اسلام دین عقلانيت و گفتمان نبود و تنها به زور شمشیر گسترش یافته است.
آکی ئو کازاما مورخ و نویسنده ژاپنی در کتاب سفرنامه و خاطرات كازاما، می نویسد:
«پس از آن که محمد در عربستان ظهور کرد و به نیروی شمشیر و قرآن بر آسیای غربی غلبه یافت، اولاد و بازماندگانش به عنوان خلیفه (یعنی جانشین پیغمبر) در جای رهبر سیاسی و هم پیشوای دینی حکومت یافتند.»
#منبع:
سفرنامه و خاطرات کازاما، مترجم: دکتر هاشم رجب زاده، ص ١٦٠، (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ١٣٨٠)
▪️ادمين: تقريبا تمامى مورخين شرق شناس و محققينى كه بيطرفانه در تاريخ اسلام پژوهش كرده اند به اين موضوع اشاره كرده اند و شمشير برنده و خشونت غير انسانى اعراب مسلمان را عامل گسترش اين دين ميدانند.
اما ملاهاى مسلمان با وقاحت تمام اين موضوع را برعكس جلوه ميدهند.
آکی ئو کازاما مورخ و نویسنده ژاپنی در کتاب سفرنامه و خاطرات كازاما، می نویسد:
«پس از آن که محمد در عربستان ظهور کرد و به نیروی شمشیر و قرآن بر آسیای غربی غلبه یافت، اولاد و بازماندگانش به عنوان خلیفه (یعنی جانشین پیغمبر) در جای رهبر سیاسی و هم پیشوای دینی حکومت یافتند.»
#منبع:
سفرنامه و خاطرات کازاما، مترجم: دکتر هاشم رجب زاده، ص ١٦٠، (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ١٣٨٠)
▪️ادمين: تقريبا تمامى مورخين شرق شناس و محققينى كه بيطرفانه در تاريخ اسلام پژوهش كرده اند به اين موضوع اشاره كرده اند و شمشير برنده و خشونت غير انسانى اعراب مسلمان را عامل گسترش اين دين ميدانند.
اما ملاهاى مسلمان با وقاحت تمام اين موضوع را برعكس جلوه ميدهند.
ترويج تن فروشى توسط ائمه شيعه
٤٦٠١ ـ وقال أبو جعفر عليهالسلام : « إن النبي صلىاللهعليهوآله لما أسري به إلى السماء قال : لحقني جبرئيل عليهالسلام فقال : يا محمد إن الله تبارك وتعالى يقول : إني قد غفرت للمتمتعين من أمتك من النساء ».
#امام_صادق ميگويد : هنگامى كه پيامبر به معراج رفت، فرمود: جبرئيل نزد من آمده و گفت: اى محمد خداوند مى فرمايد: من گناهان زنانى كه از امت تو متعه شوند را بخشيدم
#منبع : من لا يحضره الفقيه نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : ٣ صفحه : ٤٦٣
با ادعاى امام صادق زنانى كه تن فروشى ميكنند و صيغه ميشوند گناهانشان بخشيده ميشود.
٤٦٠١ ـ وقال أبو جعفر عليهالسلام : « إن النبي صلىاللهعليهوآله لما أسري به إلى السماء قال : لحقني جبرئيل عليهالسلام فقال : يا محمد إن الله تبارك وتعالى يقول : إني قد غفرت للمتمتعين من أمتك من النساء ».
#امام_صادق ميگويد : هنگامى كه پيامبر به معراج رفت، فرمود: جبرئيل نزد من آمده و گفت: اى محمد خداوند مى فرمايد: من گناهان زنانى كه از امت تو متعه شوند را بخشيدم
#منبع : من لا يحضره الفقيه نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : ٣ صفحه : ٤٦٣
با ادعاى امام صادق زنانى كه تن فروشى ميكنند و صيغه ميشوند گناهانشان بخشيده ميشود.
نکاتی آموزنده از کتاب مستطاب
(منية الصائمين)از آیت الله محمد صادق صدر:
#قسمت_اول
روايت اول در مورد وارد كردن آلت تناسلى يك مرد در آلت تناسلى يك حيوان، در زمانى كه او روزه است.
۱-التصرف الأول:
أن يدخل الرجل (ذكره) في قبل أو دبر البهيمة و هنا يمكن تصحيح الصوم، بالرغم من ذلك التصرف، وإن كان الأفضل و المحبذ شرعاً هو البناء على عدم صحة الصوم. هذا إذا لم يسبب الإنزال أما إذا سببه فسيبطل الصوم من جهة الإنزال
#ترجمه:
حالت اول: اینکه مردی #آلت_تناسلی اش را در جلو یا عقب حیوان داخل کند.
