عرصه‌های‌ ارتباطی
3.63K subscribers
29.2K photos
3.03K videos
858 files
5.87K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
🔸پیشاهنگان روزنامهنگاری؛ ما متهمیم
▫️درباره بی‌توجهی نسل امروز
روزنامهنگاری به نسل دیروز روزنامهنگاری
 ▫️پژمان موسوی
بزرگداشت کهنه‌کارها یک تلنگر است؛ تلنگری به ما که میراث‌دارِ یک راه هستیم. تلنگری که به ما یادآوری می‌کند راه پیش‌رویمان مسیر پر از سنگلاخی بوده که پیشینیان ما آن را با سختی پیموده‌اند تا نسل بعد را در مسیری هموارتر از قبل قرار دهند. حالا هم که ما در آن مسیر قرار گرفته‌ایم، با ناسپاسی بسیار، تمامِ آن تلاش‌ها را نادیده گرفته‌ایم و همه چیز را به نام خود کرده‌ایم. انگار ما بوده‌ایم که از ازل #روزنامه‌نگار بوده‌ایم و روی شانه‌های کسی بالا نیامده‌ایم. خیلی غم‌انگیز است. خودم را جای پیشکسوتانِ روزنامهنگاری ایران می‌گذارم که چطور از این همه بی‌توجهی باید حیرت کنند. بالاخره سنت روزنامهنگاری ایران ریشه در تاریخی دارد که خیلی از تاریخ‌سازانش هنوز هم زنده‌اند و آماده برای انتقال تجربیاتی گران‌سنگ به نسل جدید #روزنامه‌نگاری ایران. درست است که زمانه عوض شده و دنیا دنیای دیگری شده است اما گزارش که همان گزارش است، مصاحبه که همان مصاحبه است، یادداشت نویسی که اصول بنیادینش تغییر نکرده است، انتخاب سوژه که هنوز دغدغه تمام روزنامه‌نگاران ایران است، سرمقاله نویسی که فراموش نشده است، انتخاب طرح و کاریکاتور مناسب که فراموش نشده است، پس چرا ما این همه ناسپاسیم؟ چرا این همه فراموش‌کاریم؟ چرا سراغی از این بزرگان و پیشکسوتان نمی‌گیریم و در محضرشان درس یاد نمی‌گیریم؟ مهم‌تر از همه اینها چرا این بزرگان هیچ کدام راهی به تحریریه‌های ما ندارند؟ چرا تحریریه‌های ما «بزرگ» ندارد؟باور کنیم که آنها با سالها تجربه و کارِ عملیِ روزنامهنگاری، هم مسائل را خوب می‌بینند و تجزیه و تحلیل می‌کنند و هم هنوز خیلی‌هایشان خوب می‌نویسند. اگر هم خیلی‌هایشان دیگر نمی‌توانند خوب بنویسند، این گناه ماست که در طولِ تمامِ این سال‌ها آنها را بازی نداده‌ایم و عملا تریبون‌ها را از آنها گرفته‌ایم. بیایید کلاهمان را قاضی کنیم، کدام روزنامه‌نگار پیشکسوت جز عده‌ای محدود که آنها هم در جای مناسبِ خود نبوده‌اند، کنار ما در تحریریه بوده‌اند؟ اگر امکان سردبیری آنها نبود که بود، اینان نمی‌توانستند مشاور تحریریه باشند؟ مشاور سردبیر چه؟ نمی‌شد؟قبول کنیم کم گذاشتیم، ندیدیمشان، فراموششان کردیم، آنها را به کنج خانه‌هایشان فرستادیم یا مجبورشان کردیم سراغِ مجلات داخلی و تخصصی بروند و از دنیای پرخبر روزنامه‌ها که جای آنها بود دور شوند.
پنجشنبه شب که در شب #محمد_بلوری یکی از همین روزنامه‌نگاران پیشکسوت، اشک را در چشمانِ بلوری دیدم، به خودم لعنت فرستادم که چرا ما با این نسل اینگونه کردیم. خاطرات و تجربیاتی که هم‌نسلانش از عشق او به روزنامهنگاری می‌گفتند، حیرت انگیز بود. باز جای شکرش باقی است که بلوری در این سال‌ها یک گوشه‌ای از تحریریه را در اختیارش گذاشته بودند و چون بقیه به کلی فراموش نشده بود، اما بقیه چه؟ آنها چرا باید در کنج عزلت باشند؟ نگوییم آنها با تکنولوژی‌های جدید همراه نیستند، باور کنیم هستند، اگر هم نباشند با یک آموزش ساده می‌شوند. مهم عشقی است که در وجودشان به روزنامهنگاری دارند و برای رسیدن به معبودشان دست به هر کاری می‌زنند؛ مهم این است که احترام ببینند و در جای مناسب باشند. آنها دیروزِ ما هستند و ما فردایِ‌ آنهاییم.به دیروزها و فرداهایمان احترام بگذاریم...
