|#فضیلت_علی
زرقاء بنت عدی یکی از بانو هایِ شیعه عصر امیرالمؤمنین بود. از اون بانو های دلاور که بدونِ باک و ترسی دربرابر معاویه از امیرالمؤمنین دفاع میکرد. توی جنگ صفین هم، تویِ سپاه امیرالمؤمنین بود و اونجا در دفاع از حضرت علی خطبه میخوند.
سال ها بعد از جنگِ صفین، توی یک مجلس، معاویه زرقاء رو دعوت میکنه. ازش میپرسه برای چی به علی افتخار میکنی؟!
زرقاء اول از همه چند بیت در مدحِ امیرالمؤمنین میخونه، بعد میگه: تو سوره رعد آیه هفت خدا گفته "ای رســول من، تو منذر این امتی و هر قومی هدایتگری دارد" منظورِ خدا از هدایت گرِ قوم، علیست که هدایتگر و ولیِ خداست!
-شواهدالتنزیل، ج۱، ص۳۰۳
(منابع خود اهل سنت)
#فضیلتآناستکهدشمنانبرآنگواهیدهند
زرقاء بنت عدی یکی از بانو هایِ شیعه عصر امیرالمؤمنین بود. از اون بانو های دلاور که بدونِ باک و ترسی دربرابر معاویه از امیرالمؤمنین دفاع میکرد. توی جنگ صفین هم، تویِ سپاه امیرالمؤمنین بود و اونجا در دفاع از حضرت علی خطبه میخوند.
سال ها بعد از جنگِ صفین، توی یک مجلس، معاویه زرقاء رو دعوت میکنه. ازش میپرسه برای چی به علی افتخار میکنی؟!
زرقاء اول از همه چند بیت در مدحِ امیرالمؤمنین میخونه، بعد میگه: تو سوره رعد آیه هفت خدا گفته "ای رســول من، تو منذر این امتی و هر قومی هدایتگری دارد" منظورِ خدا از هدایت گرِ قوم، علیست که هدایتگر و ولیِ خداست!
-شواهدالتنزیل، ج۱، ص۳۰۳
(منابع خود اهل سنت)
#فضیلتآناستکهدشمنانبرآنگواهیدهند
ذوالفقار
|#فضیلت_علی زرقاء بنت عدی یکی از بانو هایِ شیعه عصر امیرالمؤمنین بود. از اون بانو های دلاور که بدونِ باک و ترسی دربرابر معاویه از امیرالمؤمنین دفاع میکرد. توی جنگ صفین هم، تویِ سپاه امیرالمؤمنین بود و اونجا در دفاع از حضرت علی خطبه میخوند. سال ها بعد از…
زرقاء شدن برایِ شما هم آرزوست مولا ..
بینِ همهیِ عشقایِ دنیا عشق است ابالفضل
کوهِ علوی فاتحِ دلها عشق است ابالفضل ..
کوهِ علوی فاتحِ دلها عشق است ابالفضل ..
ذوالفقار
Video
تا دید دو چشمانِ قشنگِ پسرش را
با امِ بنین گفت چنین حضرتِ مولا
عشق است ابالفضل
با امِ بنین گفت چنین حضرتِ مولا
عشق است ابالفضل
ذوالفقار
تا دید دو چشمانِ قشنگِ پسرش را با امِ بنین گفت چنین حضرتِ مولا عشق است ابالفضل
فریادِ طنینِ افکنِ آن مهدیِ موعود
این است بدانید که ای مردمِ دنیا
عشق است ابالفضل
این است بدانید که ای مردمِ دنیا
عشق است ابالفضل
ذوالفقار
فریادِ طنینِ افکنِ آن مهدیِ موعود این است بدانید که ای مردمِ دنیا عشق است ابالفضل
تا در صفِ محشر بنهد پای ابالفضل
با آمدنش میرسد این نغمه زِ هر جا
عشق است ابالفضل
با آمدنش میرسد این نغمه زِ هر جا
عشق است ابالفضل
ذوالفقار
تا در صفِ محشر بنهد پای ابالفضل با آمدنش میرسد این نغمه زِ هر جا عشق است ابالفضل
بر رویِ دل و قلبِ محبانِ ابالفضل
بنوشته چنین با خطِ خود حضرتِ زهرا
عشق است ابالفضل
بنوشته چنین با خطِ خود حضرتِ زهرا
عشق است ابالفضل
#نقد_اهلسنت
یبار تو بسطام طریقه وضو گرفتن یکی از اهل سنت رو دیدم که برام جالب بود. بر خلافِ ما که پامون رو مسح میکشیم؛ اونا پاشون رو کلا میشورند. برام سوال شد واقعا ریشه این اختلاف چیه و کدوم صحیحه؟!