در این حالت ممکن است روزه صحیح باشد على رغم اینکه در آن جای تصرف کردن است؛ و گرچه پسندیده تر این است که بنا، بر عدم صحت روزه باشد.
و این در حالتی است به سبب انزال نباشد اما اگر انزال نمایند پس روزه از این جهت که انزال نموده باطل است [نه از جهت ادخال آلت تناسلی اش در جلو یا عقب حیوان]
#منبع:
كتاب منية الصائمين نوشته آيت الله محمد صادق صدر ص ٩٧-٩٨
#نتيجه_گيرى:
شما در زمانى كه روزه هستيد ميتوانيد آلت تناسليتان را در جلو يا عقب يك حيوان وارد كنيد و روزه تان باطل نميشود تا زمانى كه انزال انجام نشود.
جداً هيچ توضيحى ندارم
(منية الصائمين)از آیت الله محمد صادق صدر:
#قسمت_اول
روايت اول در مورد وارد كردن آلت تناسلى يك مرد در آلت تناسلى يك حيوان، در زمانى كه او روزه است.
۱-التصرف الأول:
أن يدخل الرجل (ذكره) في قبل أو دبر البهيمة و هنا يمكن تصحيح الصوم، بالرغم من ذلك التصرف، وإن كان الأفضل و المحبذ شرعاً هو البناء على عدم صحة الصوم. هذا إذا لم يسبب الإنزال أما إذا سببه فسيبطل الصوم من جهة الإنزال
#ترجمه:
حالت اول: اینکه مردی #آلت_تناسلی اش را در جلو یا عقب حیوان داخل کند.
در این حالت ممکن است روزه صحیح باشد على رغم اینکه در آن جای تصرف کردن است؛ و گرچه پسندیده تر این است که بنا، بر عدم صحت روزه باشد.
و این در حالتی است به سبب انزال نباشد اما اگر انزال نمایند پس روزه از این جهت که انزال نموده باطل است [نه از جهت ادخال آلت تناسلی اش در جلو یا عقب حیوان]
#منبع:
كتاب منية الصائمين نوشته آيت الله محمد صادق صدر ص ٩٧-٩٨
#نتيجه_گيرى:
شما در زمانى كه روزه هستيد ميتوانيد آلت تناسليتان را در جلو يا عقب يك حيوان وارد كنيد و روزه تان باطل نميشود تا زمانى كه انزال انجام نشود.
جداً هيچ توضيحى ندارم
روزه ماه رمضان و چگونگى ورود آن به اسلام
قسمت_دوم
قدر مسلّم این است که عبادت های اسلام همگی تقلیدی از سایر ادیان است و در ميان ساير اديان و مذاهب قديم، دين یهود نقش پر رنگ تری در الگو قرار گرفتن براى دين ساخته شده توسط محمد بن عبدالله داشته است.
صابئین حرانی که کواکب و الهه قمر و هلال رمز آن ها بوده(كه به اسلام منتقل شده است) نیز ٣٠ روز روزه می گرفتند.
ابن ندیم در كتاب الفهرست در این باره می گوید:
#متن_عربى: يصومون يوم الثامن منه ثلاثين يوما للقمر
#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٩٥
ابن کثیر هم در تفسیرش به ٣٠ روز روزه صابئین اشاره دارد و می نویسد:
#متن_عربى:
وَقَالَ ابْنُ وَهْبٍ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي الزِّنَادِ عَنْ أبيه، قال: الصابئون هم قَوْمٌ مِمَّا يَلِي الْعِرَاقَ، وَهُمْ بِكُوثَى، وَهُمْ يُؤْمِنُونَ بِالنَّبِيِّينَ كُلِّهِمْ، وَيَصُومُونَ كُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثِينَ يَوْمًا، وَيُصَلُّونَ إِلَى الْيَمَنِ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ صَلَوَاتٍ،
#منبع : تفسير ابن كثير - ط العلمية نویسنده : ابن كثير جلد : ٣ صفحه : ١٤١
ترجمه:
#ابن_ابی_زناد از پدرش نقل دارد که صابئین قومی در عراق بودند در ناحیه کوثی که به همه پیامبران ایمان داشتند و هر سال سی روز را روزه می گرفتند و به سمت یمن روزی پنج بار نماز می خواندند.
ابن حزم اشاره می کند که این روزه صابئین در ماه رمضان بوده است.