نمی‌دانم هنوز فرصت هست یا نه اما فکر می‌کنم هنوز هم می‌توان اینان را در کار مشارکت داد، آنها را به بازی گرفت و اجازه خانه‌نشینی مجدد به آنها نداد. مهم این است که هر کدام از ما بخواهیم، با سردبیران، دبیران و مدیران مسئولمان صحبت کنیم و آنها را در جمع خود بپذیریم. نتیجه بی‌شک حیرت انگیز خواهد بود، مطمئن باشیم.
▫️منبع: روزنامه شرق | ۲۵ آذر ۹۸
🔸روزنامه را به خاطر بسپار
#هادی_خانیکی 
▫️استاد علوم ارتباطات
در خبرها بود که سنت روزنامهنگاری و حس خوب و تاریخی ورق زدن مطبوعات از نوروز امسال دستخوش یک تغییراست .عادت همیشگی ما ایرانیان که از خرید و خواندن انواع ویژه نامه‌های نوروزی آغاز می‌شد و در دیدن نخستین شماره‌های پس از عید ادامه می‌یافت اکنون ناگزیر به پذیرش وضعیتی متفاوت شده است .در حوزه تولید و مصرف فرهنگی ورود به یک «چرخش پارادایمی» چندان آسان نیست.همان گونه که تغییر ناگهانی ذائقه نمی‌تواند به سادگی طعم و حلاوت هر تغییری را به دنبال داشته باشد.
ورود به سال ۱۳۹۹ در تاریخ پرفراز و فرود #روزنامه‌نگاری ایران با این دو ناگزیری به ثبت رسید؛ نخست کم رونقی مطبوعات در کیوسک‌ها ، خانه‌ها و گرفتاری در چنبره تعطیلات طولانی نوروزی و سپس اجبار به تبعیت تام و تمام دو سیاستگذاری کرونایی یعنی «قرنطینه خانگی » و«فاصله گذاری اجتماعی». نخستین اجبار نشریات را در رقابت با جایگزینان مجازی خویش بازهم ضعیف‌تر کرد و نظام انتشار و توزیع و مطالعه را از سیاق و نظم دهه‌ها و سالیان پیش دورتر ساخت . دومین اجبار نیز از دوره‌های دور تاکنون پایان تعطیلات را برای اولین بار بدون روزنامه رقم زد. 
حال پرسش این است که چگونه به این دو اجبار بنگریم و راهی برای برون رفت ازاین وضعیتی که روزنامه و شاید هم روزنامهنگاری را می‌تواند به اغما ببرد پیدا کنیم. واقعیت آن است که روزنامهنگاری و #روزنامه را هیچگاه نمی‌توان به تعطیلی برد .اگر تاریخ به تعطیلی برود «خبر» هم تعطیل بردار است ولی وقتی که جامعه نیازمند آگاهی، آموزش، هوشیاری و مشارکت است و حتی بحران‌هایی ازجنس #کرونا هم این نیاز را بیشتر می‌کند باید چاره‌ای دیگر اندیشید که این وظیفه مراکز سیاستگذار و اجرایی ، نهادهای مدنی ، صنفی وحرفه‌ای و یک یک  شهروندان است که «خبر»، «ارتباط»، «ادراک مشترک»و«همبستگی  اجتماعی» را از سبد کالاهای ضروری زندگی حذف نکنند .اگر اجبار به ماندن در خانه هست و رعایت فاصله گذاری‌های فیزیکی ضروریست نیاز به موضوعیت و محوریت #ارتباطات، روزنامهنگاری و پیوند دادن میان صدا، تصویر و نوشتار هم گریزناپذیر است تا وضعیت کرونایی پیش روی ماست رعایت دستورالعمل‌های ایمنی و بهداشتی حرف نخست را می‌زنند اما بالا بردن تاب آوری اجتماعی و ارتباطی هم لازمه پایداری آن راهبرد است پس روزنامه و روزنامه نگاری را هم در صورت کاغذی و هم به صورت صوتی و تصویری درقالب پیام‌های پادکستی، ویدیویی و مطالب #آنلاین در شمار ضروری‌ترین نیازهای تعطیلی ناپذیر به حساب آوریم. روزنامهنگاری و #روزنامه‌نگاران جزو «خاطرات» گذشته ما نیستند، آنها را در هر شرایط سختی به «خاطر» بسپاریم.
