✍️ چقدر این تلویزیون #ایراناینترنشنال کثیف است، وقتی میخواهد به زور ماجرای #مهسا_امینی را یک ماجرای قومی جلوه بدهد و نه یک فاجعهی ملی. این اراذل و اوباش خودفروش و وطنفروش با آرزوی به گور بردنیِ #تجزیهی_ایران، از هر فرصتی برای دمیدن در کوس نفاق و بریدن رشتههای وفاق ملت گرفتار و رنجکشیدهی ایران استفاده میکنند! دنبالهی داخلی این مزدوران هم افراد احساساتی و کور و کمخردی هستند که به خیال خودشان دارند #اصلاحطلبان واقعی را تکفیر و تضعیف میکنند و نمیدانند که در اصل آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزند و بقای حکومت حاضر را تأمین و تضمین میکنند!
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ چرا #حسن_روحانی در برابر فاجعهی قتل #مهسا_امینی سکوت اختیار کرده است؟! سکوت محافظهکارانهی آقای روحانی در این شرایط اصلا قابل قبول نیست. #اصلاحطلبان که فقط از او حمایت کرده بودند تا یکی مثل #ابراهیم_رئیسی، #سعید_جلیلی و #محمود_احمدینژاد روی کار نیاید، کم به خاطر عملکرد او در بورس و برخی مسایل مورد سرزنش جامعه قرار نگرفتهاند!
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
✍️ تنها خط قرمز جمهوری اسلامی، ارتباط و همراهی مردم با #اصلاحطلبان است. پایش بیفتد و دفاع از قدرت و ثروت نامشروع حاکمان که در میان باشد، حجاب و شرع و ... همه بهانهای بیش نیستند! به ویژه اگر تصویری از مقام معظم رهبری و سردار #قاسم_سلیمانی همه توی دستت باشد!
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398
📍مهم👇
✍️ تحلیلی تاریخی بر حوادث امروزِ ایران!
📍 #علی_مرادی_مراغهای
♦️آنچه امروزه شاهد آن هستیم به عریانترین شکلش، ادامه کشمکش و جنگ مشروعهخواهان و مشروطهطلبان است که از زمان مشروطیت جریان دارد و دیکتاتوری دو پهلوی تنها آن را کمرنگتر کرده بود و در این تاریخ ۱۲۰ ساله، نه تنها این دو گروه به همدیگر نزدیک نشدهاند، بلکه شکافشان، عمیقتر نیز گشته است.
♦️اول.نخستین بار مفاهیم غربی چون، آزادی، تساوی حقوق و برابری را در ایران، #مستشارالدوله مطرح ساخت. از منظر تبارشناسی میتوان گفت که #اصلاحطلبان امروز فرزندان مستشارالدوله هستند. او در کتاب «یک کلمه»، سیوهفت سال زودتر از انقلاب مشروطیت میگوید که این مفاهیم غربی مانند برابری و آزادی با احکام اسلامی تضادی ندارند و سازگار هستند و در کتابش در خصوص تساوی افراد مینویسد که همه افراد اعم از گدا و امپراطور باید در مقابل قانون مساوی باشند و با توسل به آیات و احادیث و آیات قرآن میکوشد نشان دهد که این مساوات، هیچ منافاتی با احکام اسلامی ندارد
(رساله یک کلمه... ص ۱۱).
♦️مستشارالدوله به آیات و احادیث متعدد متوسل میشود که نشان دهد که مثلا اصل تساوی با احکام اسلامی مطابقت دارد. آیاتی مانند: ان اکرمکم عندالله اتقیکم (حجرات/۱۳)، وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ (هود/۳)، لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ (آل عمران/۱۹۵)، ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتای ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و... (نحل/۹۰)...
♦️دوم. اما به نظر میرسد که کوششهای مستشارالدوله موفقیتآمیز نبوده، چرا که در همان زمان، دوست صمیمی او #فتحعلی_آخوندزاده در نقدی کوبنده بر کتاب مستشارالدوله، ایراد میگیرد که «شریعت قابل تلفیق و انطباق با قانون مشروطه نیست» آخوندزاده مینویسد: «اگر شریعت سرچشمه عدالت است در این صورت، شریعت بیع و شرای غلام و کنیز را از بتپرستان و مشرکان، حتی بعد از قبول اسلام نیز، چرا جایز میداند؟ اگر شریعت سرچشمه عدالت است وقتی یک مرد آزاد و یک زن آزاد که در قید زوجیت نباشند، به رضای طرفین با یکدیگر مقاربت کردهاند، شریعت چه حق دارد که به هر یک از ایشان صد تازیانه میزند؟! اگر شریعت سرچشمه عدالت است و لاتفتلوا انفس التی حرم الله، خیلی خوب، الا بالحق چه چیز است؟(و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید). من به مشرکی دست یافتهام به موجب آیهی فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم (مشرکان را هر کجا یافتید بکشید) باید او را بالحق کشته باشم....»
(رساله یک کلمه...پیوست یک، صص ۵۶ الی ۶۱).
♦️سوم. ۳۷ سال بعد، در جریان انقلاب مشروطه، #شیخفضلالله_نوری مانند آخوندزاده، بر تضاد احکام اسلامی با مفاهیم غربی تاکید میکند و عجیب آنکه، هر چند شیخ بر ضد آخوندزاده بوده، اما هر دو به این نتیجه مشترک میرسند که اسلام با مفاهیم غربی نه تنها سازگار نیست، بلکه تنافر دارد! شیخ در حمله به مشروطهخواهان و اصل دوم قانون اساسی همان سخنان آخوندزاده را به شکلی دیگر میگوید: «حال، ای برادر دینی! تامل کن در احکام اسلامی که چه مقدار تفاوت گذاشته بین موضوعات مکلفین در عبادات و معاملات و تجارات و سیاسات از بالغ و غیربالغ، ممیز و غیرممیز، عاقل و مجنون، صحیح و مریض، مختار و مضطر، راضی و مُکره، بنده و آزاد، پدر و پسر، زن و شوهر، غنی و فقیر، عالم و جاهل، شاک و متقین، مقلد و مجتهد، سید و عام، معسر (فقیر) و موسر (ثروتمند)، مُسلم و کافر ذمی و حربی ... احکام خاصه دارند...و نیز در باب مواریث کفر یکی از موانع ارث است و کافر از مسلم ارث نمیبرد و نه عکس آن...
ای بیشرف ای بیغیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو منتحل (وابسته) به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داده تو را و تو خودت از خودت سلب امتیاز میکنی و میگویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم...»
(رساله حرمت مشروطه...زرگرنژاد...صص ۲۶۵ الی ۳۶۷).
