زیرباران ☔️
9.48K subscribers
19.6K photos
3.52K videos
91 files
429 links
مرایادتومی انداخت باران توراباران به باران گریه کردم
Download Telegram
‌‌



من گـورِ خویش
مےڪـنم اندر خویش
چندان ڪـه یادت برخیزد از دل



#شاملو


            
💬
تنِ تو آهنگی است
و تن من کلمه‌ای است که
در آن می‌نشیند
تا نغمه‌ای به وجود آید
سروده‌ای که تداوم را می‌تپد...

در نگاهت همه‌ی مهـربانی‌هاست
قاصدی که
زندگی را خبر می‌دهد
و در سکوتت همه‌ی صداها
فریادی که بودن را تجربه می‌کند..

#شاملو
📕
شبی از میان این همه درد
امید می روید

#شاملو
‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸

شک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی

صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی

من درد مشترکم مرا فریاد کن

#شاملو
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
—-┅°•●🌸●•°┅─
‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸

برویم ای یار، ای یگانه‌ی من!
دستِ مرا بگیر!
سخنِ من نَه از دردِ ایشان بود،
خود از دردی بود
که ایشان‌اند!
اینان دردند و بودِ خود را
نیازمندِ جراحات به چرک‌اندر نشسته‌اند.
و چنین است
که چون با زخم و فساد و سیاهی به جنگ برخیزی
کمر به کینه‌ات استوارتر می‌بندند.

برویم ای یار، ای یگانه‌ی من!
برویم و، دریغا! به هم‌پایی‌یِ این نومیدیِ خوف‌انگیز
به هم‌پایی‌یِ این یقین
که هر چه از ایشان دورتر می‌شویم
حقیقتِ ایشان را آشکاره‌تر
در می‌یابیم!
اا
با چه عشق و چه به‌شور
فواره‌هایِ رنگین‌کمان نشا کردم
به ویرانه‌رباطِ نفرتی
که شاخ‌سارانِ هر درخت‌اش
انگشتی‌ست که از قعرِ جهنم
به خاطره‌‌ای اهریمن‌شاد
اشارت می‌کند.

و دریغا ــ ای آشنای خونِ من ای همسفرِ گریز!
آن‌ها که دانستند چه بی‌گناه در این دوزخِ بی‌عدالت سوخته‌ام
در شماره
از گناهانِ تو کم‌ترند!

#شاملو

—-┅°•●🌸●•°┅─
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مُردن...

#شاملو

🪴🌷🪴
‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸
🍂🌿🍃🌿🍂
🌱🍃🌼
🕊🌿
🌱🍂
🌸

اگر غمی هست بگذار باران باشد
و این باران را
بگذار تا غم تلخی باشد از سرِ غم خواری .
و این جنگل های سر سبز
در این جای
در آرزوی آن باشند
که مگر من ناگزیر به برخاستن شوم
تا در درون من بیدار شوند .

من اما جاودانه بخواهم خُفت
زیرا اکنون که من این چنین
در تپه‌های کبودی که بر فراز سرم خفته‌اند
بسان درختی
ریشه‌ها باز گسترده‌ام ،
دیگر مرگ
در کجاست ؟
اگرچه من از دیرباز مُرده‌ام
این زمینی که چنین تنگ در آغوش‌ام می‌فشرَد
صدای دَم زدن‌ام را
هم‌چنان
بخواهد شنید .

سروده ی « لوح گور » _
#ویلیام_فاکنر
برگردانِ #شاملو

—-┅°•●🌸●•°┅─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♥️.........🍃🌹


مرا تو بی سببی نیستی
به راستي
صلت كدام قصيده ای
اي غزل
ستاره باران جواب كدام سلامی
به آفتاب
از دريچه تاريك!


#شاملو
‌‎



_________♥️________♥️.........🍃🌹
من برای آنکہ‌
چیزی از خود ‏به تو بفهمانم
‏جز چشمهایم ‏چیزی ندارم…


#شاملو
‌‌‌

کیستی که من اینگونه ، به‌اعتماد ،
نامِ خود را با تو می‌گویم...؟
کلیدِ خانه‌ام را در دستت می‌گذارم
نانِ شادی‌هایم را با تو قسمت می‌کنم
به کنارت می‌نشینم و بر زانوی تو
اینچنین آرام به خواب می‌روم...؟
کیستی که من اینگونه به جِد
در دیارِ رؤیاهای خویش با تو
درنگ می‌کنم....؟

#شاملو
🍃
💜✾ٖٖٖٖٓुؔ💜✾ٖٖٖٖٓुؔ


درخت با بهار و ماهی با آب زنده است،


و من با حرف‌های تو
.....


#شاملو



࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•💜✾ٖٖٖٖٓुؔ
نفسی نمی‌کِشم مگر این که
با یادِ تو باشد؛
قلبم نمی‌تَپد مگر این که
یادَش باشد زندگی دوباره را
از کجا شروع کرده است؛
مگر این که یادَش باشد
برای چه می‌تپد...

✍🏻
#شاملو

‌‌‌‎‌🔺🔻🔺🔻🔺
از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست

با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست
از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست

از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست
به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست.

#شاملو
#برای_تنهایی_خودم

❤️💞
هر چه بیشتر می بینمت،
احتیاجم به دیدنت بیشتر می شود..

#شاملو‌
همه بت هایم را می شکنم
تا فرش کنم بر راهی که تو بگذری
برای شنیدن ساز و سرودِ من .

همه بت هایم را می شکنم
ای میهمان یک شبِ اثیری زودگذرــ
تا راه بی پایان غزلم ،
از سنگ فرش بت هایی که
در معبدِ ستایشِ شان چو عودی در آتش
سوخته ام ،
تو را به نهانگاهِ دردِ من آویزد .


#شاملو

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