@younesshokrkhah
▫️غفلتی که ۶۴ ساله شد
🔸درباره آموزش روزنامهنگاری حرفه‌ای در ایران 
#پژمان_موسوی
امروز برای جامعه #روزنامه‌نگارانِ ایرانی یک سالروزِ مهم است؛ یک شروع، یک نقطه عطف. ۶۴ سال پیش در چنین روزی، نخستین دوره #آموزش_روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در ایران آغاز به کار کرد، در ساختمان قدیمی و خاطره‌انگیز #روزنامه_اطلاعات در حوالی میدان توپخانه‌ی تهران. برای شرکت در این دوره آموزشی که در آن برای تدریس از اساتید داخلی و خارجی استفاده می‌شد، شوقِ زیادی وجود داشت. تا پیش از آن، کوشش‌های پراکنده‌ای برای برگزاری دوره‌های حرفه‌ای و آکادمیکِ روزنامهنگاری از سوی موسسات بزرگ مطبوعاتی صورت گرفته بود اما ۲۴ خرداد ۱۳۳۵ نخستین بروزِ جدی و همه‌جانبه این کوشش‌ها بود و همین موضوع هم این دوره را به دوره‌ای متفاوت برای روزنامه‌نگاران و علاقمندان به روزنامهنگاری تبدیل کرده بود. این دوره،دوره‌های مشابه و کوشش‌هایی که برای حرفه‌ای شدن و بهره‌گیریِ روزنامهنگاری ایران از آموزش‌های آکادمیکِ روزِ جهانی صورت می‌گرفت، در سال‌های بعد به تشکیل #موسسه_عالی_مطبوعات و روابط‌عمومی و در نهایت دانشکده ارتباطات و روزنامهنگاری منجر شد و روزنامهنگاری معاصر ایران را وارد مرحله‌ی تازه‌ای کرد.
امروز اما در بیست و چهارم خرداد ماه سال ۱۳۹۹، یعنی ۶۴ سال بعد از آن نقطه عطف، روزنامهنگاری ایران کجا ایستاده است؟ مرورِ تمامِ تجربیاتِ این ۶۴ سال، چه در سال‌های پیش از انقلاب و چه در سال‌های پس از آن، چه آموزه‌هایی برای روزنامه‌نگاران ایران دارد؟ آیا امروز می‌توانیم با قاطعیت از حرکتِ سپهر رسانه‌ای ایران و #روزنامه‌نگاران_حرفه‌ای آن بر مدارِ دانش روزِ جهانی در عرصه روزنامهنگاری سخن بگوییم؟ آیا اگر به تمام این سال‌ها نگاه کنیم، می‌توانیم به این جمع‌بندی برسیم که #روزنامه‌نگاری_ایران همواره مبتنی بر دانشِ روزِ #ارتباطات و روزنامهنگاری و عمل به استانداردهای آن حرکت کرده است؟ آیا می‌توانیم به این پرسش یک پاسخِ درست بدهیم که چه میزان از روزنامهنگاری ایران بر اساس تجربه جلو می‌رود و چه میزان بر پایه ترکیبی از علم و تجربه؟ آیا واقعا روزنامه‌نگاران ایران از جدیدترین نظریات حوزه ارتباطات و روزنامهنگاری آگاهی دارند و مهم‌تر از آن به اصول آن عمل می‌کنند؟ آیا روزنامه‌نگارانِ ایرانی می‌دانند در دانشکده‌ها و موسسات تحقیقاتی و آموزشی روزنامهنگاری چه می‌گذرد و جدیدترین نظریاتِ این حوزه روی چه چیزهایی تاکید دارد؟ مهم‌تر از تمام اینها، آیا روزنامه‌نگاران ایرانی می‌دانند عمل به قواعدِ آکادمیک و رعایتِ استانداردهای حرفه‌ای روزنامهنگاری چگونه می‌تواند آنها را در خدمتگزاری #حقیقت و خدمتگزاری #آزادی و در یک کلام دفاع از منافع مردم و مخاطبان یاری رساند؟
