یه زن میتونه
7.81K subscribers
21.4K photos
1.53K videos
152 files
4.24K links
تعرفه تبلیغات در کانال یه زن میتونه
👇
@tabadolasan


به چشماتون احترام بزارید
هر کانالی ارزش دیدن نداره ...

https://telegram.me/joinchat/CkpFTT0n5HdZIvDSpvXdnw
Download Telegram
#همسرانه

۳ کار را فراموش نکنید
زن ها برای داشتن یک
رابطه موفق نیاز دارند
که هم صحبت کنند،
هم توجه کافی دریافت کنند
و هم با همسرشان ارتباط
حسی و فیزیکی داشته باشند
تا احساس صمیمیت بیشتری کنند.




‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

وقتی یک زن ساکت است،
باید مرد از او علت سکوتش
را بپرسد، مردها باید همیشه
احساسات همسرشان را بررسی کنند.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
پذیرش و رشد ....👆

#فایل_اموزشی_مهم

#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
مدیر موسسه تحول درون


۳۹ تکنیک روابط 👇
https://t.me/+PXOLNomyw87uC-zO

❤️دریافت پکیج رایگان
👇👇
@Admiin_moj

ملکه شو و زنان آلفا ☝️

ورود به گروه 7800 نفری روابط👇
@Admiin_moj
#همسرانه

زنان روحیه لطیف
و حساس تری داشته
و نیاز دارند احساسات
خود را بزبان بیاورند.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

زندگی زناشویی‌تان را همیشه
شاداب و پویا نگه دارید.
از مسافرت و تعطیلات
آخر هفته برای پرشور
کردن زندگی زناشویی‌تان
استفاده کنید.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
💦💜🍃💦💜🍃💦💜🍃


