✍️ آيا عزمي براي خروج كشور از اين بنبستهاي استخوانسوز هست؟
📍نویسنده: دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔸اگر یک کارگر، قبل از انقلاب با ۲۴ سال قسط دادن میتوانست صاحب خانه شود، اکنون (در سال ۱۳۹۸) باید ۱۳۷ سال قسط بدهد تا صاحب خانه شود؛ اگر در سال ۵۸ با پسانداز ۱۳ ماه دستمزدش میتوانست یک پیکان بخرد، اکنون در سال ۹۸ با ۴۶ ماه دستمزدش میتواند یک پراید بخرد. اگر در همان سال ۵۸ با دستمزد یک ماهش میتوانست ۷۴ کیلو گوشت بخرد اکنون تنها میتواند ۱۷ کیلو گوشت بخرد؛ و اگر در سال ۵۷ با یک ماه حقوقش میتوانست ۱۲ گرم طلا بخرد اکنون با یک ماه حقوقش تنها میتواند ۳ و نیم گرم طلا بخرد.
🔸در یک جمله، سفرهی یک خانواده کارگری اکنون حدود یک چهارم سفره او در اوایل انقلاب است. چرا؟ چون دستمزد او در این ۴۰ سال حدود ۹۰۰ برابر شده است، در حالی که به طور تقریبی، قیمت بنزین ۳ هزار برابر، قیمت نان ۳ هزار برابر، قیمت خودرو ۳ هزار برابر، قیمت مسکن ۶ هزار برابرو قیمت سکه ۱۰ هزار برابر شده است.
🔸و البته اینها همه مربوط به حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون کارگر رسمی کشور است، اما حدود پنج میلیون نفر از کارگران کشور نیز هستند که کاملا فراموش شدهاند و وضعشان از این، بسیار بدتر است. یعنی اشتغال غیررسمی دارند، که به معنی دستمزدی بسیار کمتر از دستمزد کارگران رسمی است، و البته بدون داشتن هرگونه بیمه و تامین اجتماعی مشغول به کارند. آری، اینها چکیده دستاوردهای ماست در این چهل سال برای کارگرانمان.
🔸و چنین میشود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفرهی کارگران و انفجاریتر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بنبستهای استخوانسوز هست؟
https://t.me/tafakorjanbi1398
📍نویسنده: دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔸اگر یک کارگر، قبل از انقلاب با ۲۴ سال قسط دادن میتوانست صاحب خانه شود، اکنون (در سال ۱۳۹۸) باید ۱۳۷ سال قسط بدهد تا صاحب خانه شود؛ اگر در سال ۵۸ با پسانداز ۱۳ ماه دستمزدش میتوانست یک پیکان بخرد، اکنون در سال ۹۸ با ۴۶ ماه دستمزدش میتواند یک پراید بخرد. اگر در همان سال ۵۸ با دستمزد یک ماهش میتوانست ۷۴ کیلو گوشت بخرد اکنون تنها میتواند ۱۷ کیلو گوشت بخرد؛ و اگر در سال ۵۷ با یک ماه حقوقش میتوانست ۱۲ گرم طلا بخرد اکنون با یک ماه حقوقش تنها میتواند ۳ و نیم گرم طلا بخرد.
🔸در یک جمله، سفرهی یک خانواده کارگری اکنون حدود یک چهارم سفره او در اوایل انقلاب است. چرا؟ چون دستمزد او در این ۴۰ سال حدود ۹۰۰ برابر شده است، در حالی که به طور تقریبی، قیمت بنزین ۳ هزار برابر، قیمت نان ۳ هزار برابر، قیمت خودرو ۳ هزار برابر، قیمت مسکن ۶ هزار برابرو قیمت سکه ۱۰ هزار برابر شده است.
🔸و البته اینها همه مربوط به حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون کارگر رسمی کشور است، اما حدود پنج میلیون نفر از کارگران کشور نیز هستند که کاملا فراموش شدهاند و وضعشان از این، بسیار بدتر است. یعنی اشتغال غیررسمی دارند، که به معنی دستمزدی بسیار کمتر از دستمزد کارگران رسمی است، و البته بدون داشتن هرگونه بیمه و تامین اجتماعی مشغول به کارند. آری، اینها چکیده دستاوردهای ماست در این چهل سال برای کارگرانمان.
🔸و چنین میشود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفرهی کارگران و انفجاریتر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بنبستهای استخوانسوز هست؟
https://t.me/tafakorjanbi1398
📍نگاهی به پیشنهادهای مرکز پژوهشهای #مجلس دربارهی #بازار_سرمایه | اختصاصی #تفکر_جانبی
✍️ نگاه #دستوری به بازار سرمایه!
💢 مرکز #پژوهشهای_مجلس یازدهم، هنوز دو هفته از آغاز فعالیت این مجلس نگذشته، در گزارشی با عنوان «پیشنهادهایی در جهت مدیریت ورود نقدینگی به بازار سرمایه» برای بورس #نسخه پیچیده است. نسخهای ۸ مادهای که جز یکی دو مورد، سخن تازهای دیده نمیشود و آن دو مورد هم به نظر چندان جالب نمیآید. در مقدمهی این گزارش، ضمن اشاره به شاخصهای بازار سرمایه، ورود پول اشخاص حقیقی، افزایش قابلتوجه کدهای بورسی و مشارکت بالا در عرضههای اولیه، مطلوبیت بازار سرمایه و سرمایهگذاری در آن را منوط به رعایت برخی ملاحظات شمرده است.
💢 در نسخهی پیشنهادی یادشده به عناوینی چون «افزایش سهم بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاههای اقتصادی»، «افزایش عرضه سهام شرکتها در جهت متعادل کردن شرایط بازار»، «رعایت الزامات شناوری سهام شرکتهای فهرستشده»، «افزایش شناوری سهام شرکتها»، «واگذاری سهام شرکتهای اصلی توسط شرکتهای زیرمجموعه»، «عرضهی تدریجی باقیمانده سهام دولت در شرکتهای فهرستشده در بورس و فرابورس»، «افزایش عرضههای اولیه شرکتها» و «آموزش افراد تازهوارد به بازار سرمایه» برمیخوریم، که همگی بارها و بارها مورد تاکید کارشناسان اقتصادی بوده است.
💢 ذیل همین عناوین، اما دو سه نکتهی #دستوری و دخالتی دیده میشود، که همین روح گزارش مورد بحث را مخدوش میکند. برای مثال آنجا که صحبت از افزایش سهم بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاههای اقتصادی به میان میآید، گزارش مذکور بلافاصله میافزاید: «اجرای این پیشنهاد به طور خاص در مورد بانکهای #خصوصی و همچنین بانکهای واگذارشده در قالب قانون اجرای سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم که دچار ناترازی و #زیان_انباشته جدی هستند، ضرورت دوچندان دارد. با توجه به اینکه این نوع افزایش سرمایه، هم منجر به ورود نقدینگی جدید به بانک میشود و هم زیان انباشته بانک را کاهش میدهد، توان #اعطای_تسهیلات بانک نیز افزایش یافته و تأثیر مثبت مجدد بر بخش واقعی اقتصاد خواهد یافت.»
💢 در مورد این نکتهی اخیر، تاکید بر بانکهای #خصوصی، یک مقدار بودار به نظر میرسد. چه، بانکهای یادشده در طول فعالیت خود اثبات کردهاند که بیشتر در خدمت منافع عدهای خاص بودهاند و دلیل اصلی زیان آنها هم، بیشتر عدم بازگشت به موقع تسهیلات ویژهای است که به افراد نورچشمی دادهاند. نکتهی دوم در این مورد که مصداق نعل وارونه زدن است، اشاره به کسب درآمد بانکها از بازار سرمایه برای جبران زیانهای انباشته و افزایش توان اعطای تسهیلات، آنهم تحت عنوان «تاثیر مثبت مجدد بر بخش واقعی اقتصاد» است! گزارش مورد بحث، اینجا روشن نمیکند که چرا بانکهای خصوصی را مورد اشاره قرار داده و چرا بازار سرمایه را به چشم فرصتی برای کسب درآمد این بانکهای زیانده دیده است؟ از سوی دیگر روشن نمیکند که مقصودش از بخش واقعی اقتصاد، دقیقا کدام بخش است!
💢 نکتهی مورد #انتقاد دیگر در این گزارش آنجاست که ذیل بحث سرمایهگذاری غیرمستقیم مردم (از طریق صندوقها) در بازار سرمایه، میگوید: «در این راستا ضروری است از #تشویق و #تسهیل ورود مستقیم عموم مردم به بازار سرمایه پرهیز شده و به جای آن مسیر استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری معرفی شده و استفاده از آن هموار گردد.». این چه ضرورتی است که با پرهیز از #تشویق و #تسهیل ورود مستقیم مردم به بازار سرمایه شکل میگیرد؟ این حرف مگر جز دخالت در بازار سرمایه و #دستوری کردن آن معنی دیگری هم میدهد؟ و از آن گذشته، چرا باید از تشویق و تسهیل ورود مردم به بورس جلوگیری شود؟ چرا به جای ترمیم بازار سرمایه و شفاف کردن آن، باید جلوی مردم را گرفت؟ سرمایهگذاری از طریق صندوقها یک بحث است و مانع تراشیدن برای ورود مردم به بورس یک بحث دیگر. مشارکت همگانی مردم در بازار سرمایه، به قول دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان)، به کلاس ملی #قماربازی ایرانیان تبدیل خواهد شد تا در گذار از جامعهی تقدیرگرا و محافظهکار ایران، موجب تقویت #عقلانیت هم بشود.
https://t.me/tafakorjanbi1398
✍️ نگاه #دستوری به بازار سرمایه!
💢 مرکز #پژوهشهای_مجلس یازدهم، هنوز دو هفته از آغاز فعالیت این مجلس نگذشته، در گزارشی با عنوان «پیشنهادهایی در جهت مدیریت ورود نقدینگی به بازار سرمایه» برای بورس #نسخه پیچیده است. نسخهای ۸ مادهای که جز یکی دو مورد، سخن تازهای دیده نمیشود و آن دو مورد هم به نظر چندان جالب نمیآید. در مقدمهی این گزارش، ضمن اشاره به شاخصهای بازار سرمایه، ورود پول اشخاص حقیقی، افزایش قابلتوجه کدهای بورسی و مشارکت بالا در عرضههای اولیه، مطلوبیت بازار سرمایه و سرمایهگذاری در آن را منوط به رعایت برخی ملاحظات شمرده است.
💢 در نسخهی پیشنهادی یادشده به عناوینی چون «افزایش سهم بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاههای اقتصادی»، «افزایش عرضه سهام شرکتها در جهت متعادل کردن شرایط بازار»، «رعایت الزامات شناوری سهام شرکتهای فهرستشده»، «افزایش شناوری سهام شرکتها»، «واگذاری سهام شرکتهای اصلی توسط شرکتهای زیرمجموعه»، «عرضهی تدریجی باقیمانده سهام دولت در شرکتهای فهرستشده در بورس و فرابورس»، «افزایش عرضههای اولیه شرکتها» و «آموزش افراد تازهوارد به بازار سرمایه» برمیخوریم، که همگی بارها و بارها مورد تاکید کارشناسان اقتصادی بوده است.
💢 ذیل همین عناوین، اما دو سه نکتهی #دستوری و دخالتی دیده میشود، که همین روح گزارش مورد بحث را مخدوش میکند. برای مثال آنجا که صحبت از افزایش سهم بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاههای اقتصادی به میان میآید، گزارش مذکور بلافاصله میافزاید: «اجرای این پیشنهاد به طور خاص در مورد بانکهای #خصوصی و همچنین بانکهای واگذارشده در قالب قانون اجرای سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم که دچار ناترازی و #زیان_انباشته جدی هستند، ضرورت دوچندان دارد. با توجه به اینکه این نوع افزایش سرمایه، هم منجر به ورود نقدینگی جدید به بانک میشود و هم زیان انباشته بانک را کاهش میدهد، توان #اعطای_تسهیلات بانک نیز افزایش یافته و تأثیر مثبت مجدد بر بخش واقعی اقتصاد خواهد یافت.»
💢 در مورد این نکتهی اخیر، تاکید بر بانکهای #خصوصی، یک مقدار بودار به نظر میرسد. چه، بانکهای یادشده در طول فعالیت خود اثبات کردهاند که بیشتر در خدمت منافع عدهای خاص بودهاند و دلیل اصلی زیان آنها هم، بیشتر عدم بازگشت به موقع تسهیلات ویژهای است که به افراد نورچشمی دادهاند. نکتهی دوم در این مورد که مصداق نعل وارونه زدن است، اشاره به کسب درآمد بانکها از بازار سرمایه برای جبران زیانهای انباشته و افزایش توان اعطای تسهیلات، آنهم تحت عنوان «تاثیر مثبت مجدد بر بخش واقعی اقتصاد» است! گزارش مورد بحث، اینجا روشن نمیکند که چرا بانکهای خصوصی را مورد اشاره قرار داده و چرا بازار سرمایه را به چشم فرصتی برای کسب درآمد این بانکهای زیانده دیده است؟ از سوی دیگر روشن نمیکند که مقصودش از بخش واقعی اقتصاد، دقیقا کدام بخش است!