این پرسش‌ها و پرسش‌هایی از این دست، جملگی مسائل مهم و قابل اعتنایی هستند که به نظر می‌رسد خیلی وقت است فراموش شده‌اند؛ انگار که روزنامه‌نگاران ایران در یک دورِ تندِ رقابت افتاده‌اند که تنها هدف، ربودن گوی سبقت و عمل بر پایه اصل #سرعت است؛آن هم مبتنی بر تجربه صرف. این نه یک ادعا که گزاره‌ای قابل اثبات است که بسیاری از روزنامه‌نگاران ایران، اساسا پیوندهای معرفتی و آکادمیکِ خود را با مراکز آموزشی و حرفه‌ای در دنیا قطع کرده‌اند و واقعا نمی‌دانند دانشِ روزِ روزنامهنگاری چه ویژگی‌ها، کارکردها و آموزه‌هایی برایشان دارد. بخشی از آنها حتی نمی‌دانند تحریریه فلان رسانه معتبر جهانی که بر پایه آموزه‌های نوین ارتباطات و روزنامهنگاری اداره می‌شود، چگونه تحریریه‌ایست و کار در یک رسانه‌ حرفه‌ای از زمان انتخاب سوژه تا لحظه‌ی انتشار، چه مسیری را طی می‌کند و مخاطب کجای این مسیر ایستاده است؟ (اینکه تاکید بر «ندانستن»دارم طبعا اشاره‌ام عدم آگاهی از مجاری دانشگاهی و آکادمیک است وگرنه که اطلاعات ویکی‌پدیایی را که همگان دارند و اساسا دردی را در این موضوع از ما دوا نمی‌کند.)
راه چاره اما چیست؟ چگونه می‌توان هم مسلح به دانشِ روزِ روزنامهنگاری شد و هم همچنان برای مردم نوشت و مدافع منافعِ مردم بود؟ به نظر می‌رسد سرراست‌ترین پاسخ،تعهد حرفه‌ای شخصی و تعهد حرفه‌ای رسانه‌های معتبر، رسمی و مهم ایران به بهره‌گیری از دانشِ روزِ آکادمیک و چگونگی پیوندِ آن با روزنامهنگاری معاصر است .اولی حتی از دومی هم مهم‌تر است چرا که اگر ما به عنوانِ روزنامه‌نگار، خودمان را به دانش روزِ جهانی مجهز کنیم و خود را ملزم به رعایتِ قواعد آن نماییم، رسانه‌های ما هم متاثر از این تعهد، به این سمت گام بر خواهند داشت.طبیعی هم هست که این دانشِ روز که این همه مورد تاکید است، چیزی نیست جز راه‌هایی برای ایفای نقش درست‌تر، حرفه‌ای‌تر و متعهدانه‌تر به مخاطب.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸محمدمهدی فرقانی، چشم عقاب روزنامهنگاری ایران
▫️مروری بر چهاردهه فعالیت حرفه‌ای استاد عزیز #روزنامه‌نگاری ایران
▫️تدوین: عسل شیخ
▫️گوینده: مونس عظیمی
▫️متن و تنظیم: علی قلی‌زاده گردرودباری
▫️همکاران: هلیا نیکزاد دینان، فاطمه زارعی، فاطمه زارع حسین‌ آبادی، مهدیه سادات حسینی
#چهره🔸درباره دکتر مهدی محسنیان‌راد
▫️یادداشت دکتر #علی_دارابی
🔹#مهدی_محسنیان‌راد[۱۳۲۴- مشهد] کارشناس‌ ارشد در رشته ارتباط‌جمعی و دکتری جامعه‌شناسی است. او می‌گوید در سال ۱۳۵۳ كه اولین کتاب خود را با عنوان تحلیل محتوی رادیو در ایران با همکاری استاد خود دکتر #کاظم_معتمدنژاد و #صدرالدین_الهی منتشر كرد در بازدیدی که نخست وزیر از مدرسه عالی تلویزیون و سینما داشت و رونمایی این اثر بود به هویدا گفتم: "این تحلیل می‌گوید که فضای برنامه‌های رادیو پر از شاه‌پرستى است و این برای رادیو مناسب نیست"؟! كه برخى ازحاضران ايشان را از بيان اين سخنان برحذر مى‌داشتند!
استاد آثار و تألیفات فراوانی دارد؛ #ارتباطات انسانی، ارتباط شناسی، #روزنامه‌نگاری ایران و آموزش روزنامهنگاری در ایران، ارتباط جمعی و توسعه روستایی، انقلاب، مطبوعات و ارزش‌ها (مقایسه انقلاب اسلامی و مشروطیت) و هنجارها در سه کتاب مقدس (تورات، انجیل، قرآن) و ... را نام برد. اما کتاب سه جلدی "ایران در چهار کهکشان ارتباطی (سیر تحول تاریخ ارتباطات در ایران از آغاز تا امروز)" که بارها تجدید چاپ شده است را باید از مهم‌ترین این آثار برشمرد.
