Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانه دوست كجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار.
آسمان مكثی كرد.
رهگذر شاخه نوری كه به لب داشت
به تاريكی شنها بخشيد.
و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:
نرسيده به درخت،
كوچه باغي است
كه از خواب خدا سبزتر است.
و در آن عشق به اندازه پرهاي
صداقت آبی است.
ميروی تا ته آن كوچه
كه از پشت بلوغ، سر به در می آرد،
پس به سمت گل تنهايي ميپيچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاويد اساطير زمين می مانی.
و از او ميپرسی
خانه دوست كجاست...!!
#سهراب_سپهری
در فلق بود كه پرسيد سوار.
آسمان مكثی كرد.
رهگذر شاخه نوری كه به لب داشت
به تاريكی شنها بخشيد.
و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:
نرسيده به درخت،
كوچه باغي است
كه از خواب خدا سبزتر است.
و در آن عشق به اندازه پرهاي
صداقت آبی است.
ميروی تا ته آن كوچه
كه از پشت بلوغ، سر به در می آرد،
پس به سمت گل تنهايي ميپيچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاويد اساطير زمين می مانی.
و از او ميپرسی
خانه دوست كجاست...!!
#سهراب_سپهری
و خدایی
که در این نزدیکیست
لای این شب بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
روی قانون گیاه ...
#سهراب_سپهری
💖
که در این نزدیکیست
لای این شب بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
روی قانون گیاه ...
#سهراب_سپهری
💖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی بوی خوش نسترن است
بوی یاسی است که
گل کرده به دیوار
نگاهِ من و تو...
زندگی خاطره است،
زندگی خنده یک شاپرک است
بر گل ناز،
زندگی رقص دل انگیز،
خطوط لب توست
زندگی شیرین است...
#سهراب_سپهری
آدینتون زیبا و دلنشین
بوی یاسی است که
گل کرده به دیوار
نگاهِ من و تو...
زندگی خاطره است،
زندگی خنده یک شاپرک است
بر گل ناز،
زندگی رقص دل انگیز،
خطوط لب توست
زندگی شیرین است...
#سهراب_سپهری
آدینتون زیبا و دلنشین
پشت هیچستان
چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بُن برگی بِدَود
زنگ باران به صدا میآید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی
سایه نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من ...
#سهراب_سپهری
چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بُن برگی بِدَود
زنگ باران به صدا میآید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی
سایه نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من ...
#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح است باید بلند شد
در امتداد وقت قدم زد ؛
گل را نگاه کرد، ابهام را شنید
باید دوید تا ته بودن ...
#سهراب_سپهری
درود بر همراهان گرامی
امروزتون مملو از عشق و نور
C᭄
❉্᭄͜͡
✯ ҉★
در امتداد وقت قدم زد ؛
گل را نگاه کرد، ابهام را شنید
باید دوید تا ته بودن ...
#سهراب_سپهری
درود بر همراهان گرامی
امروزتون مملو از عشق و نور
C᭄
❉্᭄͜͡
✯ ҉★
هر ڪجا بال بگیرم به تو بر میگردم.
هر ڪجا آب ببینم ...
هر ڪجا دانه ببینم ...
هر ڪجا ڪوچ ڪنم
آشیانم سر این دیوار است
من به دیوار تو عادت دارم
من به این سایه دیوار ارادت دارم
تو به من سنگ زنے یا نزنے من هستم ...
تو مرا آب نده
تو مرا دانه نده
به خدا هیچ نخواهم.
تو فقط سنگ نزن ...
میرنجم ...
#سهراب سپهری
هر ڪجا آب ببینم ...
هر ڪجا دانه ببینم ...
هر ڪجا ڪوچ ڪنم
آشیانم سر این دیوار است
من به دیوار تو عادت دارم
من به این سایه دیوار ارادت دارم
تو به من سنگ زنے یا نزنے من هستم ...
تو مرا آب نده
تو مرا دانه نده
به خدا هیچ نخواهم.
تو فقط سنگ نزن ...
میرنجم ...
#سهراب سپهری
آنی بود، درها وا شده بود
برگی نه، شاخی نه، باغ فنا شده بود
مرغ مکان خاموش، آن خاموش، این خاموش ،خاموشی
گویا شده بود
آن پهنه چه بود؛
با میشی گرگی همپا شده بود
نقش صدا کم رنگ، نقش ندا کم رنگ، پرده مگر تا شده بود
من رفته، او رفته، ما بی ما شده بود
زیبایی تنها شده بود
هر رودی دریا
هر بودی بودا شده بود...
#سهراب_سپهری
برگی نه، شاخی نه، باغ فنا شده بود
مرغ مکان خاموش، آن خاموش، این خاموش ،خاموشی
گویا شده بود
آن پهنه چه بود؛
با میشی گرگی همپا شده بود
نقش صدا کم رنگ، نقش ندا کم رنگ، پرده مگر تا شده بود
من رفته، او رفته، ما بی ما شده بود
زیبایی تنها شده بود
هر رودی دریا
هر بودی بودا شده بود...
#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی بوی خوش نسترن است
بوی یاسی است که
گل کرده به دیوار
نگاهِ من و تو...
زندگی خاطره است،
زندگی خنده یک شاپرک است
بر گل ناز،
زندگی رقص دل انگیز،
خطوط لب توست
زندگی شیرین است...
#سهراب_سپهری
بوی یاسی است که
گل کرده به دیوار
نگاهِ من و تو...
زندگی خاطره است،
زندگی خنده یک شاپرک است
بر گل ناز،
زندگی رقص دل انگیز،
خطوط لب توست
زندگی شیرین است...
