۳۵.از این حسن تا آن حسن صد گز رسن
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۵. از این حسن تا آن حسن صد گز رسن
#معنی
بین این حسن و ان حسن تفاوت زیاد است .
غالبا اتفاق می افتد که از دو ثروتمند که هر دو صاحب مال و مکنت فراوان هستند یکی در خست و امساک حتی به جان خویش و عائله اش رحم نمی کند. ولی دیگری دارای سخاوت وجود است و بخشش میکند .
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۵. از این حسن تا آن حسن صد گز رسن
#معنی
بین این حسن و ان حسن تفاوت زیاد است .
غالبا اتفاق می افتد که از دو ثروتمند که هر دو صاحب مال و مکنت فراوان هستند یکی در خست و امساک حتی به جان خویش و عائله اش رحم نمی کند. ولی دیگری دارای سخاوت وجود است و بخشش میکند .
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۵. از این حسن تا آن حسن صد گز رسن
#حکایت
سلطان محمد خوارزمشاه ندیم و مصاحبی داشت به نام حسن عمادالملک ساوه ای که در اواخر عهد سلطان محمد از وزیران و مقربان خاصش بوده است. عمادالملک در شفاعت گری و پایمردی و تحقق نیاز نیازمندان و تجلیل و بزرگداشت شاعران و نویسندگان، وزیری نیک اندیش و برای سلطان مایه ی نیکنامی بوده است. در یکی از روزهای جلوس سلطان که بزرگان و خاصان دربار را پذیرفته بود شاعری با استجاره قبلی به حضور آمد و قصیده ای غرا با اشارات و استعارات و تشبیهات مناسب در مدح سلطان می خواند. چون سلطان هزار دینارش صله می فرماید، وزیرش حسن عمادالملک این مقدار صله را از جانب سلطان اندک و نادر برخورد نشان می دهد و برای شاعر ده هزار دینار از خزانه سلطان حاصل می کند. چون شاعر می پرسد : «کدام کس از ارکان حضرت این عطا را سبب شده است؟» می گویند وزیری است که حسن نام دارد.
ضرب المثل زین حسن تا آن حسن صد گز رسن
چندی بعد که فقر و افلاس شاعر را دوباره به مدحت گری وا می دارد سلطان همچنان به شیوه سابق هزار دینارش صله می فرماید اما متاسفانه وزیر سابق از دار دنیا رفته و وزیر جدید سلطان از قضای روزگار، او هم نامش حسن بوده است که برخلاف آن حسن سلطان را از این مقدار مال بخشی مانع می آید و با تاخیر و لیت و لعل که در ادای حواله مال می ورزد شاعر بیچاره و وام دار را اضطرارا به دریافت ربعی از عشر آن و به روایتی عشر آن راضی می کند. اینجا وقتی شاعر متوجه می شود که این وزیر جدید هم حسن نام دارد در می یابد که بین حسن تا حسن تفاوت بسیار است و یا به اصطلاح دیگر «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن» و آنجا که سلطان به وزیر ِبد گوش دارد تا ابد برای وی و سلطنتش مایه رسوایی خواهد بود، همچنان که دیدیم ملک و مملکت و حتی جان و مال و خانمانش را بر باد داد و مغولان خونخوار را به ویرانی بلاد و امصار و کشتار مردم بی گناه ایران واداشت.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۵. از این حسن تا آن حسن صد گز رسن
#حکایت
سلطان محمد خوارزمشاه ندیم و مصاحبی داشت به نام حسن عمادالملک ساوه ای که در اواخر عهد سلطان محمد از وزیران و مقربان خاصش بوده است. عمادالملک در شفاعت گری و پایمردی و تحقق نیاز نیازمندان و تجلیل و بزرگداشت شاعران و نویسندگان، وزیری نیک اندیش و برای سلطان مایه ی نیکنامی بوده است. در یکی از روزهای جلوس سلطان که بزرگان و خاصان دربار را پذیرفته بود شاعری با استجاره قبلی به حضور آمد و قصیده ای غرا با اشارات و استعارات و تشبیهات مناسب در مدح سلطان می خواند. چون سلطان هزار دینارش صله می فرماید، وزیرش حسن عمادالملک این مقدار صله را از جانب سلطان اندک و نادر برخورد نشان می دهد و برای شاعر ده هزار دینار از خزانه سلطان حاصل می کند. چون شاعر می پرسد : «کدام کس از ارکان حضرت این عطا را سبب شده است؟» می گویند وزیری است که حسن نام دارد.
