#رادیو🔸ریشهها
#گوليلمو_مارکنی (۱۸۷۴-۱۹۳۷) مهندس برق ایتالیایی و دریافتکنندهٔ جایزهٔ نوبل که به مخابرات بدون سيم علاقهمند بود، در سال ۱۸۹۶ در بريتانيا قابليتهاي آن را تشريح کرد و با پيشرفتهايي که در سالهاي بعد در عرصه تجهيزات فنی صورت گرفت، حجم مخابره به طور پيوسته افزايش يافت.
در سال ۱۹۱۴پخش به مفهوم امروزي آن، يعنی انتقال صدا به مکانهای بسيار دور، فراگير شد. ارتش در جنگ جهانی اول با به کارگيری فناوری بیسيم در هدايت کشتیهای جنگی، تواناييهاي آن را آشکار ساخت. مسايل امنيتي مربوط به بیسيم؛ باعث مخالفت بخشی از مقامات نظامی، و کنار گذاشتن کنترل #راديو در مقطع پس از جنگ از سوي آنان شد. در هر حال، در اين مقطع، مردم گيرندههایی برای خود ساخته بودند که دسترسی به فرکانسها را برای آنها امکانپذير ميساخت. منافع تجاری نهفته در توليد گيرندههای راديویی و علاقه توليدکنندگان به توليد بيشتر اين گيرندهها باعث شد تا دولت براي ايجاد ايستگاههای بيشتر، تحت فشار قرار بگيرد.
مارکنی در سال ۱۹۲۰، در حالي پخش منظم برنامههای راديویی را در بريتانيا آغاز کرد، که ساير اپراتورها، به دقت آن را زير نظر داشتند و علاقهمندی خود را به درگيري و رقابت در اين حوزه نمايان میکردند. انتظار میرفت که بهترين شيوه مهار و کنترل گسترش پخش صدا (راديو) همکاری بين گروههای ذينفع باشد و نه رقابت بين آنها؛ بنابراين، اداره پست به عنوان مرجع صدور مجوز پخش، کنسرسيومی مرکب از شش توليدکننده عمده دستگاههای بیسيم (راديو) را تشکيل داد که حاصل آن ظهور #بیبیسی در نوامبر ۱۹۲۲ به مدير کلی جان ريث (John Reith) بود.
اما از طرف دیگر روسها میگویند مخترع رادیو، نه مارکنی ایتالیایی، که #الکساندر_پاپوف (Alexander Popov) روسی است. روسها میگویند الکساندر پاپوف در روز هفتم ماه می ۱۸۹۵، یعنی حدود یک سال پیش از این که مارکنی برای ثبت اختراع رادیو اقدام کند، رادیو خود را آزمایش کرده بود. به همین مناسبت، روز هفتم ماه مه در روسیه، روز رادیو نامگذاری شده است.
طی نشستهایی که در مذاکرات وسیس درباره جامعه اطلاعاتی در ژنو سوئیس شرکت میکردم یکی از سالنهای کلیدی ما در نشستها به نام همین الکساندر پاپوف بود.
@younesshokrkhah
#گوليلمو_مارکنی (۱۸۷۴-۱۹۳۷) مهندس برق ایتالیایی و دریافتکنندهٔ جایزهٔ نوبل که به مخابرات بدون سيم علاقهمند بود، در سال ۱۸۹۶ در بريتانيا قابليتهاي آن را تشريح کرد و با پيشرفتهايي که در سالهاي بعد در عرصه تجهيزات فنی صورت گرفت، حجم مخابره به طور پيوسته افزايش يافت.
در سال ۱۹۱۴پخش به مفهوم امروزي آن، يعنی انتقال صدا به مکانهای بسيار دور، فراگير شد. ارتش در جنگ جهانی اول با به کارگيری فناوری بیسيم در هدايت کشتیهای جنگی، تواناييهاي آن را آشکار ساخت. مسايل امنيتي مربوط به بیسيم؛ باعث مخالفت بخشی از مقامات نظامی، و کنار گذاشتن کنترل #راديو در مقطع پس از جنگ از سوي آنان شد. در هر حال، در اين مقطع، مردم گيرندههایی برای خود ساخته بودند که دسترسی به فرکانسها را برای آنها امکانپذير ميساخت. منافع تجاری نهفته در توليد گيرندههای راديویی و علاقه توليدکنندگان به توليد بيشتر اين گيرندهها باعث شد تا دولت براي ايجاد ايستگاههای بيشتر، تحت فشار قرار بگيرد.
مارکنی در سال ۱۹۲۰، در حالي پخش منظم برنامههای راديویی را در بريتانيا آغاز کرد، که ساير اپراتورها، به دقت آن را زير نظر داشتند و علاقهمندی خود را به درگيري و رقابت در اين حوزه نمايان میکردند. انتظار میرفت که بهترين شيوه مهار و کنترل گسترش پخش صدا (راديو) همکاری بين گروههای ذينفع باشد و نه رقابت بين آنها؛ بنابراين، اداره پست به عنوان مرجع صدور مجوز پخش، کنسرسيومی مرکب از شش توليدکننده عمده دستگاههای بیسيم (راديو) را تشکيل داد که حاصل آن ظهور #بیبیسی در نوامبر ۱۹۲۲ به مدير کلی جان ريث (John Reith) بود.
