تولد على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟
#قسمت_دوم
اما نكته بسيار مهمى كه در اينجا ميخواهم به آن اشاره كنم در مورد خود #كعبه و وقايعى است كه اين چهار ديوارى مقدس در طول تاريخ شاهد آن بوده است.
#خانه_کعبه، داراى جایگاه ویژهای نزد #مسلمانان است و اکنون نیز به عنوان #قبله واحد آنان به شمار میآید.
این بنا چه قبل و چه بعد از اسلام بارها به دلیل رخدادهای مختلف طبيعى و غير طبيعى دستخوش آسیبهاى جدى و حتى ويرانى كامل شده است که با توجه به احترامی که این بنا نزد مردم مكه داشت، هربار به سرعت و با گذشت اندک زمانی مورد بازسازی قرار گرفت و تقريبا هربار، این بازسازیها با تغییراتی در ساختار اين بنا نیز همراه بوده است.
گزارشهای #تاریخی زيادى موارد مختلف از #ویرانی_كامل_کعبه را نقل کردهاند.(ذهبی، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج ١، ص ٦٩)
بررسی دقیق تمام ویرانیها و بازسازیهاى كعبه كه حدود ١١ مرتبه ويرانى كامل و ساخت مجدد آنرا يادآور ميشوند در این مقاله كوتاه نمیگنجد و ما بالإجبار تنها به چند مورد و بطور مختصر اشاره خواهیم کرد:
١) #ویرانی_کعبه در دوران جوانی پیامبر پيامبر اسلام
در ٣٥ سالگی پیامبر اسلام(#على بدنيا آمده بود و كودكى چند ساله بود) قبيله قریش كه متوليان #بتخانه_كعبه بودند تصمیم به تعمیر اساسی کعبه گرفتند و لازمه آن تخریب کامل این بنا بود.(ابن اثیر، كتاب الکامل فی التاریخ، ج ٢، ص ٤٤)
در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد
ادامه دارد ....
#قسمت_دوم
اما نكته بسيار مهمى كه در اينجا ميخواهم به آن اشاره كنم در مورد خود #كعبه و وقايعى است كه اين چهار ديوارى مقدس در طول تاريخ شاهد آن بوده است.
#خانه_کعبه، داراى جایگاه ویژهای نزد #مسلمانان است و اکنون نیز به عنوان #قبله واحد آنان به شمار میآید.
این بنا چه قبل و چه بعد از اسلام بارها به دلیل رخدادهای مختلف طبيعى و غير طبيعى دستخوش آسیبهاى جدى و حتى ويرانى كامل شده است که با توجه به احترامی که این بنا نزد مردم مكه داشت، هربار به سرعت و با گذشت اندک زمانی مورد بازسازی قرار گرفت و تقريبا هربار، این بازسازیها با تغییراتی در ساختار اين بنا نیز همراه بوده است.
گزارشهای #تاریخی زيادى موارد مختلف از #ویرانی_كامل_کعبه را نقل کردهاند.(ذهبی، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج ١، ص ٦٩)
بررسی دقیق تمام ویرانیها و بازسازیهاى كعبه كه حدود ١١ مرتبه ويرانى كامل و ساخت مجدد آنرا يادآور ميشوند در این مقاله كوتاه نمیگنجد و ما بالإجبار تنها به چند مورد و بطور مختصر اشاره خواهیم کرد:
١) #ویرانی_کعبه در دوران جوانی پیامبر پيامبر اسلام
در ٣٥ سالگی پیامبر اسلام(#على بدنيا آمده بود و كودكى چند ساله بود) قبيله قریش كه متوليان #بتخانه_كعبه بودند تصمیم به تعمیر اساسی کعبه گرفتند و لازمه آن تخریب کامل این بنا بود.(ابن اثیر، كتاب الکامل فی التاریخ، ج ٢، ص ٤٤)
در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد
ادامه دارد ....
💥 تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟
#قسمت_سوم
در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد، منجمله:
#الف) سیل بزرگی منجر به آسیبدیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای #کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)
#ب) #کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}
به هرحال، تصمیم #قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان #بتخانه_بزرگ_سرزمين_حجاز دارا بود، این تصمیم با نارضایتیهایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت #ولید_بن_مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا میکرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود میگفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمیگردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
#قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته میشود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ١، ص ٢٤)
توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد #جهالت_اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)
ادامه دارد ....
#قسمت_سوم
در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد، منجمله:
#الف) سیل بزرگی منجر به آسیبدیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای #کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)
#ب) #کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}
به هرحال، تصمیم #قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان #بتخانه_بزرگ_سرزمين_حجاز دارا بود، این تصمیم با نارضایتیهایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت #ولید_بن_مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا میکرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود میگفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمیگردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
#قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته میشود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ١، ص ٢٤)
توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد #جهالت_اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)
ادامه دارد ....
تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟
#قسمت_سوم
در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد، منجمله:
#الف) سیل بزرگی منجر به آسیبدیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای #کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)
#ب) #کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}
به هرحال، تصمیم #قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان #بتخانه_بزرگ_سرزمين_حجاز دارا بود، این تصمیم با نارضایتیهایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت #ولید_بن_مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا میکرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود میگفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمیگردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
#قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته میشود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ١، ص ٢٤)
توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد #جهالت_اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)
ادامه دارد ....
#قسمت_سوم
در مورد دلیل بازسازی کعبه توسط قريش در آن زمان، چند گزارش تاريخى وجود دارد، منجمله:
#الف) سیل بزرگی منجر به آسیبدیدگی جدی و ويرانى قسمتهاى زيادى از بنای #کعبه شده بود.(بلاذری، كتاب انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ١، ص ٩٩)
#ب) #کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف و بسيار ابتدائى ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.(ابن اثیر جزری، كتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ١، ص ٢٣- ٢٤)
#توضيح: {اين به خودى خود ادعاى ساخت آن توسط ابراهيم و قدمت چند هزار ساله آنرا زير سئوال ميبرد}
به هرحال، تصمیم #قریش برای بازسازی آن چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلتى كه کعبه در ميان قبايل مختلف بعنوان #بتخانه_بزرگ_سرزمين_حجاز دارا بود، این تصمیم با نارضایتیهایی از سوى قبايل مختلف همراه بود.