ضرب المثل زین حسن تا آن حسن صد گز رسن
چندی بعد که فقر و افلاس شاعر را دوباره به مدحت گری وا می دارد سلطان همچنان به شیوه سابق هزار دینارش صله می فرماید اما متاسفانه وزیر سابق از دار دنیا رفته و وزیر جدید سلطان از قضای روزگار، او هم نامش حسن بوده است که برخلاف آن حسن سلطان را از این مقدار مال بخشی مانع می آید و با تاخیر و لیت و لعل که در ادای حواله مال می ورزد شاعر بیچاره و وام دار را اضطرارا به دریافت ربعی از عشر آن و به روایتی عشر آن راضی می کند. اینجا وقتی شاعر متوجه می شود که این وزیر جدید هم حسن نام دارد در می یابد که بین حسن تا حسن تفاوت بسیار است و یا به اصطلاح دیگر «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن» و آنجا که سلطان به وزیر ِبد گوش دارد تا ابد برای وی و سلطنتش مایه رسوایی خواهد بود، همچنان که دیدیم ملک و مملکت و حتی جان و مال و خانمانش را بر باد داد و مغولان خونخوار را به ویرانی بلاد و امصار و کشتار مردم بی گناه ایران واداشت.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
۳۶. از ترس گدایی، یک عمر گدایی!!!
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۶. از ترس گدایی ، یک عمر گدایی!!!
#معنی
در مورد افرادی گفته میشود که عمری را با سختی و فقر میگذرانند تا مبادا روزی فقیر شوند
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۶. از ترس گدایی ، یک عمر گدایی!!!
#معنی
در مورد افرادی گفته میشود که عمری را با سختی و فقر میگذرانند تا مبادا روزی فقیر شوند
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۵. از ترس گدایی یک عمر گدایی!!!
#حکایت
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺟﻨﮕﻞ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ، ﺧﺰﻧﺪﮔﺎﻥ، ﭼﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ … ﭘﺮﻧﺪﻩﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﮑﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺵ ﮐﺎﻣﻼً ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻏﺬﺍﯼ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪﺍﺵ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻏﺬﺍ، ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﮐﺎﻣﻼً ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯽﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﺁﺏ ﻫﺴﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ.
ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺨﺘﺺ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﺗﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﺏﻫﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺗﺸﻨﻪ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺁﺏﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺗﺮﺳﯿﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﺋﻢ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﺗﻮ ﺍﺻﻼً ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ، ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﯾﺪﺵ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ .
ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ . ﺍﻭ ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻢﻧﻮﻋﺎﻧﺶ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺵ ﻏﻠﻂ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ .
ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﺁﺏ ﺧﻮﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﺎﻧﺶ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﺷﺎﻥ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻤﺘﺮ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻭ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﻼﻍ ﺭﻓﺖ، ﮐﻼﻍ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺗﺮﺱ ﺍﻭ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺩ. ﺑﻌﺪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺒﮏ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻭ ﺍﻻﻍ ﺭﻓﺖ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﻐﺪ ﺭﺳﯿﺪ. ﺟﻐﺪ ﺩﺍﻧﺎ ﺑﺎﺩﻗﺖ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﺑﻌﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﯽ؟
ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺏﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﻧﺪ . ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺁﺏﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﯼ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﺖ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺏ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﯽﻣﯿﺮﻧﺪ. ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻋﺠﯿﺐ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻭ ﺑﯽﭘﻮﻟﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺟﻐﺪ ﺩﺍﻧﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺩ. ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﻤﯽ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ است.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۵. از ترس گدایی یک عمر گدایی!!!
#حکایت
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺟﻨﮕﻞ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ، ﺧﺰﻧﺪﮔﺎﻥ، ﭼﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ … ﭘﺮﻧﺪﻩﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﮑﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺵ ﮐﺎﻣﻼً ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻏﺬﺍﯼ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪﺍﺵ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻏﺬﺍ، ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﮐﺎﻣﻼً ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯽﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﺁﺏ ﻫﺴﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ.
ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺨﺘﺺ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﺗﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﺏﻫﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺗﺸﻨﻪ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺁﺏﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺗﺮﺳﯿﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﺋﻢ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﺗﻮ ﺍﺻﻼً ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ، ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﯾﺪﺵ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ .
ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ . ﺍﻭ ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻢﻧﻮﻋﺎﻧﺶ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺵ ﻏﻠﻂ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ .
ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﺁﺏ ﺧﻮﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﺎﻧﺶ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﺷﺎﻥ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻤﺘﺮ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻭ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﻼﻍ ﺭﻓﺖ، ﮐﻼﻍ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺗﺮﺱ ﺍﻭ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺩ. ﺑﻌﺪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺒﮏ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻭ ﺍﻻﻍ ﺭﻓﺖ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﻐﺪ ﺭﺳﯿﺪ. ﺟﻐﺪ ﺩﺍﻧﺎ ﺑﺎﺩﻗﺖ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﺑﻌﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﯽ؟
ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺏﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﻧﺪ . ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺁﺏﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﯼ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﺖ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺏ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﯽﻣﯿﺮﻧﺪ. ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻋﺠﯿﺐ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻭ ﺑﯽﭘﻮﻟﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺟﻐﺪ ﺩﺍﻧﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺩ. ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﻤﯽ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ است.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
۳۷. آواز خر در چمن میخونه!
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۷. آواز خر در چمن میخونه!
#معنی
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ :
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﺑﮑﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﻮﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ و اعتماد به نفس کاذب دارد .
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۷. آواز خر در چمن میخونه!
#معنی
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ :
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﺑﮑﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﻮﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ و اعتماد به نفس کاذب دارد .
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۷. آواز خر در چمن میخونه!!!
#حکایت
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻫﺮ ﻣﺤﻠﻪ ﯾﮏ ﺣﻤﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺣﻤﺎﻡﻫﺎ ﺳﻘﻒﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﮔﻨﺒﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺣﻮﺿﭽﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽﺭﯾﺨﺘﻨﺪ، ﺣﻤﺎﻡ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﻣﯽﭘﯿﭽﯿﺪ .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻠﻮﺕ ﺍﺳﺖ . ﻣﺮﺩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﻣﯽﭘﯿﭽﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﺴﺖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ. ﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻣﻦ با ﭼﻨﯿﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺷﯽ که ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻡ؟ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺷﻮﻡ .
ﻣﺮﺩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻗﺼﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻡ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﺸﻒ ﮐﻨﻢ. ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﻤﯽ ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ.
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ. ﻫﻨﻮﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺻﺪﺍﯾﺶ، ﺁﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ.
ﻣﺮﺩ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﯾﮏ ﺧﻤﺮﻩﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺧﻤﺮﻩﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﺧﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻣﺮﺩ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ. ﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﻗﻊﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻤﺮﻩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﻣﺮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺗﺮﮐﻪهای ﭼﻮﺑﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﻪها ﺭﺍ ﺧﯿﺲ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﮐﺘﮏ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺏ ﺧﻤﺮﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ.
ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺗﺮﮐﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩ ﻣﯽﺑﺮﺩﻧﺪ، ﺗﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻥ ﻣﺮﺩ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﻫﺮ ﺿﺮﺑﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍیا ﺷﮑﺮ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻥ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺮﺩ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﺮﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﯼ، ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩﯼ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ. ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻢ. ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺁﺏ ﺧﺰﯾﻨﻪﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﺻﺎﺩﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﺪ، ﻣﻦ ﺯﯾﺮ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﺗﺮﮐﻪﻫﺎ ﻣﯽﻣﺮﺩﻡ.
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﺮﺩ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﯽ ﮐﺮﺩ.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۷. آواز خر در چمن میخونه!!!
#حکایت
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻫﺮ ﻣﺤﻠﻪ ﯾﮏ ﺣﻤﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺣﻤﺎﻡﻫﺎ ﺳﻘﻒﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﮔﻨﺒﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺣﻮﺿﭽﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽﺭﯾﺨﺘﻨﺪ، ﺣﻤﺎﻡ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﻣﯽﭘﯿﭽﯿﺪ .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻠﻮﺕ ﺍﺳﺖ . ﻣﺮﺩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﻣﯽﭘﯿﭽﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﺴﺖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ. ﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻣﻦ با ﭼﻨﯿﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺷﯽ که ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻡ؟ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺷﻮﻡ .
ﻣﺮﺩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻗﺼﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻡ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﺸﻒ ﮐﻨﻢ. ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﻤﯽ ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ.
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ. ﻫﻨﻮﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺻﺪﺍﯾﺶ، ﺁﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ.
ﻣﺮﺩ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﯾﮏ ﺧﻤﺮﻩﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺧﻤﺮﻩﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﺧﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻣﺮﺩ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ. ﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﻗﻊﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻤﺮﻩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﻣﺮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺗﺮﮐﻪهای ﭼﻮﺑﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﻪها ﺭﺍ ﺧﯿﺲ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﮐﺘﮏ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺏ ﺧﻤﺮﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ.
ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺗﺮﮐﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩ ﻣﯽﺑﺮﺩﻧﺪ، ﺗﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻥ ﻣﺮﺩ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﻫﺮ ﺿﺮﺑﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍیا ﺷﮑﺮ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻥ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺮﺩ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﺮﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﯼ، ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻤﺮﻩﯼ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ. ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻢ. ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺁﺏ ﺧﺰﯾﻨﻪﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﺻﺎﺩﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﺪ، ﻣﻦ ﺯﯾﺮ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﺗﺮﮐﻪﻫﺎ ﻣﯽﻣﺮﺩﻡ.
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﺮﺩ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﯽ ﮐﺮﺩ.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
۳۸. ترشی نخوری یه چیزی میشی 😊
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۸. ترشی نخوری یه چیزی میشی😊
#معنی
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ :
ترشی از جمله موادی است که تقریباً بسیاری از افراد از آن استفاده میکنند. با توجه به بیانات محققان و طب سنتی ترشی سبب بی حالی و کسل بودن افراد میشود. ضربالمثل ترشی نخوری یه چیزی میشی از جمله حکایت های پرکاربردی است که معمولاً از آن برای مورد تمسخر قراردادن فردی استفاده میکنند.
برای مثال افراد زمانی که قصد دارند فردی را در بین سایر افراد خراب کنند از این ضربالمثل استفاده میکنند. برای مشاهده داستان و ریشه حکایت در ادامه با ما باشید
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۸. ترشی نخوری یه چیزی میشی😊
#معنی
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ :
ترشی از جمله موادی است که تقریباً بسیاری از افراد از آن استفاده میکنند. با توجه به بیانات محققان و طب سنتی ترشی سبب بی حالی و کسل بودن افراد میشود. ضربالمثل ترشی نخوری یه چیزی میشی از جمله حکایت های پرکاربردی است که معمولاً از آن برای مورد تمسخر قراردادن فردی استفاده میکنند.
برای مثال افراد زمانی که قصد دارند فردی را در بین سایر افراد خراب کنند از این ضربالمثل استفاده میکنند. برای مشاهده داستان و ریشه حکایت در ادامه با ما باشید
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۸. ترشی نخوری یه چیزی میشی😊
#حکایت
این ضربالمثل برای افرادی به کار میرود که علمی را یاد گرفتهاند ولی متأسفانه از چگونگی استفاده از آن اطلاعی ندارند که در صورت استفاده از این علم افراد برای مسخره کردن او از ضربالمثل ترشی نخوری یه چیزی میشی استفاده میکنند. این ضربالمثل به معنای این است که افراد راجع به فکری که در مورد فرد موردنظر میکردند در اشتباه بودهاند و فرد توانایی و مهارت کافی برای انجام آن کار را داشته است.
داستان آن از این قرار است که روزی روزگاری در زمانهای قدیم فردی در روستایی زندگی میکرد که به علت داشتن خانواده و دوستانی نادرست سواد کمی داشت.
.
روزی این فرد تصمیم میگیرد تا حرفهای را در روستای خود راه انداخته و کار کند. مردم این روستا از این موضوع آگاه شدند و با خود گفتند مگر ممکن است فردی که سواد زیادی ندارد، بتواند کاری انجام دهد؟ فرد صحبتهای مردم را شنید و با خود گفت باید برای اینکه خودم را به این مردم ثابت کنم، باید کاری انجام دهم.
روز و شب فکر کرد و با خود گفت که برخی از موضوعات تعمیرکاری را بلد هستم ولی فقط از برخی اطلاعی ندارم و تا اینکه با خود تصمیم گرفت تا برای یاد گرفتن تمامی موضوعات و مطالب تعمیرکاری با شاگردی در تعمیرگاهی نحوه انجام و چگونگی کار را به طور کامل فرا بگیرد.
