This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و قـــــــاف
حرف آخر عشـــــــق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز میشود...
#قیصر_امینپور
صبح زیبای پاییزی تون
بخیر و شادی و سلامتی ❤️
❤️🍷❤️
حرف آخر عشـــــــق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز میشود...
#قیصر_امینپور
صبح زیبای پاییزی تون
بخیر و شادی و سلامتی ❤️
❤️🍷❤️
گلبو!
باران
با بوی بوسه های تو می بارد
با بوی خیس یاس
با بوی بوته های شب بو
بابونه و بنفشه و مریم
محبوبه های شب
گلبو!
گلخانه ی جهان خالی است
لبریز بوی نام تو بادا باد
#قیصر_امینپور
باران
با بوی بوسه های تو می بارد
با بوی خیس یاس
با بوی بوته های شب بو
بابونه و بنفشه و مریم
محبوبه های شب
گلبو!
گلخانه ی جهان خالی است
لبریز بوی نام تو بادا باد
#قیصر_امینپور
دست عشق از دامن دل دور باد!
میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بیگزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمیبایست داد
#قیصر_امینپور
میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بیگزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمیبایست داد
#قیصر_امینپور
خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راه رود جاری احساسمان را سد کنیم
عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب
پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من... دل به دریا میزنی؟
تا توکّل بر هر آنچه پیش میآید کنیم
جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم
پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم
میتوانی، میتوانم، میشود؛ نه! شک نکن
باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم
زندگی جاریست؛ بسم الله... از آغاز راه...
نقطههای مشترک را میشود ممتد کنیم
آخرش روزی بهار خندههامان میرسد
پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم.
#قیصر_امینپور
خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راه رود جاری احساسمان را سد کنیم
عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب
پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من... دل به دریا میزنی؟
تا توکّل بر هر آنچه پیش میآید کنیم
جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم
پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم
میتوانی، میتوانم، میشود؛ نه! شک نکن
باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم
زندگی جاریست؛ بسم الله... از آغاز راه...
نقطههای مشترک را میشود ممتد کنیم
آخرش روزی بهار خندههامان میرسد
پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم.
#قیصر_امینپور
تو قلهی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال
عنقای بینشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال
بیچارهی دچار تورا چاره جز تو چیست؟
چون مرگ ناگزیری و تدبیر تو محال
ای عشق، ای سرشت من، ای سرنوشت من
تقدیر من غم تو و تغییر تو محال ...!
#قیصر_امینپور
تو قلهی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال
عنقای بینشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال
بیچارهی دچار تورا چاره جز تو چیست؟
چون مرگ ناگزیری و تدبیر تو محال
ای عشق، ای سرشت من، ای سرنوشت من
تقدیر من غم تو و تغییر تو محال ...!
#قیصر_امینپور
گفتی: غزل بگو!
چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من! برای غزل شور و حال کو؟
پر میزند دلم بههوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست،
بال کو؟
#قیصر_امینپور
گفتی: غزل بگو!
چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من! برای غزل شور و حال کو؟
پر میزند دلم بههوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست،
بال کو؟
#قیصر_امینپور
با توام ای غم
غم مبهم
ای نمی دانم
هر چه هستی باش
اما کاش
نه جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش اما باش
#قیصر_امینپور
غم مبهم
ای نمی دانم
هر چه هستی باش
اما کاش
نه جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش اما باش
#قیصر_امینپور
ای آرزوی اوّلین گامِ رسیدن
بر جادههای بیسرانجامِ رسیدن
كار جهان جز بر مدارِ آرزو نیست
با اینهمه دلهای ناكامِ رسیدن
كِی میشود روشن به رویت چشم من، كِی؟
وقتِ گلِ نِی بود هنگامِ رسیدن؟!
دل در خیال رفتن و من فكر ماندن
او پختهی راه است و من خامِ رسیدن
بر خامیام نامِ تمامی میگذارم
بر رخوتِ درماندگی، نامِ رسیدن
هرچه دویدم، جاده از من پیشتر بود
پیچیده در راه است ابهامِ رسیدن
از آن كبوترهای بیپروا كه رفتند
یک مشت پَر جا مانده بر بامِ رسیدن
ای كالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
میچینمت اما به هنگامِ رسیدن...
#قیصر_امینپور
بر جادههای بیسرانجامِ رسیدن
كار جهان جز بر مدارِ آرزو نیست
با اینهمه دلهای ناكامِ رسیدن
كِی میشود روشن به رویت چشم من، كِی؟
وقتِ گلِ نِی بود هنگامِ رسیدن؟!
دل در خیال رفتن و من فكر ماندن
او پختهی راه است و من خامِ رسیدن
بر خامیام نامِ تمامی میگذارم
بر رخوتِ درماندگی، نامِ رسیدن
هرچه دویدم، جاده از من پیشتر بود
پیچیده در راه است ابهامِ رسیدن
از آن كبوترهای بیپروا كه رفتند
یک مشت پَر جا مانده بر بامِ رسیدن
ای كالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
میچینمت اما به هنگامِ رسیدن...
#قیصر_امینپور
نام تو
رازی نوشته بر پر پروانههاست
گلها همه به نام تو مشهورند
آیینهها
از انعکاس نام تو میخندند
در کوچههای خاطره باران
وقتی که خوشههای اقاقی
از نردههای حوصلهی دیوار
سر ریز میکنند
و در مشام باد
عطر بنفش نام تو میپیچد
نامات
طِلسمِ به اسمِ اقاقیها است...
#قیصر_امینپور
رازی نوشته بر پر پروانههاست
گلها همه به نام تو مشهورند
آیینهها
از انعکاس نام تو میخندند
در کوچههای خاطره باران
وقتی که خوشههای اقاقی
از نردههای حوصلهی دیوار
سر ریز میکنند
و در مشام باد
عطر بنفش نام تو میپیچد
نامات
طِلسمِ به اسمِ اقاقیها است...
#قیصر_امینپور
بوی بهشت میشِنوم از صدای تو
نازکتر از گل است، گلِ گونههای تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هرچه گل، نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینۀ خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریر
آوردهام که فرش کنم زیر پای تو
چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود
ای پارۀ دلم٬ که بریزم به پای تو
امروز تکیهگاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیام شانههای تو
در خاک هم دلم به هوای تو میتپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
#قیصر_امینپور
نازکتر از گل است، گلِ گونههای تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هرچه گل، نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینۀ خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریر
آوردهام که فرش کنم زیر پای تو
چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود
ای پارۀ دلم٬ که بریزم به پای تو
امروز تکیهگاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیام شانههای تو
در خاک هم دلم به هوای تو میتپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
#قیصر_امینپور