اما از طرف دیگر روسها میگویند مخترع رادیو، نه مارکنی ایتالیایی، که #الکساندر_پاپوف (Alexander Popov) روسی است. روسها میگویند الکساندر پاپوف در روز هفتم ماه می ۱۸۹۵، یعنی حدود یک سال پیش از این که مارکنی برای ثبت اختراع رادیو اقدام کند، رادیو خود را آزمایش کرده بود. به همین مناسبت، روز هفتم ماه مه در روسیه، روز رادیو نامگذاری شده است.
طی نشستهایی که در مذاکرات وسیس درباره جامعه اطلاعاتی در ژنو سوئیس شرکت میکردم یکی از سالنهای کلیدی ما در نشستها به نام همین الکساندر پاپوف بود.
@younesshokrkhah
Forwarded from عرصههای ارتباطی
#رادیو | 🔸 ریشهها
#گوليلمو_مارکنی (۱۸۷۴-۱۹۳۷) مهندس برق ایتالیایی و دریافتکنندهٔ جایزهٔ نوبل که به مخابرات بدون سيم علاقهمند بود، در سال ۱۸۹۶ در بريتانيا قابليتهاي آن را تشريح کرد و با پيشرفتهايي که در سالهاي بعد در عرصه تجهيزات فنی صورت گرفت، حجم مخابره به طور پيوسته افزايش يافت.
در سال ۱۹۱۴پخش به مفهوم امروزي آن، يعنی انتقال صدا به مکانهای بسيار دور، فراگير شد. ارتش در جنگ جهانی اول با به کارگيری فناوری بیسيم در هدايت کشتیهای جنگی، تواناييهاي آن را آشکار ساخت. مسايل امنيتي مربوط به بیسيم؛ باعث مخالفت بخشی از مقامات نظامی، و کنار گذاشتن کنترل #راديو در مقطع پس از جنگ از سوي آنان شد. در هر حال، در اين مقطع، مردم گيرندههایی برای خود ساخته بودند که دسترسی به فرکانسها را برای آنها امکانپذير ميساخت. منافع تجاری نهفته در توليد گيرندههای راديویی و علاقه توليدکنندگان به توليد بيشتر اين گيرندهها باعث شد تا دولت براي ايجاد ايستگاههای بيشتر، تحت فشار قرار بگيرد.
مارکنی در سال ۱۹۲۰، در حالي پخش منظم برنامههای راديویی را در بريتانيا آغاز کرد، که ساير اپراتورها، به دقت آن را زير نظر داشتند و علاقهمندی خود را به درگيري و رقابت در اين حوزه نمايان میکردند. انتظار میرفت که بهترين شيوه مهار و کنترل گسترش پخش صدا (راديو) همکاری بين گروههای ذينفع باشد و نه رقابت بين آنها؛ بنابراين، اداره پست به عنوان مرجع صدور مجوز پخش، کنسرسيومی مرکب از شش توليدکننده عمده دستگاههای بیسيم (راديو) را تشکيل داد که حاصل آن ظهور #بیبیسی در نوامبر ۱۹۲۲ به مدير کلی جان ريث (John Reith) بود.
اما از طرف دیگر روسها میگویند مخترع رادیو، نه مارکنی ایتالیایی، که #الکساندر_پاپوف (Alexander Popov) روسی است. روسها میگویند الکساندر پاپوف در روز هفتم ماه می ۱۸۹۵، یعنی حدود یک سال پیش از این که مارکنی برای ثبت اختراع رادیو اقدام کند، رادیو خود را آزمایش کرده بود. به همین مناسبت، روز هفتم ماه مه در روسیه، روز رادیو نامگذاری شده است.
طی نشستهایی که در مذاکرات وسیس درباره جامعه اطلاعاتی در ژنو سوئیس شرکت میکردم یکی از سالنهای کلیدی ما در نشستها به نام همین الکساندر پاپوف بود.
@younesshokrkhah
#گوليلمو_مارکنی (۱۸۷۴-۱۹۳۷) مهندس برق ایتالیایی و دریافتکنندهٔ جایزهٔ نوبل که به مخابرات بدون سيم علاقهمند بود، در سال ۱۸۹۶ در بريتانيا قابليتهاي آن را تشريح کرد و با پيشرفتهايي که در سالهاي بعد در عرصه تجهيزات فنی صورت گرفت، حجم مخابره به طور پيوسته افزايش يافت.