#متن_عربى: وَلَهُم صلوَات خمس فِي الْيَوْم وَاللَّيْلَة تقرب من صلوَات الْمُسلمين وَيَصُومُونَ شهر رَمَضَان
#ترجمه: از اعیاد صابئین گویا عید فطر هم بوده که به نوعی اقتباس عید فطر هم می تواند از این کانال باشد چنانچه ابن ندیم می گوید:
وأعيادهم عيد يسمى عيد فطر
#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٨٨
#ابوالفداء کار را در این مورد تمام می کند و صراحتا شباهت صابئین را با اسلام چه در نماز و چه در روزه شرح می دهد.
ادامه دارد ....
قسمت_دوم
قدر مسلّم این است که عبادت های اسلام همگی تقلیدی از سایر ادیان است و در ميان ساير اديان و مذاهب قديم، دين یهود نقش پر رنگ تری در الگو قرار گرفتن براى دين ساخته شده توسط محمد بن عبدالله داشته است.
صابئین حرانی که کواکب و الهه قمر و هلال رمز آن ها بوده(كه به اسلام منتقل شده است) نیز ٣٠ روز روزه می گرفتند.
ابن ندیم در كتاب الفهرست در این باره می گوید:
#متن_عربى: يصومون يوم الثامن منه ثلاثين يوما للقمر
#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٩٥
ابن کثیر هم در تفسیرش به ٣٠ روز روزه صابئین اشاره دارد و می نویسد:
#متن_عربى:
وَقَالَ ابْنُ وَهْبٍ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي الزِّنَادِ عَنْ أبيه، قال: الصابئون هم قَوْمٌ مِمَّا يَلِي الْعِرَاقَ، وَهُمْ بِكُوثَى، وَهُمْ يُؤْمِنُونَ بِالنَّبِيِّينَ كُلِّهِمْ، وَيَصُومُونَ كُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثِينَ يَوْمًا، وَيُصَلُّونَ إِلَى الْيَمَنِ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ صَلَوَاتٍ،
#منبع : تفسير ابن كثير - ط العلمية نویسنده : ابن كثير جلد : ٣ صفحه : ١٤١
ترجمه:
#ابن_ابی_زناد از پدرش نقل دارد که صابئین قومی در عراق بودند در ناحیه کوثی که به همه پیامبران ایمان داشتند و هر سال سی روز را روزه می گرفتند و به سمت یمن روزی پنج بار نماز می خواندند.
ابن حزم اشاره می کند که این روزه صابئین در ماه رمضان بوده است.
#متن_عربى: وَلَهُم صلوَات خمس فِي الْيَوْم وَاللَّيْلَة تقرب من صلوَات الْمُسلمين وَيَصُومُونَ شهر رَمَضَان
#ترجمه: از اعیاد صابئین گویا عید فطر هم بوده که به نوعی اقتباس عید فطر هم می تواند از این کانال باشد چنانچه ابن ندیم می گوید:
وأعيادهم عيد يسمى عيد فطر
#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٨٨
#ابوالفداء کار را در این مورد تمام می کند و صراحتا شباهت صابئین را با اسلام چه در نماز و چه در روزه شرح می دهد.
ادامه دارد ....
روزه ماه رمضان و چگونگى ورود آن به اسلام
قسمت_سوم(آخر)
#ابن_حزم اشاره می کند که روزه اى كه صائبين ميگرفتند در ماه رمضان بوده است.
وَلَهُم صلوَات خمس فِي الْيَوْم وَاللَّيْلَة تقرب من صلوَات الْمُسلمين وَيَصُومُونَ شهر رَمَضَان
از اعیاد صابئین گویا عید فطر هم بوده که به نوعی اقتباس عید فطر هم می تواند از این کانال باشد چنانچه ابن ندیم می گوید:
وأعيادهم عيد يسمى عيد فطر
#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٨٨
ابوالفداء کار را در این مورد تمام می کند و صراحتا شباهت صابئین را با اسلام چه در نماز و چه در روزه شرح می دهد. او در کتابش با عنوان #المختصر فی أخبار البشر ص جلد ١ صفحه ٨١ می گوید:
ولهم الصلاة على الميت بلا ركوع ولا سجود، ويصومون ثلاثين يوماً وإن نقص الشهر الهلالي صاموا تسعاً وعشرين يوماً، وكانوا يراعون في صومهم الفطر والهلال، بحيث يكون الفطر وقد دخلت الشمس الحمل، ويصومون من ربع الليل الأخير إِلى غروب قرص الشمس،
#ترجمه:
و صابئین نیز نماز جنازه می خواندند که رکوع و سجده ندارد و سی روز را روزه می گیرند و اگر ماه هلالی کم شود روزه را بیست و نه روزی می کنند و در زمان دیدن هلال فطر می کنند زیرا خورشید حمل داخل می گردد. روزه صابئین از یک چهارم شب تا غروب خورشید می باشد.