#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
══════♥️══❥
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
«نرسیده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد،
پس به سمت گل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست.»
#سهراب_سپهری
══════♥️══❥
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
«نرسیده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد،
پس به سمت گل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست.»
#سهراب_سپهری
══════♥️══❥
من مسلمانم
قبلهام یک گل سرخ
جانمازم چشمه، مُهرم نور
دشت سجادهی من
من وضو با تپش پنجرهها میگیریم
در نمازم جریان دارد ماه
جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی میخوانم
که اذانش را باد،
گفته باشد، سر گلدستهی سرو
من نمازم را،
پی تکبیرهالاحرامِ علف میخوانم،
پیِ قدقامتِ موج
#سهراب_سپهری
قبلهام یک گل سرخ
جانمازم چشمه، مُهرم نور
دشت سجادهی من
من وضو با تپش پنجرهها میگیریم
در نمازم جریان دارد ماه
جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی میخوانم
که اذانش را باد،
گفته باشد، سر گلدستهی سرو
من نمازم را،
پی تکبیرهالاحرامِ علف میخوانم،
پیِ قدقامتِ موج
#سهراب_سپهری
گل شبدر
چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد،
واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت.....
#سهراب_سپهری
چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد،
واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت.....
#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم و تر شد...
#سهراب_سپهری
#روزتون_قشنگ🔆🌻
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم و تر شد...
#سهراب_سپهری
#روزتون_قشنگ🔆🌻
نگاهِ مردِ مسافر به روی زمین افتاد:
«چه سیبهای قشنگی!
حیات نشئهی تنهایی است.»
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
– قشنگ یعنی تعبیرِ عاشقانهی اشکال
و عشق، تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس.
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعتِ اندوهِ زندگیها برد،
مرا رساند به امکانِ یک پرنده شدن.
#سهراب_سپهری
«چه سیبهای قشنگی!
حیات نشئهی تنهایی است.»
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
– قشنگ یعنی تعبیرِ عاشقانهی اشکال
و عشق، تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس.
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعتِ اندوهِ زندگیها برد،
مرا رساند به امکانِ یک پرنده شدن.
#سهراب_سپهری
زندگي چون گل سرخي است
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف
زندگی جنبش و جاری شدن است
از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند...
#سهراب_سپهری
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف
زندگی جنبش و جاری شدن است
از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند...
#سهراب_سپهری
گلی از شاخه اگر می چينيم
برگ برگش نکنيم
و به بادش ندهيم!
لااقل
لای کتاب دلمان بگذاريم
و شبي چند از آن
هی بخوانيم و ببوسيم و
معطر بشويم
شايد از باغچه
کوچکِ اندیشه مان
گل رويد...!
#سهراب_سپهری
برگ برگش نکنيم
و به بادش ندهيم!
لااقل
لای کتاب دلمان بگذاريم
و شبي چند از آن
هی بخوانيم و ببوسيم و
معطر بشويم
شايد از باغچه
کوچکِ اندیشه مان
گل رويد...!
#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
࿐🔴 ═┅─
عشق پیدا بود ،
موج پیدا بود.
دوستی پیدا بود.
کلمه پیدا بود.
آب پیدا بود ،
عکس اشیا در آب.
سایه گاه خنک یاخته ها
سمت مرطوب حیات.
و خدایی که در این نزدیکی است.
#سهراب_سپهری
🍂🌹჻ᭂ࿐🔴 ═┅─
افکارت را زیبا کن،
زندگی به اندازه فکرهای تو زیبا میشود.....
درود و مهر
روزتان
سرشار از عشق و نور♥️🌟
عشق پیدا بود ،
موج پیدا بود.
دوستی پیدا بود.
کلمه پیدا بود.
آب پیدا بود ،
عکس اشیا در آب.
سایه گاه خنک یاخته ها
سمت مرطوب حیات.
و خدایی که در این نزدیکی است.
#سهراب_سپهری
🍂🌹჻ᭂ࿐🔴 ═┅─
افکارت را زیبا کن،
زندگی به اندازه فکرهای تو زیبا میشود.....
درود و مهر
روزتان
سرشار از عشق و نور♥️🌟
باغ ما در طرف سايه دانايی بود.
باغ ما جای گره خوردن احساس و گياه،
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آينه بود.
باغ ما شايد ، قوسی از دايره سبز سعادت بود.
ميوه كال خدا را آن روز ، می جويدم در خواب.
آب بی فلسفه می خوردم.
توت بی دانش می چيدم.
تا اناری تركی برميداشت، دست فواره خواهش می شد.
تا چلويی می خواند، سينه از ذوق شنيدن می سوخت.
گاه تنهايی، صورتش را به پس پنجره می چسبانيد.
شوق می آمد، دست در گردن حس می انداخت.
فكر ،بازی می كرد.
#سهراب_سپهری
باغ ما جای گره خوردن احساس و گياه،
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آينه بود.
باغ ما شايد ، قوسی از دايره سبز سعادت بود.
ميوه كال خدا را آن روز ، می جويدم در خواب.
آب بی فلسفه می خوردم.
توت بی دانش می چيدم.
تا اناری تركی برميداشت، دست فواره خواهش می شد.
تا چلويی می خواند، سينه از ذوق شنيدن می سوخت.
گاه تنهايی، صورتش را به پس پنجره می چسبانيد.
شوق می آمد، دست در گردن حس می انداخت.
فكر ،بازی می كرد.
#سهراب_سپهری