#رهایی_از_شب
#قسمت_صد_و_بیست_و_دوم

در رو بستم و گوشهامو محکم گرفتم تا صدای فحاشیهای نسیم وتهمتهای همسایه ها رو نشنوم. .دست وصورتم خونین بود و قلبم درد میکرد اونوقت همسایه ها بجای نگران شدن به فکر آینده ی فرزندانشون بودند ومنو تهدیدم میکردند..
اشکهام بی اختیار پایین میریخت..
چشمم به دانه ی سبز رنگ تسبیح در گوشه ی آشپزخونه افتاد..بی توجه به صداهای تهدید آمیز پشت در به آشپزخونه رفتم و دانه های تسبیح رو از روی زمین با اشک و آه برداشتم..با هردانه ای که پیدا میکردم صورت حاج مهدوی به خاطرم میومد و ناله هام بیشتر میشد..کف آشپزخونه پراز خون بود..ولی برام اهمیتی نداشت. من فقط دنبال دانه های تسبیح بودم..
صدای آژیر پلیس میومد. .ولی برای من مهم نبود..من در زیر کابینت ها دنبال دانه های تسبیح میگشتم!!
در رو محکم میکوبیدند اما چه اهمیت داشت هنوز ده دانه از یادگار الهام پیدا نشده بود!!
از پشت در صدام میزدند در و باز کنم ولی من باز چشمم دنبال دانه ها بود!!
دوباره در زدند.چاره ای نداشتم!
دانه‌های تسبیح رو توی جیبم انداختم.
سمت در رفتم..چادرم رو محکم دور خودم پیچیدم.
حدس اینکه پشت در چه خبره زیاد سخت نبود!! همسایه ها و مامور کلانتری مقابلم ایستاده بودند.
مامور کلانتری گفت:همسایه هاتون از شماشکایت دارند باید با ما به اداره ی پلیس تشریف بیارید..
ساعتی بعد من در کلانتری بودم! چشم آقام روشن! اون هم بخاطر شکایت همسایه ها..
افسر مربوطه نگاهی به سرو وضعم وکبودیهای صورتم انداخت.
_با کی درگیر شدی؟؟
سکوت کردم! چون داشتم فکر میکردم شاید همه ی اینها یک خوابه.. قدرت حرف زدن نداشتم.مثل وقتایی که تو کابوسهای ترسناک هرچی سعی میکنی لب باز کنی اما نمیشه..
نسیم مثل بلبل حرف میزد و میگفت از همتون
شکایت میکنم..
افسربهش گفت: زدی مرد به این گنده گی رو داغون کردی شکایتم داری؟فعلن تو این پرونده شاکی یکی دیگست.
من فقط نگاه میکردم.
افسر ازم پرسید:تعریف کن علت درگیری چی بود؟
جواب ندادم!
نسیم گفت: یک بگو مگوی دوستانه!! الآن مگه مشکل ما دونفریم که از اون خانوم سوال میکنی؟؟
دستم رو با حرص مشت کردم.او چطور جرات میکرد مدام منو دوست خودش صدا کنه؟
افسر با کنایه بهش گفت:تو همیشه با دوستات اینطوری بگو مگو میکنی؟؟
نسیم لال شد.
افسر از شاکی پرسید: آقای ترابی، اینا تو خونه بگو مگوی ساده کردن شما چرا با این خانوم درگیر شدی؟
آقارضا که تمام سرو صوراش زخم بود گفت: جناب سروان چی بگم؟!! ما دیدیم از خونه ی این خانوم سروصدا میاد گفتیم بریم ببینیم چه خبره..در هم زدیم اینا باز نکردن.صدای بزن  بزن خیلی زیاد بود بعد این خانوم عین جن با سروشکل به هم ریخته اومد بیرون..خب حقیقتش منم ترسیدم نکنه بلایی سر همسایه مون آورده باشه بزنه فرار کنه فقط ازش پرسیدم خانوم کجا که ایشونم این بلا روسرم آورد..
افسر رو کرد به نسیم و با لحنی تمسخرآمیز گفت: و تو هم یه جواب دوستانه دادی به سوال این آقا هان؟!!
نسیم سرش رو پایین انداخت و با لحن آرومتری گفت:من عصبانی بودم.اگه این آقا وسط دعوا و اون حال وروز من خودشو دخالت نمیداد این اتفاق نمی افتاد.
افسر رو کرد به من:با شما چیکار کنیم حالا؟
همسایه هات میگن آدمهای نامربوط به خونت میان.نمونه ش هم حی وحاضر اینجا حاضره!
بهت نمیاد اهل این صحبتها باشی راست میگن اینا؟
گلوم رو صاف کردم:من با کسی رفت وآمدی ندارم.به غیر از این خانوم و نامزدش هیچ آدم نامربوطی پاش به خونم وانشده.من ده ساله تو این ساختمون زندگی میکنم بدون هیچ مشکلی..این حرف همسایه هام یک تهمته..تهمتی که به وسیله همین خانوم و نامزدش پخش شده تو ساختمون
افسر با تعجب نگاهمون کرد وگفت:مگه این خانوم دوستت نیست؟
گفتم:نه..
پرسید: پس اگه دوستت نیست تو خونت چیکار میکرده؟
ادامه دارد
#همسرانه

کمبود عشق و محبت
در زندگی زناشویی
در بیشتر مواقع
می‌تواند یکی از
عوامل افزایش
وزن باشد.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#ممسرانه

«زن کار پرداز شما نیست
که همه ی کارهای زندگیتان
را به دوش او بگذارید،
بعد هم او را مواخذه کنید.
این زن یک گل است در دست
شما! هر کس هستیدباش
دانشمند یا سیاستمدار
او یک گل است»


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#تربیت_فرزند #مادرانه

وقتی کودکان احساس امنیت
و حمایت کنند، نسبت به قضاوت
هایشان اعتماد بیشتری دارند
و در نتیجه هنگام رویارویی
با یک فرصت به موقع آن را
کشف و از آن استفاده می کنند.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

زنانی که از کارهای سنگین
خانه و نگهداری از بچه ها
خسته می شوند به اندازه
کافی فرصت و حوصله آن
را ندارند که با شوهر خود
روابط عاشقانه و محبت
آمیز داشته باشند.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

زناشویی،علل عدم تشکر از
همسر،تشکر و قدر دانی از
همسر از آموزه های دو
جانبه اسلام است یعنی
هم به مرد سفارش گردیده
که از همسر خود تشکر کند
و هم به زن و مخصوص
خانم و یا آقا نمی باشد.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