💢 نکتهی مورد #انتقاد دیگر در این گزارش آنجاست که ذیل بحث سرمایهگذاری غیرمستقیم مردم (از طریق صندوقها) در بازار سرمایه، میگوید: «در این راستا ضروری است از #تشویق و #تسهیل ورود مستقیم عموم مردم به بازار سرمایه پرهیز شده و به جای آن مسیر استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری معرفی شده و استفاده از آن هموار گردد.». این چه ضرورتی است که با پرهیز از #تشویق و #تسهیل ورود مستقیم مردم به بازار سرمایه شکل میگیرد؟ این حرف مگر جز دخالت در بازار سرمایه و #دستوری کردن آن معنی دیگری هم میدهد؟ و از آن گذشته، چرا باید از تشویق و تسهیل ورود مردم به بورس جلوگیری شود؟ چرا به جای ترمیم بازار سرمایه و شفاف کردن آن، باید جلوی مردم را گرفت؟ سرمایهگذاری از طریق صندوقها یک بحث است و مانع تراشیدن برای ورود مردم به بورس یک بحث دیگر. مشارکت همگانی مردم در بازار سرمایه، به قول دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان)، به کلاس ملی #قماربازی ایرانیان تبدیل خواهد شد تا در گذار از جامعهی تقدیرگرا و محافظهکار ایران، موجب تقویت #عقلانیت هم بشود.
https://t.me/tafakorjanbi1398
✍️ قطار اقتصاد و سياست در ايران به انتهاي ريل خود رسيده است!
🔸نویسنده: دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان و استاد دانشگاه)
♦️مصاحبهی من با #روزنامهی_شرق با عنوان «آیندهی ایران و چهار زلزله» در ۲۵ خرداد ۹۹ منتشر شد. در این مصاحبه گفتهام که ما یک دههی بسیار مهم را (از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰) پشت سرگذاشتهایم که با دو زلزله آغاز شده و با دو زلزله پایان مییابد و کل این دهه، «دهه تحولخواهی» بوده است. یعنی اگر دههی ۶۷ تا ۷۶ را دههی «بازگشت و بهبودخواهی» بنامیم؛ دهه ۷۶ تا ۸۸ را دههی «بازنگری و اصلاحطلبی» بنامیم، دههی ۸۸ تا ۱۴۰۰ دههی «بازسازی و تحولخواهی» بوده است. یعنی نظام سیاسی ما در سالهای پس از جنگ، مراحل دگرگونی یا تکامل سیستمی (بهبود - اصلاح - تحول) را به صورت طبیعی و پشت سر هم و خیلی شتابان طی کرده است و اکنون به طور طبیعی دههای که از ۱۴۰۰ شروع میشود، دههی «نوسازی و افقگشایی» است. گرچه تحولات سه دههی قبل هیچکدام به تکامل خود نرسیدند ودر میانهی راه ناتمام ماندند، اما دههی افقگشایی ناتمام نخواهد ماند. یعنی نمیتواند ناتمام بماند. یعنی افقگشایی، هم «الزاما» شروع و هم «کامل» میشود.
♦️بهبودخواهی «الزاما» باید بعد از جنگ شروع میشد وگرنه نظام نوپای اسلامی نمیتوانست هویت و قابلیت یک نظام سیاسی مرسوم مدرن را به نمایش بگذارد و به داخل و خارج نشان دهد که از پس مدیریت یک کشور در دنیای مدرن برمیآید. اما بخشی از سیستم که قدرت داشت، ولی شناخت درستی از دنیای مدرن نداشت، کمکم که پیامدهای بهبودخواهی آشکار شد، وحشت کرد و فشار آورد تا دوره بهبودخواهی هاشمی، ناتمام، متوقف شود. اصلاحطلبی در سال ۷۶ می توانست شروع نشود. یعنی نظام آن اندازه اقتدار داشت که اگر بخواهد نگذارد شروع شود، اما تشتت در ائتلاف حاکم باعث شد که جامعه از این فرصت بهره ببرد و با انتخاب خود کشور را وارد فاز «اصلاحطلبی» کند. اصلاحطلبی، تصادفی شروع شد، نه «الزامی» و بنابراین وقتی شروع شد الزامی هم به تکمیل آن نبود و میتوانستند مانع تکمیل و تکامل آن شوند و شدند. تحولخواهی ۸۸ هم میتوانست شروع نشود و وقتی هم که شد، دیدیم که نگذاشتند تکمیل شود و تکامل یابد.
♦️اما «افقگشایی» را نه میشود مانع شروعش شد و نه پس از شروع میشود مانع تکمیل و تکامل آن شد. افقگشایی یک انتخاب «همه یا هیچ» است. قسمتبردار نیست. در دهههای پیشین اگر تغییرات شکست میخورد، مرحله بعدیای وجود داشت. از جنگ به بهبود، از بهبود به اصلاح، از اصلاح به تحول و از تحول به افقگشایی، میتوانستیم عبور کنیم. اما بعد از افق گشایی چیزی نیست و جایی نیست که برویم. پس وقتی یک سیستم وارد مرحله افقگشایی شد، گزینهی دیگری ندارد. فقط یک گزینه و آن هم تکمیل و تکامل افقگشایی است. وگرنه باید تن به درهمریزی و ویرانی بدهد. الان ابر و باد و مه و خورشید و فلک، یعنی اقتصاد و جامعه و سیاست و کرونا دست به دست هم دادهاند تا تو این آخرین قرص نانهایی که از چاه نفت درآوردهای را به غفلت نخوری و فقط و فقط صرف زنده ماندت بکنی و بعد برای داشتن چیزی بیش از زنده ماندن، «باید» الگوی زیست خودت را تغییر بدهی و این میشود همان افقگشایی. یعنی باید اولویتهای زندگی و دغدغههایت را تغییر دهی. الگوی تغذیه و تحرک و گفتار و شغل و ... را تغییر بدهی، که اگر به آن تغییر تن ندهی، دیگر قلب و کلیه و کبدت همراهی نخواهند کرد و ناگهان روزی در یک فشار جسمی یا روحی، بدنت تشنج میکند و تمام.
♦️خلاصه تمام حرف من در آن مصاحبه این است که تحولات خوب و بد دههی قبل همه چیز را برای یک افقگشایی و نوسازی در نظام سیاسی آماده کرده است و این افقگشایی با انتخابات ۱۴۰۰ رخ خواهد داد. و البته هیچ فرقی هم نمیکند که نتیجهی انتخابات ۱۴۰۰ چه باشد. آن انتخابات، خواه بسته و بیشور برگزار شود و از آن یک محافظهکار (اصولگرا، نظامی، ولایتمدار و ...) بر سرقدرت بیاید و خواه یک انتخابات آزاد و بسیار پرشور و قطبیشده برگزار شود و از آن یک تحولخواه (اصلاحطلب، میانهرو، تودهگرا، روشنفکر و ...) به قدرت برسد، نتیجه یکی خواهد بود: قطار اقتصاد و سیاست در ایران به انتهای ریل خود رسیده است و سوزنبان هرکس که باشد، «باید» دسته سوزن را بچرخاند. وگرنه که قطار از ریل خارج خواهد شد.
https://t.me/tafakorjanbi1398
🔸نویسنده: دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان و استاد دانشگاه)
♦️مصاحبهی من با #روزنامهی_شرق با عنوان «آیندهی ایران و چهار زلزله» در ۲۵ خرداد ۹۹ منتشر شد. در این مصاحبه گفتهام که ما یک دههی بسیار مهم را (از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰) پشت سرگذاشتهایم که با دو زلزله آغاز شده و با دو زلزله پایان مییابد و کل این دهه، «دهه تحولخواهی» بوده است. یعنی اگر دههی ۶۷ تا ۷۶ را دههی «بازگشت و بهبودخواهی» بنامیم؛ دهه ۷۶ تا ۸۸ را دههی «بازنگری و اصلاحطلبی» بنامیم، دههی ۸۸ تا ۱۴۰۰ دههی «بازسازی و تحولخواهی» بوده است. یعنی نظام سیاسی ما در سالهای پس از جنگ، مراحل دگرگونی یا تکامل سیستمی (بهبود - اصلاح - تحول) را به صورت طبیعی و پشت سر هم و خیلی شتابان طی کرده است و اکنون به طور طبیعی دههای که از ۱۴۰۰ شروع میشود، دههی «نوسازی و افقگشایی» است. گرچه تحولات سه دههی قبل هیچکدام به تکامل خود نرسیدند ودر میانهی راه ناتمام ماندند، اما دههی افقگشایی ناتمام نخواهد ماند. یعنی نمیتواند ناتمام بماند. یعنی افقگشایی، هم «الزاما» شروع و هم «کامل» میشود.
♦️بهبودخواهی «الزاما» باید بعد از جنگ شروع میشد وگرنه نظام نوپای اسلامی نمیتوانست هویت و قابلیت یک نظام سیاسی مرسوم مدرن را به نمایش بگذارد و به داخل و خارج نشان دهد که از پس مدیریت یک کشور در دنیای مدرن برمیآید. اما بخشی از سیستم که قدرت داشت، ولی شناخت درستی از دنیای مدرن نداشت، کمکم که پیامدهای بهبودخواهی آشکار شد، وحشت کرد و فشار آورد تا دوره بهبودخواهی هاشمی، ناتمام، متوقف شود. اصلاحطلبی در سال ۷۶ می توانست شروع نشود. یعنی نظام آن اندازه اقتدار داشت که اگر بخواهد نگذارد شروع شود، اما تشتت در ائتلاف حاکم باعث شد که جامعه از این فرصت بهره ببرد و با انتخاب خود کشور را وارد فاز «اصلاحطلبی» کند. اصلاحطلبی، تصادفی شروع شد، نه «الزامی» و بنابراین وقتی شروع شد الزامی هم به تکمیل آن نبود و میتوانستند مانع تکمیل و تکامل آن شوند و شدند. تحولخواهی ۸۸ هم میتوانست شروع نشود و وقتی هم که شد، دیدیم که نگذاشتند تکمیل شود و تکامل یابد.
♦️اما «افقگشایی» را نه میشود مانع شروعش شد و نه پس از شروع میشود مانع تکمیل و تکامل آن شد. افقگشایی یک انتخاب «همه یا هیچ» است. قسمتبردار نیست. در دهههای پیشین اگر تغییرات شکست میخورد، مرحله بعدیای وجود داشت. از جنگ به بهبود، از بهبود به اصلاح، از اصلاح به تحول و از تحول به افقگشایی، میتوانستیم عبور کنیم. اما بعد از افق گشایی چیزی نیست و جایی نیست که برویم. پس وقتی یک سیستم وارد مرحله افقگشایی شد، گزینهی دیگری ندارد. فقط یک گزینه و آن هم تکمیل و تکامل افقگشایی است. وگرنه باید تن به درهمریزی و ویرانی بدهد. الان ابر و باد و مه و خورشید و فلک، یعنی اقتصاد و جامعه و سیاست و کرونا دست به دست هم دادهاند تا تو این آخرین قرص نانهایی که از چاه نفت درآوردهای را به غفلت نخوری و فقط و فقط صرف زنده ماندت بکنی و بعد برای داشتن چیزی بیش از زنده ماندن، «باید» الگوی زیست خودت را تغییر بدهی و این میشود همان افقگشایی. یعنی باید اولویتهای زندگی و دغدغههایت را تغییر دهی. الگوی تغذیه و تحرک و گفتار و شغل و ... را تغییر بدهی، که اگر به آن تغییر تن ندهی، دیگر قلب و کلیه و کبدت همراهی نخواهند کرد و ناگهان روزی در یک فشار جسمی یا روحی، بدنت تشنج میکند و تمام.
♦️خلاصه تمام حرف من در آن مصاحبه این است که تحولات خوب و بد دههی قبل همه چیز را برای یک افقگشایی و نوسازی در نظام سیاسی آماده کرده است و این افقگشایی با انتخابات ۱۴۰۰ رخ خواهد داد. و البته هیچ فرقی هم نمیکند که نتیجهی انتخابات ۱۴۰۰ چه باشد. آن انتخابات، خواه بسته و بیشور برگزار شود و از آن یک محافظهکار (اصولگرا، نظامی، ولایتمدار و ...) بر سرقدرت بیاید و خواه یک انتخابات آزاد و بسیار پرشور و قطبیشده برگزار شود و از آن یک تحولخواه (اصلاحطلب، میانهرو، تودهگرا، روشنفکر و ...) به قدرت برسد، نتیجه یکی خواهد بود: قطار اقتصاد و سیاست در ایران به انتهای ریل خود رسیده است و سوزنبان هرکس که باشد، «باید» دسته سوزن را بچرخاند. وگرنه که قطار از ریل خارج خواهد شد.
https://t.me/tafakorjanbi1398
📍اختصاصی #تفکر_جانبی
✍ نفی گفتگو با #آمریکا به چه قیمتی؟!