در سال ۱۹۱۴پخش به مفهوم امروزي آن، يعنی انتقال صدا به مکانهای بسيار دور، فراگير شد. ارتش در جنگ جهانی اول با به کارگيری فناوری بیسيم در هدايت کشتیهای جنگی، تواناييهاي آن را آشکار ساخت. مسايل امنيتي مربوط به بیسيم؛ باعث مخالفت بخشی از مقامات نظامی، و کنار گذاشتن کنترل #راديو در مقطع پس از جنگ از سوي آنان شد. در هر حال، در اين مقطع، مردم گيرندههایی برای خود ساخته بودند که دسترسی به فرکانسها را برای آنها امکانپذير ميساخت. منافع تجاری نهفته در توليد گيرندههای راديویی و علاقه توليدکنندگان به توليد بيشتر اين گيرندهها باعث شد تا دولت براي ايجاد ايستگاههای بيشتر، تحت فشار قرار بگيرد.
مارکنی در سال ۱۹۲۰، در حالي پخش منظم برنامههای راديویی را در بريتانيا آغاز کرد، که ساير اپراتورها، به دقت آن را زير نظر داشتند و علاقهمندی خود را به درگيري و رقابت در اين حوزه نمايان میکردند. انتظار میرفت که بهترين شيوه مهار و کنترل گسترش پخش صدا (راديو) همکاری بين گروههای ذينفع باشد و نه رقابت بين آنها؛ بنابراين، اداره پست به عنوان مرجع صدور مجوز پخش، کنسرسيومی مرکب از شش توليدکننده عمده دستگاههای بیسيم (راديو) را تشکيل داد که حاصل آن ظهور #بیبیسی در نوامبر ۱۹۲۲ به مدير کلی جان ريث (John Reith) بود.
اما از طرف دیگر روسها میگویند مخترع رادیو، نه مارکنی ایتالیایی، که #الکساندر_پاپوف (Alexander Popov) روسی است. روسها میگویند الکساندر پاپوف در روز هفتم ماه می ۱۸۹۵، یعنی حدود یک سال پیش از این که مارکنی برای ثبت اختراع رادیو اقدام کند، رادیو خود را آزمایش کرده بود. به همین مناسبت، روز هفتم ماه مه در روسیه، روز رادیو نامگذاری شده است.
طی نشستهایی که در مذاکرات وسیس درباره جامعه اطلاعاتی در ژنو سوئیس شرکت میکردم یکی از سالنهای کلیدی ما در نشستها به نام همین الکساندر پاپوف بود.
@younesshokrkhah
🔸در خدمت و خیانت رسانه
#قادر_باستانی
▫️پژوهشگر #رسانه و #ارتباطات
۷۵ سال پیش در بهار سال ۱۹۴۵ میلادی، ارتش سرخ، شهر برلین را به تصرف درآورد و نقطه پایانی بر فاجعه بشری #آلمان_نازی گذاشت. یکی از شخصیتهای جالب و شایان مطالعه دولت رایش سوم، #جوزف_گوبلز، وزیر تبلیغات #هیتلر است. او تا پایان به هیتلر وفادار ماند و بعد از دیدن غرش تانکهای روسی در خیابانهای برلین و اطمینان از شکست نازی، در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۰ خودکشی کرد.
گوبلز، از نزدیکترین یاران پیشوا بود. هیتلر، پیشوای خونخوار نازی، پیش از خودکشی، او را بهعنوان صدراعظم بعد از خود معرفی کرده بود. در آن دوره، همه رسانههای #آلمان و مؤسسات هنری و فیلمسازی، تحت دستور گوبلز کار میکردند. خودش مدیر یک مجله هفتگی بود و همواره درباره «پیروزی نهایی» در آینده نزدیک مینوشت و از اختراع سلاحهای معجزهآمیز خیالی خبر میداد.