♦️نتیجه: آنچه امروزه در خیابانهای ایران میگذرد ادامهی کشمکش ۱۲۰ ساله است بین فرزندان شیخفضلالله و فرزندان آخوندزاده. و در این میان، فرزندان مستشارالدوله (اصلاحطلبان) در وسط این کشمکشاند و به میزانی که این جدال، حادتر و رادیکالیزهتر میگردد، نقش این گروه کمرنگتر و کمرنگتر میگردد.
♦️شکافِ مملو از کینه و نفرتِ طرفین، چنان عمیق است که #ایرانخانم، به این زودی روی آرامش به خود نخواهد دید، چرا که حتی اگر فردا نیز این اعتراضات فروکش کند، پسفردا دوباره با جرقه جزئی دیگر، به شکلی دیگر شعلهور خواهد شد. هیچ طیف فکری که میلیونها نفر آن را نمایندگی میکند، قابل حذف و پاک شدن نیست. باید، این ضربالمثل آذربایجانی را نصبالعین قرار داد که: «بوگونکی سوز، صباحکی سوزون کورپوسیدور» (حرف امروز پلی است برای حرف فردا).
@tafakorjanbi1398
✍️ تحلیلی تاریخی بر حوادث امروزِ ایران!
📍 #علی_مرادی_مراغهای
♦️آنچه امروزه شاهد آن هستیم به عریانترین شکلش، ادامه کشمکش و جنگ مشروعهخواهان و مشروطهطلبان است که از زمان مشروطیت جریان دارد و دیکتاتوری دو پهلوی تنها آن را کمرنگتر کرده بود و در این تاریخ ۱۲۰ ساله، نه تنها این دو گروه به همدیگر نزدیک نشدهاند، بلکه شکافشان، عمیقتر نیز گشته است.
♦️اول.نخستین بار مفاهیم غربی چون، آزادی، تساوی حقوق و برابری را در ایران، #مستشارالدوله مطرح ساخت. از منظر تبارشناسی میتوان گفت که #اصلاحطلبان امروز فرزندان مستشارالدوله هستند. او در کتاب «یک کلمه»، سیوهفت سال زودتر از انقلاب مشروطیت میگوید که این مفاهیم غربی مانند برابری و آزادی با احکام اسلامی تضادی ندارند و سازگار هستند و در کتابش در خصوص تساوی افراد مینویسد که همه افراد اعم از گدا و امپراطور باید در مقابل قانون مساوی باشند و با توسل به آیات و احادیث و آیات قرآن میکوشد نشان دهد که این مساوات، هیچ منافاتی با احکام اسلامی ندارد
(رساله یک کلمه... ص ۱۱).
♦️مستشارالدوله به آیات و احادیث متعدد متوسل میشود که نشان دهد که مثلا اصل تساوی با احکام اسلامی مطابقت دارد. آیاتی مانند: ان اکرمکم عندالله اتقیکم (حجرات/۱۳)، وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ (هود/۳)، لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ (آل عمران/۱۹۵)، ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتای ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و... (نحل/۹۰)...
♦️دوم. اما به نظر میرسد که کوششهای مستشارالدوله موفقیتآمیز نبوده، چرا که در همان زمان، دوست صمیمی او #فتحعلی_آخوندزاده در نقدی کوبنده بر کتاب مستشارالدوله، ایراد میگیرد که «شریعت قابل تلفیق و انطباق با قانون مشروطه نیست» آخوندزاده مینویسد: «اگر شریعت سرچشمه عدالت است در این صورت، شریعت بیع و شرای غلام و کنیز را از بتپرستان و مشرکان، حتی بعد از قبول اسلام نیز، چرا جایز میداند؟ اگر شریعت سرچشمه عدالت است وقتی یک مرد آزاد و یک زن آزاد که در قید زوجیت نباشند، به رضای طرفین با یکدیگر مقاربت کردهاند، شریعت چه حق دارد که به هر یک از ایشان صد تازیانه میزند؟! اگر شریعت سرچشمه عدالت است و لاتفتلوا انفس التی حرم الله، خیلی خوب، الا بالحق چه چیز است؟(و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید). من به مشرکی دست یافتهام به موجب آیهی فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم (مشرکان را هر کجا یافتید بکشید) باید او را بالحق کشته باشم....»
(رساله یک کلمه...پیوست یک، صص ۵۶ الی ۶۱).
♦️سوم. ۳۷ سال بعد، در جریان انقلاب مشروطه، #شیخفضلالله_نوری مانند آخوندزاده، بر تضاد احکام اسلامی با مفاهیم غربی تاکید میکند و عجیب آنکه، هر چند شیخ بر ضد آخوندزاده بوده، اما هر دو به این نتیجه مشترک میرسند که اسلام با مفاهیم غربی نه تنها سازگار نیست، بلکه تنافر دارد! شیخ در حمله به مشروطهخواهان و اصل دوم قانون اساسی همان سخنان آخوندزاده را به شکلی دیگر میگوید: «حال، ای برادر دینی! تامل کن در احکام اسلامی که چه مقدار تفاوت گذاشته بین موضوعات مکلفین در عبادات و معاملات و تجارات و سیاسات از بالغ و غیربالغ، ممیز و غیرممیز، عاقل و مجنون، صحیح و مریض، مختار و مضطر، راضی و مُکره، بنده و آزاد، پدر و پسر، زن و شوهر، غنی و فقیر، عالم و جاهل، شاک و متقین، مقلد و مجتهد، سید و عام، معسر (فقیر) و موسر (ثروتمند)، مُسلم و کافر ذمی و حربی ... احکام خاصه دارند...و نیز در باب مواریث کفر یکی از موانع ارث است و کافر از مسلم ارث نمیبرد و نه عکس آن...
ای بیشرف ای بیغیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو منتحل (وابسته) به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داده تو را و تو خودت از خودت سلب امتیاز میکنی و میگویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم...»
(رساله حرمت مشروطه...زرگرنژاد...صص ۲۶۵ الی ۳۶۷).
♦️نتیجه: آنچه امروزه در خیابانهای ایران میگذرد ادامهی کشمکش ۱۲۰ ساله است بین فرزندان شیخفضلالله و فرزندان آخوندزاده. و در این میان، فرزندان مستشارالدوله (اصلاحطلبان) در وسط این کشمکشاند و به میزانی که این جدال، حادتر و رادیکالیزهتر میگردد، نقش این گروه کمرنگتر و کمرنگتر میگردد.
♦️شکافِ مملو از کینه و نفرتِ طرفین، چنان عمیق است که #ایرانخانم، به این زودی روی آرامش به خود نخواهد دید، چرا که حتی اگر فردا نیز این اعتراضات فروکش کند، پسفردا دوباره با جرقه جزئی دیگر، به شکلی دیگر شعلهور خواهد شد. هیچ طیف فکری که میلیونها نفر آن را نمایندگی میکند، قابل حذف و پاک شدن نیست. باید، این ضربالمثل آذربایجانی را نصبالعین قرار داد که: «بوگونکی سوز، صباحکی سوزون کورپوسیدور» (حرف امروز پلی است برای حرف فردا).
