زمبور
128 subscribers
987 photos
192 videos
50 files
705 links
عسل زنبور هاي نيش دار شيرين تر است
Download Telegram
آوار بی تدبیری ۱
یادداشت های سفر به روستاهای زلزله زده منطقه سفید سنگ خراسان رضوی

برای سرکشی به مناطق زلزله زده خراسان راه افتادیم به سمت سفید سنگ، شهری نزدیک فریمان. طاق نصرت ورودی شهر را که رد کردیم؛ میدانی بود و بولواری زیبا و ما دنبال آثار زلزله می گشتیم. با پراید علیرضا اشرفی نسب آمده ایم. طلبه پرجنب و جوش دانشگاه رضوی.

جوان موتورسواری می گوید اینجا زلزله خرابی نداشته و باید بروید پای کوه های بیرون شهر ... می گوید روستای دوقلعه کامل خراب شده است. آنقدر عجله داریم که جز شیشه ای آب هیچ آذوقه ای برنداشته ایم. از شهر خارج می شویم و دل به جاده خاکی می سپاریم...

#زلزله
#سفر
#سفرنامه
#عکس
#everydayiran
#Earthquake

https://telegram.me/zambur
آوار بی تدبیری ۲
یادداشت های سفر به روستاهای زلزله زده سفید سنگ خراسان رضوی

جاده خاکی و پر پیچ و خم است. منطقه بکر، ماه اردیبهشت و مناظر چشم نوازی که لحظه ای یاد فاجعه ای که قرار است ببینیم را از ذهنمان می زداید.
منطقه ای که می گذریم کوه هایی کم ارتفاع دارد با سایه روشن خورشید که از لای ابرها روی آنها افتاده است. و گله های گوسفند که سرخوش و بی غم در حال چریدن اند.
چند کیلومتر جلوتر بعد از پیچ جاده روستایی متروکه ظاهر می شود و خانمی که در حال شستن ظرف کنار چشمه است.
ادامه دارد ...

#زلزله
#سفر
#سفرنامه
#عکس
آوار بی تدبیری ۳
خانمی که ظرف می شوید می گوید ما مال داریم و مجبوریم اینجا بمانیم؛ اما بقیه مردم ده اینجا را ترک کرده اند. توی جاده با پراید مدل ۸۷ علیرضا می رانیم. دو روستا بین کوه ها که اولین آثار زلزله در آنها دیده می شود. کوچ نشین هایی هستند که ۸ ماه اینجا در خانه های کلوخی ساکن اند و چهار ماه در جایی دیگر.

دلشان پر درد است. ابتدا می گریزند و فکر می کنند ما مسوولان دولتی هستیم. اما لحظاتی بعد خانمی که ما را بعنوان خبرنگار قبول کرده اولین جمله اش اینست: "ما هم مردم ایرانیم!آدمیم" کم کم پیرمردها و بچه ها هم جمع می شوند.
پیرمردی می گوید: " ما در مرز دو شهرستان تربت جام و فریمانیم و هیچ کدام مارا به رسمیت نمی شناسند. زن دیگری می گوید: " اینبار صندوق رای بیاورند؛ خبری از رای نیست" نمی دانیم چه بگوییم؟ گوش می کنیم و عکس می گیریم. گله گوسفندان که تنها دارایی مردم است؛ از کوه سر می رسد. چادر هایی می بینیم که مردم برای در امان ماندن از پس لرزه ها کرایه کرده اند و شب را در آن می گذرانند.
زیر درختی، جوان ترها جمع می شوند. یکی که داناتر به نظر می رسد با بچه ای که در آغوش دارد؛ می گوید:" مردم از دولت ناراحت اند. دوره قبل به هوای وعده های آقای روحانی به او رای دادند اما ما جز دوره احمدی نژاد هیچ کاری ندیده ایم. حالا هم تنها کسی را که به محرومان نزدیکتر می دانیم سید رئیسی است. چون در زلزله به مردم منطقه کمک کرده است.

ادامه دارد ...

#زلزله
#سفر
#سفرنامه
#عکس

https://telegram.me/zambur
آوار بی تدبیری ۴

روستای دوقلعه آخر خط زلزله است. با صد در صد تخریب و مردم مستضعفی که توی چادر های هلال احمر زندگی می کنند. روزهای گرم و شبهای سرد. پیرمردی که سرطان دارد؛ می گوید برای دادن وام ساخت خانه ۵ میلیون وثیقه خواسته اند که ما نداریم و مانده ایم همینجا.
زن ها در حال درست کردن آش هستند. نذر رفع شدن بلای زلزله. کمی آن طرف تر چادری مهد کودک بچه ها شده تا این شرایط سخت را برایشان ساده کند.
خانمی می گوید بخشدار سری زده و رفته است و مردم هیچ خدمتی دریافت نکرده اند جز همان سه روز غذای گرم حرم. غروب نزدیک می شود. باید بازگردیم. ابرها توی آسمان پدیدار می شوند. در نم نم باران از کنار گلزار شهدای دوقلعه راه می افتیم.

ادامه دارد ...
#زلزله
#سفر
#سفرنامه
#عکس

https://telegram.me/zambur
آوار بی تدبیری ۵
در راه برگشت دو اتفاق می افتد که بیم و امید و خوف و رجا را باهم دارد. باران تندی می گیرد. لحظه ای فکر می کنم سیل می آید. شلاق باران و جاده خاکی و جوی های کوچک آبی که کف جاده براه افتاده است.
تو یکی از کمرکش ها "یک جانور انتخاباتی" درحال عبور از جاده است. یاد انتخابات می افتم و یاد آقای روحانی و دولتش:

دولت پیری که مثل این لاک پشت بعد از چهار سال هنوز به ابتدای جاده کار و تلاش هم نرسیده.

دولتی که لاک پشت وار سیل آرای مردم هم نتوانسته تا بحال تکانش دهد.

پیری که دنیایش لاک کوچکش است. مردم را زلزله، سیل، صاعقه، گرد و غبار، فقر، تبعیض ببرد؛ فرقی برایش نمی کند.

لاک پشتی که حتی به خودش هم رحم نمی کند و فکر نمی کند اگر تکانی نخورد تا لحظاتی دیگر با چرخ ماشینی روی جاده سفره خواهد شد.
لاک پشت را بر می دارم. فشی می کند و خود را توی لاک پنهان می کند. شبیه واکنش های جهانگیری در مناظره ها و حالت دفاعی می گیرد مثل آقای روحانی در مناظره ها.
علیرضا لاک پشت پیر را بین بوته های کنار جاده رها می کند و لاک پشت سلانه سلانه و سنگین تازه به این فکر است چطور تکانی بخورد و حرکت را شروع کند.
پایان

#زلزله
#سیل
#گردوغبار
#سفر
#سفرنامه
#عکس
#روحانی
#جهانگیری
#مناظره
https://telegram.me/zambur