♦#دونالد_ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دیشب در نطق انتخاباتی خود بار دیگر ایران را به مذاکره فراخواند و این بار قید #سریع را هم به آن افزود. این چندمین بار در هفتههای اخیر است که بالاترین مقام اجرایی اولین ابرقدرت دنیا، ایران را به مذاکره دعوت میکند و این فرصت را در اختیار مقامات ایرانی میگذارد که اگرنه از موضع بالا، از موضع برابر با مقامات آمریکایی بنشینند و سنگهای خود را وابکنند. آنهم در این شرایط وخیم #اقتصادی و اجتماعی که دامن کل مملکت را فرا گرفته است.
♦اینجا کاری نداریم که #ترامپ کیست و چه شخصیت متزلزلی دارد. اینجا کاری به بدعهدی او در #برجام نداریم. اینجا حتی کاری نداریم به اینکه چطور شد اصلا ایران کارش به تحریم و برجام کشید. اینجا فقط صحبت از یک #دیپلماسی فعال است. صحبت از یک عقل جمعی است. آن چیزی که میتواند جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. آن چیزی که میتواند شرایط بحرانی حاضر را تا حدودی بهبود ببخشد و متحول کند.
♦اینجا صحبت از فرصت گذرای زندگی برای بسیاری از ایرانیهاست، که دارد دود میشود و قطعاً دوباره به آنها اعطا نمیشود. آبروهایی که در اثر فقر میریزد و قابل جبران نیست. زندگیهایی که در معرض تلاشی و نابودی قرار گرفتهاند و بعدها هم امکان ترمیم ندارند. اینجا صحبت از نرخ پایین ازدواج و نرخ بالای طلاق در اثر مشکلات اقتصادی است. اینجا صحبت از فراگیری فقر و فحشا است. #ترامپ کیلویی چند است؟ آمریکا کیلویی چند است؟ اینجا پای شرف و امنیت و آسایش ایرانی در میان است.
♦این هم که چرا برخی تا اسم #آمریکا به میان میآید، سریع موضع به اصطلاح #انقلابی میگیرند و کاسهی داغتر از آش میشوند، حتما ربطی به غیرت و باور ایدئولوژیک آنها ندارد. یکی از دلایل اصلی آن، خلاصی مملکت از یک بحران عظیم سیاسی و آمادگی آن برای رسیدگی به جرایم اقتصادی افرادی است که از قِبَل #تحریم و تکریم آن به نان و نوایی رسیدهاند. اینکه آقای #قالیباف، رئیس مجلس پیشدستی میکند و زودتر از سایر مقامات اجرایی کشور، هر نوع گفتگو با آمریکا را به کلی نفی میکند، نشانهی انقلابیگری وی نیست. شاید در وهلهی نخست سرپوش گذاشتن بر اتهاماتی باشد که در فضای رسمی و غیررسمی علیه وی و معاون اول وی در شهرداری ایراد میشود.
♦از دیدگاه #تفکر_جانبی، حالا که ترامپ به دلایلی در موضع ضعف سیاسی قرار گرفته و برای آشتی با ایران دم تکان میدهد، بهترین فرصت برای یک رویارویی منطقی و با عزت نفس است. وگرنه که در اگر بر همین پاشنه بچرخد و وضع به همین منوالی که هست پیش برود، خیلی چیزها از جمله جان و نان و نام و ناموس مردم به خطر و آبادانی این سرزمین نیز هی بیشتر و بیشتر به تاخیر میافتد.
♦کاش مسئولان کشور ما در کنار تمام دغدغههایی که دارند و ندارند، سری هم به متون حکمی و حماسی ما از #نهجالبلاغه علی (ع) گرفته تا #شاهنامه فردوسی و #گلستان سعدی و #مثنوی مولانا و #قابوسنامه و ... میزدند و از آنها سیاست و حکمت و #رواداری را میآموختند! چه، به قول دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان) در گفتگو با روزنامهی شرق، «قطار اقتصاد و سياست در ايران به انتهاي ريل خود رسيده است» و خواه ناخواه باید تن به یک گسست جدی با گذشته بدهد.
https://t.me/tafakorjanbi1398
✍ نفی گفتگو با #آمریکا به چه قیمتی؟!
♦#دونالد_ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دیشب در نطق انتخاباتی خود بار دیگر ایران را به مذاکره فراخواند و این بار قید #سریع را هم به آن افزود. این چندمین بار در هفتههای اخیر است که بالاترین مقام اجرایی اولین ابرقدرت دنیا، ایران را به مذاکره دعوت میکند و این فرصت را در اختیار مقامات ایرانی میگذارد که اگرنه از موضع بالا، از موضع برابر با مقامات آمریکایی بنشینند و سنگهای خود را وابکنند. آنهم در این شرایط وخیم #اقتصادی و اجتماعی که دامن کل مملکت را فرا گرفته است.
♦اینجا کاری نداریم که #ترامپ کیست و چه شخصیت متزلزلی دارد. اینجا کاری به بدعهدی او در #برجام نداریم. اینجا حتی کاری نداریم به اینکه چطور شد اصلا ایران کارش به تحریم و برجام کشید. اینجا فقط صحبت از یک #دیپلماسی فعال است. صحبت از یک عقل جمعی است. آن چیزی که میتواند جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. آن چیزی که میتواند شرایط بحرانی حاضر را تا حدودی بهبود ببخشد و متحول کند.
♦اینجا صحبت از فرصت گذرای زندگی برای بسیاری از ایرانیهاست، که دارد دود میشود و قطعاً دوباره به آنها اعطا نمیشود. آبروهایی که در اثر فقر میریزد و قابل جبران نیست. زندگیهایی که در معرض تلاشی و نابودی قرار گرفتهاند و بعدها هم امکان ترمیم ندارند. اینجا صحبت از نرخ پایین ازدواج و نرخ بالای طلاق در اثر مشکلات اقتصادی است. اینجا صحبت از فراگیری فقر و فحشا است. #ترامپ کیلویی چند است؟ آمریکا کیلویی چند است؟ اینجا پای شرف و امنیت و آسایش ایرانی در میان است.
♦این هم که چرا برخی تا اسم #آمریکا به میان میآید، سریع موضع به اصطلاح #انقلابی میگیرند و کاسهی داغتر از آش میشوند، حتما ربطی به غیرت و باور ایدئولوژیک آنها ندارد. یکی از دلایل اصلی آن، خلاصی مملکت از یک بحران عظیم سیاسی و آمادگی آن برای رسیدگی به جرایم اقتصادی افرادی است که از قِبَل #تحریم و تکریم آن به نان و نوایی رسیدهاند. اینکه آقای #قالیباف، رئیس مجلس پیشدستی میکند و زودتر از سایر مقامات اجرایی کشور، هر نوع گفتگو با آمریکا را به کلی نفی میکند، نشانهی انقلابیگری وی نیست. شاید در وهلهی نخست سرپوش گذاشتن بر اتهاماتی باشد که در فضای رسمی و غیررسمی علیه وی و معاون اول وی در شهرداری ایراد میشود.
♦از دیدگاه #تفکر_جانبی، حالا که ترامپ به دلایلی در موضع ضعف سیاسی قرار گرفته و برای آشتی با ایران دم تکان میدهد، بهترین فرصت برای یک رویارویی منطقی و با عزت نفس است. وگرنه که در اگر بر همین پاشنه بچرخد و وضع به همین منوالی که هست پیش برود، خیلی چیزها از جمله جان و نان و نام و ناموس مردم به خطر و آبادانی این سرزمین نیز هی بیشتر و بیشتر به تاخیر میافتد.
♦کاش مسئولان کشور ما در کنار تمام دغدغههایی که دارند و ندارند، سری هم به متون حکمی و حماسی ما از #نهجالبلاغه علی (ع) گرفته تا #شاهنامه فردوسی و #گلستان سعدی و #مثنوی مولانا و #قابوسنامه و ... میزدند و از آنها سیاست و حکمت و #رواداری را میآموختند! چه، به قول دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان) در گفتگو با روزنامهی شرق، «قطار اقتصاد و سياست در ايران به انتهاي ريل خود رسيده است» و خواه ناخواه باید تن به یک گسست جدی با گذشته بدهد.
https://t.me/tafakorjanbi1398
Telegram
تفکر جانبی در بورس
✍️ قطار اقتصاد و سياست در ايران به انتهاي ريل خود رسيده است!
🔸نویسنده: دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان و استاد دانشگاه)
♦️مصاحبهی من با #روزنامهی_شرق با عنوان «آیندهی ایران و چهار زلزله» در ۲۵ خرداد ۹۹ منتشر شد. در این مصاحبه گفتهام که ما یک دههی بسیار…
🔸نویسنده: دکتر #محسن_رنانی (اقتصاددان و استاد دانشگاه)
♦️مصاحبهی من با #روزنامهی_شرق با عنوان «آیندهی ایران و چهار زلزله» در ۲۵ خرداد ۹۹ منتشر شد. در این مصاحبه گفتهام که ما یک دههی بسیار…
✍️ ترامپ یا بایدن؟
📍نویسنده: #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، ۲ آبانماه ۱۳۹۹
✅ گرچه این سخنرانی در خرداد سال گذشته انجام شده است اما اکنون در فضای مجازی به اشتراک می گذارم، چون زمانش اکنون است. اکنون که همه در این اندیشهاند که اگر ترامپ بیاید چه میشود؟ و اگر بایدِن بیاید چه؟ فکر کردم اکنون زمان خوبی برای توجه دادن به این نکته است که تا الگوهای ما تغییر نکنند چیزی عوض نخواهد شد. بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد. آمدن و رفتن ترامپ و بایدِن فقط سرعت بحرانهای ما را کم و زیاد می کند.
✅ ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط میکند؛ بایدن بیاید، تولید ما با سرعت کمتری سقوط میکند. ترامپ بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت بیشتری بالا میرود؛ بایدن بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت کمتری بالا میرود. ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند و به سوی همپیمانی با اسرائيل میروند؛ بایدن بیاید، با سرعت کمتری چنین میکنند. ترامپ بیاید، کشتههای تصادفات رانندگی ما با سرعت بیشتری بالاتر میرود؛ بایدن بیاید، کشتهها همچنان بالا میرود اما با سرعتی کمتر. ترامپ بیاید، مرگهای کرونایی ما با سرعت بیشتری افزایش مییابد؛ بایدن بیاید با سرعتی کمتر. ترامپ بیاید، فحاشیهای ما در فضای مجازی خیلی زیادتر میشود؛ بایدن بیاید، کمتر زیادتر میشود. ترامپ بیاید شکاف و قهر بین روشنفکران و حاکمان خیلی عمیقتر میشود؛ بایدن بیاید، همچنان عمیقتر میشود اما با سرعت کمتر.
✅ و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم؛ اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت مییابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم. احتمالا در نقطه تصمیمات سخت هم، یا شروع میکنیم فرصت طلبی کنیم تا نگذاریم تصمیمات سخت گرفته شود و کشور از بحران فاصله بگیرد؛ یا این که بهجای همکاری و همدلی برای رسیدن به تصمیم درست و کم هزینه، سعی میکنیم همدیگر را مقصر معرفی کنیم و بیشتر تخریب کنیم. حتی وقتی تصمیمات سخت را هم گرفتیم دوباره همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار خواهیم داد (تکرار تجربه برجام). پس با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمیشود چون ما عوض نمیشویم.
✅ دقت کنیم، ما در ده سال گذشته تجربههای بزرگ و پرهزینهای را پشت سر گذاشتهایم، اما در این ده سال هیچ کس عوض نشده است، یعنی هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است، همه همان جایی هستند که ده سال پیش ایستاده بودند و حرفها همان حرفها و الگوهای رفتاری، همان الگوها. نه رهبری، به عنوان الگویی که جایگاه منحصر به فردی در ساختار سیاسی ما دارد، و نه آقایان موسوی یا خاتمی یا کروبی یا چهرههای اصولگرا، یا روشنفکران بیرون حاکمیت یا نخبگان درون حاکمیت، یا حتی منتقدان خارج از کشور، هیچ کدام در این ده سال از موضع خود جابهجا نشدهاند؛ یعنی همه همان «حقّ»ی که بودهاند هستند. و چون همه همان حقّی که بودهاند هستند، آنچه فدا شده است، حقّ ملت ایران است: حق رفاه، حق امنیت، حق آرامش، حق اشتغال، حق ازدواج، حق امید، حق آیندهای روشن و حق توسعه.