در نهایت #ولید_بن_مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا میکرد:
«اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود میگفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛
نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمیگردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛
صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.(ابن هشام، كتاب السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٥)
#قریش در استفاده از مصالح ساختمانی محكم و مرغوب نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته میشود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید #مهریه_زناکار، #مال_ربا و دیگر مظالم را در بنای #کعبه خرج کرد.(أسد الغابة، ج ١، ص ٢٤)
توضيح: اين متن تاريخى ادعاى #اسلامگرايان در مورد #جهالت_اعراب قبل از اسلام و غير اخلاق مدار بودن آنان را بى اعتبار ميكند)
ادامه دارد ....
💥 تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟
#قسمت_چهارم
همچنین قرار شد که هر تیرهای(شاخه-خانواده) از #قریش، به بازسازی بخشی از #کعبه بپردازد.(ابن جوزی، كتاب المنتظم، ج ٣، ص ٥)
هنگامی که #دیوار_کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب #حجر_الاسود رسید، میان سران تیرهها اختلافاتی در نصب آن رخ داد؛ زیرا هرکدام میخواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیرهها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند!
بازسازی #کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که #ابوامیه_مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام میشود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند.
آنان چشم به در بودند و #محمد_بن_عبدالله كه مسئوليت كاروان تجارى خديجه را به عهده داشت اولین نفری بود که وارد شد، آنان با خوشحالی فریاد زدند: این امین است که میآید! این #محمّد است!
ما همگى داوری او را خواهیم پذیرفت! ايشان جلو آمد و حاضران از او نظر خواستند. ایشان نيز پارچهاى بیاورد و آن را پهن کرد و #حجر_الاسود را میان آن نهاد و گفت: هر یک از شما گوشهای از آن را گرفته و بلند کنید، بدین ترتیب، همگى در بلند کردن آن سنگ شرکت جستند و همین که سنگ برابر جایگاهش قرار گرفت و قائله پايان يافت(السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٧)
#قریش در جریان بازسازی به شیوهای عمل کرد که به استحکام بیشتر بنای کعبه انجامید. به عنوان نمونه، برخی مصالح و چوبها را از یک کشتی رومی گرفتند که در ساحل جده غرق شده و قابل استفاده نبود.(مقدسی، كتاب البدء و التاریخ، ج ٤، ص ١٣٩٠)
آنان تغییرات دیگری را نیز در جریان اين بازسازی انجام دادند
ادامه دارد ....
#قسمت_چهارم
همچنین قرار شد که هر تیرهای(شاخه-خانواده) از #قریش، به بازسازی بخشی از #کعبه بپردازد.(ابن جوزی، كتاب المنتظم، ج ٣، ص ٥)
هنگامی که #دیوار_کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب #حجر_الاسود رسید، میان سران تیرهها اختلافاتی در نصب آن رخ داد؛ زیرا هرکدام میخواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیرهها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند!
بازسازی #کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که #ابوامیه_مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام میشود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند.
آنان چشم به در بودند و #محمد_بن_عبدالله كه مسئوليت كاروان تجارى خديجه را به عهده داشت اولین نفری بود که وارد شد، آنان با خوشحالی فریاد زدند: این امین است که میآید! این #محمّد است!
ما همگى داوری او را خواهیم پذیرفت! ايشان جلو آمد و حاضران از او نظر خواستند. ایشان نيز پارچهاى بیاورد و آن را پهن کرد و #حجر_الاسود را میان آن نهاد و گفت: هر یک از شما گوشهای از آن را گرفته و بلند کنید، بدین ترتیب، همگى در بلند کردن آن سنگ شرکت جستند و همین که سنگ برابر جایگاهش قرار گرفت و قائله پايان يافت(السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٧)
#قریش در جریان بازسازی به شیوهای عمل کرد که به استحکام بیشتر بنای کعبه انجامید. به عنوان نمونه، برخی مصالح و چوبها را از یک کشتی رومی گرفتند که در ساحل جده غرق شده و قابل استفاده نبود.(مقدسی، كتاب البدء و التاریخ، ج ٤، ص ١٣٩٠)
آنان تغییرات دیگری را نیز در جریان اين بازسازی انجام دادند
ادامه دارد ....
💥 تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟
#قسمت_چهارم
همچنین قرار شد که هر تیرهای(شاخه-خانواده) از #قریش، به بازسازی بخشی از #کعبه بپردازد.(ابن جوزی، كتاب المنتظم، ج ٣، ص ٥)
هنگامی که #دیوار_کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب #حجر_الاسود رسید، میان سران تیرهها اختلافاتی در نصب آن رخ داد؛ زیرا هرکدام میخواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیرهها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند!
بازسازی #کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که #ابوامیه_مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام میشود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند.
آنان چشم به در بودند و #محمد_بن_عبدالله كه مسئوليت كاروان تجارى خديجه را به عهده داشت اولین نفری بود که وارد شد، آنان با خوشحالی فریاد زدند: این امین است که میآید! این #محمّد است!
ما همگى داوری او را خواهیم پذیرفت! ايشان جلو آمد و حاضران از او نظر خواستند. ایشان نيز پارچهاى بیاورد و آن را پهن کرد و #حجر_الاسود را میان آن نهاد و گفت: هر یک از شما گوشهای از آن را گرفته و بلند کنید، بدین ترتیب، همگى در بلند کردن آن سنگ شرکت جستند و همین که سنگ برابر جایگاهش قرار گرفت و قائله پايان يافت(السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٧)
#قریش در جریان بازسازی به شیوهای عمل کرد که به استحکام بیشتر بنای کعبه انجامید. به عنوان نمونه، برخی مصالح و چوبها را از یک کشتی رومی گرفتند که در ساحل جده غرق شده و قابل استفاده نبود.(مقدسی، كتاب البدء و التاریخ، ج ٤، ص ١٣٩٠)
آنان تغییرات دیگری را نیز در جریان اين بازسازی انجام دادند
ادامه دارد ....
#قسمت_چهارم
همچنین قرار شد که هر تیرهای(شاخه-خانواده) از #قریش، به بازسازی بخشی از #کعبه بپردازد.(ابن جوزی، كتاب المنتظم، ج ٣، ص ٥)
هنگامی که #دیوار_کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب #حجر_الاسود رسید، میان سران تیرهها اختلافاتی در نصب آن رخ داد؛ زیرا هرکدام میخواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیرهها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند!
