#روزنامهنگاری🔸جلوه رفیع جلال
▫️نکوداشت نیمقرن خدمات فرهنگی-رسانهای فرزانه فروتن و روزنامهنگار ادیب #جلال_رفیع. سهشنبه ١٢ دی ماه ١۴٠٢ ععساعت ٩ تا ١١:٣٠، بلوار میرداماد، مصدق جنوبی، موسسه اطلاعات
▫️نکوداشت نیمقرن خدمات فرهنگی-رسانهای فرزانه فروتن و روزنامهنگار ادیب #جلال_رفیع. سهشنبه ١٢ دی ماه ١۴٠٢ ععساعت ٩ تا ١١:٣٠، بلوار میرداماد، مصدق جنوبی، موسسه اطلاعات
#روزنامهنگاری
🔸کتابهای جدید جلال رفیع رونمایی میشود
همزمان با برگزاری مراسم نکوداشت #جلال_رفیع در موسسه اطلاعات (سهشنبه ۱۲ دی ١۴٠٢) از ۳ کتاب جدید این ادیب معاصر رونمایی میشود.
به گزارش اطلاعات آنلاین، جلال رفیع به تازگی سه کتاب با عناوین همآغوش غزل، طنزهای بیاجازه و طنز در چالش با ممنوعات را روانه بازار کرده است.
🔸کتابهای جدید جلال رفیع رونمایی میشود
همزمان با برگزاری مراسم نکوداشت #جلال_رفیع در موسسه اطلاعات (سهشنبه ۱۲ دی ١۴٠٢) از ۳ کتاب جدید این ادیب معاصر رونمایی میشود.
به گزارش اطلاعات آنلاین، جلال رفیع به تازگی سه کتاب با عناوین همآغوش غزل، طنزهای بیاجازه و طنز در چالش با ممنوعات را روانه بازار کرده است.
#روزنامهنگاری
🔸گزارش خبری از نکوداشت جلال رفیع
اطلاعات آنلاین نوشت: مراسم نکوداشت نیم قرن خدمات فرهنگی- رسانهای #جلال_رفیع، روزنامهنگار و ادیب معاصر کشور سهشنبه ١٢ دی ١۴٠٢ در موسسه اطلاعات با حضور جمعی از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و هنری برگزار شد.
در این مراسم شخصیت هایی از جمله محمدجواد ظریف، محمدجواد حجتیکرمانی، عبدالرضا رحمانیفضلی، علی ربیعی، سیدعباس صالحی، هادی خانیکی، یونس شکرخواه، فرشاد مهدی پور، محمد علی ابطحی، فاطمه راکعی، فیض الله عرب سرخی، محمدجواد حق شناس، بیژن مقدم، محسن اسماعیلی، جواد محقق، سهیل محمودی، محمد مهدی مظاهری، عباس عبدی، مجید قاسمی، اسماعیل امینی، رویا صدر، محسن حاجی میرزایی و برخی اساتید دانشگاه و حوزه، نویسندگان و اهل فرهنگ حضور داشتند.
🔸گزارش خبری از نکوداشت جلال رفیع
اطلاعات آنلاین نوشت: مراسم نکوداشت نیم قرن خدمات فرهنگی- رسانهای #جلال_رفیع، روزنامهنگار و ادیب معاصر کشور سهشنبه ١٢ دی ١۴٠٢ در موسسه اطلاعات با حضور جمعی از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و هنری برگزار شد.
در این مراسم شخصیت هایی از جمله محمدجواد ظریف، محمدجواد حجتیکرمانی، عبدالرضا رحمانیفضلی، علی ربیعی، سیدعباس صالحی، هادی خانیکی، یونس شکرخواه، فرشاد مهدی پور، محمد علی ابطحی، فاطمه راکعی، فیض الله عرب سرخی، محمدجواد حق شناس، بیژن مقدم، محسن اسماعیلی، جواد محقق، سهیل محمودی، محمد مهدی مظاهری، عباس عبدی، مجید قاسمی، اسماعیل امینی، رویا صدر، محسن حاجی میرزایی و برخی اساتید دانشگاه و حوزه، نویسندگان و اهل فرهنگ حضور داشتند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روزنامهنگاری🔸جلوه رفیع جلال
نکوداشت نیمقرن خدمات فرهنگی-رسانهای #جلال_رفیع روزنامهنگار و نویسنده با حضور شخصیتهای علمی-فرهنگی سهشنبه ١٢ دی ١۴٠٢ در موسسه اطلاعات برگزار شد.