همیشه برایم جالب بود بدانم که در برآمدن و خسارات افراد جنایتکاری مانند هیتلر، رسانههای همراهش چقدر تأثیرگذار بودهاند؛ آیا آنها با تکرار و نشر توهمات جعلی، او را جنایتکار کردند یا صرفا خودشان همچون ابزاری از سوی هيتلر مورد سوءاستفاده قرار گرفتند؟ آیا او بدون همکاری رسانهها و تهییج #افکار_عمومی هم میتوانست موفق شود؟ اگر رسانهها به اصول حرفهای خود پشت نکرده و به مخاطبانشان خیانت نمیکردند، آیا هیتلر توان دستیازیدن به بزرگترین فاجعه بشری از ابتدای تاریخ تاکنون را پیدا میکرد؟
در جنگ جهانی دوم، بیش از ۶۰ میلیون انسان کشته شد. تعداد معلولان، مجروحان و بیخانمانشدگان هم بیشمار بود. دستگاه تبلیغاتی گوبلز با بهرهگيري از #راديو، #روزنامه و #سينما، گسترده و كارآمد بود. کسانی که محتوای خسارتبار این #رسانهها را تهیه میکردند، آیا نادانسته در این جنایت عظیم همراه میشدند یا میدانستند و مجبور به این کار بودند؟ اصول حرفهای #روزنامهنگاری خاطرنشان میکند فردی که در یک رسانه تولید #محتوا میکند، باید بکوشد با روایت تا حد ممکن #دقیق، #منصفانه، #متوازن و #بیطرفانه واقعیت، کمکحال جامعه برای نزدیکشدن به #حقیقت باشد. برخی فکر میکنند روزنامهنویس مردهشور است؛ کس دیگری سیاستگذاری میکند و او شریک جنایات نیست. اما این چقدر قرین واقعیت است؟
کسانی که اخبار و تفاسیر رادیو برلین و سایر رسانهها را تنظیم و آماده میکردند، جنگاور که نبودند، نویسنده و روزنامهنگار بودند. آیا آنها دانسته به اصول حرفهای خود خیانت میکردند و خونخواری مانند هیتلر را در تعبیرشدن توهمات مالیخولیاییاش، به قیمت خرابشدن شهرها و روستاها و بدبختشدن خانوادهها و ریختهشدن خون میلیونها انسان بیگناه، یاری میرساندند؟ آیا آنها در کام ایدئولوژی نژادپرستانه #نازیسم گرفتار آمده بودند و فکر میکردند کار درست را انجام میدهند؟ هیتلر و خودکامههای دیگر، بدون بُرد رسانهای، تا کجا میتوانستند جنایت کنند؟
من فکر میکنم همافزایی مستبدان با نویسندگان و هنرمندان خودفروخته بود که حجم جنایات بشری را افزون میکرد. اهل رسانه، رگ خواب افکار عمومی را بلدند؛ پس با خیانت به حرفه خود، بر توهمات هيتلر میدمیدند و به آن ابعاد فاجعهبار میبخشیدند. اگر نویسندگان و هنرمندان فشار را تحمل میکردند و تسلیم ایدئولوژی ضدبشری نمیشدند، هيتلر نمیتوانست صرفا با تکیه بر ماشین جنگی خود، چنان فجایعی ضدانسانی خلق کند. این رسانهها بودند که جوانان و نوباوگان تشنه جنگ را تحریک و تهییج کرده و روانه میدان نبرد میکردند.
تاکنون درباره میزان خسارات رسانههای خیانتپیشه، پژوهشی انجام نشده است؛ بااینحال، بررسی اجمالی وقایع مختلف، گویای بزرگی آن است. در انقلاب روسیه، همین رسانههای همراه و همیار استالین، شریک جنایتهای تاریخی او بودند؛ چه جانهای عزیزی که با تیترها و نوشتههای روزنامه پراودا، طعمه جوخههای اعدام شدند و چه خانوادههایی که با اشاره این رسانهها و به دست سرویس مخفی دیکتاتور کرملین، از هم پاشیدند و سرگذشت تراژیکشان، قصه پُرغصه فیلمهای سینمایی شد. خبرگزاری تاس و روزنامه پراودا و رادیو مسکو، هر روز کلمات و جملات نفرتباری را پخش میکردند و جان مردم بدبخت را به لرزه درمیآوردند. اما بزرگترین خیانت رسانههای دوران استالین، این بود که انقلابی مانند انقلاب اکتبر روسیه را به ابتذال کشیدند. انقلاب سوسیالیستی باعث شده بود نور امید در میان بدبختبیچارههای جهان روشن شود. رسانههای اتحاد شوروی، با حمایت همهجانبه از جنایات توجیهنشدنی استالین، انقلاب امیدبخش اکتبر را بدنام و بدعاقبت کردند. کارگران ستمکشیدهای که در غرب وحشی، اسیر استثمار سرمایهداران بودند و دهقانان رنجدیدهای که زیر شلاق خونبار اربابان ستمگر، اسیر بودند، انقلاب روسیه را ملجأ و پناه خود میدانستند.
#قادر_باستانی
▫️پژوهشگر #رسانه و #ارتباطات
۷۵ سال پیش در بهار سال ۱۹۴۵ میلادی، ارتش سرخ، شهر برلین را به تصرف درآورد و نقطه پایانی بر فاجعه بشری #آلمان_نازی گذاشت. یکی از شخصیتهای جالب و شایان مطالعه دولت رایش سوم، #جوزف_گوبلز، وزیر تبلیغات #هیتلر است. او تا پایان به هیتلر وفادار ماند و بعد از دیدن غرش تانکهای روسی در خیابانهای برلین و اطمینان از شکست نازی، در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۰ خودکشی کرد.
گوبلز، از نزدیکترین یاران پیشوا بود. هیتلر، پیشوای خونخوار نازی، پیش از خودکشی، او را بهعنوان صدراعظم بعد از خود معرفی کرده بود. در آن دوره، همه رسانههای #آلمان و مؤسسات هنری و فیلمسازی، تحت دستور گوبلز کار میکردند. خودش مدیر یک مجله هفتگی بود و همواره درباره «پیروزی نهایی» در آینده نزدیک مینوشت و از اختراع سلاحهای معجزهآمیز خیالی خبر میداد.