در یکی از روزهاى سال در خانه مسكونى كه بيش از ۶۵ سال از تاريخ اين بناى ساده و قديمى در شرق تهران مى‌گذرد به رسم ادب میهمان این چهره ماندگار و برجسته حوزه علم و دانش، فرهنگ و ارتباطات کشور بودم. استاد محسنيان‌راد در حوزه ارتباطات و پیوند آن با میراث تمدنی ایران مطالعات و یافته‌هایی را انجام داده است که گزارشی از آن را ارائه کردند. استاد و همسر ارجمندش که هم دانشگاهى بوده‌اند بیش از نیم قرن است که زندگی مشترکی را با صفا و صمیمت با هم دارند و در آن روز با نهایت مهربانی و بزرگواری پذیرای من بودند.
محسنیان راد شاگردان بزرگی را تربیت کرده است که هم اکنون در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و مدیریت‌های مهم نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای مسئولیت دارند.
قدر سرمايه هاى اجتماعى كم‌نظير خودرا بهتر و بيشتربشناسيم وارج گذارى كنيم.
https://t.me/dr_alidarabi/1412
🔸استاد فرج‌الله صبا، روزنامهنگاری یگانه و بی‌بدیل
▫️#رضا_قوی‌فكر
#فرج‌الله_صبا بی‌تردید پدیده‌ای كمیاب یا بهتر است بگویم نایاب در تاریخ معاصر #روزنامه‌نگاری ایران است. او‌ كه اینك ۸۸ سال دارد سال‌هاست كه عطای مطبوعات را به لقایش بخشیده است. كنج عزلت ‌گزیده و با «نغمه»‌اش روزگار می‌گذراند. استادِ بی‌بدیلِ روزنامهنگاری‌ام فرج‌الله صبا متولد ۱۳ مرداد ۱۳۱۳ در تبریز است. پدرش علی‌اكبر خان صبا از شاگردان استاد جلال‌الدین همایی و دارای دیپلم ادبی در آغازین روزهای تاسیس دانشگاه در عهد رضاشاه و از نخستین لیسانسیه‌های دانشگاه نو‌بنیاد تهران در زمان خود بود و مادرش فخرالملوك از خاندانی فرهنگی بود كه از قره‌باغ به ایران‌كوچ كرده بودند. آقای صبا از دانشكده ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه تهران در رشته زبان فرانسه فارغ‌التحصیل شده است، فعالیت مطبوعاتی‌اش را از سال‌های تحصیل با انتشار روزنامه‌های دیواری در دبیرستان آغاز كرده است. در سال‌ ۱۳۳۳ به موسسه اطلاعات پیوسته است. از اواسط سال ۱۳۳۴ مشاغل مختلفی نظیر نمونه‌خوانی، دبیری سرویس، معاونت سردبیری، نویسندگی و مترجمی را در این روزنامه تجربه كرده است. پس از آن با مجلات دیگری مثل سپید و سیاه، بامشاد و روشنفكر كار كرده است. مطالب خود را با ‌نام‌های مستعار «هامون» و «دشت» امضا می‌كرده است، فرانسه و تركی می‌داند و در دهه ۴۰ معاون سردبیر مجله زن روز از انتشارات موسسه كیهان بوده است. همكاری او با مجله زن روز ۱۵ سال طول كشید. استاد فرج‌الله صبا همزمان با معاونت سردبیری مجله زن روز در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی به دانشجویان رشته روزنامهنگاری، شیوه نگارش و روزنامهنگاری درس می‌داد و دانشجویان را به شیوه‌ای جذاب و دلنشین، با چهره‌های شاخص و‌ آثار ارزنده ادبیات ایران و جهان آشنا می‌كرد. كلاس درس استاد صبا بی‌تعارف، شگفت‌انگیز بود. نام ‌بسیاری از قلندران ادبیات ایران و ‌جهان را ما دانشجویان اول بار از زبان او شنیدیم. در ۲۵ اردیبهشت سال ۵۸ وقتی بیست نفر از اعضای تحریریه روزنامه كیهان به اتهام عدم همراهی با انقلاب اسلامی اخراج شدند فرج‌الله صبا در انتقاد به اخراج همكارانش مقاله‌ای با نام‌ مستعار «هامون» در مجله زن روز مورخ پنجم خرداد ۵۸ نوشت. صبا كه این حركت را نوعی سیلی