هدیه دادن ،به همسر یکی از آسان
ترین زبان های عشق است
که می توان آن را یاد گرفت.
هدیه دادن نشان دهنده عشق
است. هدیه یک نشانه
و یادگاری است.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

برخی از مردها به این مسئله
توجه ندارند که کمک به همسر
در خانه و نگهداری از بچه ها
تا چه حد به ازدیاد محبت بین
زن و شوهر کمک می کند.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
💦🌿💦🌿💦🌿💦🌿💦
#رهایی_از_شب
#ف_مقیمی
#قسمت_صد_و_بیست_و_سوم

افسر با تعجب نگاهمون کرد وگفت:مگه این خانوم دوستت نیست؟
گفتم:نه..
پرسید: پس اگه دوستت نیست تو خونت چیکار میکرده؟
گفتم:من که از مسجدبرگشتم دیدم لای درخونم نامه انداخته ..نامه شو خوندم بعد که خواستم برم تو، دیدم تو پاگرد واستاده گریه میکنه..خیلی التماسم کرد اجازه ی ورود بهش بدم.منم دلم سوخت راش دادم ..
افسر پرسید:مگه اون ساختمون در وپیکر نداره که این خانوم تو راه پله بوده؟ کلید داشته؟
گفتم:نه
افسر به نسیم نگاه کرد.
_چطوری وارد ساختمون شدی؟
_هیچی!! یکی از اهالی ساختمون داشت وارد میشدمنم باهاش تو اومدم گفتم آشنای عسلم.!
افسر آهی کشید.
از من پرسید:کس وکاری داری یا نه؟!!!
به جای من آقای رحمتی گفت:اگه کس و کار داشت که این اوضاع واحوالش نبود!
چادرم رو روی صورتم کشیدم وسرم رو که بانداژ شده بود تکیه دادم به صندلی.از زیر چادر صورتهای اونها رو همونطوری که واقع بودند میدیدم.. سیاه سیاه!!
افسر گفت:خب فردا صبح پروندتون میره دادسرا.اگه تا صبح وثیقه یا ضامن معتبر دارید گرو بزارید برید خونه وگرنه درخدمتتون هستیم.
نسیم غر میزد و التماس میکرد.
من اما حرفی برای گفتن نداشتم.باورم نمیشد که بی جهت متهم شده باشم.
افسرصدام کرد.بیا زنگ بزن به دوستی آشنایی فامیلی بیان اینجا واست وثیقه بیارن. .
صدام در نمیومد..به سختی گفتم:من کسی رو ندارم..
پرسید:یعنی هیج کسی رو نداری؟!
رحمتی با طعنه گفت:چرا نداری؟! زنگ بزن به یکی از همون آقایون اراذل که دم به دیقه تو اون خونه پلاسن و دم رفتن برات بوس میفرستن؟!!!!
افسر گفت:آقا صحبت نکن شما..بیرون واستا تا من بهت بگم.
رحمتی دستهای مشت کردشو روی زانو گذاشت و با پوزخندی سرشو تکون داد.
بعد افسررو به من گفت:اینطوری مجبوریم شب نگهت داریم تو بازداشتگاه..
مثل باروت از جا پریدم.
_به چه جرمی آخه؟! مگه من چیکار کردم؟!
من باید شاکی باشم! سرمن شکسته. .من زخمی ام..به من توهین شده اون وقت من و بازداشت میکنین؟! این آقایون به من تهمت زدن  بعد اینا شاکین؟
_به‌هرحال همسایه هات ازت شاکی ان..واست استشهاد جمع کردن.. راست یا دروغشو قاضی معین میکنه. بنده مامورم ومعذور!!
چقدر غریب بودم..
با بغض گفتم:کدوم استشهاد؟! به چی شهادت دادن؟!
گفت:به روابط غیر اخلاقی در ساختمون و سلب آسایششون ..
نگاهی به سوی همسایه هام انداختم.
با گریه از آقا رضا پرسیدم: شما از خونه ی من اصلا سرو صدای نامتعارفی شنیدید؟ چرا این قدر راحت بهم تهمت زدید؟ از خدا بترسید..من چه کار غیر اخلاقی ای کردم؟ چطور تو این ده ساله خوب بودم یهو بد شدم؟
او سرش رو پایین انداخت و زبانش رو دور دهان بسته اش چرخوند..
گفتم:باشه باشه آقا رضا.همتون عقلتون رو دادین دست یکی دیگه..هرچی اون بگه شما هم گوش میکنید..تو روز محشر همتون با هم محشور میشید..
رحمتی حرفمو قطع کرد:مثل اینکه ما یه چیزی هم بدهکار شدیم؟! با این ننه من غریبم خوندن چیزی درست نمیشه! حالا خوبه چندبار مچت رو گرفتیم!
با عصبانیت بلند شدم و گفتم: چی دیدی بگو خودمم بدونم؟!! انشاالله خدا جواب این تهمتهاتو بده مرد!
سروان گفت: بسه دیگه ..بحث نکنید ..
بعد نگاهی به اون سه نفر کرد وگفت: بیرون منتظر بمونید تا صداتون کنم.
نسیم پرسید:من کجا میتونم گوشیم و بگیرم یه زنگ دیگه بزنم به خونواده م..دیرکردن.
افسر که در حال نوشتن بود بی آنکه نگاهش کنه گفت بیرون تلفن هست!
خوش به حال نسیم! او حتی تماسهاشم از قبل گرفته بود.من کسی رو نداشتم بهش زنگ بزنم.ساعت نزدیک یازده بود..برای زنگ زدن به فاطمه خیلی دیر بود و دلم نمیخواست حامد بفهمه من اینجا هستم..فکرم فقط به یک نفر رای مثبت میداد. ولی او هم نمیتونست اینجا باشه..
من همه ی آبرومو برای او میخواستم..نه نمیتونستم بهش خبر بدم.
در بازشد و مسعود و کامران به همراه یک آقای میانسال داخل اتاق اومدند.
آقای میانسال گفت:مثل اینکه دخترم واینجا آوردن؟ نسیم پارسا
_بله دخترتون با یکی درگیرشده ازش شکایت شده.
کامران اینجا چیکار میکرد؟ ! او از کجا خبر داشت چه اتفاقی افتاده؟ مسعود مگه با نسیم حرفش نشده بود؟! پس چطور او هم به همراه پدر نسیم در کلانتری حاضر بود؟ حتما کامران بخاطر من اینجا بود..نسیم خبردارش کرده بود تا من آزاد بشم؟!!
کامران نگاهی گذرا بهم کرد.آب دهانش رو طبق عادت پشت سرهم قورت داد.صورتم رو ازش برگردوندم..لابد الان خوشحال میشد که کارم گیرشه.پدر نسیم سند آورده بود و داشت با افسر و آقا رضا حرف میزد تا رضایت شاکی رو بگیره..همون پدری که نسیم بارها آرزوی مرگشو داشت! وحتی این پدر اصلا براش اهمیتی نداشت که مسعود کامران دوست پسرهای دخترش هستند!

