✍ خودزنی #محمد_نوریزاد و مسئولیت دوستان سابقش!
📍 #احمد_زیدآبادی
🔴 نزدیکان محمد نوریزاد از وخامت حال او در زندان خبر میدهند. آقای نوریزاد تاکنون چندین بار اعلام کرده است که علاوه بر اعتصاب دارو، هفتهای یک زخم نیز بر پیکر خود وارد میکند تا جنازهاش را بر روی دست حکومت بگذارد. آنطور که من متوجه شدهام، آنچه محمد نوریزاد را به این نقطه از خشم و عصبانیت رسانده، زندانی شدن شخص خودش نیست، بلکه اجرای حکم سه سال و نیم زندانِ فرزندش علی است که در فشافویه در حال حبس کشیدن است. نوریزاد حکم فرزندش را که به اتهام شرکت در اعتراض به سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی محکوم شده است، خارج از همۀ چارچوبها و قواعد یک "نزاع سیاسی" میداند و تن دادن به آن را خلاف اصول خاص خود تلقی میکند.
🔴 تاکنون بسیاری از چهرههای شناختهشده سیاسی و فرهنگی خواستار پایان اعتصاب دارو و بخصوص "خودزنی" آقای نوریزاد شدهاند، اما این درخواستها خللی به اراده و تصمیم او وارد نکرده است. در همان حال، بسیاری از فعالان حوزههای مختلف اجتماعی نیز با صدور بیانیههایی خطاب به نهادهای حاکم و دستگاه قضایی، خواستار رسیدگی به وضعیت آقای نوریزاد و آزادی او و فرزندش شدهاند، اما پاسخ این دستگاهها به این تقاضا هم جز نادیدهانگاری و بیاعتنایی کامل چیز دیگری نبوده است.
🔴 به نظر میرسد ماجرای آقای نوریزاد به بسیاری از معضلات دیگر جامعۀ ایران شباهت پیدا کرده است؛ معضلاتی که از یک طرف، با یک تصمیمگیری ساده قابل حل و فصل هستند اما از طرف دیگر، همان تصمیمگیری ساده به چنان مسئلۀ بغرنج و پیچیدهای تبدیل شده است که پنداری حرکت به سمت آن ارکان هستی را به لرزه میاندازد! در چنین وضعیتهایی آیا باید منتظر ماند تا فاجعهای رخ دهد؟ یا اینکه باید کاری کرد؟ اگر باید کاری کرد دقیقاً چه کار؟ مثلاً به آقای نوریزاد پیغامهایی از این قبیل فرستاد که: مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش؟ به نظرم از نقطهنظر شرایط روحی، او به نقطهای رسیده است که این نوع پیغامها را مناسب وضعیت خود نمیداند. یا اینکه به صورتهای مختلف، دستگاههای مسئول را زیر فشار گذاشت تا به تقاضای او تن در دهند؟ طبعاً برخی از هموطنان، همین مورد دوم را توصیه میکنند. اما راهِ تحت فشار گذاشتن دستگاههای مسئول در این مورد خاص چیست؟ صدور بیانیههای جمعی و رسانهای کردن موضوع؟ بعد با چه لحنی؟ آرام و دلسوزانه و بشردوستانه؟ یا محکم و تهدیدآمیز و پرخاشگرانه؟ اگر مورد نخست باشد، عدهای خواهند گفت؛ دست گدایی به سوی حکومت دراز کردهاند! اگر مورد دوم باشد عدهای دیگر خواهند گفت؛ ظاهراً به جای حل مشکل، در پی تشدید آن هستند! اینها همه در واقع بخشی از بغرنجی وضعیت سیاسی در کشور ما را نشان میدهد.