زدن به صورت همكارانش می‌دانست به اعتراض از كیهان رفت و مدتی بعد با نام مستعار فرخ ماهان با مجله دانشمند همكاری كرد و ‌مطالب علمی را با زبانی شیرین و واژگانی جذاب به مخاطبان ‌مجله عرضه می‌كرد. همكاری آقای صبا با مجله دانشمند حدود ۱۲ سال طول كشید. در سال ۱۳۸۰‌ به ماهنامه دانشگر به صاحب امتیازی مركز نشر دانشگاهی و به مدیر مسوولی دكتر رضا منصوری پیوست. با آمدن دولت احمدی‌نژاد خوانندگان بی‌شمار دانشگر، از خواندن مطالب او محروم شدند. پس از آن آقای صبا گوشه عزلت گزید و عطای مطبوعات را به لقایش بخشید و حالا سال‌هاست كه تنها همدمش «نغمه» دختر دلبندش پدر را چونان دُری گرانبها در خانه‌اش مواظبت می‌كند. بارها تلاش كرده‌ام به دیدارش بشتابم و یك‌بار دیگر صدایش را به گوش جان بشنوم‌، اما موفق نبوده‌ام. از وقتی كه در سال ۳۳ (درست وقتی من به دنیا آمدم) به عنوان مصحح به استخدام روزنامه اطلاعات در آمد و تا هنگامی كه معاون سردبیر اطلاعات بانوان شد و بعد كارش را در اطلاعات كودكان، اطلاعات هفتگی، اطلاعات ادبی ادامه داد و تا هنگامی كه معاون سردبیر زن روز شد و بعد از آن‌ در دانشمند و دانشگر قلم زد، فرج‌الله صبا بی‌هیچ تردید، یك روزنامه‌نگار همه فن حریف خوشفكر و باسلیقه و در عین حال گرامی و دوست داشتنی باقی ماند، داستان‌هایش تیراژ سپید و سیاه و روشنفكر را بالا می‌برد. حالا اما حیف كه نمی‌تواند برای‌مان از خود بگوید از روزنامهنگاری بی‌بدیلش، از تدریسش و از اینكه چگونه یك ستون فانتزی خالی مانده در مجله روشنفكر را نوشته است كه بعدها به عنوان نامه چارلی چاپلین به دخترش در جهان معروف شد. امروز اما با آنكه بر همگانِ اهل روزنامهنگاری ثابت شده است كه این نامه را چاپلین به دخترش ننوشته است و حاصل تخیلِ كم نظیر استاد صباست و با آنكه پسر چاپلین وقتی به ایران سفر كرد اعلام‌ كرد كه پدرش آن‌قدر گرفتار بوده كه فرصت نامه نوشتن به فرزندانش را نداشته است، اما هنوز هستند كسانی كه این حرف را باور ندارند و همچنان نامه را به چاپلین نسبت می‌دهند. كاش این ‌روزگارِ كجمدارِ بی‌انصاف، روی خوشش را نشان می‌داد تا می‌توانستم یك‌بار دیگر در محضر استاد روزنامهنگاری و استاد راهنمای پایان‌نامه‌ام یك دل سیر بنشینم و بشنوم. بی‌هیچ‌ مبالغه، سایه‌اش را همواره بر سرم احساس می‌كنم... اما، حسرتِ دیدارش بد‌جوری در دلم مانده است.
▫️روزنامه اعتماد، دوشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۱
#موزه #ارتباطات #روزنامه‌نگاری
🔸موزه‌ها و ارتباطات؛ گزارش یک نشست
▫️
موزه ارتباطات، ٣ خرداد ١۴.٢
شفقنارسانه- آئین تجلیل از مشاهیر ارتباطات ایران همزمان با رونمایی از کارخانه نوآوری پست با حضور استاد #باقر_ساروخانی، استاد #یونس_شکرخواه، استاد #فریدون_صدیقی در موزه ملی ارتباطات برگزار شد و هر کدام از حاضرین به بیان اهمیت و جایگاه موزه‌ها پرداختند.
به گزارش شفقنا، استاد ساروخانی در این مراسم با اشاره به جایگاه موزه‌ها گفت: بالاترین ارج جامعه به دانشمندان و سیاستمداران این است که نام و آثار آن‌ها داخل موزه باشد‌. موزه جایگاه بالا و برتری دارد. موزه تجلی هستی و نیستی و ترکیبی از بودن و نبودن است. حتی می‌توانم بگویم نبودن‌ها در موزه اهمیت بیشتری پیدا می‌کند چرا که #موزه تجلی یاد و خاطره نیستی‌هاست.