✅ به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از انقلاب ایستاده ایم. تحولات بزرگی در راه است که کوچکترین انتخاب خطا میتواند هزینههای سنگین بین نسلی تازهای بر کشور ما تحمیل کند. پس نوبت آن است که همهمان تغییر کنیم، و همهمان جابهجا بشویم تا مجالی و فضایی برای تغییر ایجاد کنیم و بستر تصمیمات بزرگ اما عقلانی را آماده کنیم. کشور سالهاست مانند چهارراهی شده است که خودروها از چهار طرف آمدهاند و در وسط آن گره خورده و متوقف شدهاند، حالا همه رانندهها سرشان را از خودروی خود بیرون کردهاند و داد میزنند آقا تو خطا آمدهای برو عقب و البته هیچکس عقب نمیرود چون هر کس که تا وسط چهارراه آمده است عده دیگری هم پشت سر او وارد چهارراه شده اند. برای خروج از این بنبست هیچ راهی نیست که همه با هم یک دنده عقب بگیریم. آنانی که در خودروی سیاست، دنده عقب ندارند شایسته سیاستورزی در عصر توسعهخواهی نیستند.
@tafakorjanbi1398
📍نویسنده: #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، ۲ آبانماه ۱۳۹۹
✅ گرچه این سخنرانی در خرداد سال گذشته انجام شده است اما اکنون در فضای مجازی به اشتراک می گذارم، چون زمانش اکنون است. اکنون که همه در این اندیشهاند که اگر ترامپ بیاید چه میشود؟ و اگر بایدِن بیاید چه؟ فکر کردم اکنون زمان خوبی برای توجه دادن به این نکته است که تا الگوهای ما تغییر نکنند چیزی عوض نخواهد شد. بحرانهای ما حاصل سوء رفتار الگوهای ما و سوء مدیریت سیاستگران ماست، ربطی به ترامپ و بایدِن ندارد. آمدن و رفتن ترامپ و بایدِن فقط سرعت بحرانهای ما را کم و زیاد می کند.
✅ ترامپ بیاید، تولید ما با سرعت بیشتری سقوط میکند؛ بایدن بیاید، تولید ما با سرعت کمتری سقوط میکند. ترامپ بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت بیشتری بالا میرود؛ بایدن بیاید، حجم نقدینگی ما با سرعت کمتری بالا میرود. ترامپ بیاید، کشورهای عربی با سرعت بیشتری از ما دور می شوند و به سوی همپیمانی با اسرائيل میروند؛ بایدن بیاید، با سرعت کمتری چنین میکنند. ترامپ بیاید، کشتههای تصادفات رانندگی ما با سرعت بیشتری بالاتر میرود؛ بایدن بیاید، کشتهها همچنان بالا میرود اما با سرعتی کمتر. ترامپ بیاید، مرگهای کرونایی ما با سرعت بیشتری افزایش مییابد؛ بایدن بیاید با سرعتی کمتر. ترامپ بیاید، فحاشیهای ما در فضای مجازی خیلی زیادتر میشود؛ بایدن بیاید، کمتر زیادتر میشود. ترامپ بیاید شکاف و قهر بین روشنفکران و حاکمان خیلی عمیقتر میشود؛ بایدن بیاید، همچنان عمیقتر میشود اما با سرعت کمتر.
✅ و البته ترامپ بیاید احتمالا ما زودتر به نقطه تصمیمات سخت برای افقگشایی میرسیم؛ اما اگر بایدن بیاید، مدت دیگری فرصت مییابیم تا بیشتر همدیگر را و کشور را تخریب کنیم و بعد به آن نقطه برسیم. احتمالا در نقطه تصمیمات سخت هم، یا شروع میکنیم فرصت طلبی کنیم تا نگذاریم تصمیمات سخت گرفته شود و کشور از بحران فاصله بگیرد؛ یا این که بهجای همکاری و همدلی برای رسیدن به تصمیم درست و کم هزینه، سعی میکنیم همدیگر را مقصر معرفی کنیم و بیشتر تخریب کنیم. حتی وقتی تصمیمات سخت را هم گرفتیم دوباره همان تصمیم سخت را بهانه ای برای تخریب یکدیگر قرار خواهیم داد (تکرار تجربه برجام). پس با آمد و رفت ترامپ و بایدن چیزی عوض نمیشود چون ما عوض نمیشویم.
✅ دقت کنیم، ما در ده سال گذشته تجربههای بزرگ و پرهزینهای را پشت سر گذاشتهایم، اما در این ده سال هیچ کس عوض نشده است، یعنی هیچ کس از جای خودش تکان نخورده است، همه همان جایی هستند که ده سال پیش ایستاده بودند و حرفها همان حرفها و الگوهای رفتاری، همان الگوها. نه رهبری، به عنوان الگویی که جایگاه منحصر به فردی در ساختار سیاسی ما دارد، و نه آقایان موسوی یا خاتمی یا کروبی یا چهرههای اصولگرا، یا روشنفکران بیرون حاکمیت یا نخبگان درون حاکمیت، یا حتی منتقدان خارج از کشور، هیچ کدام در این ده سال از موضع خود جابهجا نشدهاند؛ یعنی همه همان «حقّ»ی که بودهاند هستند. و چون همه همان حقّی که بودهاند هستند، آنچه فدا شده است، حقّ ملت ایران است: حق رفاه، حق امنیت، حق آرامش، حق اشتغال، حق ازدواج، حق امید، حق آیندهای روشن و حق توسعه.
✅ به گمان من از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در مهم ترین نقطه عطف تاریخ بعد از انقلاب ایستاده ایم. تحولات بزرگی در راه است که کوچکترین انتخاب خطا میتواند هزینههای سنگین بین نسلی تازهای بر کشور ما تحمیل کند. پس نوبت آن است که همهمان تغییر کنیم، و همهمان جابهجا بشویم تا مجالی و فضایی برای تغییر ایجاد کنیم و بستر تصمیمات بزرگ اما عقلانی را آماده کنیم. کشور سالهاست مانند چهارراهی شده است که خودروها از چهار طرف آمدهاند و در وسط آن گره خورده و متوقف شدهاند، حالا همه رانندهها سرشان را از خودروی خود بیرون کردهاند و داد میزنند آقا تو خطا آمدهای برو عقب و البته هیچکس عقب نمیرود چون هر کس که تا وسط چهارراه آمده است عده دیگری هم پشت سر او وارد چهارراه شده اند. برای خروج از این بنبست هیچ راهی نیست که همه با هم یک دنده عقب بگیریم. آنانی که در خودروی سیاست، دنده عقب ندارند شایسته سیاستورزی در عصر توسعهخواهی نیستند.
@tafakorjanbi1398
✍ جباریت (دیکتاتوری) محصول تودههای جبار!
📍نویسنده: دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان
🔸این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» را تمام کنم. این روانشناس آلمانی کتاب را در سن ۳۲سالگی و در دهه ۱۹۳۰ میلادی، یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیشبینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسندهاش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیستهای پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروان آنها حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز میکردند.
🔸این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.
🔸اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران (دیکتاتورها) نشان میدهد که جباران به خودی خود جبار نمیشوند، بلکه آنها محصول رفتار تودههایی هستند که خلقوخوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعهای رخت بربندد، باید روحیه جباریت تودهها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیفتر از خودمان نداریم!)
🔸اشپربر نشان میدهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول مییابد و او را از یک زندگی معمولی محروم میکند؛ بهگونهای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگرآزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) میشود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی تودهها، برای خودشان و برای دیگران مخفی میماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده میشود.
🔸اشپربر با دستهبندی انواع ترس نشان میدهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمنتراشی و ایده « دشمنانگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون مینویسد «هر کس میتواند شایسته صفت شجاع باشد الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان میدهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان میدهد که جباریت نوعی ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت میشود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد. اما وقتی آحاد تودههای شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی میکنند و او را حمایت میکنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور میسازند.
🔸اشپربر نشان میدهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل میشود و آنگاه تودهها برای ارضای حس نفرتشان از عدهای دیگر، جباری را یاری میکنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی میرسد که تودهها به علت نفرت از خود همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبهی دار میسپارند.
🔸او به کمال نشان میدهد که چگونه جباران با ساده کردن مسائل پیچیدهی زندگی، راهحلهای عامهپسند، اما غیرقابل اجرا میدهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایدههای خود نیستند. چرا که آموختهاند وقتی راهحلشان به نتیجه نرسید، به راحتی میتوانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمنداند و نمیگذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
🔸اشپربر البته تحلیلاش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمیکند، اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانهاش (استالین و هیتلر) میآورد. با این حال، زیبایی کتاب او به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف میکنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را به جایشان میگذاریم، میبینیم چقدر تحلیل تازه است و گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای همین زمانه نوشته است.
🔸پ.ن: این یادداشت را دکتر رنانی در نوروز سال ۱۳۹۷ نوشته و منتشر کرده است، ولی خب محتوای آن، همچنان که محتوای کتاب اشپربر همچنان تر و تازه است. کتاب اشپربر را گیر آوردید، در خواندن آن یک لحظه معطل نکنید.
@tafakorjanbi1398
📍نویسنده: دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان
🔸این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» را تمام کنم. این روانشناس آلمانی کتاب را در سن ۳۲سالگی و در دهه ۱۹۳۰ میلادی، یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیشبینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسندهاش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیستهای پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروان آنها حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز میکردند.
🔸این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.
🔸اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران (دیکتاتورها) نشان میدهد که جباران به خودی خود جبار نمیشوند، بلکه آنها محصول رفتار تودههایی هستند که خلقوخوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعهای رخت بربندد، باید روحیه جباریت تودهها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیفتر از خودمان نداریم!)
🔸اشپربر نشان میدهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول مییابد و او را از یک زندگی معمولی محروم میکند؛ بهگونهای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگرآزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) میشود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی تودهها، برای خودشان و برای دیگران مخفی میماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده میشود.
🔸اشپربر با دستهبندی انواع ترس نشان میدهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمنتراشی و ایده « دشمنانگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون مینویسد «هر کس میتواند شایسته صفت شجاع باشد الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان میدهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان میدهد که جباریت نوعی ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت میشود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد. اما وقتی آحاد تودههای شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی میکنند و او را حمایت میکنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور میسازند.
🔸اشپربر نشان میدهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل میشود و آنگاه تودهها برای ارضای حس نفرتشان از عدهای دیگر، جباری را یاری میکنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی میرسد که تودهها به علت نفرت از خود همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبهی دار میسپارند.
🔸او به کمال نشان میدهد که چگونه جباران با ساده کردن مسائل پیچیدهی زندگی، راهحلهای عامهپسند، اما غیرقابل اجرا میدهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایدههای خود نیستند. چرا که آموختهاند وقتی راهحلشان به نتیجه نرسید، به راحتی میتوانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمنداند و نمیگذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
🔸اشپربر البته تحلیلاش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمیکند، اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانهاش (استالین و هیتلر) میآورد. با این حال، زیبایی کتاب او به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف میکنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را به جایشان میگذاریم، میبینیم چقدر تحلیل تازه است و گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای همین زمانه نوشته است.
🔸پ.ن: این یادداشت را دکتر رنانی در نوروز سال ۱۳۹۷ نوشته و منتشر کرده است، ولی خب محتوای آن، همچنان که محتوای کتاب اشپربر همچنان تر و تازه است. کتاب اشپربر را گیر آوردید، در خواندن آن یک لحظه معطل نکنید.
@tafakorjanbi1398
کتاب_«نقد_و_تحلیل_جباریت»_نوشتهی_«مانس_اشپربر».pdf
6 MB
✍️ پیشنهادی عالی برای اینِ عید خالی!
❇️ پیشتر دربارهی اهمیت کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشتهی #مانس_اشپربر، روانشناس رفتارگرای آلمانی یادداشتی را از دکتر #محسن_رنانی، عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان به اشتراک گذاشتیم، که با جستجو در #تفکر_جانبی میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید. کتابی که خواندن آن به فهم خیلی از مسایل میانجامد و به پرسشهای زیادی در ذهن ما پاسخ میدهد. پرسشهایی از این دست که دیکتاتوری چیست؟ دیکتاتور کیست؟ شخصیت یک دیکتاتور چگونه شکل میگیرد؟ چگونه یک دیکتاتور به قدرت میرسد؟ رابطهی ما با دیکتاتوری چگونه است؟ و بالاخره اینکه چگونه ممکن است یک دیکتاتور از قدرت ساقط شود؟ اگر واقعاً اهل مطالعهی عمیق هستید و مطالعهی سودمند را بر خواندن خبرهای تکراری تورم و اختلاس ترجیح میدهید، در تعطیلیهای پیشرو فرصت طلایی خواندن این کتاب کمحجم را از دست ندهید. کتابی که با خواندن چند صفحهی آن، محال است که آن را به پایان نبرید. PDF کتاب، که بلافاصله پس از انتشار در دههی شصت توقیف و ممنوعالچاپ شد، به پیوست تقدیم شما عزیزان میشود.