بازسازی #کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که #ابوامیه_مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام میشود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند.
آنان چشم به در بودند و #محمد_بن_عبدالله كه مسئوليت كاروان تجارى خديجه را به عهده داشت اولین نفری بود که وارد شد، آنان با خوشحالی فریاد زدند: این امین است که میآید! این #محمّد است!
ما همگى داوری او را خواهیم پذیرفت! ايشان جلو آمد و حاضران از او نظر خواستند. ایشان نيز پارچهاى بیاورد و آن را پهن کرد و #حجر_الاسود را میان آن نهاد و گفت: هر یک از شما گوشهای از آن را گرفته و بلند کنید، بدین ترتیب، همگى در بلند کردن آن سنگ شرکت جستند و همین که سنگ برابر جایگاهش قرار گرفت و قائله پايان يافت(السیرة النبویة، ج ١، ص ١٩٧)
#قریش در جریان بازسازی به شیوهای عمل کرد که به استحکام بیشتر بنای کعبه انجامید. به عنوان نمونه، برخی مصالح و چوبها را از یک کشتی رومی گرفتند که در ساحل جده غرق شده و قابل استفاده نبود.(مقدسی، كتاب البدء و التاریخ، ج ٤، ص ١٣٩٠)
آنان تغییرات دیگری را نیز در جریان اين بازسازی انجام دادند
ادامه دارد ....
💠 ازدواج با #عايشه، لكه ننگ تاريخ زندگى پيامبر اسلام
#قسمت_دوم
اما موضوعى كه ميخواهيم به آن بپردازيم،
نه در مورد سوزاندن انسانها توسط #ابوبكر و #على است، و نه در مورد قتل عام يك قبيله توسط #خالد_بن_وليد، بلكه،
در مورد سياه ترين #لكه_ننگ_تاريخ اسلام و پيامبر آن، و ازدواج با يك دختر بچه ۶ ساله به نام عايشه است.
لكه ننگى كه نه دروغ #ملايان_فاسد_شيعه قادر به پاك كردن آن است و نه ادعاهاى احمقانه مفتيها و #مولويها_اهل_سنت.
اينكه شيعيان با توسل به روايات مضحك و ضعیف در مورد خواهر عايشه، ميخواهند سن او را بيش از سن واقعى اش جلوه دهند همانقدر احمقانه است كه داستان كشته شدن #فاطمه توسط عمر بن خطاب.
و اينكه روحانيون اهل سنت با تشبيه دختران ۹-۸ ساله صحراى حجاز به زنان امروزى، تلاش در ماستمالى اين ننگ تاريخى دارند نيز همانقدر احمقانه است كه،
يك موجود خونخوارى مانند #عمر بن خطاب را انسانى آزاده و آزاد منش خطاب كنى.
براى دانستن سن #عايشه در هنگام خواستگارى از سوى #محمد و در هنگام ازدواج، كافى است سرى به معتبرترين كتابهاى خود مسلمانان بزنيد و روايات مرتبط با اين موضوع را از دل آنها بيرون بكشيد.
تا ٥٠ سال قبل نه كسى جرأت داشت در مورد اين موضوع حرفى بزند و نه براى كسى اين موضوع مايه ننگ و نفرت بود، زيرا در اكثر قبايل عرب و حتى اكثريت مسلمانان در نقاط مختلف، اين را يك سنت ميدانستند و چه بسا دختر بچه هاى بينوائى كه به ازدواج مردان كهنسال در مى آوردند.
اما با روى آوردن به شهرنشينى و پيشرفت در ميان اكثر كشورهاى اسلامى، خردمندان اين جوامع با واكاوى اين موضوع،
#پيامبر_اسلام را از جايگاه الهى و غير قابد نقد خود، به زير تيغ نقد برده و اين #عمل_شنيع او را مايه ننگى هم براى وى و هم براى پيروانش به حساب آورده و دنيا را با اين واقعيت تلخ و دهشتناك آشنا كردند.
ادامه دارد ....
#قسمت_دوم
اما موضوعى كه ميخواهيم به آن بپردازيم،
نه در مورد سوزاندن انسانها توسط #ابوبكر و #على است، و نه در مورد قتل عام يك قبيله توسط #خالد_بن_وليد، بلكه،
در مورد سياه ترين #لكه_ننگ_تاريخ اسلام و پيامبر آن، و ازدواج با يك دختر بچه ۶ ساله به نام عايشه است.
لكه ننگى كه نه دروغ #ملايان_فاسد_شيعه قادر به پاك كردن آن است و نه ادعاهاى احمقانه مفتيها و #مولويها_اهل_سنت.
اينكه شيعيان با توسل به روايات مضحك و ضعیف در مورد خواهر عايشه، ميخواهند سن او را بيش از سن واقعى اش جلوه دهند همانقدر احمقانه است كه داستان كشته شدن #فاطمه توسط عمر بن خطاب.
و اينكه روحانيون اهل سنت با تشبيه دختران ۹-۸ ساله صحراى حجاز به زنان امروزى، تلاش در ماستمالى اين ننگ تاريخى دارند نيز همانقدر احمقانه است كه،
يك موجود خونخوارى مانند #عمر بن خطاب را انسانى آزاده و آزاد منش خطاب كنى.
براى دانستن سن #عايشه در هنگام خواستگارى از سوى #محمد و در هنگام ازدواج، كافى است سرى به معتبرترين كتابهاى خود مسلمانان بزنيد و روايات مرتبط با اين موضوع را از دل آنها بيرون بكشيد.
تا ٥٠ سال قبل نه كسى جرأت داشت در مورد اين موضوع حرفى بزند و نه براى كسى اين موضوع مايه ننگ و نفرت بود، زيرا در اكثر قبايل عرب و حتى اكثريت مسلمانان در نقاط مختلف، اين را يك سنت ميدانستند و چه بسا دختر بچه هاى بينوائى كه به ازدواج مردان كهنسال در مى آوردند.
اما با روى آوردن به شهرنشينى و پيشرفت در ميان اكثر كشورهاى اسلامى، خردمندان اين جوامع با واكاوى اين موضوع،
#پيامبر_اسلام را از جايگاه الهى و غير قابد نقد خود، به زير تيغ نقد برده و اين #عمل_شنيع او را مايه ننگى هم براى وى و هم براى پيروانش به حساب آورده و دنيا را با اين واقعيت تلخ و دهشتناك آشنا كردند.