همونطور که تو کتاب شبهایپیشاور گفته شده، یکی از اشتباهات فاحش فقهایِ اهلِ سنت درباره وضو هست. چون اونا حکم به شستنِ پا دادن در حالی که قرآن تو سوره مائده آیه ششم، صریحتا گفته، رویِ پا رو مسح بکشید:
[يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا
وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا
بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ]
ای اهل ایمان، چون خواهید برای نماز برخیزید
صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و
پاها را تا برآمدگیِ پا مسح کنید.
قرآن داره میگه پا باید مَسح بشه. نمیشه اینجا
کلمه وَامْسَحُوا رو هم شستن معنی کنیم. چون
بالاتر از شستن تحتِ عنوان فَاغْسِلُوا یاد شده.
حالا این آیه قرآن بود،
اما از پیامبر هم توی منابع اهل سنت حدیث
نقل شده که پاشون رو مسح میکشیدن. مثل:
رفاعة بن رافع گوید: شنیدم که رسول خدا
مىفرمود: نماز هیچ کدامتان جایز نیست تا
آنکه وضوى کامل آنگونه که خدا فرموده بگیرد،
صورتش و دستانش را تا آرنج ها بشوید و
سر و پاهایش را تا روى پا مسح بکشد.
-سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۵۶
حالا سوال اساسی از اهل سنت اینه، اگه واقعا خودشون رو اهل سنت واقعی میدونند چرا پس طبقِ سنت عمل نمیکنند؟! نه سنت قرآن و نه حتی سنت پیامبرشون.
به رسم همیشه؛ خدایا شکرت که
شیعهیِ مرتضی علی هستیم.💚
یبار تو بسطام طریقه وضو گرفتن یکی از اهل سنت رو دیدم که برام جالب بود. بر خلافِ ما که پامون رو مسح میکشیم؛ اونا پاشون رو کلا میشورند. برام سوال شد واقعا ریشه این اختلاف چیه و کدوم صحیحه؟!
همونطور که تو کتاب شبهایپیشاور گفته شده، یکی از اشتباهات فاحش فقهایِ اهلِ سنت درباره وضو هست. چون اونا حکم به شستنِ پا دادن در حالی که قرآن تو سوره مائده آیه ششم، صریحتا گفته، رویِ پا رو مسح بکشید:
[يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا
وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا
بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ]
ای اهل ایمان، چون خواهید برای نماز برخیزید
صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و
پاها را تا برآمدگیِ پا مسح کنید.
قرآن داره میگه پا باید مَسح بشه. نمیشه اینجا
کلمه وَامْسَحُوا رو هم شستن معنی کنیم. چون
بالاتر از شستن تحتِ عنوان فَاغْسِلُوا یاد شده.
حالا این آیه قرآن بود،
اما از پیامبر هم توی منابع اهل سنت حدیث
نقل شده که پاشون رو مسح میکشیدن. مثل:
رفاعة بن رافع گوید: شنیدم که رسول خدا
مىفرمود: نماز هیچ کدامتان جایز نیست تا
آنکه وضوى کامل آنگونه که خدا فرموده بگیرد،
صورتش و دستانش را تا آرنج ها بشوید و
سر و پاهایش را تا روى پا مسح بکشد.
-سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۵۶
حالا سوال اساسی از اهل سنت اینه، اگه واقعا خودشون رو اهل سنت واقعی میدونند چرا پس طبقِ سنت عمل نمیکنند؟! نه سنت قرآن و نه حتی سنت پیامبرشون.
به رسم همیشه؛ خدایا شکرت که
شیعهیِ مرتضی علی هستیم.💚
روزی هزار بار دوست دارم این حدیث امام
صادق علیهالسلام رو باخودم تکرار کنم:
''شما شیعیان؛ از باقيمانده گِلِ ما آفريده شده اید.''
تا یادم بمونه چه نعمتِ بزرگی دارم؛
تا یادم بمونه این ارزش رو با گناه خراب نکنم؛
تا یادم بمونه دست از پا خطا نکنم؛
دست از پا خطا نکنم
دست از پا خطا نکنم ..
صادق علیهالسلام رو باخودم تکرار کنم:
''شما شیعیان؛ از باقيمانده گِلِ ما آفريده شده اید.''
تا یادم بمونه چه نعمتِ بزرگی دارم؛
تا یادم بمونه این ارزش رو با گناه خراب نکنم؛
تا یادم بمونه دست از پا خطا نکنم؛
دست از پا خطا نکنم
دست از پا خطا نکنم ..
شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی و گفت یا امیرالمؤمنین مرا نصیحت کن. علی نصایح زیادی کرد. جملهٔ اولش را برایتان عرض میکنم. فرمود:
نصیحت من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما میخواهد بدون عمل به آخرت برسد. مثل همهیِ ما که میگوییم حبّ علی بن ابی طالب کافیست! تازه حبّ ما حبّ حقیقی نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود عمل هم پشت سرش بود! میگوییم همین وابستگی ظاهری کافی است. خیال میکنیم علی الان از کسانی است که احتیاج دارد و اگر افرادی انتساب دروغین هم داشته باشند دیگر بسیار خوب! ما خیال میکنیم یک گریهیِ دروغین بر امام حسین کافی است ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند بدان که تو بر حسین بن علی گریه کرده ای و گریه تو راستین است. اگر نه، فریب شیطان است.
