسولالله یسمع صوت الصبیّ یبکی و هو فی الصلاة فیخفّف الصلاة فتصیر الیه اُمّه (علل الشرایع ج ۲ ص ۳۴۴ و وسائل الشیعه ج ۵ ص ۴۱۳ ح ۱۰۸۵۸)
https://t.me/baznegari/1397
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۲/۲۷
گویند دامن لباس زنان در زمان پیامبر چندان بلند که ما مذهبیهای امروز را راضی کند نبود و دقیقا به خاطر همین کوتاهیِ اِزار و دامنیشان بود که پیامبر رهنمودهای سهگانهای در برپایی نماز جماعتِ مختلط مردان و زنان صادر فرمود. (۱)
امام باقر به پسرش جعفر صادق توضیح داد که زنان مسلمانِ نمازخوان در زمان رسولخدا از سوی حضرت دستور یافتند که هنگام نماز جماعت، سرشان را پس از مردان از سجده بردارند چرا که اِزار (=ساترِ کمر به پایین)شان کوتاه بود [و خطر دیده شدنِ بالای زانو به وجود میآمد]. (۲)
چگونه است که دامنهای کوتاه زنان مؤمن عصر پیامبر ،که به زحمت تا زانویشان میرسید، موجب به خطر افتادن اسلام و اقتدار پیامبر گرامی نمیشد اما اینک فقدان روسری، برهم زنندهی اقتدار حکومت اسلامیمان تفسیر میشود؟
خدا رحم کرد که رادان و گشتهای بیمسمّای ارشاد و نورش در زمان پیامبر حضور نداشتند وگرنه کثیری از زنانی که پشت سر پیامبر مشغول نماز بودند، از صفوف جماعت جدا و سوار وَن میشدند تا بلکه ارشاد شوند و کاستیهای رهنمودهای نبوی را جبران کنند
گفتنی است آن تدبیر پیامبر گرامی، همسو با آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نور است که خواهان مراقبت از پوشیدگی دقیق ناحیهی دامن و فرج شده و از نگاه دوختن به دامن لرزان دیگران پرهیز داده است:
قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهنّ
نیز گفتنی است پوشیدگی از احکام مسلّم دینی و قرآنی است ولی حد و حدودش جای بحث دارد و به ویژه تحمیلِ وحیدی و رادانیاش ضد شرع و ضد عقل است اگر لعلکم تعقلون را قبول داشته باشند
پاورقی (۱)
پیرامون دامن کوتاه نمازگزاران و تدابیر سهگانه پیامبر به کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر ص ۱۳۹ تا ۱۵۰ رجوع شود
پاورقی (۲)
باب العلة التي من أجلها أمر النساء في زمن رسول الله أن لا يرفعن رءوسهن إلا بعد الرجال
... عن جعفر بن محمد عن أبیه ع قال "كُنَّ يُؤْمَرْنَ النساءُ فی زَمَنِ الرسولِ أَنْ لا يَرْفَعْنَ رُءُوسَهُنَّ إِلَّا بَعْدَ الرِّجَالِ لِقِصَرِ أُزُرِهِنَّ" قال و کان رسولالله یسمع صوت الصبیّ یبکی و هو فی الصلاة فیخفّف الصلاة فتصیر الیه اُمّه (علل الشرایع ج ۲ ص ۳۴۴ و وسائل الشیعه ج ۵ ص ۴۱۳ ح ۱۰۸۵۸)
https://t.me/baznegari/1397