سپس بعد از گذشت چندین سال فرد قادر شد تا در روستای خود یک مغازه تعمیرکاری باز میکند و افراد روستا با دیدن این صحنه از گفتههای خود پشیمان شده و به پیش او میآیند. آنها از او عذرخواهی میکنند و به او میگویند ترشی نخوری یه چیزی میشی. یعنی اینکه اگر کمی تلاش و پشتکار داشته باشی، خواهی توانست تا خود را به درجه و مقامات بالا رسانده و سر زبان مردم بیندازی.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۸. ترشی نخوری یه چیزی میشی😊
#حکایت
این ضربالمثل برای افرادی به کار میرود که علمی را یاد گرفتهاند ولی متأسفانه از چگونگی استفاده از آن اطلاعی ندارند که در صورت استفاده از این علم افراد برای مسخره کردن او از ضربالمثل ترشی نخوری یه چیزی میشی استفاده میکنند. این ضربالمثل به معنای این است که افراد راجع به فکری که در مورد فرد موردنظر میکردند در اشتباه بودهاند و فرد توانایی و مهارت کافی برای انجام آن کار را داشته است.
داستان آن از این قرار است که روزی روزگاری در زمانهای قدیم فردی در روستایی زندگی میکرد که به علت داشتن خانواده و دوستانی نادرست سواد کمی داشت.
.
روزی این فرد تصمیم میگیرد تا حرفهای را در روستای خود راه انداخته و کار کند. مردم این روستا از این موضوع آگاه شدند و با خود گفتند مگر ممکن است فردی که سواد زیادی ندارد، بتواند کاری انجام دهد؟ فرد صحبتهای مردم را شنید و با خود گفت باید برای اینکه خودم را به این مردم ثابت کنم، باید کاری انجام دهم.
روز و شب فکر کرد و با خود گفت که برخی از موضوعات تعمیرکاری را بلد هستم ولی فقط از برخی اطلاعی ندارم و تا اینکه با خود تصمیم گرفت تا برای یاد گرفتن تمامی موضوعات و مطالب تعمیرکاری با شاگردی در تعمیرگاهی نحوه انجام و چگونگی کار را به طور کامل فرا بگیرد.
سپس بعد از گذشت چندین سال فرد قادر شد تا در روستای خود یک مغازه تعمیرکاری باز میکند و افراد روستا با دیدن این صحنه از گفتههای خود پشیمان شده و به پیش او میآیند. آنها از او عذرخواهی میکنند و به او میگویند ترشی نخوری یه چیزی میشی. یعنی اینکه اگر کمی تلاش و پشتکار داشته باشی، خواهی توانست تا خود را به درجه و مقامات بالا رسانده و سر زبان مردم بیندازی.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
۳۹. این خانه از پایبست ویران است!!!
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۹. خانه از پایبست ویران است .😊
#معنی
- معنی ظاهری: یعنی خانه از بنا سست است و با اندک لرزه ای خواهد ریخت اما خواجه همچنان توجهش به نقش و نگارهای روی در و دیوار است و به کوتاه بودن عمر خانه هیچ توجهی نمی کند.
۲- معنای دقیق تر: بجای توجه به ظاهر امور باید به باطن آن توجه کرد؛ مبادا ظاهر دلفریب چیزی ما را از عیوب آن غافل کند.
۳- معنای عرفانی: دلبستگی به زیبایی های دلفریب و زودگذر دنیایی، انسان را از حقیقت عالم و هدف اصلی اش که لقای یار (پروردگار) است دور می کند.
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۹. خانه از پایبست ویران است .😊
#معنی
- معنی ظاهری: یعنی خانه از بنا سست است و با اندک لرزه ای خواهد ریخت اما خواجه همچنان توجهش به نقش و نگارهای روی در و دیوار است و به کوتاه بودن عمر خانه هیچ توجهی نمی کند.
۲- معنای دقیق تر: بجای توجه به ظاهر امور باید به باطن آن توجه کرد؛ مبادا ظاهر دلفریب چیزی ما را از عیوب آن غافل کند.
۳- معنای عرفانی: دلبستگی به زیبایی های دلفریب و زودگذر دنیایی، انسان را از حقیقت عالم و هدف اصلی اش که لقای یار (پروردگار) است دور می کند.