همیشه برایم جالب بود بدانم که در برآمدن و خسارات افراد جنایتکاری مانند هیتلر، رسانههای همراهش چقدر تأثیرگذار بودهاند؛ آیا آنها با تکرار و نشر توهمات جعلی، او را جنایتکار کردند یا صرفا خودشان همچون ابزاری از سوی هيتلر مورد سوءاستفاده قرار گرفتند؟ آیا او بدون همکاری رسانهها و تهییج #افکار_عمومی هم میتوانست موفق شود؟ اگر رسانهها به اصول حرفهای خود پشت نکرده و به مخاطبانشان خیانت نمیکردند، آیا هیتلر توان دستیازیدن به بزرگترین فاجعه بشری از ابتدای تاریخ تاکنون را پیدا میکرد؟
در جنگ جهانی دوم، بیش از ۶۰ میلیون انسان کشته شد. تعداد معلولان، مجروحان و بیخانمانشدگان هم بیشمار بود. دستگاه تبلیغاتی گوبلز با بهرهگيري از #راديو، #روزنامه و #سينما، گسترده و كارآمد بود. کسانی که محتوای خسارتبار این #رسانهها را تهیه میکردند، آیا نادانسته در این جنایت عظیم همراه میشدند یا میدانستند و مجبور به این کار بودند؟ اصول حرفهای #روزنامهنگاری خاطرنشان میکند فردی که در یک رسانه تولید #محتوا میکند، باید بکوشد با روایت تا حد ممکن #دقیق، #منصفانه، #متوازن و #بیطرفانه واقعیت، کمکحال جامعه برای نزدیکشدن به #حقیقت باشد. برخی فکر میکنند روزنامهنویس مردهشور است؛ کس دیگری سیاستگذاری میکند و او شریک جنایات نیست. اما این چقدر قرین واقعیت است؟
کسانی که اخبار و تفاسیر رادیو برلین و سایر رسانهها را تنظیم و آماده میکردند، جنگاور که نبودند، نویسنده و روزنامهنگار بودند. آیا آنها دانسته به اصول حرفهای خود خیانت میکردند و خونخواری مانند هیتلر را در تعبیرشدن توهمات مالیخولیاییاش، به قیمت خرابشدن شهرها و روستاها و بدبختشدن خانوادهها و ریختهشدن خون میلیونها انسان بیگناه، یاری میرساندند؟ آیا آنها در کام ایدئولوژی نژادپرستانه #نازیسم گرفتار آمده بودند و فکر میکردند کار درست را انجام میدهند؟ هیتلر و خودکامههای دیگر، بدون بُرد رسانهای، تا کجا میتوانستند جنایت کنند؟
من فکر میکنم همافزایی مستبدان با نویسندگان و هنرمندان خودفروخته بود که حجم جنایات بشری را افزون میکرد. اهل رسانه، رگ خواب افکار عمومی را بلدند؛ پس با خیانت به حرفه خود، بر توهمات هيتلر میدمیدند و به آن ابعاد فاجعهبار میبخشیدند. اگر نویسندگان و هنرمندان فشار را تحمل میکردند و تسلیم ایدئولوژی ضدبشری نمیشدند، هيتلر نمیتوانست صرفا با تکیه بر ماشین جنگی خود، چنان فجایعی ضدانسانی خلق کند. این رسانهها بودند که جوانان و نوباوگان تشنه جنگ را تحریک و تهییج کرده و روانه میدان نبرد میکردند.
تاکنون درباره میزان خسارات رسانههای خیانتپیشه، پژوهشی انجام نشده است؛ بااینحال، بررسی اجمالی وقایع مختلف، گویای بزرگی آن است. در انقلاب روسیه، همین رسانههای همراه و همیار استالین، شریک جنایتهای تاریخی او بودند؛ چه جانهای عزیزی که با تیترها و نوشتههای روزنامه پراودا، طعمه جوخههای اعدام شدند و چه خانوادههایی که با اشاره این رسانهها و به دست سرویس مخفی دیکتاتور کرملین، از هم پاشیدند و سرگذشت تراژیکشان، قصه پُرغصه فیلمهای سینمایی شد. خبرگزاری تاس و روزنامه پراودا و رادیو مسکو، هر روز کلمات و جملات نفرتباری را پخش میکردند و جان مردم بدبخت را به لرزه درمیآوردند. اما بزرگترین خیانت رسانههای دوران استالین، این بود که انقلابی مانند انقلاب اکتبر روسیه را به ابتذال کشیدند. انقلاب سوسیالیستی باعث شده بود نور امید در میان بدبختبیچارههای جهان روشن شود. رسانههای اتحاد شوروی، با حمایت همهجانبه از جنایات توجیهنشدنی استالین، انقلاب امیدبخش اکتبر را بدنام و بدعاقبت کردند. کارگران ستمکشیدهای که در غرب وحشی، اسیر استثمار سرمایهداران بودند و دهقانان رنجدیدهای که زیر شلاق خونبار اربابان ستمگر، اسیر بودند، انقلاب روسیه را ملجأ و پناه خود میدانستند.