نکوداشت نیمقرن خدمات فرهنگی-رسانهای #جلال_رفیع روزنامهنگار و نویسنده با حضور شخصیتهای علمی-فرهنگی سهشنبه ١٢ دی ١۴٠٢ در موسسه اطلاعات برگزار شد.
#کیوسک🔸ویژهنامه روزنامه اطلاعات
▫️انتشار ویژهنامه فرهنگی روزنامه اطلاعات ١٢ دی ١۴٠٢ همزمان با برپایی مراسم نکوداشت برای #جلال_رفیع
▫️انتشار ویژهنامه فرهنگی روزنامه اطلاعات ١٢ دی ١۴٠٢ همزمان با برپایی مراسم نکوداشت برای #جلال_رفیع
#روزنامهنگاری🔸گزارش تصویری جماران از مراسم نکوداشت جلال رفیع
مراسم نکوداشت نیم قرن خدمات فرهنگی و رسانهای #جلال_رفیع روزنامه نگار ادیب معاصر با عنوان جلوه رفیع جلال با حضور جمعی از صاحب نظران، فرهیختگان و چهرههای فرهنگی و رسانهای سهشنبه ١٢ دی ١۴٠٢در موسسه اطلاعات برگزار شد. لینک
مراسم نکوداشت نیم قرن خدمات فرهنگی و رسانهای #جلال_رفیع روزنامه نگار ادیب معاصر با عنوان جلوه رفیع جلال با حضور جمعی از صاحب نظران، فرهیختگان و چهرههای فرهنگی و رسانهای سهشنبه ١٢ دی ١۴٠٢در موسسه اطلاعات برگزار شد. لینک
▫️انتشارات موسسه اطلاعات منتشر کرد:
#کتاب🔸طنزهای بی اجازه
کتاب طنزهای بی اجازه مجموعهای از طنزها و طنزکهایی است که به صورت بلند و کوتاه و شعر و نثر آمده، بر اثر یک نوع حسنتصادف یا سوءتفاهمی شکل گرفت که به داستان گلآقا (#کیومرث_صابری) و روزنامۀ کیهان در زمان سردبیری #مهدی_نصیری مربوط میشود. این داستان راستان که در عالم واقعیّت رخ داده و آغازگر طنزهای کتاب حاضر شده، در مقدمۀ همین کتاب به تفصیل شرح داده شده است.
نویسنده: #جلال_رفیع [+]، ناشر: انتشارات موسسه اطلات، سال انتشار: ١۴٠٢، نوبت چاپ: اول، صفحات: ٣٣۶، قطع: رقعی، جلد:شومیز، قیمت ٢٣٠٠٠٠٠ ریال
#کتاب🔸طنزهای بی اجازه
کتاب طنزهای بی اجازه مجموعهای از طنزها و طنزکهایی است که به صورت بلند و کوتاه و شعر و نثر آمده، بر اثر یک نوع حسنتصادف یا سوءتفاهمی شکل گرفت که به داستان گلآقا (#کیومرث_صابری) و روزنامۀ کیهان در زمان سردبیری #مهدی_نصیری مربوط میشود. این داستان راستان که در عالم واقعیّت رخ داده و آغازگر طنزهای کتاب حاضر شده، در مقدمۀ همین کتاب به تفصیل شرح داده شده است.
نویسنده: #جلال_رفیع [+]، ناشر: انتشارات موسسه اطلات، سال انتشار: ١۴٠٢، نوبت چاپ: اول، صفحات: ٣٣۶، قطع: رقعی، جلد:شومیز، قیمت ٢٣٠٠٠٠٠ ریال
#روزنامهنگاری
🔸برگی جامانده از نکوداشت جلال روزنامهنگار
🔹#هادی_خانیکی
▫️روزنامه اطلاعات سهشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲
آرزوهای جلال در آن روزها از جنس آرمان بوده و در این روزها از جنس درد؛ دردهایی به گفته قصیر امینپور "نگفتنی و نهفتنی" که "اگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست، درد مردم زمانه است". دردهایی که در این سالهای سخت او را در خویش فرو برده و خانهنشین کرده است.