او ادامه داد: همه دانشمندان و خادمان دانش نیاز به موزه دارند تا جاودان و پیروز شوند. چرا که در دانش اجتماعی این بودن و نبودن‌ها تلفیق خاصی دارد. ما در دانش انسانی همواره آدم‌های بزرگی داریم که اغلب کلام خود را با یاد آنها شروع می‌کنیم. اما نکته مهم اینجاست که هنرمندان در زمان خود برجسته نبودند، اما توانستند در موزه در دل افراد ماندگار شوند. مثلا همین یاد و خاطره فردوسی را ببینید. این شاعر بزرگ در زمان خود مورد بی‌مهری‌ قرار گرفت. اما سال‌ها بعد یاد او در مکان‌های فرهنگی و ادبی خوب درخشید.
این استاد پیشکسوت تاکید کرد: موزه جای دو نوع از عُشاق است، عُشاق علم و عُشاق کار. کسی بدون عشق نمی‌تواند وارد موزه شود، همه کسانی که وارد موزه شدند، عاشق بودند. موزه‌ها باید به سمت بومی شدن و فرهنگی شدن پیش بروند تا پایدار بمانند. موزه‌ها پیام آور وفاداری جامعه است.
استاد ساروخانی با اشاره به جایگاه موزه بیان کرد: وقتی انسان‌ها را در موزه یاد می‌کنید، نشان‌دهنده عظمت جامعه و جامعه پویا و آگاه است که باید برای نسل بعد باقی بماند. حال شاید این یک سوال مهم باشد که چه افرادی را باید به موزه بیاوریم، موزه جایگاه انسان‌های خوب نیست، جایگاه بهترین‌هاست.
این استاد پیشکسوت ادامه داد: آوردن افراد به موزه دارای اصول اساسی است، یکی اینکه کسانی را به موزه بیاورید که از دو نظر برتری داشته باشند یکی توانایی و تلاش‌ها و علم خود فرد و دیگر اینکه اطرافیان و همراهان آن فرد تصور مثبتی به موزه و جایگاه آن داشته باشند.
او در پایان تصریح کرد: موزه فقط جایگاه افراد پیشکسوت نیست به جوانان هم نگاه ویژه‌ای داشته باشید. جوانان خلاق و باسوادی که دارای بدعت‌اند.
در ادامه این گرامیداشت، با تقدیر از خدمات علمی استاد شکرخواه او با ابراز ارادت به دکتر #هادی_خانیکی و با اشاره به جای خالی او به عنوان یک استاد دانشمند حوزه ارتباطات گفت: درست است که موزه محل نمایش است، اما چارچوب اینکه مشهور کیست و مشهور بودن چه اهمیتی دارد را باید به طور مفصل بحث کنید. به عنوان نمونه جا دارد از جای خالی دکتر خانیکی در این مراسم یاد کنم فردی نهاد‌ساز، مولف، دانش‌پرور و آگاه که واقعا باید در چنین مراسم‌هایی باشد.
او ادامه داد: امیدوارم موزه‌ها بر اساس تعریف شورای بین‌المللی موزه‌ها رفتار کنند که مبنای آن بر پایه پیوسته‌سازی آثار موجود در موزه‌ها، مشارکت مردم و در دسترس بودن ۲۴ ساعته موزه‌ها باشد. آرزومندم چنین نشست‌ها و جلساتی در موزه‌ها نه بر اساس چهره‌ها بلکه بر اساس مسا‌ئل باشد و بدانید که راهکارها از دل مسائل بیرون می‌آید.
به گزارش شفقنا، فریدون صدیقی در این مراسم بر کارکرد درست موزه‌ها تاکید کرد و گفت: در سال ۱۳۵۱ روزنامه کیهان به سردبیری دکتر سمسار که از مفاخر #روزنامه‌نگاری ایران بود، گفتند هر نوع رابطه و ارتباطی از خاستگاه خویش است و باید در همان ابتدا به هستی‌شناسی و درکی از خود برسیم و به قابلیت‌هایی برسید که بتوانید به مکاشفه از اطراف‌تان برسید. از همان موقع این حرف را در پیش گرفتم که معنا کنم و وارد زندگی شخصی‌ام کردم و آن را از طریق ازدواج معنا و  تجربه کردم. سال‌ها بعد دریافتم که ما از تفاهم گذشتیم و در آستانه تحمل غلیظ یکدیگر  هستیم. این روایت را بنا به این خاطر گفتم که  کار موزه دفن است، اما نباید دوران تحمل سخت و غلیظ داشته باشد. در دوران کنونی رسانه‌ها و روابط عمومی‌های ما در دوران تحمل غلیظ به سر می‌برند و به مشکل برخوردند. برپایی موزه کمک می‌کند تا آن‌تجربیات و آموخته‌ها زنده و باز آفرینی شود و  به نسل دیگری هم منتقل شود که ارزشمند است.