🔸آيا هنوز داشتن راديو جرم است؟
#مهرداد_احمدیشيخانی
چند سال پيش دانشجويانم را به سفر عكاسي برده بودم. مقصدمان شهر سمنان بود كه آثار معماري بسياري براي عكاسي دارد. ماجراهايي در سمنان از برخوردها بر ما گذشت كه شايد روزي در ياداشتي ديگر از آن بنويسم اما آنچه در اينجا ميآورم، مقدمهاي است براي آنچه به آن خواهم پرداخت.
بر بالاي يكي از ساختمانهاي قديمي سمنان و البته نيمه ويران كه از دوره قاجار به جا مانده بود و احتمالا نيم قرن ميشد كه ديگر كسي در آن ساكن نبود، علمكي چوبي به شكل صليب قرار داشت كه دانشجويانم به گمان اينكه آنجا يك كليساي مخروبه است با تعجب از وجود كليسايي كه شبيه كليسا نبود از من پرسش ميكردند. در جوابشان توضيح دادم كه آن علمك، صليب نيست بلكه آنتن گيرنده امواج راديويي است و توضيح دادم كه زماني براي دريافت امواج راديويي با آن راديوهاي بزرگ و لامپي قديمي، چارهاي نبود جز آنكه بر بلندترين قسمت ساختمان، يك آنتن نصب كنند و اشاره كردم كه اگر يادشان باشد تا همين چند سال پيش، دريافت امواج #تلويزيون هم جز به كمك آنتنهايي كه بر هر پشتبامي قرار داشت، ميسر نبود و هنوز هم ميتوان آن آنتنهاي بلااستفاده را بر پشت بامها ديد. آنتنهايي كه هر از چندي، يك نفر بايد به بالاي پشتبام ميرفت و ميچرخاندشان بلكه دريافت امواج تلويزيوني بهتر شود.
داستان اين امواج راديو تلويزيوني را كه عقبتر ببريم، ميشود به حضور اولين راديوها در دوره رضاشاه اشاره كرد كه داشتنش جرم بود و اگر بر بام خانهاي علمك آنتن #راديو ديده ميشد، دارنده راديو را به اين جرم مجازات ميكردند. نميدانم تا چه زماني داشتن راديو جرم بود ولي از اين نوع جرمها در كشورمان بسيار بوده كه شروع شده ولي كسي يادش نميآيد از چه زماني ديگر جرم محسوب نميشده. احتمالا همسن و سالهاي من يادشان هست كه موقعي يك دستگاهي بود به نام #ويديو. ملت با اين ويديوها فيلم ميديدند اما داشتنش جرم بود. رسم اما چنين بود كه ملت اين دستگاه را كه در زمان خود بسيار گران و البته ممنوع و غيرقانوني بود يا به هر سختي كه بود ميخريدند يا از آشناياني كه داشتند قرض ميگرفتند يا از بعضي دارندگانش كرايه ميكردند. معمولا هم براي جابهجايي، دستگاه ويديو را در پتو ميپيچيدند و از اين خانه به آن خانه ميبردند. يك عدهاي هم بودند كه فيلمها را به اين و آن كرايه ميدادند و در كيف و چمدان آن فيلمها را از اين خانه به آن خانه ميرساندند و البته گاهي هم به خاطر همين كار كه جرم بود، گرفتار و مجازات ميشدند. احتمالا بعضي هنوز در خانهشان اين دستگاه و چند نوار ويديو را دارند كه گوشهاي افتاده و خاك ميخورد. من كه خودم دارم.
فكر ميكنم هنوز داشتن ويديو جرم باشد ولي از آنجايي كه ديگر ويديو بياستفاده است، كسي را به خاطر داشتن آن مجازات نميكنند. دستگاه #نمابر يا #فكس هم زماني همين ماجرا را داشت. يادم هست يك بار در يك برنامه خبری در تلويزيون كشور خودمان از دستگيري يك نفر خبر دادند كه يكي از جرمهايش داشتن دستگاه نمابر بود يا چرا راه دور برويم احتمالا عنوان «عمليات راپل» را شنيديد. همان كه براي جمعآوري آنتن #ماهواره از پشتبام خانهها به كمك طناب خود را به محل قرارگيري آنتن ماهواره ميرساندند و آنتنها را جمع ميكردند. ماجرا خيلي دور نيست و احتمالا بسياري آن را به ياد دارند. تا همين يك دهه پيش اين برخورد با مجرماني كه آنتن دريافت امواج ماهواره داشتند بسيار مرسوم بود چراكه بر اساس قانون، داشتن اين ابزار جرم بود. البته باز هم يادم نميآيد كه از چه زماني ديگر كاري به كار دارندگان آنتن ماهواره ندارند ولي گمان ميكنم، داشتن اين تجهيزات هنوز هم جرم است. احتمالا هنوز داشتن راديو هم جرم باشد يا داشتن دستگاه ويديو چون از اعلام جرم بودنشان باخبريم ولي هيچ وقت نديدم جايي بگويند ديگر داشتن راديو يا ويديو يا همين تجهيزات دريافت امواج ماهواره جرم نيست. حالا هم كه قرار شده مجلس يازدهم يك بار براي هميشه، مساله #پيامرسانها و شبكههاي مجازي را با گذراندن يك قانون حل كند بايد منتظر باشيم و ببينيم اين قانون تا زمان پروژه اينترنت ماهوارهاي با پوشش جهاني و رايگان ايلان ماسك كه استفاده از آن براي همه رايگان خواهد بود، دوام ميآورد يا قبل از آن به سرنوشت قوانين ممنوعيت راديو، ويديو، نمابر، ماهواره و... دچار خواهد شد، البته شك ندارم نمايندگان مجلس يازدهم همه اينها را ميدانند.