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۹. این خانه از پایبست ویران است.😊
#حکایت
سعدی با طایفه ای از دانشمندان نشسته بود که جوانی آمد و گفت: کسی در این جمع هست که زبان عجم (غیر عربی) بداند؟ پیرمرد ۱۵۰ ساله ای رو به مرگ است و حرف هایی به زبان عجم می زند که من معنی اش را نمی دانم. شاید وصیتی داشته باشد.
کسانی که در آن جمع نشسته بودند بیشترشان به جناب سعدی اشاره کردند. سعدی برخاست و بر بالین پیرمرد حاضر شد.
پیر خسته و ضعیف با بی حالی گفت:
دریغا که بر خوان الوان عمر دمی خورده بودیم و گفتند بس
(یعنی افسوس که از این سفره رنگارنگ زندگانی فقط مقدار کمی استفاده کردم و حالا مهلتم تمام شده و می گویند بس است (یعنی وقت مرگت فرا رسیده)).
سعدی وقتی این سخنان را در جمعشان ترجمه کرد آنها تعجب کردند با توجه به اینهمه عمری که پیرمرد کرده چرا چنین سخنانی بر زبان می آورد.
جناب سعدی رو به پیرمرد گفت:
چگونهای درین حالت؟ گفت: چه گویم؟
ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی که از دهانش به در میکنند دندانی
قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت
که از وجود عزیزش بدر رود جانی
سعدی گفت: تصور مرگ را از خودت دور کن. هر مریضی ای که نشانه مرگ نیست. اگر اجازه دهی طبیبی را خبر کنم تا معالجه ات کند. پیرمرد گفت:
دست برهم زند طبیب ظریف
چون خرف بیند اوفتاد حریف
خانه از پای بند ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
یعنی: طبیب هم اگر بیاید و ببیند پیری مثل من که از کثرت سنش این چنین به زمین افتاده و هوش و حواسش را از دست داده، هیچ کاری از دستش بر نمی آید. چرا که پیری دردیست که قابل درمان نیست. شبیه خانه ای که درحال فروریختن است و پایه هایش ضعیف است اما معمار توجهش به نقش و نگارهای ظاهری آن است.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۳۹. این خانه از پایبست ویران است.😊
#حکایت
سعدی با طایفه ای از دانشمندان نشسته بود که جوانی آمد و گفت: کسی در این جمع هست که زبان عجم (غیر عربی) بداند؟ پیرمرد ۱۵۰ ساله ای رو به مرگ است و حرف هایی به زبان عجم می زند که من معنی اش را نمی دانم. شاید وصیتی داشته باشد.
کسانی که در آن جمع نشسته بودند بیشترشان به جناب سعدی اشاره کردند. سعدی برخاست و بر بالین پیرمرد حاضر شد.
پیر خسته و ضعیف با بی حالی گفت:
دریغا که بر خوان الوان عمر دمی خورده بودیم و گفتند بس
(یعنی افسوس که از این سفره رنگارنگ زندگانی فقط مقدار کمی استفاده کردم و حالا مهلتم تمام شده و می گویند بس است (یعنی وقت مرگت فرا رسیده)).
سعدی وقتی این سخنان را در جمعشان ترجمه کرد آنها تعجب کردند با توجه به اینهمه عمری که پیرمرد کرده چرا چنین سخنانی بر زبان می آورد.
جناب سعدی رو به پیرمرد گفت:
چگونهای درین حالت؟ گفت: چه گویم؟
ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی که از دهانش به در میکنند دندانی
قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت
که از وجود عزیزش بدر رود جانی
سعدی گفت: تصور مرگ را از خودت دور کن. هر مریضی ای که نشانه مرگ نیست. اگر اجازه دهی طبیبی را خبر کنم تا معالجه ات کند. پیرمرد گفت:
دست برهم زند طبیب ظریف
چون خرف بیند اوفتاد حریف
خانه از پای بند ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
یعنی: طبیب هم اگر بیاید و ببیند پیری مثل من که از کثرت سنش این چنین به زمین افتاده و هوش و حواسش را از دست داده، هیچ کاری از دستش بر نمی آید. چرا که پیری دردیست که قابل درمان نیست. شبیه خانه ای که درحال فروریختن است و پایه هایش ضعیف است اما معمار توجهش به نقش و نگارهای ظاهری آن است.