📚 آزادی معنوی | شهید مطهری
نصیحت من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما میخواهد بدون عمل به آخرت برسد. مثل همهیِ ما که میگوییم حبّ علی بن ابی طالب کافیست! تازه حبّ ما حبّ حقیقی نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود عمل هم پشت سرش بود! میگوییم همین وابستگی ظاهری کافی است. خیال میکنیم علی الان از کسانی است که احتیاج دارد و اگر افرادی انتساب دروغین هم داشته باشند دیگر بسیار خوب! ما خیال میکنیم یک گریهیِ دروغین بر امام حسین کافی است ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند بدان که تو بر حسین بن علی گریه کرده ای و گریه تو راستین است. اگر نه، فریب شیطان است.
📚 آزادی معنوی | شهید مطهری
ذوالفقار
Photo
خداشاهد است آدمِ خوبی نیستم. تقوایی نداشته و ندارم. غلط کنم ادعایِ زهد داشته باشم. به درجه شهدا هم نرسیده ام که بگویم دل از دنیا کنده و انقطاع دارم! اما با این حال خواهانِ مرگم! لازم به یادآوری نیست، خودم میدانم که اگر الان رخت از دنیا بسته و بروم، هشتم گرویِ نُهَم است و باید برای تک تک معاصی هایم جواب پس بدهم. اما با این حال باز خواهانِ مرگم. نقل این حرف ها هم نیست که بگویید افسردگی گرفته و یا شوق و امیدی برایِ ادامه دادن ندارد! نه؛ این حرف ها برای مومن زشت است. میدانید دلیلم چیست؟! من در روایات خوانده ام که امیر مومنان علی میگوید: مَن یَمُت یَرنی. هرکس که بمیرد من را خواهد دید. کافر و مسلمان و بی دین و با ایمان هم ندارد. آری این تنها دلیل و شوق من از برایِ مرگ است. مگر من از زندگانی جز دیدنِ رویِ علی چه میخواهم؟! عمری با شنیدنِ نام حیدر مست شده ام. حال میخواهم با مرگم، بعد از دیدنش باز از شوق بمیرم و باز زنده شوم و باز هزاران بارِ دیگر بمیرم! من هیچکس را جز علی و همسرش و اولادش ندارم. حال اگر بدانم تنها راه دیدنِ او برای من مرگ است، هزاران دفعه تن به مرگ میدهم. حتی فجیع، حتی هولناک! من فقط علی را میخواهم.. ایها الناس من فقط علی را میخواهم. دنیا بماند برایِ خودتان. من علی را میخواهم.. /شوقَم به مرگ، از سَرِ زهد و ورع که نیست؛ این وعدهیِ یَمُت یَرنی میکُشد مرا...
- ذوالفقار
- ذوالفقار
اونایی که کهکشانِ نیستی رو خوندن با شخصیتِ ملاحسینقلی همدانی آشنان. شاگردِ ایشون سید احمد کربلایی نقل میکرد که با ملاحسینقلی پیاده تو راه حرم سیدالشهداء بودند. میونه راه وقتی برای استراحت به قهوه خونه میرسند متوجه میشن صدای آواز و رقص و دهل به پاست. ایشون گفتن یکی از شما مردونگی کنه بره نهی از منکرشون کنه. همه بهم نگاه میکردن و کسی حاضر نشد بره. مجدد ایشون گفتن یکی از علما تشریف ببره و تذکری بده. دوباره همه سکوت.
همه تو این فکر که چجوری با عبا و عمامه پاشیم بریم توی این قهوه خونه پر دود و دم و بگیم بساطتتون رو جمع کنید؟! یکی گفت احتمال اثر توشون به نظر نیست. فلذا تکلیفِ ما ساقطه. همه خوشحال از اینکه تکلیف از دوششون برداشته شده. یهو ملاحسینقلی گفتن باشه پس خودم میرم. همه تو هول و بلا که میخواد چی بشه و چه بلایی سرش میارن. ملاحسینقلی رفتن پیش به اصطلاح رئیس اون عده و گفتن سلام علیکم. اجازه هست من بخونم و شما سازش رو بزنید؟! همه با چشمای از حدقه بیرون اومده فقط نگاه میکردند.
همون رئیس با تمسخر گفت آ شیخ شما بخون ما سازش رو میزنیم. ملاحسینقلی صداشو صاف کرد و با ضرب آهنگ شروع کرد به خوندنِ اشعار ناقوسیه حضرت امیرالمؤمنین. (برید حتما بخونید، با معنی.) یهو کل قهوه خونه افتادن به گریه. از هر طرف صدای گریه میومد. عجز و لابه هایی که نشون از پشیمونی و توبه داشت. اونم بدون مثلا یک سخنرانیِ یک ساعته! فقط با خوندن چند تا بیت شعر.