@tafakorjanbi1398
❇️ پیشتر دربارهی اهمیت کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشتهی #مانس_اشپربر، روانشناس رفتارگرای آلمانی یادداشتی را از دکتر #محسن_رنانی، عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان به اشتراک گذاشتیم، که با جستجو در #تفکر_جانبی میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید. کتابی که خواندن آن به فهم خیلی از مسایل میانجامد و به پرسشهای زیادی در ذهن ما پاسخ میدهد. پرسشهایی از این دست که دیکتاتوری چیست؟ دیکتاتور کیست؟ شخصیت یک دیکتاتور چگونه شکل میگیرد؟ چگونه یک دیکتاتور به قدرت میرسد؟ رابطهی ما با دیکتاتوری چگونه است؟ و بالاخره اینکه چگونه ممکن است یک دیکتاتور از قدرت ساقط شود؟ اگر واقعاً اهل مطالعهی عمیق هستید و مطالعهی سودمند را بر خواندن خبرهای تکراری تورم و اختلاس ترجیح میدهید، در تعطیلیهای پیشرو فرصت طلایی خواندن این کتاب کمحجم را از دست ندهید. کتابی که با خواندن چند صفحهی آن، محال است که آن را به پایان نبرید. PDF کتاب، که بلافاصله پس از انتشار در دههی شصت توقیف و ممنوعالچاپ شد، به پیوست تقدیم شما عزیزان میشود.
@tafakorjanbi1398
✍ نشان وقاحت!
📍 دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان
⭕ این روزها میبینیم به جای اینکه ملت طلبکار حکومت و شورای نگهبان و نهادهای تاثیرگذار در تصمیمگیری و تصمیمسازیهای کلان کشور باشند، برعکس این امامان جمعه و صداوسیما و شورای نگهبان و ... است که گویا از ملت طلبکارند! که، حاصل انتخابتان اینگونه بود و منتخب شما این نواقص و کاستیها را داشته و دارد و ..! دائما در بوق و کرنا میکنند که چرا به روحانی رای دادید و روحانی چه کرد و چه نکرد و چرا اینگونه است و آنگونه نیست ... شما بفرمایید کدام گزینه بهتر و شایستهتر را در مقابل مردم قرار دادید که انتخابش نکردند!؟ کدام کاندیدای متعهد، متخصص، مدیر و مدبر که از روحانی بهتر باشد را در سبد گزینش مردم گذاشتید و مردم آن را پس زدند!؟
⭕ بگذارید کمی به عقب برگردیم ...
مگر احمدینژاد در دورههای قبل نامزد به اصطلاح جوان و انقلابی و اصلح و مورد تایید کامل شما نبود؟ مگر هشت سال در دوران فوران درآمدهای نفتی به هر وسیله و روش ممکن او را بر کرسی ریاستجمهوری ننشاندید؟! مگر تمام امکانات پولی و مالی و تبلیغاتی و نظامی و قضایی کشور را در حمایتش بسیج نکردید؟! مگر صدای هر مخالف و منتقدی را به بهانه فتنه خاموش نکردید!؟
مگر حتی در مقابل قهر و آشتی و نافرمانی و اقدامات و تصمیمات خارج قانونش سکوت نکردید؟ مگر با سخنان نسنجیده و ویرانگرش برای مملکت که حاصلش انبوهی از تحریم و قطعنامه های بینالمللی برای کشورمان بود، همراهی نکردید؟ مگر هر سخن و مثال سخیف و سبک و خام و توهینآمیز و دون شانش را تعریف و تمجید نکردید و برایش کف نزدید؟ مگر او را معجزه هزاره سوم قلمداد نکردید و بر اوهام و تخیلاتش مهر تصدیق نزدید؟ نتیجه و سرانجامش چه شد؟
⭕ آیا جز این بود که برای اولین بار در آن دوران رکورددار شاخص فلاکت (بالاترین تورم و بیکاری) در دنیا شدیم!؟
آیا جز تورم پنجاه درصدی و کاهش ارزش پول ملی یعنی اندوخته و دارایی و ثروت و پسانداز مردم تا حدود یک چهارم چیزی عاید ملت شد؟! آیا جز سد گتوند و سیوند و تخریب زیرساختهای اقتصادی و سقوط پیدرپی هواپیماهای دست چندم باربری تغییر کاربری داده و بنزین سرطانزایی پتروشیمی و انرژی هستهای درون آشپزخانه و گم شدن اسکله نفتی و هالهی نور دستاورد دیگری به ارث گذاشت؟! آیا میراثی جز سیل قطعنامههای شورای امنیت و کشورهای اروپایی و آمریکا و ... چیزی نصیب ملت شد؟ اصلا مگر اوضاع اقتصادی امروز کشور و به صفر رسیدن درآمدهای نفتی نتیجه قطعنامه و تحریمهای دولت انقلابی قبل نیست؟! مگر حاصل کار آن دولت جز تحریم و قطعنامه و اختلاس و چپاول بیتالمال چیز دیگری هم بود؟!
⭕ و خلاصه اینکه: این مردم از میان گزینههای محدود و معدود پیش رو کسی را که شایستهتر نسبت به سایر گزینهها دید، انتخاب کرد. تکرار میکنم شایستهتر نسبت به سایر گزینهها و نه بیشتر! این که از بام تا شام تمام تریبونهای رسمی و مذهبی، صداوسیما و ... در گوش مردم زمزمه میکنند که اشتباه کردهاید و انتخابتان درست نبوده است و مراقب باشید دوباره مرتکب اشتباه قبلی نشوید، تنها نشان از وقاحتتان دارد و بس!
@tafakorjanbi1398
📍 دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان
⭕ این روزها میبینیم به جای اینکه ملت طلبکار حکومت و شورای نگهبان و نهادهای تاثیرگذار در تصمیمگیری و تصمیمسازیهای کلان کشور باشند، برعکس این امامان جمعه و صداوسیما و شورای نگهبان و ... است که گویا از ملت طلبکارند! که، حاصل انتخابتان اینگونه بود و منتخب شما این نواقص و کاستیها را داشته و دارد و ..! دائما در بوق و کرنا میکنند که چرا به روحانی رای دادید و روحانی چه کرد و چه نکرد و چرا اینگونه است و آنگونه نیست ... شما بفرمایید کدام گزینه بهتر و شایستهتر را در مقابل مردم قرار دادید که انتخابش نکردند!؟ کدام کاندیدای متعهد، متخصص، مدیر و مدبر که از روحانی بهتر باشد را در سبد گزینش مردم گذاشتید و مردم آن را پس زدند!؟
⭕ بگذارید کمی به عقب برگردیم ...
مگر احمدینژاد در دورههای قبل نامزد به اصطلاح جوان و انقلابی و اصلح و مورد تایید کامل شما نبود؟ مگر هشت سال در دوران فوران درآمدهای نفتی به هر وسیله و روش ممکن او را بر کرسی ریاستجمهوری ننشاندید؟! مگر تمام امکانات پولی و مالی و تبلیغاتی و نظامی و قضایی کشور را در حمایتش بسیج نکردید؟! مگر صدای هر مخالف و منتقدی را به بهانه فتنه خاموش نکردید!؟
مگر حتی در مقابل قهر و آشتی و نافرمانی و اقدامات و تصمیمات خارج قانونش سکوت نکردید؟ مگر با سخنان نسنجیده و ویرانگرش برای مملکت که حاصلش انبوهی از تحریم و قطعنامه های بینالمللی برای کشورمان بود، همراهی نکردید؟ مگر هر سخن و مثال سخیف و سبک و خام و توهینآمیز و دون شانش را تعریف و تمجید نکردید و برایش کف نزدید؟ مگر او را معجزه هزاره سوم قلمداد نکردید و بر اوهام و تخیلاتش مهر تصدیق نزدید؟ نتیجه و سرانجامش چه شد؟
⭕ آیا جز این بود که برای اولین بار در آن دوران رکورددار شاخص فلاکت (بالاترین تورم و بیکاری) در دنیا شدیم!؟
آیا جز تورم پنجاه درصدی و کاهش ارزش پول ملی یعنی اندوخته و دارایی و ثروت و پسانداز مردم تا حدود یک چهارم چیزی عاید ملت شد؟! آیا جز سد گتوند و سیوند و تخریب زیرساختهای اقتصادی و سقوط پیدرپی هواپیماهای دست چندم باربری تغییر کاربری داده و بنزین سرطانزایی پتروشیمی و انرژی هستهای درون آشپزخانه و گم شدن اسکله نفتی و هالهی نور دستاورد دیگری به ارث گذاشت؟! آیا میراثی جز سیل قطعنامههای شورای امنیت و کشورهای اروپایی و آمریکا و ... چیزی نصیب ملت شد؟ اصلا مگر اوضاع اقتصادی امروز کشور و به صفر رسیدن درآمدهای نفتی نتیجه قطعنامه و تحریمهای دولت انقلابی قبل نیست؟! مگر حاصل کار آن دولت جز تحریم و قطعنامه و اختلاس و چپاول بیتالمال چیز دیگری هم بود؟!
⭕ و خلاصه اینکه: این مردم از میان گزینههای محدود و معدود پیش رو کسی را که شایستهتر نسبت به سایر گزینهها دید، انتخاب کرد. تکرار میکنم شایستهتر نسبت به سایر گزینهها و نه بیشتر! این که از بام تا شام تمام تریبونهای رسمی و مذهبی، صداوسیما و ... در گوش مردم زمزمه میکنند که اشتباه کردهاید و انتخابتان درست نبوده است و مراقب باشید دوباره مرتکب اشتباه قبلی نشوید، تنها نشان از وقاحتتان دارد و بس!
@tafakorjanbi1398
✍ ما فقط یک راه داریم!
📍دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان
🔸مردم خوب و نگران کشورم؛
روشنفکران دلشکسته؛
اقتصاددانان دم فروبسته؛
فعالان مدنی و سیاسی پربسته؛
ایرانیانِ بیرون از وطن نشسته؛
و همه آنانی که خارج از ساختار قدرت بر گلیم سکوت نشستهاید، هیچ دموکراسی کامل و مطلوبی وجود ندارد. همهی دموکراسیها در حال تکامل هستند.
🔸 حتی آمریکا پس از ۲۴۰ سال تمرین دموکراسی، تازه (در دو سه دوره پیش) اولین رئیسجمهور رنگینپوست را پذیرفته است و هنوز هیچ زنی به ریاستجمهوری آمریکا نرسیده است! آنان نیز در حال تمرین و تکامل دموکراسی هستند. ما هیچ راهی نداریم جز آن که از همین دموکراسی نوپای شکننده و ناعادلانه و تکاملنیافته موجود دفاع کنیم و از طریق آن کشور را به سوی بهبودی ببریم.
🔸در قرن جدید هیچ ظلمی عظیمتر از راندن یک ملت به سوی ناامیدی، شورش، انقلاب و درهمریزی نیست. عصر "انقلابهای انتقالی" در قرن بیست و یکم پایان یافت. در قرن حاضر اگر شورش و انقلابی رخ دهد از جنس "انقلابهای انهدامی" خواهد بود. تجربهی انقلاب دیروز و بهار عربی امروز در پیش چشم ماست. راهحل عبور از تنگناهای موجود نه از سکوت میگذرد، نه از قهر، نه از آشوب، نه از انقلاب و نه از حاکمیت نظامیان... ما فقط و فقط یک راه داریم و آن مشارکت در همین دموکراسی شدیدا محدود و ناعادلانه و یکطرفه موجود است.
@tafakorjanbi1398
📍دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان
🔸مردم خوب و نگران کشورم؛
روشنفکران دلشکسته؛
اقتصاددانان دم فروبسته؛
فعالان مدنی و سیاسی پربسته؛
ایرانیانِ بیرون از وطن نشسته؛
و همه آنانی که خارج از ساختار قدرت بر گلیم سکوت نشستهاید، هیچ دموکراسی کامل و مطلوبی وجود ندارد. همهی دموکراسیها در حال تکامل هستند.
🔸 حتی آمریکا پس از ۲۴۰ سال تمرین دموکراسی، تازه (در دو سه دوره پیش) اولین رئیسجمهور رنگینپوست را پذیرفته است و هنوز هیچ زنی به ریاستجمهوری آمریکا نرسیده است! آنان نیز در حال تمرین و تکامل دموکراسی هستند. ما هیچ راهی نداریم جز آن که از همین دموکراسی نوپای شکننده و ناعادلانه و تکاملنیافته موجود دفاع کنیم و از طریق آن کشور را به سوی بهبودی ببریم.
🔸در قرن جدید هیچ ظلمی عظیمتر از راندن یک ملت به سوی ناامیدی، شورش، انقلاب و درهمریزی نیست. عصر "انقلابهای انتقالی" در قرن بیست و یکم پایان یافت. در قرن حاضر اگر شورش و انقلابی رخ دهد از جنس "انقلابهای انهدامی" خواهد بود. تجربهی انقلاب دیروز و بهار عربی امروز در پیش چشم ماست. راهحل عبور از تنگناهای موجود نه از سکوت میگذرد، نه از قهر، نه از آشوب، نه از انقلاب و نه از حاکمیت نظامیان... ما فقط و فقط یک راه داریم و آن مشارکت در همین دموکراسی شدیدا محدود و ناعادلانه و یکطرفه موجود است.