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
Forwarded from ❤﷽ قرار عاشقی مرجع
📢📢📢📢 اهااااای اهالی ساکت قرار عاشقی
که هنوز چله رو شروع نکردین😊😊😊
منتظر چی هستین ؟ مگه تغییر نمیخواین؟؟؟؟؟🤔🤔
بیاید ببینید نتایج روووو👇👇
https://t.me/+PzocLHpntEFjTCIk
آیا سزاوار است که همچنان تماشاگر زیر آبی بمانید ؟؟؟😁😁😁
برای یه تغییر اساسی و زیبا تو زندگیت ❤️به قرار عاشقی ملحق شو
https://telegram.me/joinchat/BkhecTvs5lMBgQ_CW2cRVw
که هنوز چله رو شروع نکردین😊😊😊
منتظر چی هستین ؟ مگه تغییر نمیخواین؟؟؟؟؟🤔🤔
بیاید ببینید نتایج روووو👇👇
https://t.me/+PzocLHpntEFjTCIk
آیا سزاوار است که همچنان تماشاگر زیر آبی بمانید ؟؟؟😁😁😁
برای یه تغییر اساسی و زیبا تو زندگیت ❤️به قرار عاشقی ملحق شو
https://telegram.me/joinchat/BkhecTvs5lMBgQ_CW2cRVw
۴۰. فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره😊
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
ضرب المثل های ایرانی را با ریشه و حکایتشون اینجا 🔼 بخون و لذت ببر 😍😍😍
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۴۰ . فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره!
معادل انگلیسی :
Curiosity killed the cat. Satisfaction brought it back
#معنی
معنی این ضرب المثل این است که افراد فضول آنقدر که دوست دارند همه چیز را بدانند و سر در بیاورند که فضولی کردن و سرک کشیدن در کارهای دیگران برای آنها تبدیل به عادت شده است.
این ضرب المثل را در مورد کسی به کار می برند که در هر کاری دخالت می کند و این دخالت معمولا به ضررش تمام می شود. البته مفهوم اصلی آن اشاره به کسی دارد که بدون در نظر گرفتن شرایط محیط و وضعیت مکانی همیشه در حال ایراد گرفتن است که حتی در جهنم هم که تر بودن هیزم به نفعش هست ، با ایراد گرفتن باعث زیان رساندن به خودش می شود .
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۴۰ . فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره!
معادل انگلیسی :
Curiosity killed the cat. Satisfaction brought it back
#معنی
معنی این ضرب المثل این است که افراد فضول آنقدر که دوست دارند همه چیز را بدانند و سر در بیاورند که فضولی کردن و سرک کشیدن در کارهای دیگران برای آنها تبدیل به عادت شده است.
این ضرب المثل را در مورد کسی به کار می برند که در هر کاری دخالت می کند و این دخالت معمولا به ضررش تمام می شود. البته مفهوم اصلی آن اشاره به کسی دارد که بدون در نظر گرفتن شرایط محیط و وضعیت مکانی همیشه در حال ایراد گرفتن است که حتی در جهنم هم که تر بودن هیزم به نفعش هست ، با ایراد گرفتن باعث زیان رساندن به خودش می شود .
💬حکایت و معنیش رو اینجا بخون👇
🇮🇷 @zarbolmasal_Iran_man
🌺🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۴۰. فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره!
#حکایت
داستان زیر را ریشه این مثل دانسته اند :
روزی گاو مرد روستایی پایش شکست . دامپزشک آوردند ،بعد ازمعاینه گفت : اگر گاوتان تا سه روزدیگراز جا برنخواست بهتر است اورا بکشید. گوسفندی این را شنید و بعد از رفتن دامپزشک پیش گاو رفت و گفت از جایت بلندشو. گاو برنخواست . روز دوم باز گوسفند به گاو گفت بلند شو . ولی گاو همچنان سرجایش خوابیده بود . روز سوم باز گوسفند در گوش گاو گفت اگر امروز بلند نشوی دیگر کارت تمام است و فردا صبح می کشنت . گاو با هزار زحمت از جا بلند شد . فردا مرد روستایی گاو را که سرپا دید حسابی خوشحال شد و به همسرش گفت امروز به شکرانه خوب شدن گاومان گوسفند را قربانی می کنیم !!!!
گوسفند تازه فهمید که فضولی کردن و خود را نخود هر آشی کردن چه عاقبتی دارد .