🔴 واقعیت اما این است که آقای نوریزاد از همان زمان که پیوندهایش را با دوستان سابق خود گسست، در هر موردی که برای فردی، مشکل سیاسی پیش آمد و یا از این رهگذر، دچار مصیبت یا اجحاف و ظلمی شد، به انحاء مختلف به حمایت از آنان برخاست. طبعاً اینک که او خود در بند گرفتار آمده است، شرط مروت، سکوت در برابر وضعیت او نیست، اما در این میان، با توجه به اقدام به "خودزنی" او بسیاری درماندهاند که از چه زاویهای سکوت خود را بشکنند و در این ماجرا چه موضعی بگیرند؟ در این میان اما، شگفتی من از خونسردی پایانناپذیر دوستان سابق آقای نوریزاد در برابر وضعیت سخت و ناگوار اوست.
ما انسانها به هر میزان هم که خود را در بازی قدرت و سیاست مستغرق کنیم باز هم نباید راه و رسم ماندگارِ نان و نمک خوردن را به کلی از یاد ببریم. بسیاری از مقامهای فعلی کشور حتی در ردههای بالا، آقای نوریزاد را از نزدیک میشناسند، با هم گعده و مراوده داشتهاند، سر یک سفره نشستهاند، با هم گفتهاند و خندیدهاند و گریستهاند، با همسر و خانوادهاش آشنایند، از روحیات و خلق و خویش باخبرند، خاطرات مشترک بسیاری با او دارند. آیا همۀ اینها سبب نمیشود که لحظهای به وضعیت دردآور او و رنج و مصیبت همسرش بیاندیشند و برای حل این معضل گامی پیش نهند؟ اگر بدین کار ترغیب نمیشوند نشانۀ بینهایت هولناکی است .....
@tafakorjanbi1398
📍 #احمد_زیدآبادی
🔴 نزدیکان محمد نوریزاد از وخامت حال او در زندان خبر میدهند. آقای نوریزاد تاکنون چندین بار اعلام کرده است که علاوه بر اعتصاب دارو، هفتهای یک زخم نیز بر پیکر خود وارد میکند تا جنازهاش را بر روی دست حکومت بگذارد. آنطور که من متوجه شدهام، آنچه محمد نوریزاد را به این نقطه از خشم و عصبانیت رسانده، زندانی شدن شخص خودش نیست، بلکه اجرای حکم سه سال و نیم زندانِ فرزندش علی است که در فشافویه در حال حبس کشیدن است. نوریزاد حکم فرزندش را که به اتهام شرکت در اعتراض به سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی محکوم شده است، خارج از همۀ چارچوبها و قواعد یک "نزاع سیاسی" میداند و تن دادن به آن را خلاف اصول خاص خود تلقی میکند.
🔴 تاکنون بسیاری از چهرههای شناختهشده سیاسی و فرهنگی خواستار پایان اعتصاب دارو و بخصوص "خودزنی" آقای نوریزاد شدهاند، اما این درخواستها خللی به اراده و تصمیم او وارد نکرده است. در همان حال، بسیاری از فعالان حوزههای مختلف اجتماعی نیز با صدور بیانیههایی خطاب به نهادهای حاکم و دستگاه قضایی، خواستار رسیدگی به وضعیت آقای نوریزاد و آزادی او و فرزندش شدهاند، اما پاسخ این دستگاهها به این تقاضا هم جز نادیدهانگاری و بیاعتنایی کامل چیز دیگری نبوده است.