@tafakorjanbi1398
✍️ حملهی #عباس_عبدی به نواصولگرایان تندرو/حرفهایی که درباره حوادث روزهای اخیر میزنید، نشاندهنده عجز و حقارت و جهلتان است!
🔴 عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
♦️پس از ماجرای واکنشهای جامعه نسبت به مرگ #مهسا_امینی بود که جماعت #نواصولگرایان_تندرو در رسانهها و خبرگزاریها و روزنامهها و در مجلس و یا منبر خود فغان برآوردند که همه اینها زیر سر #اصلاحطلبان است و کلماتی را علیه آنان و معترضین به کار بردند که شایسته گویندگانش بود.
♦️در نابخردانه بودن این اتهامات همین بس که حوادث ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با حمایت و جرقه زدن یا دمیدن به آتش اعتراضات از سوی همین گروه از نواصولگرایان فوران یافت. حتی در آن زمان و به طور مشخص در سال ۱۳۹۶ بیشتر اصلاحطلبان منتقد آن رفتار بودند و اعلام موضع هم کردند، در سال ۱۳۹۸ دیگر جایی برای انتقاد باقی نمانده بود و سکوت کردند، پس چرا آن دو اعتراض در آن ابعاد شکل گرفت؟
♦️اکنون هم به برکت سیاستهای جاری که جامعه را غیر سیاسی کردهاند، اغلب این معترضین احتمالاً اصلاحطلبان را نمیشناسند، همچنان که حکومتیها را هم نمیشناسند. این نسلی است که نهادهای آموزشی، رسانهای و دینی موجود آنان را تربیت کرده است و ربطی به اصلاحطلبان ندارند و نه تنها آنان را نمیشناسند، بلکه آنهایی هم که میشناسند، منتقد یا حتی معترض اصلاحطلبان هستند. حالا چگونه میتوان گفت که اینها در نتیجه مواضع فعلی اصلاحطلبان وارد این میدان شدهاند؟
♦️واکنش نواصولگرایان تندرو به اتفاقات بعد از مرگ مهسا امینی جز ناآگاهی و حقارت و عجز، نشان دیگری در سیاست این مجموعه ندارد. این جماعت اگر نمیترسیدند، ادعای خدایی میکردند، ولی از مواجهه منطقی عاجز هستند و تولید و انتشار چهار تا مناظره بسیار عادی را هم تحمل ندارند. اولین جاهایی را که مسدود میکنند، مجاری اظهارنظر و اطلاعرسانی است. آنان با دستهای خود، مرجعیت رسانهای را به آن سوی آب برده و دو دستی به دشمنان تقدیم کردهاند، حالا مدعی هم شدهاند.
♦️هیچ وصفی جز حقارت برای رفتار سیاسی این جماعت نمیتوان اطلاق کرد.از یک سو کوچکترین رفتاری که در میان معترضین و منتقدین خلاف ضوابط ببینند، آن را به همه آنان تعمیم میدهند، مثل آتش زدن پرچم که به احتمال از خودشان بوده را نباید نادیده گرفت، حتی اگر هم یک نفر آن را انجام داده باشد، ربطی به معترضین ندارد.
♦️از سوی دیگر کارهای رسمی خودشان را هم نمیپذیرند و آنها را هم متوجه طرف مقابل میکنند! حتی مسوولیت اینکه در لواسان میتوان بنِری به نام دادستانی نصب کرد و مانع چند تنی نیوجرسی آنجا قرار داد را نمیپذیرند و آن را هم به عهده دیگران میاندازند.
♦️اینکه مسوولیت مواضع یک نفر از خودشان که در همه جا تحویلش میگیرند، هر حرفی را میزند و اتفاقا اجرا هم میشود را نمیپذیرند یا مواضع یک خبرگزاری مهم خود را هم نادیده میگیرند، در مقابل همه تقصیرات را مثل عجوزها به گردن دیگران میاندازند. این نهایت توهم در عین حقارت است.
@tafakorjanbi1398
🔴 عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
♦️پس از ماجرای واکنشهای جامعه نسبت به مرگ #مهسا_امینی بود که جماعت #نواصولگرایان_تندرو در رسانهها و خبرگزاریها و روزنامهها و در مجلس و یا منبر خود فغان برآوردند که همه اینها زیر سر #اصلاحطلبان است و کلماتی را علیه آنان و معترضین به کار بردند که شایسته گویندگانش بود.
♦️در نابخردانه بودن این اتهامات همین بس که حوادث ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با حمایت و جرقه زدن یا دمیدن به آتش اعتراضات از سوی همین گروه از نواصولگرایان فوران یافت. حتی در آن زمان و به طور مشخص در سال ۱۳۹۶ بیشتر اصلاحطلبان منتقد آن رفتار بودند و اعلام موضع هم کردند، در سال ۱۳۹۸ دیگر جایی برای انتقاد باقی نمانده بود و سکوت کردند، پس چرا آن دو اعتراض در آن ابعاد شکل گرفت؟
♦️اکنون هم به برکت سیاستهای جاری که جامعه را غیر سیاسی کردهاند، اغلب این معترضین احتمالاً اصلاحطلبان را نمیشناسند، همچنان که حکومتیها را هم نمیشناسند. این نسلی است که نهادهای آموزشی، رسانهای و دینی موجود آنان را تربیت کرده است و ربطی به اصلاحطلبان ندارند و نه تنها آنان را نمیشناسند، بلکه آنهایی هم که میشناسند، منتقد یا حتی معترض اصلاحطلبان هستند. حالا چگونه میتوان گفت که اینها در نتیجه مواضع فعلی اصلاحطلبان وارد این میدان شدهاند؟
♦️واکنش نواصولگرایان تندرو به اتفاقات بعد از مرگ مهسا امینی جز ناآگاهی و حقارت و عجز، نشان دیگری در سیاست این مجموعه ندارد. این جماعت اگر نمیترسیدند، ادعای خدایی میکردند، ولی از مواجهه منطقی عاجز هستند و تولید و انتشار چهار تا مناظره بسیار عادی را هم تحمل ندارند. اولین جاهایی را که مسدود میکنند، مجاری اظهارنظر و اطلاعرسانی است. آنان با دستهای خود، مرجعیت رسانهای را به آن سوی آب برده و دو دستی به دشمنان تقدیم کردهاند، حالا مدعی هم شدهاند.
♦️هیچ وصفی جز حقارت برای رفتار سیاسی این جماعت نمیتوان اطلاق کرد.از یک سو کوچکترین رفتاری که در میان معترضین و منتقدین خلاف ضوابط ببینند، آن را به همه آنان تعمیم میدهند، مثل آتش زدن پرچم که به احتمال از خودشان بوده را نباید نادیده گرفت، حتی اگر هم یک نفر آن را انجام داده باشد، ربطی به معترضین ندارد.