ما اهل گذشتهایم و امروز ولی
با نام تو میشود به فحواها زد
▫️مجتبی کاشانی
۱) سهشنبه ۱۲ دیماه، مراسم نکوداشت نیمقرن تلاشهای فرهنگی دوست دیرین و دردمندم #جلال_رفیع بود که از سرآمدان روزنامهنگاری پس از انقلاب است. فروتنی و در خودفرورفتگیهای جلال جا را در این ایام بر بروز فرزانگیهای او در حوزه عمومی تنگ کرده و شتابندگی تغییرات جامعه و از همگسیختگی خاطرات، حکم به «پردهنشینی» او و امثال او داده است. رخداد بزرگ ارتباطی عصر ما چیرگی "نماهای نزدیک" بر "نماهای دور" در صحنه تماشاست و جلال رفیع در کنج عزلت نشسته و به گفته حافظ "شاهد بازاری" نشده است. همت مؤسسه اطلاعات در رونمایی از جلال و آثارش ارزنده بود که مقام اهل قلم را پاس داشت و محفل انسی به پا کرد. قرار بود من هم در آنجا از پنجاه سال همدردیها و همراهیها و همرأییهایم سخن بگویم که مجلس به درازا کشید. ضرورت پاسداشت حق و حرمت مخاطبان ایجاب کرد که من به سهم خود قصه را کوتاه کنم و به جای سخن گفتن، وعده نوشتن دهم. درس نخست ارتباطات، اولویت توجه به مخاطب و ظرفیت شنیدن او بر گوینده و فرستنده پیام است. امروز فرایند ارتباط از مخاطب آغاز میشود، اما ما معمولاً از اهتمام به آن غافل و عاجز بوده و هستیم ...متن کامل
🔸برگی جامانده از نکوداشت جلال روزنامهنگار
🔹#هادی_خانیکی
▫️روزنامه اطلاعات سهشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲
آرزوهای جلال در آن روزها از جنس آرمان بوده و در این روزها از جنس درد؛ دردهایی به گفته قصیر امینپور "نگفتنی و نهفتنی" که "اگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست، درد مردم زمانه است". دردهایی که در این سالهای سخت او را در خویش فرو برده و خانهنشین کرده است.
ما اهل گذشتهایم و امروز ولی
با نام تو میشود به فحواها زد
▫️مجتبی کاشانی
۱) سهشنبه ۱۲ دیماه، مراسم نکوداشت نیمقرن تلاشهای فرهنگی دوست دیرین و دردمندم #جلال_رفیع بود که از سرآمدان روزنامهنگاری پس از انقلاب است. فروتنی و در خودفرورفتگیهای جلال جا را در این ایام بر بروز فرزانگیهای او در حوزه عمومی تنگ کرده و شتابندگی تغییرات جامعه و از همگسیختگی خاطرات، حکم به «پردهنشینی» او و امثال او داده است. رخداد بزرگ ارتباطی عصر ما چیرگی "نماهای نزدیک" بر "نماهای دور" در صحنه تماشاست و جلال رفیع در کنج عزلت نشسته و به گفته حافظ "شاهد بازاری" نشده است. همت مؤسسه اطلاعات در رونمایی از جلال و آثارش ارزنده بود که مقام اهل قلم را پاس داشت و محفل انسی به پا کرد. قرار بود من هم در آنجا از پنجاه سال همدردیها و همراهیها و همرأییهایم سخن بگویم که مجلس به درازا کشید. ضرورت پاسداشت حق و حرمت مخاطبان ایجاب کرد که من به سهم خود قصه را کوتاه کنم و به جای سخن گفتن، وعده نوشتن دهم. درس نخست ارتباطات، اولویت توجه به مخاطب و ظرفیت شنیدن او بر گوینده و فرستنده پیام است. امروز فرایند ارتباط از مخاطب آغاز میشود، اما ما معمولاً از اهتمام به آن غافل و عاجز بوده و هستیم ...متن کامل
🔸جلالهای ما
#یونس_شکرخواه
٢٧ سال پیش در "پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران" اثر مهمی که دوست گرانقدرم استاد #سیدفرید_قاسمی بانی تولید و نشر آن بود مطلبی نوشتم تحت عنوان هادی و جلال.
آن مطلب در حقیقت مربوط به ماجرای روزنامهنگار شدن من بود و اینکه چطور دکتر #هادی_خانیکی ارجمندم معرف من شد به آقا #جلال_رفیع نازنین در روزنامه اطلاعات و من شدم روزنامهنگار.