🔴 به نظر میرسد ماجرای آقای نوریزاد به بسیاری از معضلات دیگر جامعۀ ایران شباهت پیدا کرده است؛ معضلاتی که از یک طرف، با یک تصمیمگیری ساده قابل حل و فصل هستند اما از طرف دیگر، همان تصمیمگیری ساده به چنان مسئلۀ بغرنج و پیچیدهای تبدیل شده است که پنداری حرکت به سمت آن ارکان هستی را به لرزه میاندازد! در چنین وضعیتهایی آیا باید منتظر ماند تا فاجعهای رخ دهد؟ یا اینکه باید کاری کرد؟ اگر باید کاری کرد دقیقاً چه کار؟ مثلاً به آقای نوریزاد پیغامهایی از این قبیل فرستاد که: مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش؟ به نظرم از نقطهنظر شرایط روحی، او به نقطهای رسیده است که این نوع پیغامها را مناسب وضعیت خود نمیداند. یا اینکه به صورتهای مختلف، دستگاههای مسئول را زیر فشار گذاشت تا به تقاضای او تن در دهند؟ طبعاً برخی از هموطنان، همین مورد دوم را توصیه میکنند. اما راهِ تحت فشار گذاشتن دستگاههای مسئول در این مورد خاص چیست؟ صدور بیانیههای جمعی و رسانهای کردن موضوع؟ بعد با چه لحنی؟ آرام و دلسوزانه و بشردوستانه؟ یا محکم و تهدیدآمیز و پرخاشگرانه؟ اگر مورد نخست باشد، عدهای خواهند گفت؛ دست گدایی به سوی حکومت دراز کردهاند! اگر مورد دوم باشد عدهای دیگر خواهند گفت؛ ظاهراً به جای حل مشکل، در پی تشدید آن هستند! اینها همه در واقع بخشی از بغرنجی وضعیت سیاسی در کشور ما را نشان میدهد.
🔴 واقعیت اما این است که آقای نوریزاد از همان زمان که پیوندهایش را با دوستان سابق خود گسست، در هر موردی که برای فردی، مشکل سیاسی پیش آمد و یا از این رهگذر، دچار مصیبت یا اجحاف و ظلمی شد، به انحاء مختلف به حمایت از آنان برخاست. طبعاً اینک که او خود در بند گرفتار آمده است، شرط مروت، سکوت در برابر وضعیت او نیست، اما در این میان، با توجه به اقدام به "خودزنی" او بسیاری درماندهاند که از چه زاویهای سکوت خود را بشکنند و در این ماجرا چه موضعی بگیرند؟ در این میان اما، شگفتی من از خونسردی پایانناپذیر دوستان سابق آقای نوریزاد در برابر وضعیت سخت و ناگوار اوست.
ما انسانها به هر میزان هم که خود را در بازی قدرت و سیاست مستغرق کنیم باز هم نباید راه و رسم ماندگارِ نان و نمک خوردن را به کلی از یاد ببریم. بسیاری از مقامهای فعلی کشور حتی در ردههای بالا، آقای نوریزاد را از نزدیک میشناسند، با هم گعده و مراوده داشتهاند، سر یک سفره نشستهاند، با هم گفتهاند و خندیدهاند و گریستهاند، با همسر و خانوادهاش آشنایند، از روحیات و خلق و خویش باخبرند، خاطرات مشترک بسیاری با او دارند. آیا همۀ اینها سبب نمیشود که لحظهای به وضعیت دردآور او و رنج و مصیبت همسرش بیاندیشند و برای حل این معضل گامی پیش نهند؟ اگر بدین کار ترغیب نمیشوند نشانۀ بینهایت هولناکی است .....
@tafakorjanbi1398
✍️ به این خسارت محض پایان دهید!
📍 #احمد_زیدآبادی
💢 چند روزی منتظر ماندم تا دوستان حقوقدان و کنشگرانی که به طور دستهجمعی بازداشت شدهاند، آزاد شوند تا بلکه نیازی به نوشتن مطلبی در این باره پیش نیاید، اما ظاهراً خبری از آزادی آنها نیست.
💢 تا این لحظه هنوز هیچ توضیح رسمی دربارۀ علت بازداشت این دوستان از سوی قوۀ قضائیه ارائه نشده است و در این باره فقط برخی محافل غیررسمی نکاتی را مطرح کردهاند.
