✍️ امروز عصر بعد از مدتها هوس کردم با خانواده برای خرید مایحتاج روزمرهی منزل سری به هایپرمارکت #ایرانمال بزنم. اما آن چیزی که دیدم، اصلا باورکردنی نبود. فروشگاهی درندشت با مساحتی بالغ بر یک هکتار و مملو از جنس، با حدود ده دوازده مشتری غمزده، عبوس و غرق در فکر، که چرخهای خالی را با خود به اینطرف و آنطرف میکشیدند و در نهایت دست از پا درازتر، فروشگاه را با حداقلِ ممکن خرید (بخوانید زیر دویست سیصد هزار تومان) ترک میکردند. از آنسو، باورناکردنیتر، قیمتهایی بود که روی همهی اجناس خورده بود. از حبوبات و تنقلات و مواد شوینده و کالاهای اساسی گرفته تا لوازمالتحریر و نوشیدنیها و دیگر اجناس موجود، همه و همه به عشق یارانهی ۳۰۰ هزار تومانی و جراحی اقتصادی #ابراهیم_پنجهطلا نجومی شده بودند. یک لحظه با خودم اندیشیدم که سرانجامِ این وضع چه خواهد شد؟! سرنوشت این فروشگاههای بزرگ؟ سرنوشت این همه کارگر که تعدادشان از مشتریها بیشتر بود؟ سرنوشت این همه صندوق خالی و صندوقدارهای کسل؟ سرنوشت این مردم؟ سرنوشت این مملکت؟ تازه اینجا مثلاً جزو مناطق برخوردار مملکت است و نه جزو جاهایی که مردم از قبل هم نان شبشان را به زور جور میکردند! واقعاً این حکومت با خودش چه فکری کرده است؟! یعنی اینبار هم مردم به شرایط عادت میکنند و ساکت میمانند؟! اینکه مدیرکل دفتر تغذیهی وزارت بهداشت دیروز گفته بود «۳۰ درصد از خانوارهای کشور با کمبود دریافت انرژی روزانه روبرو هستند»، قطعاً توصیف بسیار رمانتیکی از فاجعهای است که در جامعهی ایرانی اتفاق افتاده است! کاش یکی از مقامات بالای مملکت، صداقت و شجاعت آن را داشت که به آقای #خامنهای میگفت که این راه، این لجاجت با مردم و درافتادن با دنیا، به پرتگاه، به درهای عمیق ختم میشود و این فنر، بیش از این جای جمع شدن ندارد و هر لحظه ممکن است با شدت تمام در برود و خشک و تر را با هم بسوزاند!
@tafakorjanbi1398
@tafakorjanbi1398