گیسوان حلب
پلان ها مستحکم و چشم نواز، ریتم خوب، سوژه بسیار خوب و کاری تقریباً بی نقص ازنظر فنی. قصه زنانی که در کارخانه ای آب معدنی در حلب کار می کنند. کارخانه ای که در محل یک سیلوی از جنگ برگشته احداث شده است.
و زنانی که بیشتر شوهرانشان در جنگ سوریه کشته شده اند. اما همه اینها مقدمه ای است برای زدن حرفی بزرگتر و دادن اطلاعاتی عمیقتر. بیشتر این زنها از خانواده های مسلحین و تررویست های درگیر با جبهه مقاومت اند. فیلم جز جمله ای، اشاره دیگری به این مسأله نمی کند و در ادامه جواب به این سؤال اساسی که این زن ها و بچه های آواره، چرا آواره شده اند؟ چه کسی، چه کشورهایی، چه مکتبی، چه فکری و... باعث آواره گی اینها شده است؟
بطور خلاصه گیسوان حلب خالی از ایدئولوژی اختصاصی محور مقاومت برای ارائه یک اثر رسانه ایست. چیزی که در جبهه مقابل به خوبی و با قدرت رعایت می شود.
برای دریافت صحت گفتارم، مستند کلاه سفیدها برنده سال گذشته اسکار مستند کوتاه را ببینید. در جای جای آن مستند به دولت بشار اسد و روسیه اشاره می کند و به دروغ آنها را مقصر کشته های حلب می داند. بدون اینکه فکر کند مثلا این سکانس گل درشت می شود، بیرون می زند، خلاف مبانی هنری است و ... کلاه سفید ها حرف محتوایی اش را روشن و شفاف بیان می کند.
سوال من از همه دوستان و عزیزانم در جبهه مستندسازان انقلاب اسلامی اینست که چرا ما که به نیت قربه الی الله پابه مناطق جنگی می گذاریم؛ تم محتوایی فیلم مان را بدون محافظه کاری و ترس از نمی دانم چه، بیان نمی کنیم؟
من فکر می کنم بدون شفاف سازی خطوط فکری و صف بندی های مستضعف-مستکبر، استعمارگر-استعمار شده ویا هر تقسیم بندی دیگری که در این جبهه بکار بیاید؛ مستند های پرزحمت و پرتکنیک ما الینه شده و ضد خودش استفاده می شود. حتی مستندهای صرف ضد داعش در این روزها دردی از جبهه مقاومت دوا نمی کند؛ چون حالا همه دنیا ضد داعش شده اند و حتی آمریکاییها ائتلاف ضد داعش تشکیل داده اند.
پ.ن: این درد دل را به بهانه مستندی از یک دوست باصفا، هنرمند و انقلابی مثل میثم صبوحی عزیز گفتم که صمیمی تر، رفیقتر و باسعه صدر تر از خیلی هاست. تا که از باب نقد درون گفتمانی در نظر گرفته شود.
#جشنواره_سینما_حقیقت_۹۶
#سینما
#نقد
#مستند
#گیسوان_حلب
http://zambur.blogfa.com/post-121.aspx
پلان ها مستحکم و چشم نواز، ریتم خوب، سوژه بسیار خوب و کاری تقریباً بی نقص ازنظر فنی. قصه زنانی که در کارخانه ای آب معدنی در حلب کار می کنند. کارخانه ای که در محل یک سیلوی از جنگ برگشته احداث شده است.
و زنانی که بیشتر شوهرانشان در جنگ سوریه کشته شده اند. اما همه اینها مقدمه ای است برای زدن حرفی بزرگتر و دادن اطلاعاتی عمیقتر. بیشتر این زنها از خانواده های مسلحین و تررویست های درگیر با جبهه مقاومت اند. فیلم جز جمله ای، اشاره دیگری به این مسأله نمی کند و در ادامه جواب به این سؤال اساسی که این زن ها و بچه های آواره، چرا آواره شده اند؟ چه کسی، چه کشورهایی، چه مکتبی، چه فکری و... باعث آواره گی اینها شده است؟
بطور خلاصه گیسوان حلب خالی از ایدئولوژی اختصاصی محور مقاومت برای ارائه یک اثر رسانه ایست. چیزی که در جبهه مقابل به خوبی و با قدرت رعایت می شود.
برای دریافت صحت گفتارم، مستند کلاه سفیدها برنده سال گذشته اسکار مستند کوتاه را ببینید. در جای جای آن مستند به دولت بشار اسد و روسیه اشاره می کند و به دروغ آنها را مقصر کشته های حلب می داند. بدون اینکه فکر کند مثلا این سکانس گل درشت می شود، بیرون می زند، خلاف مبانی هنری است و ... کلاه سفید ها حرف محتوایی اش را روشن و شفاف بیان می کند.
سوال من از همه دوستان و عزیزانم در جبهه مستندسازان انقلاب اسلامی اینست که چرا ما که به نیت قربه الی الله پابه مناطق جنگی می گذاریم؛ تم محتوایی فیلم مان را بدون محافظه کاری و ترس از نمی دانم چه، بیان نمی کنیم؟
من فکر می کنم بدون شفاف سازی خطوط فکری و صف بندی های مستضعف-مستکبر، استعمارگر-استعمار شده ویا هر تقسیم بندی دیگری که در این جبهه بکار بیاید؛ مستند های پرزحمت و پرتکنیک ما الینه شده و ضد خودش استفاده می شود. حتی مستندهای صرف ضد داعش در این روزها دردی از جبهه مقاومت دوا نمی کند؛ چون حالا همه دنیا ضد داعش شده اند و حتی آمریکاییها ائتلاف ضد داعش تشکیل داده اند.
پ.ن: این درد دل را به بهانه مستندی از یک دوست باصفا، هنرمند و انقلابی مثل میثم صبوحی عزیز گفتم که صمیمی تر، رفیقتر و باسعه صدر تر از خیلی هاست. تا که از باب نقد درون گفتمانی در نظر گرفته شود.
#جشنواره_سینما_حقیقت_۹۶
#سینما
#نقد
#مستند
#گیسوان_حلب
http://zambur.blogfa.com/post-121.aspx
Blogfa
زمبور - طرح مرحله اي تحريم کالاهاي استعمارگران
زمبور - طرح مرحله اي تحريم کالاهاي استعمارگران - عسل زنبورهای نیشدار شیرینتر است