#ابن_جوزی در تلبیس ابلیس صفحه ٦٨ می گوید:
وعليهم صيام شهر أوله الثمان ليال يمضين من آذار وسبعة أيام أولها النسع يبقين من كانون الأَوَّل وسبعة أيام أولها الثمان ليال يمضين من شباط ويختمون صيامهم بالصدقة والذبائح
#ترجمه:
و صابئین نیز در یک ماه روزه می گیرند از هشتم شب که از آذار گذشته و هفت روز از که اولش نسع است که از کانون اول باقی می ماند و هفت روز که اولش هشت شب است که از شباط گذشته و روزه را با صدقه و قربانی ختم می کنند.
دقیقا می بینیم که اسلام به مانند صابئین برای روز عید فطر صدقه یا زکات فطر یا همان فطریه گذاشته است.
اما پیامبر اسلام قبل از هجرت نیز در رمضان در غار حراء می رفت و البته قریش نیز همین کار را می کردند.
اما اینکه ماه رمضان چطور ماه غفران و بخشش بوده نیز ریشه در جاهلیت دارد.
#مقدسی در البدء و التاریخ جلد چهار صفحه ١٤١ می گوید: وكان قريش يتحنثون بحراء في رمضان وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يفعل ذلك لأنّه من البرّ فبينا هو عاكف بحراء
#ترجمه:
و قریش در ماه رمضان به حراء می رفتند تا برای بخشش گناهان نیایش کنند و رسول الله نیز این کار را می کرد زیرا عمل نیکویی بود و در غار حراء معتکف می شد.
این بود مختصرى از كپى شدن روزه از اديان ديگر توسط پيامبر اسلام و حكم آن بر مسلمين بعنوان روزه اسلامى و اینکه اين حكم از سوى الله به اعراب سرزمين حجاز واجب شده است درصورتى كه منشاء آن صائبيان حره بودند.
تقريبا تمامى احكام اسلام يا جزئى از فرهنگ اعراب بوده و يا اينكه از مذاهب و اديان موجود در سرزمين حجاز كپى بردارى شده و بعنوان دستور الله در حلق مردم فرو شده است.
پايان
قسمت_سوم(آخر)
#ابن_حزم اشاره می کند که روزه اى كه صائبين ميگرفتند در ماه رمضان بوده است.
وَلَهُم صلوَات خمس فِي الْيَوْم وَاللَّيْلَة تقرب من صلوَات الْمُسلمين وَيَصُومُونَ شهر رَمَضَان
از اعیاد صابئین گویا عید فطر هم بوده که به نوعی اقتباس عید فطر هم می تواند از این کانال باشد چنانچه ابن ندیم می گوید:
وأعيادهم عيد يسمى عيد فطر
#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٨٨
ابوالفداء کار را در این مورد تمام می کند و صراحتا شباهت صابئین را با اسلام چه در نماز و چه در روزه شرح می دهد. او در کتابش با عنوان #المختصر فی أخبار البشر ص جلد ١ صفحه ٨١ می گوید:
ولهم الصلاة على الميت بلا ركوع ولا سجود، ويصومون ثلاثين يوماً وإن نقص الشهر الهلالي صاموا تسعاً وعشرين يوماً، وكانوا يراعون في صومهم الفطر والهلال، بحيث يكون الفطر وقد دخلت الشمس الحمل، ويصومون من ربع الليل الأخير إِلى غروب قرص الشمس،
#ترجمه:
و صابئین نیز نماز جنازه می خواندند که رکوع و سجده ندارد و سی روز را روزه می گیرند و اگر ماه هلالی کم شود روزه را بیست و نه روزی می کنند و در زمان دیدن هلال فطر می کنند زیرا خورشید حمل داخل می گردد. روزه صابئین از یک چهارم شب تا غروب خورشید می باشد.
#ابن_جوزی در تلبیس ابلیس صفحه ٦٨ می گوید:
وعليهم صيام شهر أوله الثمان ليال يمضين من آذار وسبعة أيام أولها النسع يبقين من كانون الأَوَّل وسبعة أيام أولها الثمان ليال يمضين من شباط ويختمون صيامهم بالصدقة والذبائح
#ترجمه:
و صابئین نیز در یک ماه روزه می گیرند از هشتم شب که از آذار گذشته و هفت روز از که اولش نسع است که از کانون اول باقی می ماند و هفت روز که اولش هشت شب است که از شباط گذشته و روزه را با صدقه و قربانی ختم می کنند.
