ببخشید حواسم پرت شد یه لحظه داشتم به پل فکر می‌کردم.

ویرانم ولی آلارم هفت صبح می‌ذارم.

من حتی بانک موی که دارم هم خالیه چه برسه حساب بانکیم.

می‌خوام برم شورای حل اختلاف‌. با اون یکی شخصیتم دچار مشکل شدم.

بعد میگن چرا پزشک و متخصص‌ها انقدر دارن مهاجرت می‌کنن. برای این که اگر مهاجرت نکنن همراه مریض می‌کشتشون.

شاید باورتون نشه ولی همچنان فرهنگ اگر می‌خوای جواب آزمایشت رو به دکتر نشون بدی باید دوباره پول ویزیت بدی در ایران نیست. طرف ۴۰ سال درس خونده برای همون که نگاه کنه به جواب آزمایشت حالا هی تو بگو من سری پیش پول ویزیت دادم.

یکی نوشته بود برای ده تا بیت‌کوین حاضری دیگه سرکار نری؟ من بدون بیت‌کوین هم حاضرم دیگه سرکار نرم.

هفت صبح ابری و بارونی به جای اینکه پتو رو بغل کنیم داریم کارت می‌زنیم.

ببخشید دیر رسیدم یه چند لحظه منتظر وایسادم ببینم رعد و برق بهم می‌خوره یا نه.

ببخشید دیر رسیدم یه چند لحظه ایستادم‌ تا از گربه‌ی سر کوچه بپرسم چرا برام میو میو نمیکنه‌.

سرکار اومدن یه جدول دادن بهمون به اسم جدول خاموشی. توروقرآن وضعیت مارو ببین.

نیاز به جدول نبود من همین که وارد سرکار می‌شم خاموشم.

از دیروز که پزشکیان گفته از نور پنجره‌ها برای روشنایی استفاده کنید هوا ابری شده و داره بارون میاد.

منظورتون از چقدر هوای خوبی شده چیه؟ مگه تابستونه؟

از هفت صبح که بیدار شدیم شبه بعد میگن وای چقدر هوا فوق العاده‌ست.

هوای خوبه که توش پولدار باشی نخوای بری سرکار وگرنه با این شرایط که نه.

چقدر هوا خوبه.‌ انقدر خوب که آدم دلش می‌خواد فردا رو دیگه نبینه.

الان دارم منظور آریان از این که می‌گفت "می‌خوام رو ابرا همدم ستاره‌ها شم" رو متوجه میشم. منم همین والا.

طی این هفته هر روز که از خواب بیدار شدیم یا یکی خودشو کشته بود یا یکی توسط یکی دیگه کشته شده بود.