این یارو هیبتی فکر کرده بود همه جا حقوق زنان مثل ایرانه. الان که دیگه درس عبرتی شد براش می‌فهمه که غلط اضافه نباید بکنه.

خودش فقط یه شورت ورزشی پوشیده ولی گفته: اون زن خودش رو لخت کرده همینو می‌خواسته، منم معذرت نمی‌خوام!

یعنی تفکر "مالکیت بر بدن زن" اینجوری نفوذ کرده تو ذهن انگل‌وارشون

حالا بهش بگید زیاد ناراحت از اینکه مادام العمر محروم شده نباشه. این بیاد ایران راحت برای گشت ارشاد استخدامش می‌کنن.

تیموتی شالامی مگه چند سالشه که داره پدر هم میشه؟ اینجوری حساب کنیم من الان باید منتظر نوه باشم.

شرایط محیطی و جغرافیا خیلی تاثیر داره روی ظاهر و چهره آدم. الان مثلا ما ایرانی‌ها از ۱۸ به بعد هرچی هم روتین پوستی کنیم باز انگار ۴۰ سالمونه.

حراست یکی از دوستام رو از ماشین پیاده کرد هرچقدر سعی کرد گیر بده بهش نتونست، یهو گفت چرا خط چشم دوتایی کشیدی؟ دفعه بعد یه خطی بکش =))))))

سال کنکور که بودیم مشاورمون می‌گفت سعی کنید روزهای آخر از خونه بیرون نرید که یه اتفاقی براتون رخ بده مثلاً دست و پاتون آسیب ببینه و نتونید برید سر جلسه بعد وقتی که نتایج اومد اینجوری بود که اگر نمی‌رسیدیم به جلسه اوضاع بهتر بود.

اصلاً استرس کنکور نداشته باشید. من خودم بعد از ده ترم رفتم دانشگاه گفتم مدرک من رو بدید مسئول آموزش خندید گفت هنوز ۲۴ تا دیگه واحد باید پاس کنی.

واقعاً کسی به این موضوع توجه نمی‌کنه که ما داریم در جای که مردمش زیر پست "اگر اعتقاد داری فردا صبح ۱۱ میلیارد وارد حسابت میشه این زیر بنویس آمین" و اکثریت کامنت می‌ذارن آمین زندگی می‌کنیم.

دلم می‌خواد بعد از چند روز که آنلاین می‌شم بیام بنویسم ببخشید رفته بودم مونته‌نگرو و اونجا نت نداشتم ولی متاسفانه به‌خاطر این آنلاین نشدم که مریض شده بودم و داشتم می‌مردم.

اون زمان که ۹۰ درصد جامعه ماسک می‌زدن واقعا بهترین دوران زندگی بود.

نمی‌دونم داستان چیه ولی تعداد آدم‌های که این روزا سرماخوردن و مریضن خیلی بیشتر از چیزی که قبلاً بود.

یکی از دلایلی که ویروس این فصل از سال خیلی گسترس پیدا می‌کنه اینه که هیچکس قبول نمی‌کنه که مریض شده و باید رعایت کنه. طرف ۵۴۶تا علائم کوید رو داره و وقتی بهش میگی میگه نه باااو حساسیت دارم.

تنها جاییم که درد نمی‌کنه کیسه صفرامه.

اسنپ گرفتم دیدم یکی دیگه هم تو ماشینه. بعد دیدم‌ راننده داره میگه ببخشید خانمم باهام هست اشکال که نداره؟

نه این سفر رو قبول نکن.

خداروشکر می‌دونم دیگه حتی به درد دزدی و قاچاق شدن هم نمی‌خورم وگرنه سوار همچین اسنپی نمی‌شدم. کبدم که چربه، کلیه‌هامم سنگ سازه و سیگاری هم که هستم. به درد سگ بیابون هم نمی‌خورم.

ولی جدی اردیبهشت داره زود می‌گذره و امروز دهم بود. (دهنم سرویس شده)

برای اینکه کمتر سیگار بکشم دیگه با خودم فندک ندارم. الان هم دارم کمتر سیگار می‌کشم هم در طول روز کمتر به خودسوزی فکر می‌کنم.

هر صبحی که چشمات رو توی ایران باز می‌کنی یعنی باید منتظر یه بدبختی و از بین رفتن روانت و افسردگی بیشتر باشی و مسئول همه‌شون هم یکیه.