@tafakorjanbi1398
✍ آقای #محسن_رنانی، اقتصاددان و عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان یادداشت مبسوطی نوشته و به طور خلاصه در آن ادعا کرده است که صرفنظر از نتیجهی این انتخابات ریاستجمهوری، همهی شرایط آمادهی نوعی افقگشایی ملی است و برگزاری آرام این انتخابات شرط تحقق این افقگشایی است. نمیدانم آقای رنانی چطور به چنین نتیجهای رسیدهاند و قبل از نوشتن این یادداشت چه تناول فرمودهاند. فقط میدانم کاملاً در اشتباه هستند. چه، حکومتی که تمام درها و دریچهها را به روی گفتگوی ملی میبندد، تنها یک راه را پیش روی ملت میگذارد و آن اینکه حق خود را به صورت قهری بازپس بگیرند. در ضمن هیچ نشانهای از گشایش در رفتار حکومت نیست که بخواهد به گشایش افقی مثبت برای ملت بیانجامد و اگر افقی هم در این بین باز شود، قطعاً به روی منافع ملی نیست. حکومتی که حافظ منافع ملی باشد، هیچ وقت اجازه نمیدهد که شرایط بدون هیچ دلیل منطقی به این بنبستهایی برسد که الان رسیده است. خودمان را با این حرفها بیش از این گول نزنیم.
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ ایران در سایه خشونت؟
📍 دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان
خشونت شاخ و دم ندارد. وقتی در تحلیل سیاست یا در بحث توسعه میگوییم فضا «خشونتآمیز» است، به معنی پرتاب سنگ و چماق و گلوله به سوی هم نیست، بلکه به معنی «وجود احتمال خشونت» است. یعنی وجود نگرانی هر یک از مدعیان قدرت یا مطالبهگران میدان سیاست یا نهادها و کنشگران جامعه مدنی از این که طرف مقابل، با رفتاری غیرقابل پیشبینی، قدرت یا منافع او را تضعیف یا تخریب کند. یعنی «ترس از این که» یکی از طرفین بازی، دست به رفتاری خارج از قانون یا خارج از عرف یا خارج از اصول و قواعد پذیرفته شده بزند، بهگونهای که ممکن است موجب ضربه به قدرت یا منافع طرف مقابل شود.
همین که من اکنون در نوشتن این یادداشت باید دهها ملاحظه و خط قرمز را رعایت کنم، چون «نمیدانم» در صورت عبور از خط قرمزها چه برخوردی با من خواهد شد؛ همینکه در ماه گذشته نهادهایی مانع برگزاری آزادانه مراسم بدْرود و خاکسپاری پیکر شاعر و نویسنده ایرانی، بکتاش آبتین، شدند؛ همین که حکومت به زندانیان سیاسی عنوان زندانیان امنیتی میدهد تا دادگاههای آنها را غیرعلنی برگزار کند؛ همین که هر روز منتظریم خبر تجمع اعتراضی یکی از قشرها یا گروههای اجتماعی نظیر معلمان، بازنشستگان، جانبازان، کارگران یا رانندگان را بشنویم؛ همینکه فعالیت برخی از کانونها و انجمنهای صنفی در کشور غیرقانونی اعلام میشود؛ همین که دنبال بهانه میگردند تا جمعیت امام علی را منحل کنند؛ همین که منتقدان و معارضان نظام در خارج از کشور، به جای تلاش برای گفتوگو با یکدیگر و گفتوگو با حکومت، یکسره از براندازی سخن میگویند؛ همین که حکومت وقتی یک مخالف یا کسی که به جاسوسی متهم است را دستگیر میکند حتما میکوشد از او اعترافات تلویزیونی بگیرد و پخش کند؛ همین که در انتخابات ریاستجمهوری همه رقیبان جدی رد صلاحیت میشوند؛ همین که علیرغم بحران آب و گاز در کشور، دولت، جرأت نمیکند قیمتگذاری آب و گاز را واقعی کند یا آنها را سهمیهبندی کند یا کشت برخی اقلام کشاورزی را ممنوع کند؛ همین که به یک مرجع تقلید به خاطر دیدارش با یک سیاستمدار منتقد حمله میشود؛ همینکه رهبران محصور جنبش سبز را نه محاکمه میکنند نه آزاد؛ همین که ایرانیان، بالاترین نرخ خرید خانه در ترکیه را دارند؛ همینکه هی وزارت خارجه تضمین میدهد اما کسی از ایرانیان مهاجر، بازنمیگردد؛ همینکه نمیدانند ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنند یا نه و هی اخبار ضدونقیض درز میدهند؛ همین که بعد از فروریختن بورس در سال گذشته، هیچ مقامی جرأت نکرد از مردم عذرخواهی کند؛ همینکه مقامات ارشد کشور سالهاست در نشست عمومی با خبرنگاران شرکت نمیکنند؛ همین که نتایج تحقیق درباره سقوط هواپیمای اوکراینی را منتشر نمیکنند؛ همینکه از ۲۵۰ حزب دارای مجوز، ۱۴۰ تای آنها غیرفعال هستند و از ۱۱۰ تای فعال هم هیچ خبری نیست؛ و دهها «همینکه»ی دیگر، همگی به معنی «ترس بالقوه»ی یک گروه از گروههای دیگر و به معنی «ظرفیت بالقوه خشونت» در جامعه ماست. در یک کلام، جامعه ما در زیر «سایه خشونت» زیست میکند.
بر اساس مطالعات #داگلاس_نورث، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳، بذر توسعه فقط آنگاه جوانه میزند که جامعه از زیر سایه خشونت، عبور کرده باشد. وقتی سایه خشونت روزبهروز سنگینتر میشود به معنی آن است که ما روزبهروز از «امکان توسعه» دورتر میشویم. از نظر نورث، توسعه وقتی امکان تحقق مییابد که منافع، منابع و رانتهای کشور نه در بستری از تهدید، خشونت و رقابتهای مخرب و حذفی، بلکه بر بستری از عقلانیت و گفتوگو و همکاری و رقابتهای قاعدهمند توزیع شود یا تخصیص یابد.
پس از نیمقرن نظریهپردازی علمی برای مساله توسعه، امروز تقریبا در میان عالمان توسعه اجماع وجود دارد که همه آنچه که به عنوان عامل (یا مانع) توسعه در جوامع مختلف مطرح میشود، نقش خود را از طریق کاهش (یا افزایش) احتمال یا «ظرفیت بالقوه خشونت» بازی میکند. یعنی ممکن است کشوری هیچگاه درگیر جنگ و خونریزی نباشد اما وجود ظرفیت بالقوه خشونت، نمیگذارد پیششرطهای توسعه در آن محقق شود. ناکامی جمهوری اسلامی در تحقق دستاورهای مطلوب در حوزه رفاه و توسعه کشور، و شکست پیدرپی برنامههای توسعه و سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور را از این دریچه (وجود دائمی ظرفیت بالقوه خشونت در داخل یا با خارج) باید دید.
@tafakorjanbi1398
📍 دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان
خشونت شاخ و دم ندارد. وقتی در تحلیل سیاست یا در بحث توسعه میگوییم فضا «خشونتآمیز» است، به معنی پرتاب سنگ و چماق و گلوله به سوی هم نیست، بلکه به معنی «وجود احتمال خشونت» است. یعنی وجود نگرانی هر یک از مدعیان قدرت یا مطالبهگران میدان سیاست یا نهادها و کنشگران جامعه مدنی از این که طرف مقابل، با رفتاری غیرقابل پیشبینی، قدرت یا منافع او را تضعیف یا تخریب کند. یعنی «ترس از این که» یکی از طرفین بازی، دست به رفتاری خارج از قانون یا خارج از عرف یا خارج از اصول و قواعد پذیرفته شده بزند، بهگونهای که ممکن است موجب ضربه به قدرت یا منافع طرف مقابل شود.
همین که من اکنون در نوشتن این یادداشت باید دهها ملاحظه و خط قرمز را رعایت کنم، چون «نمیدانم» در صورت عبور از خط قرمزها چه برخوردی با من خواهد شد؛ همینکه در ماه گذشته نهادهایی مانع برگزاری آزادانه مراسم بدْرود و خاکسپاری پیکر شاعر و نویسنده ایرانی، بکتاش آبتین، شدند؛ همین که حکومت به زندانیان سیاسی عنوان زندانیان امنیتی میدهد تا دادگاههای آنها را غیرعلنی برگزار کند؛ همین که هر روز منتظریم خبر تجمع اعتراضی یکی از قشرها یا گروههای اجتماعی نظیر معلمان، بازنشستگان، جانبازان، کارگران یا رانندگان را بشنویم؛ همینکه فعالیت برخی از کانونها و انجمنهای صنفی در کشور غیرقانونی اعلام میشود؛ همین که دنبال بهانه میگردند تا جمعیت امام علی را منحل کنند؛ همین که منتقدان و معارضان نظام در خارج از کشور، به جای تلاش برای گفتوگو با یکدیگر و گفتوگو با حکومت، یکسره از براندازی سخن میگویند؛ همین که حکومت وقتی یک مخالف یا کسی که به جاسوسی متهم است را دستگیر میکند حتما میکوشد از او اعترافات تلویزیونی بگیرد و پخش کند؛ همین که در انتخابات ریاستجمهوری همه رقیبان جدی رد صلاحیت میشوند؛ همین که علیرغم بحران آب و گاز در کشور، دولت، جرأت نمیکند قیمتگذاری آب و گاز را واقعی کند یا آنها را سهمیهبندی کند یا کشت برخی اقلام کشاورزی را ممنوع کند؛ همین که به یک مرجع تقلید به خاطر دیدارش با یک سیاستمدار منتقد حمله میشود؛ همینکه رهبران محصور جنبش سبز را نه محاکمه میکنند نه آزاد؛ همین که ایرانیان، بالاترین نرخ خرید خانه در ترکیه را دارند؛ همینکه هی وزارت خارجه تضمین میدهد اما کسی از ایرانیان مهاجر، بازنمیگردد؛ همینکه نمیدانند ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنند یا نه و هی اخبار ضدونقیض درز میدهند؛ همین که بعد از فروریختن بورس در سال گذشته، هیچ مقامی جرأت نکرد از مردم عذرخواهی کند؛ همینکه مقامات ارشد کشور سالهاست در نشست عمومی با خبرنگاران شرکت نمیکنند؛ همین که نتایج تحقیق درباره سقوط هواپیمای اوکراینی را منتشر نمیکنند؛ همینکه از ۲۵۰ حزب دارای مجوز، ۱۴۰ تای آنها غیرفعال هستند و از ۱۱۰ تای فعال هم هیچ خبری نیست؛ و دهها «همینکه»ی دیگر، همگی به معنی «ترس بالقوه»ی یک گروه از گروههای دیگر و به معنی «ظرفیت بالقوه خشونت» در جامعه ماست. در یک کلام، جامعه ما در زیر «سایه خشونت» زیست میکند.
بر اساس مطالعات #داگلاس_نورث، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳، بذر توسعه فقط آنگاه جوانه میزند که جامعه از زیر سایه خشونت، عبور کرده باشد. وقتی سایه خشونت روزبهروز سنگینتر میشود به معنی آن است که ما روزبهروز از «امکان توسعه» دورتر میشویم. از نظر نورث، توسعه وقتی امکان تحقق مییابد که منافع، منابع و رانتهای کشور نه در بستری از تهدید، خشونت و رقابتهای مخرب و حذفی، بلکه بر بستری از عقلانیت و گفتوگو و همکاری و رقابتهای قاعدهمند توزیع شود یا تخصیص یابد.
پس از نیمقرن نظریهپردازی علمی برای مساله توسعه، امروز تقریبا در میان عالمان توسعه اجماع وجود دارد که همه آنچه که به عنوان عامل (یا مانع) توسعه در جوامع مختلف مطرح میشود، نقش خود را از طریق کاهش (یا افزایش) احتمال یا «ظرفیت بالقوه خشونت» بازی میکند. یعنی ممکن است کشوری هیچگاه درگیر جنگ و خونریزی نباشد اما وجود ظرفیت بالقوه خشونت، نمیگذارد پیششرطهای توسعه در آن محقق شود. ناکامی جمهوری اسلامی در تحقق دستاورهای مطلوب در حوزه رفاه و توسعه کشور، و شکست پیدرپی برنامههای توسعه و سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور را از این دریچه (وجود دائمی ظرفیت بالقوه خشونت در داخل یا با خارج) باید دید.
@tafakorjanbi1398
✍️ مغولیت مدرن!
📍 #محسن_رنانی، اقتصادان
♦️مغولان عصر جاهلیت، ساختمانها را تخریب کردند و تنها را به خاک و خون کشیدند، اما به تدریج که حاکم شدند و امنیت برقرار شد، دست از خشونت برداشتند و متمدن شدند. نخست مسلمان شدند و سپس زبان فارسی آموختند، آنگاه به ترویج فرهنگ و معماری و اقتصاد پرداختند، نخستین پول کاغذی را در ایران منتشر کردند و حتی خودشان به زبان فارسی شعر گفتند. در این آمدورفتِ مغولان، دین و اخلاق مردم دست نخورده ماند و حتی مایه انسجام و تقویت همبستگی جامعه ایران شد.