همان روز معارفه؛ مرحوم #سیدمحمود_دعایی – روحشان قرین رحمت حق - هم به جمع ما پیوست. این از خوششانسی من بود که مرحوم دعایی هم بیاید تا شاهد معرفی من به جلال توسط هادی باشد؛ و به مقیم شدن من در دنیای روزنامهنگاری توسط جلال کمک کند. هنوز که هنوز است خودم را مدیون این سه مرد بزرگ دنیای ایرانی روزنامهنگاری میدانم.
خوشحالم که دارم این سطور را برای جلال مینویسم، برای یک خراسانی بزرگ که از نویسندگی به روزنامهنگاری - اول کیهان و بعد اطلاعات- رسید. او در تمام مدتی که برای روزنامه اطلاعات ترجمه میکردم؛ همیشه یاورم بود؛ به ویژه با اصرار به همکارانش برای ادیت سریع مطالب من و زودتر رساندن آنها به نوردهای چاپ. من بعدها فهمیدم صفحات لایی روزنامه دیرتر از صفحات رویی به دست چاپ سپرده میشوند و این جلال بوده که باعث چاپ مطالب من در اسرع وقت میشده است.
جلال را پس از پیوستنم به روزنامه کیهان کمتر میدیدم؛ گاهی در جلسات مرحوم #کیومرث_صابری -نویسنده معروف ستون دو کلمه حرف حساب صفحه سوم روزنامه اطلاعات - که بعدها خودش درگیر هفتهنامه گلاقا شد و گاه گاهی هم در میهمانیهای دوستان مشترک.
جلال اگر چه فقط سه سال از من بزرگتر بود؛ اما کوهی از تجربه به همراه داشت، سرشار از خاطره بود، سرشار از تجربه و خاطره در عرصههای موسیقی، عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی ایران،، عضو شورای فرهنگ عمومی، عضو هیئت منصفه مطبوعات، پاورقینویس کهنهکار، با تجربه در نمایشنامهنویسی و در مسائل تئاتر، عضو هیات داوران تئاتر فجر، عضو هیئت داوران جشنواره فیلم فجر و با تجربههایی تلخ از زندان و شکنجهگاههای ساواک و ...
حضور جلالها در شورای سردبیری روزنامهها یک غنیمت بزرگ است، حتی با نشستن در یک اتاق مشاوره. جلالها باید باشند به همان دلایلی که من در جلال سراغ دارم:
- بسیار شنونده است؛ صبور در شنیدن و دقیق و موثر در پاسخ دادن؛
- بسیار اهل خواندن؛ از کلاسیک تا امروزی؛
- حافظه و قدرت خارقالعاده در انطباق یک موقعیت با صورتبندیهای تاریخی آن؛
- پرقدرت در نثر، نظم و رویاروییهای جذاب به زبان طنز
- شم خبری و نظری در روزنامهنگاری
- و بالاخره صدایی خوش و آرامبخش
خاطرم نیست چه سالی و چه دورهای از جشنواره مطبوعات بود که کار داوری آثار در شرف تاخیر بود و دکتر اردشیر انتظامی (رئیس کنونی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی) که دبیر جشنواره بود با یک ون دنبال داوران جشنواره آمد و ما را به تنکابن برد در یک ویلای ساحلی تا با قطع ارتباط ما با زمین و زمان، داوری آثار را به پایان ببریم. اسامی برخی از داوران را که به یاد دارم از این قرار بود: دکتر افتخار جهرمی، دکتر محسنیان راد؛ همین آقا جلال رفیع عزیز و من.
کار داوری از همان روز اول آغاز شد اما ناگهان برق رفت و صدایی خوش که .....
همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی چون بوی گل به کجا رفتی .....
این جلال بود که در تاریکی خواند و این ما بودیم که مبهوت ماندیم از این صدای حزین دلنشین...
آقا جلال نازنین و عزیز که با ما بودی و بی ما رفتی ..... برگرد عزیز دل، روزنامهنگاری این دیار به امثال تو نیاز مبرم دارد؛ از صمیم دل میخواهم دوباره تو را در خانهات ببینم در همان روزنامهای که مرا به دنیای روزنامهنگاری الصاق کردی: روزنامه اطلاعات.
تهران، دی ماه ١۴٠٢
#یونس_شکرخواه
٢٧ سال پیش در "پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران" اثر مهمی که دوست گرانقدرم استاد #سیدفرید_قاسمی بانی تولید و نشر آن بود مطلبی نوشتم تحت عنوان هادی و جلال.
