🔸کدامیک فاتح هستند: ما یا شبکههای اجتماعی؟
▫️هادی خانیکی
«شبكهای شدن امر اجتماعی»، «رسانهای شدن سیاست» و «مجازی شدن زندگی روزمره» از جمله واقعیتهای پیش روی جوامع دستخوش تغییر است كه این روزها در جامعه ما نیز چشم ها و ذهنها را بیش از هر زمان دیگر به خود جلب كرده است. اینكه آیا آنچه به آسانی در #فضایمجازی میچرخد، پنجرههایی به سوی دانستن میگشاید یا پردههایی به روی حقیقت میكشاند پرسش واقعی امروز ما است.
نیكلاس كار در كتاب ارزنده «اینترنت با مغز ما چه میكند» بازخوانی سخن #مارشال_مكلوهان در شناخت #رسانهها كه «رسانهها را همان پیام» مینامد، به نكته مهمی اشاره دارد.
او در پاسخ این پرسش كه ما یا رسانهها كدامیك دیگری را به تسخیر خود درآوردهایم معتقد است شبكهها ما را به انقیاد خود درآوردهاند. به اعتبار این سخن «كار» میتوان گفت اكنون باید بیش از هر زمان دیگری نگران سهولت بیش از اندازه در راهاندازی «دخمههای انعكاس توهم» در جهان #مجازی باشیم. شبكههای اجتماعی كه به درستی ظرفیت خلق جهانی متكثر، متنوع و گشوده در فهم و نقد را دارند، گاه این جهان را برای شكلگیری اندیشههای آزاد به خدمت میگیرند. دنیای قطبی شده رسانهای، بازار حرفهای نسنجیده را گرم میكند و میكوشد كنشگری را از میدانهای آزادی و دموكراسی به پسكوچههای خشونت و نفرت بكشاند. هوشیار باشیم كه فضای نقاد شبكهها به تسخیر آفرینندگان و فروشندگان سخنان بیپایه درنیاید.
▫️هادی خانیکی
«شبكهای شدن امر اجتماعی»، «رسانهای شدن سیاست» و «مجازی شدن زندگی روزمره» از جمله واقعیتهای پیش روی جوامع دستخوش تغییر است كه این روزها در جامعه ما نیز چشم ها و ذهنها را بیش از هر زمان دیگر به خود جلب كرده است. اینكه آیا آنچه به آسانی در #فضایمجازی میچرخد، پنجرههایی به سوی دانستن میگشاید یا پردههایی به روی حقیقت میكشاند پرسش واقعی امروز ما است.
نیكلاس كار در كتاب ارزنده «اینترنت با مغز ما چه میكند» بازخوانی سخن #مارشال_مكلوهان در شناخت #رسانهها كه «رسانهها را همان پیام» مینامد، به نكته مهمی اشاره دارد.
او در پاسخ این پرسش كه ما یا رسانهها كدامیك دیگری را به تسخیر خود درآوردهایم معتقد است شبكهها ما را به انقیاد خود درآوردهاند. به اعتبار این سخن «كار» میتوان گفت اكنون باید بیش از هر زمان دیگری نگران سهولت بیش از اندازه در راهاندازی «دخمههای انعكاس توهم» در جهان #مجازی باشیم. شبكههای اجتماعی كه به درستی ظرفیت خلق جهانی متكثر، متنوع و گشوده در فهم و نقد را دارند، گاه این جهان را برای شكلگیری اندیشههای آزاد به خدمت میگیرند. دنیای قطبی شده رسانهای، بازار حرفهای نسنجیده را گرم میكند و میكوشد كنشگری را از میدانهای آزادی و دموكراسی به پسكوچههای خشونت و نفرت بكشاند. هوشیار باشیم كه فضای نقاد شبكهها به تسخیر آفرینندگان و فروشندگان سخنان بیپایه درنیاید.