ادامه دارد ....
Forwarded from Unclesam
💠 ازدواج با #عايشه، لكه ننگ تاريخ زندگى پيامبر اسلام
#قسمت_دوم
اما موضوعى كه ميخواهيم به آن بپردازيم،
نه در مورد سوزاندن انسانها توسط #ابوبكر و #على است، و نه در مورد قتل عام يك قبيله توسط #خالد_بن_وليد، بلكه،
در مورد سياه ترين #لكه_ننگ_تاريخ اسلام و پيامبر آن، و ازدواج با يك دختر بچه ۶ ساله به نام عايشه است.
لكه ننگى كه نه دروغ #ملايان_فاسد_شيعه قادر به پاك كردن آن است و نه ادعاهاى احمقانه مفتيها و #مولويها_اهل_سنت.
اينكه شيعيان با توسل به روايات مضحك و ضعیف در مورد خواهر عايشه، ميخواهند سن او را بيش از سن واقعى اش جلوه دهند همانقدر احمقانه است كه داستان كشته شدن #فاطمه توسط عمر بن خطاب.
و اينكه روحانيون اهل سنت با تشبيه دختران ۹-۸ ساله صحراى حجاز به زنان امروزى، تلاش در ماستمالى اين ننگ تاريخى دارند نيز همانقدر احمقانه است كه،
يك موجود خونخوارى مانند #عمر بن خطاب را انسانى آزاده و آزاد منش خطاب كنى.
براى دانستن سن #عايشه در هنگام خواستگارى از سوى #محمد و در هنگام ازدواج، كافى است سرى به معتبرترين كتابهاى خود مسلمانان بزنيد و روايات مرتبط با اين موضوع را از دل آنها بيرون بكشيد.
تا ٥٠ سال قبل نه كسى جرأت داشت در مورد اين موضوع حرفى بزند و نه براى كسى اين موضوع مايه ننگ و نفرت بود، زيرا در اكثر قبايل عرب و حتى اكثريت مسلمانان در نقاط مختلف، اين را يك سنت ميدانستند و چه بسا دختر بچه هاى بينوائى كه به ازدواج مردان كهنسال در مى آوردند.
اما با روى آوردن به شهرنشينى و پيشرفت در ميان اكثر كشورهاى اسلامى، خردمندان اين جوامع با واكاوى اين موضوع،
#پيامبر_اسلام را از جايگاه الهى و غير قابد نقد خود، به زير تيغ نقد برده و اين #عمل_شنيع او را مايه ننگى هم براى وى و هم براى پيروانش به حساب آورده و دنيا را با اين واقعيت تلخ و دهشتناك آشنا كردند.
ادامه دارد ....
#قسمت_دوم
اما موضوعى كه ميخواهيم به آن بپردازيم،
نه در مورد سوزاندن انسانها توسط #ابوبكر و #على است، و نه در مورد قتل عام يك قبيله توسط #خالد_بن_وليد، بلكه،
در مورد سياه ترين #لكه_ننگ_تاريخ اسلام و پيامبر آن، و ازدواج با يك دختر بچه ۶ ساله به نام عايشه است.
لكه ننگى كه نه دروغ #ملايان_فاسد_شيعه قادر به پاك كردن آن است و نه ادعاهاى احمقانه مفتيها و #مولويها_اهل_سنت.
اينكه شيعيان با توسل به روايات مضحك و ضعیف در مورد خواهر عايشه، ميخواهند سن او را بيش از سن واقعى اش جلوه دهند همانقدر احمقانه است كه داستان كشته شدن #فاطمه توسط عمر بن خطاب.
و اينكه روحانيون اهل سنت با تشبيه دختران ۹-۸ ساله صحراى حجاز به زنان امروزى، تلاش در ماستمالى اين ننگ تاريخى دارند نيز همانقدر احمقانه است كه،
يك موجود خونخوارى مانند #عمر بن خطاب را انسانى آزاده و آزاد منش خطاب كنى.
براى دانستن سن #عايشه در هنگام خواستگارى از سوى #محمد و در هنگام ازدواج، كافى است سرى به معتبرترين كتابهاى خود مسلمانان بزنيد و روايات مرتبط با اين موضوع را از دل آنها بيرون بكشيد.
تا ٥٠ سال قبل نه كسى جرأت داشت در مورد اين موضوع حرفى بزند و نه براى كسى اين موضوع مايه ننگ و نفرت بود، زيرا در اكثر قبايل عرب و حتى اكثريت مسلمانان در نقاط مختلف، اين را يك سنت ميدانستند و چه بسا دختر بچه هاى بينوائى كه به ازدواج مردان كهنسال در مى آوردند.
اما با روى آوردن به شهرنشينى و پيشرفت در ميان اكثر كشورهاى اسلامى، خردمندان اين جوامع با واكاوى اين موضوع،
#پيامبر_اسلام را از جايگاه الهى و غير قابد نقد خود، به زير تيغ نقد برده و اين #عمل_شنيع او را مايه ننگى هم براى وى و هم براى پيروانش به حساب آورده و دنيا را با اين واقعيت تلخ و دهشتناك آشنا كردند.
ادامه دارد ....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در #مذهب_آبكى_شيعه
هرچه دروغ بزرگتر باشد،
باورش از سوى عوام آسانتر است
#قرائتى و امثالش با گفتن همين چرنديات معروف شده اند
چيزهائى دربا ه #على ميگويد كه خود على با شنيدنش شاخ درمياورد
هرچه دروغ بزرگتر باشد،
باورش از سوى عوام آسانتر است
#قرائتى و امثالش با گفتن همين چرنديات معروف شده اند
چيزهائى دربا ه #على ميگويد كه خود على با شنيدنش شاخ درمياورد
💥 افشاى دروغ آخوندها در نحوه كشته شدن امام على
#قسمت_دوم
جدا از اينكه وقتى ضربه اى محكم آنهم ناگهانى بر سر كسى وارد شود اولين اتفاق سرگيجه و از دست دادن تعادل در شخص ميباشد و نه رسيدن به آرزو و گفتن جملات عرفانى!