💢 در بین بازداشتشدگان نام #مصطفی_نیلی و #مهدی_محمودیان هم دیده می شود، دوستانی که پیش از این نیز چند سال از عمرشان را پشت میلههای زندان سپری کردهاند. در همین حال، #محمد_نوریزاد هم پس از چند هفته مرخصی استعلاجی به زندان برگشته است در حالی که به نظر میرسد هنوز شرایط جسمی مناسبی ندارد.
💢 دربارۀ مسئلۀ زندانیان تاکنون بحثهای بسیاری از موضع لزوم آئین دادرسی عادلانه و موازین حقوق بشر مطرح شده است که دیگر همهگان با آن آشنایند و گویی حتی اثر خود را نزد نهادهای مربوطه از دست دادهاند. بنابراین، شاید طرح موضوع زندانیان از منظر "مصلحت نظام" اثر عملی بیشتری داشته باشد. چرا که ظاهراً مقامهای مسئول این قضیه را بر هر امر دیگری مرجح میدانند.
💢 مصلحتسنجی در هر امری به معنای سنجش سود و زیان نهایی آن امر است. حال پرسش این است که اصرار بر استمرار مسئلهای به نام زندانیان سیاسی در ایران، چه سود و زیانی به جمهوری اسلامی وارد میکند؟
من که هر چه فکر میکنم حتی یک سود ناچیز هم در این موضوع برای جمهوری اسلامی نمیبینم. در واقع داستان یکسره زیان و به عبارتی خسارت محض است.
💢 زندانیان سیاسی و عقیدتی و یا اصطلاحاً امنیتی که اکنون نامشان بر سر زبان است و یا گهگاه اسمشان در رسانهها مطرح میشود، مگر چند نفرند؟ بعید میدانم رقمشان از صد نفر تجاوز کند. حال اگر تمام زندانیان گمنام و بینامونشانِ سیاسی را هم به این رقم اضافه کنیم به عدد هزار میرسد؟
💢 میدانم که ذکر این رقم، خشم مقامهای جمهوری اسلامی و همینطور مخالفان برانداز آنها را برمیانگیزد؛ زیرا اولیها این رقم را بسیار اغراقآمیز و دومیها آن را برآوردی ناچیز میدانند!
💢 حالا فرض بگیریم که رقم هزار نفر نزدیک به حقیقت باشد. اگر این هزار نفر از زندان آزاد شوند چه اتفاقی میافتد؟ آیا موجودیت رژیم مورد تهدید قرار میگیرد یا اینکه آنها هم در بیرون از زندان همان کاری را خواهند کرد که صدها هزار نفر الان به طور آزادانه در حال انجام آن هستند؟
💢 در مقابل، وجود این زندانیان تنور تبلیغات علیه جمهوری اسلامی را در فضای جهانی دائم داغ نگه میدارد. تبلیغاتی که نهادهای حاکم برای خنثی کردن آنها به هر دری میزنند و هر هزینهای میکنند، اما کمترین اثری ندارد.
💢 در حقیقت آزادی زندانیان، این بار عظیم را به راحتی از دوش نظام برمیدارد. حال چرا این اقدام صورت نمیگیرد؟ لجاجتِ نیروهای ذینفوذ؟ میل به خودزنی؟ عدم توان مصلحتسنجی صحیح؟ ترس و بیم بیمورد؟ یا ترکیبی از هر چهار؟
@tafakorjanbi1398
📍 #احمد_زیدآبادی
💢 چند روزی منتظر ماندم تا دوستان حقوقدان و کنشگرانی که به طور دستهجمعی بازداشت شدهاند، آزاد شوند تا بلکه نیازی به نوشتن مطلبی در این باره پیش نیاید، اما ظاهراً خبری از آزادی آنها نیست.
💢 تا این لحظه هنوز هیچ توضیح رسمی دربارۀ علت بازداشت این دوستان از سوی قوۀ قضائیه ارائه نشده است و در این باره فقط برخی محافل غیررسمی نکاتی را مطرح کردهاند.