♦️از سوی دیگر کارهای رسمی خودشان را هم نمیپذیرند و آنها را هم متوجه طرف مقابل میکنند! حتی مسوولیت اینکه در لواسان میتوان بنِری به نام دادستانی نصب کرد و مانع چند تنی نیوجرسی آنجا قرار داد را نمیپذیرند و آن را هم به عهده دیگران میاندازند.
♦️اینکه مسوولیت مواضع یک نفر از خودشان که در همه جا تحویلش میگیرند، هر حرفی را میزند و اتفاقا اجرا هم میشود را نمیپذیرند یا مواضع یک خبرگزاری مهم خود را هم نادیده میگیرند، در مقابل همه تقصیرات را مثل عجوزها به گردن دیگران میاندازند. این نهایت توهم در عین حقارت است.
@tafakorjanbi1398
✍️ آنچه این جنبش برای پیروزی کم دارد!
🟢 به عنوان کسی که صحنهی اعتراضات پیش رو را خیلی دقیق و بیطرفانه میبیند و در کنار اظهارات صرف هیجانی شبکههای اجتماعی مجازی، حرفهای مستدل، جدی، علمی و تمامکنندهی بزرگان را هم میخواند، خیلی بیمقدمه، اما کاملاً اندیشیده، میخواهم کمی تلخ بشوم و یک واقعیت را یادآوری کنم و آن اینکه جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران (جنبش «زن، زندگی، آزادی»)، در این نقطهی حساس، برای رسیدن به نتیجه، نیاز به تجدیدنظر در برخی منشها، روشها و راهبردها دارد. چه، این جنبش در حال حاضر شاید همدلی بیش از ۷۰ درصد جامعهی ایرانی را با خود داشته باشد، اما در عمل شاید تنها شاهد همراهی ۲۰ تا ۳۰ درصد از مردم تأثیرگذار داخل ایران است. چرا؟ چون اولویت اصلی امروز ۷۰ درصد از جامعهی گرفتار ایرانی، بهرغم آنکه از مشکلات اجتماعی هم رنج میبرد و میداند برچیدن حجاب، به معنای برچیدن سلطهی این حکومت نیز هست، متأسفانه نه حجاب، که نان شب است. نانی که خیلی از این جمعیت تحت فشار روزافزون تحریم و تورم، حتی نمیتواند یک روز هم قید آن را بزند، مگر آنکه مطمئن شود بعد از یک وقفهی کوتاه، دوباره به آن دست مییابد. اینجاست که به نظر باید به شعارهای جنبش اعتراضی اخیر، چیزهایی از جنس مشکلات اقتصادی مردم هم اضافه شود. شعارهایی چون «جان، نان، آزادی».
🟢 مسئلهی دیگر، اینجا قطع ارتباط بدنهی اصلی جنبش اخیر (یعنی جوانان دهههشتادی) با نسلهای قبلتر و جنبشهای اعتراضی پیش از خود است. همچنانکه در چند سال اخیر، این روزها، اپوزیسیون متوهم خارج از کشور و به ویژه رسانههای فارسیزبان وابسته، بیش از همه به این شکاف دامن میزنند و ظاهراً خبر ندارند که بدون همراهی نسلها و ایدههای قبلی، نسل جدید نمیتواند این موج اعتراضی سهمگین را به نتیجه برساند. نمونهی این برخوردهای ناسنجیده، موهوم و دور از واقعیت را میتوان در نفی، انکار و تخطئهی نیروی عظیم و تأثیرگذار #اصلاحطلبان واقعی (با پایگاه اجتماعی دستکم ۲۵ میلیونی) و بیانیهی اخیر #میرحسین_موسوی از حصر ۱۳ساله دید. باری، به نظر میرسد جنبش اعتراضی اخیر باید این دو نکته را در نظر بگیرد، تا امکان موفقیت آن تضمین شود. در غیر این صورت، این جنبش نیز متأسفانه مثل جنبشهای قبلی، به روشهایی کاملاً وحشیانه و غیرانسانی سرکوب و به آتش زیر خاکستر تبدیل خواهد شد.
@tafakorjanbi1398
🟢 به عنوان کسی که صحنهی اعتراضات پیش رو را خیلی دقیق و بیطرفانه میبیند و در کنار اظهارات صرف هیجانی شبکههای اجتماعی مجازی، حرفهای مستدل، جدی، علمی و تمامکنندهی بزرگان را هم میخواند، خیلی بیمقدمه، اما کاملاً اندیشیده، میخواهم کمی تلخ بشوم و یک واقعیت را یادآوری کنم و آن اینکه جنبش اعتراضی اخیر مردم ایران (جنبش «زن، زندگی، آزادی»)، در این نقطهی حساس، برای رسیدن به نتیجه، نیاز به تجدیدنظر در برخی منشها، روشها و راهبردها دارد. چه، این جنبش در حال حاضر شاید همدلی بیش از ۷۰ درصد جامعهی ایرانی را با خود داشته باشد، اما در عمل شاید تنها شاهد همراهی ۲۰ تا ۳۰ درصد از مردم تأثیرگذار داخل ایران است. چرا؟ چون اولویت اصلی امروز ۷۰ درصد از جامعهی گرفتار ایرانی، بهرغم آنکه از مشکلات اجتماعی هم رنج میبرد و میداند برچیدن حجاب، به معنای برچیدن سلطهی این حکومت نیز هست، متأسفانه نه حجاب، که نان شب است. نانی که خیلی از این جمعیت تحت فشار روزافزون تحریم و تورم، حتی نمیتواند یک روز هم قید آن را بزند، مگر آنکه مطمئن شود بعد از یک وقفهی کوتاه، دوباره به آن دست مییابد. اینجاست که به نظر باید به شعارهای جنبش اعتراضی اخیر، چیزهایی از جنس مشکلات اقتصادی مردم هم اضافه شود. شعارهایی چون «جان، نان، آزادی».
🟢 مسئلهی دیگر، اینجا قطع ارتباط بدنهی اصلی جنبش اخیر (یعنی جوانان دهههشتادی) با نسلهای قبلتر و جنبشهای اعتراضی پیش از خود است. همچنانکه در چند سال اخیر، این روزها، اپوزیسیون متوهم خارج از کشور و به ویژه رسانههای فارسیزبان وابسته، بیش از همه به این شکاف دامن میزنند و ظاهراً خبر ندارند که بدون همراهی نسلها و ایدههای قبلی، نسل جدید نمیتواند این موج اعتراضی سهمگین را به نتیجه برساند. نمونهی این برخوردهای ناسنجیده، موهوم و دور از واقعیت را میتوان در نفی، انکار و تخطئهی نیروی عظیم و تأثیرگذار #اصلاحطلبان واقعی (با پایگاه اجتماعی دستکم ۲۵ میلیونی) و بیانیهی اخیر #میرحسین_موسوی از حصر ۱۳ساله دید. باری، به نظر میرسد جنبش اعتراضی اخیر باید این دو نکته را در نظر بگیرد، تا امکان موفقیت آن تضمین شود. در غیر این صورت، این جنبش نیز متأسفانه مثل جنبشهای قبلی، به روشهایی کاملاً وحشیانه و غیرانسانی سرکوب و به آتش زیر خاکستر تبدیل خواهد شد.