آیا شما هم مایلید مانند ما بدانید آن شخصی كه در حال سجده در مسجد ضربت خورد چگونه و در كجا ضربت خورد و پس از خودن ضربه به سرش چه چيزى را فرياد زد؟
آيا ميخواهيد بدانيد كه روحانيون مفتخور شيعه ١٢٠٠ سال چگونه به شما دروغ گفته و چطور تاريخ را تحريف كرده اند؟
پس اين نوشتار را تا آخر و با دقت مطالعه كنيذ.
ما براى يافتن واقعيت اين اتفاق سرى به كتب معتبر تاريخ اسلام ميزنيم و اين واقعه را پى ميگيريم!
زيرا آخوند و ملا كارى به تاريخ ندارد و علاقه وافرش به روايات صد من يك غاز و من درآوردى اسلاف فاسدش است تا حقيقت تاريخى.
#يعقوبى از "مورخين نامدار مسلمان" در كتابش كه #تاريخ_يعقوبى نام دارد در جلد دوم صفحه ١٣٨ مينويسد:
اما #عبدالرحمن_ابن_ملجم بر در مسجد ايستاد و #على در تاريكى صبحدم بيرون آمد پس مرغابيانى كه در خانه بودند در پى او رفتند و بر جامه اش آویختند، پس گفتند: "صوائح تتبعها نوائح “ يعنى: فرياد كنندگانى كه نوحه گرانى در پى آنهاست”
و سر خود را از دريچه مسجد داخل كرد، ابن ملجم شمشيرى بر سرش نواخت، پس افتاد و فرياد زد بگيريدش.
ديديد كه يعقوبى، اين مورخ بزرگ نوشته است: ضربه ابن ملجم بر در مسجد نواخته شد و #امام_على فرياد زد بگيريدش!
نه محرابى در كار بود و نه فزت و رب الكعبه اى...
ادامه دارد ......
#قسمت_دوم
جدا از اينكه وقتى ضربه اى محكم آنهم ناگهانى بر سر كسى وارد شود اولين اتفاق سرگيجه و از دست دادن تعادل در شخص ميباشد و نه رسيدن به آرزو و گفتن جملات عرفانى!
آیا شما هم مایلید مانند ما بدانید آن شخصی كه در حال سجده در مسجد ضربت خورد چگونه و در كجا ضربت خورد و پس از خودن ضربه به سرش چه چيزى را فرياد زد؟
آيا ميخواهيد بدانيد كه روحانيون مفتخور شيعه ١٢٠٠ سال چگونه به شما دروغ گفته و چطور تاريخ را تحريف كرده اند؟
پس اين نوشتار را تا آخر و با دقت مطالعه كنيذ.
ما براى يافتن واقعيت اين اتفاق سرى به كتب معتبر تاريخ اسلام ميزنيم و اين واقعه را پى ميگيريم!
زيرا آخوند و ملا كارى به تاريخ ندارد و علاقه وافرش به روايات صد من يك غاز و من درآوردى اسلاف فاسدش است تا حقيقت تاريخى.
#يعقوبى از "مورخين نامدار مسلمان" در كتابش كه #تاريخ_يعقوبى نام دارد در جلد دوم صفحه ١٣٨ مينويسد:
اما #عبدالرحمن_ابن_ملجم بر در مسجد ايستاد و #على در تاريكى صبحدم بيرون آمد پس مرغابيانى كه در خانه بودند در پى او رفتند و بر جامه اش آویختند، پس گفتند: "صوائح تتبعها نوائح “ يعنى: فرياد كنندگانى كه نوحه گرانى در پى آنهاست”
و سر خود را از دريچه مسجد داخل كرد، ابن ملجم شمشيرى بر سرش نواخت، پس افتاد و فرياد زد بگيريدش.
ديديد كه يعقوبى، اين مورخ بزرگ نوشته است: ضربه ابن ملجم بر در مسجد نواخته شد و #امام_على فرياد زد بگيريدش!
نه محرابى در كار بود و نه فزت و رب الكعبه اى...
ادامه دارد ......
💥 در مذهب #شيعه تناقض بيداد ميكند
براى به دام انداختن يك #آخوند كافى است بر روى يك مسئله و دريافت پاسخ قانع كننده در مورد آن اصرار و پافشارى كنيد،
آنموقع #ملاى_بيچاره مانند چهارپا در گل گير ميكند و به قول معروف به روغن سوزى مى افتد.
شايد بپرسيد دليل اين اتفاق چيست و چرا #روحانيون_شيعه تا اين در حل مسائل پيش پا افتاده ناتوان هستند!
تنها دليل اين مسئله، سستى و بى پايه بودن اعتقادات شيعيان است زيرا تمامى اعتقادات و باورهاى شيعيان ساخته و پرداخته ذهن روحانيونى مانند شيخ كلينى، شيخ طوسى، مجلسى و ديگران بوده است و حتى اين اعتقادات در تضاد و تناقض با اعتقاد ٩٠٪ درصد باقى مسلمانان است.
براى اثبات اين ادعا يك مثال واضح و روشن را در اينجا خدمت شما ارائه خواهم كرد.
اگر يادتان باشد مدتى پيش يك ويديو در كانال قرار داديم كه در آن سوختن بخشى از مقبره #امام_حسين در كربلا به نمايش گذاشته شده بود و ما در زير آن كليپ به طعنه از #عباس و #على_اصغر و سر امام حسين خواسته بوديم كه تشريف بياورند و آتش را خاموش كنند.
در پى اين مسئله كانالهائى كه توسط طلبه ها و آخوندها اداره ميشوند تلاش مذبوحانه اى را براى توجيه اين مسئله آغاز كردند و همانطور كه در ابتداى اين بحث به بى پايه بودن اعتقادات شيعيان اشاره كردم،
پاسخ اين كانالها همه در تناقض فاحش با همديگر و با ادعاهاى خود شيعيان بود.
طبق معمول به سراغ ادمين كانال #پرسمان_اعتقادى ميرويم كه ادعا ميكند ١٨ سال استاد حوزه است.
ايشان در ابتدا گفته بود كه اين وظيفه مردم است كه آتش را خاموش كنند و خود امام با اينكه قدرت ماوراء الطبيعه دارد حتى بعد از مرگش، ولى نبايد آتش را خاموش كند.
ظاهرا اين پاسخ مضحك مورد قبول مخاطبين اين كانال قرار نگرفته و آنها را قانع نكرده، ازينرو پرسش را دوباره مطرح كرده اند.