#فرهنگ #مطالعاتفرهنگی #ارتباطات
🔸ادبيات فرهنگ و ادبیات ارتباطات
▫️#یونس_شکرخواه
مفاهیم امپریالیسم فرهنگی، صنایع فرهنگی، هژمونی فرهنگی، مطالعات مدل مکتب بیرمنگام و فرانكفورت هنوز هم وجود دارند اما پرسش اصلي اين است كه خود اين رويههاي بررسي فرهنگ با توجه به تغييراتي كه در فضاي ارتباطی رخ داده؛ باز هم كاربرد دارند يا نه و اساسا خود فرهنگ میتواند از جمله مفاهیمی باشد که از زاويه ارتباطي دچار تغییراتی شده است يا خير؟
چند رویکرد مهم در این عرصهها وجود دارد: "اولین عرصه نظری، تمركز است كه پدیده متمرکز شدن سازمانهای رسانهای است و در دوره کنونی بسیار باب شده است. ما در گذشته سازمانهای رسانهای تایم، وارنر و سی ان ان را میشناختیم و اکنون این چند سازمان را در غالب یک چند رسانهای بزرگ و به صورت یک غول رسانهای میبینیم.
دومین عرصه، تئوریهای مربوط به اقتصاد سیاسی است. رویکردهای نظری این عرصه نیاز به بازبینی دارند. در اینباره باید به سوالاتی از این دست جواب داد که آیا واقعا اين نهادهای اقتصادی و سیاسی هستند كه عامل تغييرات هستند و رسانهها صرفا ناقل تغييرات میباشند و مثل يك نوار نقاله این کار را انجام میدهند؟ آیا رسانهها در رابطه با ساختار قدرت به گونهای منتزع عمل میکنند؟ يا اينكه نقش يك واسطه را دارند و مثل تاندون در بدن انسان عمل میکنند؟
سومین رویکرد در رابطه با مصرفگرایی است، مصرف در حوزه فرهنگ كه باید نگاهی دوباره به مبانی نظری این حوزه هم داشت
رویکرد چهارم از نظر من میتواند نگاهي دوباره باشد به مفهوم #مارشال_مكلوهان که #رسانه همان پیام است.
رشته ارتباطات میتواند با توجه به تغییرات اخیر نگاهی نو به حوزه فرهنگ داشته باشد. آنچه گفتم و رويكردهايي كه برشمردم همه متن هستند. کار مهم ارتباطات این است که میتواند با مطالعات علمي و عملی در این عرصهها به فراسوی این متن بنگرد و به واقع فرامتن را براي درك تازه از فرهنگ فراهم كند. به گمان من در فراسوي اين متن كه ادبيات كلاسيك فرهنگ را شكل داده است اتفاق دیگری در عرصه فرامتن رخ داده كه هنوز در حال وقوع است و آن اینترنت و جهان مجازی عارض شده بر فرهنگهاست كه مفاهيم كلاسيك عرصههای جامعهشناسی و فرهنگ را به چالش كشيده است. امروز یک بنگلادشی با ارتباط اینترنتی میتواند مثلا از فرهنگ فرانسوی تاثير بگيرد و يا به عكس طرف دوم از طرف اول تاثير پذيرد. اينترنت و فضای وب باعث شدهاند تا یک اتفاق جدید رخ دهد و آن گسسته شدن رابطه فرهنگ با جغرافيا و اقليم است. فرهنگ قبلا در صدف جغرافيا قوام میگرفت و حالا اين حفاظ وجود ندارد. قبلا مصاديق فرهنگی با زمانهای طولانی و عمدتا از طريق مهاجرت و سفر رخ میداد و به ديگر زبان مصاديق فرهنگی بسيار كند و آهسته جابجا میشد ولی انسان به تور اينترنت افتاده لحظه به لحظه در اقليم و سرزمين خود به مهاجرت کشانده میشود و به ديگر سخن؛ زمان اخطار بسيار كوتاه شده است و فرهنگ دیگر آن حفاظ جغرافيایی و اتكای سرزمينی را ندارد.