@tafakorjanbi1398
✍️ اعترافات دقیقهنودی #حسین_قدیانی، یکی از سوپرانقلابیهای تندروی بسیجی به نامردی در حق اصلاحطلبان و به بنبست رسیدن جمهوری اسلامی:
♦️من هم یکی از آن چند میلیون اسگلی بودم که فکر میکردم #ناطق_نوری مالک اشترِ #خامنهای است. یعنی از من حقیر بگیر تا زعمای جناح راست، صداوسیما، ائمهی جمعه، کیهان، رسالت و خلاصه جمیع عمارهای ماقبلِ ۸۸، آنقدر در دفاع از ناطق زیادهروی کردیم که درجهی آخر ملت افتاد به وادی لج. شاید دوم خرداد به آن نتیجه ختم نمیشد، اگر ما آن همه مصداق دفاع بد نبودیم.
♦️بعد هم بدترش کردیم و عوض آنکه پیام دومین روز خردادماه ۷۶ را بگیریم و بنا را با مردم بگذاریم بر مدارا، هندوانه گذاشتیم زیر بغل #سردار_نقدی که مقدمات بازداشت #غلامحسین_کرباسچی را فراهم کند. به گمانم کرباسچی اگر به ناطق رأی داده بود، اصلا دادگاهی نمیشد.
♦️ما دغدغهی عدالت نداشتیم؛ کرم سیاست داشتیم و حسابی از این سوخته بودیم که چرا انتخابات را به #اصلاحطلبان باختهایم. کاش اما، به موازات سوختن، کمی هم روی ساختن خودمان کار میکردیم. آنچه اما فیالمجلس باید اصلاح کنیم، تحلیلمان نسبت به وقایع است.
♦️اگر در سوم خرداد فقط یک شهر (خرمشهر) آزاد شد، در دوم خرداد ۷۶، بیست میلیون نفر آزادانه به #سیدمحمد_خاتمی رأی دادند. این هم حماسه بود. سلمنا! جمهوری اسلامی در دفاع از ناطق به بدترین شکل عمل کرد، ولی این را هم ببینیم که نظام ضمن استفاده از فرصت انتخابات، در مسالمتآمیزترین حالت ممکن بستر اصلاح خود را فراهم کرد.
♦️رژیم #پهلوی زیر بهمن ۵۷ گیر نمیکرد، اگر در تاریخش روزهایی مثل سوم خرداد و دوم خرداد میداشت. جمهوری اسلامی اگر واقعاً دنبال ماندگاری است، بسی بیش از «۹ دی» دوم باید در پی دوم خرداد دوم باشد. والله آنقدری که صندوق رأی میتواند مردم را از کف خیابان جمع کند، پلیس ضدشورش نمیتواند. چی بهتر از این که مردم عوض فحش در کوی و برزن [به خامنهای]، حرف خود را مؤدبانه در صف انتخابات بزنند؟
♦️قطع به یقین از آشوبهای ده سال یک بار به اغتشاشهای دو سال یک بار نمیرسیدیم، اگر سفرهی انتخابات را با تساهل و تسامح بیشتری پهن میکردیم. نه! روز بد نظام روز دوم خرداد نبود؛ روزی بود که حتی #علی_لاریجانی هم رد صلاحیت شد تا #ابراهیم_رئیسی برای پیروزی رقیبی جز آرای باطله نداشته باشد. معالاسف برگزاری انتخابات به این سیاق، حاوی این پیام داغ به مردم بود: ما برای آفرینش سوم خردادهای دیگر به جان شما نیاز داریم، ولی به جان شما هیچ علاقهای به آفریدن دوم خردادهای دیگر نداریم...
♦️آری! روحانی با #تکرار خاتمی روی کار آمد، و لیکن در جمهوری اسلامی با وجود این همه انتخابات، دیگر هرگز #دوم_خرداد تکرار نشد. یوماللهی که آحاد ملت حتی حرف از سر لجشان را هم روی برگهی رأی همین نظام بنویسند...
@tafakorjanbi1398
♦️من هم یکی از آن چند میلیون اسگلی بودم که فکر میکردم #ناطق_نوری مالک اشترِ #خامنهای است. یعنی از من حقیر بگیر تا زعمای جناح راست، صداوسیما، ائمهی جمعه، کیهان، رسالت و خلاصه جمیع عمارهای ماقبلِ ۸۸، آنقدر در دفاع از ناطق زیادهروی کردیم که درجهی آخر ملت افتاد به وادی لج. شاید دوم خرداد به آن نتیجه ختم نمیشد، اگر ما آن همه مصداق دفاع بد نبودیم.
♦️بعد هم بدترش کردیم و عوض آنکه پیام دومین روز خردادماه ۷۶ را بگیریم و بنا را با مردم بگذاریم بر مدارا، هندوانه گذاشتیم زیر بغل #سردار_نقدی که مقدمات بازداشت #غلامحسین_کرباسچی را فراهم کند. به گمانم کرباسچی اگر به ناطق رأی داده بود، اصلا دادگاهی نمیشد.
♦️ما دغدغهی عدالت نداشتیم؛ کرم سیاست داشتیم و حسابی از این سوخته بودیم که چرا انتخابات را به #اصلاحطلبان باختهایم. کاش اما، به موازات سوختن، کمی هم روی ساختن خودمان کار میکردیم. آنچه اما فیالمجلس باید اصلاح کنیم، تحلیلمان نسبت به وقایع است.
♦️اگر در سوم خرداد فقط یک شهر (خرمشهر) آزاد شد، در دوم خرداد ۷۶، بیست میلیون نفر آزادانه به #سیدمحمد_خاتمی رأی دادند. این هم حماسه بود. سلمنا! جمهوری اسلامی در دفاع از ناطق به بدترین شکل عمل کرد، ولی این را هم ببینیم که نظام ضمن استفاده از فرصت انتخابات، در مسالمتآمیزترین حالت ممکن بستر اصلاح خود را فراهم کرد.