دقیقا می بینیم که اسلام به مانند صابئین برای روز عید فطر صدقه یا زکات فطر یا همان فطریه گذاشته است.
اما پیامبر اسلام قبل از هجرت نیز در رمضان در غار حراء می رفت و البته قریش نیز همین کار را می کردند.
اما اینکه ماه رمضان چطور ماه غفران و بخشش بوده نیز ریشه در جاهلیت دارد.
#مقدسی در البدء و التاریخ جلد چهار صفحه ١٤١ می گوید: وكان قريش يتحنثون بحراء في رمضان وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يفعل ذلك لأنّه من البرّ فبينا هو عاكف بحراء
#ترجمه:
و قریش در ماه رمضان به حراء می رفتند تا برای بخشش گناهان نیایش کنند و رسول الله نیز این کار را می کرد زیرا عمل نیکویی بود و در غار حراء معتکف می شد.
این بود مختصرى از كپى شدن روزه از اديان ديگر توسط پيامبر اسلام و حكم آن بر مسلمين بعنوان روزه اسلامى و اینکه اين حكم از سوى الله به اعراب سرزمين حجاز واجب شده است درصورتى كه منشاء آن صائبيان حره بودند.
تقريبا تمامى احكام اسلام يا جزئى از فرهنگ اعراب بوده و يا اينكه از مذاهب و اديان موجود در سرزمين حجاز كپى بردارى شده و بعنوان دستور الله در حلق مردم فرو شده است.
پايان
اشتباه فاحش قرآن در تعريف داستان ابراهيم!
عيب و ايرادت قرآن آنقدر زياد است كه ميتوان چند جلد كتاب قطور را با آنها به رشته تحرير درآورد. قبلا هم به برخى ازين ايرادات اشاره كرده ايم و در اين نوشته هم به يك ايراد فاحش اما مضحك و ابتدايى اشاره خواهيم كرد.
در سوره هود فرشتگان، نخست با ابراهيم از نابودى قوم لوط سخن ميگويند سپس او و زنش را به تولد يك پسر بشارت ميدهند ولى در سوره ذاريات اين موضوع برعكس است.
يعني فرشتگان نخست او و زنش را به تولد يك پسر بشارت ميدهند سپس به ابراهيم مي گويند ما
براي نابودى قوم لوط آمده ايم.
اين قصه يكبار هم در سوره حجر نقل شده كه اگر آن را نيز با اين دو مقايسه كنيم اختلافات بيشتر مي شود دقت كنيد:
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۵۳﴾
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾
#ترجمه: هنگامى كه فرشتگان بر او وارد شدند سلام كردند. ابراهيم گفت ما از شما بيمناكيم(٥٢)
گفتند نترس ما تورا به پسرى دانا مژده ميدهيم(٥٣)
گفت آيا با اينكه من پير شده ام مرا بشارتم ميدهيد؟ به چه بشارت ميدهيد(٥٤)
١) در سوره هاى ذاريات و هود، ابراهيم سلام فرشتگان را جواب ميدهد سپس گوساله اى كباب شده هم برايشان ميآورد ولى در سوره حجر جواب سلامشان را نمى دهد و اعلام ميكند كه ما از شما ميترسيم.
٢) در سوره هاى ذاريات و هود زن ابراهيم خنده كنان ايستاده و مژده تولد فرزند را به آن زن ميدهند. و او در پاسخ با تعجب مي گويد »حالا كه من پير شده ام به من مژده فرزند ميدهيد؟
«ولي در سوره حجر نه تنها هيچ خبرى از حضور زن نيست بلكه گوينده اين جملة
تعجب آميز نيز خود ابراهيم است.
٣) در سوره هاى ذاريات و حجر فقط به تولد يك فرزند يعنى اسحاق مژده داده ميشود ولى در سوره هود غير از اسحاق به تولد يعقوب هم مژده مي دهند.
٤) در سوره هاي ذاريات و حجر فرشتگان ميگويند »نترس تو به زودى صاحب فرزند خواهى شد، ولى در سوره هود ميگويند »نترس ما براي نابودي قوم لوط آمده ايم نه نابودى تو«.
#منبع: يكى از مقالات بهزاد پوربيات
عيب و ايرادت قرآن آنقدر زياد است كه ميتوان چند جلد كتاب قطور را با آنها به رشته تحرير درآورد. قبلا هم به برخى ازين ايرادات اشاره كرده ايم و در اين نوشته هم به يك ايراد فاحش اما مضحك و ابتدايى اشاره خواهيم كرد.