▫️پیشنهاد مجله بازخورد:
🔸مرور پرونده هوش‌مصنوعی در مجله بازخورد شماره ١۵
▫️"این روزها که همه‌جا صحبت از هوش مصنوعی است، می‌توانید دوباره نگاهی بیندازید به شماره ۱۵ مجله #بازخورد در مرداد و شهریور ۱۳۹۹ که با موضوع #هوش‌مصنوعی منتشر شد. در این شماره تاریخچه مفصلی از هوش مصنوعی چاپ شده و نگاهی انداخته است به استفاده از هوش مصنوعی در #روزنامه‌نگاری ایران و جهان. وضعیت پیشرفت هوش مصنوعی در ایران و همچنین تأثیری که هوش مصنوعی در بازار کار و دنیای سیاست می‌گذارد نیز از دیگر موضوعات این شماره است.  بخش ویدیوی این شماره، نگاهی انداخته‌ایم به فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» استنلی کوبریک که مهم‌ترین هوش مصنوعی تاریخ سینما را تصویر کرده. در بخش اندیشه، نگاهی به آرای هیوبرت درایفس انداخته شده که یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفانی است که به هوش مصنوعی از زاویه انتقادی نگاه کرده."
▫️لینک خرید شماره ۱۵ مجله بازخورد
🔸تاریخ آموزش روزنامهنگاری در ایران
مقاله تاریخ آموزش روزنامهنگاری در ایران اول مرداد ١٣٨٧ نوشته شده و در ٢۵ خرداد ١٣٩٩ در دو بخش در کانال عرصه‌های ارتباطی منتشر شده است. نویسنده مطلب استاد #سید‌فرید_قاسمی است که تجربه زیسته از روزنامهنگاری دارد، مؤلف گزیده‌نویس آثار متعدد ارزشمند در زمینه مهم‌ترین جنبه‌های تاریخی #روزنامه‌نگاری ایران است و پژوهشگری موثق و پر ارجاع در عرصه ارتباطات.
مطلب مورد بحث، صرف‌نظر از ارائه سرفصل‌های دقیق درباره تحولات آموزشی روزنامهنگاری ایرانی، نکاتی را نیز از جنبه آسیب‌شناسی این روند مطرح کرده که متاسفانه کماکان وجود دارند. خواندن این مطلب را به روزنامه‌نگاران توصیه می‌کنم:
بخش اول | بخش دوم
🔸روزنامهنگاری ایران زنده است
▫️بیانیه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، منتشر شده در ١٧ مرداد ١۴٠٢
🔻جامعه #روزنامه‌نگاری ایران ظرف یک سال گذشته اتفاقات ریز و درشت زیادی را از سر گذرانده است. اتفاقاتی که متاثر از فضای عمومی جامعه بوده و موجب شده تا روزنامه‌نگاران برای انجام وظیفه حرفه‌ای‌شان در رخدادهای حساس با محدودیت‌ها و چالش‌های متعددی روبه‌رو باشند. دو موضوع دارای اهمیت که نظام سیاستگذاری باید به روشنی موضعش را درباره آن روشن کند عبارت است از "تقویت مرجعیت رسانه‌ها" و "آزادی فعالیت رسانه‌ای" که به یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند... متن کامل
#یونس_شکرخواه #رخ‌نما
🔸روزنامهنگاری، شغل نیست، پیشه است
▫️نکوداشت یونس شکرخواه، از استادان به‌نام #روزنامه‌نگاری ایران با حضور اساتید و مهمانانی چون فرشاد مهدی‌پور؛ معاون امور رسانه‌ای و تبلیغات وزارت ارشاد، هوشنگ اعلم؛ سردبیر مجلۀ ادبی آزما، پونه ‌ندایی؛ مدیرمسئول مجلۀ شوکران و جمع دیگری از اهالی مطبوعات برگزار شد.