♦️رژیم #پهلوی زیر بهمن ۵۷ گیر نمیکرد، اگر در تاریخش روزهایی مثل سوم خرداد و دوم خرداد میداشت. جمهوری اسلامی اگر واقعاً دنبال ماندگاری است، بسی بیش از «۹ دی» دوم باید در پی دوم خرداد دوم باشد. والله آنقدری که صندوق رأی میتواند مردم را از کف خیابان جمع کند، پلیس ضدشورش نمیتواند. چی بهتر از این که مردم عوض فحش در کوی و برزن [به خامنهای]، حرف خود را مؤدبانه در صف انتخابات بزنند؟
♦️قطع به یقین از آشوبهای ده سال یک بار به اغتشاشهای دو سال یک بار نمیرسیدیم، اگر سفرهی انتخابات را با تساهل و تسامح بیشتری پهن میکردیم. نه! روز بد نظام روز دوم خرداد نبود؛ روزی بود که حتی #علی_لاریجانی هم رد صلاحیت شد تا #ابراهیم_رئیسی برای پیروزی رقیبی جز آرای باطله نداشته باشد. معالاسف برگزاری انتخابات به این سیاق، حاوی این پیام داغ به مردم بود: ما برای آفرینش سوم خردادهای دیگر به جان شما نیاز داریم، ولی به جان شما هیچ علاقهای به آفریدن دوم خردادهای دیگر نداریم...
♦️آری! روحانی با #تکرار خاتمی روی کار آمد، و لیکن در جمهوری اسلامی با وجود این همه انتخابات، دیگر هرگز #دوم_خرداد تکرار نشد. یوماللهی که آحاد ملت حتی حرف از سر لجشان را هم روی برگهی رأی همین نظام بنویسند...
@tafakorjanbi1398
📍 اختصاصی #تفکر_جانبی
✍️ با خودمان روراست باشیم؛ مشکل از انتخاب مردم بوده یا از اصلاحطلبان؟!
این روزها در فضای مجازی و بیشتر تحت تحریک و تبلیغ رسانههای خارج از کشور، عدهای #اصلاحطلبان را مقصر شرایط حاضر مملکت معرفی میکنند و در بیان چرایی این اتهام، بیش از هر چیزی بحث خیانت به رأی مردم و فرصتسوزی اصلاحطلبان را پیش میکشند. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که کسی مثل #سیدمحمد_خاتمی بعد از اقبال بالای جامعه به وی در انتخابات سال ۷۶ و سال ۸۰، از پشتوانهی رأی مردمی خود استفاده نکرده و در تحقق شعارهای انتخاباتی خود نکوشیده و ناکام بوده است. بدونشک ارزیابی کامیابی و ناکامی خاتمی و تحقق شعارهای انتخاباتی وی، مستلزم بازگشت دقیق به همان دوره و مرور شعارها و تطبیق نتایج آنها با واقعیت است. چیزی که در حوصلهی این یادداشت نمیگنجد. با این حال گیریم اصلا حق با منتقدان خاتمی باشد و آنها در پایان دور نخست ریاستجمهوری او، به این نتیجه رسیده باشند که وی از تحقق شعارهای خود عاجز بوده است. با این حساب چرا حاضر شدند یک دورهی دیگر به او رأی بدهند و برای چهار سال دیگر انتخابش کنند؟ مگر ۴ سال کم زمانی برای محک زدن یک دولت است؟ دوران ریاستجمهوری خاتمی را میگذاریم و میگذریم. به راستی، این مردمی که خواهان عبور از جمهوری اسلامی و حاکمیت مطلقه بودند، چطور بلافاصله به #محمود_احمدینژاد رأی بالایی دادند؟ آیا احمدینژاد موفق شد کمترین شکافی در دیوار سفت و سختِ حاکمیت به وجود بیاورد و گامی به پیش بردارد؟ بدیهی است که پاسخ به این پرسش کاملاً منفی است. چه، اگر مثبت بود، در انتخابات ۸۸، جامعه آنچنان دوقطبی نمیشد و بخش بزرگی از جمعیت ایران، پشت #میرحسین_موسوی نمیایستادند و در اعتراض به نتیجهی انتخابات به خیابان نمیآمدند. اصلاً گیریم در انتخابات سال ۸۸ تقلبی هم صورت نگرفته و اقبالِ اکثریت جامعه، همچنان به احمدینژاد بود. نتیجه دور دوم ریاستجمهوری وی در آن دوره طلایی درآمدهای نفتی چه بود؟ جز مشتی تحریم و رفتن پروندهی اتمی ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامههای این شورا علیه ایران؟ میرسیم به انتخابات سال ۹۲. منتقدانِ امروز اصلاحطلبی معتقدند که در انتخاب #حسن_روحانی، به خاتمی اعتماد کردند و با «تکرار» او روحانی را بالا آوردند. آنها نه خوشبینی به عملکرد دولت اول روحانی و امضای #برجام و رفع تحریمها، که رأی دوباره به روحانی را، باز به «تکرار» خاتمی نسبت میدهند. به تکرار کسی که او را امروز بیعرضه و ترسو میخوانند و باعث تمام بدبختیهای خود. اینجا یک سوال دیگر پیش میآید و آن اینکه چرا مردم بابصیرت ما به آدم بیکفایت و ترسویی چون خاتمی، نه دوباره، که برای چندمین بار اعتماد کردند و خود را از چاله به چاه انداختند؟ کسی که نتوانسته ۸ سال صلاحیت خود را به مردم ثابت کند، چطور میتواند راهنمای مردم در انتخاب یک آدم بیصلاحیت دیگر، آنهم برای بار دوم باشد؟! دوران ریاستجمهوری روحانی هم بالاخره به سر رسید و مردم سرانجام در انتخابات سال ۱۴۰۰ با قاطعیت از صندوق رأی جمهوری اسلامی فاصله گرفتند. تصمیمی سراسر آگاهانه که مسئولیت آن کاملاً با خودشان بود. چون تنها چیزی که در انتخابات ۱۴۰۰ با ۶ دوره انتخابات قبلی تفاوتی نداشت، #نظارت_استصوابی شورای نگهبان بود. شورایی که همواره تعیین کرده بود چه کسی میتواند کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری باشد. شورای نگهبان هم در تمام این سالها زیر نظر مستقیم آیتالله #خامنهای بود. با این حال، چطور مردم انتظار داشتند در این سیکل معیوب، که طبق قانون اساسی، قدرت از رهبر آغاز و به خود او ختم میشد، رییسجمهوری که از سد شورای نگهبان گذشته بود، بتواند شقالقمری بکند و ساختار قدرت را به سود مردم تغییر دهد؟ اصلا گیریم اصلاحطلبان بدترین آدمهای تاریخ و عاشق صندوق رأی، مردم چرا این همه سال فریب آنها را خوردند؟! یعنی این همه آدم منتقد یک بار به قانون اساسی جمهوری اسلامی رجوع نکرده بود که ببیند ریاستجمهوری در این حکومت چه محدودیتهایی دارد؟! اینهمه حضور روسای جمهور در مراسم #تنفیذ بیت رهبری نتوانسته بود این حقیقت را به میلیونها ایرانی رأیدهنده بفهماند که با این قانون اساسیِ متکی به ولایت مطلقهی فقیه، کف و سقف عملکرد رئیسجمهورها مشخص است و نباید از آنها انتظارات خارقالعادهای خارج از این چهارچوب داشت؟! بیایید برای یک بار هم که شده، صادقانه گناه خود را به گردن بگیریم. مشکل ما در تمام این سالها، نه اصلاحطلبان، که تمکین به قانونی بوده که جز صدای یک نفر از آن به گوش نمیرسد.