اما اينبار پاسخ اين استاد حوزه تبديل به فاجعه علمى و تاريخى و زيست محيطى شده است كه به آن اشاره خواهم كرد.
ايشان در پاسخ با آوردن رواياتى از امام صادق(دانشمند بى كتاب) مينويسد:
اراده خدا در دنيا بر اين تعلق گرفته است كه در اين عالم همه چيز به طور طبيعى خود پيش برود.
به ادعاى ايشان #امامان_شيعه نبايد بر خلاف روند طبيعى كارى انجام دهند زيرا خلاف اراده خداوند است.
عجب!!!!!!
حالا براى يك انسان خردمند و عاقل سئوال پيش مى آيد كه:
١) مگر نه اينكه شيعه ادعا ميكند ديوار كعبه شكافته شد و مادر امام على براى زايمان وارد خانه كعبه شد!؟ آيا اين كار خلاف روند طبيعى دنيا نيست؟؟؟؟؟
٢) مگر نه اينكه روحانيون معتقدند كه محمد با انگشتش ماه را به دو نيم كرده است؟
آيا اينكار خلاف روند طبيعى دنيا نيست؟
٣) مگر نه اينكه آخوندها نوشته اند كه امام باقر با #فيل_پرنده به مكه رفت و آمد كرده است؟
آيا اينكارخلاف روند طبيعى دنيا نيست؟
٤) مگر نه اينكه روحانيون شيعه معتقدند امام زمان(مهدى موهوم) به مدت ١٢٠٠ سال غايب شده است ؟؟
آيا اينكار برخلاف جريان طبيعى دنيا نيست؟؟
چطور اگر امامان شما مقبره خودشان را كه آتش گرفته خاموش كنند برخلاف روند طبيعى دنيا و خلاف امر خداست، امام تمام اتفاقاى كه مثالش را زديم را انجام داده اند؟؟
#نتيجه:
١) اگر امامان شيعه و پيامبر اسلام بر خلاف امر خدا آنكارها را كرده اند، بايد بدليل سرپيچى از دستور خدا بايد مجازات شوند
٢) اگر برخلاف امر خدا نبوده پس چرا حالا كه بيشترين نياز به معجزه و اثبات حقانيتشان است، براى خاموش كردن آتش مقبره خودشان كارى نميكنند؟
٣) يا اينكه تمام ادعاهاى شما در مورد معجزه وكرامات و ... امامان شيعه دروغى بيش نيست و بايد به آن اعتراف كنيد.
قضاوت با مخاطبين خردمند و دانا
براى به دام انداختن يك #آخوند كافى است بر روى يك مسئله و دريافت پاسخ قانع كننده در مورد آن اصرار و پافشارى كنيد،
آنموقع #ملاى_بيچاره مانند چهارپا در گل گير ميكند و به قول معروف به روغن سوزى مى افتد.
شايد بپرسيد دليل اين اتفاق چيست و چرا #روحانيون_شيعه تا اين در حل مسائل پيش پا افتاده ناتوان هستند!
تنها دليل اين مسئله، سستى و بى پايه بودن اعتقادات شيعيان است زيرا تمامى اعتقادات و باورهاى شيعيان ساخته و پرداخته ذهن روحانيونى مانند شيخ كلينى، شيخ طوسى، مجلسى و ديگران بوده است و حتى اين اعتقادات در تضاد و تناقض با اعتقاد ٩٠٪ درصد باقى مسلمانان است.
براى اثبات اين ادعا يك مثال واضح و روشن را در اينجا خدمت شما ارائه خواهم كرد.
اگر يادتان باشد مدتى پيش يك ويديو در كانال قرار داديم كه در آن سوختن بخشى از مقبره #امام_حسين در كربلا به نمايش گذاشته شده بود و ما در زير آن كليپ به طعنه از #عباس و #على_اصغر و سر امام حسين خواسته بوديم كه تشريف بياورند و آتش را خاموش كنند.
در پى اين مسئله كانالهائى كه توسط طلبه ها و آخوندها اداره ميشوند تلاش مذبوحانه اى را براى توجيه اين مسئله آغاز كردند و همانطور كه در ابتداى اين بحث به بى پايه بودن اعتقادات شيعيان اشاره كردم،
پاسخ اين كانالها همه در تناقض فاحش با همديگر و با ادعاهاى خود شيعيان بود.
طبق معمول به سراغ ادمين كانال #پرسمان_اعتقادى ميرويم كه ادعا ميكند ١٨ سال استاد حوزه است.
ايشان در ابتدا گفته بود كه اين وظيفه مردم است كه آتش را خاموش كنند و خود امام با اينكه قدرت ماوراء الطبيعه دارد حتى بعد از مرگش، ولى نبايد آتش را خاموش كند.
ظاهرا اين پاسخ مضحك مورد قبول مخاطبين اين كانال قرار نگرفته و آنها را قانع نكرده، ازينرو پرسش را دوباره مطرح كرده اند.
اما اينبار پاسخ اين استاد حوزه تبديل به فاجعه علمى و تاريخى و زيست محيطى شده است كه به آن اشاره خواهم كرد.
ايشان در پاسخ با آوردن رواياتى از امام صادق(دانشمند بى كتاب) مينويسد:
اراده خدا در دنيا بر اين تعلق گرفته است كه در اين عالم همه چيز به طور طبيعى خود پيش برود.
به ادعاى ايشان #امامان_شيعه نبايد بر خلاف روند طبيعى كارى انجام دهند زيرا خلاف اراده خداوند است.
عجب!!!!!!