در سوره هود فرشتگان، نخست با ابراهيم از نابودى قوم لوط سخن ميگويند سپس او و زنش را به تولد يك پسر بشارت ميدهند ولى در سوره ذاريات اين موضوع برعكس است.
يعني فرشتگان نخست او و زنش را به تولد يك پسر بشارت ميدهند سپس به ابراهيم مي گويند ما
براي نابودى قوم لوط آمده ايم.
اين قصه يكبار هم در سوره حجر نقل شده كه اگر آن را نيز با اين دو مقايسه كنيم اختلافات بيشتر مي شود دقت كنيد:
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۵۳﴾
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾
#ترجمه: هنگامى كه فرشتگان بر او وارد شدند سلام كردند. ابراهيم گفت ما از شما بيمناكيم(٥٢)
گفتند نترس ما تورا به پسرى دانا مژده ميدهيم(٥٣)
گفت آيا با اينكه من پير شده ام مرا بشارتم ميدهيد؟ به چه بشارت ميدهيد(٥٤)
١) در سوره هاى ذاريات و هود، ابراهيم سلام فرشتگان را جواب ميدهد سپس گوساله اى كباب شده هم برايشان ميآورد ولى در سوره حجر جواب سلامشان را نمى دهد و اعلام ميكند كه ما از شما ميترسيم.
٢) در سوره هاى ذاريات و هود زن ابراهيم خنده كنان ايستاده و مژده تولد فرزند را به آن زن ميدهند. و او در پاسخ با تعجب مي گويد »حالا كه من پير شده ام به من مژده فرزند ميدهيد؟
«ولي در سوره حجر نه تنها هيچ خبرى از حضور زن نيست بلكه گوينده اين جملة
تعجب آميز نيز خود ابراهيم است.
٣) در سوره هاى ذاريات و حجر فقط به تولد يك فرزند يعنى اسحاق مژده داده ميشود ولى در سوره هود غير از اسحاق به تولد يعقوب هم مژده مي دهند.
٤) در سوره هاي ذاريات و حجر فرشتگان ميگويند »نترس تو به زودى صاحب فرزند خواهى شد، ولى در سوره هود ميگويند »نترس ما براي نابودي قوم لوط آمده ايم نه نابودى تو«.
#منبع: يكى از مقالات بهزاد پوربيات
اعتراف يكى از بزرگترين مراجع تقليد تاريخ تشيع.
آيت الله العظمى خوئی كه يكى از بزرگترين علماى تاريخ تشيع ميباشد ميگويد:
امام على و فاطمه در امر خلافت با ابوبكر و عمر مخالفت كردند و در اين زمينه به احاديث پیامبر، از جمله حديث غدير استناد شد و البته اگر آياتى بر عليه خلافت خلفا در قرآن بود حتما به آن استدلال ميكردند . زيرا استدلال به آيات قرآن در مقام احتجاج از ساير أدله مهمتر است
#منبع: كتاب البيان صفحه ٢١٧
منظور خويى ازين ادعا اين است كه:
١) در قرآن، حتى يك آيه صريح دلالت بر امامت يا خلافت على وجود ندارد.
٢) در قرآن هيچ آيه اى به ضرر خلفا وجود ندارد زيرا اگر چنين آيه اى وجود داشت حتما على و فاطمه به آن استناد ميكردند.
٣) على و فاطمه براى اثبات خلافت به قرآن استدلال نكرده و چنین برداشتى كه امروزه آخوندها از آيات دارند را نيز به هيچ عنوان نداشته اند.
آيت الله العظمى خوئی كه يكى از بزرگترين علماى تاريخ تشيع ميباشد ميگويد:
امام على و فاطمه در امر خلافت با ابوبكر و عمر مخالفت كردند و در اين زمينه به احاديث پیامبر، از جمله حديث غدير استناد شد و البته اگر آياتى بر عليه خلافت خلفا در قرآن بود حتما به آن استدلال ميكردند . زيرا استدلال به آيات قرآن در مقام احتجاج از ساير أدله مهمتر است
#منبع: كتاب البيان صفحه ٢١٧
منظور خويى ازين ادعا اين است كه:
١) در قرآن، حتى يك آيه صريح دلالت بر امامت يا خلافت على وجود ندارد.
٢) در قرآن هيچ آيه اى به ضرر خلفا وجود ندارد زيرا اگر چنين آيه اى وجود داشت حتما على و فاطمه به آن استناد ميكردند.