پس به این ترتیب با توجه به تغییرات بنیادینی كه در سپهر ارتباطی رخ داده نمیشود با همان نگاههای كلاسيك به سازههای معرف فرهنگ و هويت نگاه كرد. مفهوم فرهنگ در فرامتن جديدی كه شكل گرفته نیاز به تامل دوباره دارد.
🔸ادبيات فرهنگ و ادبیات ارتباطات
▫️#یونس_شکرخواه
مفاهیم امپریالیسم فرهنگی، صنایع فرهنگی، هژمونی فرهنگی، مطالعات مدل مکتب بیرمنگام و فرانكفورت هنوز هم وجود دارند اما پرسش اصلي اين است كه خود اين رويههاي بررسي فرهنگ با توجه به تغييراتي كه در فضاي ارتباطی رخ داده؛ باز هم كاربرد دارند يا نه و اساسا خود فرهنگ میتواند از جمله مفاهیمی باشد که از زاويه ارتباطي دچار تغییراتی شده است يا خير؟
چند رویکرد مهم در این عرصهها وجود دارد: "اولین عرصه نظری، تمركز است كه پدیده متمرکز شدن سازمانهای رسانهای است و در دوره کنونی بسیار باب شده است. ما در گذشته سازمانهای رسانهای تایم، وارنر و سی ان ان را میشناختیم و اکنون این چند سازمان را در غالب یک چند رسانهای بزرگ و به صورت یک غول رسانهای میبینیم.
دومین عرصه، تئوریهای مربوط به اقتصاد سیاسی است. رویکردهای نظری این عرصه نیاز به بازبینی دارند. در اینباره باید به سوالاتی از این دست جواب داد که آیا واقعا اين نهادهای اقتصادی و سیاسی هستند كه عامل تغييرات هستند و رسانهها صرفا ناقل تغييرات میباشند و مثل يك نوار نقاله این کار را انجام میدهند؟ آیا رسانهها در رابطه با ساختار قدرت به گونهای منتزع عمل میکنند؟ يا اينكه نقش يك واسطه را دارند و مثل تاندون در بدن انسان عمل میکنند؟
سومین رویکرد در رابطه با مصرفگرایی است، مصرف در حوزه فرهنگ كه باید نگاهی دوباره به مبانی نظری این حوزه هم داشت
رویکرد چهارم از نظر من میتواند نگاهي دوباره باشد به مفهوم #مارشال_مكلوهان که #رسانه همان پیام است.
رشته ارتباطات میتواند با توجه به تغییرات اخیر نگاهی نو به حوزه فرهنگ داشته باشد. آنچه گفتم و رويكردهايي كه برشمردم همه متن هستند. کار مهم ارتباطات این است که میتواند با مطالعات علمي و عملی در این عرصهها به فراسوی این متن بنگرد و به واقع فرامتن را براي درك تازه از فرهنگ فراهم كند. به گمان من در فراسوي اين متن كه ادبيات كلاسيك فرهنگ را شكل داده است اتفاق دیگری در عرصه فرامتن رخ داده كه هنوز در حال وقوع است و آن اینترنت و جهان مجازی عارض شده بر فرهنگهاست كه مفاهيم كلاسيك عرصههای جامعهشناسی و فرهنگ را به چالش كشيده است. امروز یک بنگلادشی با ارتباط اینترنتی میتواند مثلا از فرهنگ فرانسوی تاثير بگيرد و يا به عكس طرف دوم از طرف اول تاثير پذيرد. اينترنت و فضای وب باعث شدهاند تا یک اتفاق جدید رخ دهد و آن گسسته شدن رابطه فرهنگ با جغرافيا و اقليم است. فرهنگ قبلا در صدف جغرافيا قوام میگرفت و حالا اين حفاظ وجود ندارد. قبلا مصاديق فرهنگی با زمانهای طولانی و عمدتا از طريق مهاجرت و سفر رخ میداد و به ديگر زبان مصاديق فرهنگی بسيار كند و آهسته جابجا میشد ولی انسان به تور اينترنت افتاده لحظه به لحظه در اقليم و سرزمين خود به مهاجرت کشانده میشود و به ديگر سخن؛ زمان اخطار بسيار كوتاه شده است و فرهنگ دیگر آن حفاظ جغرافيایی و اتكای سرزمينی را ندارد.