آن مطلب در حقیقت مربوط به ماجرای روزنامهنگار شدن من بود و اینکه چطور دکتر #هادی_خانیکی ارجمندم معرف من شد به آقا #جلال_رفیع نازنین در روزنامه اطلاعات و من شدم روزنامهنگار.
همان روز معارفه؛ مرحوم #سیدمحمود_دعایی – روحشان قرین رحمت حق - هم به جمع ما پیوست. این از خوششانسی من بود که مرحوم دعایی هم بیاید تا شاهد معرفی من به جلال توسط هادی باشد؛ و به مقیم شدن من در دنیای روزنامهنگاری توسط جلال کمک کند. هنوز که هنوز است خودم را مدیون این سه مرد بزرگ دنیای ایرانی روزنامهنگاری میدانم.
خوشحالم که دارم این سطور را برای جلال مینویسم، برای یک خراسانی بزرگ که از نویسندگی به روزنامهنگاری - اول کیهان و بعد اطلاعات- رسید. او در تمام مدتی که برای روزنامه اطلاعات ترجمه میکردم؛ همیشه یاورم بود؛ به ویژه با اصرار به همکارانش برای ادیت سریع مطالب من و زودتر رساندن آنها به نوردهای چاپ. من بعدها فهمیدم صفحات لایی روزنامه دیرتر از صفحات رویی به دست چاپ سپرده میشوند و این جلال بوده که باعث چاپ مطالب من در اسرع وقت میشده است.
جلال را پس از پیوستنم به روزنامه کیهان کمتر میدیدم؛ گاهی در جلسات مرحوم #کیومرث_صابری -نویسنده معروف ستون دو کلمه حرف حساب صفحه سوم روزنامه اطلاعات - که بعدها خودش درگیر هفتهنامه گلاقا شد و گاه گاهی هم در میهمانیهای دوستان مشترک.
جلال اگر چه فقط سه سال از من بزرگتر بود؛ اما کوهی از تجربه به همراه داشت، سرشار از خاطره بود، سرشار از تجربه و خاطره در عرصههای موسیقی، عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی ایران،، عضو شورای فرهنگ عمومی، عضو هیئت منصفه مطبوعات، پاورقینویس کهنهکار، با تجربه در نمایشنامهنویسی و در مسائل تئاتر، عضو هیات داوران تئاتر فجر، عضو هیئت داوران جشنواره فیلم فجر و با تجربههایی تلخ از زندان و شکنجهگاههای ساواک و ...
حضور جلالها در شورای سردبیری روزنامهها یک غنیمت بزرگ است، حتی با نشستن در یک اتاق مشاوره. جلالها باید باشند به همان دلایلی که من در جلال سراغ دارم:
- بسیار شنونده است؛ صبور در شنیدن و دقیق و موثر در پاسخ دادن؛
- بسیار اهل خواندن؛ از کلاسیک تا امروزی؛
- حافظه و قدرت خارقالعاده در انطباق یک موقعیت با صورتبندیهای تاریخی آن؛
- پرقدرت در نثر، نظم و رویاروییهای جذاب به زبان طنز
- شم خبری و نظری در روزنامهنگاری
- و بالاخره صدایی خوش و آرامبخش
خاطرم نیست چه سالی و چه دورهای از جشنواره مطبوعات بود که کار داوری آثار در شرف تاخیر بود و دکتر اردشیر انتظامی (رئیس کنونی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی) که دبیر جشنواره بود با یک ون دنبال داوران جشنواره آمد و ما را به تنکابن برد در یک ویلای ساحلی تا با قطع ارتباط ما با زمین و زمان، داوری آثار را به پایان ببریم. اسامی برخی از داوران را که به یاد دارم از این قرار بود: دکتر افتخار جهرمی، دکتر محسنیان راد؛ همین آقا جلال رفیع عزیز و من.
کار داوری از همان روز اول آغاز شد اما ناگهان برق رفت و صدایی خوش که .....
همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی چون بوی گل به کجا رفتی .....
این جلال بود که در تاریکی خواند و این ما بودیم که مبهوت ماندیم از این صدای حزین دلنشین...
آقا جلال نازنین و عزیز که با ما بودی و بی ما رفتی ..... برگرد عزیز دل، روزنامهنگاری این دیار به امثال تو نیاز مبرم دارد؛ از صمیم دل میخواهم دوباره تو را در خانهات ببینم در همان روزنامهای که مرا به دنیای روزنامهنگاری الصاق کردی: روزنامه اطلاعات.
تهران، دی ماه ١۴٠٢