▫️روزنامه اعتماد ١٩ شهریور ٩٩
#مهرداد_احمدیشيخانی
چند سال پيش دانشجويانم را به سفر عكاسي برده بودم. مقصدمان شهر سمنان بود كه آثار معماري بسياري براي عكاسي دارد. ماجراهايي در سمنان از برخوردها بر ما گذشت كه شايد روزي در ياداشتي ديگر از آن بنويسم اما آنچه در اينجا ميآورم، مقدمهاي است براي آنچه به آن خواهم پرداخت.
بر بالاي يكي از ساختمانهاي قديمي سمنان و البته نيمه ويران كه از دوره قاجار به جا مانده بود و احتمالا نيم قرن ميشد كه ديگر كسي در آن ساكن نبود، علمكي چوبي به شكل صليب قرار داشت كه دانشجويانم به گمان اينكه آنجا يك كليساي مخروبه است با تعجب از وجود كليسايي كه شبيه كليسا نبود از من پرسش ميكردند. در جوابشان توضيح دادم كه آن علمك، صليب نيست بلكه آنتن گيرنده امواج راديويي است و توضيح دادم كه زماني براي دريافت امواج راديويي با آن راديوهاي بزرگ و لامپي قديمي، چارهاي نبود جز آنكه بر بلندترين قسمت ساختمان، يك آنتن نصب كنند و اشاره كردم كه اگر يادشان باشد تا همين چند سال پيش، دريافت امواج #تلويزيون هم جز به كمك آنتنهايي كه بر هر پشتبامي قرار داشت، ميسر نبود و هنوز هم ميتوان آن آنتنهاي بلااستفاده را بر پشت بامها ديد. آنتنهايي كه هر از چندي، يك نفر بايد به بالاي پشتبام ميرفت و ميچرخاندشان بلكه دريافت امواج تلويزيوني بهتر شود.
داستان اين امواج راديو تلويزيوني را كه عقبتر ببريم، ميشود به حضور اولين راديوها در دوره رضاشاه اشاره كرد كه داشتنش جرم بود و اگر بر بام خانهاي علمك آنتن #راديو ديده ميشد، دارنده راديو را به اين جرم مجازات ميكردند. نميدانم تا چه زماني داشتن راديو جرم بود ولي از اين نوع جرمها در كشورمان بسيار بوده كه شروع شده ولي كسي يادش نميآيد از چه زماني ديگر جرم محسوب نميشده. احتمالا همسن و سالهاي من يادشان هست كه موقعي يك دستگاهي بود به نام #ويديو. ملت با اين ويديوها فيلم ميديدند اما داشتنش جرم بود. رسم اما چنين بود كه ملت اين دستگاه را كه در زمان خود بسيار گران و البته ممنوع و غيرقانوني بود يا به هر سختي كه بود ميخريدند يا از آشناياني كه داشتند قرض ميگرفتند يا از بعضي دارندگانش كرايه ميكردند. معمولا هم براي جابهجايي، دستگاه ويديو را در پتو ميپيچيدند و از اين خانه به آن خانه ميبردند. يك عدهاي هم بودند كه فيلمها را به اين و آن كرايه ميدادند و در كيف و چمدان آن فيلمها را از اين خانه به آن خانه ميرساندند و البته گاهي هم به خاطر همين كار كه جرم بود، گرفتار و مجازات ميشدند. احتمالا بعضي هنوز در خانهشان اين دستگاه و چند نوار ويديو را دارند كه گوشهاي افتاده و خاك ميخورد. من كه خودم دارم.