@tafakorjanbi1398
✍️ با خودمان روراست باشیم؛ مشکل از انتخاب مردم بوده یا از اصلاحطلبان؟!
این روزها در فضای مجازی و بیشتر تحت تحریک و تبلیغ رسانههای خارج از کشور، عدهای #اصلاحطلبان را مقصر شرایط حاضر مملکت معرفی میکنند و در بیان چرایی این اتهام، بیش از هر چیزی بحث خیانت به رأی مردم و فرصتسوزی اصلاحطلبان را پیش میکشند. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که کسی مثل #سیدمحمد_خاتمی بعد از اقبال بالای جامعه به وی در انتخابات سال ۷۶ و سال ۸۰، از پشتوانهی رأی مردمی خود استفاده نکرده و در تحقق شعارهای انتخاباتی خود نکوشیده و ناکام بوده است. بدونشک ارزیابی کامیابی و ناکامی خاتمی و تحقق شعارهای انتخاباتی وی، مستلزم بازگشت دقیق به همان دوره و مرور شعارها و تطبیق نتایج آنها با واقعیت است. چیزی که در حوصلهی این یادداشت نمیگنجد. با این حال گیریم اصلا حق با منتقدان خاتمی باشد و آنها در پایان دور نخست ریاستجمهوری او، به این نتیجه رسیده باشند که وی از تحقق شعارهای خود عاجز بوده است. با این حساب چرا حاضر شدند یک دورهی دیگر به او رأی بدهند و برای چهار سال دیگر انتخابش کنند؟ مگر ۴ سال کم زمانی برای محک زدن یک دولت است؟ دوران ریاستجمهوری خاتمی را میگذاریم و میگذریم. به راستی، این مردمی که خواهان عبور از جمهوری اسلامی و حاکمیت مطلقه بودند، چطور بلافاصله به #محمود_احمدینژاد رأی بالایی دادند؟ آیا احمدینژاد موفق شد کمترین شکافی در دیوار سفت و سختِ حاکمیت به وجود بیاورد و گامی به پیش بردارد؟ بدیهی است که پاسخ به این پرسش کاملاً منفی است. چه، اگر مثبت بود، در انتخابات ۸۸، جامعه آنچنان دوقطبی نمیشد و بخش بزرگی از جمعیت ایران، پشت #میرحسین_موسوی نمیایستادند و در اعتراض به نتیجهی انتخابات به خیابان نمیآمدند. اصلاً گیریم در انتخابات سال ۸۸ تقلبی هم صورت نگرفته و اقبالِ اکثریت جامعه، همچنان به احمدینژاد بود. نتیجه دور دوم ریاستجمهوری وی در آن دوره طلایی درآمدهای نفتی چه بود؟ جز مشتی تحریم و رفتن پروندهی اتمی ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامههای این شورا علیه ایران؟ میرسیم به انتخابات سال ۹۲. منتقدانِ امروز اصلاحطلبی معتقدند که در انتخاب #حسن_روحانی، به خاتمی اعتماد کردند و با «تکرار» او روحانی را بالا آوردند. آنها نه خوشبینی به عملکرد دولت اول روحانی و امضای #برجام و رفع تحریمها، که رأی دوباره به روحانی را، باز به «تکرار» خاتمی نسبت میدهند. به تکرار کسی که او را امروز بیعرضه و ترسو میخوانند و باعث تمام بدبختیهای خود. اینجا یک سوال دیگر پیش میآید و آن اینکه چرا مردم بابصیرت ما به آدم بیکفایت و ترسویی چون خاتمی، نه دوباره، که برای چندمین بار اعتماد کردند و خود را از چاله به چاه انداختند؟ کسی که نتوانسته ۸ سال صلاحیت خود را به مردم ثابت کند، چطور میتواند راهنمای مردم در انتخاب یک آدم بیصلاحیت دیگر، آنهم برای بار دوم باشد؟! دوران ریاستجمهوری روحانی هم بالاخره به سر رسید و مردم سرانجام در انتخابات سال ۱۴۰۰ با قاطعیت از صندوق رأی جمهوری اسلامی فاصله گرفتند. تصمیمی سراسر آگاهانه که مسئولیت آن کاملاً با خودشان بود. چون تنها چیزی که در انتخابات ۱۴۰۰ با ۶ دوره انتخابات قبلی تفاوتی نداشت، #نظارت_استصوابی شورای نگهبان بود. شورایی که همواره تعیین کرده بود چه کسی میتواند کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری باشد. شورای نگهبان هم در تمام این سالها زیر نظر مستقیم آیتالله #خامنهای بود. با این حال، چطور مردم انتظار داشتند در این سیکل معیوب، که طبق قانون اساسی، قدرت از رهبر آغاز و به خود او ختم میشد، رییسجمهوری که از سد شورای نگهبان گذشته بود، بتواند شقالقمری بکند و ساختار قدرت را به سود مردم تغییر دهد؟ اصلا گیریم اصلاحطلبان بدترین آدمهای تاریخ و عاشق صندوق رأی، مردم چرا این همه سال فریب آنها را خوردند؟! یعنی این همه آدم منتقد یک بار به قانون اساسی جمهوری اسلامی رجوع نکرده بود که ببیند ریاستجمهوری در این حکومت چه محدودیتهایی دارد؟! اینهمه حضور روسای جمهور در مراسم #تنفیذ بیت رهبری نتوانسته بود این حقیقت را به میلیونها ایرانی رأیدهنده بفهماند که با این قانون اساسیِ متکی به ولایت مطلقهی فقیه، کف و سقف عملکرد رئیسجمهورها مشخص است و نباید از آنها انتظارات خارقالعادهای خارج از این چهارچوب داشت؟! بیایید برای یک بار هم که شده، صادقانه گناه خود را به گردن بگیریم. مشکل ما در تمام این سالها، نه اصلاحطلبان، که تمکین به قانونی بوده که جز صدای یک نفر از آن به گوش نمیرسد.
@tafakorjanbi1398
✍️ جنبش اعتراضیِ اخیر ملت ایران بیش از ۸۲ روز تداوم داشته و به درازا انجامیده است. در این ۸۲ روز، جمهوری اسلامی به انحای مختلف، از انکار گرفته تا تهدید و لشگرکشی خیابانی، خواسته به این جنبش اعتراضی پایان بدهد، اما هرگز موفق نشده است. در دور بعدی، که به زودی آغاز میشود، حکومت همزمان با #اصلاحطلبان و پایگاه اجتماعی وسیع آنها طرف خواهد بود. این ۸۲ روز فرصت مغتنمی بود تا هم به نیروهای برانداز خارج از کشور ثابت شود که هیچکارهاند و هم به جوانان دهههشتادی ثابت کند که این درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمیشود و بدون پرداختن به پتانسیلِ جنبشهای اعتراضیِ پیشین، حریف این حکومت نمیشوند.