٣) على و فاطمه براى اثبات خلافت به قرآن استدلال نكرده و چنین برداشتى كه امروزه آخوندها از آيات دارند را نيز به هيچ عنوان نداشته اند.
توحش ذاتى امام اول شيعيان و شلاق زدن كودكان
متن_عربى: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ أَنَّهُ كَانَ يَضْرِبُ بِالسَّوْطِ وَ بِنِصْفِ اَلسَّوْطِ وَ بِبَعْضِهِ يَعْنِي فِي
اَلْحُدُودِ إِذَا أُتِيَ بِغُلاَمٍ أَوْ جَارِيَةٍ لَمْ يُدْرِكَا وَ لَمْ
يَكُنْ يُبْطِلُ حَدّاً مِنْ حُدُودِ اَللَّهِ» فَقِيلَ لَهُ كَيْفَ
كَانَ يَضْرِبُ بِبَعْضِهِ قَالَ: كَانَ يَأْخُذُ اَلسَّوْطَ بِيَدِهِ
مِنْ وَسَطِهِ فَيَضْرِبُ بِهِ أَوْ مِنْ ثُلُثِهِ فَيَضْرِبُ بِهِ عَلَى قَدْرِ أَسْنَانِهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُهُمْ بِالسَّوْطِ.
#ترجمه_روايت: امام صادق فرمود: در كتاب على آمده: على در شلاق كودكان تمام تازيانه يا نيم يا قسمتى از آن را بكار ميبرد، و حدّ را اجرا ميكرد هر گاه پسر يا دختر مجرم نابالغى را مىآوردند، او حدّى از حدود الهى را معطّل نمىگذاشت. از وى پرسيدند: آن حضرت چگونه با قسمتى از تازيانه ميزد؟ فرمود: آن را از وسط ميگرفت و ميزد، يا دو بخش آن را از سه بخش رها ميكرد و آنجا را ميگرفت و با آن باندازۀ سنّشان آنها را ميزد.
#منبع: من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ٧٤، ٧٥
لينك صفحه كتاب
@naghde_eslamm
متن_عربى: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ أَنَّهُ كَانَ يَضْرِبُ بِالسَّوْطِ وَ بِنِصْفِ اَلسَّوْطِ وَ بِبَعْضِهِ يَعْنِي فِي
اَلْحُدُودِ إِذَا أُتِيَ بِغُلاَمٍ أَوْ جَارِيَةٍ لَمْ يُدْرِكَا وَ لَمْ
يَكُنْ يُبْطِلُ حَدّاً مِنْ حُدُودِ اَللَّهِ» فَقِيلَ لَهُ كَيْفَ
كَانَ يَضْرِبُ بِبَعْضِهِ قَالَ: كَانَ يَأْخُذُ اَلسَّوْطَ بِيَدِهِ
مِنْ وَسَطِهِ فَيَضْرِبُ بِهِ أَوْ مِنْ ثُلُثِهِ فَيَضْرِبُ بِهِ عَلَى قَدْرِ أَسْنَانِهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُهُمْ بِالسَّوْطِ.
#ترجمه_روايت: امام صادق فرمود: در كتاب على آمده: على در شلاق كودكان تمام تازيانه يا نيم يا قسمتى از آن را بكار ميبرد، و حدّ را اجرا ميكرد هر گاه پسر يا دختر مجرم نابالغى را مىآوردند، او حدّى از حدود الهى را معطّل نمىگذاشت. از وى پرسيدند: آن حضرت چگونه با قسمتى از تازيانه ميزد؟ فرمود: آن را از وسط ميگرفت و ميزد، يا دو بخش آن را از سه بخش رها ميكرد و آنجا را ميگرفت و با آن باندازۀ سنّشان آنها را ميزد.
#منبع: من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ٧٤، ٧٥
لينك صفحه كتاب
@naghde_eslamm
▪️شيخ صدوق يكى از مؤسسين مذهب شيعه: هر كسى بگويد ائمه داراى علم غيب هستند از اسلام خارج و كافر شده است.
شيخ صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ تشيع و صاحب يكى از ٤ كتاب معتبر شيعيان ميگويد: هرکس به ائمه علم غیب نسبت دهد(بگويد ائمه داراى علم غيب هستند) او کافر به الله متعال گشته است و در نزد ما خار ج از اسلام گشته است.