فكر ميكنم هنوز داشتن ويديو جرم باشد ولي از آنجايي كه ديگر ويديو بياستفاده است، كسي را به خاطر داشتن آن مجازات نميكنند. دستگاه #نمابر يا #فكس هم زماني همين ماجرا را داشت. يادم هست يك بار در يك برنامه خبری در تلويزيون كشور خودمان از دستگيري يك نفر خبر دادند كه يكي از جرمهايش داشتن دستگاه نمابر بود يا چرا راه دور برويم احتمالا عنوان «عمليات راپل» را شنيديد. همان كه براي جمعآوري آنتن #ماهواره از پشتبام خانهها به كمك طناب خود را به محل قرارگيري آنتن ماهواره ميرساندند و آنتنها را جمع ميكردند. ماجرا خيلي دور نيست و احتمالا بسياري آن را به ياد دارند. تا همين يك دهه پيش اين برخورد با مجرماني كه آنتن دريافت امواج ماهواره داشتند بسيار مرسوم بود چراكه بر اساس قانون، داشتن اين ابزار جرم بود. البته باز هم يادم نميآيد كه از چه زماني ديگر كاري به كار دارندگان آنتن ماهواره ندارند ولي گمان ميكنم، داشتن اين تجهيزات هنوز هم جرم است. احتمالا هنوز داشتن راديو هم جرم باشد يا داشتن دستگاه ويديو چون از اعلام جرم بودنشان باخبريم ولي هيچ وقت نديدم جايي بگويند ديگر داشتن راديو يا ويديو يا همين تجهيزات دريافت امواج ماهواره جرم نيست. حالا هم كه قرار شده مجلس يازدهم يك بار براي هميشه، مساله #پيامرسانها و شبكههاي مجازي را با گذراندن يك قانون حل كند بايد منتظر باشيم و ببينيم اين قانون تا زمان پروژه اينترنت ماهوارهاي با پوشش جهاني و رايگان ايلان ماسك كه استفاده از آن براي همه رايگان خواهد بود، دوام ميآورد يا قبل از آن به سرنوشت قوانين ممنوعيت راديو، ويديو، نمابر، ماهواره و... دچار خواهد شد، البته شك ندارم نمايندگان مجلس يازدهم همه اينها را ميدانند.
▫️روزنامه اعتماد ١٩ شهریور ٩٩
Radio Docharkheh-28
Radio Docharkheh
🎙 #راديو_دوچرخه
دورهى جديد، شمارهى ۲۸
💠 وصلهی ناجور تابستان
تابستان زمانی برای خودش برو و بیایی داشت. فصل تفریح بود و خوشگذرانی و البته فصل سیل کلاسهای تابستانه که با هرانگیزهی بیرونی بهجز علاقهی شخصی، به سمتش هل داده میشدیم.
درست است که کرونا در این دو سال اخیر برنامههای همیشگیِ ما را تغییر داده و حتی باعثشده دلمان برای کلاسهای تابستانه هم تنگ شود، اما باز هم ثبتنام در یک کلاس از روی اجبارِ خانواده یا مدرسه، برای ما میشود: وصله ی ناجور تابستان.
شنوندهی این شماره باشید.
🎵 موسیقیهایی که در این شماره خواهید شنید:
موسیقی #HumidDaeguSummer از #سوئل_جون
قطعهی #آینه از #فرهاد_مهراد
قطعهی #تابستونه_فصل_شادی_و_خنده، از تیتراژ خاطرهانگیز #برنامه_کودک در دههی ۷۰
🔴 @hamshahrinews
دورهى جديد، شمارهى ۲۸
💠 وصلهی ناجور تابستان
تابستان زمانی برای خودش برو و بیایی داشت. فصل تفریح بود و خوشگذرانی و البته فصل سیل کلاسهای تابستانه که با هرانگیزهی بیرونی بهجز علاقهی شخصی، به سمتش هل داده میشدیم.
درست است که کرونا در این دو سال اخیر برنامههای همیشگیِ ما را تغییر داده و حتی باعثشده دلمان برای کلاسهای تابستانه هم تنگ شود، اما باز هم ثبتنام در یک کلاس از روی اجبارِ خانواده یا مدرسه، برای ما میشود: وصله ی ناجور تابستان.
شنوندهی این شماره باشید.
🎵 موسیقیهایی که در این شماره خواهید شنید:
موسیقی #HumidDaeguSummer از #سوئل_جون
قطعهی #آینه از #فرهاد_مهراد
قطعهی #تابستونه_فصل_شادی_و_خنده، از تیتراژ خاطرهانگیز #برنامه_کودک در دههی ۷۰
🔴 @hamshahrinews
🔸هنوز مهم است رادیو؛ دو دلیل:
#راديو پر ظرفيتتر از ساير رسانهها است حتی همین الان برای پلزدن بر روی شكاف ديجيتال، چون ارزانتر، در دسترستر و سرشار از اطلاعات و #شنیداری است (نياز به سواد؛ چه معمولی و چه ديجيتالی ندارد)
راديو مثل تلويزيون جنبه سحركنندگي و سلطهگری #ديداری بر #مخاطب را ندارد، پس مورد اعتمادتر و تعاملیتر میماند.
#راديو پر ظرفيتتر از ساير رسانهها است حتی همین الان برای پلزدن بر روی شكاف ديجيتال، چون ارزانتر، در دسترستر و سرشار از اطلاعات و #شنیداری است (نياز به سواد؛ چه معمولی و چه ديجيتالی ندارد)
راديو مثل تلويزيون جنبه سحركنندگي و سلطهگری #ديداری بر #مخاطب را ندارد، پس مورد اعتمادتر و تعاملیتر میماند.