حالا براى يك انسان خردمند و عاقل سئوال پيش مى آيد كه:
١) مگر نه اينكه شيعه ادعا ميكند ديوار كعبه شكافته شد و مادر امام على براى زايمان وارد خانه كعبه شد!؟ آيا اين كار خلاف روند طبيعى دنيا نيست؟؟؟؟؟
٢) مگر نه اينكه روحانيون معتقدند كه محمد با انگشتش ماه را به دو نيم كرده است؟
آيا اينكار خلاف روند طبيعى دنيا نيست؟
٣) مگر نه اينكه آخوندها نوشته اند كه امام باقر با #فيل_پرنده به مكه رفت و آمد كرده است؟
آيا اينكارخلاف روند طبيعى دنيا نيست؟
٤) مگر نه اينكه روحانيون شيعه معتقدند امام زمان(مهدى موهوم) به مدت ١٢٠٠ سال غايب شده است ؟؟
آيا اينكار برخلاف جريان طبيعى دنيا نيست؟؟
چطور اگر امامان شما مقبره خودشان را كه آتش گرفته خاموش كنند برخلاف روند طبيعى دنيا و خلاف امر خداست، امام تمام اتفاقاى كه مثالش را زديم را انجام داده اند؟؟
#نتيجه:
١) اگر امامان شيعه و پيامبر اسلام بر خلاف امر خدا آنكارها را كرده اند، بايد بدليل سرپيچى از دستور خدا بايد مجازات شوند
٢) اگر برخلاف امر خدا نبوده پس چرا حالا كه بيشترين نياز به معجزه و اثبات حقانيتشان است، براى خاموش كردن آتش مقبره خودشان كارى نميكنند؟
٣) يا اينكه تمام ادعاهاى شما در مورد معجزه وكرامات و ... امامان شيعه دروغى بيش نيست و بايد به آن اعتراف كنيد.
قضاوت با مخاطبين خردمند و دانا
💥 نقش امام حسن و حسین در کشتار مردم گرگان
#قسمت_دوم(آخر)
#عثمان در سال ٢٩ هجرى سعيد بن عاص را والى كوفه كرد و عبدالله بن عامر كريز را والى بصره.
#مرزبان_طوس به اين دو نفر نامه نوشت و آنها را به خراسان دعوت كرد و گفت هركدام در آنجا فاتح شدند، مالك آنجا شناخته ميشوند.
هر دو نفر حركت كردند، #عبدالله از او پيشى گرفت و سعيد نيز به سوى طبرستان رفت كه آنجا را فتح كند و در سپاه او #حسن و #حسين فرزندان على ابن ابيطالب نيز بودند.
( #منبع: فتوح البلدان صفحه ١٥٢)
مردم گيلان و طبرستان و ديلمستان سالها در برابر هجوم سپاهيان عرب پايدارى و مقاومت كردند و در حقيقت، اعراب مسلمان هيچگاه نتوانستند گيلان، طبرستان و ديلمستان را تصرف كنند.
در زمان عثمان اعراب براى فتح طبرستان تلاش بسيار كردند و #سعيد_بن_عاص بدستور عثمان به سوى طبرستان روانه شد.
در اين يورش امام حسن و امام حسين (فرزندان امام على) او را همراهى ميكردند.
#زين_العابدين_رهنما در كتاب زندگانى امام حسين جلد دوم ، فصل سوم در اينباره چنين نوشته است:
در سال سى ام هجرى يعنى ٧ سال پس از به خلافت رسيدن عثمان، آن فرمانده ماجراجوى عرب(سعيد بن عاص) را با نيروى تازه نفس از كوفه به سوى طبرستان فرستاد.
دو فرزندن #على_بن_ابيطالب يعى حسن و حسين به سِمت مجاهدان اسلامى كه اين جهاد را براى خاندان مسلمانان وظيفه و وجزو شعائر اسلامى به شمار مى آمد زير دست اين فرمانده سپاه اسلام به سوى طبرستان به حركت درآمدند.
اين نيروى تازه نفس بحدود طبرستان رسيد به نخستين دژ مستحكم و قلعه ناگشودنى آن برخورد كرد و سعيد بن عاص دريافت كه تصرف اين دژ غير ممكن است.
سعيد هيأتى را به سوى قلعه فرستاد و تقاضاى صلح و تأديه جزيه نمود. پس از گفتگوى بسيار #اسپهبد قلعه براى جلوگيرى از خونريزى پيشنهاد صلح او را پذيرفت بشرط اينكه سپاه اعراب به مردم قلعه و دفاع كنندگان اين دژ آسيبىنرساند.
اين شرط از سوى سعيد بن عاص پذيرفته شد و اسپهبد نامبرده دستور گشودن داروازه هاى قلعه را داد.
هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه كه داراى چندين گز طول و عرض داشت و با كبكبه و وقارى آهسته آهسته روى پايه هاى قطور آهنى ميچرخيدو باز مى شد، عربها به تماشاى آن ايستاده و حيرت زده بودند.
سعيد بن عاص فرمانده سپاه اعراب مسلمان با تمام نيروهاى خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه اى كه قبلا طرح ريزىكرده بودنددستور داد بى درنگ نقاط مرتفع و سخت قلعه را اشغال كنند و نيروهاى ايرانى را خلع سلاح كنند.
فرداى آنروز تمامى نيروهاى مدافع قلعه را دستگير كرد، برخى را در زنجير كرد و و شروع به كشتار اهالى شهر كرد، كشتارى بى رحمانه كه مانند آن تاكنون كسى نديده بود.
اينها حقايق تاريخى است كه كتب خود مسلمانان نوشته اند، اما آخوندها و روحانيون بى شرافت شيعه با دروغ به مردم ميگويند كه على و اولادش مخالف حمله به ايران بودند و در جنگ شركت نداشتند.
و ايرانيان از همه جا بى خبر نيز براى چنين جنايتكارانى عزادارى كرده و بر سر خود ميزنند، براى كسانى كه به سرزمينمان تجاوز كرده و زنان و دخترانمان را به اسارت برده و آنها را برده جنسى خود ميكردند.
بله على، حسن و حسين بمانند #عمر و #ابوبكر و #عثمان جنايتكاران خونخوارى بودند كه به وطنمان تجاوز كرده و دختران ايرانى به اسارت برده و آنها را برده هاى جنسى خود ميكردند.
#قسمت_دوم(آخر)
#عثمان در سال ٢٩ هجرى سعيد بن عاص را والى كوفه كرد و عبدالله بن عامر كريز را والى بصره.
#مرزبان_طوس به اين دو نفر نامه نوشت و آنها را به خراسان دعوت كرد و گفت هركدام در آنجا فاتح شدند، مالك آنجا شناخته ميشوند.
هر دو نفر حركت كردند، #عبدالله از او پيشى گرفت و سعيد نيز به سوى طبرستان رفت كه آنجا را فتح كند و در سپاه او #حسن و #حسين فرزندان على ابن ابيطالب نيز بودند.