@zorba1398
@zorba1398
✍️ #اصلاحطلبان کجای دعوای معترضان با حکومت قرار دارند؟!
⭕ گسترهی سیاست و میدان بازی آن، بیشباهت به یک بازار نیست. در بازار سیاست هم همه نوع کالای فکری وجود دارد. هر کالایی هم خریدار خودش را دارد و سر هیچ فروشنده هم در نهایت بیکلاه نمیماند. این داستان سیاست در دستکم ۲۵۰۰ سال گذشته است. یعنی از زمانی که نخستین فیلسوفان تاریخ سعی در تعریف و توضیح سیاست داشتهاند. جوامع پیشرفته تکثر اندیشه و کنش سیاسی را، به شرط همزیستی مسالمتآمیز افراد و آحاد جامعه پذیرفتهاند و این تنها کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه هستند که با این تنوع و تکثر هنوزاهنوز مشکل دارند. اگر چیزی به نام دموکراسی (مردمسالاری) وجود خارجی داشته باشد، خود را در پذیرش همین تکثر و گذار از دوگانهی خیر و شر نشان میدهد. جز این هرچه باشد، اسمش دموکراسی نیست.
⭕ جامعهی ایرانی هنوز و همچنان در سودای دموکراسی است و برای رسیدن به آن راه زیادی در پیش دارد. این را شیوهی باستانی حکمرانی حاکمان ما و نحوهی برخورد مردم با آن به ما میگوید. با این حال نباید خیلی نومید بود، که بارقههایی از تنوع و تکثر سیاسی دارد خود را از پس ابرهای تیرهی استبداد به رخ میکشد. به خاطر همین هم بنده فکر میکنم که ما ایرانیها امروز در یک بزنگاه مهم تاریخی ایستادهایم و نحوهی گذار ما از این بزنگاه، در آینده بسیار تعیینکننده خواهد بود. راستش اینها را گفتم که به یک موضوع مهمتر بپردازم. به کسانی که ظاهراً از استبداد حاکم به تنگ آمدهاند و خود در حال تولید استبدادی از همان دست هستند. افرادی که دم از براندازی میزنند و جایی دیگر را نشانه میروند!
⭕ برای مثال، در چند روز اخیر، یکی دو نفر از کسانی که پایشان به زندانهای حکومت رسیده (به طور مشخص با نامهای حسین رونقی و بهاره هدایت)، به شکل عجیبی شروع به سمپاشی و موضعگیری علیه چهرههای مشهور به اصلاحطلب و در میان آنها افرادی چون محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده و در ابعاد وسیعتر حتی چهرههای موجه ضدجنگ و ضدتحریم مقیم خارج از کشور کردهاند. این اقدام از آنجا عجیب مینماید که نامبردگان (اصلاحطلبان و ...) دستکم امروز هیچ جایی در قدرت رسمی ندارند و حکومت نیز آنها را دشمن درجهی یک خود میشمارد. اینجا پرسشی پیش میآید و آن اینکه چرا این افرادِ مدعی براندازی کوشش خود را معطوف به نفی و نقد و انهدام حکومت نمیکنند و به کسانی گیر دادهاند که خودشان هم معترفند که جامعه از آنها عبور کرده است؟! این رفتار تفرقهافکنانه در این مقطع واقعاً چه مشکلی از جنبش اعتراضی و معترضان حل میکند؟! پاسخ به این پرسشها کلید حل خیلی از معماهاست!
@zorba1398
⭕ گسترهی سیاست و میدان بازی آن، بیشباهت به یک بازار نیست. در بازار سیاست هم همه نوع کالای فکری وجود دارد. هر کالایی هم خریدار خودش را دارد و سر هیچ فروشنده هم در نهایت بیکلاه نمیماند. این داستان سیاست در دستکم ۲۵۰۰ سال گذشته است. یعنی از زمانی که نخستین فیلسوفان تاریخ سعی در تعریف و توضیح سیاست داشتهاند. جوامع پیشرفته تکثر اندیشه و کنش سیاسی را، به شرط همزیستی مسالمتآمیز افراد و آحاد جامعه پذیرفتهاند و این تنها کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه هستند که با این تنوع و تکثر هنوزاهنوز مشکل دارند. اگر چیزی به نام دموکراسی (مردمسالاری) وجود خارجی داشته باشد، خود را در پذیرش همین تکثر و گذار از دوگانهی خیر و شر نشان میدهد. جز این هرچه باشد، اسمش دموکراسی نیست.
⭕ جامعهی ایرانی هنوز و همچنان در سودای دموکراسی است و برای رسیدن به آن راه زیادی در پیش دارد. این را شیوهی باستانی حکمرانی حاکمان ما و نحوهی برخورد مردم با آن به ما میگوید. با این حال نباید خیلی نومید بود، که بارقههایی از تنوع و تکثر سیاسی دارد خود را از پس ابرهای تیرهی استبداد به رخ میکشد. به خاطر همین هم بنده فکر میکنم که ما ایرانیها امروز در یک بزنگاه مهم تاریخی ایستادهایم و نحوهی گذار ما از این بزنگاه، در آینده بسیار تعیینکننده خواهد بود. راستش اینها را گفتم که به یک موضوع مهمتر بپردازم. به کسانی که ظاهراً از استبداد حاکم به تنگ آمدهاند و خود در حال تولید استبدادی از همان دست هستند. افرادی که دم از براندازی میزنند و جایی دیگر را نشانه میروند!
⭕ برای مثال، در چند روز اخیر، یکی دو نفر از کسانی که پایشان به زندانهای حکومت رسیده (به طور مشخص با نامهای حسین رونقی و بهاره هدایت)، به شکل عجیبی شروع به سمپاشی و موضعگیری علیه چهرههای مشهور به اصلاحطلب و در میان آنها افرادی چون محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده و در ابعاد وسیعتر حتی چهرههای موجه ضدجنگ و ضدتحریم مقیم خارج از کشور کردهاند. این اقدام از آنجا عجیب مینماید که نامبردگان (اصلاحطلبان و ...) دستکم امروز هیچ جایی در قدرت رسمی ندارند و حکومت نیز آنها را دشمن درجهی یک خود میشمارد. اینجا پرسشی پیش میآید و آن اینکه چرا این افرادِ مدعی براندازی کوشش خود را معطوف به نفی و نقد و انهدام حکومت نمیکنند و به کسانی گیر دادهاند که خودشان هم معترفند که جامعه از آنها عبور کرده است؟! این رفتار تفرقهافکنانه در این مقطع واقعاً چه مشکلی از جنبش اعتراضی و معترضان حل میکند؟! پاسخ به این پرسشها کلید حل خیلی از معماهاست!
@zorba1398