♦️مغولانِ مدرن اما کار دیگری میکنند؛ آنان ساختمان تخریب نمیکنند، حتی ساختمان و صنعت هم میسازند؛ اما آرامآرام، با ابزاری نَرم به نام تورم، نه تنها فقرا را که توان دفاع از خود ندارند، به فلاکت میکشانند، بلکه ارزشهای انسانی و اخلاقی کل جامعه را نابود می کنند. آنگاه جامعهای که اخلاق و ارزشهای انسانی و ایمانی نداشته باشد و بخش بزرگی از آن هم فقیر و به حاشیه رانده شده باشد، در چرخهای از تخریب نسلها خودبهخود نابود خواهد شد
♦️تصورش را بکنید که هر روز که از خانه بیرون میآییم، ببینیم دیشب مغازهداران سنگهای ترازوهای خود را کمی تراشیدهاند و سنگها سبکتر شده اند، این رفتار چه بلایی بر سر اخلاق و اقتصاد خواهد آورد؟ از زمان خلقت حضرت آدم تاکنون، تنها دو کشور، یکی شیلی و دیگری جمهوری اسلامی رکورددار طولانی ترین دوره (بیش از ۴۰ سال) تورم دو رقمی تاریخ هستند.
♦️پینوشه را نهضتهای مردمی به زیر نکشید، تورمهای سنگین هر ساله و اقتصاد ورشکسته شیلی مجبورش کرد که تسلیم شود. در ایران اما چهار دهه تورم دو رقمی، فقط حکومت و اقتصاد را به ورطه ورشکستگی نینداخته است، بلکه تورم بالا و مستمر، به عنوان مهمترین دستاورد ملموس حکومت دینی، اخلاق و ایمان مردم را نیز به یغما برده است.
♦️سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه کشور همین ماه ابلاغ شد. در این سیاستها، هدف گذاری شده که طی ۵ سال نرخ تورم، تک رقمی و رشد اقتصادی به ۸% برسد. از این پس جمهوری اسلامی با ساختار موجود هرگز نخواهد توانست به این هدف دست یابد. جمهوری اسلامی در بیست سال اخیر، روزبهروز و به طور منظم «درجه انعطافپذیری» و «درجه کنترلپذیری» سیستمیاش کاهش پیدا کرده است. این دو شاخص در هر سیستمی در بلندمدت و به طور مستمر کاهش پیدا کند، نشانه آن است که آن سیستم پیر شده و انرژی حیاتبخش آن روزبهروز با سرعت بیشتری کاهش خواهد یافت.
♦️شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد در بیست سال اخیر ساختار سیاسی موجود، روزبهروز کنترلپذیری وانعطافپذیریاش کاهش یافته است. آخرینش همین برخورد با زلف زنان بود. ببینید سیستمی که غرق در بحران است، با چه سطح عقلانیتی یکباره تصمیم میگیرد زلف زنان را با مشت آهنین مدیریت کند و این موضوع اصلا چه اولویتی دارد؟ این تازهترین نمونه کاهش انعطافپذیری سیستم است. اما در عین حال در همین مساله ساده، میبینیم سطح کنترلپذیری آن هم چقدر پایینٔتر آمده است. یعنی با آن اُشتلُمهای سنگین و بگیر و ببندهای خشن شروع کردند ولی به دوهفته نکشید که متوجه شدند که نمیشود و نمیتوانند مساله را مدیریت کنند، بعد زمزمه کردند که برباد دادن زلف زنان «تخلف» است نه «جرم».
♦️بدون تحولات ساختاری در نظام سیاسی و بدون بازسازی اعتبار جهانی از یک سو و اعتماد داخلی از سوی دیگر، امکان رکورد زدن در هیچ زمینهای برای حکومت وجود ندارد. اگر هم در برخی زمینههای نظامی رکورد زدهایم، به خاطر تزریق بیحساب بودجههای محرمانه بوده است. همان بودجههایی که حاصل فروش نفت بوده است و باید برای بهبود نظام آموزش و سلامت و تامیناجتماعی و ... به کار گرفته میشد. هزینه آن رکورد زدنها، همین بحرانهایی است که امروز در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی گریبان ما را گرفته است.
♦️پیرمردی را در نظر بگیرید که از آغاز جوانیاش همیشه ادعا کرده است که میخواهد قله دماوند را فتح کند در این مدت نیز دهها بار تلاش کرده است اما فقط چند بار قلههای کوچک پایین کوه را فتح کرده است. حالا اگر دوباره اعلام کند که در سالهای آینده میخواهد قله دماوند را فتح کند چه کسی باور میکند؟ چه چیزی در ساختار بدنی این پیرمرد عوض شده است؟ آیا جوانتر شده است؟ آیا مفاصلش قویتر شده است؟ آیا عضلاتش ورزیدهتر شده است؟ آیا کوه، هموارتر یا کوتاهتر شده است؟ هیچ. تازه در سالهای آینده، او پیرتر و ناتوان تر هم خواهد شد. پیشبینی امکانناپذیری تحقق آرزوی این پیرمرد، قدرت تحلیلی سطح بالایی نیاز ندارد، عقل سلیم، کافی است.
@tafakorjanbi1398
📍 #محسن_رنانی، اقتصادان
♦️مغولان عصر جاهلیت، ساختمانها را تخریب کردند و تنها را به خاک و خون کشیدند، اما به تدریج که حاکم شدند و امنیت برقرار شد، دست از خشونت برداشتند و متمدن شدند. نخست مسلمان شدند و سپس زبان فارسی آموختند، آنگاه به ترویج فرهنگ و معماری و اقتصاد پرداختند، نخستین پول کاغذی را در ایران منتشر کردند و حتی خودشان به زبان فارسی شعر گفتند. در این آمدورفتِ مغولان، دین و اخلاق مردم دست نخورده ماند و حتی مایه انسجام و تقویت همبستگی جامعه ایران شد.
♦️مغولانِ مدرن اما کار دیگری میکنند؛ آنان ساختمان تخریب نمیکنند، حتی ساختمان و صنعت هم میسازند؛ اما آرامآرام، با ابزاری نَرم به نام تورم، نه تنها فقرا را که توان دفاع از خود ندارند، به فلاکت میکشانند، بلکه ارزشهای انسانی و اخلاقی کل جامعه را نابود می کنند. آنگاه جامعهای که اخلاق و ارزشهای انسانی و ایمانی نداشته باشد و بخش بزرگی از آن هم فقیر و به حاشیه رانده شده باشد، در چرخهای از تخریب نسلها خودبهخود نابود خواهد شد
♦️تصورش را بکنید که هر روز که از خانه بیرون میآییم، ببینیم دیشب مغازهداران سنگهای ترازوهای خود را کمی تراشیدهاند و سنگها سبکتر شده اند، این رفتار چه بلایی بر سر اخلاق و اقتصاد خواهد آورد؟ از زمان خلقت حضرت آدم تاکنون، تنها دو کشور، یکی شیلی و دیگری جمهوری اسلامی رکورددار طولانی ترین دوره (بیش از ۴۰ سال) تورم دو رقمی تاریخ هستند.
♦️پینوشه را نهضتهای مردمی به زیر نکشید، تورمهای سنگین هر ساله و اقتصاد ورشکسته شیلی مجبورش کرد که تسلیم شود. در ایران اما چهار دهه تورم دو رقمی، فقط حکومت و اقتصاد را به ورطه ورشکستگی نینداخته است، بلکه تورم بالا و مستمر، به عنوان مهمترین دستاورد ملموس حکومت دینی، اخلاق و ایمان مردم را نیز به یغما برده است.
♦️سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه کشور همین ماه ابلاغ شد. در این سیاستها، هدف گذاری شده که طی ۵ سال نرخ تورم، تک رقمی و رشد اقتصادی به ۸% برسد. از این پس جمهوری اسلامی با ساختار موجود هرگز نخواهد توانست به این هدف دست یابد. جمهوری اسلامی در بیست سال اخیر، روزبهروز و به طور منظم «درجه انعطافپذیری» و «درجه کنترلپذیری» سیستمیاش کاهش پیدا کرده است. این دو شاخص در هر سیستمی در بلندمدت و به طور مستمر کاهش پیدا کند، نشانه آن است که آن سیستم پیر شده و انرژی حیاتبخش آن روزبهروز با سرعت بیشتری کاهش خواهد یافت.
♦️شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد در بیست سال اخیر ساختار سیاسی موجود، روزبهروز کنترلپذیری وانعطافپذیریاش کاهش یافته است. آخرینش همین برخورد با زلف زنان بود. ببینید سیستمی که غرق در بحران است، با چه سطح عقلانیتی یکباره تصمیم میگیرد زلف زنان را با مشت آهنین مدیریت کند و این موضوع اصلا چه اولویتی دارد؟ این تازهترین نمونه کاهش انعطافپذیری سیستم است. اما در عین حال در همین مساله ساده، میبینیم سطح کنترلپذیری آن هم چقدر پایینٔتر آمده است. یعنی با آن اُشتلُمهای سنگین و بگیر و ببندهای خشن شروع کردند ولی به دوهفته نکشید که متوجه شدند که نمیشود و نمیتوانند مساله را مدیریت کنند، بعد زمزمه کردند که برباد دادن زلف زنان «تخلف» است نه «جرم».
♦️بدون تحولات ساختاری در نظام سیاسی و بدون بازسازی اعتبار جهانی از یک سو و اعتماد داخلی از سوی دیگر، امکان رکورد زدن در هیچ زمینهای برای حکومت وجود ندارد. اگر هم در برخی زمینههای نظامی رکورد زدهایم، به خاطر تزریق بیحساب بودجههای محرمانه بوده است. همان بودجههایی که حاصل فروش نفت بوده است و باید برای بهبود نظام آموزش و سلامت و تامیناجتماعی و ... به کار گرفته میشد. هزینه آن رکورد زدنها، همین بحرانهایی است که امروز در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی گریبان ما را گرفته است.
♦️پیرمردی را در نظر بگیرید که از آغاز جوانیاش همیشه ادعا کرده است که میخواهد قله دماوند را فتح کند در این مدت نیز دهها بار تلاش کرده است اما فقط چند بار قلههای کوچک پایین کوه را فتح کرده است. حالا اگر دوباره اعلام کند که در سالهای آینده میخواهد قله دماوند را فتح کند چه کسی باور میکند؟ چه چیزی در ساختار بدنی این پیرمرد عوض شده است؟ آیا جوانتر شده است؟ آیا مفاصلش قویتر شده است؟ آیا عضلاتش ورزیدهتر شده است؟ آیا کوه، هموارتر یا کوتاهتر شده است؟ هیچ. تازه در سالهای آینده، او پیرتر و ناتوان تر هم خواهد شد. پیشبینی امکانناپذیری تحقق آرزوی این پیرمرد، قدرت تحلیلی سطح بالایی نیاز ندارد، عقل سلیم، کافی است.
@tafakorjanbi1398
✍️ فروپاشی این حکومت در آیندههای نه چندان دور قطعی و از روز روشنتر است، منتها مطمئن نیستم که این فروپاشی حتماً و قطعاً به نفع مردم باشد! شاید به همین خاطر هم هست که دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان در پایان یادداشت اخیر خود، ضمن هشدار جدی به حکومت دربارهی طغیان مردم، آورده است: «این آخرین فرصت نظام است که با حضور اقتدار و کاریزمای رهبری، دست به تحولات ضروری در خویش بزند.». شک ندارم که این حرف رنانی، بیش از آنکه دفاع از قدرت رهبر و دلسوزی برای نظام حکمرانی موجود باشد، ناظر به خطر کمینکردهی بزرگی در داخل حکومت است که تمامیت کشور و آیندهی ملت را تهدید میکند!
@zorba1398
@zorba1398
✍️ چکیدهی آخرین یادداشت دکتر #محسن_رنانی:
سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان مییابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.
🔸پ.ن: پیشنهاد میکنم اصل این یادداشت مهم را در لینک زیر مطالعه بفرمایید. به نظرم، دکتر رنانی حق مطلب را دربارهی وضعیت حال و آیندهی ایران در این یادداشت به صراحت و سادگی ادا کرده است:
https://www.renani.net/index.php/texts/poetry/898-2023-02-16-17-23-19
@zorba1398
سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان مییابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.