( #منبع: فتوح البلدان صفحه ١٥٢)
مردم گيلان و طبرستان و ديلمستان سالها در برابر هجوم سپاهيان عرب پايدارى و مقاومت كردند و در حقيقت، اعراب مسلمان هيچگاه نتوانستند گيلان، طبرستان و ديلمستان را تصرف كنند.
در زمان عثمان اعراب براى فتح طبرستان تلاش بسيار كردند و #سعيد_بن_عاص بدستور عثمان به سوى طبرستان روانه شد.
در اين يورش امام حسن و امام حسين (فرزندان امام على) او را همراهى ميكردند.
#زين_العابدين_رهنما در كتاب زندگانى امام حسين جلد دوم ، فصل سوم در اينباره چنين نوشته است:
در سال سى ام هجرى يعنى ٧ سال پس از به خلافت رسيدن عثمان، آن فرمانده ماجراجوى عرب(سعيد بن عاص) را با نيروى تازه نفس از كوفه به سوى طبرستان فرستاد.
دو فرزندن #على_بن_ابيطالب يعى حسن و حسين به سِمت مجاهدان اسلامى كه اين جهاد را براى خاندان مسلمانان وظيفه و وجزو شعائر اسلامى به شمار مى آمد زير دست اين فرمانده سپاه اسلام به سوى طبرستان به حركت درآمدند.
اين نيروى تازه نفس بحدود طبرستان رسيد به نخستين دژ مستحكم و قلعه ناگشودنى آن برخورد كرد و سعيد بن عاص دريافت كه تصرف اين دژ غير ممكن است.
سعيد هيأتى را به سوى قلعه فرستاد و تقاضاى صلح و تأديه جزيه نمود. پس از گفتگوى بسيار #اسپهبد قلعه براى جلوگيرى از خونريزى پيشنهاد صلح او را پذيرفت بشرط اينكه سپاه اعراب به مردم قلعه و دفاع كنندگان اين دژ آسيبىنرساند.
اين شرط از سوى سعيد بن عاص پذيرفته شد و اسپهبد نامبرده دستور گشودن داروازه هاى قلعه را داد.
هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه كه داراى چندين گز طول و عرض داشت و با كبكبه و وقارى آهسته آهسته روى پايه هاى قطور آهنى ميچرخيدو باز مى شد، عربها به تماشاى آن ايستاده و حيرت زده بودند.
سعيد بن عاص فرمانده سپاه اعراب مسلمان با تمام نيروهاى خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه اى كه قبلا طرح ريزىكرده بودنددستور داد بى درنگ نقاط مرتفع و سخت قلعه را اشغال كنند و نيروهاى ايرانى را خلع سلاح كنند.
فرداى آنروز تمامى نيروهاى مدافع قلعه را دستگير كرد، برخى را در زنجير كرد و و شروع به كشتار اهالى شهر كرد، كشتارى بى رحمانه كه مانند آن تاكنون كسى نديده بود.
اينها حقايق تاريخى است كه كتب خود مسلمانان نوشته اند، اما آخوندها و روحانيون بى شرافت شيعه با دروغ به مردم ميگويند كه على و اولادش مخالف حمله به ايران بودند و در جنگ شركت نداشتند.
و ايرانيان از همه جا بى خبر نيز براى چنين جنايتكارانى عزادارى كرده و بر سر خود ميزنند، براى كسانى كه به سرزمينمان تجاوز كرده و زنان و دخترانمان را به اسارت برده و آنها را برده جنسى خود ميكردند.
بله على، حسن و حسين بمانند #عمر و #ابوبكر و #عثمان جنايتكاران خونخوارى بودند كه به وطنمان تجاوز كرده و دختران ايرانى به اسارت برده و آنها را برده هاى جنسى خود ميكردند.
عزادارى شيعيان، مخالف رفتار امامان و دكانى براى ارتزاق آخوندها و مداحان است!
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
http://lib.eshia.ir/15033/1/396
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
http://lib.eshia.ir/27725/1/123
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
http://lib.eshia.ir/27725/1/123
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
http://lib.eshia.ir/71735/3/465
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
http://lib.eshia.ir/70673/7/452
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
http://lib.eshia.ir/11008/42/204
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
http://lib.eshia.ir/16028/2/391
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
http://lib.eshia.ir/15033/1/396
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
http://lib.eshia.ir/27725/1/123
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
http://lib.eshia.ir/27725/1/123
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
http://lib.eshia.ir/71735/3/465
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
http://lib.eshia.ir/70673/7/452
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
http://lib.eshia.ir/11008/42/204
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
http://lib.eshia.ir/16028/2/391
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
Forwarded from نقدى بر اسلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👊 مشتى بر دهان طلبه ها و ملاهاى فرقه تشيع
#ويديو_سوم
هر زمانى روايتى را در #كانال_نقد_اسلام مينويسيم و به آن استناد ميكنيم،
فوراً طلبه ها و آخوندها و نوچه هايشان دسته جمعى شروع ميكنند به اينكه اين روايت ضعيف است و مثلا كتاب تفسير قمى فقط روايات را گردآورى كرده و خودش آنها را تاييد نكرده است.
در اين ويديو آيت الله حيدرى ميگويد:
#على_بن_ابراهيم_قمى در مقدمه كتابش ادعا كرده تمام رواياتش صحيح است و همه آنها را تاييد ميكند و باقى علماى شيعه نيز اين موضوع را تاييد كرده اند!
حالا بازهم هى در كانالهايتان بنويسيد روايات #تفسير_قمى ضعيف است و بايد بررسى شود.
@naghde_eslamm
#ويديو_سوم
هر زمانى روايتى را در #كانال_نقد_اسلام مينويسيم و به آن استناد ميكنيم،
فوراً طلبه ها و آخوندها و نوچه هايشان دسته جمعى شروع ميكنند به اينكه اين روايت ضعيف است و مثلا كتاب تفسير قمى فقط روايات را گردآورى كرده و خودش آنها را تاييد نكرده است.
در اين ويديو آيت الله حيدرى ميگويد:
#على_بن_ابراهيم_قمى در مقدمه كتابش ادعا كرده تمام رواياتش صحيح است و همه آنها را تاييد ميكند و باقى علماى شيعه نيز اين موضوع را تاييد كرده اند!
حالا بازهم هى در كانالهايتان بنويسيد روايات #تفسير_قمى ضعيف است و بايد بررسى شود.
@naghde_eslamm