#منبع: كتاب كمال الدين، صفحه ١١٩
نوشته شيخ صدوق
لينك صفحه آنلاين
▪️حالا تكليف اين همه آخوند و فقيه و مرجع تقليد و پيروان بى خردشان كه ادعا ميكنند ائمه داراى علم غيب بوده اند، چيست؟؟
ابن بابويه يا همان شيخ صدوق يكى از مؤسسين مذهب شيعه است و به علم غيب ائمه اعتقادى نداشته است اما سئوال اينجاست كه ادعاى علم غيب ائمه كى و توسط چه كسانى وارد اين مذهب شده است؟
▪️جالب تر اينكه يكى از معتبرترين كتب شيعه نوشته شيخ صدوق كه ١٠ جلد نيز بوده است توسط مافياى اين مذهب كلا محو شده است كه بايد حدس زد چرا!
شيخ صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ تشيع و صاحب يكى از ٤ كتاب معتبر شيعيان ميگويد: هرکس به ائمه علم غیب نسبت دهد(بگويد ائمه داراى علم غيب هستند) او کافر به الله متعال گشته است و در نزد ما خار ج از اسلام گشته است.
#منبع: كتاب كمال الدين، صفحه ١١٩
نوشته شيخ صدوق
لينك صفحه آنلاين
▪️حالا تكليف اين همه آخوند و فقيه و مرجع تقليد و پيروان بى خردشان كه ادعا ميكنند ائمه داراى علم غيب بوده اند، چيست؟؟
ابن بابويه يا همان شيخ صدوق يكى از مؤسسين مذهب شيعه است و به علم غيب ائمه اعتقادى نداشته است اما سئوال اينجاست كه ادعاى علم غيب ائمه كى و توسط چه كسانى وارد اين مذهب شده است؟
▪️جالب تر اينكه يكى از معتبرترين كتب شيعه نوشته شيخ صدوق كه ١٠ جلد نيز بوده است توسط مافياى اين مذهب كلا محو شده است كه بايد حدس زد چرا!
دستور به قتل عام زنان و کودکان و بزرگسالان در اسلام ناب و مکتب اهل بیت.
در يكى از معتبرترين كتب شيعه روايتى آمده اينچنين:
#متن_عربى: عنه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري ابي أيوب قال: اخبرني حفص بن غياث: كتب إلي بعض اخواني ان اسأل ابا عبد الله عن مدينة من مدائن الحرب هل يجوز ان يرسل عليهم الماء أو يحرقون بالنيران أو يرمون بالمنجنيق حتى يقتلوا وفيهم النساء والصبيان والشيخ الكبير والاسارى من المسلمين والتجار؟ فقال : يفعل ذلك بهم ولا يمسك عنهم لهؤلاء ولا دية عليهم للمسلمين ولا كفارة.
#ترجمه:
«حفص بن غياث» گفت: از امام صادق درباره شهرى از شهرهاى جنگى سؤال كردم كه آيا جايز است به آنجا آب رها كنيم؟
همچنین در حالى كه در آن شهر، زنان، اطفال و پيرمردان و حتى اسيران مسلمان و تجار هستند، آيا مىتوانيم (آب ببنديم ) يا آنجا را آتش بزنيم و يا با منجنيق خراب كنيم؟
امام فرمود: اين كار را با آنها انجام دهيد، به خاطر وجود اينها در شهر، نمىتوان دست از كفار برداشت، و هيچ ديه و كفّارهاى هم به عهده مسلمانان نيست
#منبع:
تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۶-ص۱۴۲
در يكى از معتبرترين كتب شيعه روايتى آمده اينچنين:
#متن_عربى: عنه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري ابي أيوب قال: اخبرني حفص بن غياث: كتب إلي بعض اخواني ان اسأل ابا عبد الله عن مدينة من مدائن الحرب هل يجوز ان يرسل عليهم الماء أو يحرقون بالنيران أو يرمون بالمنجنيق حتى يقتلوا وفيهم النساء والصبيان والشيخ الكبير والاسارى من المسلمين والتجار؟ فقال : يفعل ذلك بهم ولا يمسك عنهم لهؤلاء ولا دية عليهم للمسلمين ولا كفارة.
#ترجمه:
«حفص بن غياث» گفت: از امام صادق درباره شهرى از شهرهاى جنگى سؤال كردم كه آيا جايز است به آنجا آب رها كنيم؟
همچنین در حالى كه در آن شهر، زنان، اطفال و پيرمردان و حتى اسيران مسلمان و تجار هستند، آيا مىتوانيم (آب ببنديم ) يا آنجا را آتش بزنيم و يا با منجنيق خراب كنيم؟
امام فرمود: اين كار را با آنها انجام دهيد، به خاطر وجود اينها در شهر، نمىتوان دست از كفار برداشت، و هيچ ديه و كفّارهاى هم به عهده مسلمانان نيست
#منبع:
تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۶-ص۱۴۲