💢 در بین بازداشتشدگان نام #مصطفی_نیلی و #مهدی_محمودیان هم دیده می شود، دوستانی که پیش از این نیز چند سال از عمرشان را پشت میلههای زندان سپری کردهاند. در همین حال، #محمد_نوریزاد هم پس از چند هفته مرخصی استعلاجی به زندان برگشته است در حالی که به نظر میرسد هنوز شرایط جسمی مناسبی ندارد.
💢 دربارۀ مسئلۀ زندانیان تاکنون بحثهای بسیاری از موضع لزوم آئین دادرسی عادلانه و موازین حقوق بشر مطرح شده است که دیگر همهگان با آن آشنایند و گویی حتی اثر خود را نزد نهادهای مربوطه از دست دادهاند. بنابراین، شاید طرح موضوع زندانیان از منظر "مصلحت نظام" اثر عملی بیشتری داشته باشد. چرا که ظاهراً مقامهای مسئول این قضیه را بر هر امر دیگری مرجح میدانند.
💢 مصلحتسنجی در هر امری به معنای سنجش سود و زیان نهایی آن امر است. حال پرسش این است که اصرار بر استمرار مسئلهای به نام زندانیان سیاسی در ایران، چه سود و زیانی به جمهوری اسلامی وارد میکند؟
من که هر چه فکر میکنم حتی یک سود ناچیز هم در این موضوع برای جمهوری اسلامی نمیبینم. در واقع داستان یکسره زیان و به عبارتی خسارت محض است.
💢 زندانیان سیاسی و عقیدتی و یا اصطلاحاً امنیتی که اکنون نامشان بر سر زبان است و یا گهگاه اسمشان در رسانهها مطرح میشود، مگر چند نفرند؟ بعید میدانم رقمشان از صد نفر تجاوز کند. حال اگر تمام زندانیان گمنام و بینامونشانِ سیاسی را هم به این رقم اضافه کنیم به عدد هزار میرسد؟
💢 میدانم که ذکر این رقم، خشم مقامهای جمهوری اسلامی و همینطور مخالفان برانداز آنها را برمیانگیزد؛ زیرا اولیها این رقم را بسیار اغراقآمیز و دومیها آن را برآوردی ناچیز میدانند!
💢 حالا فرض بگیریم که رقم هزار نفر نزدیک به حقیقت باشد. اگر این هزار نفر از زندان آزاد شوند چه اتفاقی میافتد؟ آیا موجودیت رژیم مورد تهدید قرار میگیرد یا اینکه آنها هم در بیرون از زندان همان کاری را خواهند کرد که صدها هزار نفر الان به طور آزادانه در حال انجام آن هستند؟
💢 در مقابل، وجود این زندانیان تنور تبلیغات علیه جمهوری اسلامی را در فضای جهانی دائم داغ نگه میدارد. تبلیغاتی که نهادهای حاکم برای خنثی کردن آنها به هر دری میزنند و هر هزینهای میکنند، اما کمترین اثری ندارد.
💢 در حقیقت آزادی زندانیان، این بار عظیم را به راحتی از دوش نظام برمیدارد. حال چرا این اقدام صورت نمیگیرد؟ لجاجتِ نیروهای ذینفوذ؟ میل به خودزنی؟ عدم توان مصلحتسنجی صحیح؟ ترس و بیم بیمورد؟ یا ترکیبی از هر چهار؟
@tafakorjanbi1398
✍️ باید حقیقت را پذیرفت. دیگر ما چیزی به نام #اصلاحطلبی در معنای حزبی کلمه نداریم و در عوض تک و توک آدمهای اصلاحطلب به معنای واقعی کلمه را شاهدیم که با سیستم فاسد حاکم بر کشور درافتادهاند و هزینهی آن را شخصاً میپردازند. افراد شریفی چون #مصطفی_تاجزاده، #محمد_نوریزاد، #نسرین_ستوده، #سعید_مدنی و ...
@zorba1398
@zorba1398