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷
🇮🇷
۴۰. فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره!
#حکایت
داستان زیر را ریشه این مثل دانسته اند :
روزی گاو مرد روستایی پایش شکست . دامپزشک آوردند ،بعد ازمعاینه گفت : اگر گاوتان تا سه روزدیگراز جا برنخواست بهتر است اورا بکشید. گوسفندی این را شنید و بعد از رفتن دامپزشک پیش گاو رفت و گفت از جایت بلندشو. گاو برنخواست . روز دوم باز گوسفند به گاو گفت بلند شو . ولی گاو همچنان سرجایش خوابیده بود . روز سوم باز گوسفند در گوش گاو گفت اگر امروز بلند نشوی دیگر کارت تمام است و فردا صبح می کشنت . گاو با هزار زحمت از جا بلند شد . فردا مرد روستایی گاو را که سرپا دید حسابی خوشحال شد و به همسرش گفت امروز به شکرانه خوب شدن گاومان گوسفند را قربانی می کنیم !!!!
گوسفند تازه فهمید که فضولی کردن و خود را نخود هر آشی کردن چه عاقبتی دارد .
🇮🇷💬حکایت و معنیش رو بخون👇
https://t.me/+wXAwHutXSl0zOTA0
Forwarded from ❤﷽ قرار عاشقی مرجع
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
#مژده به اهالی فضای مجازی 😍😍😍
مجموعه قرار عاشقی مجدد فعالیت خود را در تلگرام آغاز کرد 😍😍😍
#معرفی ❤️ ارسال کنید به دوستانتون ❤️
به خانواده قرار عاشقی بپیوندید و کانالهای دیگه وابسته به قرار عاشقی رو به دوستانتون معرفی کنید 👌👌👌
هر روز ایده های عاشقانه و پیامهای عالی برای ارسال به همسر 😜
@ghararasheghi_eide
مطالب خصوصی ویژه زوجین در اتاق خلوت همسرانه☺️
@otagh_khalvat_hamsarane
مطالب مفیدی درباره تربیت فرزندان 😊
@farzandparvarieslami
راه و رسم عاشقی و کلی ایده های عالی در عاشقانه بساز❤️😍
@AsheghanebesaZ
یه کانال صد در صد ایرونی و مفید
ضرب المثل های فارسی رو با ریشه و حکایت مطالعه کنید 😍😍😍 در
@zarbolmasal_Iran_man
از پیله تا پروانگی
کلید دسترسی آسان به مطالب ویژه قرار عاشقی 😍😍😍
@azpile_ta_parvanegi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
به تنها کانال رسمی استاد #مظاهری بپیوندید در قرار عاشقی راه و رسم زندگی و سیاست زنانه بیاموزید ❤️😜
https://telegram.me/joinchat/BkhecTvs5lMBgQ_CW2cRVw
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
#مژده به اهالی فضای مجازی 😍😍😍
مجموعه قرار عاشقی مجدد فعالیت خود را در تلگرام آغاز کرد 😍😍😍
#معرفی ❤️ ارسال کنید به دوستانتون ❤️
به خانواده قرار عاشقی بپیوندید و کانالهای دیگه وابسته به قرار عاشقی رو به دوستانتون معرفی کنید 👌👌👌
هر روز ایده های عاشقانه و پیامهای عالی برای ارسال به همسر 😜
@ghararasheghi_eide
مطالب خصوصی ویژه زوجین در اتاق خلوت همسرانه☺️
@otagh_khalvat_hamsarane
مطالب مفیدی درباره تربیت فرزندان 😊
@farzandparvarieslami
راه و رسم عاشقی و کلی ایده های عالی در عاشقانه بساز❤️😍
@AsheghanebesaZ
یه کانال صد در صد ایرونی و مفید
ضرب المثل های فارسی رو با ریشه و حکایت مطالعه کنید 😍😍😍 در
@zarbolmasal_Iran_man
از پیله تا پروانگی
کلید دسترسی آسان به مطالب ویژه قرار عاشقی 😍😍😍
@azpile_ta_parvanegi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
به تنها کانال رسمی استاد #مظاهری بپیوندید در قرار عاشقی راه و رسم زندگی و سیاست زنانه بیاموزید ❤️😜
https://telegram.me/joinchat/BkhecTvs5lMBgQ_CW2cRVw