🔸پ.ن: پیشنهاد میکنم اصل این یادداشت مهم را در لینک زیر مطالعه بفرمایید. به نظرم، دکتر رنانی حق مطلب را دربارهی وضعیت حال و آیندهی ایران در این یادداشت به صراحت و سادگی ادا کرده است:
https://www.renani.net/index.php/texts/poetry/898-2023-02-16-17-23-19
@zorba1398
تارنمای محسن رنانی
سقوط
چکیده: سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق…
✍️ بخشی از یادداشت اخیر دکتر #محسن_رنانی:
«من نمیدانم #روسیه تا چه حد در تصمیمات راهبردی ما دخالت دارد؛ من نمی دانم کسانی که از تحریم و انزوای ایران سودهای کلان میبرند تا چه حد در مراکز تصمیمگیری #نفوذ دارند؛ من نمیدانم #اسرائيل که تا راهبردیترین حوزههای نظامی ما رسوخ کرده است آیا در مراکز تصمیمسازی سیاسی ما نیز حضور پنهان دارد یا نه؛ من نمیدانم کسانی که انحصارات اقتصادیشان فقط در شرایط نابسامان کشور تامین و تضمین میشود چقدر قدرت سیاسی پشت پرده دارند؛ من نمیدانم مقامات اصلی کشور اصلا در جریان واقعیات جامعه هستند یا نه؛ اما امیدوارم هیچکدام از این بدگمانیها درست نباشد و نظام تدبیر بتواند فارغ از این شرایط دست به تصمیمات بزرگ بزند که اکنون، آری همین اکنون که دوباره احساس تسلط و قدرت میکند، وقت آن است.»
🔸پ.ن: بعید میدانم آقای خامنهای دست به اصلاحات اساسی بزند. چه، همچنان که #مانس_اشپربر در کتاب «نقد و تحلیل جباریت» عنوان میکند «اگر قدرتی به عامل خوف و وحشت متوسل شود، دیگر هیچگاه نباید از آن دست بردارد، وگرنه خود از بین میرود.»
@zorba1398
«من نمیدانم #روسیه تا چه حد در تصمیمات راهبردی ما دخالت دارد؛ من نمی دانم کسانی که از تحریم و انزوای ایران سودهای کلان میبرند تا چه حد در مراکز تصمیمگیری #نفوذ دارند؛ من نمیدانم #اسرائيل که تا راهبردیترین حوزههای نظامی ما رسوخ کرده است آیا در مراکز تصمیمسازی سیاسی ما نیز حضور پنهان دارد یا نه؛ من نمیدانم کسانی که انحصارات اقتصادیشان فقط در شرایط نابسامان کشور تامین و تضمین میشود چقدر قدرت سیاسی پشت پرده دارند؛ من نمیدانم مقامات اصلی کشور اصلا در جریان واقعیات جامعه هستند یا نه؛ اما امیدوارم هیچکدام از این بدگمانیها درست نباشد و نظام تدبیر بتواند فارغ از این شرایط دست به تصمیمات بزرگ بزند که اکنون، آری همین اکنون که دوباره احساس تسلط و قدرت میکند، وقت آن است.»
🔸پ.ن: بعید میدانم آقای خامنهای دست به اصلاحات اساسی بزند. چه، همچنان که #مانس_اشپربر در کتاب «نقد و تحلیل جباریت» عنوان میکند «اگر قدرتی به عامل خوف و وحشت متوسل شود، دیگر هیچگاه نباید از آن دست بردارد، وگرنه خود از بین میرود.»
@zorba1398
زوربا
✍️ چکیدهی آخرین یادداشت دکتر #محسن_رنانی: سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان مییابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت،…
✍️ فاجعه آنجاست که دکتر #محسن_رنانی در مقدمهی یادداشت اخیرش اعتراف کرده که #محمدجواد_ظریف، وزیر خارجهی سابق کشورمان بعد از دو ماه تلاش موفق نشده، یادداشت او را به دفتر آقای خامنهای برساند! معنای دیگر چنین سخنی این میتواند باشد که صدای هیچکس در این مملکت به گوش رهبر نمیرسد، مگر ملازمانی که یا نفوذیاند، یا متوهم، و یا متقلب!
@zorba1398
@zorba1398
✍️ بخشی از یادداشت مهم اخیر دکتر #محسن_رنانی:
«این روزها هیچکدام از اخباری که میشنویم، نشانی از "خردمندی سیستماتیک" حکومت در خود ندارد. از یک سو غرب دارد به سرعت به سوی اجماعی جهانی علیه حکومت ایران میرود؛ ایرانیان مهاجر نیز برای اولینبار در تاریخ بعد از انقلاب، به سوی همبستگی و هماهنگی در کنشگری و سیاستورزی رفتهاند. در داخل نیز به مرحله همآیندی بحرانها رسیدهایم و تصمیمگیری در بیشتر حوزهها در حالت انتظار و ابهام قرار دارد. "زندگی انفعالی" در جریان است اما "زندگی فعال" در تعلیق است و همه منتظر تحولی یا گشایشی هستند؛ تحولی که نمیدانند چیست و از جایی که نمیدانند کجاست. تیغه قیچی از درون و بیرون بر روی حکومت در حال بسته شدن است، و یک حادثه کافی است تا دو تیغه این قیچی را به هم برساند.»
@zorba1398
«این روزها هیچکدام از اخباری که میشنویم، نشانی از "خردمندی سیستماتیک" حکومت در خود ندارد. از یک سو غرب دارد به سرعت به سوی اجماعی جهانی علیه حکومت ایران میرود؛ ایرانیان مهاجر نیز برای اولینبار در تاریخ بعد از انقلاب، به سوی همبستگی و هماهنگی در کنشگری و سیاستورزی رفتهاند. در داخل نیز به مرحله همآیندی بحرانها رسیدهایم و تصمیمگیری در بیشتر حوزهها در حالت انتظار و ابهام قرار دارد. "زندگی انفعالی" در جریان است اما "زندگی فعال" در تعلیق است و همه منتظر تحولی یا گشایشی هستند؛ تحولی که نمیدانند چیست و از جایی که نمیدانند کجاست. تیغه قیچی از درون و بیرون بر روی حکومت در حال بسته شدن است، و یک حادثه کافی است تا دو تیغه این قیچی را به هم برساند.»
@zorba1398
✍️ امامجمعهی تعطیل اهواز چه میگوید؟! کجای قرآن دربارهی ساکنان مریخ سخن گفته است؟!! 🤔
🔸پ.ن: وقتی مملکت تعطیل و به قول دکتر #محسن_رنانی «زندگی انفعالی» جای «زندگی فعال» را بگیرد، کمکم کلاغها هم آوازخوان میشوند!!
@zorba1398
🔸پ.ن: وقتی مملکت تعطیل و به قول دکتر #محسن_رنانی «زندگی انفعالی» جای «زندگی فعال» را بگیرد، کمکم کلاغها هم آوازخوان میشوند!!
@zorba1398
✍️ دکتر #محسن_رنانی، اقتصاددان:
سوالِ امروز سرمایهگذران این است چگونه سرمایه خود را از کشور خارج کنند!
🔴 در زمان ریاستجمهوری مرحوم #هاشمی_رفسنجانی سئوال سرمايهگذاران از من به عنوان یک مشاور اقتصادی اين بود که: سرمايۀ خود را به استان سيستان و بلوچستان ببریم برای پرورش شترمرغ چون برای سرمايهگذاری در آن مناطق تسهيلات با سود اندک ارائه میشود يا اینکه سرمايه را به استان اصفهان ببریم برای ايجاد کارخانه سنگبری؟ يعنی در آن دوران سرمايهگذار حاضر بود در همه جای ايران سرمايهگذاری کند و نگاه میکرد که کجا برای او سودآورتر است.
🔴 در دوران ریاستجمهوری آقای #سیدمحمد_خاتمی سئوال فعالان اقتصادی اين بود که سرمايۀ خود را در اصفهان، تبريز يا مشهد برای کارخانۀ فولادسازی استفاده کنیم يا در تهران روی پتروشيمی و خودرو سرمايهگذاری کنیم؟ در اين دوره دیگر سئوال سرمايهگذار حول منطقۀ سرمايهگذاری در حاشيۀ کشور نبود، بلکه ميخواست فقط سرمايهاش در مراکز استانهای بزرگ متمرکز شود.
🔴 در زمان ریاستجمهوری #محمود_احمدینژاد سئوال سرمايهگذاران اين شد که سرمايه را صرف خريد دلار کنیم يا طلا و زمين بخریم؟! درواقع دیگر کسی دنبال سرمایهگذاری در تولید نبود و تنها به دنبال کسب سودهایی بود که در بازارهای یادشده از طریق دلالی کسب میشد.
🔴 اما امروز سوال سرمايهگذاران اين است که سرمايه را به امارات و ترکیه ببریم يا در ارمنستان و گرجستان خانه بخریم یا سرمايهگذاری کنیم؟!
🔴 روند اين سوالات نشان ميدهد افق اقتصاد ايران مسدود شده. يعنی دیگر سرمايهگذار احساس نمیکند که در ۲۰ سال آينده همین نظم اقتصادی وجود داشته باشد یا در صورت وجود همین نظام هم به سرمايۀ او آسیبی نرسیده و سود قابلقبولی کرده باشد.
🔴 امروز سرمايهگذاران سوالشان اين است که سرمايۀ خود را چگونه و کجا از کشور خارج کنند. بخش بزرگی از افزايش قيمت دلار هم ناشی از سرمايههايی است که در حال خارج شدن از کشور است، چون سرمايهگذار نمیداند در تحريم يک ماه ديگر، در انتخابات دو سال دیگر یا در اعتراضات بعدی چه بلايی بر سر ثروت او خواهد آمد.
@zorba1398
سوالِ امروز سرمایهگذران این است چگونه سرمایه خود را از کشور خارج کنند!
🔴 در زمان ریاستجمهوری مرحوم #هاشمی_رفسنجانی سئوال سرمايهگذاران از من به عنوان یک مشاور اقتصادی اين بود که: سرمايۀ خود را به استان سيستان و بلوچستان ببریم برای پرورش شترمرغ چون برای سرمايهگذاری در آن مناطق تسهيلات با سود اندک ارائه میشود يا اینکه سرمايه را به استان اصفهان ببریم برای ايجاد کارخانه سنگبری؟ يعنی در آن دوران سرمايهگذار حاضر بود در همه جای ايران سرمايهگذاری کند و نگاه میکرد که کجا برای او سودآورتر است.
🔴 در دوران ریاستجمهوری آقای #سیدمحمد_خاتمی سئوال فعالان اقتصادی اين بود که سرمايۀ خود را در اصفهان، تبريز يا مشهد برای کارخانۀ فولادسازی استفاده کنیم يا در تهران روی پتروشيمی و خودرو سرمايهگذاری کنیم؟ در اين دوره دیگر سئوال سرمايهگذار حول منطقۀ سرمايهگذاری در حاشيۀ کشور نبود، بلکه ميخواست فقط سرمايهاش در مراکز استانهای بزرگ متمرکز شود.
🔴 در زمان ریاستجمهوری #محمود_احمدینژاد سئوال سرمايهگذاران اين شد که سرمايه را صرف خريد دلار کنیم يا طلا و زمين بخریم؟! درواقع دیگر کسی دنبال سرمایهگذاری در تولید نبود و تنها به دنبال کسب سودهایی بود که در بازارهای یادشده از طریق دلالی کسب میشد.
🔴 اما امروز سوال سرمايهگذاران اين است که سرمايه را به امارات و ترکیه ببریم يا در ارمنستان و گرجستان خانه بخریم یا سرمايهگذاری کنیم؟!
🔴 روند اين سوالات نشان ميدهد افق اقتصاد ايران مسدود شده. يعنی دیگر سرمايهگذار احساس نمیکند که در ۲۰ سال آينده همین نظم اقتصادی وجود داشته باشد یا در صورت وجود همین نظام هم به سرمايۀ او آسیبی نرسیده و سود قابلقبولی کرده باشد.
🔴 امروز سرمايهگذاران سوالشان اين است که سرمايۀ خود را چگونه و کجا از کشور خارج کنند. بخش بزرگی از افزايش قيمت دلار هم ناشی از سرمايههايی است که در حال خارج شدن از کشور است، چون سرمايهگذار نمیداند در تحريم يک ماه ديگر، در انتخابات دو سال دیگر یا در اعتراضات بعدی چه بلايی بر سر ثروت او خواهد آمد.
@zorba1398
✍️ دکتر #محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان و از منتقدان حکومت:
«به #مسعود_پزشکیان رأی خواهم داد چون معتقدم ملت ایران در مرحلهی اول ضمن اعلام آن «نه» بزرگ، با رأی به پزشکیان انگشت پای خود را نیز «لایِ در» گذاشت. اکنون با یک همت دیگر در مرحله دوم میتوانیم پای خودمان را بهطور کامل لای در بگذاریم.»
@zorba1398
«به #مسعود_پزشکیان رأی خواهم داد چون معتقدم ملت ایران در مرحلهی اول ضمن اعلام آن «نه» بزرگ، با رأی به پزشکیان انگشت پای خود را نیز «لایِ در» گذاشت. اکنون با یک همت دیگر در مرحله دوم میتوانیم پای خودمان را بهطور کامل لای در بگذاریم.»
@zorba1398