#دلنوشته
از هیئت تا حرم...
هیچکس نمیدونه امسال هر ۱۰ شب توی هیأت، آخر عزاداری مداح که میگفت "بلند بگو یا حسین ایشالا اربعین کربلا باشی" یا وقتی میگفت "یا امام زمان تذکره امسال کربلای ما رو امضا کن"، من چه حالی میشدم.
ناامیدانه میگفتم یا حسین...
ناامیدِ ناامید میگفتم آقا میشه منم راهی کنی؟!😭
بعد تو دلم به خودم میگفتم نمیشه دیگه، نمیشه، میفهمی نمیشه یعنی چی؟!
پس آروم باش عجله م نکن که اینجوری نسوزی!!!
بیخیال میشدم!! من!!! منی که سالها بود واسه زیارتِ حرمِ ارباب خونِ دل خورده بودم؛ منی که تا اسم کربلا میومد، همه ی حسرتِ دلم میشد اشک و میریخت روی گونه هام...
به خودم میگفتم فراموش کن این آرزوی محال رو؛ سهم تو فعلا اینه که حرم رو تو قاب تصویر ببینی...😭
حالا شاید تا دو سه سال دیگه... !
اینا رو میگفتم و مثلاً تا چند ساعت خودم رو به بیخیالی میزدم...
اما دوباره شب از راه میرسید...
دوباره من و هیأت و حسرت کربلا که مثل آهنربا منو میکشید به سمت خودش
و بازهم دعای مداح آخر عزاداری و آتیش دل من...
تو یکی از این شبها بود که اخر مجلس کانال #زائران_نیابتی رو اعلام کردن.
برا من یه کورسوی امید بود ولی هرشب دل دل میکردم و ادرس کانال رو یادداشت نمیکردم.
بالاخره شب آخر فرا رسید...
آدرس کانال #کربلا_نرفته_ها رو نوشتم، اما نه به امید زائر نیابتی شدن و فقط به امید زائر نیابتی داشتن تو سرزمین آرزوهام...
🌸 @zaeranniabati 🌸
از هیئت تا حرم...
هیچکس نمیدونه امسال هر ۱۰ شب توی هیأت، آخر عزاداری مداح که میگفت "بلند بگو یا حسین ایشالا اربعین کربلا باشی" یا وقتی میگفت "یا امام زمان تذکره امسال کربلای ما رو امضا کن"، من چه حالی میشدم.
ناامیدانه میگفتم یا حسین...
ناامیدِ ناامید میگفتم آقا میشه منم راهی کنی؟!😭
بعد تو دلم به خودم میگفتم نمیشه دیگه، نمیشه، میفهمی نمیشه یعنی چی؟!
پس آروم باش عجله م نکن که اینجوری نسوزی!!!
بیخیال میشدم!! من!!! منی که سالها بود واسه زیارتِ حرمِ ارباب خونِ دل خورده بودم؛ منی که تا اسم کربلا میومد، همه ی حسرتِ دلم میشد اشک و میریخت روی گونه هام...
به خودم میگفتم فراموش کن این آرزوی محال رو؛ سهم تو فعلا اینه که حرم رو تو قاب تصویر ببینی...😭
حالا شاید تا دو سه سال دیگه... !
اینا رو میگفتم و مثلاً تا چند ساعت خودم رو به بیخیالی میزدم...
اما دوباره شب از راه میرسید...
دوباره من و هیأت و حسرت کربلا که مثل آهنربا منو میکشید به سمت خودش
و بازهم دعای مداح آخر عزاداری و آتیش دل من...
تو یکی از این شبها بود که اخر مجلس کانال #زائران_نیابتی رو اعلام کردن.
برا من یه کورسوی امید بود ولی هرشب دل دل میکردم و ادرس کانال رو یادداشت نمیکردم.
بالاخره شب آخر فرا رسید...
آدرس کانال #کربلا_نرفته_ها رو نوشتم، اما نه به امید زائر نیابتی شدن و فقط به امید زائر نیابتی داشتن تو سرزمین آرزوهام...
🌸 @zaeranniabati 🌸