ادامه دارد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗓۱۴۰۳/۳/۱۵

💐زندگی شاد است غمگینش مکن
💐و چه زیباست
💐خنده بر صبح زدن
💐بنشين...
💐چای امروز تو مهمان منی
💐سلام صبح بخیر زندگی
#همسرانه

محبت و عشق خود را به همسرتان
نثار کنید و ثابت کنید که او را
دوست دارید شنیدن صحبت ها
و دردو دل های همسر بهترین راه
برای ابراز علاقه شما به وی است.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
#همسرانه

زنان دوست دارند همواره همانند دوران نامزدی و آشنایی اول ازدواج برای مردشان به چشم آیند و بدون هیچگونه چشمداشتی محبت ببینند.



‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash
زبان عشق مشترک 👆

#فایل_اموزشی_مهم

#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
مدیر موسسه تحول درون


۳۹ تکنیک روابط  👇
https://t.me/+PXOLNomyw87uC-zO

❤️دریافت پکیج رایگان
👇👇
@Admiin_moj

ملکه شو و زنان آلفا ☝️

ورود به گروه 7800 نفری روابط👇
@Admiin_moj
#همسرانه

حفظ احترام همسر و حریم خانواده و ابراز احساس‌های مثبت به همسر در حضور دیگران مهم است. این کار می‌تواند باعث رفع کدورت و استحکام رابطه زن و شوهرها شود.


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@BanooMalakeBash