پس به این ترتیب با توجه به تغییرات بنیادینی كه در سپهر ارتباطی رخ داده نمیشود با همان نگاههای كلاسيك به سازههای معرف فرهنگ و هويت نگاه كرد. مفهوم فرهنگ در فرامتن جديدی كه شكل گرفته نیاز به تامل دوباره دارد.
#تکنوکلاس🔸رسانهها به عنوان محیط حاكم
به تعبییر سالهای دور #مارشال_مكلوهان نظریهپرداز كانادایی عرصه مطالعات نظری رسانهها كه هنوز هم كاربرد دارد و تاثیرات پیشبینی خود را به طرزی پیاپی نشان میدهد "رسانهها در پیامدهای فردی، سیاسی، اقتصادی، زیبایی شناسی، روانشناسی، اخلاقی و اجتماعی به قدری فراگیر هستند كه هیچ بخشی از ما را لمس نشده؛ تحت تاثیر قرار نگرفته و بیتغییر مانده، باقی نخواهند گذاشت و هیچ دركی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی متصور نیست مگر آنكه رسانهها را به عنوان محیط حاكم درك كنیم"
McLuhan, 1967
به تعبییر سالهای دور #مارشال_مكلوهان نظریهپرداز كانادایی عرصه مطالعات نظری رسانهها كه هنوز هم كاربرد دارد و تاثیرات پیشبینی خود را به طرزی پیاپی نشان میدهد "رسانهها در پیامدهای فردی، سیاسی، اقتصادی، زیبایی شناسی، روانشناسی، اخلاقی و اجتماعی به قدری فراگیر هستند كه هیچ بخشی از ما را لمس نشده؛ تحت تاثیر قرار نگرفته و بیتغییر مانده، باقی نخواهند گذاشت و هیچ دركی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی متصور نیست مگر آنكه رسانهها را به عنوان محیط حاكم درك كنیم"
McLuhan, 1967
[In reply to عرصههای ارتباطی]
#روزنامهنگاری #تکنوکلاس #ارتباطات
🔸ماساژ مخاطبان
آرای گروه رسانهای گلاسگو در مورد نحوه برخورد رسانهها با مخاطبان تا حدودی شبیه به آرای محقق سرشناس كانادایی در عرصه نظریه رسانهها #مارشال_مكلوهان در مورد مخاطبان است.
مكلوهان معتقد است كه #رسانهها با #دادهها به #ماساژ مخاطبان میپردازند و پیامهای رسانهای بیآنكه آستانه حسی مخاطبان را تحریك كنند، وارد ذهن آنها میشوند. مكلوهان این روند را بهگونهای صریحتر چنین بیان میكند: پیامهای رسانهها، شبیه گوشت آبداری است كه دزدها برای پرتكردن حواس سگهای نگهبان به كار میگیرند.
او مخاطبان را امتداد تكنولوژی ارتباطی و حتی عناصری در درون تكنولوژی توصیف میكند.
#روزنامهنگاری #تکنوکلاس #ارتباطات
🔸ماساژ مخاطبان
آرای گروه رسانهای گلاسگو در مورد نحوه برخورد رسانهها با مخاطبان تا حدودی شبیه به آرای محقق سرشناس كانادایی در عرصه نظریه رسانهها #مارشال_مكلوهان در مورد مخاطبان است.
مكلوهان معتقد است كه #رسانهها با #دادهها به #ماساژ مخاطبان میپردازند و پیامهای رسانهای بیآنكه آستانه حسی مخاطبان را تحریك كنند، وارد ذهن آنها میشوند. مكلوهان این روند را بهگونهای صریحتر چنین بیان میكند: پیامهای رسانهها، شبیه گوشت آبداری است كه دزدها برای پرتكردن حواس سگهای نگهبان به كار میگیرند.
او مخاطبان را امتداد تكنولوژی ارتباطی و حتی عناصری در درون تكنولوژی توصیف میكند.